آیا نجات مسلمانان در دو آیاتی ذیل نهفته است؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آیا نجات مسلمانان دردو آیاتی ذیل نهفته است:
از برکت خصومت ها و شورشهای مرگبار بیشتر از سه دهه اخیرکه عملاً ناشی از مقاصد سیاسی و ارتجاعی، قدرت طلبی، جهالت و تعصبات بی بنیاد نژادی و مذهبیی میباشد;
عده از مردمان کشور ما در باره حقانیت دین اسلام مشکوک و مضنون شده و عده یی هم طوریکه می بینیم ازین دین گریزان و متنفر گردیده اند و بر علیه آن از هیچ گونه دشنام و نفرت زدایی دریغ نمیورزند.
من منحیث یکی از پیروان هین دین در تلاش هستم تا با تجسس و برداشت های فردی، سر نخی که مبدای آن روی حقایق (فکت) خردمندانه و علمی استوار باشند، بیابم تا باشد که ایمان فردی و قلبی را جایگذین عقاید میراثی و بابایی خود کرده باشم!
بناعاً آنچه گه مرا وادار به ذکر این دو آیت قرآن نمود تا با نظر اندازی دقیق و تجزیه و تحلیل آنان، تحولات و شور مشور های را که در کشور ما و یا در هر کشور دیگری، زیرنام دفاع از قرآن و یا دفاع از اسلام برپاست، از نظر دین و قرآن توجیه و یا رد نموه بتوانم و ضمناً بتوانم برای سوآل فوق که عنوان این مضمون را تشکیل میدهد ، جواب قناعت بخشی بدست بیاورم:
قبل ازینکه به تحلیل و تفسیراین آیات بپردازیم، نخست بجا خواهد بود بنویسم که نشر این مضمون، صرفاً نظریات و برداشتهای فردی و شخصی خودم را تبارز و بازتاب نموده و از عقاید و باور های هیچ یک از مذاهب و یا گروهی نمایندگی نخواهد نمود. اینکه شخص خودم پیرو دین اسلام و مذهب شیعیه امامی اسمعیلی هستم هیچ گونه ربط و تأثیری در شکل و بیان این مقاله نخواهد اشت و همه تلاشم از دید یک جوینده بی طرف باقی خواهد ماند.
امیدوارم دوستان و خوانندگان محترم، بنده را متوجه اشتباهات ممکنه بسازند و با سخاوتمندی معذورم بفرمایند.
بخش اول:
۱، (نسا۵۹)
يَـٰٓأَيُّہَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِى ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَـٰزَعۡتُمۡ فِى شَىۡءٍ۬ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأَخِرِۚ ذَٲلِكَ خَيۡرٌ۬ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلاً (٥٩)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الامر ( اوصياى پيامبر) را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است.
O ye who believe! Obey Allah, and obey the messenger and those of you who are in authority; and if ye have a dispute concerning any matter, refer it to Allah and the messenger if ye are (in truth) believers in Allah and the Last Day. That is better and more seemly in the end. (59)
در قسمت اول آیت فوق الذکر، با خطاب به مسلمانان از جانب خداوند در ضمیمه اطاعت از خداوند (ج)، رسول (ص) اطاعت از اولی الامر(ع) به همان اندازه تاکید میگردد.
حالا سوال اینست که اولی الامر چه شخصی میتواند باشد و چه شواهدی وجود دارد تا ما بتوانیم او را اولاً به شکل درست شناسایی نموده و از هدایات و اوامر ایشان اطاعت نماییم؟
خوانندگان محترم; تحلیل و تفسیر درست از این آیات مستلزم وقت زیاد و همکاری همه جانبه خواهد بود بناعأ از همه دوستان خوب و پر معلومات، صمیمانه التماس می نمایم که درین ضمینه با بنده یاری ورزند.
و از دوستانیکه خلاف عقاید و باور های بنده باشند آرزو مندم نظریات انتقادات و حتی اگر ناسزا و یا دشنامی هم خدای ناخواسته داشته باشند، لطفأ شخص خودم را مخاطب قرار بدهند!
از لطف و مهرانی شما عزیزان سپاس فراوان،
در بخش های بعدی در باره امیر المؤمنین و ضرورت امام و نکات دیگر صحبت های بیشترِ خواهیم داشت!!
سرفراز و در امان اشید.
۲، (۲/۱۷۷)
لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَـٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأَخِرِ وَٱلۡمَلَـٰٓٮِٕڪَةِ وَٱلۡكِتَـٰبِ وَٱلنَّبِيِّـۧنَ وَءَاتَى ٱلۡمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ ذَوِى ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَـٰمَىٰ وَٱلۡمَسَـٰكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَٱلسَّآٮِٕلِينَ وَفِى ٱلرِّقَابِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّڪَوٰةَ وَٱلۡمُوفُونَ بِعَهۡدِهِمۡ إِذَا عَـٰهَدُواْۖ وَٱلصَّـٰبِرِينَ فِى ٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَحِينَ ٱلۡبَأۡسِۗ أُوْلَـٰٓٮِٕكَ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْۖ وَأُوْلَـٰٓٮِٕكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ (١٧٧)
نيكى، (تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و (يا) مغرب كنيد; (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد; و همه وقت خود را مصروف آن سازيد;) بلكه نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان، و كتاب (آسمانى)، و پيامبران، ايمان آورده; و مال (خود) را، با همه علاقهاى كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مىكند; نماز را برپا مىدارد و زكات را مىپردازد; و (همچنين) كسانى كه به عهد خود -به هنگامى كه عهد بستند-وفا مىكنند; و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند; اينها كسانى هستند كه راست مىگويند; و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;) و اينها هستند پرهيزكاران!
It is not righteousness that ye turn your faces to the East and the West; but righteous is he who believeth in Allah and the Last Day and the angels and the Scripture and the prophets; and giveth wealth, for love of Him, to kinsfolk and to orphans and the needy and the wayfarer and to those who ask, and to set slaves free; and observeth proper worship and payeth the poor-due. And those who keep their treaty when they make one, and the patient in tribulation and adversity and time of stress. Such are they who are sincere. Such are the God-fearing. (177)
عاف الف.
پيامها
4 مارچ 2012, 21:29, توسط حسن
در مورد الوالامر خدمت عرض کنم. در فقه شیعه یعنی مجتهد اعلم که هم در تقوا وعدالت و همه مسایل انسانی واخلاقی والا تر باشد و بتواند عدالت اسلام ناب و حرف از قران و احادیث معتبر نبوی را الگو قرار دهد میباشد . مردم میتواند ازین عالم برجسته که به علمش عمل کند اطاعت کند .
5 مارچ 2012, 13:02
دوستان و خوانندگان محترم!
از گذاردن پیام های همه شما عزیزان صمیمانه تشکرمی نمایم. بنده از هرکوشش در پاسخ به پیام های شما عزیزان دریغ نخواهم ورزید و امیدوارم اگر نتوانستم معذرت بنده مورد قبول واقع گردد.
تشکر.
عرف الف
4 مارچ 2012, 21:41, توسط خلیلی از ناروی
پاسخ: در اين كه مقصود از «اولي الامر» چيست، دو نظريه وجود دارد:
1. مقصود، فرماندهان سپاه اسلاماند.
2. منظور، علما و دانشمندان هستند.
گروهي به خاطر ظاهر لفظ «الامر» كه به «فرمان» تفسير ميشود، به معني اوّل گرويده و ميگويند: مقصود فرماندهان نظامياند; در حالي كه اين تفسير به دو جهت صحيح نيست:
1. اوّلاً: احتمال دارد لفظ «الأمر» به معناي «شأن و منزلت» باشد كه در اين صورت با تفسير دوم كاملاً سازگار خواهد بود.
2. آية مورد بحث، زمينهساز آية بعدي است كه متن و ترجمه آن را بعداً ميآوريم و شأن نزول آن، با تفسير نخست سازگار نيست، بلكه قول دوم را تأييد ميكند.
مفسران دربارة شأن نزول آن ميگويند: فردي به ظاهر مسلمان با يك مرد يهودي بر سر موضوعي اختلاف پيدا كردند، فرد يهودي گفت: موضوع را نزد «محمد» ببريم، گفتنی است مرد يهودی ميدانست كه حضرت محمد رشوه نميپذيرد، امّا مرد به ظاهر مسلمان (منافق) گفت: حَكَم ميان من و شما كعب بن اشرف يهودي باشد؛ زيرا ميدانست كه او رشوه ميگيرد و به نفع رشوه دهنده داوري ميكند.[1]
در اين ماجرا آيه اولي الامر و آيه پس از آن نازل گرديد. متن اين دو آيه چنين است:
«يَا أَيُّها الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولي الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولَ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْويلاً».
«اي كساني كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را، اطاعت كنيد پيامبر خدا را و اولي الامر را هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد ]از او داوري بطلبيد[ اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد، اين كار براي شما بهتر و عاقبت و پايان آن نيكوتر است».
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعيداً».
«آيا نديدي كساني را كه گمان ميكنند به آنچه ]از كتابهاي آسماني[ بر تو و به آنچه پيش از تو نازل شده ايمان آوردهاند ولي ميخواهند براي داوري به نزد طاغوت و حاكمان باطلگرا بروند با اين كه فرمان داده شدهاند كه به طاغوت كفر ورزند، اما شيطان ميخواهد آنها را گمراه كند و به بيراهههاي دوردستي بيفكند».
با توجه به آنچه گفته شد، نظرية دوم متعين است؛ زيرا مسائل قضايي مربوط به عالمان ديني است، نه فرماندهان. ولي سخن اين جا است كهآيامقصود، همه علما ودانشمندان هستند ياگروهی خاصكه خطا بر آنها راه ندارد؟ پاسخ اين سؤال را ميتوان از خود آيه استنباط كرد.
1. لفظ «أولي الامر» بر لفظ «الرسول » عطف شده، و عامل نصب در هر دو يك فعل است، چنان كه فرمود: «أَطيعُوا الرسول وأولي الأمر منكم» واين حاكي است كه معطوف (اولي الامر)، در مرحله قضاوت و داوري، قرين «رسول» است؛ يعني همان طور كه رسول اعظم(ص) در قضا و داوري دچار گناه و خطا نميگردد، «اولي الامر» نيز از اين جهت همانند او هستند. در اين صورت مقصود، عالماني خواهند بود كه از گناه و خطا معصوم باشند.
2. آيه مورد بحث، اطاعت «اولي الامر» را مطلقا و بدون قيد و شرط الزامي ميداند، بدون اين كه آن را محدود سازد و مثلاً بگويد: «اطاعت كنيد، به شرط اين كه امر به گناه و خلاف شرع نكنند يا دچار اشتباه و خطا نشوند». از اين الزام بي قيد و شرط، استنباط ميشود كه قضاوت و داوري آنان هيچگاه بر خلاف شرع نبوده و آنان هرگز دچار اشتباه نميشوند و لازمه آن، عصمت اين گروه از هر گناه و خطا است.
خداوند اطاعت والدين را محدود ساخته و ميفرمايد:
«وَوَصّينا الإِنْسانَ بِوالدَيهِ حُسْناً وإن جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما».[2]
«به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر نيكي كند و اگر ]آن دو مشرك باشند و[ تلاش كنند كه براي من همتايي قائل شوي، در حالي كه به آن علم نداري، از آنها پيروي مكن».
اطاعت پدر و مادر در اين آيه مطلق و بي قيد و شرط نيست، در حالي كه اطاعت «اولي الامر» در آيه مورد بحث كاملاً مطلق و فاقد هرگونه قيدی است.
از سوي ديگر، ميدانيم كه اطاعت مخلوق در موردي كه فرمان به خلاف شرع دهد، حرام است.
رسول گرامي(ص) ميفرمايد: «لا طاعَةَ لِمَخْلُوق فِي مَعْصِيَةِ الْخالِق»[3] خوشبختانه مفاد اين حديث در قرآن نيز آمده است؛ چنان كه ميفرمايد: «إِنّ اللّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ».[4]
با توجه به اين دو مطلب:
الف: اطاعت اولي الامر در آيه بدون قيد و شرط لازم و واجب شمرده شده است.
ب: اطاعت از هرکس آنگاه كه بر خلاف شرع دستور دهد حرام است.
نتيجه ميگيريم افرادي كه قرآن از آنها با تعبير «اولي الامر» ياد ميكند، معصوم بوده و هيچگاه بر خلاف شرع دعوت ننموده و در كار خود مرتكب خطا نميشوند و جز ائمة اثناعشر، كسي مصداق اولي الامر نيست؛ زيرا به اتفاق همة مسلمانان، جز اين افراد، كسي معصوم نبوده و پيراسته از خطا نميباشند.
علاوه بر مضمون آيه، متجاوز از سي حديث به صورت مسند و مرسل در تفسير «اولي الامر» وارد شده و آن را به امامان معصوم تفسير ميكنن
5 مارچ 2012, 12:53
آقای محترم خلیلی از ناروی سلام;
با تشکر از پیام شما و حد احترام به معتقدات دینی و مذهبی بزرگوار، معلومات اراة شده شما را قدردانی مینمایم.
عارف الف
4 مارچ 2012, 21:45, توسط عمرزی
چقدر جهالت کدام علم در کجای قران از علم یاد اوری شده علم قران ملیارد ها سال فاصله دارد از اول قران شروع تا ختم ان دستان تخیلی و دروغ است.
اول شروع قران با حروف بدون مفهموم یعنی الف ل م یعنی چی اگر بیمعنی وبدون مفهموم بود چرا تحریر کردی یعنی که ما را فریب بدی در خواب خر گوش هستی همه چتییات است.
5 مارچ 2012, 06:22, توسط گل احمد
محترم آقای عارف الف: اولاً تلاش و تجسس تان اینکه میخواهی درپرتو حقایق خردمندانه وعلمی از عقاید میراثی و اجدادی به ادراک ایمان فردی و قلبی نایل آئی، قابل ستایش است. بخصوص درین مقطع زمانی توسل به عقل وخرد وعلم تحول فراگیر به دید گاه واندیشۀ آدمی به ارمغان می آورد. ولی جناب محترم کسی تعلقات مذهبی شمارا نپرسیده است، فکر میکنم باور مذهبی امریست معنوی وتفاخر وانتساب به مذهب خاصی نه واقع بینانه است ونه منطقی. ولو مذهب یا مذاهبی که طبق مقتضیات زمان در جهان بینی اش اصل پلورالیزم نیز جای داشته باشد خواه نا خواه با موارد سوال بر انگیزی مواجه خواهد شد.ودیده نشده است که پیروان وحواریون یک مذهب در صحنۀ اجتماع صد فی صد مصلح ، متقی و نیکو کار تبارز کرده باشد وامکان داد که رفتار وعملکرد نا درست پیرو یا پیروان انگیزۀ گردددر جهت تنقید نا موجه. و تصور میکنم به نسبت فضای باز انترنیتی کشودن چنین بحثی موجه نخواهد بود. امروز اکثریت مذاهب وفِرق ها ی اسلامی وغیر اسلامی تحت سوال واقع شده واکتشافات نوین ومحیر العقول علمی وتکنالوژیکی موجب گردیده که بر بسیاری از پندار های مذهبی که تا حال از امور مسلم پنداشته می شد، با واقع بینی زیاد تر وگسترده تری بر خورد صورت گیرد. پیام قبلی شما در مورد دو آیت قرانی وانتقاد مبتنی به موضوع اولو الامر واوصیای پیغمبر (ص) که رفتار آنان منجر به تفرقه ونزاع وجنگ وجدل امت واحد اسلامی گردید، هنوز درین سایت دیده میشودوبر خلاف تصور شمانظر وپیام های نا همگون به آن داده شده است.این یک نظری بود دوستانه خواه قبول افتد یانه بهر صورت آرزوی موفقیت شما را دارم. گل احمد
5 مارچ 2012, 13:31
برادر محترم گل احمد سلام عرض مینمایم!
با ادای شکران از پیام شما اجازه بدهید تأسف خود را از اظهار نگرانی تان در مورد معرفی کردن و یا گرائش مذهبی ام ابراز نمایم.
بررادر محترم،
برایتان اطمینان میدهم که این عمل هرگز و هیچگونه مقصد سؤ و یا تفاخر به مذهب و اندیشه فردی نخواهم داشت.
امیدوارم از برکات اطلاعات و معلومات های انگفت علمی و دینی خویش در این عرصه یاری ورزیده و به قول عالمانه خویش، جویندگانیرا که در تلاش و تجسس اند تا درپرتو حقایق خردمندانه وعلمی از عقاید میراثی واجدادی به ادراک ایمان فردی و قلبی نایل بیاند، مددگار باشید.
عارف.
5 مارچ 2012, 16:20, توسط نصرت
آقای عارف الف،
تا همین چند روزپیش در همین سایت نوشته های زیادی از تو در دفاع از سید منصور نادری جلاد و پیرو پیشوائی اش بر مردم اسماعیلیۀ افغانستان خوانده بودیم، این تغیر جهت را بر چه تعبیر کنیم: ابن الوقتی، تذویر وریا، قطع مستمری و حقوق، کوتاهی در پای بوسی و رانده شدن از درگاه یا براستی در اثر تحقیق و جستجو ی علمی وتعقلی به حقیقت دست یافته ای ومیخواهی از معتقدات پدری و اجدادی ات دست بکشی.اگر چنین باشد لطف کرده راهیافت خودت رابه هم مذهبان دیگرت هم بیان کن تا آنسرگشتگان وگمراهان نیز مثل خودت از عقاید گمراه خوددست بکشند و بسوی حقیقت هدایت شوند وشاید این خدمت بزرگ جبران گذشته هایت را بکند.بادرود فراوان نصرت
5 مارچ 2012, 21:36
درود بر شما نیزجناب محترم نصرت!
ببخشید که برداشت شما را از نوشته های قبلی ام تائید نمیتوانم ولی با تشکر از پیام تان باید بنویسم که موضوع بحث تلاش و جستجو در تفسیر و تحلیل دو آیت قرآن کریم میباشد و نظریات همه دوستان قابل قدر خواهد بود.
تشکر،
عارف.