روند تک صدایی...
نويسنده: مهسا طایع
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
از آن جايي كه در تقدير ما، رويداد هاي تازه و جالب خيلي سريع در حال شكوفايي هستند، آدم فرصت نمي يابد كه ذهنش را در مورد موضوعي منسجم كند، زيرا جريانات يكي پس از ديگري در حال شكل گيري هستند. شايد اين هم از خوش اقبالي ناقدان و تحليل گران مسايل افغانستان است كه اين گونه بازار سوژه هايشان در تنور خام نگري ها و كوته بيني هاو کج روی های صاحبان قدرت که ظاهرا سر باز ایستادن هم ندارد در افغانستان، گرم مي ماند.
در حالي كه خودکامگی شديد داخلي و فضاي ترس انگيز جامعه، روحيه ي نوميدي و سوظن تاريخي و نا امني را در افغانستان مورد تأكيد قرار مي دهد، تفكر هاي حذفي باز به ميدان آمده اند تا منطق يك برنده و يك بازنده را به نفع خودشان به كرسي بنشانند. و سعي مي كنند با ادعاهاي ميان تهي و بازي باكلمات، تظاهر به وجود چيزي كنند كه نيست و اين را به ديگران نيز بقبولانند. ما عکس العمل ها و برخورد هایی را می بینیم و حرف های مخصوصا از مقامات عالیه می شنویم که با روح حاکمیت ملی منافات داشته و نتیجه ی چنین سخنانی این است که با دست خودمشکلات و موانعی را سازمان دهیم که حاصلی جز منازعات وحدت شکن ندارند. البته در ادامه ی روند تک صدایی شدن که آغاز دورجدید آن را می توان از لویه جرگه تصویب قانون اساسی دانست ، وقوع چنین اتفاقاتی ، چندان دور از تصور و عجیب هم نبود. اما اين حالت پیش از آن كه براي متعهدين و دلسوزان جامعه نگراني بيافريند، متقضي هوشياري است. درس گرفتن از گذشته، براي سامان بخشيدن به آينده است. به معناي شناخت راه هاي درست و مؤفق و تحليل اشتباهات و پس زدن آن ها و فاصله گرفتن از آن هاست. امروز اگر حقيقت موجود در فضاي جامعه را در پشت هزاران حجاب و در هزاران زاويه مخفي كنند اما بازهم حقيقت همه جا موج مي زند و رخ مي نماياند.
شاید مشکلات قومی و زبانی در بعضی از کشور هانه زیاد باشد و نه جدی اما در افغانستان هر دو را باهم جمع دارد. و همين مسأله نيز همواره به عنوان ابزار تقسيم بندي افقي و عمودي ملت، به دست صاحبان قدرت بوده است، هنوزهم اين برتري جويي ها، براي تقسيم جامعه و تفرقه اندازي، روش كار آمديست و خيلي ها براي ايجاد تفرقه و گروه بندي در افغانستان از آن بهره مي برند.
باوصفي كه خوشايند نيست، اين ترسيم خط و مرز هاي قومي و زباني، سريعاً كانال سياسي خودش را يافته و از مجراي آن حكم صادر مي كند.
در حالي كه اين روز ها طوفاني ترين و سهمگين ترين موج تروريسم، افغانستان را احاطه كرده و امنيت براي همه ی ما يك امر جدي است و يكپارچگي مردم، بايد در مقابل تهديدات متعدد تقويت گردد، بعضي ها با شكستن چهار چوب هاي تازه شكل گرفته هويت جمعي، مردم را به نابودي مي كشانند. اماعده ای باچهره های نه چندان پنهان ، به جای آن که به نگهداری این سامان تازه پاگرفته علاقه و اشتیاق نشان دهند ، حاضرند برای اهداف تاریخی ارضاء نشده ی شان زمینه ی یک جنگ روانی بین القومی را مهیا سازند.
زمان اين است تا نسبت به دست آموزشدن بعضي از صاحبان قدرت هشدار داد. همان كساني كه كشور را دو دستي به مافياي مواد مخدر تقديم كردند، هنوز هم در فرمول هاي از پيش طراحي شده، قرار مي گيرند تا ريشه هاي اميد و رؤياي يك كشور متحد را در دل فرد فرد ملت افغانستان بخشكانند. و يقيناً اين بيچارگان، چاره خود را در اين گونه معادلات مي يابند اما نمي دانندكه اين راهيست كه قبل از هركس، زوال خودشان را تسريع مي كند. زيرا كوره ی تاريخ، بسياري از ناخالصي ها را پاك كرده است و اكنون هم مردم و هم دنيا حقايق را در برهنگي چهره بی بزک شان مي بينند. مردم به حدکافی در آتش تجربه سوخته اند ، آن چنان كه تاپايان عمر كام شان از زهرحادثات متعدد، تلخ خواهد بود ، اين بار نمي گذارند كه دغدغه هاي بزرگ ملي شان قرباني خود محوري ها و قوم گرايي های سياست زد گان شود.
اين تفكرات حذفي هيچ برنده اي را نخواهد داشت. اين تفكر روزنه کشف افق تازه تر در عرصه فكر و عمل را مسدود مي كند و بدون اين روزنه تنفس فكري صاحبان آن سنگین و غم بار خواهد بود. اين يك مسأله لفظي و قصه پردازي نيست، بلكه درس هايست كه از راهي بلند و بلاخيز و دراز و دور گذشته و به مارسيده اند.
هرچند كه خوشبيني نسبت به آينده، جاي خود را به بدبيني هاي قبلي مي دهد اما هستند هنوز هم كساني كه مردم را و رؤياهاي مردم را از ياد نبرده و نمي گذارند، كه عده ای براي صعود از نردبان قدرت، ظرفيت هاي فكري، فرهنگي و سياسي مردم را ناديده بگيرند. حجم قابل توجهي از كساني كه امروز صاحب عنوان هاي سياسي شده اند، اغلب از مسخره گي تقدير مردم ما بوده كه توانسته اند پابه عرصه سياست بگذارند اما بايد بدانند كه وضعيت فعلي، مجبور شان مي سازد كه به زودي صحنه ی قدرت را براي تنفس فكر هاي تازه باز كنند اگر كساني، مرگ آني رؤيا هاي مردم را مي خواهند، بدانند كه خود اين شوكران را جرعه جرعه سرخواهند كشيد، آنهم در مرگامرگي مستمر.
پيامها
13 فبروری 2008, 07:13, توسط تمیم
واه واوه مهسا جان خواهر عزیز!
خیلی خوب نوشتی اما این مقاله بالا بلند به یک ترجمان زبان پشتو نیز ضرورت دارد تا آنرا به سایت های بینوا و افغان جرمن انلاین هم بفرستند تا مغز طرفدران یکسان سازی وتگ صدا گرا که معتقد به حذف صداهای مخالف اند بیدار شود.
آنچه که مهسا جان درین مقاله میخواهد وآنچه که خواهر پشتنه دیگر ما به نام "رحیمه ساپی" درسایت بینوا قلم فرسائی میکند درست در دونقطه مقابل هم قرار دارند.
13 فبروری 2008, 07:46, توسط راست گو
تمیم چان در سایت بینوا رفتم تا ببینم که خانم ساپی چی گل را به او داده لیکن به مجرد داخل شدن به سایت کامپیوترم خراب شد.نمفهمم که مشکل در کجا بود.
13 فبروری 2008, 08:23, توسط روف جاغوری
واه راستگو جان من می فاموم که مشکل در کجا است. چه در سایت پشتو داخل شوی چه عمدا یک ویروس در کمپوترت نصب کنی. حتی اگر در تلفن پشتو صحبت کنی خرج تلفنت دو برابر میا ید. متوجه یاش که دیگه در سایت پشتو نروی.
دوست دار شما
13 فبروری 2008, 07:38, توسط AMIN
AZ NAWESHTA HAI KHANOM TAYEH BESYAR KHOSHAM MEYAYAD.WAQEYAN KE YAK SHAKHS FAHMEEDA YA ASTAN.OMED KE HAMESHA SAR FERAZ BASHAN
8 جنوری 2009, 09:04, توسط حميد
جالب است به خدا من نميدانم طايع به مسائلي چنگ ميزند كه اصلا به او مربوط نيست. همان داستاها بازاري نوشتن كافي نبود؟