مرور کوتاهی به زندگی سیاسی دوکتور محمد صادق برنا آصفی و انگیزه ایجاد نهضت سری جوانان شمال افغانستان
نهضت سری جوانان خراسان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مطالبی که پیش کش حضور شما عزیزان میگردد ، نتیجه تلاش های پیگیر و دوامدارست که بنابر تقاضای کانون پژوهشگران افغانستان مقیم انگلستان ، با سعی و تلاش فراوان و زحمات بی پایان با چشم جستجوگر در بستر مریضی با این طبیب حاذق انجام شده ، ولی به هیچ وجه بیانگر همه فعالیت های حیات سیاسی او نمیباشد .
گرد آورنده محمد همایون سرخابی
(این نوشته به دلیل بلند بودن در چند صفحه نشر شده است. روی شماره های پایین کلیک کنید تا ادامه نوشته را بخوانید.)
یک خاطره ماندگار : در یکی از روز های هفته محمد قاسم پسر حاجی عبدالحکیم بای که ازجمله هم صنفان دوکتور برنا بود ، بنابر معذرت خانوادگی و مشکلات ناشی از ترانسپورت شهری چند دقیقه ناوقت تر از زمان معمول وارد صنف گردیده و از محترم غلام نبی خان لغمانی معلم مضمون پشتو با تقاضای عفو و استغفار خواستار اجازه داخل شدن در صنف را نمود . مگر دلایل ارایه شده و معذرت خواهی نامبرده مورد قناعت و بخشایش معلم مذکور واقع نگردید استاد غلام نبی خان علاوه بر لت و کوب بی رحمانه ، با نثار کلمات زشت و استعمال جملات رکیک و حتی توهین به قوم و زبان او با صدای بلند و دلخراش خویش فضای صلح آمیز صنف را بکلی متشنج و دگرگون نمود . یکی از هم کلاس های شاگرد مذکور به اسم محمد الله که بیشتر از دیگران عمر داشت و به پهلوان صنف نیز معروف بود ، با شنیدن الفاظ رکیک کنترول و اراده خود را از دست داده و بر غلام نبی خان معلم حمله ور و مانع ضرب و شتم بیشتر و توهین به قوم و زبان او گردید . سردار محمد عزیز خان حاکم اعلای میمنه که از جریان وقوع حادثه آگاهی فوری حاصل نموده بود ، امر تحقیق و بررسی جدی قضیه را صادر کرد . دریغا در فرجام سه تن از استادان سابقه دار و همکاران صمیمی و نزدیک مرحوم نظر محمد نوا سر معلم زحمت کش و پر تلاش ، هر یک محترم مصطفی قل خان ، محترم پیغمبرقل خان و محترم استانه قل خان که اصلاً در آن قضیه هیچ گونه ارتباطی نداشتند ، به حیث محرکین اصلی قضیه تشخیص و قلمداد شده و برای همیش از وظیفه معلمی سبک دوش گردیدند . اشاعه این خبر تلخ و قضاوت عجولانه و غیرعادلانه حاکم اعلی میمنه ، کوه و برزن شهر را به لرزه در آورده ، آشتی ناپذیری و ضدیت مردم با دولت را دو چندان ساخت . این حادثه غم انگیز که پیش چشمان دوکتور برنا و سایر شاگردان نو جوان به وقوع پیوسته بود ، تاثیرات منفی و سوالات بیشمار و تلخی را در ذهن ایشان خلق و القا نموده و به سیاست متعارف تبعیضی طراز فاشیستی دولت بیشتر از پیش مهر تائید گذاشت . مردم با فرهنگ و دلیر میمنه که از ظلم و بی عدالتی های دوامدار اکثر کارمندان استفاده جو ، رشوه خوار و تن پرور و ادامه سیاست های ضد وحدت ملی دولت خسته شده و به ستوه آمده بودند ، با وقوع چنین حوادث بیشتر در جهت ایجاد گروه های سیاسی تشویق و تحریک شده و به فعالیت های مخفی ضد دولت بسیج میگردیدند . مرحوم نظر محمد نوا که یکی از پیش کسوتان این تحرکات به شمار می آمد ، زیرکانه زیر چتر موقعیت مهم اداری و تربیتی مکتب به فعالیت های ضد دولتی آغاز نموده بود . او در قدم نخست پرورش و تربیت سالم فرزندان آن ولایت را در محراق توجه خویش قرار داده با ایجاد تیم های ورزشی فوت بال ، والی بال ، حاکی ، باسکیت بال ، تیم ترانه و غیره شورو شعف عجیبی را در شهر خلق نموده بود . تیم های ورزشی مکتب حینیکه با لباس های مرغوب و یونیفورم های مرغوب و رنگین ساخت محل داخل میدان های ورزش میشدند ، باعث جلب توجه و علاقه بیشتر مردم به معارف گردیده و زمینه تماس ها ، دید و بازدید های مخفی و علنی تعداد بیشمار شهروندان پیش گام و روشنفکران متعهد و مخالف سیاست جاری دولت را با مصونیت و سادگی برای سر معلم باتجربه مکتب مساعد و مهیا مینمود . سمینارها کنفرانس ها و محافل شعر خوانی و مناظره های علمی که حد اقل ماه یکی دو بار از سوی اداره مکتب با اشتراک روشنفکران شهر و کارمندان دولت دایر میگردید زمینه شکوفایی بیشتر استعداد های فرهنگی و هنری جوانان را تا حد زیادی مساعد می ساخت . در هر محفل تیم ترانه با خواندن ترانه های جذاب و دلنشین و تیم باجه خانه عسکری با نواختن آهنگ ها و نغمه های محلی از مدعوین با گرمی استقبال مینمودند . شاگردان مکتب در همه این محافل نقش کلیدی داشته و با خوانش اشعار ناب و مقاله های انتقادی و آموزشی و ارسال نامه ها و پیام ها به شهروندان بخصوص اولیای اطفال ، باعث تشویق بیشتر نو جوانان و تماس والدین اطفال با ارگان های تعلیمی میگردیدند . محترم محمد ناصر غرغشت ( اهل چندول شهر کابل ) مدیر اطلاعات و فرهنگ ولایت فاریاب که در کشور ترکیه تحصیلات عالی خود را به پایه کمال رسانیده و قبلاً به جرم فعالیت های روشنفکری مدتی را در زندان دهمزنگ کابل نیز سپری نموده بود ، در دایر نمودن این محافل سهم عمده و نقش فعالی داشت . شایسته یاد آوری است که نامبرده از جمله آن عده روشنفکران ممتاز ، متعهد ، صدیق و وطن پرست میهن است که ، خدمات قابل قدری را جهت رشد استعداد های فرهنگی فرزندان آن دیار انجام داده است . دوکتور برنا آصفی یکی از آن چهره ها است که همیش از نصایح سودمند و راهنمایی های عالمانه او مستفید گردیده و با سرودن اشعار زیبا ، تهیه و جمع آوری معلومات دلچسب و سودمند ، انشاء مضامین و مطالب علمی و همچنان تهیه جدول کلمات متقاطع ، معما های منظوم و چیستان های ناب تشویق شده و به یک همکار دایمی و همیشگی هفته نامه ستوری آن یگانه نشریه ولایت فاریاب مبدل گردیده بود . در زمستان سال 1948 عیسوی مطابق 1327 هجری شمسی متاسفانه یک جهان گرد آمریکایی بین ولایات بلخ ، جوزجان و فاریاب مفقود و لادرک گردید . طبق هدایت وزارت امور داخله کشور، حکام و والی های این ولایات تعداد بیشماری از مردمان بی گناه ، بخصوص ثروتمندان و متنفذان اقوام مختلف را بی رحمانه مورد پیگرد ظالمانه خویش قرار داده و جبراً هزاران افغانی پول نقد و جنس را به این بهانه از آن ها اخذ نمودند . مگر خوشبختانه آن دوره گرد آمریکایی بعد از گذشت چندین ماه زنده و سالم از کشور ایران پیدا و این غائله خاموش و ده ها تن جوان بی دفاع و بی گناه از زیر ضرب و شتم پلیس و سلول های زندان ها رها گردیدند . دوکتور برنا که تازه به نوشتن مقالات سیاسی و اجتماعی آغاز نموده بود ، جریان موضوع را در یکی از شماره های هفته نامه ستوری تحت عنوان خاطرات سفر به نشر رسانیده و پرده از روی واقعیت های تلخ کشور و عملکرد های ظالمانه حکام استفاده جو و والی های سفاک و رشوه خور برداشت ، که سخت مورد توجه و استقبال نیک مردمان آن ولایات قرار گرفت . دوکتور برنا که در سال 1948 عیسوی مطابق 1327 هجری شمسی تحصیلات خویش را در ولایت فاریاب به پایه کمال رسانیده بود بی صبورانه تلاش می ورزد تا غرض ادامه تحصیلات عالی روانه کابل گردد . زیرا اکثر مردم با فرهنگ و علم پرور میمنه همیش در جستجوی آن بودند تا زمینه فراگیری تحصیلات بیشتر برای فرزندان خویش را در ولایات مجاور و یا شهر کابل ممکن و میسر سازند . دوکتور برنا که در کودکی از نعمت پر مهر پدر محروم و از نظر مالی در موقعیت خوبی قرار نداشت ، نمیتوانست به مصرف شخصی به این همه آرزوی دیر پای خود نایل آید . مگر از شانس نیک او در آن زمان یکی از شخصیت های بارز، قدرتمند و مردم دوست اوزبیک های میمنه به اسم شاد روان نذیر قل خان میمنگی با پدرش روزیقل خان کاروان باشی به اتهام حمایت و پشتیبانی از نهضت امانی و تدارک قوای جنگی به غلام نبی خان چرخی ، مانند سایر شخصیت های با نفوذ ملی و سیاسی شمال کشور شامل لیست سیاه دولت گردیده و در شهر کابل تحت مراقبت و نظارت دایمی دولت قرار داشت . موجودیت چنین یک شخصیت با احساس ملی و قوم دوست در شهر کابل زمینه مساعدی را جهت فراگیری تحصیلات عالی برای او مهیا نموده و صفحه جدیدی را در حیات شخصی و اجتماعی او گشود . فضای ترور و اختناق سیاسی و استبداد بی حد خاندان نادری کشور را به یک زندان تمام عیار مبدل نموده و صدای حق طلبی و برابر زیستن را در گلو ها خفه نموده بود . سرداران عیاش ، تن پرور ، کم سواد و استفاده جو که به صفت حکام و والی ها در اکثر ولایات کشور اجرای وظیفه مینمودند ، جهت تحکیم پایه های حاکمیت چرکین قدرت دولت مرکزی از امتیازات و صلاحیت های خاص و بیشماری برخوردار بودند . سرکوب روشنفکران و مخالفین دولت ، بی حرمتی به داشته های فرهنگی ، کلتور و زبان اقلیت ها ، تخریب قلعه ها و بنا های تاریخی و تغییر نام های پر افتخار محلات به زبان پشتو به کار روتین و روزانه َشان مبدل گردیده بود . ترور شخصیت های ملی و ترویج اندیشه های تفوق طلبی قومی و برتری جویی های زبانی ، باج گیری ، اخذ رشوه و فساد اداری ، از سطح مقدم تا موخر به روال عادی دولت مبدل شده و یکی از مشخصات بارز آن زمان به شمار می آمد . اجرای هیچ امر مهمی بدون واسط و یا بدون پرداخت پول و دادن تحفه و رشوه ممکن و میسر نبود . مرحوم نذیر قل خان میمنگی بنابر احساس پاک قوم دوستی و تعهد قبلی مبنی بر شمول او در لیسه عالی حبیبیه دست به کار شده و با اعطای چندین جلد پوست قره قل اعلا و یک تخته قالیچه نفیس و زیبا ابریشمی به یکی از روسای پر قدرت و با نفوذ وزارت معارف ذریعه معاون لیسه عالی حبیبیه ، توانست زمینه شامل شدن او را درآن لیسه مساعد سازد . زیرا شمول شاگردان ولایات و آنهم از صفحات شمال کشور در آن مدرسه عالی یک امر نا ممکن پنداشته میشد ، چه اکثر شاگردان آن لیسه را فرزندان اشراف ، اعیان و نخبگان شهر کابل و بعضی ولایات خاص تشکیل مینمودند . شمول شاگردان مانند او در چنین ارگان عالی تعلیمی ، پدیده عجیب و غیر معمول بود . خوشبختانه مصارف تحصیلی او شامل مسکن ، غذا و غیره نیز از سوی شاد روان نذیرقل خان میمنگی تامین و هزینه میگردید . مگر در ازای آن ، او مکلف بود تا در اوقات فراغت همه اطفال ذکور و انا ث این خانواده را در تقویت و فراگیری بهتر دروس مدرسه های شان کمک و یاری برساند . یکی از ویژه گی های لیسه عالی حبیبیه در آن بود که ، طبق توافقات حاصله بین دولت شاهی افغانستان و ایالات متحده آمریکا آن لیسه ، مانند مکتب تخنیک عالی ، لیسه عالی زراعت ، فاکولته های انجنیری و زراعت کابل تحت قیمومیت تربیتی ایالات متحده آمریکا قرارگرفته و همه مصارف آن از سوی اداره انکشاف بین المللی آمریکا هزینه و کمک میگردید . مستر بوشنر جنرال متقاعد اردوی آمریکا مسئولیت مستقیم اداره لیسه عالی حبیبیه را برعهده داشت . همه دروس مکتب بدون مضامین علوم دینی ، زبان و ادبیات فارسی و پشتو ، بعد از صنف چهارم به زبان انگلیسی تدریس میگردید . فارغان ممتاز آن لیسه از اول نمره الی ششم نمره همه ساله غرض ادامه تحصیلات عالی به ایالات متحده آمریکا و یا به دانشگاه آمریکایی در بیروت اعزام میگردیدند دوکتور برنا با زحمات فراوان ، سعی و تلاش بی پایان قادر گردید تا در کوتاه مدت زمان سویه معرفت و دانش به زبان انگلیسی خود را با سایر هم کلاسهای یک سان نموده و در صنوف دهم و یازدهم اول نمره صنف خود گردد . او در همه سمینارها کنفرانس های ماهانه و سالانه مکتب نقش فعال داشت و گزارشات مکمل مکتب و صنف خویش را بدون خوف و هراس بیان مینمود . دریغا حین ارایه گزارش ماهانه صنف یازدهم مکتب او از شیوه ناقص تدریس مستر آلی استاد مضمون کیمیا به شدت انتقاد نموده و توجه جدی وزارت معارف و مستر بوشنر مدیر مکتب را در زمینه خواستار شد ، زیرا استاد مذکور بنابر بر عدم علاقه و مشغولیت های شخصی در خلال مدت سه ماه خلاف نورم و پلان درسی صرف هشت صفحه تدریس نموده بود که این رقم ناچیز هرگز طرف قناعت شاگردان تشنه به علم و دانش قرار نه می گرفت . همه هم صنف های دوکتور برنا با یک صدا ناخشنودی خویش را از سهل انگاری و بی تفاوتی مستر آلی ابراز داشته و در داخل مکتب دست به مظاهره زدند . دوکتور عبدالمجید خان وزیر معارف که دفتر کارش ( در بوستان سرای ) در چند قدمی آن لیسه قرار داشت از جریان موضوع مظاهر ه و ناخشنودی شاگردان آگاهی فوری حاصل و چند تن از شاگردان را به حضور پذیرفت ، بعد از جر و بحث کوتاه وعده سپرد تا مشکل موجود را به زودی حل نماید . شاگردان خشمگین و معترض مکتب ضمناً از وزیر معارف تقاضا به عمل آوردند ، تا محترم پرفسور دوکتور غلام احمد جاوید استاد مضمون زبان و ادبیات فارسی را که به امر شخص سردار محمد داود خان به جرم تدریس خود سرانه زبان فارسی به اعضای سفارت آمریکا از آن لیسه اخراج گردیده بود دوباره به وظیفه اش بر گرداند . دوکتور عبدالمجید خان که خود دوکتور کیمیا و آموزگار آزموده ای بود طبق تعهد قبلی در یکی از روز های هفته وارد لیسه عالی حبیبیه گردیده و با قرار گرفتن در صف آخر صنف از مستر آلی معلم مضمون کیمیا تقاضا نمود تا به تدریس نورمال خویش ادامه بدهد ، در فرجام ، وزیر معارف به ادعای شاگردان صحه گذاشته و اطمینان حاصل نمود که معلم مذکور قدرت تدریس و قابلیت انجام وظیفه استادی را ندارد و در صدد تعویض او گردید . مگر با وصف آنهم مستر آلی تا اخیر همان سال به وظیفه خود ادامه داد . شایان تذکر است که : اداره لیسه عالی حبیبیه در کنار سایر فعالیت های موثر آموزشی و پرورشی خویش ، جهت رشد استعداد های فرهنگی و ایجاد رقابت های سازنده و سالم علمی بین شاگردان لیسه ، نشر جراید دیواری را نیز در محراق توجه خود قرارداده و بعد از مطالعه دقیق و ارزیابی همه جانبه مدیر مسئول جراید ممتاز را مورد تقدیر و نوازش قرار می دادند .
پيامها
26 فبروری 2012, 13:11, توسط Turklar
روحش شاد. ضایعه از دست دادن وی به همه تورکان اوزبیک، هزاره، تورکمن، قزلباش و ایماق تسلیت باد.
26 فبروری 2012, 14:00
آقای ترکلر!
آقای برنا تاهنوز نمرده است بلکه دربستر بیماری قرار دارد اول
مقاله را بخوان بعد امضاکن
26 فبروری 2012, 14:29, توسط Turklar
با تآسف اطلاع حاصل نمودیم که جناب محمد صادق برنا آصفی یکی از پیشکسوتان تداوی مدرن امراض روانی وبنیان گزارنخستین درمانگاه امراض روانی در شهر کابل به اثر مریضی طولانی مدتی که دامنگیر ایشان بود،
حوالی ساعت چهاربعداز ظهرروز جمعه بیست وچهارم ماه فبروری 2012 میلادی در یکی از شفاخانه های شهر لندن داعی اجل را لبیک گفته وبه رحمت ایزدی پیوستند.
دکتورمحمد صادق برنا آصفی فرزند میزا عبدالقادرخان، به روز سوم جنوری 1933 میلادی در یک خانوادۀ روشنفکر تورکان ازبیک درشهر میمنه چشم بجهان کشود.
در سال 1940 میلادی شامل مکتب متوسطۀ ابوعبید جوزجانی شهر میمنه گردیده، در سال 1948 بدرجۀ اعلی از صنف نهم آن مکتب فارغ وبکمک مرحوم نذیرقل خان میمنگی یک تن از شخصیت های مبارز وملی آن
زمان به لیسۀ حبیبیۀ کابل که یکی از مکاتب مخصوص اشراف ودرباریان افغانستان بودچانس
شمول بدست آورد.
در سال 1952 با گرفتن مقام اول نمره گی دورۀ خود از صنف دوازدهم لیسۀ حبیبیه که از طرف ادارۀ انکشاف بین المللی امریکا تمویل واداره میگردیدفارغ، بعدازسپری نمودن موفقانۀ امتحان کانکوربه فاکولتۀ طب راه یافت.
در سال 1958 فاکولتۀ طب را با موفقیت ختم وشامل کاردر وزارت صحت عامه افغانستان گردید.
مرحوم برنا آصفی چندین دوره آموزشی را در رابطه با شیوه های نوین تداوی امراض روانی در کشورانگلستان
تکمیل واولین شفاخانۀ صحت نوین روانی را در شهر کابل بنیاد نهاد.
دکتور برنا آصفی در راه خدمت به انسانهای رنجور ودرد دیدۀ میهنش تا آخرین روزهای زندگی خود پایدار
واستوار باقی مانده ، با وجود دوری اجباری اش از دامن مام میهن در سالهای اخیر زندگی، هیچ اندیشۀ جز گشایش روزنه های جدید کمک به هم میهنانش در سر نداشت.
این مرد درد مند ودرد آشنا در سالهای اخیرعمرش به شدت مریض وبعداز تحمل رنج های بیحد از از آسیب مریضی به روز جمعه بیست وچهارم ماه فبروری سال 2012 به عالم ابدی رهسپار گردید.
هیئت رهبری واعضای فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان این ضایعۀ بزرگ رابه اعضای خانواده، دوستان جناب برنا آصفی ومردم افغانستان تسلیت گفته از بارگاه ایزد یکتا به روح آن فرزند برومند میهن طلب مغفرت
مینمایند.
دررا بطه با مراسم جنازه وفاتحۀ این خدمتگار صدیق مردم ومیهن هنوزاطلاعی دردست نیست وبا دست یابی به
اولین معلومات درین رابطه علاقمندان آن مرحومی را در جریان قرار خواهیم داد.
انا لله وانا الیه راجعون
ازطرف کارکنان سایت نشراتی تورکلر«ففتا» ارگان نشراتی فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان
26 فبروری 2012, 16:50
تورکلر خان پیش از این که از این نبشته برداشتی انسانی کند...در قصهء تورک بودنی شخصی مورد بحث است...کاش نامت را انسان نمی گزاشتی....
26 فبروری 2012, 19:29
آقای بدون نام حرف وگپ هایت راسنجیده وانسانی بزن.در نخست خودرا انسان بساز ،نام انسانی انتخاب نمایی ودر بعد چون سگ وشغال یه دیگران تاخت وتاز کنی.غالب تصور از کوچه انسانیت عبور نکرده ایی وروی این دلیل انسانی حرف زدن فرا نگرفته ای.بلی -تورکها انسان اند واما خود را از نقطه نظر اتنیکی معلوم و اشکار ننموده که اسنان استی ویا از تبار میمون؟
تیمور بهارکی.
26 فبروری 2012, 22:01, توسط فرشید
نبود داکتر برنا آصفی برای همه مردم کشور ما یک ضایعه ی بزرگ است. این شخصیت انسان دوست، مهربان و آزادیخواه دوست من بود. خاطره های تابناک زندگی پر باراو برای دوستانش جاویدانه خواهد ماند . جای شرم است که کسانی از سر گرایش های بویناک نژاد پرستی چنین شخصیت هارا به قوم وتبار ی محدود ومنحصر می دانند.
26 فبروری 2012, 23:50, توسط hamayon
salam to all he was really a very good dr he done a lot for the people of afghanistan he also after the fallen o f dr najib governemt he went to miamana to help people there but unfortunetely he force by genral dostum to leave afghanistan and the took refugee in london. Allah forgive all of his seen.
27 فبروری 2012, 09:42
آفای فرشید سلام ودر بعد عرض میدارم که قوم وتبار یک پدیده انسانی؛اجتماعی وتاریخی میباشد.زمانیکه یک ملیت وتبار از داشته هایش که،شامل زبان،تاریخ ،فرهنگ وشخصیت هایش به نیکی یاد نماید؛آنگاه از نظر تو وهم قماش های تو به نژاد پرستی وغنودن در محدوده تبار واتنیکی محکوم میشود.هنگام که شما از جانی ترین شحصی وخایین ترین انسان تعریف وتوصیف به خروار مینمای ؛زمانیکه شما ؛از کسانی به ویژهگیهای معلوامحال وآدم کش شخصیت قلابی وآسمانی میتراشی وبیگانه گان را به مردم ،بابا تحمل میکنی ویا قتلین هزار ها انسان بیگناه کشور را قهرمان خظاب میکنی وما ؛حرف های دروغین که در بستر دروغ عجین یافته را گوش میدهیم و؛نگفته ایم که نژاد پرست هستی ودر گودال قوم غرق هستی.رویهمرفته شخصیت های تورک به تورک مربوط اند،شخصیت های تاجیک به تاجیک وشخصیت های افغان به افغان.روی این منظور ما،نمیتوانیم که سیب را بید وچناررا ناک بنامیم وبه همین طور شخصیت های با وقار تورک را تاجیک وافغان خطاب نمایم وبرعکس.
بالنده گی یک ملیت در وجود شخصیت های فرهنگی است که چرخ حرکت صعودی وتعالی را کماکان هدایت ورهبری میکنندوداکتر برنا آصفی یکی از شخصیت های تورک کشور است که ما افتخار میکنیم.افتخار کردن ویاد خاطره های چراغانی ونقد کارنامه ودستآورد های انسانی شخصیت های تورک کشور در نخست حق ما است واین
عمل وکار فرهنگی وپذیریش مسولیت را در چار چوب ملیت ومردم را نباید از نقطه نظر کوتاه وکج بینی به این وآن محکوم کرد.حبیب قویاش
27 فبروری 2012, 10:48, توسط فارس
رحم ازبیک با قهر اوغان مساوی است اعمال نژاد پرستانهء اسلام کریموف درتاشکند
در دشمنی با فارسی زبانها دیگر هیچ مجالی برای شک وتردید نمیگذارد که
اگر همتباران شان درافغانستان
بقدرت برسند انسانرا جی که حتی سگ را هم نعل بسته میکنند.
این نمک ناشناسان خدا ناترس آنطوریکه ازبیوگرافی این جهنمی معلوم شد ازآموزش به
زبان پشتو فعان شان به آسمان رسیده بوده است
وعذر می کردند که به لحاظ خدا به زبان فارسی مارا تعلیم بدهید
هرزمانیکه ازبرکت زبان فارسی آدم شدند مثل پشتونها علیه زبان فارسی قرار گرفتند
من میگویم چشم نادرخان وهاشم خان را صدقه که این قوم نمک حرام را شناخته بودند.
27 فبروری 2012, 13:17, توسط خ . نبیل مزاری
شاغلی فارس ! شما نخستین فارسی هستید که چشم نادر خان و هاشم خان را صدقه شده اید . بپالید در وجود شان غیرازچشمان که شاید جا های نرم و نفیس دیگری هم داشته باشند که از برکت تجارتش به کرسی فرمانروایی رسیده اند که ارزش صدقه شدن به شما را داشته باشد . از چشمان که چیزی ساخته نیست !!
27 فبروری 2012, 09:11
rohsh shad bad wa khoda jan hamrayash khobi konsf
ok
27 فبروری 2012, 15:22, توسط پشتون
درود و سلام بی پیان به این شیر مرد فراموش ناشدنی جایش در قلب انسانهای انسان دوست خالی بوده و جای انرا دارد تا وی را ولگوی خویش قرار داده و مصدر خدمت شویم .
یاددت گرامی باد وخاطرات نیکت در قلب ما جاوید است .
نعلت بر این وطن فروشان بی فرهنگ که با نبودن تو خادیم وطن احساس خوشحالی میکنند ما به نوبه خود به نادر و نادریان نفرین میفرستیم و وبه این قوم وحشی و قوم خود سر نعلت مینمایم ما هیجگاه دشمنی نادر شیاد تاریخ را با قوم منحوث چرگین مردار چتل قبیلوی ان فراموش نکرده نفرین خودرا میفرستیم .
اوغان غول وحشی چتل کورمغز کوچی صحرائی قبیلوی چرس فروش تریاک فروش دشمن علم دشمن فرهنگ دشمن معرفت دشمن پیشرفت دشمن صلح وصفا دشمن صمیمیت وغیر وغیر
27 فبروری 2012, 15:32, توسط مراد بردی
نعلت به نادر خر نادر سک نادر لعین نادر وطنفروش نادر شیاد نادر کوچی نادر جت نادر کفر نادر خائن نادر ظالم نادر بی ناموس نادر اجنت انگلیس نادر دو روی نادربو قلمون نادر راسیست نادر مردار خور نادر چتل خور .
28 فبروری 2012, 17:03, توسط فرشید
آقای قویاش!
وقتی تعصب نژادی کسی را چنان از خود بیخود می سازد که چرند می نویسد وکس دیگررا به گناه ناکرده محکوم می کند، جای بسیار تاسف دارد. شما مرا به این متهم کرده ای که گویا از کدام خاین وقاتل وجانی تعریف وتوصیف کرده ام . ولی نگفته ای که کی ودر کجا؟ انسانی که دچار غیض وغضب نژاد پرستی شود به همین جا سقوط می کند.دروغ وافترا.
نکته ی دیگر این که روانشاد دکتور برنا آصفی دوست من بود . من اورا از نزدیک می شناختم وبا اندیشه های انسانی او آشنایی داشتم. او مانند شما نژاد پرست نبود وگرنه نهضت جوانان خراسان را " نهضت تورکتباران" نام می گذاشت.
من خودرا متعلق به انسانیت می دانم وبه هیچ نژادی برتری وامتیاز قایل نیستم و بدین باورم که ماهیت وهویت انسانی میان همه تیره ها وتبار ها مشترک است وهیچ قوم وتباری نسبت به دیگران برتری ندارد. شما که انسان هارا بنابر نژاد وقومیت به سیب وناک وخربوزه وانگور و مرچ وشلغم تقسیم می کنید این اندیشه ی شما است . افتحار کردن به نژاد وقومیت نشانه ی جهل وبدوی گری می باشد.
29 فبروری 2012, 10:22
آقای فرشید درود به شماإمن به نظریات هومانیسم شما همنظرام وهمزمان تاریخ خونابه کشور مان را بگونه گسترده وبر مبنای حقایق تلخ استوار است را مطالعه نموده وجنایت های که ؛تحت نام قوم وملیت وزبان در شقیقه خونبار تاریخ کشور آویزان اند را نباید انکار نمود.تنوع قوم وملیت وزبان در یک کشور غنامندی است که باید افتخار نمود وافتخار نمودن به این غنامندی بر مبنای تعین سرنوشت شهروندی استوار باشد ونه تحملی وتقلبی إ
هومانیسم برداشت عالی ومثبت است واما،تحت این یرداشت جنایت های هولناکی صورت گرفته است ونباید انکار نمود.انسانیت ؛زبان وملیت باهم گره محکم داردو روی این اصل حرف ها را از کوچک به بزرگ جلوه داده ام.
ما-نمیتوانیم که تحت نام ونشان انسانیت از جنایت ها چشم پوشی نمایم وجنایت های طی 150 سال آخیر در کشور صورت گرفته است را در چانتای انسانیت زندانی کرد.حرفم مشخص بسوی شما نبود واما،ذهن وتوجه شمارا
درآن سو ،سوی که تحت نام قوم وملیت وزبان عملکرد غیرانسانی وجنایت به خروار صورت گرفته است ؛مبذول داشتم.
حبیب قویاش تحصیلات عالی پزشکی دارد وهیچ وقت خویشتن را در گرداب منحط نژاد پرستی وقومگرایی سقوط نداده وبرعکس علیه همچو جریانات طرد شده تاریخ مبارزه کرده ومبارزه خواهیم نمود.
در فرجام خاطرنشان میسازم که؛تاریخ 30 سال آخیر کشور را طوریکه شاید وباید است ؛مطالعه نماید خوب میشود.باتجدید درودإ
28 فبروری 2012, 17:08, توسط فرشید
اقای فارس !
معلوم نیست تو کی را " جهنمی " خوانده ای؟ اگر منظورت دکتور برنا آصفی بوده پس به روی خودت تف انداخته ای. لعنت به امثال شما که از موضع قبیله پرستی پشتونی ولی با نام جعلی به یک قوم دیگرحمله می کنی و فحش می دهی. خجالت بکش .
28 فبروری 2012, 17:23, توسط ملای لنگ .
پشت مرده زیاد گپ نزنین که دوباره زنده شده انتقام خواهد گرفت از یکی یک شما . حالا شما فکر میکنین که به بهشت میره یا به دوزخ ؟
29 فبروری 2012, 12:31, توسط baqi samandar
باقی سمندر
۱۰ حوت سال ۱۳۹۰ خورشیدی
۲۹ فروری سال ۲۰۱۲ میلادی
سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به اعضا ی خانواده و بازماندګان ودوستان دګتورمحمد صادق برنا اصفی
ما نیز به نوبه خویش وفات المناک دکتر محمد صادق برنا آصفی را برای همه اعضای خانواده و دوستان ویاران شان از صمیم قلبم تسلیت ګفته وبرای دکتور برنا اصفی بهشت برین وبرای بازماندګان شان از بارګاه ایزد متعال صبر جمیل خواهانم .
باقی وهمه اعضای خانواده سمندر
آنلاین : مرور کوتاهی به زندگی سیاسی دوکتور محمد صادق برنا آصفی و انگیزه ایجاد نهضت سری جوانان شمال افغانستان