|
No Censorship! |
|||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
فساد و تبعیض در دانشگاه
نور احمد شادمانپیشر فت و ترقی هر کشوری مرهون توسعه و تحول در نظام آموزشی و تحقیقی آن است. در شرایط کنونی که کشور افغانستان پس از سالها بحران و مشکلات اکنون در روند جدیدی قرار گرفته اصلی ترین برنامه ها و توجهات سردمداران کشور باید بسوی جبران عقب ماندگی ها و تلاش برای نوسازی همه جانبه بنیاد های علمی، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی و... باشد. شکی نیست که کشور افغانستان در مقایسه با سایر کشورها و از جمله کشورهای همسایه، در زمینه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشوری بسیار عقب مانده و دارای مشکلات بسیار است. و بسیاری بر این عقیده اند که ریشه ای همه این مشکلات در اساس، به بی لیاقتی ها ضعف ها خیانت های حاکمان قبلی افغانستان بر می گردد. حاکمان بی لیاقت قبلی، بجای تلاش برای پیشرفت و آبادانی افغانستان، در جهت حفظ سیطره و سلطه نا مشروع خودشان حرکت می کردند. متاسفانه این نوع سلطه نیز در بدترین نوع و با ماهیت کور قومی، زبانی و سیاسی و حتی قبیله ای عمل می شد. البته آن هم طبیعی است زیرا که فرهنگ و خواستگاه فرهنگی، قومی و سیاسی بسیاری از حاکمان چیزی بجز این نوع تلاش ها را بر نمی تابید و حتی متفاوت از این نوع عملکرد ها را نیز نمی توان از آنها انتظار داشت. یکی از حوزه های اصلی و تاثیر گذار در سرنوشت عمومی کشور، حوزه مربوط به علم و فرهنگ عمومی و تخصصی کشور است. حوزه عمومی فرهنگ شامل زبان، ادبیات فرهنگی، میزان سواد و فرهنگ عمومی کشور است که در این زمینه نیز کشور ما از عقب ماندگی های دردناکی رنج می برد. بگونه ای که افغانستان در لیست کشورهای قرار دارد که میزان سواد عمومی و فرهنگ اجتماعی در آن بسیار پایین و حتی نا امید کنند بود. البته در این مساله دوران انقلاب قدری متفاوت از سایر دوره ها و حتی یک استثنا به حساب می آید. زیرا که در این دوران موسسات خصوصی و نیروهای خود جوش مردمی متاثر از مسایل خاص این دوره، نسبت به مسایل مذکور توجه هرچند مقطعی و خوبی نشان داده اند که تاحدودی مثبت ارزیابی می شود. آنهم به این دلیل که مردم افغانستان سایه یک حاکمیت فاشیستی و نالایل را ندیده گرفته و با انرژی های ساده خود به ضرورت های فرهنگی و اجتماعی شان سامان داده بود. اکنون که کشور ما در روند جدید نوسازی و ثبات قدم گذاشته است، انتظار می رود که یکی از حوزه های اصلی پیشرفت کشور یعنی حوزه علم و فرهنگ بیش از سایر حوزه ها مورد توجه قرار گرفته و تحولات بنیادینی را در این حوزه شاهد باشیم. با وجود آن که تمام حوزه های سیاسی(حکومت) و اقتصادی و اجتماعی از مشکلات نابخشودنی رنج می برد، اما در این میان حوزه علمی و فرهنگی کشور در دو سطح عمومی و تخصصی در گذشته ها از مسایل و مشکلات بسیار درد ناکی رنج می برد. البته مشکلات مربوط به این حوزه نیز درکلیت خودش متاثر از سایر حوزه ها وعلی الخصوص کلیت ساختار فاسد و تبعیض آمیز حکومت های قبلی بود اما با این وجود، مشکلاتی خاصی را نیز می توان در این حوزه مطرح کرد که بکلی متفاوت از سایر حوزه ها و در بسیاری از موارد ناشی از نظام ناکار آمد و ساختار بسیار عقب افتاده اصل ساختار فرهنگی و علمی کشور است. بصورت کلی مشکلات نظام فرهنگی و آموزشی کشور در بعد تخصصی یا آموزش عالی(دانشگاه) را می توان در محور های ذیل مطرح کرد: 1. اولین مساله در نظام آموزش عالی افغانستان نبود کادر علمی و تخصصی لایق است. در این زمینه لازم به یاد آوری است که قریب90٪ استادان دانشگاه کابل فارغ التحصیل لیسانس کابل از حد اقل 30 سال پیش است. روشن است که این مقدار از تحصیلات برای استادان دانشگاه آنهم با سطح بسیار ضعیفی از میزان روحیه تحقیق و پژوهش ، تا چه میزان برای آموزش عالی کشور مصیبت بار است. بسیاری از استادانی را که از نزدیک می شناسیم قادر به تحقیق و یا مطالعه کافی در موضوع نیست. حتی منابع لازم برای تحقیق ومطالعه در موضوع تدریس خودشان را نیز آگاهی ندارند. تدریس بسیاری از آنان با دستنوشته ها و نوت های 30 یا 40 سال پیش صورت می گیرد. آنهم همان نوت که خودش از استادان قبلی فرا گرفته است. بسیاری از این استادان نه تنها مطالعات تکمیلی در موضوع خودشان نداشته اند بلکه به جرات می توان گفت که از تحولات نظری، و تحقیقی موضوع تدریس در 30 یا 40 سال بعد نیز اصلا آگاهی ندارند. تا چه رسد به این که به آخرین و یا نزدیک ترین نظریات علمی مطرح شده در موضوع تسلط داشته باشند. گذشته از این مسایل مصیبت بار تر این است که همین استاد بقول خودشان" مسلکی" حتی حاضر به قبول ضعف خود نیز نمی باشند و حتی بسیار خود راضی گونه، می پندارند که بهترین استادان روی زمین هستند. زیرا که وقتی با هرنوع سئوالی بر می خورند با نهایت عصبانیت پرخاش می کنند. و اگر هم چیزی بگویند بسیار سست وعوامانه پاسخ می دهند و در صورتی که سئوالی و یا مساله ای متفاوت از آن چه که خود می دانند مطرح شود، بدون کدام پاسخ منطقی و یا علمی می گویند:" شما همین چیزی را که من گفتم یاد بگیرید برایتان بس است"!. این هم نشانگر سطح علمی و هم فرهنگ اخلاقی حاکم بر استادان دانشگاه ما است. 2. مساله دیگر مربوط به نظام ارزشیابی آموزش است. خوب است متذکر شویم که در نظام آموزش عالی و دانشگاه افغانستان چیزی به نام پرونده آموزش و بایگانی وجود ندارد. به عنوان مثال هیچ برگ امتحانی از درس های یک محصل در پرونده او دیده نمی شود. در عین حال استادان محترم با تشخیص خودشان و بدون هیچ نوع نظارت و یا بررسی دانشگاه به محصلان نمره می دهند. هیچ معیار مشخصی نیز وجود ندارد که بر چه اساس این نمره به محصل داده شده است. زیرا که ورقه امتحانی محصل به دانشگاه برگشت داده نمی شود. و فقط لیستی از نمرات اعطا شده توسط استاد به دانشگاه تحویل می شود. نظامی برای بررسی مجدد ویا اعتراض نسبت به نمره داده شده اصلا وجود ندارد. تنها چیزی که وجود دارد، خواست و تشخیص شخصی استاد است که ملاک ارزیابی دانشگاه قرار می گیرد. در بسیاری از موارد هم استادان با گرایش های خاص قومی، زبانی و یا محلی خود قضاوت می کنند. در حالی که هیچ نوع نظارت و یابررسی مستقلی وجود ندارد. بی چاره محصل که هیچ دستاویزی نسبت به حقوق خود بجز دوستی ها تعلقات و یا ... استادان ندارد. بسیار روشن است در نظامی که تمام مسایل آن در گذشته و حتی امروز ، به نوعی از تمایلات کور قومی، زبانی ویا محلی و حتی پولی متاثر است چگونه می توان به صرف نظر یک استاد بدون کدام بررسی و نظارت اطمینان کرد؟! بسیاری از محصلان را مشاهده می کنی که اظهار می دارند که فلان استاد از نظر قومی ویا زبانی و سمتی با ما مشترک است ما که غمی نسبت به نمره خود نداریم ویا بعضی نیز بدلیل نبود هرگون اشتراک مذکور با استادان از هرنوع محرومیت رنج برده و موردتبعیض های آشکار وپنهانی قرار می گیرند. در حالی که هیچ نظامی برای بررسی و نظارت وجود ندارد. بسیاری از محصلان را دیدم که برای گرفتن نمره لازم در امتحان، به تهدید استاد روی می آوردند. و یا این هدف را از طریق تطمیع و دادن رشوه تعقیب می کردند. بگذریم از این که در مواردی هم مشاهده کردم که استادان دانشگاه کمبود تیل موترشان را به گوش محصلان تذکر می دادند!؟. در گذشته نیز مواردی را دیده ویا شنیده ایم که بسیاری از محصلان با تهدید فیزیکی نسبت به استاد و یا واسطه گری های سیاسی ویا فامیلی از استادان نمره گرفته اند. واگر هم استادی حاضر به این امرنشده، ویا با اعمال تبعیض و بی عدالتی خود در حق محصلی ظلم روا داشته است، به نتایج مصیبت باری مانند قتل، ضرب وجرح و یا آبرو ریزی توسط محصلان ما جرا جو، گرفتار شده اند. با وجود آن که البته در بسیاری از موارد این حربه ها تاثیر گذار هم بوده است. همان گونه که اکنون نیز تاثر گذار است. این مساله همواره به صرف باج خواهی محصلان ماجرا جو محدود نمی شود. موارد زیادی را نیز شنیده ویا مشاهده کرده ایم که استادان دانشگاه به دلیل گرایشات کور قومی، زبانی ویا سمتی خود، حق محصلان را نادیده گرفته اند. در این گونه موارد لاجرم محصلی که سالها وبا درد ها ورنج های زیادی در صدد تعقیب آمال وآرزوی خود است، وقتی مورد ظلم قومی ، زبانی و یا سمتی استادان قرار می گیرند، ناچار خواهند بود که برای دفاع از حق خود به زور ویا تهدید متوسل شود. زیرا که با اعمال همین تعصبات وتبعیض های کور، حق اصلی و سرنوشت آینده او پایمال می شود. این مشکل تا هنوز نیز ادامه دارد در حالی که از طرف مسئولان دانشگاه هیچ فکر درستی صورت نگرفته و نمی گیرد. 3. مساله دیگر در امر دانشگاه مساله استخدام استادان است. نظام فعلی دانشگاه کشور و علی الخصوص دانشگاه کابل متاثر از نظام های فاسد و تبعیض آمیز قبلی بوده و از گرایش های کور قومی، زبانی و سمتی رنج می برد. این مساله در مورد استخدام استادان بسیار روشن و آشکار تعقیب می شود. یکی از جنبه های نا کارآمدی علمی دانشگاه متاثر از همین امر است. زیرا که نظام بی طرفی برای ملاک های خالص در امر ارزیابی و ارزشگذاری علمی استادان وجود ندارد. دانشگاه کابل محصلی را که در صنف چهارم دارای نمرات بالا و رتبه اول تا سوم باشد به حیث استاد استخدام می کند. این امر قطعا متاثر از نظام ارزیابی ناقصی خواهد بود که در بند دوم متذکر شدیم. لذا بسیار طبیعی است که در بسیاری از موارد گرایش های کور قومی ویا زبانی استادان در امر رتبه بندی ویا کسب نمرات محصلان تاثیر گذار است. در بسیاری از موارد مشاهده شده که بنحو سیستماتیک وهماهنگ شده ای در حق یک طیف از محصلان لایق ظلم شده است. به عنوان مثال محصلی را دیدم که تمام هم صنفان او می گفتند وی در تمام دوره دانشگاه اول یا دوم نمره بوده ولی در صنف چهارم یکمرتبه و به شکل غیر منتظره ای با یک نمره بسیار پایین از رتبه اول تا سوم افتاده است. آنهم بدان دلیل که وی برای دست یابی به کرسی استادی شانسی نداشته باشد. به دلیل آن که متعلق به فلان قوم ویا زبان بوده ویا از فلان سمت آمده که خوشایند استادان دیپارتمنت ویا مسئولان دانشگاه نیست. در حالی که موارد زیادی را نیز مشاهد کرده ویا شنیده ایم که محصلی به صرف داشتن تعلقات قومی ویا زبانی ویا فامیلی با استاد ویا مسئولان دیپارتمنت ها، به امتیازهای نیاورده ای دست یافته ویا به کمک توانایی های مالی خود رتبه های لازم برای احزاز مقام استادی را بدست آورده است. در کمتر مواردی مشاهد شده که در این رابطه تهدید ها و خشونت های افراد لایق مظلوم ویا ماجراجو، جواب مثبت داده باشد با وجود آن که به نظر می رسد در نظامی که عدالت و انصاف وجود ندارد، و تبعیض فرهنگ عمومی آن بوده، این گونه اقدامات خطر آفرین نیز بدون تاثیر نباشد. این گونه مسایل چیزی نیست بجز تبعیض و بی عدالتی های که از فساد های فرهنگی، مالی و گرایش های کور قومی، زبانی برخی از استادان ویا مسئولان دانشگاه کشور متاثر است. نکته بسیار تاسف باری که برای حیثیت علمی و یا آبادانی و پیشرفت افغانستان بسیار درد آور است. 4. یکی از نمود های فساد و تبعیض در نظام پذیرش آموزش کشور ، وزارت معاریف و علی الخصوص دانشگاه های دولت است. فساد و تبعیض های ناشی از ملاحظات قومی، زبانی و سمتی و حتی فامیلی در پذیرش و قبولی شاگردان و محصلان در مکاتب و دانشگاه ها یکی از درد های مزمن جامعه فرهنگی ما است.وقتی می بینی که فقط با تطمیع مالی مسئولان وزارت معارف، وریاست مکاتب و... می توانی فرزند خود را به فلان مکتب ویا فلان صنف بالا ببری، به فساد و تبعیض موجود پی می بری. در این رابطه تفاوت چندانی بین ساختار وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی مشاهده نمی شود. هرچند که وضع وزارت معارف بهتر است. پرداخت دلاری هزاران افغانی توسط محصلان تنها چیزی است که می تواند مشکل گشای قبولی آنها در دانشگاه ، دست یابی به بهترین رشته های تحصیلی ویا رسیدن به لیله های خوب باشد. در این میان تبدیل محصلان از یک شهر به شهر دیگر ویا یک رشته به رشته دیگر یکی از محور های اصلی فساد و تبعیض در نظام پذیرش و قبول دانشگاه است. البته اصل کنکور در سال گذشته قدری بهتر از سالهای قبل بود. با این وجود این عرصه نیز از فساد ها و تبعیض های مختلفی رنج می برد. بد ترین مشکل در این زمینه نیز نبود بایگانی ورقه امتحانی محصلان در پرونده کنکور است که زمینه هر نوع بررسی مجدد و اعتراض و یا نظارت بی طرفانه را از بین می برد. و همین امر زمینه ساز هر نوع فساد و تبعیض در نظام آموزش عالی کشور است. 5. یکی از مشکلات اساسی نظام آموزش عالی و دانشگاه های کشور، عدم تعادل در ساختار اداری و انسانی وزارت تحصیلات عالی است. با وجود آن که بسیاری از وزارت خانه های دولت در شرایط کنونی گرایش به اصلاحات اداری، کادری و فرهنگی دارد، اما وزارت تحصیلات عالی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که این وزارت خانه نیز همانند سایر وزارت خانه های دولت کرزی از فساد، مشکلات و تبعیض های عام البلوا و البته آشکار و پنبهانی رنج می برد. شکی نیست که شالوده اصلی واساسی نظام سیاسی جدید افغانستان بر اساس سیاست ها و اصول ضروری مانند مشارکت متناسب اقوام، عدم تبعیض و شایسته سالاری در تمام ابعاد اداری، سیاسی و کادری پی ریزی شده. و از همین زاویه بکلی متفاوت از سایر نظام های فاسد و تبعیض آمیز قبلی به حساب می آید. همان گونه که مردم افغانستان نیز این نظام را متفاوت از سایر نظام های قبلی قلمداد می کنند. بر این اساس اصل مشارکت اقوام و رعایت تناسب قومی در تمام ارکان حکومت و وزارت خانه های دولت یک اصل مهم و حساس به شمار می رود. در دوران جدید خوش بختانه با گذشت 5 سال ، این مساله در برخی از وزارت خانه ها هرچند به نحو بسیار محدودی عملی شده است. در حالی که در وزارت خانه تحصیلات عالی و ساختار اداری و کادری دانشگاه های کشور اصلا اعمال نشده است. مشارکت اقوام و استفاده از نیروهای لایق اقوام مختلف افغانستان در ساختار اداری و کادری وزارت خانه تحصیلات عالی بسیار محدود بوده است. این نقیصه زمینه ساز تداوم نظام فاسد اداری، کادری و فرهنگی حاکم بر این وزارت خانه است. لذا فساد ها و تبعیض های مالی، قومی، زبانی و سمتی در این وزارت خانه و دانشگاه های مربوط بسیار روشن آشکار مشاهده می شود. براین اساس حتی بسیاری از فساد ها و تبعیض های آشکار و پنهان موجود در دانشگاه ها نیز متاثر از وجود ساختار انحصار قومی، زبانی و سمتی در این وزارت خانه و خصوص دانشگاه های کشور وعلی الخصوص دانشگاه کابل است. لذا بسیار ضروری می نماید که برای مبارزه با این نوع فساد ها و تبعیض های آشکار در مهمترین وزارت خانه دولت و سرنوشت ساز ترین راه برای نسل جوان و مردان و زنان آینده کشور در اولین مرحله اصلاحات شروع شده و برای اصلاح این وزارت خانه تلاش های جدی صورت گیرد. برای ارائه راه حل روشن می توان پیشنهاد کرد که مشارکت قومی نیروها باید در ساختار اداری و کادر انسانی وزارت خانه تحصیلات عالی و تمامی دانشگاه ها عملی شود. در ساختار اداری و علمی دانشگاه های کشور مشارکت باید در قالب جذب بی تعصب استادان لایق از قومیت های افغانستان و خصوص کادر اداری دانشگاه ها و مسئولان دیپارتمنت ها باشد. در شرایط کنونی متاسفانه دانشگاه کابل از پذیرش استادان لایق و فارغ التحصیل افغانی از کشورهای معتبر وبا مدرک بالای ماستری بکلی ممانعت می کنند. اگر هم در موارد محدودی این پذیرش باشد، نسبت به قبول واستخدام استادان جدید، تبعییض ها و بی عدالتی های آشکار و پنهان قومی و زبانی ویا سمتی اعمال می شود. خود من شاهد بودم که تابستان امسال در دانشگاه کابل و بدون هیچ دلیلی از پذیرش تعدادی از افراد لایق و استادان برجسته کشور ممانعت شد. هم من و هم بسیاری از استادان مراجعه کننده یقین داشتند که مهمترین عامل در این مساله اعمال تبعیض های کور قومی، زبانی و سمتی توسط مسئولان دیپارتمنت های مختلف و دانشگاه کابل بود. هرچند که در بسیاری از موارد نیز رقابت های منفی و ترس های ناشی از موقعیت برخی از استادان وخصوص مسئولان دیپارتمنت ها هم عامل مهمی به حساب می آمد. با این وجود به روشنی می توان یاد آور شد که مطالعه موردی و عمومی ما و یا هرشخص تازه واردی نشان می دهد که براستی دانشگاه کشور وعلی الخصوص دانشگاه کابل از چه فساد ها و تبعیض های درد آوری رنج می برد. این مسایل بقدری روشن است که با یک مراجعه ساده به دانشگاه و صحبت های دوستانه با محصلان کابل به خوبی آشکار می شود. وقتی با محصلان صحبت می کنی و از شرایط تحصیل، مقررات نا کارآمد و عملکردهای تبعیض آمیز مسئولان دانشگاه و استادان می شنوی ویا مظلومیت های محصلان را گوش می دهی به عمق فساد و تبعیض موجود در دانشگاه کابل پی می بری. آن وقت است که می توانی در خلوت خود به حال مردم این کشور گریه کنی و برای آینده خالی از فساد و تبعیض کشور و علی الخصوص نظام آموزش عالی کشور و دانشگاه افغانستان بسیار درد مندانه انتظار بکشی ویا فریاد سر دهی که آی سردمداران کشور به داد محصلان مظلوم و نسل جوان خود برسید و به فساد موجود در مهمترین رکن پیشرفت و آبادانی کشور خود یعنی نظام آموزش عالی، توجه کنید و یا اگر می خواهید به افغانستانی متفاوت از گذشت دست یابید لا اقل از تبعیض ها و فساد های موجود در دانشگاه های کشور دوری کنید. ویا بگذارند که دیگران فریاد کنند و بگویند، تا شاید که دستی بیاید که خالی از فساد و تبعیض باشد. انشاالله. برای نوشتن نظرات اينجا را کليک کنيد
به روز شده در روز 25 عقرب سال 1385 - ساعت 16 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
وزير فرهنگ با انديشه
ی طالبانی
من نمی خواهم زنان از
من عکس و فلم بگيرند
به قلم سردبير | |||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaفقط با ذکر ماخذ، نام نويسنده و تاريخ انتشار می توانيد از مطالب ، عکس ها و آثار ديگر در کابل پرس استفاده کنيد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |