No Censorship!

امروز روز اول ميزان سال 1385 هجری شمسی در افغانستان برابر شده است با روز اول ماه رمضان سال 1427 هجری قمری. گرچه در کشور کوهستانی افغانستان بر اساس افق خود اين تصميم گيری نمی شود و بيشتر ملايان به کشورهای عربی چشم دوخته اند اما برای مسلمانان افغانستان اين ماه اهميت خاصی دارد. روز اول اين ماه و انتهای آن برابر با روز عيد فطر، 3 روز تعطيلی رسمی می باشد.  علی رغم اينکه انتظار می رود که بر اساس تعاليم اسلامی در اين ماه مردم به عبادت خداوند بپردازند اما طالبان، رفقای آنان در دولت کابل  و عوامل آنان و نيز بنيادگرايانی از اين دست، همچنان به خشونت خود ادامه می دهند. تضاد ميان گفتار و عملکرد ملايان و کسانی که تسبيح در دست دارند، مردم را نسبت به بسياری از مسايل بی انگيزه می کند. چيزی که بوضوح ديده می شود، پرسش هايی است که جوانان و نيز اهالی مطالعه از خود و اطرافيان، درباره دين و حقيقت آن می کنند، رفته رفته نگاه ها را نسبت به کسانی که از دين به عنوان ابزار استفاده کرده اند، تغيير می دهد. اين تغيير نگاه نيز ممکن است درباره ذات خود دين نيز صورت گيرد. وقتی که مردم از رسانه ها و زبان اهالی قدرت که يال و کوپال دين و سياست را با خود دارند، می شنوند که برادران طالب و القاعده ی ما.......... ؛ از خود می پرسند که چرا؟ اين پرسش های ساده، اين چرا ها  زمانی تبديل به جنجال می شود که تسبيح بدستان خود نما و دروغين بلافاصله آنان را به کفر متهم می کنند. کافر خطاب کردن ديگران بسيار آسان تر است از دست کشيدن خود آنان از جنايت، ظلم و کشتار. شب گذشته از تلويزيون ملی افغانستان صبغت الله مجددی (رييس مجلس سنا و رييس کميسيون تحکيم صلح) که وی را برخی برای موزه پاکی حضرت صاحب خطاب می کنند، درباره ماه رمضان صحبت می کرد به سادگی، گويی که در اين افغانستان غمگين هيچ اتفاقی نيافتاده می گويد: "من از برادران طالب و القاعده ی خود می خواهم که به اين ماه مبارک توجه کنند...." اين يعنی چه؟ ايشان هم با باد و غبغبه ی دين و سياست، هم مردم را فريب می دهد و هم دست در کاسه ی برادران طالب و القاعده از دين نان درست کرده است.

نويسنده اين قلم به اسلام مسلمانان توهين نمی کند، بلکه به اسلام احترام می گذارد اما اختاپوسی مانند صبغت الله مجددی را بايد با اسلام يکی دانست؟ آيا اسلام همين را می گويد که بجای حمايت از مظلوم با ظالم هم کاسه شو؟  با کسانی که ديروز 19 کارگر غريب را در قندهار به رگبار بستند. دو روز پيش تر نيز در هرات در مقابل مسجد جامع کشتار کردند و هر روز همين حکايت است و هر روز همين آقا بنام اسلام از کشتار و ظلم دفاع می کند. گاهی اين آقا آدم را ياد ابو موسای اشعری در صدر اسلام می اندازد در جنگی که قرآن را بر سر نيزه کرده بودند و عمر عاص يا ماکياول جناب معاويه عروسک گردان اين عروسک بود. حالا صبغت الله مجددی گردان چه کسی يا کسانی می تواند باشد جز همان ها که به آن ها می گويد برادران طالب و القاعده؟ من قبلا نيز تاکيد کرده بودم و اکنون نيز تکرار می کنم که صبغت الله مجددی يکی از  حاميان اصلی خشونت در افغانستان است. اين جناب بجای اينکه از قدرت کناره گيری کند، مانند همان ملايان دربار جناب ابوسفيان و معاويه توجيه گر خشونت اند. در زمانی که بايد به مظلوم کمک شود، ايشان از کدام جا بذل و بخشش می کنند و ظالم را، کسانی را که تا ديروز و همين امروز جان و مال و ناموس مردم را غارت می کنند، پناه می دهد، امتياز می دهد و حمام کرده و ناکرده تحويل دستگاه فاسد آقای حامد کرزی می کند. ايشان می گويند که ما طالبان را به دولت جذب می کنيم تا خشونت ها کمتر شود. آيا خشونت کمتر شده است يا بيشتر؟ در جلسه ای يادم می آيد به صبغت الله مجددی گفتم جناب چه تضمينی وجود دارد که اين آدم ها صبا باز هم آدم نکشند؟ پاسخ داد: خدا و پيغمبر. می گويم: مگر خدا و پيغمبر در آن زمان نبود؟ پاسخ می دهد که در زمان پيغمبر نيز مخالفان بخشيده شد. می پرسم تو خود را با خدا و پيغمبر يکی می دانی؟ که پاسخ با اين جملات بود: تو بسيار بلند گپ می زنی و..... و طالبان اطرافم بودند  و پيش از خشونت حضرات از محفل پيوستن طالبان به دولت برآمدم.

اين سوال بسيار ساده است: وقتی کسی که آدم می کشد مسلمان است. وقتی  کسی که ادعای مسلمانی می کند، از آدم کش دفاع می کند، پس کسی هم که در ماه مبارک رمضان نان و آب می خورد هم مسلمان است. چرا بايد اين آقايان مسلمان باشند و کسی که نمی خواهد نان و آب نخورد مسلمان نيست؟ اين سوال اساسی تر هم می تواند طرح شود. چرا بايد با اختاپوس و ماکياولی مانند ابو موسا اشعری آن زمان و صبغت الله مجددی اين زمان هم مسلک بود؟ مسلکی که برابر است با ريا، دزدی، قتل و نابرابری.

برای نوشتن نظرات اينجا را کليک کنيد