
ازدواج دختر سید با پسر هزاره
روز اول مطرب آمد روز دوم خواجه شد / بخت اگریاری کند امسال سید میشود
نسزد، خاک با نورهمسر شود! هزاره ها یا اقوام دیگرنمی توانند، با افلاکیان ملکوتی النسب همبسترشوند.
برتریت طلبی چیزی است، که همیشه انسانها به آن مواجه بودند، و هر روزه به آن دست و پنجه نرم کردند و میکنند، این حس بر تربیت طلبی در نخستین روزهای انتشار اسلام بیشتر از امروز قابل ملاحظه بود، در آن روز قومی بر قومی دیگر فخر میکردند، و اژداد شان را به روخ هم میکشیدند، اما پس از ظهور اسلام و مبارزه پیامبر اندک شد، ولی به کلی نابود شد، در امپراطوری عرب، عربها دیگر اقوام از جمله مردمان پارس را که از سرزمین خراسان به آنها پیوسته بودند، گنگ میخواندند، و خود شان را بلیغ.
عربان در زندگی بدوی شان، از دختران، و زنان عار داشتند، به همین دلیل آنها را زنده به گور میکردند، چند دلیل باعث میشود تا از داشتن زن و دختر عار کرد.
1- مسئلهیی اقتصادی: عربان اقتصادی خوبی نداشتند، همه وقت در تلاش گذراندن زمان و زنده گی شان بودند، یعنی بخور و نهمیر، و همه وقت شان را به دنبال شتران شان در دشت و بیابان صرف میکردند، مانند کوچیها که با فامیل شان در دشت و بیابان اند، از سوی هم در کشمکشهای قبیلهیی به سر می بردند، که هر لحظه امکان حمله به آنان بود، درین نوع جنگها اگر زنی به اسارت میرفت ننگ آن غیر قابل تحمل بود.
2- روانی: آنان فرهنگ داشتن زن را بار دوش میدانستند، به این لحاظ تلاش داشتند، تا از داشتن زن و دختر پرهیز کنند، و از نظری روانی آسیب پزیر میشدند، هرگاه خواهر کسی و یا دختری کسی را از قومی دیگر به زنی گیرد، و با او زندگی مشترک کند، یعنی غیرت ناموسی.
3- زن نقطهی ضعف انسان است: این را شاید، شمای خواننده نیزتجربه کرده باشید، اگر باخواهر و یا زن تان بیرون رفته باشید، با کوچکترین اشتباه از جانب مقابل بدون درک به مبارزه میخزید، عربان هیچگاه نخواستند، تا نقطهی ضعف از ایشان به جا ماند، شاید فیلمهای تجارتهای خانوادهگی و یا مافیا را دیده باشید، خانواده زن و یا فرزند نقطهی ضعف یک فرد موفق در کار است، از جمله در زندگی قبیلوی(چه درکارهای منفی موفق باشد، یا مثبت).
4- اجتماعی: عربان در اجتماعی زندهگی میکردند، که همه در یک کشتی روان بودند، دختر نداشتن، میان آنها یک فرهنگ شده بود، از سوی هم اگر کسی دختر داشت، صحبت کوچه و بازار مردم بود، مردم حرفهای نا درستی را برای شان تعریف میکردند.
عوامل را که در بالا شمردم، چه نسبتی دارد، با مقاله؛ هر روز در گوشه و کنار کشور، به ویژه در هزارستان، دو قوم باهم سدههای زیاد است، که زندگی میکنند، اما درین روزها خبرهای میشنویم، گویا زنان هزاره برای کنیزی است، و باید مانند یک برده خدمت سیدان را کنند، و یا چند سال پیش استفتای منع ازدواج دختر سید با پسر هزاره از سوی سیدان از مراجع تقلید شیعهها، برایم تکان دهنده بود، تا دیروز همین مردم به جرم هزاره و شیعه بودن به کام مرگ رفتند، اما امروز باهم اختلاف دارند، بالای ازدواج دختر و پسر.
نشستم با دوستان سید و هزاره و حتا شماری از مراجع تقلید شیعهها در کابل عامل این اختلافها را جویا شدم، آنچه در پاسخهای آنان یافتم، این است، که ازدواج دختر سید با پسر هزاره هیچ مشکلی ندارد، کسانیکه ازین نوع ازدواجهاسرباز میزنند جاهل اند، تنها چیزی را که آنان برایم گفتند این است، که نسب سیدان به اهل بیت پیامبر اسلام میرسد، باید تکریم شود.
اما سید اسحاق واعظ، با صدور فتوایش در ولسوالی ورس بامیان ازدواج دختری سید با پسر هزارهها و یا دیگر اقوم را منع، و گفته بود، هرگاه از اقوام دیگر قصد ازدواج با دختری از سید را داشته باشد، کافر و مرتد است، و ازدواج آنها از لحاظ شرعی، حرام محسوب می شود.
ادعاییکه هیچ مبنا و اساسی در فقه و شرع ندارد، از دیدگاهی شماری سیدان افغانستان، میان پسران هزاره و یا دیگر اقوام با دختران سید، از نظر روانی، معنوی و مادی سازگاری وجود ندارد، پس همتای یک دیگر نیستند، در فرجام ازدواج آنان از نظر شرعی اگر حرام نباشد، دست کم مکروه است، زیرا سیدان به این باورند که آنان از نور آفریده شده اند، و نسزد که تاریکی با آن یک جاه شود.
این جاهلان که عنوان سادات بنی الزهراء را روی خود گذاشته اند، از دادن دختر به پسران هزاره و دیگر اقوام ابا می کنند، و آن را، مایهی ننگ و توهین به حیثیت سادات میدانند، اگر سیدی دختر خود را به ازدواج پسر هزاره ویا دیگر اقوام درآورد، از طرف گروه دیگری سیدان محکوم میشود، وهممانند عربان جاهل به هرقیمتی که شده است، تلاش میکنند تا این پیوند را به هم زنند.
این دسته از سیدها، در همه ادعاها، رفتارها و کردارهای شان، رنگ و بوی مذهبی میدهند، در مورد منع کردن پیوند زناشویی پسر هزاره یا قومی دیگر با دختر سید نیز، رنگ و پشتوانه ی مذهبی داده اند.
در واقع نوعی بر خورد به چنین قضیهها از سوی سیدهای افغانستان بر گرفته شده از فرهنگ دورهیی جاهلیت عرب است، زیرا این خویی عرب های جاهل بود، که خود را از نژاد برتر و خانوادهیی اصیل میدانستند، و به روی یک دیگر نسب خود را رو می کردند، ازین رو هیچ خانوادهیی حاضر نبود تا دخترش را به خانوادهی دیگر به زنی دهند، و دختر را مایهیی ننگ میدانستند، به همین دلیل آنها را زنده به گور می کردند، اگر عربی از اقوام غیر عرب دختری را به زنی میگرفت، مورد تمسخر عربها قرار می گرفت هیچ، که اولاد آنهارا عرب اصیل نمیخواندند، چنانچه عربهای بعد از اسلام نیز با روی کشیدن نسب شان به روی فارسی زبانان؛ فارسی زبانان را گنگ میخواندند و صفت بلیغ را به خود شان میدادند.
بلی، سیدها عرب اند و اعراب همسانی با مردم دیگر ندارند، بلکه آنان بیشتر از هر مردم دیگر، ارزش دارند. فردوسی سدهها پیش به زیبایی بسیار به این مسئله اشاره نموده است:
زشیر شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جایی رسیده ست کار
که تخت کیانی کند آروزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
این در حالی است که حس برتری خواهی سیدها، به جای رسیده است، که اهل دانش و خبرهیی آنها چندین بار از مراجع تقلید در مورد حرام بودن ازدواج دختران سید با پسران هزاره استفتا نمودند، خواستی که از سوی همهی مراجع تقلید شیعههابه تکرار رد شده است.
پیامد آنچه برشمردم این است.
1- خداوند همهی انسانها را به رنگهای مختلف آفریده است، و لی در نزدی خداوند کسی پیش قدم است، که با تقوا باشد، ان اکرمکم عندالله اتقاکم، پس حس برتریت طلبی جزئی فرهنگی جاهلان است، و از آن بپرهیزید.
2- پیامبر به دلیل از بین بردن اختلافها میان عربها دست به ازدواجها متعدد زد، و از قبیلههای زیادی زن گرفت، به همین دلیل نهباید تفاوت باشد، میان قبایل و هیچ ممانعت نیست در ازدواج.
3- به دستور پیامبر حتا دختری از فرماندهان و حاکمان اسلامی با بردهیی سیا پوست ازدواج کرد، تا رنگ، قبیله و نژاد از میان روند، و انسان ارزش یابد.
راه بیرون رفت از این نوع مسئلهها:
با افرادی که میخواهند، به نحوی دو شخصی را که باهم میتوانند، زندگی کنند، زندگی شان را بههم زنند مبارزه کنید، و جوانان را تشویق کنید، تا با پسران و دختران دیگر اقوام غیر قوم خودش ازدواج کنند، هیچ شرمی نداشته باشید، از ازدواج دختر قومی با قومی دیگر. باید تاجیک دخترش را به هزارهها دهند، و همینطور هزارهها به تاجیکان، و پشتونها و دیگر اقوام ساکن در کشور، تا نسل خلط شود.
با این کار در واقع میشود در دراز مدت، جلوی آدم کشیها و تخریب کشور را گرفت، زیرا گویند: در شهریکه بوی رگ باشد نسوزد، و این واقعیت است، درصورت ازدواجهای بین اقوام دیگر هیچ وقت شاهد، حمله و درپی نابودی آن قومی نخواهیم رفت، که خواهر و یا دختری از فامیل ما در آن جا زندهگی میکنند.
گذشته ازین برای کسانیکه با چنین اندیشه اند، مشوره داده شود، تا مطالعه کنند، و یا اگر سواد ندارند، بیروند از کسی مشوره بخواهند، که راهی نیک را برای شان نشان دهند، نه اینکه از عالمی بیسوادی مشوره بیگرند، که فتوای حرام بودن را صادر کنند، یعنی حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد.
حرف دیگرم برای سادات است، بروید قران و حدیث، مطالعه کنید، اگر نهتوانستید، آنهارا بخوانید، پیش کسی مراجعه کنید، و حل مسایل کنید، به آوازه هیچ وقت قبول نکیند، که علی آباد شهر است.
واژه های کلیدی
تبعیض، تبعیض نژادی، مذهبی و جنسیتی
نام و مشخصات این نویسنده نزد کابل پرس? محفوظ می باشد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدخود این دختر گرفتن و یا دختر دادن ننگین و شرم آور است. در فرهنگ بی فرهنگی اسلامی عشق و عاطفه میان دو انسان اصلا مطرح نیست. دختران را مانند گاو و گوسفند میخرند و میفروشند.
دوستان عزیز غرض اگاهی و روشنگری هر چه بیشتر ذهنیت های بیمار و نزاد پرست حاج کاظم یزدانی مورخ شهیر و توانای کشور در مورد ازدواج سید با غیر سید یا سید و هزاره مطالبی دلچسپ و ارزنده را مستند به ایه های قران کریم و شواهد تاریخی از ازدواج هاشمی نسب ها با غیر هاشمی بصورت مشروح طی چند بخش برشته تحریر اورده که شما میتوانید در سایت جمهوری سکوت مطالعه نمایید.نظر به تشریحات و توضیحات جناب حاج کاظم یزدانی ازدواج دختر سید با هزاره وبر عکس ان از لحاظ مذهبی و شرعی دینی هیچ کدام اشکال ندارد وکسانیکه این مساله را از لحاظ دینی ومذهبی نا روا میداند منافق وبیخبر از دین واحکام مذهبی والهی بوده طبعا نزاد پرست شیطان و بیخبر از دین میباشد
آنلاین : http://gtryuu
اقای محترم شیر احمد نظری ،
مقاله و بخصوص نتیجه گیری تان خیلی به جا و به درد بخور است. در تاریخ بشریت برای ازبین بردن تبعیض نژادی و خصومت ها بین اقوام مختلف، خلط نژادی مؤثر ترین سیاست بوده است. پادشاهان اروپا برای ازبین بردن اختلافات شان همواره باهمدیگر ازدواج کرده اند.
در ضمن، ازدواج ها بین اقوام مختلف پدیده شوم برتری خواهی یک قوم بر قوم دیگر را به مدت زمان از بین میبرد. زیرا بعد از چند نسل، هیچ یک قومی به اصطلاح " اصیل یا غیر اصیل" وجود نخواهد داشت.
شخص خودم خیلی خشنودم، که فامیلم از 5 قوم بزرگ و شریف افغانستان ساخته شده. در سال 2004 دو دختر کاکایم با دو مرد غیور و نازنین هزاره ازدواج کردند. سال گذشته دختر مامایم با یک مرد نازنین اوزبک در سرپل ازدواج کرد. همچنان در سال گذشته پسر مامایم با دختری از قوم به اصطلاح جَت های کابل ازدواج کرد.
در گذشته یعنی از 150 سال به اینطرف فامیلم با همه اقوام، از هزاره تا پینجشری تا اوزبک و تاجک، پشتون و حتی جَت با هم خلط شده ایم. از همین لحاظ خودم را منسوب به همه اقوام شریف و غیور وطنم میدانم و مقابل هیچ یک از اقوام افغانستان خصومت، برتری خواهی یا تبعیض نژادی احساس نمیکنم.
"تبعیض های آموزشی علیه کودکان کولی ها و اقلیت های نژادی" را در سایت یوتوب بنویسید و ویدیوی را در باره اقلیت خیلی محروم جَت در کابل ببینید.
یا به آدرس ذیل مراجعه کنید.
http://persian.euronews.com/20...
یک جواب استثائی به یک مریض روانی و فاشیست قومی:
اول، تمام دشنام هایت را به آدرس خودت میفرستم.
دوم، من در کجای پیامم از ازدواج اجباری چیزی نوشتم؟ این فکر مریض از مغز مریض تو ترشع میکند.
جناب کج بحث، موضوع مقاله ممنوعیت ازدواج بین هزاره و سادات است (تاکید بالای کلمه ممنوعیت یا ممنوع بودن) نه ازدواج اجباری.
مانند همیشه زهرمار قَی میکنی. انسان بدبخت!
ختم مباحثه با مریضان روانی و فاشیستان قومی!
و چند نکته مهم در باره آزادی بیان در سایت کابل پرس?:
اینکه کابل پرس سانسور نمیکند و به هرکس اجازه میدهد، ازین سایت جهت اظهار نظریات خود استفاده کند، عمل خیلی عالی و بی نظیر در آشفته بازار مدیای وابسطه افغانستان است.
اما نمیدانم چراآقای میر هزار به دو اصل اساسی ژورنالیستی، که یکی آن " مرز قرمز" آزادی بیان و دیگری بیطرفی ژورنالیست است، کمتر توجه میکند.
آقای میرهزار بحیث یک ژورنالیست حرفه ای باید آگاه باشد، که برای آزادی بیان مرز های قرمزی تعین شده، که به هیچ بهانه ای نباید ازین مرز قرمز عبور کرد.
به معنی دیگر، هیچ کس اجازه ندارد ( به بهانه آزادی بیان) به کرامت و حرمت انسانی دیگران توهین یا تجاوز کند و حقوق دیگران را پایمال کند.
هیچ یک از مدیای آبرومند، جدی و دیموکرات هرگز خود را بحیث تربییون برای پخش پروپاگند های فاشیستی در اختیار گروه های فاشیستی قرار نمیدهد. حتی برای خود ننگ میداند، که فاشیست ها از تریبیون این مدیا سؤاستفاده کنند.
اینکه آقای میرهزار به فاشیست های قومی اجازه میدهد، که روزانه دها مرتبه به کرامت انسانی دیگران توهین کنند، شاید این کار عمدی باشد، و شاید هم برداشت نادرست آقای میرهزار از پدیده آزادی بیان. من نمیتوانم درین باره قضاوت کنم. اما به خود اجازه میدهم، که ازین روش آقای میرهزار انتقاد کنم.
امید که آزرده نشوند.
دوستان وطن در جه حالت قرار دارد و شما جه چیز های را مطرح میکند اکر از حقیقت نگزریم همین دین است
که تییعظ قایل میشود بین انسان ها حال انکه همه انسان اند جه فرق دارد که کی گرفت انسان اسنان است زمانکه دو نفر
هم دیکر را دوست دارند لعنت به نفر سومی که مداخله کند این گفتار اخوند بوگندو است به امید روزی که دین از همه
جامعه رخت ببندد.
جواب بیماران روانی و راسیست های قومی خاموشی!
ازدواج، درواقع ایجاد رابطه مشروع است میان زن ومرد. این رابطه مشروع منجربه تشکیل نهادی می شود به نام خانواده. به این ترتیب اساس جامعه گذاشته می شود ازین رو ضرورت است تابرای داشتن یک جامعه سالم، دقت کافی درنحوه ایجاد چنین رابط ی دربادی امر صورت گیرد. به این معناکه در ایجاد این رابطه توافق جانبین از هربعد درنظرگرفته شود و مسایل طبی و روانشناختی این رابطه و درنظرداشتن آنهاحایز اهمیت است. ازسویی هم چنین رابطه ی به دور از دوست داشتن و هستی پدیده ی بنام عشق امکان پذیرنیست به این ترتیب عشق را نیزبه مسایلی که گفتیم باید اضافه کرد. دیگربه نظرمن چیزی نمی ماند به لحاظ انسانی که مایه ی نگرانی باشد. اینکه ازدواج دخترسادات باپسرهزاره مشکل داشته باشد، ریشه درتبعیضی داردکه درقاره سیاه و آمریکا بدترین فصل تاریخ را بخود اختصاص داده و امروز این لکه ننگ را به سختی وارثان این تبعیض(سفیدپوستان) یدک می کشند. آپارتایت ومبارزه بانژاد پرستی در دنیا به نهایتش رسیده ولی در این طبل تازه در افغانستان کوبیده می شود. چنانچه سادات صرفن به اهلبیت پیامبر اطلاق شود، و دادن دختر؟؟؟؟ صرفن درون فامیلی باشد، لاجرم آقایان چه توضیحی برای ابوبکرصدیق و زنش(دختررسول خدا) دارندکه یک ازدواج بیرون خانواده گی بود؟؟ دربرابر آیات نفی تبعیض قرآن چه پاسخی دارند؟ چراعبرت نمی گیرند, درحالیکه آیات خدادربرابرشان قرار دارد؟
آنلاین : http://khalilpajhwak.mihanblog.com
جناب شیر احمد نظری!!!
بدرود
فکر می کنم اگر روی املا و انشا تان کار کنید بهتر خواهد بود. بیان نظریه های مالیخولیایی تان به درد من که نخورد. فکر می کنم اگر بهتر بیان کنید شاید بتوانم از آن برداشت درست کنم. همین نوشته ی خود شما رنگ و بوی تعصب و نژاد پرستی می دهد. جمله ی آخرتان واقعا مزخرف است:“ حرف دیگرم برای سادات است، بروید قران و حدیث، مطالعه کنید، اگر نهتوانستید، آنهارا بخوانید، پیش کسی مراجعه کنید، و حل مسایل کنید، به آوازه هیچ وقت قبول نکیند، که علی آباد شهر است.”
این جمله را که گذاشتم توهین مستقیم به سادات است، یعنی شما نمی دانید. اما فکر نمی کنم جالب باشد.
به گونه ی مثال چند حرف و جمله ی تان را می نویسم تا عیب هایتان را از نگاه درست نویسی و غلط املایی بدانید:
روخ نه بلکه رخ- نهمیر نه بلکه نمیر- خانوادهگی نه بلکه خانوادگی (هنگامیکه با خانواده یک پسوند می آید ه کنار گذاشته می شود، مانند زنده که می شود زندگی و امثال آن)- خانوادهیی نه خانواده ی -
بهتر است کتاب درست نویسی یا به دستور نوشتن زبان پارسی مراجعه کنید تا بدانید که ی مجهول و معلوم در کجا ها باید استفاده شود. همچنان کتاب دیکته ی شب را اگر پیدا کردید از آن هم می شود استفاده کنید. سابق برای صنف های اول تا چهار تدریس می شد.
بیاییم روی بخش دوم:
در نوشتن یک مقاله ی خوب باید از منابع متفاوت استفاده شود و به رویت علم استوار باشد نه ختالوژی شخص نویسنده.
همچنان در مورد تمدن عرب قبل از اسلام بخوانید بد نیست، اعراب قبل از اسلام هم تمدن داشته اند و حرف زنده بگور کردن دختران حرف معتبری نیست.
آدرس برقی خودم را نوشته ام اگر نظر خاصی داشتید می توانیم بیشتر درموردش حرف بزنیم.
سپاس
کوس کش مادر قبه می خوای سیدها رو باهزرها جنگ بندازی کیر سیدها وهزرها تو کوس ننتطزر
اقای محترم شیر احمد نظری صاحب، سید های کشور ایران و همسایگی ان افغانستان همان افرادی بودند که سید نبوده بل عرب های کافر بودند که از ترس عملکرد های دشمنانه قبلی خود به عنوان یک عرب نتوانستند در دارالخلافه انزمان زیست نمایند به کشور های که گفتم امدند با ساختن/جعل حدیث خدمت زیادی برای کفار در راستای تامین خواسته های خود برامدند و تا امروز ما شیعیان با این مشکل مواجه هستیم هر روز به یک نحوی ظهور مینماید. در قسمت بیرون رفت از مسله (عدم ازدواج دخت سید با پسر هزاره) شما راه حل ازدواج هزاره (شیعه) را با تاجیک و اقوام ساکن و پشتون ها (سنی ها) مطرح نمودید. اینکار مشکل قبلی را حل ننموده بل از نادانی و بی سوادی افراد در قسمت شناخت مذهب، مشکل دیگری را نیز خلق خواهد کرد. براین اساس و نظر به گفتار مولوی ملا زاده (هدایت گر ما شیعیان در تلویزیون ماهواره یی وصال فارسی) این کار یک اشتباه دیگر ما خواهد بود. با احترام.