یادی از زنده یاد استاد محمدهاشم چشتی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
. استاد محمدهاشم یکی ازچهره های ماندګار تاریخ موسیقی کلاسیک افغانستان بشمار میرود، استاد محمدهاشم علاوه بر اینکه درنواختن طبله ید طولا داشت، استعداد آهنګسازی وکمپوز را نیز دارا بود .
عبدالوهاب مددی در کتاب خویش که تحت عنوان « سر گذشت موسیقی معاصر افغانستان » تالیف نموده است، در قسمت معرفی اصل ونسب استاد محمدهاشم چشتی ابتدا درمورد پدر وی چاچا محمود وکاکای وی چاچا فتح و بعدا درمورد استعداد ذاتی زنده یاد استاد محمد هاشم چشتی دررشته های دیګر موسیقی بغیر ازطبله چنین می نویسد :
’’چاچه محمود پسر استاد فقیرمحمد طبله نواز بود که در کوچه خواجه خوردک کابل به دنیا آمده است . نخست هنر طبله نوازی را نزد پدرش وبعداً نزد برادرش و اخیر الامر نزد استاد کریم بخش فرا گرفته واز جمله طبله نوازان مشهور کشور بود که در دسته استاد قاسم افغان و استاد غلام حسین طبله نوازی می کرد. وی شاگردان زیادی تربیه کرد که میتوان برعلاوه پسرش محمد هاشم از کریم بخش برادر استاد رحیم بخش، محمد حسین برادر استاد شیدا، خادم حسین برادر استاد سراهنگ، محمد حسن برادر استاد رحیم گل نام برد.
چاچه فتح نیز در کابل متولد شده پدرش استاد نواب نام داشت واز جمله طبله نوازان معروف عصر خود بود. نخست نزد پدرش به آموختن هنرموسیقی آغاز نموده بعدا شاگرد استاد کریم بخش شد. چاچه فتح هم سالهای متوالی دردسته های هنری فعالیت های چشم گیری داشته وهم شاگردان زیادی تربیه نموده است که میتوان از چارپسرش به نام های استاد پیر محمد، استاد صالح محمد، استاد مولا بخش ، و استاد فقیرمحمد نام برد .
استاد هاشم، پسر بزرگ چاچه محمود درسال ۱۳۱۳ هجری خورشیدی در گذرخواجه خوردک کابل چشم به دنیا گشوده است . پدر محمد هاشم که خود ازجمله هنرمندان و طبله نوازان مشهور کشور بود پسرش را تحت تربیه گرفته از شش ساله گی انگشتان کوچک محمد هاشم را بالای زیر وبم طبله گذاشت از یک تا شانزده شمار نموده و دوباره یگ گفت یعنی از مشهور ترین تال طبله که تین تال نامیده میشود به پسرش آموخت. محمد هاشم نیز نظر به علاقه که به هنر موسیقی داشت همه روزه به تمرین می پرداخت تا اینکه برای اولین بار درسن نه سالگی نخستین برنامه هنری طبله نوازی اش را از طریق امواج رادیو کابل وقت اجرانمود.
استاد هاشم برعلاوه که نزد پدرش تعلیمات موسیقی را دنبال می نمود، مدتی هم دست شاگردی نزد استاد میا قادربخش هنرمند مشهور کشور هندوستان دراز نموده وبر معلومات هنری اش افزود . نظر به پشتکار وعلاقه فروانی که به موسیقی داشت توانست در مدت کوتاهی خودش به جایی رسید که دیگر در افغانستان رقیبی نداشت، به خصوص زمانی که هنرمندان مشهور هندی جهت اجرای کنسرت به افغانستان می آمدند درقسمت نواختن طبله استاد هاشم همیشه ایشانرا همرایی میکرد به خصوص هنرمندان موسیقی کلاسیک هندی را مانند استاد سلامت علی خان واستادنزاکت علی خان ،استاد فتح علی وامانت علی خان، استاد راوشنکرخان وغیره .
استاد هاشم برعلاوه که یک طبله نواز معروف و مشهورکشور بوددر نواختن بسیاری از آلات موسیقی مهارت خاص داشت مانند : رباب ، سرود، گیتار، هارمونیه ، ستار، سارنگ، دایره ، دهل ، زیربغلی ، تنبور . مخصوصاً نخستین هنرمندی بود که گیتار را با سنگ می نواخت .
همچنان استاد هاشم آهنگ نیز می ساخت و ازجمله آهنگسازان خوب رادیو کابل وتلویزیون افغانستان بود ، به آواز اکثر هنرمندان رادیوتلویزیون افغانستان ، کمپوزهای استاد هاشم، در رادیو تلویزیون افغانستان ثبت شده است که میتوان از: استاد مهوش، خانم ژیلا ، احمد ولی، خانم پروین ، خانم ناهید ، وغیره نام برد . بعضی از کمپوزهایش را خود اجرا می کرد .
استاد هاشم منحیث یک استاد مجرب موسیقی شاگردان زیادی در بخش های مختلف تربیه نموده است برعلاوه دو برادراش محمد آصف و محمد عارف و پسرانش محمد معروف و عبدالوحید، محمد ولی ، حیات الله ، عظیم بخش ، محمد نسیم دربخش طبله نوازی ، فضل احمد نینواز ، شاه ولی و استادمهوش را دربخش آواز خوانی ، نیک محمد دربخش تنبورنوازی ، مجید سپند دربخش سیتار نوازی ،محمد حسن و محمد اکبر دربخش هارمونیه نوازی وغلام سخی دربخش دهل نوازی همچنان شاگردان بی شماره ازشوقی ها را دربخش های مختلف یاری رسانیده است’’
اما استادان هندی با این دیدګاه مبالغه آمیز محترم عبدالوهاب مددی دربارهء مرحوم استاد محمدهاشم چشتی نظر موافق ندارند، تعدادی از استادان هندی منجمله استاد عرفان محمدخان سرود نواز ( تصویر) که همین اکنون درکابل کورس آموزش ستار وسرود را پیش می برد راجع به این موضوع به دیدهء شک می نګرند، استاد عرفان خان درسالهای ۹۰ میلادی نیز درزمان حاکمیت دکترنجیب الله احمدزی درکابل بود وشاګردانی نظیر استاد احسان عرفان ، خلیل ګذاز وشادروان داوود غزنوی را درنواختن ستار تقدیم جامعهء هنری ساخته است. استاد عرفان محمدخان میګوید: برای اینکه کسی بخواهد دریکی از رشته های موسیقی ; سرآمد روزګار ګردد ; باید دریکی ازرشته ها خودش را برساند، زیرا عمر انسان آنقدر زیاد نیست که یک شخص هم طبله نواز ماهر شود، هم آواز خوان بی بدیل وهم کمپوزیتور معروف وهم یک ستارنواز خوب، درین باره که چګونه خود وی هم سرود نواز تشریف دارند وهم ستار نواز، استاد عرفان خان میګوید: دراصل خانوادهء ما مشهور به خانوادهء سرود است، من درکلکته بدنیا آمده ام وپدرم محمد عمر خان، سرود نواز مشهور هندوستان بود، که درسالهای هشتاد میلادی دربنګلدیش هنګام اجرای یک کنسرت، قلبش ازتپش باز ایستاد وهمانجا بالای ستیژ کنسرت، جا بجا پدرود حیات ګفت، اما کاکایم الیاس خان نام داشت که وی ازستار نوازان مشهور هندوستان بود، او از کودکی نواختن ستار را برای خودش انتخاب کرده بود، ومن از رهنمایی های او درزمینهء ستار استفاده برده ام ولی مسلک اصلی ام نواختن سرود میباشد. استاد عرفان محمد خان بدین باور است که درسرزمین هندوستان درمیان اهل ساز وطرب از افغانستان دوکس خیلی شناخته شده ومشهور میباشند، یکی استاد محمد حسین سراهنګ ودیګری استاد محمد عمررباب نواز، دیګر آواز خوانان ونوازنده ګان افغانستان متاسفانه چندان درمیان استادان موسیقی هندوستان خیلی مشهور وشناخته شده نیستند.
دربارهء استاد محمدهاشم چشتی، استاد عرفان خان ، نظرش این است که استاد محمدهاشم، درافغانستان واقعا شخصیت استثنایی وبی بدیلی بود، او دررشتهء طبله ازخودش شاګردان خوبی بجا ګذاشته است، اما به آن سطح که درنواختن طبله ید طولا داشت درفن آهنګسازی ویا نواختن آلات موسیقی دیګر مثل ګیتار وستار ;به آن اندازه موفق نبود، مرحوم استاد هاشم، دررشتهء ستار نیز کسانی را مثل مجید سپند وغیره تربیه کرده است ولی متاسفانه درین رشته ها نه خود وی خیلی موفق بود ونه هم شاګردانش،
اما این سخنانم هرګز بدین معنی نیست که مرحوم استاد محمد هاشم درزمینه های دیګر کاملا بی استعداد بوده است، بلکه هدفم این است که بګویم به اندازهء طبله دررشته های دیګر سرامد روزګار نشد
باهمه حال استاد محمدهاشم چشتی مانند دیګر استادان بزرګ موسیقی افغانستان درګذر خوجه خوردک درکوچهء خرابات کابل چشم بدنیا ګشود. ګفته میشود که ازنظر اصل ونسب خانواده ګی وی به خانوادهء طبله نوازان تعلق داشت که پدر وپدرکلانهایش درزمان امیرشیرعلیخان ازهند بریتانوی توسط انګلیسها بدربار امیر فرستاده شدند تا ګوش وچشم درباریان را با موسیقی کلاسیک ورقص کتک آشنا سازند، برای مرحوم استاد محمدهاشم وبرادرانش ونسل کنونی آنها همچو یوسف جان محمود، ازپدر وپدر کلانها تنها ماتره ها وریتم های طبله به میراث مانده است.
ګرانه چیست؟
درموسیقی کلاسیک هندی، شعبه ها وسبکهای مختلف نوازنده ګی وآوازخوانی ورفص وجود دارد، ګرانه از نظر لغوی درزبان هندی معنای خانواده را میدهد، اما دراصطلاح ،همان سبکهای بخصوصی است که ریشه درخانواده ها وګرانه های مختلف هند دارد. هرسبک در ذات خود مربوط یک ګرانه است
استاد محمد آصف برادر کهتر مرحوم استاد محمدهاشم چشتی درزمینه میګوید: زمانی که من الله رکها خان طبله نواز مشهور هندوستان را ملاقات کردم، خواستم خودم را برایش معرفی کنم، من ګفتم که نام محمد آصف از افغانستان بوده و شاګرد پدرم چاچا محمود وبرادرم استاد هاشم می باشم. الله رکها خان ازمن پرسید: آنها مربوط ګرانهء پنجاب بودند من حالا ازتو یک امتحان میګرم، اګر درآن امتحان کامیاب شدی برایم ثابت میشود که تو واقعا شاګرد استادهاشم هستی واګر موفق نشدی پس تو شاګرد استاد هاشم نیستی. الله رکها خان در زبان، الفاظ یک تال را ادا کرده وبمن ګفت که آنرا حالا بنواز، من آنها را نواختم وبعد، الله رکها خان تصدیق کرد که من شاګرد استاد هاشم میباشم. استاد محمد آصف چشتی همراه پسر بزرګش یوسف محمود درلندن مدتی آموزش کورسهای موسیقی را برای علاقه مندان بعهده داشتند .
آنچه که این قلم از شادروان استاد محمدهاشم چشتی درخاطرهء خویش دارم این است که .مرحوم استاد محمدهاشم چشتی روزګاری درمکروریانهای کابل زنده ګی می نمودند ، اکثر در منطقهء فروشګاه بزرګ افغان ومنطقهء پل باغ عمومی ودرمیان جمع وجوش ازدحام شهریان کابل درچشمم میخورد، ، در آن زمان که کابل از آرامی وامنیت خوبی برخوردار بود ونظم انضباط اجتماعی برهم نخورد بود ، استاد محمدهاشم درآخر هرهفته ویاهم دوهفته بعد از کوچه کاه فروشی کابل که حالا نیز عقب مسجد پل خشتی موقعیت دارد، از آنجا بدستان خودش چند دانه مرغ را درحالیکه پاهای شانرا با تارهای خیلی ضخیم می بست و صدای قورقورقراس مرغان بیچاره فضا را نیز می پیچاند ولی استاد مرحومی با آن کلاه قره قل سرمه ایی وعینک های دودی درچشمانش با رفتار مخصوص که تنها به او می زیبید بی خیال ازمیان عابرین شهر میګذشت. استاد به این صدا ها واستغانه های مرغان بیچاره اصلا توجه نداشت، درمسیر راه ، کدام یک ازشاګردان ویا ارادتمندان جوانتر از وی که با استاد مقابل میشد، به احترام استاد، مرغها را از دست وی ګرفته و رفع زحمت میفرمود وآنرا تا محل مقصود یعنی مکروریانها می رساند. درسرویس های ملی بس شهری که آنوقتها ازمقابل فروشګاه بزرګ افغان حرکت میکرد صدای قورقراس مرغها ګوش راکبان را می آزرد، ولی کسی به کسی چیزی ګفته نمیتوانست بالاخره هر راکبی حق داشت که مال خودش را با خودش حمل کند. من که حالا آن صحنه ها را در ذهنم مجسم می سازم با خودم میګویم که مرحوم استاد هاشم ودیګرراکبان چقدر خوش چانش بودند که آن مرغان اسیر ازفرط دلتنګی در درون بس های شهری در بغل کسی مواد غایطهء شانر خالی نمیکردند، ولی این را تاحال نمیدانم که آیا استاد محمدهاشم چشتی آن مرغها را بدست خودش حلال میکرد ویا کس دیګر ازشاګردان وارادتمندانش چنین وظیفه ایی را بعهده میګرفت ، زیرا تا جایی که من اکثر استادان موسیقی را دیده ام ، جرأت حلال نمودن حیوانات را در وجود خویش نمی بینند .اهل موسیقی با کشتار انسانها وخون ریزی ووحشت نمیتوانند همسو باشد، یا باید قاتل وجانی بود یا آواز خوان وهنرمند و تسخیر کنندهء قلبهای مردم.
درمیان خون ریزان تاریخ امیرتیمور ګرګانی یګانه شخصیتی بوده است که اعتراف نموده است که دررنګها بهترین رنګ نزد وی رنګ خون ودرصداها بهترین صدا، نهیب جنګاوران، آواز اسپها، ناله وفریاد مقتولین صحنه های جنګ وخون ریزی، صدای چمچم شمشیرهای جنګجویان میباشد
به ګفته امیرتیمور ګرګانی درجهان، خوش آیندترازین صداها وضربها دیګر هیچ آوازی وضربه ایی را دوست نداشته است.
امیرتیمورګرګانی باوجودیکه اهل هنر وصاحبان علم وفنون ګوناګون را مورد اکرام واعزار قرار میداد ولی نظر به اعتراف خودش
درکتاب (منم تیمور جهانګشا) ازشنیدن موسیقی های رنګارنګ ورقص های زنانه هیج لذتی نمی برد.
در اخیر ،روح استاد بزرګوار، مرحوم استاد محمدهاشم چشتی این چهرهء افسانوی جامعهء هنری افغانستان را شاد خواسته ویدیو کلیپی را که درسایت یوتوب یکی ازمخلصان وی ګذاشته بیاد آن استاد ارجمند تقدیم علاقه مندان هنر والای موسیقی می نمایم. روحش شاد وراهش پر از رهرو باد!
یاهو
بااحترام
پرویز بهمن
ایمیل تماس:
پيامها
13 می 2012, 16:44, توسط غنی
محترم بهمن سلام خدمت تان تقدیم است اگر لطف نموده در مورد انگیزه هایی قتل مرموزی استاد هاشم مرحوم معلوماتی جمع آوری کرده به عاقمندان وارادتمندانی مرحومی تقدیم کنید بد نخواهد شد چونکه تا بحال که مدت 20 سال واندی از مرگ مرحومی می گزرد حرفهایی ضد ونقیضی زیادی در مورد انگیزه قتل مرخوم شنیده شده است
14 می 2012, 16:40, توسط خلیل
شماه مردم چیرا اینقدر از رقص بازی هنر مند دیفا میکند خانیندهی کی مردم را در رقص فحش تشویق میکند توبه ان هگیز قبول نیست شماه اینقدر در این دنیا دوروزهاز رقاص فاصیق یاد میکند حقیقت کی در وطنی ما از مسلمان کرده کفر فا صیقین اکثریت است
17 می 2012, 18:41, توسط ( حقبین )
دوست عزیز بهمن احترام تقدیم میدارم!
در اینکه استاد هاشم از بهترین های عصر خود بود هیچ شکی وجود ندارد. استفاده از اصطلاحات خاص و مسلکی موسیقی کلاسیک میرساند که شما در موسیقی ورود نسبتا عمیقی دارید. اما با تاسف که هنوز شخصیت حقیقی این بزرگان را نشناخته اید. اگر از اهل اصلی خرابات که بتواند بشما اعتماد کند بپرسید سیر و پودینه این بزرگان را برایتان میکشد. استاد هاشم،استاد سرآهنگ، استاد محمد عمر و تنی چند از بزرگان دیگر با هم تعهد کرده بودند تا غیر از خراباتیان را بدون تجاوز جنسی به موسیقی کلاسیک که در انزمان خاص خراباتیان بود ، راه ندهند. استاد سر اهنگ با انهمه طول و عرض خویش به هوای هوس به فکر تجاوز به عروسش(خانم الطاف حسین) افتاد که از گند ان تمام خراباتیان اطلاع دارند.
هنر موسیقی با ان همه کیف و لذتش چرا هنوز نتوانسته راه بسوی عوام باز کند ؟ یگانه عامل ان همان گندی است که این بزرگان به ظاهر پراگنده اند. اینکه مردم سازنده گان را خوب نمی بینند ، دلیلش همانا اخلاق بینهایت افتیده خراباتیان است.
قابل یاد اوری میدانم که استاد احسان شاگرد پروفیسور چترجی است که بنده شخصا اینرا از زبان خود ایشان فی المجلس شنیده ام.
پدرود
17 می 2012, 19:40, توسط همدرد
پرويز بهمن يا فرشته حضرتی !
اگر به ياد داشته باشيد با تو در مسکو شناخت پيداکرده بودم ، آنزمان ها از به موسقی و هنرمند علاقه نداشته چطور شد که حال به شوق و ذوق موسقی افتاده کار خوب است . و ای کاش در مورد استاد زنده ياد از خاطرات خود و نظر خود را بيان ميکرديد ، تمام نظريات ، معلومات ، شرح حال از استاد عبدالوهاب مددی را کاپی و سرقت نموده تا جايگاه در قطار ساير نويسده ها داشته باشيد و يا رد پاه خود را گم کرده باشيد تا مبادا عزيز مقری ، لطيف گرديزی ، پادشاه خان خوستی ، نياز محمد مهمند از شهر مالمو و هلســنگبوری برای ملاقات شما در حرکت ميباشند راه گم شوند و لی جناب سناتور صاحب تمام جريان را برای اقای حبيب الله غمخور و جناب آجان بيان داشته است . فرشـــته جان حضرتی بنده روزيکه شما نام مستعار را انتخاب نموديد در مراسم عروسی واقع شهرک بروس برای شما گفتم اين اشتبا را نه کنيد . و حال تمام افغانهای شهرمالمو راعليه خود به پاه ايستاده و بهتر است از همه معذرت طلب کنيد چون همه پشتون ها را تحريک همه با اقای انجنير سنگين وزير مخابرات تماس گرفته و جريان گرد پاه را به کابل گزارش دادند . خدا عاقبت تو فرشته جان حضرتی که بنام پرويز جان بهمن همه را به خصوص اقای مقری ، چکری ، کرديزی را به يک اتهام دروغ بدنام ساختيد خير کند . خوب از دوست يک اشاره بود . همدرد
آنلاین : پرويز بهمن يا فرشته حضرتی !
19 می 2012, 20:34, توسط پرویز بهمن
او همدرد غول ګردپای بیابانګرد!
مرا با فرشته حضرتی چکار؟ تو غول احمق بدیګر ګرد باهایت برسان که اګر اشتهای نوش جان کردن چتلی کسی را درشهرګوتنبرګ داری میتوانی بخت خویش را بیازمایید. شهرګوتنبرګ، شهر ګردپاها نیست، آنچا شهروندان متمدن افغانستانی تشریف دارند شاید که جزای تانرا کف دست تان بدهند.
او ګردپای غول!
من چه ضرورت دارم که فرشته حضرتی شوم ومضامین وی را ازقلم خودم به نشر بسپارم، مګر فرشته حضرتی ازخودش سایت ندارد که به کابل پرس? بیاید وخودش را بنام من معرفی کند؟ شما مرا قبلا عظیم بابک ګفتید، بعد مرا اجنت عظیم بابک معرفی کردید، حالا فرشته حضرتی شدم، ممکن است فردا کس دیګری شوم، اما ازتمام این جستجوګری ها وبی تابی های شما ګردپا یک چیزبرایم ثابت شد وآن اینکه حالا خودم قدر مضامین خودم را درک کردم که تاچه حد مضامین بنده مهم بوده است وتا چه اندازه میتواند بنیان کاخ های استبداد قبیله را به لرزه درآورد، تا قبل ازین من فکر میکردم که درمیان انبوه ازمضامین ومقالات مردم ، نوشته های من مثل پرکاهی به هوا خواهد رفت، ولی حالا دانستم که مضامین من واقعا افشاګرانه ومهم بوده است.
جانم! این شیوهء یافتن حریف درجهان انترنت ازمود افتاده است، افغانستان فعلا خانهء قبایل نیست که یک قبیلهء حاکم بتواند دیګران را بترساند تا برضد وی چیزی نوشته نشود، تو فقط منتظر باش وببین که درآینده ازین قلم چه چیزها را خواهند خواند، مثل اینکه صحبتهای تان با عظیم بابک نتیجه نداد حالا دنبال فرشته حضرتی را ګرفته اید، من همان قسم که عظیم بابک نبودم فرشته حضرتی نیز نیستم، ونه با او شناخت دارم، ونه او ویا امثال او قدرت وتوانایی امر ونهی را بالایم داشته اند ونه حالا دارند که چه بنویسم وچه ننویسم ، ودربارهء کی بنویسم ودرباره کی ها ننویسم. من شخصیت مستقل وآزاد خودم را دارم،
اما یک چیز را از خلال نوشته هایت خیلی امیدوار کننده یافتم وآن اینکه ګفته اند: مرده را که خدا میزند چتلی اش روی تخته می براید، شاید کدام رسوایی نصیب شما بګردد، من که نوشته های فرشته حضرتی را خوانده ام ، میدانم که وی قهرمان زن دیار پنحشیر است حتما یک سوته را به مقعد تمام ګردپاهای قاتل وجنایتکار خواهد زد ونام خویش را به شکل زرین ثبت تاریخ خواهد کرد. به امید آنروز
پرویز بهمن
19 می 2012, 20:44, توسط پرویز بهمن
حقبین عزیز سلام برشما!
این پیام کوچک شما به اندازهء یک کتاب ضخیم معلومات مفید را دربارهء سیر موسیقی درافغانستان درخویش نهفته دارد، حیف است که اګر ازنوشتن آنچه در سینه وحافظهء تان دارید ازخواننده ګان کابل پرس? دریغ نمائید، حرفهای شما برای من تازه ګی دارد، واقعا این برسش همیشه ذهن مرا بخود مشغول داشته است که چرا موسیقی درافغانستان درمیان توده ها راه باز نکرده ویک فن حقیر حتی درمیان قشر روشنفکر جامعه میباشد امید که ازقلم شما بیشتر بخوانیم.
بادرود فراوان
پرویز بهمن
21 می 2012, 01:01, توسط پرويز جان بهمن !
پرويز جان بهمن !
شما همرای بنده همسو و هم فکر خواهد بوديد که : امروز عصر تکنالوژی ، عصر انقلاب انترنيت و دوران گلوباليزم جهانی بوده با امکانات چون « گوگل » هيچ مطلبی ، هيچ راز ، هيچ شفری و هيچ معما بدون جواب ، توزيع ، بيان و روشنی شفافيت نه مانده همه چيز با امکانات محدود رشن و برملا ميگردد .
اپتدا از طريق امکانات دست داشته «IP » شما با نوشته های خانم فرشــــته حضرتی يکسان و هم شماره بوده ، گوگل شباهت کليمات « جانم !» « فاحاشی » « نوشتن کليمات بدون ربط ، قيد ، خبر و ضمير در نوشته شما در سايت کابل پرس? و فرشته حضرتی در سايت خاوران يکسان و حرف « جانم !» در گوگل قيد بوده است . منابع افشا ساخت که نوشته ( اقایپ پرويز بهمن ) نوشته زنانه بوده و استعمال کليمات يکسان
و عکس که نماينگر شخصيت شما پرويز بهمن در سايت کابل پرس قيد است مربوط به کسی ديگر ، نام ديگر بوده و عکس نيز سرقت شده است .
اقای پرويز بهمن يا خانم فرشته حضرتی حال شما و مردان شهر گوتنبورگ در ناجکای مردهای ( گرد پاه ) چيز را زده نه ميتوانند اين مردان گرد پاه با چيز های بزرگ خود در شرم گاه شما ضربه کاری را وارد در هفته پيش رو اقای نبيل مسکينيار با خانم نيلوفر خانم که در مقابل ۲۰۰۰۰ دالر به سويدن قاچاق شده و هم اکنون به عودت مجدد به وطن مجبور شده گوش فراه دهيد تا ضربه چکری ، عزيز و حبيب الله ياد شما آمده و انگاه وزارت مهاجرين سويدن و پوليس سويدن باعکس ، سند ، دعوت نامه کنفرانس نز شما تشريف آورده شايد آنروز پرويز بهمن ۱۹ ساله با فرشته حضرتی شوهر کشته تعويض گردد و ناکجا های بسيار ها به درد آمده و طشتها بر زمين ريخته ، پرده ها از چهره اقای نسيم سحر نيز برداشته و قبلأ از همکاری ضيا جان رهين تشکر ميکنيم . رحيمی
آنلاین : پرويز جان بهمن !
21 می 2012, 11:39, توسط پرويز بهمن
خیلی احساس غروروافتخار می نمایم که حداقل لرزه به جان فاشیستان قبیله انداخته ام که ازشدت درد والتهاب مانند سگ برهرسو دهن انداخته اند وحتی در روز روشن نام وتخلص خودم را دزدیده وبا کالاهای خود درچشم مردم داخل می شوند مانند سگی که هارشده باشد. رأی نزن ملگری گردپا! تو اگر امروز با گوگل ونمبر های آی پی بلد شده ایی این قلم از روز پیدایش گوگل تا به امروز با آن سر وکار دارم. این را نیز قابل یاد آوری میدانم که فقط انتظار بکش که دیگر چقدر رسوایی های خلقی های گردپای مالمو وگوپنهاگن را افشا خواهم کرد.
تازه اطلاع بدست آورده ام که یک خانم پشتون که درسالهای حاکمیت امین به زور توسط یک خلقی جنایت پیشه جبرا درعقد نکاح وی درآمده بود حالا در اختیار یک مرد دنمارکی قرار دارد وازخلقی گردپا باوجودیکه چندین اولاد بدنیا آورده است جدایی خودرا ازمقامات قضایی دنمارک مطالبه کرده است . ازقول یکی از افغانستانیها زمانیکه ازخانم مذکور علت پرسیده شده است که توچرا به این اقدام متوصل شدی او درجواب گفته است که این خلقی درزمانیکه خلقی ها قدرت را بدست گرفتند تعدادی از اعضای خانواده وی را خصوصا برادران وی را به اتهام واهی ودروغین عناصر ضد انقلاب شهید ساخت آنگاه بزور مرا نکاح کرد ولی چند روزی از عروسی ما نگذشته بود که بالای خواهرم درمقابل چشمانم تجاوز جنسی کرد من سالها منتظر بودم که خداوند یک فرصتی را برایم میسر کند تا ازین خلقی سادیست انتقام بگیرم همان بود بعدازینکه دنمارک آمدم او را با اولادهایش مثل سگ چخ گفتم واکنون میخواهم زنده گی از دست دادهء خودم را ازسربگیرم
آری خلقی جان گردپا!
این خلص آنچه بود که تازه من ازآن اطلاع بدست آورده ام اگر فرشتهء حضرتی به این اطلاعات دسترسی میداشت وی قبل ازمن این جنابت را شاید منتشر میساخت ویا اینکه شاید بخاطر ممانعت اعضای خانواده اش وی ازنشر این مضمون سر باز می زد. ولی من همین اکنون برایت وعده میدهم که من بالای این راپور کار می کنم منتظر بدست آوردن عکس ها وفوتوهای این خلقی هستم توانتظاربکش
ونیز این را هم وعده میدهم که عنقریب مضامین ومقالات بنده دررسوایی های فامیلی تان ازقول هنرمندان مشهور زبان پشتو به روی صفحات کابل پرس? نقش می بندد.
پرويز بهمن
23 آگوست 2012, 14:51, توسط Roman
سلام اولتر از همه میخوایم که از شما تشکری کنم که این سایت را ایجاد کردین.
و در آخر از شما یک خوایش دارم که اگر همی بول یعنی الفاظ تال ها را هم در این سایت اضافه کنین بسیار خوب میشود و اگر امکان داشته باشد که بول بعضی از تال ها را در ایمل آدرس من روان کنین بسیار سپاس گزار شما خواد شدم وسلام.