صفحه نخست > ببينيد و بشنويد > چهره های ماندگار > پيکاسو به روايت نقاشی

پيکاسو به روايت نقاشی

مروری بر نقاشی های متفاوت جهان
يكشنبه 6 جنوری 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ديدن آثار متفاوت نقاشی جهان می تواند به هنرمندان و نويسندگان و شاعران افغانستان کمک شايانی کند.

« پابلو پيکاسو» Pablo Picasso بزرگترين نقاش مدرنيست معاصر جهان و مبتکر و بنيان گذار مکتب کوبيسم در هنر نقاشي در 25 اکتبرسال 1881 در « مالاگا» ( شهري در اسپانيا) قدم به عرصه ي گيتي نهاد. پدرش هم « رونيز» نقاش بود و به نقاشي پرندگان بسيار علاقه داشت. پابلو تحصيلات ابتدايي خود را در مدارس « مالاگا» نزد پدرش به پايان رسانيد و پس از دريافت تعليمات گرانبهايي از پدر خويش در 15 سالگي در امتحان ورودي رشته ي عالي طراحي آکادمي هنرهاي زيباي بارسلن شرکت نمود و تحصلات عالي خود را در بارسلن و سپس در مادريد انجام داد.

پابلو در سال 1901 از اسپانيا به پاريس رفت و در اين شهر براي هميشه رحل اقامت افکند. هنگام ورود به پاريس، پشيزي در جيب نداشت و به ناچار در اطاق ويراني که سقفش مي رفت فرو ريزد، مي زيست. اين اطاق در کوي «مونت» قرار داشت و هم اطاقي او شاعر غزلسراي بي پولي بود، از خودش بي پولتر! اين دو تنها يک تخت شکسته بسته داشتند که پيکاسو روزها و شاعر غزلسرا شب ها بر روي آن مي خوابيد، اما پيکاسو از ميدان بـِدَر نمي رفت، مرتب نقاشي مي کرد؛ گرچه در آغاز مايه ي کارش تفاوتي با کارمايه ي ديگر نقاشان نداشت، اما در سال 1900 به ذهنش خطور کرده بود که چيز تازه اي بايد جستجو کند. در اين زمان نخست از «امپرسيونيسم» - مکتب نوظهوري که در نقاشي گشوده شده بود - الهام گرفت و براي مغازه ها، کافه ها و ساير اماکن عمومي، تابلوهايي بدين سبک ساخت. اما وي به دفعات در سال 1901 شيوه ي کارش را دگرگون کرد و به ساختن تابلوهاي زينتي پرداخت و اين آغاز پيروزي اش بود. نخستين دوره ي پيروزي هاي او را «دوران آبي» خوانده اند. زيرا وي سال 1905 تابلوهايي ساخت که سايه هاي گوناگوني از رنگ آبي در آنها بکار رفته بود. در سال 1906 شيوه ي او دگرباره تغيير کرد و « دوران قرمز» آغاز گشت تابلوهاي «بچه و اسب» و تصوير معروف « گرترود اشتاين» از بازمانده هاي اين دوران است.

لطف و زيبايي و دلبستگي به زندگي در کارهاي دوران آبي وي نمايان بود. با اين همه پيکاسو هنوز هم در جستجو بود. در 1907 گمشده ي خويش را در ترسيم ِ تحريف شده ي حجاري هاي اسپانيا و افريقا يافت و از اين زمان بود که خواست تابلوهايش نشان دهنده ي چيزهايي باشند که احساس مي کند، نه چيزهايي که مي نگرد.

نخستين اثري که بر پايه ي اين فکر تازه ساخت، پنج زن را نشان مي داد که گرد توده اي ميوه فراهم آمده بودند، پيکاسوآنها را با سبک خاص خويش چنان مستور ساخت که شناخته نمي شدند. چشم ها و خطوط صورت آنان را هم به شکل کاريکاتورهاي وحشتناکي نمايان ساخت. از اين زمان تابلوهاي او صحنه ي تاخت و تاز اشکال مکعبي و مخروطي شکل و ديگر شکل هاي هندسي، به منظور بيان مطلق تمايلات زيبا پسندانه مخفي و نه نشان دادن طبيعت اشياء گرديد. معذلک او از طبيعت فاصله نگرفت. او قطعه اي از يک بيني را از جايي و تکه از بدن را از جايي ديگر به عاريت گرفته و مجموع اين قطعه ها را در قالب خطوط زاويه دار، در تابلو مجسم مي ساخت.

در سالهاي 1906 تا 1910 او و « ژرژ پراک» با هم بکار پرداخته و زمينه ي مکتب کوبيسم را فراهم کردند. پراک شيوه ي تازه اي پيش گرفت و نخستين کسي بود که کاغذهاي چاپ شده و سنجاق و ميخ را با نقاشي هايش آميخت، پيکاسو تکه هاي تخته و ديگر چيزها را به آن افزود. بالاخره عوامل فوق به اضافه ي تلاش خستگي ناپذير او براي يافتن عمق واقع طبيعت منتهي به « کوبيسم» گرديد و بعدها در سال 1913 تئوري کامل اين مکتب توسط نقاش معروف « گيوم اپوالسنه» تدوين گرديد.

سبک کوبيسم جنجالي بپا ساخت و او را در صف نامداران هنر نقاشي قرار داد. با اينهمه در سال 1917 بار ديگر از اين سبک دوري جست و به سبک کلاسيک تمايل يافت. آنگاه به ايتاليا سفر کرد.

وي هيچ گاه از کوبيسم غافل نماند. در سال 1918 پيکاسو دوباره به اشکال هندسي خود بازگشت و اين بار طرح هاي روشن تر و مشخص تر با حشو و زوائد کمتر را برگزيد. در سال 1925 در شيوه ي کارش تحولي ديگر پديدار گشت. اين دوران دوام بيشتر يافت و تابلو «گرنيکا» که منقدان آن را شاهکار دانسته اند از ابداعات اين دوران است. چندي بعد اين شيوه نيز دلش را زد و به خلق تصاوير عامه فهمتر پرداخت. پيکاسو قبل از اينکه کوبيسم را به وجود آورد يک نقاش کلاسيک بود و کارهاي کلاسيک پيکاسو از نظر دقت خط و رنگ بي نظير است. تابلوهايي که در اين زمينه ساخته است، تمام داراي سرهاي يوناني اند از اين آثار مي توان تابلوهاي «عشاق» و «زن در لباس سپيد» را نام برد.

پيکاسو مردي است با پشتکار و عصبي مزاج که ثبات رأي ندارد، گروهي او را شيطان خوانده اند که جهان را در يک بن بست هنري گيج و سرگران ساخته است. گروهي از منتقدان گويند که وي شارلاتان بي همتائي است که زمانه و خويش را فريب داده است و کوبيسم را براي بازي دادن دنياي هنر ابداع کرده است. اما هوادارانش که تعدادشان بيشمار است، عقيده دارند که جهان سبک وي را خواهد شناخت به مانند بسياري از سبک ها، که نخست مطرود بوده اند؛ چه در موسيقي و چه در ادبيات.

پيکاسو در سن 85 سالگي مردي است چاق و کله طاس که چهره اي دارد پر از چين و چروک، اما چشم هايش تابناک و نافذ و انگشتانش بلند، حساس و چابک اند. در زندگي شخصي نخستين زنش «اوليويه» نام داشت. او به اين زن چنان حسادتي مي ورزيد که روزها او را در خانه محبوس نگاه مي داشت و کار خريد احتياجات خانه را خود به شخصه انجام مي داد. دومين زن پيکاسو هنر پيشه ي باله و سومين زنش عکاس بود! اين زن موهاي مشکي داشت. پيکاسو چند تابلو از او ساخت که شهرت بسيار يافت، وي از چهارمين زنش دو فرزند داشت. پيکاسو، مردي است که بزرگترين جنجال را در عالم هنر به پا ساخته و گروهي در استعداد او ترديد و گروهي در نبوغش اصرار دارند؛ در هر حال وي از جمله چند نقاش چيره دست تاريخ بشر است. تاکنون هزاران تابلو ساخته است که برخي از آنها را تا 50 هزار دلار به فروش رفته است. اما ارزش يک تابلوي او به طور متوسط بيست هزار دلار است.

پيکاسو در تمام عمر مطالعه کرده است، در چهل سالگي: ساختن ورق هاي آهني، در شصت سالگي: اصول و رموز چاپ سنگي و در هفتاد سالگي: کوزه گري را آموخت. در کارگاه خود مجسمه اي دارد از يک سياه پوست و پرده ي بزرگي به نام « انجمن صلح» ... او قيافه اي گرفته دارد، با اينهمه در پاره اي از مواقع خود را به دست خنده و نشاط مي سپرد و چندان خوشمزگي و شوخي مي کند که حوصله ي دوستانش را سر مي برد. ديوانگي هاي او مايه ي لذت و سرمستي خبرنگاران است. اين ديوانگي ها مشکل است و مثل سيگاري است که او براي رفع خستگي دود مي کند. هيچ ماده اي در دنيا نيست که او بکار نبرده باشد، يکي از دوستانش مي گويد روزي از او در کارگاهش پرسيدم: اين همه حلبي را براي چه مي خواهيد؟ و او جواب داد که مايل است از آنها استفاده کند اما نمي داند چطور آنها را بکار بود. در جواني، در عين شهرت در پاريس خانه اي کهنسال داشت که از سالن هاي وسيع تشکيل مي شد و هميشه پر از ، کبوتر، پرده هاي بزرگ و پر از آشفتگي و دَرهَم و برهَمي بود!

در کارهش هميشه تعداد زيادي آهن پاره، گل هاي گوناگون، طرح ها، گلوله هاي شيشه اي، اعلان پاره ها، ستون هاي چدني و تختخوابي که روي آن پر از نامه و روزنامه و عکس بود به چشم مي خورد... همچنين در باغ خانه اش هميشه يک بزغاله ي زنگوله دار در گردش بود!

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس