صفحه نخست > عکس > دست افشانی و پایکوبی شکوهمند

دست افشانی و پایکوبی شکوهمند

رامشگران مغولستان و چین از نگاه دوربين

جعفر رضایی
همرسانی
  • mail
  • linkedin
  • printer
  • reddit

به مناسبت فرارسیدن سال نو چینی(بیست و پنج قطعه عکس زیبا و تماشایی)

تقدیم به بانوان چشم بادامی میهنم که اینروزها به چهلم رفتگان هزار سال پیش نشسته اند و عمامه پوشان نادان هردم بر منبر نوای بدویت سر می دهند و صداهای شانرا زیر وبم می کنند، تا از پشت پرده غریو و فریاد بشنوند وبدینسان روانهای بیمار و غم پسند شان اقناع شوند: که چه خوب روضه خوانی و مجلس داری نموده اند...

همزمان با فرارسیدن سال نو چینی جشنهای باشکوهی در درون جمهوری خلق چین برگزار است و گروه های هنری چینی نیز در خارج به هنر نمایی می پردازند. گروه های هنری چینی همراه با ارکستر زنده کنسرت های متعددی در نیویارک، ونکور، تورنتو و... برپا نموده اند. روزنامه انگلیسی زبان ایپوک (زمان) که از سوی کمونیتی چینی های ساکن ونکور منتشر می شود با چاپ عکسهای از این کنسرتها نوشته است که امسال "رقص کاسه ی مغولی"
(Mongolian bowl dance) موجب تحسین و ستایش بسیاری از تماشاچیان کانادایی بوده و هنرمندان مغول(مغولستان داخلی) خوب درخشیده اند. رقص نعلبکی مغولی یکی از شیوه های رامشگری جالبی است که رامشگر با سه ویا چهار نعلبکی هنرنمایی می کند.

دست افشانی و پایکوبی شکوهمند رامشگران مغولستان داخلی و چین از چشم دوربین

تقدیم به بانوان چشم بادامی میهنم

یافته های من از انترنت

بعضی از این تصاویر را با سایز بزرگ در پایین این صفحه ببینید

كارنامه

گالری عکس

واژه های کلیدی

حقوق کودکان و زنان
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • جعفر جان سلام امید وارم که حالت خوب باشد واقعا مطلب و عکسهای جالبی را فرستادی.ولی اگر منظورت از رفتگان هزار سال پیش حادثه کربلا است باید از تو این سوال را بپرسم که حادثه کربلا ههم است یا سال نو چینیها؟ بهر حال از خوشحالی این مردم من هم خوشحالم چون و برایشان سال خوشی را ارزو میکنم.

  • چیست با عشق آشنا بودن

    بجز از کام دل جدا بودن

    خون شدن خون خود فروخوردن

    با سگان بر در وفا بودن

    او فدایی است هیچ فرقی نیست

    پیش او مرگ و نقل یا بودن

    رو مسلمان سپر سلامت باش

    جهد می​کن به پارسا بودن

    کاین شهیدان ز مرگ نشکیبند

    عاشقانند بر فنا بودن

    از بلا و قضا گریزی تو

    ترس ایشان ز بی بلا بودن

    ششه می​گیر و روز عاشورا

    تو نتانی به کربلا بودن

    (حضرت مولوی)

    آقای جعفر رضایی

    همانگونه که خودتان دوست دارید تا همیشه در مراسم خوشی، رقص و پایکوبی شرکت نمایید لطفاً همین حق را به دیگران نیز بدهید تا در صورت میل و علاقه در همایش گرامیداشت حماسۀ نواسۀ پیامبر اسلام (ص) نیز شرکت کنند. اگر کسی میل نداشته باشد که در همچو همایش هایی شرکت کند میتواند در خانه بنشیند، به کار روزمره و عادئ خود بپردازد، به میکده برود، ویا هم یک برنامۀ رقص و پایکوبی را در خانۀ خود برپا دارد.

    عجیب است که خودت تاهنوز چگونه اسم خود را تغیر نداده اید؟ چرا که در کشور های غربی هر فرد این حق را دارد که اسم جدیدی برای خودش انتخاب نموده و از اسم های هزار ساله (بقول خود تان) خود را برهاند...

    بهر حال از دیدن حُسن و جمال دختران چینی، غربی و یا بطور کُل زیبارویان زمینی اگر به یاد آن جمال مطلق و نقاش اصلئ این زیبا رویان زمینی (که زیبایئ موقتی دارند)، نیآفتی یقیناً که راه ترکستان را در پیش گرفته ای... درست است که زنده گی در غرب پُر زرق و برق است اما فراموش کردن حقایق زنده گی کمال بی هنری بوده و خامئ افکار تانرا ثابت میکند.

    طوریکه حضرت مولوی میفرماید:

    گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی

    از جنبش او جنبش این پرده نبینی؟

    از تابش آن مه که در افلاک نهان است

    صد ماه بدیدی تو در اجزای زمینی

    (در مصراع اول منظورش از آن دختر چینی حضرت باریتعالی است که از القاح سپرم و تخمه، پری چهره های زمینی را میآفریند)

    بهر صورت حسین ابن علی (ع) کسی بود که در راه عشقش به آن نقاش یکتا از سر، جان، زن، فرزند و دنیا دست و دل را شست و ثابت کرد که این را گویند عشق! او برای ما بهترین تفسیر را از جملۀ (دوستت دارم!) با خونش نوشت. او به ما گفت، "وقتی به طرف میگویید دوستت دارم، باید در عمل نیز ثابت کنید که دوستش دارید." او به ما درس عشق داد، درس فداکاری و درس پایداری روی قول و قرار هایمان.

    گفتن دوستت دارم و جانم فدایت آسان و سهل است اما در میدان عمل آگاهانه داخل شدن و جان باختن کار عاشقان اصیل و انگشت شمار است نه هر بی سر و پایی مانند من و تو.

    کسی که به آن زیبایی مطلق نرسیده باشد ارزش دختران چشم بادامی و یا غربی را نیز نخواهد دانست. تمام اظهارات عشق و علاقه اش به خوبرویان و ناله های ساختگی اش نزد زنان در استفادۀ جنسی محدود و خلاصه خواهد شد که خودت در کانادا به خوبی شاهد آن میباشی...

    من و تو اگر صد ها سال دیگر هم در این غرب خوش و خُرم زنده گی کنیم بالاخره یکروزی باید این خوشی ها را وداع گوییم و خوشئ که موقتی است صد سال دیگر نه بلکه همین حالا تمام است!

    بنده در این چند سالی که در غرب زنده گی میکنم به این نتیجه رسیده ام که اکثریت این غربیهایی که تارک معنویات اند به آن دلقکی میمانند که نزد روانشناسی رفته بود و از مشکلات روانی اش شکایت داشت. روانشناس برایش توصئه کرد تا به سرکس رفته و برنامه های شاد آن دلقک را تماشا کند چون دلقک را نشناخته بود. دلقک در پاسخ گفت: "من خود همان دلقکم! اما با آنهمه پایکوبی هائ که در جلوی چشمان مردم میکنم بازهم دلم گرفته است و دل دماغ اجرای برنامه را نیز آهسته، آهسته از دست میدهم..."

    برای نمونه داستان خانم بریتنی را در امریکا شاید در این روز ها خوانده باشید. این خانم و مثل او میلیون ها زن و مرد در این بهشت برین چی کمبود دارند؟ مشکل اینها صرفاً این است که مشکل ندارند و به عبارۀ دیگر به معنویات پشت پا زده اند. مثال دیگرش که مشت نمونه خروار است این هنرمند هالیودیست!

    ختم میکنم با این ابیات زیبا از حضرت مولوی:

    چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد

    در چشم​های مست تو نقاش چون نهاد

    چشمت بیافرید به هر دم هزار چشم

    زیرا خدا ز قدرت خود قدرتش بداد

    وان جمله چشم​ها شده حیران چشم تو

    که صد هزار رحمت بر چشم​هات باد

    بر تخت سلطنت بنشستست چشم تو

    هر جان که دید چشم تو را گفت داد داد

    گفتم که چشم چرخ چنین چشم هیچ دید؟

    سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد

    والسلام

  • آقای جعفر رضایی سلام.با مقالات جدیدت واقعآ بنده را دچار شک و تردید کردید،اگر لطف کنید آدرس ایمیل تان را بدهید تا نظر خصوصی داشته باشم،از روزیکه مقیم کانادا استی با سرعت بی نهایت سریع تند میدوی،عزیز برادر باید کمی عقلانی اندیشید،مسلمآ در آوانیکه در کویته تشریف داشتید،مسلمآ به یاد میاورید،اینقدر چرخش 360 درجهء تعجب برانگیز است.بیشتر نمینویسم،تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.موفق واستوار باشی.

  • خوشحالم که در دنیا مجازی انترنت دریچه به اسم کابل پرس? است و می شود در آنجا میشود قصه هفتاد و دوملت را خواند و گفتگوی مترقیان اندیشمند و مرتجعان خرد ستیز شنید. من از تماشای تصاویر مهوشان مغول و چین درشگفت و خورسندی ام. سپاس از صاحب آن هوش و آن سلیقه ناب و آن چشم زیبایی بین که آنهمه زیبایی را در آدرس واحدی جمع نموده تا خاطر پریشان افاغنه عالم انترنت از تماشای آن مجموع و فرحناک شود. ظاهرا،دوست جمال پسند و ظریف گفتار جناب رضایی با انتشار این عکسها پیام های برای ما ارسال نموده که روان آخوندانه طالبان شیعه و سنی از درک آن عاجز است. آنچه من از تماشای جمال مغولان و چینیان دست افشان فهمیدم:

    1. وقتی پشتونها آتن دارند و به آن سخت مفتخر اند چرا ما هزاره که لااقل نصف گذشته ما ریشه در مغولیت ما دارد این رقص زیبای مغولی را نیاموزیم و شاید در قریه جات ما هنوز همین رقص باشد و آنرا احیا نکنیم؟ چرا ما مثل دیگران رقص هزارگی نداشته باشیم؟

    2. رقص هنر بسی ارزشناک و ماندگار بشر است و امروزه در دانشگاه های ممالک مغرب در هر دانشگاه صدها دانشجو آن را حرفه ای میاموزند و دکتورا در رشته کاریوگرافی(تنظیم و تدریس رقص) میگیرند.
    3. روان بیمار آخوند از رقص صرفا فهم پورنوگرافیک دارد و ظرافت ها و زیبایی ها که در رامشگری وجود دارد برای او قابل فهم و دک نیست.
    3. امروزه رقص یکی از شاخصه ها ارزشناک و میراث ارزشمند بشری و هنری است و ملتهای متمدن به آن مفتخرند.. در تعریف و اهمیت رقص سخن زیاد باشد و اگر من همه را بنویسم مثنوی هفتاد خرمن شود ولی برای درک انواع و اقسام آن به ویکی پدیا بروید و هزاران صفحه را در آنجا خواهید دید...

    به شهرام: بگذار تا این پیام گذار ساده برایت تیوری را ارایه کند: قرن گذشته پایان استعمار بود، و قرن بیست یکیم پایان حکومت های مستبد قومی است. استبداد قومی پشتون در افغانستان، استبداد قومی فارس در ایران، استبداد قومی ترک در ترکیه، استبداد قومی عرب در عراق، استبداد قومی ازبک در ازبکستان، استبداد قومی روس در روسیه و... محکوم به شکست اند. اجازه دهید تا نظام آخوندی فارس سرنگون شود آنگه خواهی دید که سی میلیون ترک آن سرزمین و اعراب و بلوچ وکرد نوای آزادی سر خواهند داد و زندگی با ارزشهای فرهنگی و زبانی خویش ررا از نو آغاز خواهند نمود... جهان آیند ه جهان تک زبانی و تک قومی نیست.. جهان آیند جهان انسانیت و ازرشهای متنوع بشری است... هیچ زبانی بر هیچ زبانی برتری ندارد و هیچ نژادی بر نژادی هرقومی در عصر خود تمدن و شکوه داشته اند... جهان آینده جهان احترام و شناسایی فرهنگ و زبانهای مختلف اند که میراث های ارزشمند بشری اند ..نه جهان فارس ویا پشتون و...

    به مرتجعان: عشق به حسین سینه زنی و عزاداری نیست.. آن شیوه بربرانه تجلیل از بزرگان مذهبی است.. شیوه متمدنانه تجلیل از هر بزرگی یادآوری او به شیوه های عقلانی و آموزنده است..

    به استاد: تعریف و معرفی رقص تکریم و نیکوداشت هنر و فرهنگ ( آن دو ارزش نهادین تمدن) است.. سپاس از تصاویر و آشنایی ما بیخبران از رامشگری مهوشان مغول ...

    مترقی

  • سلام جناب ع. ولی که بعضی و قتها به نام رحیمی هم پیام میگذاری و ما شما را نجیب مهاجر در لندن می شناسیم. آقای رضایی نه ملا نصرالدین است و نه معلم عزیز که بعد از ده سال یک نوع بیندیشد و بگوید: گپ مردها یکی است و یا اگر امروزهم بپرسی که مشکلات هزاره چیست بگوید تشیع درباری... در ضمن چرخش 360 درجه در هندسه مفهوم برگشت به جایگاه اول را دارد.. بهتر است بنویسی چرخش 180 درجه.. هندسه را خوب نخوانده ای..

  • آغای شهرام .
    شما نه تعریف ملت را میفهمی و نه دولت را . تاریخ وطنت را نیز نخوانده ای . اقلن « روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نزده هم » نوشته محمود محمود ، و « گذشته چراغ راه آینده » نوشتۀ « جامی » را دوباره بخوان و ببین که سرزمین تو در طول تاریخ زیر چکمه های انگریز و روس و آمریکایی له و لورده بوده و به استثنای امیر کبیر و مصدق ، همه شاهان ایران نوکران اجنبی بوده اند . مردم کشور من سه بار ارتش انگلیس را در جنگ رویاروی شکست دادند و استقلال شان را با خون خود گرفتند ، قوای روس با شکست مفتضحانه و سرافگنده کشور ما را ترک گفتند و کنون امریکایی ها نیز راه فرار شان را گم کرده اند . تو در طول تاریخ از یک قیام مردمانت با قوای بیگانه نام ببر که بگویم : نوکرتم . از معاهدۀ گلستان و قرار داد ترکمان چای خبر دارم . از اشغال شمال ایران بدست روس و تجزیه قفقاز و بخش بزرگ خاک ایران بدست روس و اشغال ایران بدست متفقین نیز خبر داریم و ....
    وانگی در کشور تو چند برابر کشور من اقوام مختلف سکونت دارند ؟ که حق ملت شدن را ندارند و از زبان های مختلف بایست همه فارسی حرف بزنند و از مذاهب مختلف بایست از فاشیزم شیعی پیروی کنند ؟ در ایران تو از هر سه نفر یکنفر ترکی حرف میزند لیکن زبان مردم آذری و کردی و دیگران بایست بمیرند چون آن مردمان حق تحصیل به زبان مادری شان را ندارند . نه تنها بهاییان نیست که بخاطر اعتقادات مذهبی شان قتل عام میشوند بلکه سنی های ایران نیز حتی یک مسجد برای عبادت شان ندارند . تو از ملت صغیر ایران نگو که گله وار مانند گوسفند توسط یک ملای عرب بنام ولی فقیه اداره میشوند که میگویی پدرش هندوستانی بوده است . از نیم جامعۀ ایران ، از زنان ایران و روسری و تو سری نگو ، همه را میدانم . تو در کشورت شلوار جین و آستین کوتاه نمی توانی بپوشی چون کتک ات میزنند . تو اختیار ریش ات را نداری که بتراشی . تو ، لا اله الا الله ....
    من که زخم خوردۀ سی سال جنگم ، هنوز به زانو نیافتاده ام . بالای زخمم نمک نپاش آغا جان ، برو جلو منزل خودت بازی کن .

  • سلام آقای شاهد. من با طالب حق که سر در آخور ایران دارد و ناآشنا با عقل و دیانت حرفی ندارم. جناب شاهد، فقر بدبختی و فلاکت که در افغانستان است قابل درک است. ضمنا من نشه نیز نیستم و این تصور کاذابه شماست که هر که دم از ترقی و پیشرفت زد یا جاسوس میخوانید و یا هم اتهام های ازاین قبیل به او میبندید. مخاطب پیام من تمام خوانندگان و بلخصوص خوانندگان سیر و آرام مهاجرین هزاره در کشورهای خارج است. در داخل افغانستان هم قسم شما می گوید وضعیت نیست.. کسانی که به حد کافی نان و و نوادارند نیز است. رقص بخش از فرهنگ و هنر یک مردم است.. اگر تو از رقص فهم پورنگرافیک داری آن حساب جداست.. تکریم رقص تکریم هنر و سازمان دادن و متمدن ساختن مجالس و محافل یک مردم است ... ببینید گریستن و اشک ریختن ما را در مقابل دشمنان قوی نمیسازد که بگوییم خوب است تا مردم را همیشه غمناک و محزون نگاه کنیم تا قوی باشیم. برعکس گریستن و تکرار روایت شکست یک مردم را ضعیف ومنفعل به بار میاورد. خودت شاید تاریخ را بدانی که با تاسف اکثریت امامان شیعه زندگی را در خواری و دربدری و زندان سپری نموده اند.. کم نیستند فقرا و مساکین شیعه که تسلیم فقر و فلاکت شده اند و میگویند خیراست غم و غریبی از امامان به ما رسیده اند... بهرحال رقص یک مردم بخش از ارزشها و فرهنگ یک مردم است که در طول قرنها و اعصار به زیبایی و پختگی آن افزوده شده است و بخش از هویت یک مردم است .. فرهنگ و مدنیت و هنر مسایل که روان بیمار کسانی که فقط دنیا را از چشم تنگ مذهب و نفرت میبیند قابل فهم و قدردانی نیست.. مخاطب پیام من مردمان منور و متمدن و فرهنگ دوست جامعه ماست که در خارج وداخل زندگی می کنند ..

  • درود به « آقایان » شهرام و حمید اردلان .
    با استحضار حضور حضرات می رسانم که : نگارنده شایق وصل هستم و اتفاق نه فصل و افتراق . مهارت در گردآوری است ، نه در تفرقۀ نیروها . تاریخ هفت هزار سالۀ این سرزمین ، تنها مال کابلی و تهرانی فارسی زبان شیعی نیست ، بلکه مال همه اقوام پرافتخاری هست که در درازنای تاریخ کنار هم برادروار زیسته اند . گرچه مذهب مختلف شد هیچ کس بیگانه نیست / باغبان را در چمن هر گل به رنگی دیگر است / 14 قرن قبل اعراب بیابانگرد وحشی ، مثل سگ گرسنه ، پا برهنه ، بدوی و بی فرهنگ ، آنچیزی را شکستند که در هیچ کتابی « که نداشته اند » ، نخوانده و در خواب پدرکلان های شان هم ، قصر شاهان ساسانی و مداین ندیده بودند . و اینکه تو میگویی در دوصد سال اخیر استعمار دمار از روزگارت درآورده است ؟ و تو هنوز از آن بی خبر هستی گناه تو است ، نه من . راقم با هیچ همسایه ام دعوی مشاجره ندارم جز با استعمار و امپریالیزم و دروازه باز کن های داخلی آن . دعوی میراث بابا هم ندارم که سهم من ازین فرهنگ دیرینه کجاست ؟ اگر شمس از تبریز است و مولانا از بلخ ، ابومسلم از جوزجان و بابک خرمدین اهل آذربایجان و دیگران همه ستاره گان بلندی اند در آسمان فرهنگ این مرزوبوم و مورد حرمت و افتخار همه گان . دلشورۀ من ازین است که یک آدم های بامعرفتی میآد وسط و بمن میگه :
    « چرا طالب نصیب تو شده و کشور تو مزرعۀ تریاک است کنون ؟ گویا ما فاقد یک رهبری وارسته هستیم و اتباع کشور من یک ملت نیست و اینکه در ماضی بعید مغولان آمدند دیگران را خوردند و مردم کشور من بی تفاوت مانده بودند ؟ و اگر آمریکاییان نبودند ؟ ملت با شهامت من از پس چند طالب پابرهنۀ پاکستانی بدر شده نمیتوانستند ... و با طنطنه از ظهور یک نفر « شاید هم ظهور یک نایب امام زمان ایرانی » یاد میکند که از آسمان افتاده و سر از نو کشوری بنام ایران را پایه گذاری کرده با یک ملت و یک ارتش از خانوادۀ پیغمبر ، و این نسخه را برای ما نیز توصیه میدارند .... » اینجاست که دود از دماغ آدم میبرآید ، به خدا . که در قرن 21 این « آقا » بخت خود از ایزد تقدیر میجوید و از تاریخ وطنش هیچ نیاموخته است هنوز ... افتخار به فرقۀ دموکرت آذربایجان و فرقۀ دموکرت کردستان که برای اولین بار حکومت ملی و مردمی را اساس گذاشتند و ایرانی بودند همۀ شان و افتخار شان بود نجات تهرانی و شیرازی و اصفهانی و دیگران و سراسر ایران . آنان جان های شیرین شان را نثار کردند . زنجیر های وابستگی انگریز و روس و عرب و دیگران را شکستند .... و آنانیکه ما را در « بی تفاوتی در حملۀ مغولان » متهم میدارند ، بایست حتمن تاریخ « کابلشاهان » را بخواند ، سپهسالار رتبیل شاه کابلی که در « تاریخ سیستان » و « روضته الصفا » شرح پایمردی هاشان آمده است . آنان که خودشان از نهضت آذری و کردی خلق خودشان پشتیبانی نکردند . امیران وابسته به کمک بیضه داران دین ، رزق و روزی را به روی شان بستند ، خرید و فروش شان را تحریم کردند و حسابات بانکی شان را بستند و به امان خدا رهای شان کردند در وطن خودشان . چگونه آن پاک مردان و زنان توانستند روی پای شان بیاستند و هرگز سر به بیگانه و زور خم نکنند ؟ افسوس که دامن این صفحه تنگ است ، همچون دل من ... ننگ است ،27 سال سکوت بس است . بیدار شو ، بجنب ، دست اندرکار شو ، پهلو بگرد که صبح شده است آقا ؟ آفتاب بلند برآمده در آسمان . دیگر امامِ زمانی در کار نیست . طلب کن بخت را از جنبش بازوی سخت خویش . هزار آخوند هندی و عربی فدای تار موی « سلطانزاده تبریزی » ، « پیشه وری » و تندیس های اعظم آزادیخواهان تبریز . یاد نظامی و شهریار و صایب تبریز و ... گرامی باد . حمید دادیزاده تبریزی و خدای قلم فارسی داکتر رضا براهنی آذری ، زنده و پاینده باد . روان رفته گان شاد و راه شان درخشان باد .

  • شهرام آقا ! و یکی از آن بوزینه گان احمدی نژاد نام داشت و می پنداشت از کرم شبتاب امام زمان بدر خواهد شد و در چاه جمکران عرایض به تۀ چاه میانداخت . لا اله الله ... و مردمان هر کشوری در روز بد به خانۀ همسایه پناه برده اند . با دریغ که آن دو میلیون مهاجر مسلمان شیعه مذهب ما نفهمیده از چاله به چاه افتیدند و راهی کشور امام زمان شدند . رژیم آخوندی ایران پناهنده گان افغان را زیر نام مهاجر غیر قانونی پیوسته شلاق میزنند و دمار از روزگار این مسلمانان درآورده اند . جوانان این پناهنده گان را در جنگ عراق زیر نام « اسلام مرز ندارد » راهی کشتارگاه ها نمودند و هشت هزار ازین جوانان در جنگ بی مفهوم جان باختند و فامیل های آنان را همه روزه راهی اردوگاه ها میسازند و رد مرز مینمایند . از آخوند های گرسنه و حریص لقمۀ نانی باقی نمی ماند که به پناهندگان مسلمان بدهند . برعکس تمام خانواده های این پناهنده گان از کار و زحمت خودشان لقمه نانی بدست می آورند و با کمترین مزد به دشوارترین کار های ساختمانی و عمله گی میپردازند . اخیراً که سرمای زمستان در شهر هرات بیداد میکند ، روزانه ده ها فامیل رد مرز میشوند و تا کنون بیش از یکصد نفر اینان از سرما جان داده اند . داستان های زنده گی تراژیک این مهاجرین در اکثر سایت های افغانی و حتی ایرانی همین اکنون موجود است . بدترین زنده گی را در جهان همین پناهنده گان مسلمان شیعه مذهب افغان در ایران دارند . برعکس کشور ایران بیش از پنج میلیون اتباع مهاجر در کشور های جهان دارند که از ظلم و ستم رژیم آخوندی مجبور به ترک کشور شان گردیده اند و همۀ آنان از زنده گی انسانی برخوداراند . کشور کانادا شامل ده ایالت و سه قلمرو است . تنها در همین ایالتِ که من زنده گی میکنم طبق احصاییۀ دقیق 170000 مهاجر ایرانی زنده گی میکنند و شما صدای خشم و اعتراض آنان را بر علیه رژیم آخوندی از هفته نامۀ « شهروند » « پیوند » « شهرگان » « اندیشمند » و « دانستنی ها » از طریق انترنت بخوانید و بشنوید ، کافی خواهد بود . والسلام ... وجناب « طالب » حق لطفن کتاب « دو قرن سکوت » نوشتۀ عبدالحسین زرینکوب را بخوانند و سقوط قادسیه و کله منار ها در اصفهان به دست عربان و لشکر کنیزان ایرانی را که به حضور عمر خلیفه بردند و عمر خلیفه گفت : از طفلکان این زنان به خدا پناه میبرم . آنان که تاریخ را فراموش میکنند ناگذیر اند که تاریخ را تکرار کنند . و شما دارید تاریخ را تکرار می کنید . با احترام .

  • ما آفرین موگوم ده جعفر جان، واقعاکه اصل پیرو بابه خود تویی بیرار؛ افرین و بی شک بهترین عکسهای که روح تمام قومی خصوصا بابه را شاد میکند.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس