No Censorship!

نشر آرای متفاوت الزاما به معنای تاييد آن از طرف کابل پرس نيست!

عبدالجبار ثابت لوی حارنوال

 یا عامل تحقیق اهداف حکمتیار

و طالبان در دولت !!!؟

جواد

عبدالجبار ثابت با وجود داشتن سابقه فعالیت سیاسی در حزب اسلامی آقای حکمتیار اینک با فرصت طلایی انتصابش بحیث لوی حارنوال میدان بزركي را برای تاختن اسپ مرادش در اختیار دارد.

او که بیشتر پس از مرگ برادرش (یکی از قوماندانان حزب اسلامی در ولایت ننگرهار) نزد آقای حکمتیار مطرح گردید، توانست اعتمادی تا سرحد اشغال وظیفه بحیث نماینده با صلاحیت اش در کانادا کسب کند که فعلاً همه فامیل وی منحیث پناهنده در آنجا حضور دارند.

حضور غیر قابل باور آقای ثابت در صحنه سیاسی و اداری دولت جمهوری اسلامی افغانستان بخشی از پروگرام قبلاً طرح ریزی شده او و همفکران او تحت رهبری آقای حکمتیار بمنظور برای تنش وايجاد و فاصله بین دولت و مردم است.

در جریان جنگهای تنظیمی که آقای حکمتیار با فرماندهی و رهبری جنگ علیه شهریان کابل تکیه برسکوی صدور حکم قتل ملت ما زده بود، و نتیجه آن شهادت حدود 50 هزار تن از شهریان و مسلمانان کابل، زخمی شدند حدود بیشتر ازین هموطنان ما، مهاجر شدن اجباری مردم بی بضاعت وبی دفاع ما انهدام زیر ساخت های اقتصادی اجتماعی شهر کابل و نهاد های شخصی و دولتی را دربر داشت.

حكم ترور بی حمانه حتی نسبت به ژورنالیستان هم صادر می شد که آقای حکمتیار آن را رهبری میکرد و منظوری می داد شهادت میرویس جلیل، خبرنگار B.B.C پس از انجام مصاحبه با آقای حکمتیارکه شاید این مصاحبه به مزاق شان برابر نبود مصداق گفتار ما است که در ساحه تحت اداره آقای حكمتيار بی رحمانه و جاهلانه صورت گرفت این جا خون صدها هموطن ما توسط آقای حکمتیار و همکارانش ریختانده می شد وانجا آقای عبدالجبار ثابت نماینده و نمک خور ان به دفاع از حکمتیار قلمفرسایی می کند( افغانستان چاوران کر) به اصطلاح نوشته عبدالجبار ثابت. و شاید آقای ثابت فراموش کرده که تحریر کلمات و جملات هر قدر زیبا، آراسته و دلنشین باشد حقایق را تحریف کرده نمی تواند و آنچه بر ملت گذشته است پنهان کرده نمیتواند و آن مظالمی را که رهبر و حامی آقای ثابت (حکمتیار) بالای مردم ما تحمیل کرده از انظار دور نگهدارد و یا به اصطلاح عوام آفتاب را به دو انگشت پنهان کند و سبب برائت مجرمان جنگی شود.

با سقوط طالبان و سرنگونی رژیم، رهبر (حکمتیار) به دلجویی ملا عمر می شتابد وپيرو طی پلان باز هم از قبیل طرح شده در پشت پرده و به اصطلاح كستن ازرهبر و قطع ارتباط با آن و یا همه سیالی با آقای حکمتیار پیرو آقای ثابت جانب دولت موقت می آید که شاید بسیار تلاش کرده تا زمینه سازی برای آمدن نماید.

با توجه به کرکتر منفی احساساتی و هیجانی که آقای ثابت داشت، نتوانسته مدت دوامداری را در یک جا سپری نماید مثلاً وزارت معارف و پوهنتون کابل مصداق گفتار ما است که وی نتوانست جذب گردد. آقای ثابت با اندوخته پیش از مکتب حکمتیار آنقدر بي دست و پا نیست که نتواند خود را با ظواهر اجتماع و لو با احساسات عیار نماید. و از جانبی هم برخی همفکران و طرفداران وی درین جاو آنجا او راكمك کردند. بهمین مناسبت پس از تقرر آقای جلالی بحیث وزیر داخله هر کاری را که میتوانست سدها را بشکند انجام داد تا خلاف شایسته سالاری و شایدهم با تشکیل فرمایشی بحیث مشاور حقوقی مقام وزارت تعین گردد. از این جا است که جویباراب برای ریختن به آسیاب مراد آقای ثابت شکل خوبتر با موضع قویتر می گیرد زیرا دیگر کسی نیست که از او بپرسد کی است از کجا با چه شایسته گی و چه دست آورد علمی آمده است و چه پلانهای بعدی دارد.

گردش سنگ آسیاب از بلندی بلند زمینه ساز آغاز کار های استفاده جویانه وی در وزارت امور داخله شد. به بهانه همکاری در جلوگیری ازقمارشراب خوری با گروپی که در دورش تازه حلقه می زد به هوتل ها رستورانت ها کیست هاوس های خارجی می تاخت با اخذ پول (رشوه) از فعالان آنها با دست به عیاشی و ارضای هوای نفس شیطانی اش می زد. شاید تشخیص داده بود که کار مشاور همین است و ما هم نمیدانم که این همه ارگانهای دیگر مبارزه به فساد کجا بودند که بپچاره مشاور مجبور به اجرای وظایف آنها می گردید این یک مثالی از فعالیت اخلاقی وی بود ودر بعد سياسي مشاور صاحب و محرك درجه اول تشنجات واختلافات و مظاهرات حتی خونین محصلین در دوران وزارت آقای جلالی در دانشگاه کابل بود و همه موادرت علیه دولت نه به مظاهرات مسالمت آمیز بلکه به اجتماعات و راه اندازی های عنصر امور سیاسی سازمان می داد و یکی از محصلین دانشکده اقتصاد عضو ارتباطی آن بود.

بعد سؤ استفاده از وظیفه این مجاهد علیه فساد!! در وزارت داخله قصه هایی وجود دارند که حقایقی اند حيرت انگیز.

حالا جناب شان با تکیه بر اریکه بزرگترین کرسی قضاوت و نظارت نشسته اند اينكه از کجا و چطور ما هم نمیدانیم اما در برج سنبله 85 بحیث لوی حارنوال تعین شدند و از ابعاد دیگر که باید شامل غرض آلود قانون اساسی در وجود آقای لوی حارنوال می بود می گذریم ولی او باید حداقل تابعیت دوگانه اش را یکی می ساخت و از کانادا سلب تابعیت می نمود و وکلای ملت همه به استثنای چند تن محدود نتوانستند با مراجعه به وجدان شان درین مورد تصمیم بگیرند شاید مهمانی کانتیننتال چشم شان را گرفته بود و یا همه تحایفی؟ آنها را مجبور به دادن رای اعتماد نمود جناب لوی حارنوال!!! تا کنون مفهومی از جهاد را ندانسته مانند پدر رضایی شان ضیاوالحق و آقای حکمتیار جهاد را اعلان کرده است و آن را جهاد علیه فساد نامیده آیا این جهاد را ازخود شروع کرده یا خیر؟

ما میدانیم که در کشور بزرگترین دوره خبط و خطای اداری کاری و فساد می گذاريد می پذیریم که باید به اصلاح پرداخت اما این دانستن با عقده همراه باشد ویا واقعاً سازنده؟

مجاهد مبارزه علیه این مبارزه را از اعلام حکم بازداشت آقای چکری آغاز کرد که فقط دوروز بعد با ندامت در مطبوعات عذر کرد که من چنین نکرده ام شاید آقای مجاهد علیه فساد ندانسته اند که اول ببین جای دوبمان پای و یا هم نبايد احساسات را بر عقل غالب ساخت.

مورد بعدی کار انها این مجاهدت!! شان اعلام اختلاس چند صد هزار دالر به آدرس نجیب روشن رئيس عمومی رادیو تلویزیون بود که از اعلام این جهاد هم چند روز بعد با پروایی در مطبوعات و رسانه اظهار ندامت کرد و گفت (اختلاس بوده اما من نام کسی را نگرفته ام) به تعبیر جناب مجاهد علیه فساد و حارنوال!!آگاه؟ کشورشاید اختلاس فاعلی نمیداشته باشد و میز چوکی و دفاتر کار آن را انجام میدهند . اینجاست که عقل مجاهد علیه فساد را احساسات وی تحت شعاع قرار داد.

باز هم مجاهد صاحب علیه فساد به مشوره همکاران و دوستان حقیقی اش ( افراد مربوط به حکمتیار) برای به چیدن بساط فعالیت فعالان سازنده گی دولت و وارد کردن ضربه به مخالفان سیاسی اش راهی ولایت هرات می شود امر ظاهري سفرش را بررسی کارهای ادارات و حارنوالي آن  جاتشکیل میدهد .اما در باطن بر آورده شدن اهداف سیاسی خاص. این بار آقای جبار ثابت با چشمان بسته مثل مداری ها راهی هرات شد و عاجل دانست که کجا اختلاس شده است اما ندید که هرات حتی به تناسب کابل بمراتب زیباتر، شگوفاتر آراسته تر ساخته شده که از هیچ دید با بصیرت پنهان نمی ماند به استثنای آنانی چشمان شان را در کابل مانده و رفته بودند سرکها، باغ ها که هوتل پنج ستاره و ده ها موارد در هرات نمادی از کار دلسوزانه مسئولین آن است. شاید مجاهد صاحب مبارز علیه فساد دیده نمی توانند.

که وطن ویران ما آباد گردد شاید آبادی به نظر آنها خار چشم است.

زیرا رهبر مجاهد صاحب مبارزه علیه فساد در ویرانه های زنده گی می کند پس چطور ملت او در ابادي باشد؟ آقای ثابت رهبر شما آقای حکمتیار بزرگترین سرمایه دار و قاچاقبر مواد مخدر است تشویش نکنید. بگذارید. ملت ارام باشد. بهتر می بود اندازه در آمد ها را می مي سنجيديد مصارف را از آن جدا می کرد عقل تان را بر احساسات تان غلبه مي دادید تا میدانستید واقعیت چه است؟ واقعیت آن بود که دوست شما بر گزیده خاص تان عبدالطیف خان مدیر تحقیق همزمان انتصابش از سوی شما در پست سرپرست حارنوالی نظامی باید نامی ورسوایی که شما آن را به خود نمی گیرد از سوی پولیس در هنگام عیاشی و فساد شراب خوري دستگیر گردید با او چه مبارزه گردید؟ این را حتماً می کنید. زیرا می ترسید که رسوای بیشتر نشوید. شاید آقای عبدالطیف عضوی از همان گروپی بوده که با شما به گیست هاوس ها و هوتل در کابل می تاختند و عمل وی درست در ماه مقدس رمضان صورت گرفت.

از آنجا بر گشتید و راهی میدان هوایی کابل پنداشتید کینه های گذشته با استفاده سو از مقام تان بر علیه امین الله جنرال پولیس در میدان هوایی کابل زنده كرده وبه ان ضربه وارد كنيد .

امین الله که ده ها و ده ها قاچاقچی را مستند دستگیر نمود اما از زندان تحت نظارت شخص شما فرار کرد مثل خانم نیلوفر. شما در هر کجا کاشتید اما بیجا کاشتید زیرا ندانستید و نتوانستید حقایق را بياموزيد و حقایق غیر آن بود که می گفتید.

به شوق گرد آمدن مردم به دور تان دست و پاچه شده اینجا و آنجا می روید این بار به ولایت بلخ سفر کردید باز هم به دستور مخفی باداران تان انجا شتافتید که پس از هرات و کندهار در آنجا بزرگترین کار بازسازی صورت گرفته است و آن همه مسئولین را متهم نمودید شاید شاروالان هرات و بلخ کار هایی بنفع ملت کرده اند اما به شما زمین نداده و یا والیان آنجا ها از اعضای تیم شما نبودند که علیه شان تبلیغات را براه انداختید.

آیا شما برنامه کاری واقعی هم دارید؟ آیا شما تصمیم عملي کاری برای بازسازی ادارات لوی حارنوالی دارید آیا دانسته اید که همیشه در مقام قضا خود را قرار می دهید قبل از انجام تحقیقات دریافت حقایق و اصدار حكم محاكم ذیصلاح افراد را در اجتماع از لحاظ شخصیت وحيثيت می کوبید پيامد قانونی این امر چه است اگر آنها به شما این برچسپ ها را می زدند فوراً تقاضای ترتیب محضر و ادعای ثبوت میگردید حالا شما که بالاتر از رئیس جمهور هم عمل می کنید چی جوابی دارید فساد را در لوی حارنوالی از بین برده اید یا چندین مراتبه افزایش داده اید کادرهای که شما برگزیده اید اصل شایسته گی در وجود شان است مثلاً آقای قدير خان  که اکنون رئیس حارنوالی پولیس و وزارت داخله است چه اوصاف نیک و چه گذشته با افتخار دارد کدام لیاقت در اوست. فقط همکار خوب شما در امنيت گرفتن به رفتن تان گیست هاوس ها و هوتل بود و بس.

و شما خوب درخشیدید بهترین وظیفه اجرا کردید بزرگترین دستاورد ها را دارید اما به نفع آقای رهبر تان حکمتیار و دارودسته خود تان. شما عطا محمد نور سید حسین انوری، محمد صدیق چکری  و بزرگترین کادرهای دوران جهاد و مقاومت را که شما در آن زمان به کاباره های کانادا به سر می بردید و آنها در سنگر وطن بود بدنام كردید. آفرین به حامیان شما نمیدانیم دولت آقای کرزی چرا با شما چنین مجالی داده اند ثبوت واقعی از اقدامات شما چی است که چنین عجولانه میروید یکی را دیوانه خطاب مي کنید دیگری را مختلس میدانید.

آن دیگری را همکار و حامی آنها می دانید اما ثبوتی ندارید و زود متوجه می شوید که از عقل فرار تر رفته اید.

برای نوشتن نظرات اينجا را کليک کنيد