|
No Censorship! |
||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
ازلحاظ منشا، کارکردها، انگيزه ها، ساختارونقش آنها درنظام آينده مورد نگرش مقايسوي قراردهيم تاروشن گردد که يک نظام متکي به حزب يا احزاب چه قدر مي تواندجامعه رابه جريانات مدرن معاصر پيوند دهد.براي اين منظور،بحث را از تعريف حزب آغاز مي کنيم. تعريف حزب: دکتر منوچهر طباطبائي مؤتمني در کتاب "حقوق اساسي" حزب را يک تشکل سياسي براي احراز قدرت دانسته مي نويسد: " حزب، يک تشکل سياسي است که در آن، گروهي از شهروندان با هدف کسب قدرت، از راه بدست آوردن تعدادي از کرسي هاي پارلمان و اجراي برنامه ها و اهداف خود در قالب مرام و مسلک سياسي، گرد هم آمده اند و فعاليت مي کنند(1)" در اين تعريف سه نکته قابل دقت است؛ 1- در اين تعريف هيچ گونه اشاره اي به داشتن واحد هاي نظامي و اجتماعي غير سياسي نشده و فعاليت احزاب تنها در چوکات امور سياسي محدود گرديده و باز شناخته شده است. 2- قيد "گروه و شهروند" شامل اتحاديه ها، اصناف و تشکل هاي اجتماعيي مي گردد که ساختار دروني خود را از مردم گرفته باشد. لذا هر آنچه جنبهء گروهي و مردمي نداشته باشد و با تکيه به قدرت هاي ديگر سامان يافته باشد، از حوزة تعريف حزب بيرون مي گردد. 3- هدف از ايجاد نهاد سياسي، تحصيل قدرت از طريق فعاليت سياسي مي باشد. بناء توسل به ابزار غير سياسي براي کسب موقعيت و توسعه نفوذ، مشروعيت حقوقي يک حزب را از بین می برد. " استيون دي. تانسي" در کتاب "مقدمات سياست" بر همين مسئله اشاره کرده در تعريف حزب مي نگارد: " احزاب سياسي را مي توان گروه هاي اجتماعیي قلمداد کرد که معمولا از طريق مبارزات انتخاباتي تلاش مي کنند دولت يک کشور را کلا يا جزءا در اختيار گيرند" در توضيح تعريف خود مي افزايد: " بنا بر اين احزاب سياسي تلاش مي کنند تا قدرت را براي رهبران خود به چنگ آورند و اين کار را به خاطر نفس قدرت( امتيازات رواني، اجتماعي، اقتصادي ومقام) يا به نمايندگي از جانب برخي از گروه هاي اجتماعي( مثلا کارگران، کشاورزان، مذهبيون) يا بخاطر بعضي هدف هاي عقيدتي و ايدئولوژيکي ( مثلا استقلال ملي، سوسياليزم) انجام مي دهند(3) اما "ژان بلاندل" در "حکومت مقايسه اي" محدوديت احزاب به گروه هاي قدرت طلب سياسي را مردود دانسته، عقيده مند است که احزاب الزاما سياسي و قدرت طلب نيستند: "احزاب، گروه بندي هاي البته از نوع خاص هستند. تنها نبايد به اين گفته کفايت کرد که آنها سياسي هستند، و گروههاي ديگر چنين نيستند" (4) پس از غيرقابل قبول شمردن اين نظر، خود به اين نتيجه مي رسد که احزاب، موسسات اجتماعي اند که براي آرمان های کلي فعاليت دارند: " بايد گفت که احزاب, مؤسسه ای هستند و اجتماعي، مانند قبايل و گروههاي قومي نيستند. آنها به دليل اينکه اهدافي دارند- خواه اين اهداف در جهت کسب يا حفظ قدرت باشد و يا استفاده از قدرت براي بر آورده ساختن بعضي مقاصد- تاسيسي محسوب مي شوند. اما احزاب نوع خاصي از موسسات هستند و بر خلاف موسسات حمايتي باب آنها به روي تمام اعضاي جامعه باز است" (5) " بنا بر اين در تعريف يک حزب سياسي, مي توان گفت؛ گروهي که عضويت در آن آزاد است و به طور بالقوه به تمام طيف موضوعات پيش آمده براي يک کشور مي پردازد" . (6) از اين تعريف بر مي آيد که قدرت نمي تواند تنها هدف مورد نظر احزاب باشد. چنانچه "آستين رني" نيز همين گفته را تاييد مي کند و بدون اين که به قدرت طلبي احزاب اشاره اي داشته باشد، آن را با ويژه گي هاي آن به تعريف مي گيرد:" احزاب سياسي دست کم ويژگي هاي اساسي زير را دارند: 1- آنها گروه هايی از مردم هستند و عناويني دارند- جمهوري خواه، کمونيست، ليبرال و ... – که معمولا از سوي خودشان و ديگران به آنها اطلاق مي شود. 2- برخي از مردم سازمان يافته اند، يعني آنها دانسته و با همراهي يکديگر، به منظور دست يابي به اهداف حزب، اقدام مي کنند. 3- جامعهء بزرگ حق احزاب را در مورد سازمان دادن به هدف هاي شان و پيش برد آنها مشروع مي داند. 4- احزاب در بخشي از فعاليت هاي مربوط و پيشبرد هدف هاي شان از راه مکانيزم هاي حکومت داراي نظام نمايندگي، اقدام مي کنند. 5- پس يک فعاليت اصلي احزاب، گزينش نامزدهاي انتخاباتي براي احراز مشاغل دولتي انتخابي است. "(7) با توجه به اين شاخص ها کسب يا توسعهء قدرت سياسي نمي تواند تنها مرام يک حزب را تشکيل دهد. بلکه يک حزب مي تواند به عنوان اقليت مدافع يا تک موضوعي در قبال رخدادهاي اجتماعي عمل نمايد. از اين رو مي توان گفت تعريفي که از حزب در متن قانون احزاب مورخ 17/6/1382 مجلس وزراي دولت انتقالي اسلامي آمده است کامل ترين تعريف مي باشد. ذيل ماده دوم قانون احزاب چنين مي خوانيم: " حزب سياسي به مفهوم اين قانون، جمعيت سازمان يافته اي است از اشخاص حقيقي، که طبق احکام اين قانون و اساس نامه مربوط براي نيل به اهداف سياسي، در سطح ملي و محلي فعاليت مي نمايد".(8) در اين تعريف علاوه بر سه اصل؛ جمعيت، سازمان يافتگي و اهداف سياسي، به نوعي افراد شامل تشکيلات نيز تصريح شده است، از افراد ذيصلاح و صاحب رأي و شرايط، به اشخاص حقيقي تعبير گرديده است. زيرا هر سازماني از چهره هاي برجسته خود شکل مي يابد و در پرتو هدايات آنها حرکت هاي اجتماعي خويش را به پيش مي برد. قدرت، نفوذ وتاثيرات احزاب بر جريانات سياسي، از حدود قدرت معنوي افراد حزب منشاء مي گيرد و پيدايش هر گونه رخداد اجتماعي و تحول اقتصادي و سياسي، زمينه يافته از انديشه هاي رهبري احزاب مي باشد. از جهت همين امر است که به عنوان اصل چهارمي در کنار اصول ديگر، در تعريف حزب جا باز کرده است. منابع: 1- حقوق اساسي، دوکتور منوچهر طباطبايي موتمني, ص 109 2- مقدمات سياست، استيون دي. تانسي، ترجمه هرمز همايون پور، ص 282 3- همان 4- حکومت مقايسه اي "ژان بلاندل" ترجمه: علي مرشدي زاد، ص 171 5- همان، ص 172 6- همان، ص 173 7- حکومت، آستين رني، ترجمه ليلا سازگار، ص 284 8- متن قانون احزاب مصوبه شماره 23 ادامه دارد برای نوشتن نظرات اينجا را کليک کنيد
نوشته شده در روز يازدهم ثور 1385 - ساعت 12:15 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
| ||||||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaفقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |