صدام های افغانستان را هم محاکمه کنید!
نويسنده: نور احمد شادمان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چندی پیش صدام حسین دیکتاتور عراق، پس از ماه ها شکایت های مردمی و تشکیل دادگاه، در نهایت امر، به اعدام محکوم شد. این حکم درمیان مردم عراق همراه با شادی ومسرت روبرو شد همان گونه که بسیاری از مردمان دیگر دنیا نیز از این حکم احساس مسرت و رضایت خواهند کرد. در عین آن که بسیاری هم آروز دارند که تمام دیکتاتورهای جنایتکار وسران نظام های فاشیست دیگر هم روزی سر نگون شده به محکمه عدل و اراده مصمم مردم سپرده شود تا در فردای برقراری نظام مردمی همه جنایت کاران نظام های دیکتاتوری به جزای عملی شان برسند.
روشن است که محکومیت صدام در پی اراده مصمم مردان سیاسی جدید ملت و دولت عراق صورت گرفت. این شخصیت های سیاسی از آن جهت بر حقانیت خواست مردم عراق و رسیدگی به جنایت های صدام و
همکاران پای فشردند، که خود از مردم ، نمایندگان مردم و مسئولان منتخب آنان است. از طرف دیگر مردان مصمم دولتی عراق سیاستمداران منصفی هستند که می خواهند ریشه بی عدالتی ها و جنایت های آشکار و پنهان گذشته را بکلی بخشکانند. تا بدین وسیله و با عملی کردن بخشی از عدالت، مرهم روشنی بر دلهای داغدار خانواده های قربانیان جنایت های صدام و همکاران او بیابند.
با وجود آن که این نوع اقدامات در شرایط کنونی همکاری های حقوقی و قانونی سازمان های بشر دوستانه و عدالت خواه بین المللی و پشتبانی های روانی و سیاسی مردم و اذهان عمومی دنیا را بهمراه دارد، این اقدام در عراق یک نمونه بسیار خوبی برای حمایت از مظلومیت های مردم تحت ستم دنیا و قربانیان جنایت های ضد بشری به حساب می آید.
نمونه دیگر این گونه اقدامات عدالت خواه، دادگاه مربوط به رسیدگی به جنایات سران خونخوار صرب در
اروپا و یوگسلاویا است. که امیداوریم آنهم به نتیجه خود رسیده و جنایت کاران بشریت به جزای اعمال خویش برسند.
این گونه اقدامات از آن جهت قابل توجه و مسرت بخش است که آینده سیاست جهان و سیر طبیعی ملل
مخصوصا در سطح افکار عمومی و حقوق بین المللی بسوی حمایت از مظلومیت ملت ها و محکومیت جنایت کاری ها و دیکتاتوری های نظام های استبدادی و ضد مردمی به پیش می رود.
تشکیل این گونه دادگاه ها قطعا در سطح ملی و بین المللی ذهنیت ملت ها را بسوی آزادیخواهی وعدالت طلبی سوق داده و امید رهایی و برابری را در سایه مبارزات عدالتخواهی در قلب مبارزان عدالت خواه جهان روشن می کند. همان گونه که تلاش ها و ستم کاری های نظام های ضد مردمی را روز به روز از مشروعیت تهی کرده و آینده بشریت را به شرایطی روشن با نظام های منتخب مردمی و بدور از دیکتاتوری و ستم گری های فرقه های متعصب و گرایش های فاشیستی نوید می دهد.
مسلم است که در فردای پس از نابودی و محکومیت این گونه نظام ها، ملت های تحت ستمدیده دنیا احساس رهایی و مسرت نموده و به آینده عاری از ظلم و دیکتاتوری امیدوار خواهند شد.
در این زمینه نکته شایسته توجه این است که پس از برخی تحولات معاصر بین المللی در جهان، مسایل سیاسی، و ملی امروز دو کشور عراق وافغانستان به طور واضح یک نمونه تقریبا مشابه است. این تشابهات
می تواند در موارد زیر مورد توجه باشد:
1. هردو کشور پس از دوره بسیاری طولانی از بحران و مشکلات رهایی یافته و اکنون به شرایطی رسیده اند که اراده ملت و مردم آن در تعیین نظام سیاسی و سرنوشت ملی و بین المللی خودشان صاحب اختیار و تصمیم است. در این رابطه می توان به برقراری نظام دمکراتیک با ماهیت اسلامی و آزادیهای مشروع ملی در قالب
سهم گیری تمام اقوام و اقلیت ها در ساختار سیاسی، حقوقی و اجتماعی کشور، توجه و تاکید کرد.
2. هردو کشور قبل از این شرایط و به تناسب جامعه و شرایط خاص خودشان گرفتار دیکتاتوری ها و خودکامی های یک نظام استبدادی و ضد مردمی بود. این دو نظام در افغانستان با چهره خشن، فرقه گرا و فاشیسم قومی طالبانی و ملاعمری تجلی یافت و در عراق در قالب نظام دیکتاتوری نظامی بعثی و صدام حسین
نمود پیدا کرد. نظام های که با خون ریزی و برتری های نظامی و تسلیحاتی بر این دو کشور مسلط شده و برای مردم این دو کشور بسیار گران آمدند. همان گونه که در ادامه تسلط خودشان باعث کشتارها و قساوت های زیادی بر مردم مظلوم این دو کشور شد. استبداد و ظلم این گونه نظام های ضد مردمی در عراق و افغانستان به حدی بود که در هیچ یک از کشورهای منطقه نمونه نداشت. مردم این دو کشور تنها پس از نابودی و اضمحلال رژیم های ضد مردمی بود که احساس رهایی نموده و نسیم خوش آزادی را درک کردند. از این بابت برگزاری انتخابات دمکراتیک و تشکیل نظام مردمی با مشارکت تمامی اقوام و ملیت ها در این دو کشور در تاریخ افغانستان و عراق بی نظیر است. همان گونه که در ادبیات سیاسی، فرهنگی واجتماعی این دو کشور، وضعیت و شرایط کنونی یک فرصت تلقی می شود. فرصتی که برای اولین بار متوجه مردم آن شده است و باید مغتنم شمرده شود.
3. در هردو کشور، دیکتاتور ها و سران قساوت پیشه نظام های ضد مردمی به سرکوبی، جنایت و کشتار بی رحمانه مردم روی آوردند و برای حفظ سلطه و بقای خود به هر نوع اقدام ضد انسانی و اسلامی
متوسل شدند. کشتارهای مردم عراق در شهرهای کربلا ، نجف و کوفه پس از جنگ کویت و سرکوبی آزادیخواهان کرد درمناطق کردستان نمونه های روشنی از جنایت نظام استبدادی بعثی ها در عراق بود. در طرف دیگر کشتارها جنایت ها و بی رحمی های نیروهای فرقه گرا و فاشیست طالبانی در مناطق شمالی کابل، مزار شریف و بامیان افغانستان نمونه های اولیه عملکرد نظام تمامیت خواه و ضد مردمی ملاعمر بود. البته روشن است که جنایت های صدام و ملاعمرهای افغانستان فقط به موارد مذکور منحصر نبود. زیرا هم در عراق و هم در افغانستان موارد بسیار زیاد دیگری هم هست که فعلا فرصت بیان آن نیست. اما روشن است که تمامی جنایت های انجام شده در تاریخ ایندو کشور ثبت حوادث و جریان های مهم جهان
خواهند شد طبعا تاریخ این دو کشور هم امانت دار این گونه حوادث خواهد بود. همان گونه در ذهنیت مردم معاصر و نسل های آینده افغانستان و عراق نیز همواره باقی خواهند بود. در افغانستان و تاریخ معاصر این کشور و در طی بحران های سه دهه اخیر، جنایت های کمونیست های وطن فروش و طالبان بیگانه پرست یک نقطه عطف به حساب می آید. در عین آن که جنایت های خرد و کلان دیگر همانند کشتار مردم چنداول و حادثه خونبار افشار در کابل، که در سطح ملی و بین المللی به زخم خونین کابل شهرت یافته است، در سینه تاریخ و مردمان بی خانمان شده این واقعه هم ثبت تاریخ و خاطرات بسیار تلخ مردم کابل است.
4. تشابه دیگر این است که هردو کشور به همکاری و حضور نیروهای بین المللی و و سازمان های جهانی در سرنگونی نظام های استبدادی شان موفق شده و اکنون نیز با حضور این نیروها برای شکل گیری نظام سیاسی منتخب و برقراری روند عادی زندگی، بازسازی و سازندگی تلاش می کنند. این امر می تواند در شرایط کنونی و مخصوصا در مورد افغانستان یک فرصت تلقی شود هرچند که تهدیدهای آشکار و پنهانی را
نیز ممکن است در هردو کشور و به تناسب شرایط، بهمراه داشته باشد. یکی از این تهدید ها می تواند شعله ور شدن منازعات قومی و فرقه ای در عراق و افغانستان باشد. که پشت پرده این گونه تهدیدها نیز حدس و گمان های، در مورد حضور ، نقش و سیاست نیروهای خارجی در این گونه مسایل همراه است. بعنوان مثال در افغانستان این گونه سوء ظن ها در مورد تحریکات و یا مسامحه کاری های نیروهای خارجی در برخورد با طالبان و گرایش های حمایت آمیز قومی از نارضایتی های زیادی خواهانه پشتون ها مطرح می شود. همان گونه که در مورد عراق تحرکات و خرابکاری های نیروهای فرقه گرای مذهبی نمونه این گونه تحلیل ها به حساب می آید.
5. آخرین نمونه و مورد اصلی این تشابه می تواند این باشد که مردم هردو کشور خواهان رسیدگی به
جنایت های ضد بشری سران نظام استبدادی طالبان و بعثی های عراق هستند. در مورد عراق و بامحکومیت صدام این خواسته برحق با پافشاری مردم و نخبگان سیاسی منتخب این کار عملی شد. با این تفاوت که در افغانستان این مساله اصلا مورد توجه سران نظام سیاسی نبوده و در اولویت و جدیت آنان قرار نگرفته است. در حالی که این امر می تواند خواسته برحق مردم ستم دیده افغانستان باشد. البته روشن است که این گونه بی توجهی ها و مسامحه کاری های در مورد افغانستان می تواند دلایل متعددی داشته باشد. به نظر می رسد که درافغانستان یکی از دلایل تاسف بار ملاحظات قومی و سیاسی است که ساختار فکری سران نظام سیاسی افغانستان بدان گرفتار است. که همین امر هم در این مورد و هم در بسیاری از مسایل حساس دیگر، معضل اصلی به حساب می آید. اما بسیار روشن است که این گونه ملاحظه کاری های پوچ و غیر انسانی نمی تواند پوشش گر جنایت ها و بی رحمی های نظام استبدادی طالبان و... باشد. عدالت خواهی و تشکیل محکمه برای سران جنایت کار نظام های ستم پیشه و فاشیستی گذشته، علی الخصوص در سه دهه اخیر، یکی از حقوق مسلم ملت افغانستان و مردم ستم دیده می باشد. مسلم است که این امر یک خواسته برحق و عدالت خواهانه است که در ذهن و روان هر انسان منصف افغانستانی همواره خود نمایی می کند. در حالی که آرزوی هر فرد ستم دیده است که در آینده نه چندان دور، این امر عملی گشته و ستم پیشگان تاریخ معاصر افغانستان به پای میز محاکمه کشیده شود. همان گونه که در باور و اعتقاد مردم مسلمان افغانستان این گونه جنایت پیشه گان بنحو آشکاری محکوم است و در پیشگاه عدل خداوند نیز مسلما گناه کار خواهند بود.
اين مطلب از نسخه ی نخست کابل پرس? به اين نسخه منتقل شده است
پيامها
8 فبروری 2008, 14:06, توسط نجرابی
اولا دوستان باید بدانند که اعدام صدام حسین به هیچ صورت بامعیار ها وضوابط اخلاقی و انسانی وحقوقی مطابقت نداشت.
اعدام صدام صرف یک عملیه انتقامجویانه توسط امریکا بخاطر هرچه بیشتر ساختن دشمنی بین اقوام پیروان مذاهب مختلف عراق ونیز تشدید تضاد ها ونزاعات مذهبی وقومی در داخل عراق بود.
وهمچنان پنهان نمودن حقایق وترس از فاش شدن رازهای سربه مهر کمک های تسلیحاتی امریکا به صدام درجنگ هشت ساله اش باایران ونیز مخفی نمودن تمام رازهای پشت پرده قتل عام کردها در علفچه واستعمال سلاح های کیمیاوی بوسیله صدام علیه سربازان ایرانی بود.
اعدام صدام نه یک عدالت بلکه تاکتیک بود بخاطر تقسیم وتجزیه عراق.
ماچنین عدالت را ازامریکا نمیخواهیم.
امریکا پشت هر جنایت قرار داشته ودرپشتیبانی ازهرجنایت کار درجهان دست دارد بناء این اعدام صدام به هیچ صورت نمیتواند الگوی خوب برای تطبیق عدالت در افغانستان تلقی شود
8 فبروری 2008, 16:12, توسط معصومی
آقای نجرابی عزیز : بلی شما کاملآ درست فرمودید امریکا روی یک عقده و یکتعداد اسرار پنهانی، صدام را اعدام کرد ودر بین مذهبیون عراق بنام شیعه و سنی ، کُـرد .... تفرقه ها را سازمان دهی کرد تا ملت مصروف زدوخورد بین خود باشند و نگویند که به چه مقدار تولید یا استخراج میشود وکجا میرود.در افغانستان هم چنین پالیسی را ه اندازی شده چرا قبل از ده سال این مسایل بین مردم نبود شیعه یا سنی تاجک یا پشتون این همه دست خارجی ها کار میکند ما مردم باید هوشیار باشیم امریکا مصرف میکند هر چند پولی که باشد برای بدست آمدن خواهشات خویش. تلویزیون آریانا افغانستان که از ترف امریکاوCIA تمویل و از امریکا پخش میشود در تمام پروگرامهای سیاسی خویش غیر مستقیم و گاهی مستقیم و روشن تبعیض زبانی و تاجک وپشتون را دامن میزنند .در داخل هستن بعضی سُـسـت عنصر های که با اخذ پول ازسازمان CIA و ISI در بین مردم در داخل کشور ما تفرقه افگنی میکنند. کدام را باز گو کنیم . مگر حالا که ما مردم محتاج هستیم بیایید که از امریکا استفاده کنیم البته استفاده و بهره درست سی سال از ما استفاده کردن حالا که نوبت ماست از هوشیاری کار گرفته برای بهبود کشور با اتفاق و اتحاد وحدت کامل از امریکا بهره ببریم در غیر آن سرنوشت ما ملت به سرنوشت عراق برابر و هستی و دارو نداری نسبی ما هم از بین میرود .
8 فبروری 2008, 21:53, توسط ناومیشی
ٔآقای میرهزرا سلام!
این نوشته متعلق به دوسال پیش است. حالا تکرارا چاب می کنید. گپ دیگر این است که این دفعه چرا عکس مسعود را حذف کرده اید؟
عکس شیخ آصف محسنی قندهاری را هم نیاورده اید؟
عکس اکبری هم می باید باشد؟ عکس اسماعیل خان یادت رفته است.؟
9 فبروری 2008, 04:01, توسط امیرالمومنین ملا نصرالدین
دوستان گرامی سلام
خدمت اقای معصومی به عرض برسانم اینکه فکر شما خیلی خوب ولی غیر عملی است دوست عزیز امریکا و دوستان اش تمام خطوط پیشانی و کف دست ما و شما را خوانده اگه ما برای امریکا گاو شیری نشویم امریکا هرگز شیر نخواهد داد در ضمن پیشنهاد ننموده اید که چگونه از امریکا استفاده کنیم اگه منظور شما از استفاده این باشه که چند تن مین چند هزار قبضه سلاح وبه ما بدهد که ما از این سلاح ها به خاطر پس گرفتن ان طرف مرز دیورند استفاده کنیم که من فال شما را بد میبینم یا اینکه فکر میکنید که دالر هارا از جیبش بزنیم که این هم امکان ندارد چرا که پول ها را به کسانی پرداخت میکنه که در صدر کدام چوکی باشد تا کدام قرار داد را بی چون و چرا امضانماید . البته میدانم که نظریه شما یک نظریه معصومانه است و من به نظر شما احترام قائل استم من یک فکر دیگر دارم و ان اینکه برای جورج بش یک تعوض چشم بندی نوشته کنم طوری که یک قرار داد چند صد میلیارد دالری را امضا نموده و هردوی ماپول را گرفته در جیب خود بزنیم .................
9 فبروری 2008, 10:16, توسط اعتمادی
عکسهای جالبی به نمایش درآوردید ولی حق با چوچه دیگتاتورمسعود بود که عکسش در صفحه نخست به نمایش در می آمد
9 فبروری 2008, 09:00
همینکه از سیاست مداران جدید عراق توصیف کرده ای و در مقابل رهبران جهای افغانستان را با صدام مقایسه کرده ای نشانه ای از جفا، ظلم و از همه مهم بی خبری و نهایت سویه پایان تو از سواد ابتدایی است.
رهبران جدید عراق: در ردهء اول که امریکا بحیث حاکن بلامنازعهء آینده تدارک دیده بود «احمد چلپی بود» که یک دزد بین المللی است و ملیونها دالر را از اردن دزدیده است که فعلا حکم بیست سال زندان دارد و با ارتباط و جاسوسی که در سی آی إی داشت اردن این قضیه را خاموش گذاشته است و درنهایت هم جاسوسی بودن حرفه ای اش به امریکایی ها ثابت شد، چون اطلاعات را به ایران فروخته بود، دفترش را تلاشی کردند و خودش را رو سیاه و برای ابد از صحنه تصمیم گیری کنار گذاشته اند.
دوم: فرزند شاه سابق عراق بود. او هم یک انسان اپرچونیست بی خاصیت است که انگلیس ها هر قدر تلاش کردند در صحنه سیاسی امریکا او را راه نداد.
مالکی هم یک جاسوس ایران بود که در نهایت بنا بر بی خاصیتی به امریکا تکیه کرد و امروز ناکام ترین آدم و اورا عربها کرزی عراق میگویند.
حلاوی از چوچه های مشهور انتلجنت سرویس است که این را همهء دنیا میدانند.
تنها حکیم که برادر زاده باقر حکیم است، انسان خوبی است ولی از سیاست و سلامت جسمی بر خوردار نیست و در یک گوشهء بی تصمیم حزب خود رانگاه داشته است.
مقتضی صدر پسر ارشد باقر صدر که الحق میتواند یک رهبر جوان خوب برای عراق باشد و خار گلوی امریکایی هاست.
رهبران کردستان از چوچه های سر سپردهء مارکس و لینن مثل تو هستند.
این خلاصه ای از این بود که بی خریطه فیر نکنی و تیر های هوایی از جهل و بی خبری فیر نکنی و با جهل خود فرق میان .... قروت را بدانی.
هرچه رهبران افغانستان بدون استثناء در زمان های ظاهر غدار و داود جلاد مبارزه را از صنف های مکتب و فاکولته آغاز کرده اند و هر کدام شان 5 تا 10 سال زندانهای جهنمی ظاهر و داود را گذشتانده اند. آنها در همان زمان هم خطر کفر و الحاد را درک کرده بودند و رژیم ها را با خبر میساختند که این کمونستان اجنت کا جی بی دین و وطن و مادر و پدر نمی شناسند و روزی فرا خواهد رسید که اول سر شما را زیر پهلو کنند. این پیشگویی نهضت جوانان مسلمان به اثبات رسید و چوچه های به آغوش گرفتهء داود اول خود او را باخانواده اش قتل عام کردن و در درجهء دوم همهء ملت را بخاک نشاندند و ما تاامروز ثمرهء همان یک اقدام نا بخردانهء یک عدهء ملحد، وطنفروش، بی دین و خائین را می چشیم.
از اینکه از سران خلق و پرچم که فعلا زنده هستند و در پارلمان هم جای دارند، مثل گلابزوی و علومی و... نام نبرده ای معلوم میشود از همان کمونستان فریب خورده و در عین حال بسیار احمق هستی و میخواهی ملت را به چشمش خاک و بزنی و بی خبر از همهء دنیا رهبران عراق را معرفی میکنی. من ایمان دارم با خواندن این نوشتار اولین بار نام رهبران عراق را میشنوی و شاید از این خبر نداشته باشی که در عراق چند حزب است؟ همین جهل و نادانی امثال تو بود که ملت ما را بخاک نشاند و امروز هم امثال تو به دامن غرب خود را انداخته اند و فکر میکنند که با بی ایم 52 امریکایی خوشبختی می آورید؟ بس ااست این یاوه سرایی.
اگر شما از رشک هم بترکید، با وجود هر چیز که شما میگویید این رهبران جهادی در میان ملت جای دارند و اگر امریکا وغرب باشد یا نباشد اینها در یک گوشهء این خاک زندگی میکنند. وا بحال کسیکه بدون شرق و یاغرب زندگی میکنند. به انسانها مثل تو همین رهبران هم ضایع است.
آخر اینکه جنابشان میدانید که اولین رهبر عراق بعد از صدام «پریمر» امریکایی بود و قانون اساسی عراق را او ساخت؟
9 فبروری 2008, 14:04, توسط بهادر
براستی که موارد را شما برشمرده اید ازموارد خیلی مهم وبحث برانگیز تاریخ افغانستان است.
بعدازکودتای داود واقعا این رهبران اسلامگرای دانشگاهی افغانستان نظیز آقای ربانی وغلام محمد نیازی برای سردار داود توصیه میکردند که نباید فریب کمونستان را بخورند.
اما سردار داود با افکار فاشیستی ایکه داشت نمیتوانست بپذیرد که کمونستان برایش خطر آفرین تر از اسلام گرایان است.
سردار داود دنبال جوانان مسلمان وقت را گرفت تعداد را زندانی کرد وتعداد هم مجبور بفرار شدند آگاهانه ویا ناآگاهانه اسیر دشمن آقای سردار داود شدند که این موارد همه قابل تأمل است.
اما تعداد ازنویسنده گان ما یکجانبه دارند قلم میزنند ظالم ومظلوم را دریک ترازو اندازه گیری میکنند.
برداشت این اقایون از رژیم بعثی سابق عراق واز احزاب سابقه وحالیه عراق نیز این رامیرساند که ایشان اصلا باعراق آشنائی کامل ندارند.
بناء بمشکل می توانیم نوشته های این دست از قلم بدستان عزیز مانزا خالی از عقده ها وکینه توزی ها بیابیم.
قضاوت ها عجولانه است وبیشتر رنگ تعصب قومی ومذهبی دارد شناخت ها خیلی سطحی است مقایسه کردن ها خیلی نامتجانس اند.
بازهم خوب است که برادران جوان ما تمرین نویسنده گی بکنند اما باید به حقایق هم گوش کنند خیلی برایشان مفید تمام خواهد شد