
مرگ مشکوک یک زن به اثر شکنجه شدید در کابل
یک تعداد عکس به دست آمده از قضیه جدید شکنجه در کابل نشان میدهد که زنی به اثر شکنجه شدید توسط اعضای خانواده که معلوم نیست خانواده شوهرست یا خانواده پدری در شفاخانه ایمرجنسی فوت گردیده و قضیه ازسوی نهاد های دولتی به درستی تحقیق نگردیده است.

به گفته داکتران شفاخانه ایمرجنسی بتاریخ سوم ثور خانمی بنام کریمه فرزند عبدالمجید، گویا از شهر مزار به کابل آورده شده توسط اقارب (خواهر و برادرش ) به شفاخانه وزیر اکبر خان و بعدآ به شفاخانه ایمرجنسی انتقال و تسلیم داده شد.
بعد از معانیات اولیه معلوم گردیده که زن به اثر لت وکوپ شدید و جراهات وارید شده به تمام بدنش به وضعیت بدی صحی قرار دارد و زمانی که داکتران میخواستند با خانواده این زن صحبت کنند، وارثین این خانم فرار کرده بودند.

به گفته خانم پروین فعال حقوق بشر و عضو کمیسیون حقوق بشر افغانستان تحقیقات ما ادامه دارد و ما قبل از مرگ این خانم میخواستیم قضیه را مستند سازی کنیم و با وضعیت وخیم این خانم ما نتوانستیم جواب سوال های جنایی این قضیه را بدست آریم و با در نظرداشت وضعیت بدی صحی این زن، ما از شفاخانه ایمرجنسی تقاضا کرده بودیم که تا معلوم نشدن اصل قضیه و عاملین خشونت، این زن را تحت مراقبت صحی جدی داشته باشند و بدون آگاهی بعدی ما فردای آن روز متاسفانه اطلاع یافتیم - بتاریخ 5 ثور این خانم وفات کرده و بدون معلوم شدن عاملین این خشونت این قربانی به مردی با هویت نامعلوم تهویل داده شده است.
مسوولان در شفاخانه ایمرجنسی گفته اند که با در جریان گذاشتن مسوولان حوزه دهم امنیتی پولیس این زن به وارثین اش تهویل داده شده اما حوزه دهم امنیتی پولیس با رد اطلاع یافتن از قضیه میگویند ما را کسی در جریان قرار نداده است.

بعداز تحویلی این زن به مردی با هویت نامعلوم – معلوم نیست این زن به معنی واقعی کیست و چرا مورد خشونت فجیع قرارگرفته است.
این زن کیست وبدون تحقیقات مسوولان حکومتی ، طب عدلی ، کمیسیون مستقل حقوق بشر و وزارت صحت عامه ، جسد اش به فردی با هویت نامعلوم تسلیم داده شده است؟
به گفته خانم پروین باور ندارم این زن اسم واقعی اش کریمه فرزند عبالمجید باشد و هیج سندی وجود ندارد که نشان دهد این خانم کیست؟
وضعیت ظاهری زن نشان میداد که در همین گوشه های شهر کابل مورد ظلم و تعدی وحشیانه قرار گرفته اما به گفته داکتران شفاخانه این زن از شهر مزار شریف به کابل انتقال داده شده است. خانم پروین به این عقیده است که این زن اگر از شهر مزار شریف آورده میشد در مسیر راه یعنی در سالنگ وفات میکرد –خشونت به حدی جدی بوده که گرده های این زن، آسیب دیده وباید در این وضعیت عملیات دیالیز صورت میگرفت.
سیستم تنفسی این زن کاملا غیرفعال گردیده ، داخل شش های این خانم خون مایع زده که باعث ضعف تنفسی او میگردیده، ادار کاملا وجود نداشته، با فشار پایین و خونریزی داخلی با وجود جراحات خارجی روی بدنش فوت کرده است.

در چند ماه اخیر ماشاهد بیشترین آمار خشونت در سراسر افغانستان هستیم و در گزارش که از سوی وزارت خارجه افغانستان در ماه حوت سال گذشته به نشر رسیده بود 2300 زن در افغانستان به دلایل مختلف ، خشونت های خانوادگی دست به خود کشی میزنند.
در این گزارش آمده است که 6.7 درصد ازدواج ها در افغانستان به صورت اجباری صورت می گیرد و چنین ازدواج هایی منجر به افزایش خشونت علیه زنان می شود. همچنان در گزارش گفته شده که بیش از 63 درصد زنانی که با اجبار ازدواج کرده اند، با خشونت های فزیکی مواجه شده اند. اما میزان خشونت در بین زنانی که با رضایت خودشان ازدواج کرده 36 درصد بوده است.
براساس این گزارش سطح خشونت علیه زنان در روستاها نسبت به شهرها بالاتر می باشد چنانچه بیش از 84 درصد زنانی که در روستاها زندگی می کنند حداقل یکی از اشکال خشونت فزیکی، روانی یا جنسی را تجربه می کنند، در حالی که در شهرها سطحخشونت ها علیه زنان به 69 درصد می رسد.

در گزارش آمده است: «افسردگی شدید و یا بیماری های روانی مسبب اصلی خودکشی میان زنان بوده و متاسفانه رقم خودکشی میان زنان رو به افزایش است». براساس این گزارش نزدیک به دو میلیون زن افغان از افسردگی شدید رنج می برند و این 28 درصد کل زنان افغان را تشکیل می دهد.

در این گزارش در مورد آمار خود کشی زنان گفته شده که سالانه در حدود 2300 تن از زنان و دختران افغان دست به خودکشی از جمله خود سوزی می زنند. این گزارش می گوید 20 درصد خشونت ها علیه زنان به فرار از منزل منجر می شود.

واژه های کلیدی
حقوق کودکان و زنان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدگناه تو نیست ایا اینکه تو شاید پیروی دین محمد نباشی یک مسلمان باید زن خودرا همینطور جزا بدهد چون مطابق به فتوای شرعت غرای محمدیست .
اسلام حقی را برای زن قرار داد که چه در زمان پیش از اسلام و چه بعد از آن (حتی تا اواخر قرن گذشته) از آن محروم بودند و آن حق مالکیت شخصی زن بود. براساس شریعت اسلام، حق زن در رابطه با پول، اموال غیرمنقول و یا دیگر دارایی هایش کاملاً شناخته شده است و این حق چه آن زن مجرد باشد و چه متأهل، هیچ تغییری نمی کند. او تمام حقوقش را برای خرید، فروش، رهن یا اجاره ی هر یک و یا تمامی دارایی هایش در اختیار دارد و در هیچ جای قانون ذکر نشده که زن بخاطر جنسیتش، کوچک تر و کم ارزش تر از مرد است. لازم به ذکر است که این چنین حقوقی، هم برای اموالی که پیش از ازدواج بدست آورده و هم اموالی که پس ازآن بدست می آورد، واقع می شود.
با توجه به حق زن برای جستجوی شغل، ابتدا لازم است گفته شود که اسلام نقش زن رادرجامعه به عنوان نقش مادر و همسر که نقشی بسیار مقدس و ضروری است، قلمداد می کند. خدمتکاران و پرستاران کودک نمی توانند جای مادر را به عنوان آموزنده ی درستکاری، و تربیت کننده ی کودکانی بدون پیچیدگی روحی و با پرورش صحیح بگیرند. اینچنین نقش ضروری و شریفی که بصورت گسترده ای آینده ی جوامع را شکل می دهد، نمی تواند به عنوان اعمال «پوچ و بیهوده» در نظر گرفته شود.
اما در اسلام برای منع زن از کار کردن در خارج از خانه در هنگام ضرورت، بخصوص زمانی که کار مورد نظر متناسب با طبیعت زنانه ی اوست و جامعه به آن کار بسیار نیاز دارد، هیچگونه حکمی وجود ندارد. نمونه هایی از این شغل ها پرستاری، معلمی (بخصوص برای بچه ها)، و پزشکی هستند. علاوه براین برای استفاده از استعداد استثنایی زنان در هر رشته ای، هیچ محدودیتی وجود ندارد. حتی در مورد مقام قضاوت، که شاید نگرشی شک برانگیز درباره ی تناسب زنان در این مقام به خاطر طبیعت احساسی تر آن ها وجود دارد، می بینیم که متفکران اولیه ی اسلام مانند ابوحنیفه و طبری بر این عقیده بودند که هیچ مشکلی در این رابطه وجود ندارد.
اسلام همچنین حق وراثت را به زن برگردانده است و این مسئله پس از آن بود که خود زن در برخی از فرهنگ ها به عنوان کالای وراثتی تلقی می شد. سهم او از ارث کاملا به خودش تعلق دارد و هیچ کس مثل پدر و یا شوهرش نمی تواند نسبت به آن ادعایی داشته باشد.
« براى مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود] خواه آن [مال] کم باشد یا زیاد نصیب هر کس مفروض شده است.»[۱]
سهم زن در اکثر موارد نصف سهم مرد است، اما این موضوع هیچگونه دلالتی بر این مسئله ندارد که ارزش او نصف ارزش مرد است! به نظر می رسد پس از ارائه ی شواهد قاطع درباره ی رفتار عادلانه با زن در شریعت اسلام، استنباط چنین مسئله ای با توجه به مسائلی که در صفحات قبل ذکر شد متناقض باشد. براساس شریعت اسلامی این نوع تغییرات در حقوق وراثتی تنها با تغییرات موجود در مسئولیت های اقتصادی مرد و زن منطبق است.
مرد در اسلام کاملا مسئول حفظ و صیانت هسرش، فرزندانش، و در برخی موارد بستگان نیازمندش، بخصوص زن ها است. در این مسئولیت، نه بخاطر ثروت همسر مرد و نه بخاطر دسترسی او به هرنوع درآمد شخصی که از کار، اجاره، سود، و یا هر ابزار قانونی دیگری کسب کرده هیچگونه اعواجی صورت نمی گیرد و از مقدار آن هم کم نمی شود.
از سوی دیگر، زن از لحاظ اقتصادی بسیار محفوظ است و ادعا های بسیار کمی نسبت به دارایی هایش می شود. دارایی های پیش از ازدواج زن به شوهرش منتقل نمی شود و او حتی نام خانوادگی اش را هم حفظ می کند. او مجبور نیست دارایی هایش برای مخارج خانواده ی پدریش و یا پس از ازدواج درآمد هایش را به این منظور برای خانواده ی خود خرج کند. او حقی بنام «مهر» دارد که در زمان ازدواج از شوهرش دریافت می کند. اگر طلاق بگیرد از شوهر پیشین خود نفقه دریافت می کند.
بررسی قانون ارث در چارچوب کلی شریعت اسلام نه تنها عدالت بلکه مقدار بسیار زیادی شفقت و مهربانی را نشان می دهد.
عمرزی = خرزی بچیم!
تو شاید از کدام جانور درنده بدنیا آمده باشی نه از زن! لعنت خدا به خر تون چو با همچو حرف های زشت و کثیف!
خشونت درتمام ادیان حرام است واسلام است که که به زن حیثیت داد ورنه مانند گاوان وخرا ن بفروش میرسید.
مشکل از اسلام نیست بلکه از مردان وحشی افغانستان است
خشونت علیه زن ها و اطفال انتهای نامردی و ضعف طرف است.
اگر من به جای این زن ها که بالای شان ظلم میشود، قرار میداشتم، فرد ظالم را درخواب می کُشتم و خود روانه زندان میشدم. زندگی در زندان را برای خود صد مرتبه از زندکی در خانه اینطور نامردان ترجیع میدادم.