صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > زبان‌های ویدی و اوستایی؛ مادر زبان پشتو است

زبان‌های ویدی و اوستایی؛ مادر زبان پشتو است

گفت و گوی کوتاه سید محمد امین عالمی با حبيب الله رفيع
يكشنبه 27 جنوری 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: امسال سال "بين المللی زبان ها" می باشد. کابل پرس? امسال ديدگاه ها و نظرات گوناگون را درباره ی زبان ها منتشر می کند. کارشناسان محترم می توانند برای طرح آرايشان درباره ی زبان و بويژه ی زبان های بومی افغانستان، مطالب و نوشته های خود را به کابل پر ارسال کنند.

در ممالکی که چند زبان به عنوان زبان‌های رسمی آن شناخته و پذیرفته شده است، نیازمندی بیشتری برای انسجام دادن به ساختار فرهنگی آن کشور احساس می‌شود. چرا که زبان‌های مختلف ریشه در فرهنگ‌های مختلف دارد و فرهنگ‌های متفاوت نیز از نقطه ابتدا یا مبدأ خویش با همدیگر در تفاوت قرار دارند. از این سبب ایجاد و هماهنگی می‌تواند تبدیل به پیش‌زمینه‌ای شود برای رشد متوازن هر دو یا چند زبان که برای تحقق بخشیدن به این هدف پژوهش و مطالعه در مورد زبان‌ها امری ضروری پنداشته می‌شود. لذا بر آن شدیم تا در مورد زبان پشتو و تغییرات و تحولات وارد آمده بر این زبان، گفتگویی داشته باشیم با استاد حبیب‌الله رفیع یکی از نویسندگان مطرح کشور که در زمینه ادبیات و زبان پشتو نیز اطلاعات همه‌جانبه و دقیقی دارند.

ـ ضمن ابراز سپاس و امتنان که لطف نموده و ما را به حضور پذیرفتند.

همچنان از شما

ـ به طور کل جایگاه و ریشه‌های زبان پشتو و زمان پیوستن آن به فرهنگ ما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی که آریایی‌ها تقریباً در حدود پنج هزار سال قبل در شمال افغانستان مسکن‌گزین شدند و در آریانا ویجه تجمع کردند، بعداً به بلخ آمدند و زبان شناسان می‌گویند که کلمه‌ی بلخ هم با بخت و پخت و پشگت و پشت و با کلمه پشگتو یا پشتو ارتباط دارد. و این‌ها در این‌ جا تشکل کردند و کلماتی که در زبان‌های سابقه موجود است (کلماتی که فعلاً در زبان پشتو موجود است) از همان زمان آهسته آهسته در ادبیات ما جای گرفته و زبان ویدی و اوستایی اولین زبان‌هایی‌اند که در این منطقه موجود بوده‌اند.

ـ به طور واضح، زبان پشتو چه زمانی به وجود آمده است؟

محققین؛ تاریخ افغانستان را در سه دوره‌ی ما قبل تاریخ، نیمه‌تاریخی یا دوره‌ی سرودها و افسانه‌ها (دوره‌ی پیدایش ادبیات ویدی) و دوره‌ی تاریخی تقسیم نموده‌اند و زبان پشتو هم در میان اوقاتی که زبان ویدی و اوستایی موجود بوده است، به میان آمده که کلماتش از همین وقت وجود داشته مانند لقب زردشت که «سپین تومان» به معنی «پاک‌نهاد» می‌باشد. بدین اساس زبان پشتو آهسته‌آهسته به وجود آمده است و نام یک سلسله اقوام کوچکی که در میان پشتون‌هایند در تاریخ هیرودوت و ادبیات ویدی و اوستایی موجود است، مانند آپاریتی و ورتیکا که فعلاً اپریدی و وردک است.

ـ در کدام مقطع زمانی زبان پشتو رو به انکشاف و توسعه نهاده است؟

به طور واضح بعد از شروع شدن مهاجرت‌ها؛ که در این مهاجرت‌ها آریایی‌ها از هندوکش گذشته و به این سو آمدند و پشتون‌ها در مناطق جنوبی و جنوبی غربی و شرقی افغانستان کنونی جای گرفته و به همان دلیل نام پکتیا و پکتیکا نامی است که در متون یونانی موجود است.

ـ در مورد ادبیات فولکولور پشتو چگونه ابراز نظر می‌کنید؟

ادبیات فولکوری پشتو ریشه‌های بسیار قدیم دارد چنانچه در ساختمان، نزدیک با سرودهای ویدی و اوستایی است.

ـ زبان اوستایی در روند تکامل زبان پشتو تا چه حدی حائز اهمیت است؟

به نظر من فقط می‌توان گفت زبان ویدی و اوستایی به عنوان مادر زبان پشتو یاد می‌شود که خصوصیت هجایی بودن اشعار پشتو این موضوع را می‌رساند چرا که اشعار ویدی و اوستایی نیز هجایی بوده است. علاوه بر آن، عین مسائل موجود در ادبیات ویدی و اوستایی در ادبیات پشتو خصوصاً ادبیات فولکور پشتو به چشم می‌خورد که باورهای آن زمان را تا هنوز هم در بردارد.

ـ به چه اساس می‌توان گفت سروده‌های فولکولور زبان پشتو تا هنوز هم دارای باورهای عصر ویدی و اوستایی هست؟

ـ به عنوان نمونه می‌توان از یک لنأی یادآور شد که مستشرقی کانادایی به نام جونز انولدسن آن را تحلیل کرده است که در این لندی چنین سروده شده است.

سپوإ ميه سروهه راخيإه

يا دمی د كگلولو كوی كگوتي ريدينه

یعنی: ای مهتاب برخیز و روشنایی کن که یار من گل‌ها را درو می‌کند و به خاطر این که تاریکی است به جای گل انگشتان خود را درو می‌کند. این محقق کانادایی معتقد است که این لنأی زمانی را به یاد می‌آورد که آریایی‌ها بته «سوما» را شبانه و در روشنایی مهتاب درو می‌کردند و از آن شیره می‌ساختند و بنابر همین باور می‌توان گفت که اشعار فولکولور زبان پشتو زاده ادبیات ویدی و اوستایی است.


منبع: روزنامه ی راه نجات، چاپ کابل

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ame agha ra bogo boro yak kam vare HISTORY bekhan History besyar besyar zahif hast.

    qadimtarin zabani Asiayi meyana Zabani farsi wa arabi hast.

    keshvare mesli afghanistan,Iran,Tajikestan,pakistan ena hama yak PERSIAN YAD MESHOD!!!

    • aghai kabuli! Shoma ke fameda asteed bogoyeed ke zaban pashto dar kudam zaman takalom meshod? Zaban pashto yake az shakha hai Hindo europai ast. Zaban pashto qedamat zeyaad dara? Khob mohem nest. Waqte yak nafar yak matlab ra noshta mekonad ora bambard nakoed. Khob agar shoma eqa fameda asted shoma chora khod tan hamcho chez raje ba yak zaban noshta namekoned?

    • ta jai ke man motalia karda am taqriban hama chiz hai ke aghai rafi megoiand jal tarikh ast.
      rafi yaki az shagird hah habibi ast wa ain ha aslan ba tarikh he nawa pai bandi nadarand harchi del shan meshawad megoiand wa me nawisand.feker konaid ma 300sal dar hich asari az qawm afridi wa wardak chizi dar tarikh nadarim chi rasad ba avesta 5000sal pish hamash jal ast 3000 sal pish ain qam ha taqrban hama kochi bodand wa dar tarikh hech chizia az kochi nadaraim. gardezi

    • rafi yaki az shagird hai habibi ast ainha anqadar cheshm safid astan ke metawanad ke aftab ra ba 2 angosht khod pot konand.
      ta jai ke man motalia karda am dar avesta aslan az hech kodam qabail pashton chizi naiamada ast bradaran ,ma az 300 pish chizi az kodam qawm pashton nadaram chi rasad ba 3000sal pish ke dar an waqt hech mardom hata tajik ha ke mardom asil wa bomiain marzo bom astan chizi naiama wali az qawm afridi ke yak qam dar bain pashton ha ast chizi amada ast wah ba ain tarikh dorokhshan..

    • roz ba khair dostan man ba ba anwan yak bashindah ainsarzamin mekhaham ta tamam taikh nawisan jal kar dar yak marjeh farhangi mahakima shawand chera ke ainha hamara kharab karda and mardom ma az tarikh 5000sala khod faqat wa faqat az chand qawm durani aloozai popalzai wa ghaira chizi dars dada nashoda ast khossosan dar makatib wa danishgah hi man. baiad tarikh mardom ain keshwar aftekharat azim mardom ghair pashton banam pashton ha raqam nakhorand.ma tamadon ba wojod awrda ain na nirohai moghol turk ya pashton shoma khod qazawat konaid..

  • ميرهزار گرامی!

    مطلب زيبايی بود. از ان مستفيد شدم.

    موفق باشيد.

    کابلی

    .

  • تحقیقات جدید نشان میدهد که حتی یک قسمت بزرگ مردم هزاره‌ در گذاشتها به کدام زبان شمال شرقی آریایی حرف میزدند.

    موفق باشيد.

    آنلاین : http://kabulpress.org/

  • باتشکر از آقایی میرهزار بانشر چنین مطلب !

    این آقای که این چنین دعوای زبان شناسی را همدارد (رفیع صاحب).

    کم مانده که بگویید حضرت آدم(ع) هم به پشتو صحبت مینمود.

    انسان رابه یاد هموقصه می افگنه که کسی گفته بود!
    دریک زمانی کسی ازیک شخصی پشتون (مثل این زبانشناس)پرسید؟
    که حضرت عیس ازکدام قوم بودگفت اوغان وبازپرسید موسی ازکدام؟گفت پشتون یا اوغان وباز از سلیمان و دیگر پیغمبر ها پرسید همو جواب پشتون بود.
    بلاخرخ پرسید که آدم(ع)چی بود پاسخ دهنده با کمی تامل گفت اول پشتون بود پسان آدم شد.

    خو ای اقاهم کمی اگر پیش میرفت مثل که گفته کلمه بلخ هم که مثال داده پشت پیش پشک پشککگ پتنوس وبلاخره پشتو مثال داده.

    اگر ازایشان پرسیده شوددرباره لاسانجلاس شاید بگویید که لاس (دست ) اول ازپشتون ها بوده بعدآ از لاس داده یعنی از دست داده و به همین قسم صدچیزی دیگر مثل وردک واپریدی

    موفق باشید وترقی نمایید باداشتن همچو شخصیت ها.

    • یکی از دوستان پشتو زبان روزی برسم طنز به من گفت: مکسیکو نیز کلمه ی پشتو است.پرسیدم چطور؟ گفت: در قدیم زمانی یک پشتون که به قصد تجارت به آن منطقه(مکسیکو)که هنوز نام نداشت رفته بود ، از کوچه ای میگذشت دید که چند نفر با هم در زد وخورد اند و هموطن پشتون ما خطاب به آنها صدازد : مه کوی ، سه کوی؟ . همان بود که چون مردم محل این جمله را تکرار کردند به تدریج به "مکسیکو" تبدیل شد و نام کشوررا مکسیکو گذاشتند. او همچنان گفت که نام شراب "ویسکی" نیز از زبان پشتو گرفته شده که در اول "وسکی" یعنی بنوشید بوده است . امید است آقای رفیع این موارد را نیز در پژ وهشهای داهیانه ی خویش بیافزایند !!

  • shayad khodavad ham pashton bashad?v

  • هر گلي يك بويي دارد، و هر زباني زيبايي خاص خودش را دارد

    آنلاین : http://goleyax.blogfa.com

  • همه می دانیم که زبان پشتو یک زبان مجعول است. با آنکه قدرت رسمی تلاش کردند برای این زبان ریشه تاریخی بسازند اما موفق نشد. اکنون این زبان در حال انقراض است. پشتون ها باید به زبان فارسی که زبان فرهنگی و تمدنی خراسان است تن در دهند و گرنه این جهالت زبانی تاابد ان ها را کوچی و بیابان گرد نگه خواهد داشت.

    • دوستان عزیز، من فارسی زبانم و به فارسی زبانانی که با تعصب به زبان پشتو با تمسخر نگاه می کنند باید بگویم که زبان پشتو یکی از زبان های ارزشمند سرزمین ما افغانستان می باشد. مصاحبه با جناب رفیع همدرد مصاحبه خوبی است و نظریات ایشان هم قابل قبول است. یک بار با دقت و بدون بغض و تعصب به یکی از اشعار شاعران پشتوی دیار مان نگاه کنید یا یک لندی را بخوانید تا ببینید که زبان پشتو هم زبان شیرینی است و سرشار است از کلمات قدرتمند که می تواند هرگونه مفاهیمی را به زیبایی بیان کند. بیایید و به این زبان شیرین سرزمین مان به دیده احترام بنگریم و به این شاد باشیم که می توانیم در کنار زبان مادری مان فارسی، زبان زیبای دیگری را هم می دانیم که پشتو است. برای اعتلای زبان پشتو هم تلاش کنیم.

    • thanx my dear salam to u and to u r grate family and u r great ideas i want to meeet with u where u will be i am the student of law and political scince
      my email Address: shafiq.naziry gmail.com

  • بر گرفته از گردراه

    http://garderah.persianblog.ir...

    مکسیکو سرزمین پشتون هاست!؟

    درین روز ها از برکت علم و تکنولوژی و دسترسی عامهء مردم به وسایل طبع و نشر بسا از حقایق درمورد تاریخ و سرنوشت ملت ها و اقوام روشن گردیده است.

    درین اواخر خانم لیلی خرم دانشمند افغانی تحقیقاتی در مورد اوستا که کتاب تاریخی آریایی هاست به جا آورده است. درشمارهء ۱۱۸۵ ام روزنامهء هیواد که به تاریخ شانزدهم سنبلهء سال روان به چاپ رسیده است، ایشان ثابت ساخته اند که این کتاب نه اوستا بلکه "اوسیدا" نام داشته و این یک نام پشتو است. به همین ترتیب ایشان توانسته اند با موشگافی دانشمندانه یی که دارند رد پای کلمهء "اور" را که یک کلمهء شناخته شدهء پشتو است در بسیاری از کلمات آمده در اوستا بیابند. خانم لیلی خرم درهمین مقالهء بسیار عالمانهء خود ولایت وردگ (منطقهء وردگ) را زادگاه اوستا نامیده اند.

    همچنان خانم لیلی خرم، "بخدی" را با "خ" پشتو که همان "ش" در کلمهء "رشتیا" است نوشته ثابت میسازند که بخدی و بلخ نیز کلمات پشتو میباشد. به همین ترتیب کلمهء باختریان را ریشه یابی کرده پیدا کرده اند که همان «بخدی داوریان» است که تغییر شکل داده به گونهء «باختر» درآمده است. یعنی "بخدی داور" بوده است که باختر شده است. چنانچه زمینداور نیز داشته ایم.

    بازیافت های خانم لیلی خرم مشت محکمی است بر دهان کسانی که پشتون ها را از قوم بنی اسراییل میخوانند. این تحقیقات نشان خواهد داد که پشتون ها آریایی الاصل بوده یگانه قوم آریایی در منطقه هستند.

    البته خانم لیلی خرم تنها نیستند بلکه پژوهشگران ورزیدهء دیگر پشتون نیز بیکار ننشسته اند. همین اکنون روی این مساله کار میشود تا ثابت شود که "زردشت" پیامبر پشتون بوده است. به همین ترتیب خاندان "اسپه" پشتون بوده اند زیرا "آس" کلمهء پشتو است.

    یکی از پژوهشگران دیگر معتقد است که مثلاً "آسمان" نیز کلمهء پشتو است و ارتباط میگیرد به "آس". زیرا در گذشته های تاریخ "آس" که همان اسپ است، ارزش زیاد داشت. پس هرکسی که اسپ زیاد میداشت مقام بالا میداشت. از سویی هم چون آسمان بالای سرهمه قرار دارد پس مانند کسی است که بسیار "اسپ" داشته بوده باشد. یعنی "آس + من" است. همانطوری که ما برای پولدار در پشتو میگوییم: شته من. پس آسمان هم در اصل "آسمن" بوده است که در زبان های غیر پشتو آنرا "آسمان" ساخته اند.

    وقتی بنده ازینهمه تحقیقات عالمانهء در عرصهء اوستا (اوسیدا) باخبر شدم حیف دانستم که فرضیهء دیگری را نیز خدمت پژوهشگران محترم تقدیم نکنم. این فرضیه همانا تسمیهء کشور مکسیکو است. به باور بسیاری از زبان شناسان که با فرهنگ و ادبیات پشتو علاقه و دسترسی دارند "مکسیکو" یک کلمهء پشتو است. آنها درین مورد توضیح میدهند که این کلمه در اصل چنین است: "مه کوه تسه کوه"

    البته به مرور زمان و در اثر استبداد و دکتاتوری فرهنگی زبان های دیگر کلمهء پشتوی «مه کوه تسه کوه" به مکسیکو تغییر شکل یافته است.

    پیشنهاد بنده اینست که دانشمندان محترم و خدمتگاران افغانستان مانند داکترسید خلیل الله هاشمیان، کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی، ولی احمد نوری، میر عبدالرحیم عزیز و دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی هرچه زود تر زیرنظر و رهنمایی نویسندهء ملی و دانشمند کشور، جناب داکتر محمد عثمان روستار تره کی، دست و آستین برزده و در جهت خدمت هرچه بیشتر به افغانستان به تحقیقات دامنه دار تری درزمینه بپردازند.

    ما یقین داریم که پشتون ها در مکسیکو زندگی کرده اند و تمدن شکوهمندی از آنها درین سرزمین به جا مانده است. دشمنان پشتون ها و نوکران ایران ادعا دارند که پشتون ها در رکاب سرکار انگلیس از نیم قاره هند به استرالیا و امریکای جنوبی رفته اند. زیرا همین حالا در کشور گویان در امریکای جنوبی جوامع پشتون زندگی میکنند. اما تحقیقات بیطرفانه اگر صورت بگیرد ثابت خواهد شد که نه تنها گویان و استرالیا بلکه مکسیکو نیز، چنانچه از نامش پیداست، سرزمین پشتون اصلی ها بوده است.

    نشانه های بیشماری میتوان یافت که تمدن "آزتک ها" در مکسیکو نیز با اوستا و (اوسیدا) ارتباط داشته است. زیرا "آزتک" از دو کلمهء "آز" و "تک" تشکیل یافته است. اگر دقت شود "آز" همان "آس" است و "تگ" به معنی رفتار و رفتن میباشد. بدینترتیب دیده میشود که "آزتگ" یا "آس تگ" میتواند "اسپ رفتار" معنی گردد. همه میدانند که آزتگ ها در تاریخ خود سوارکاران ماهری بوده اند و اسپ میپروردند وعلاقهء زیادی به خر نداشتند.

    تحقیقات بیشتر درین زمینه این حقیقت را روشن خواهد ساخت که نه تنها امریکای جنوبی بلکه امریکا شمالی ویا لااقل جنوب ایالات متحدهء امریکا نیز سرزمین پشتون ها بوده است.

    همانگونه که در افغانستان تاریخ های جعلی حضور پشتون ها را نادیده گرفته اند در کشور های دیگر نیز این ستم فرهنگی بر پشتون ها روا داشته شده است. مکسیکو که حتی نام آن یک کلمهء پشتو است اکنون به نام سرزمین دیگران یاد میشود و زیر تسلط دکتاتوری فرهنگی زبان اسپانوی قرار دارد.

    بنده در مورد لاس انجلس نیز شکوک شبهاتی دارم که باید یک کلمهء پشتو باشد. به خصوص نیمهء اول این کلمه که بی هیچ شکی پشتو است. روشن است که کلمهء "لاس" پشتو بوده و دست معنی میدهد. درمورد کلمهء "انجلس" نیز گمان میرود که از "انجلی" پشتو گرفته شده باشد. معنی "لاس انجلس" را میتوان به گونهء "دست دختر" نشان داد. هرچند این نام در نظر اول نامانوس به نظر می آید اما اگر دقت شود، در ادبیات و فرهنگ ما "کلک عروس" وجود دارد. اگر کلک عروس و جود داشته باشد باید "کلک دختر" هم وجود داشته باشد. اگر کلک دختر و جود دارد پس "دست دختر" هم باید وجود داشته باشد. بدینترتیب میتوان ادعا کرد که لاس انجلس یک کلمهء پشتو است و «دست دختر» معنی میدهد.

    یک باردیگر از پروفیسوران و خدمتگاران مردم افغانستان همانند داکتر هاشمیان، آقای سیستانی و دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی تقاضا میشود تا این مسالهء ملی را مورد توجه قرار داده و درزمینه به تحقیق و پژوهش بیشتر بپردازند

    • وطندار!

      نام اصل آدم که تا صنف شش مکتب خوانده و حالا تحقیقات "علمی" میکند، یادتان رفته بود. این آدم همین حبیب الله رفیع است.

      سوال اینجاست که پشتو را چه خدا شرمانده بود که از هزاران سال با اینطرف به حال خود باقی ماند وزبان های ذیگری که از واوستا و ویدی جدا شدند، تحول و انکشاف یافتند؟

  • باتشکر فراوان از اقای میرهزار .
    که باب چنین گفتگوهارا براه میاندازد.وظیفه همه هموطنان شریف ووطن دوست است که در راه یک پارچه ساختن هم وطنان مااز هر قوم میلیت ودینی که باشد.
    من از ملیت پشتون هستم ولی به تمام هموطنان خود به هر زبانیکه تکلم می کنند احترام زیاد قایل استم.
    تمام افتخارات تاجکها هزاره ها ازبکها ترکمن ها هندو های افغانستان را افتخار خود میدانم.
    بااحترام زیاد سید رحمن

    • هموطن عزیز آقای سید رحمان ! الحق که راست گفتی ، ولی اصل موضوع اینست که برادران پشتو ساز ما تحقیق بخاطر غنامندی و پربار شدن زبان عزیز پشتو نمی کنند ، بلکه این همه تحقیقات؟ بخاطر فخر فروختن و حذف فزیکی زبان های ملیت های دیگر ساکننان این مرز وبوم است . ورنه چه مجبوریت دارند محققین پشتو زبان ما که داستان های ویدی اوستا را پشتو بخوانند و خانم خرم ، زردشت را پشتون معرفی نماید . آیا این تحقیق است ویا درامه کومیک و خنده دار ؟
      دوست عزیز ! باب چنین گفتگو ها را محققین پشتو ساز ما براه میندازند ، نه آقای میر هزار ! آیا خودت مانند یک پشتون با سواد و مترقی چی نظر داری راجع به تحقیق این دانشمند همزبانت ؟ آیا زبان پشتو با این تاریخ و قدامت هیچ دانشمندی نداشته تا زبان گفتاری را به زبان گفتاری و نوشتاری تبدیل نماید ؟ چرا کتیبه ئی ، شعری ، نثری و بلاخره جمله ئی از زبان پشتو با داشتن این همه قدامت تاریخی ، در صفحات تاریخ که گویای این ادعای دانشمندان پشتون ما باشد ثبت نشده ، که امروز برادران پشتون ما بدان افتخار و تحقیق مینمودند ؟ با خیال بافی ها نمیشود به خود تاریخ ساخت ! اگر شما پته خزانه را مثال دارید ، با شما دیگر کدام سخنی ندارم . ما آرزو داریم تا زبان عزیز پشتو در پهلوی دیگر زبان های وطن مان رشد نماید و پربار شود ، نه به این شکل رسوای آن !!

    • محترم اقای مزاری!
      شما بهتر میدانید که زبان به مرور زمان تغیر می کند.همین دری و پشتو را که امروز شما و من صحبت میکنیم نسبت چهل سال قبل از لحاظ لغت ومفهوم فرق کرده حالا شما تصور هزاران سالرا بکنید.
      اگر شما دقت کرده باشید تا اکنون کسیانیکه تاریخ می نویسند حکم قطعی نمیکنند مثلا مینویسن فلان ذایر چینی فلان عرب فلان شرق شناس پس ذایرین تلفظ درست منطقه را نوشته نمیتوانند .
      حالا ما کاری به این حرفها نداریم و ازصلاحیت ما هم نیست .
      ما وشما مسایل قومی ونزادی را باید کنار بگزاریم خانه هرتاجک پشتون هزاره پشه ئ وسایراقوام خود را اباد نمایم.اگر یک فرددرباره کدام مسئله علمی چیزی مینویسد لازم نیست که انرا باتحقیرو توهین رد نمایم.
      باید نوشته ما علمی وقابل صلاحیت باشد.برای شخص من فرق نمی کند که دراین محدودی جغرافیهئ مثلا کابل هزارسال قبل کی اول امد تاجک . پشتون . هزاره .اوزبک ویا کسی دیگری. مهم ایناست که ما چطور بتوانیمباهم در صلح و صفا زندگی کنیم .
      چندی قبل یک خواهر مااز غوربنداز جای که من تولد شده ام نوشته بودند

      مابا پاکستان کدام مشکلی نداریم مشکل ما پشتونها استن که ما نه با انهانه زبان مشترک داریم نه هم فرهنگ مشترک داریم.
      شاید همسایه این خواهر ماتاجک یا پشتون باشد .زیرا در دره های سر سبز غوربند هم از ملیت محترم هزاره پشتون تاجک زندگی میکنند. در بازار سیاگردغوربند ویا بازار چهارده غوربندحتما تمام از این ملیت های باهم برابر افغانستان دوکان دارندکه با صفاو صمیمیت از یکدیگر سودامیخرند.
      این تفرقه وبدبینیرا تنها روشنفکران متعصب سیاست مداران استفاده جو در اخبار رادیو تلویزیون وصفحات انترنیتی پیش میبرند.درحالیکه من وتو ودیگران از هم فرقی نداریم.
      در اخیرمنتظرروزی استم که تمام ملیت قهرمان افغانستان بدون تبعیض و امتیاز در کنار هم ارام زندگی کنند.
      باعرض حرمت سید رحمن غوربندی

    • دوست هموطن آقای سید رحمان غوربندی ! ما یک ملت هسیم بشرطیکه حکام مزدور و وطنفروش و افغان ملتی هابگذارند ! اگر شما را وزیر فرهنگ کشور کسر معاش نماید بخاطر گفتن پوهنتون ، شما منحیث یک پشتون چه عکس العمل خواهید کرد ؟ اگر به همان زمین و خانۀ آبائی شما که شاید در پکتیا ویا هم خوست و گردیز باشد هزاره ها و ازبک ها یورش مسلحانه ببرند و ادعا نمایند که از پدران مابوده ،است و خواهد بود ، شما منحیث یک پشتون چی خواهید گفت ؟ اگر خود شما و فرزند شما را مجبور بسازند که زبان ازبکی و ترکمنی اجبارأ بیاموزید ، درغیر صورت مجازات شوید ، شما آرام خواهید نشست ؟ وادعای تحکیم وحدت ملی را خواهید نمود ؟ اگر برادران تاجک و ازبک ما بخاطر اخراج ناقلین از سرزمین آبایی خود که قهرأ و جبرأ غضب و یا هم مسترد شده بنام اضافه جریبی ،یک طرزالعملی مانند سقاوی دوم طرح نمایند و در معرض اجرا قرار دهند ، آیا شما قبول خواهید نمود ؟ اگر تاجک ها بدون سر شماری نفوس ادعا نماید که قوم برتر و اکثریت هستند و دیکر اقوام کوچک اند و حق رهبری این مملکت را ندارند ، آیا شما خاموش خواهید ماند؟
      بدین ملحوظ تا وقتیکه انسان این سرزمین تحقیر میشود ، تا زمانیکه قانون مدنیت حکمفرما نشود ، تا موقعیکه وطنفروشان حرفه ئی از وطنفروختن بار بار دست نکشند ، تا زمانیکه ادعای پوچ اکثریت و اقلیت است ، تا زمانیکه بنام وحدت ملی ، اقشار جامعه تحت ستم ملی قرار دارند ، از هیچ وحدتی ، برابریی و برادریی اقوام ساکن در کشور نمیتوانیم سخن بزنیم ! شاید برای شما مفهوم نداشته باشد ولی برای یک تاجک ، ازبک و هزاره که از خانه و کاشانه اش بزور تفنگ و توپ بیرون رانده میشود ، به ناموسش تجاوز صورت میگیرد ، دارائی و مال و مواشی اش به غارت برده میشود هرگز و هیچگاهی از مفهوم تهی نیست .

    • برادرگرامی اقای مزاری!
      من بانوشته تان هم نواع استم من به حیث یک پشتون افتخار میکمنم که زبان دری را اموختم درمکتبی که من درس خواندم صرف یک مضمون بنام پشتو تدریس میشد ایا من بحیث یک پشتون حق انرا نداشتم که به زبان مادری خود درس بخوانم ؟.
      حالا اگر از انصاف نگزریم برای رشد متوازن هردوزبان باید نصف مضامین به زبان پشتو میبود.
      من به حیث پشتون برخلاف انواع واقسام ستم ملی هستم .ولی من میبینم که تو (میخواهم که به خاطرصمیمیت زیاد شما راتوخطاب کنم) صحبت از دولت وطنفروش میکنی مشخص نیست کی؟
      من حیث یک پشتون تاحلا سایت انترنیتی افغان ملت را ندیده ام بعد از این نوشته ها میخواهم سری بدان بزنم ومقایسه کنم . ولی سایت خاوران را خوانده ام صرف تآسف کردم .
      من شخصا باپالیسی های وزیر اطلاعات همنوا نیستم ولی رهین وزیر اطلاعات پیشین کم از خرم نبود .
      در مورد پوهنتون خدمت عرض کنم که تغیر نام پوهنتون به دانشگاه تغیر افغانستان به خراسان ویا اریانا کار چند نفر شوری ویا چند نفر نیست برای تغیران باید شرایتی اماده شود .
      اولا یک حکمت مردمی و انتخابی مردم به وجود اید امنیت مصئونیت اید ومردم دریک همه پرسی شرکت کنند و راجیع به نام افغانستان تصمیم بگیرند .فقط خود مردم میتوانند مثلا نام افغانستان رابغلان و مردم انرا بغلانی به نامند .
      برادر گل !طوری که تو خود میدانی ظالم و مظلوم در هر ملیت موجود است از من بهتر تو خود میدانی چقدر پشتون به پشتون هزاره به هزاره تاجک به تاجک ظلم روا داشته اند .
      دیگر وقت گران بهایت رانمی گیرم امید وارم با این قلمت سر انچه ظالم است را ببری بی تفاوت از هرملیتی که باشد.
      په خورا درناوی ستاورور سید رحمن غوربندی

  • به همه دوستان روشن است که چگونه بدبختی ها به خاطر زبان ونفرت ازلسان دیگران که یک عمل پوچ، نادرست وغیراسلامی است به این ملت بیچاره آمده. درواقع این مصروفیت ناشی از عدم معلومات ازجغرافیای زمین بوده که انسانها چگونه زنده گی میکنند. اگر عمیق تر فکرکنیم همهء این افکار بالای مابیچاره ها تحمیل شده که در اصل (از پشت خود خبر نداریم)بجای این حرف ها به نظر من بهتر است هرکس به هرلسان که هست درصورت که مسلمان باشد "باهم برادر اند." وهرشخص مسؤلیت دارد تابه ملت اسلام ودین اسلام به هر نحو که بتواند خدمت نماید بدون اینکه سوالی باشد ازکجاست وبه کدام زبان صحبت میکند.

  • اقای رفیع منهم میخواهم که نظر شما کارشناس ارجمند وفخیم وافتاب شرق را که مکتب نخوانده وصرف قاعده بغدادی را خوانده اید وبا یک چشم بینای تان امروز در میان پشتونهای کور پادشاه وکارشناس شده اید (به مصداق مثل معروف: در شهرکور ها یک چشمه پادشاه است) و درهرمورد از نرخ کچالو و پیاز در مندوی گرفته تا ادبیات وتاریخ وفلسفه و روابط جنسی وزناشویی خلاصه شما یک عقل کل ویک جامع الکمالات در میان پشاتین هستید, را جویا شوم. من عقیده دارم که پشاتین حتی قبل از خلقت ادم در این دنیا بودند و پشاتین میتوانند حق خودرا از تمام دنیا بخواهند بهسود وهزاره جات را بجایش بگذار.

    • در مورد بارک اوباما: اوباما از قوم بارکزایی قندهار است. چرا شما در اینمورد خاموش نشسته اید؟ فارسیزبانها در این مورد خیانت کرده ند وبارکزی را به بارک تبدیل کرده اند. لطفا پشتون بودن وی را به ثبوت برسانید و وثیقه قصر سفید را بنام پشاتین (جمع پشتانه) کنید که وقتش است.
    • دانشگاه برکلی: یکی از دانشگاه های معروف است ونامش هم پشتو است. برکلی یعنی قریه بالا به زبان پشتو است که این اسم توسط خان دلاور خان کوچی گذاشته شده است. دنیا باید بداند که بنیان گذار این یونورستی مشهور یک کوچی بز چران پشتون است.
    • شهر لاس ویگاس: یک شهردر امریکا است که قمارخانه های مشهور دارد. لاس ویگاس را فارسی زبانان خیانت کرده وانرا تبدیل کرده اند تا عظمت وشمله ولنگی قوم پشتون اوچت نباشد. لاس ویگاس اصلا لاس وباس (یعنی دستت را بیرون کن که خلاصه دستت را از جیبت بکش بیرون وقماربزن ) است.

    من از جناب شما یک چشم روشنضمیر وجناب استاد یون وجناب غفور لیوال وتمام قلم بدستان زبان پشتو تقاضا میکنم که هرچه عاجل پشتون بودن این مناطق را به ثبوت برسانید تا دل فارسیوانان داغ شود

    این به همگان معلوم است که زردشت یک پشتون اصیل بود وکتاب اوستا به پشتو نوشته شده است. بعدا موسی پیامبر عبرانیان پشتون بود وتورات به پشتو نوشته شده است. خالد بن ولید یک پشتون بود, ابن سینا یک خروتی وپشتون بود, فردوسی یک پشتون بود, مولانا از کتواز بود و پشتون بود, سنایی از اندر غزنی بود وپشتون بود و الحمدالله همه میدانیم که استاد گلزمان هم پشتون است. ترسم اینست که فردا فارسیوانها ادعا کنند که استاد گلزمان پشتون نبود انوقت چه خاکی برسر بریزیم.

    تشکر

    انزرگل وردک

  • Ms mazari !msaily ke shama zikr karded joz shakhsi be sawoad digari nami goiad ein az zed ke baa pashto dashti gofti

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس