شبکه همبستگی تورک های آذری و هزاره آغاز بکار کرد!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اساسنامه
شبکه همبستگی تورک های آذری و هزاره
با خرسندی کامل، در سالروز تاسیس حکومت ملی آذربایجان جنوبی (بیست و یکم آذر سال یکهزار و سیصد و بیست و چهار خورشیدی برابر با دوازده دسامبر یکهزار و نهصد و چهل و پنج میلادی)، "شبکه همبستگی تورک های آذری و هزاره" را تاسیس کرده و برای استحکام و گسترش هر چه بیشتر اتحاد تورک های آذری و هزاره؛ همزمان با یادبود از اسطوره آزادی و عدالت "عبدالخالق هزاره" و فاجعه ی "کتاب سوزان در آذربایجان" توسط دشمنان تورک؛ "سومین جمعه" ماه دسامبر هر سال را روز "همبستگی مردم آذری و هزاره" نام گذاری می کنیم.
همبستگی پایدار و استراتژیک تورک های آذری و هزاره یکی از نیازهای اساسی مردم ما برای از میان برداشتن گسست تاریخی و همچنین ادامه مبارزه با بی عدالتی و ظلم فراگیری می باشد که در چند قرن اخیر بصورت سیستماتیک علیه مردم ما انجام می شود. تورک های آذری و هزاره که در هزاران سال گذشته تمدن درخشانی در تاریخ از خود به یادگار باقی گذاشته اند، از یک خانواده ی مشترک و بزرگ می باشند که همبستگی آنان می تواند سد نیرومندی علیه دشمنان مشترک این مردم باشد و نیز در برقراری توازن و امنیت استراتژیک در منطقه نقشی مهم ایفا کند. در برگ برگ تاریخ هزاران ساله ی منطقه ی ما، نشانه های واضح حضور درخشان و سازنده ی تورک های آذری و هزاره دیده می شود. تاریخ درخشان مردم تورک به هزاران سال پیش از میلاد بر می گردد؛ به هنگامی که تورک های سومری به عنوان اجداد تورک های آذری نخستین پایه های تمدن بشری را در منطقه ای وسیع، با مرکزیت منطقه ای که ما در آن هستیم، پایه گذاری می کردند. اختراع خط اول؛ اختراع معماری و پیکرتراشی؛ فلسفه و ادبیات با شاهکاری همچون حماسه ی " گیل قامیش " بخشی از دستاوردهای تورک های آذری و اجداد آنان برای تمدن بشری می باشد.
تورک های آذری به عنوان شاخه ای بزرگ از ملت تورک هزاران سال در منطقه وسیع جغرافیایی و در عرصه های مختلف، تاثیر انکار ناپذیری بر تحولات داشته اند که با گذشت زمان هنوز هم از این تاثیرات کاسته نشده است.
جمعیت کنونی تورک های آذری بیش از پنجاه میلیون تخمین زده می شود که در بخش های مختلف از جمله در سرزمین آبایی خود آذربایجان جنوبی (بین سی و پنج تا چهل میلیون تن در مناطق وسیعی از آنچه امروز ایران خوانده می شود) و آذربایجان شمالی (نه میلیون تن در جمهوری آذربایجان و جمهوری ناخچیوان) و همچنین در سایر کشورهای منطقه و جهان به عنوان مهاجر پراکنده می باشند.
تورک های آذری بی شک از پایه گذاران یکی از تمدن های مدرن می باشند که با تاسیس امپراطوری ماد به مرحله ای نوین پا گذاشته اند. امپراطوری ماد با دارا بودن ماهیت دموکراتیک و متمدنانه توانسته بود صدها سال با همسایگان خود زندگی مسالمت آمیز داشته و نیز پایه های ارتباطات گسترده را در زمینه های اقتصادی و فرهنگی استوار سازد. هنوز هم ابداعات این امپراطوری در زمینه های مختلف الهام بخش دانشمندان می باشد.
تورک های آذری در بخش بزرگی از منطقه خاورمیانه، که بخشی از آن ایران کنونی نامیده می شود حکومت کرده اند. حکومت های مختلف خاندان تورک در منطقه گاه با دخالت های بیگانه به چالش کشیده شده و یا توسط خاندانی دیگر منقرض شده اند ولی حکومت عمومی به هیچ عنوان از ملت تورک خارج نشده بود. قبل از دخالت بیگانگانی چون یونانی ها و روس ها و سپس اروپایی ها، سرزمین های گسترده ای تحت حاکمیت تورک های آذری قرار داشته است.
آخرین خاندان تورک حاکم بر منطقه، خاندان قاجار، در حالی که همچنان در منطقه به عنوان پیشتاز در مدرنیته بودند، و حتا انقلاب مشروطه و امضای فرمان مشروطیت نیز نشانگر دموکراتیزه شدن مستمر حکومت قاجار بود، با نفوذ جاسوس های بیگانه در دستگاه حاکمیت و همچنین با مواجه شدن با حمله های نظامی گسترده رو به ضعف گذاشت.
کشف نفت در منطقه و به بهره برداری رسیدن اولین چاه نفت مدرن جهان در سرزمینی که به خاطر وجود نفت و شعله گازهای چاه های طبیعی به سرزمین آتش معروف شده بود، باعث گسترده شدن توجه بیگانگان برای تصرف منطقه گردید. این امر باعث بروز جنگ های بیگانه در سرزمین تورک های شد که متاسفانه به تقسیم بندی ناخواسته این سرزمین ها انجامید. جنگ جهانی اول نیاز به انرژی و نیروی کار از سوی کشورهای در حال توسعه آنزمان را آشکارتر کرد و اقدامات وسیع و جنایات گسترده برای اشغال کشورهای صاحب انرژی و نیروی کار باعث از مدار خارج شدن سیستم های حکومتی قدیمی شد. بعد از جنگ جهانی نخست، دول بیگانه برای نابود کردن حکومت های باستانی در منطقه خاورمیانه نقشه های شوم کشیده و به اجرا درآوردند. یکی از آن نقشه ها علیه حکومت قاجاریه بود که به دست عمال خودی عملی شد که در راس آنها نیز رضا پالانی مشهور به رضا میرپنج قرار داده شده بود. بعد از کودتای نظامیان حمایت شده از سوی کشورهای بیگانه، در سال یکهزار و بیست و پنج میلادی رضا پالانی بدون دارا بودن هرگونه سابقه و یا متعلق بودن به خاندان سلطنتی، به عنوان شاه نصب شد. بعد از این بود که برای استثمار وسیع، سیاست آسیمیله سازی ملت تورک و دیگر ملل غیر فارس در منطقه شروع شد. دشمنی با کشورهای دوست و هم نژادهای تورک به اوج رسید و دستگاه های صوتی-تصویری مدرن به خدمت شوونیسم درآورده شد.
در خلال سده های گذشته، مردم تورک آذربایجان بارها برای مبارزه با اشغال بیگانه و سیاست های آسیمیله سازی به پا خاسته اند. انقلاب بای بک خرمدین، شیخ محمد خیابانی، محمد تقی خان پسیان، انقلاب مشروطه، حکومت ملی فرقه دموکرات و انقلاب اسلامی از نمونه های بارز این قیام ها می باشند. ولی، به خاطر اینکه هدف این قیامها رفاه تورک های آذری نبود، بلکه هدف آنها شامل اخذ آزادی برای تمامی ملل ساکن در منطقه بوده، نتیجه این مبارزات کاملا به ضرر تورک های آذری بوده است. قیام فرقه دموکرات دارای ماهیتی فدرالیستی در بخشهای محدود و با نادیده گرفتن حق حاکمیت ملی در داخل مرزهای تاریخی و سیاسی آنروز آذربایجان تشکیل شده بود ولی بعد از پیروزی حکومت ملی و کارشکنی های گسترده حکومت مرکزی تحت سلطه فارس ها، درخواست برای استقلال از ایران بیشتر شد؛ ولی این درخواست با حمله رژیم پهلوی و با حمایت دولت های غربی و چشم پوشی روسیه به خاطر اخذ قرارداد نفت به خاک و خون کشیده شد. بیش از شصت هزار تن کشته، زخمی، زندانی، تبعید شده و یا مجبور به مهاجرت شدند. اما قیام "هارای هارای من تورکم" در بیست و دوم ماه می سال دوهزار و شش میلادی مصادف با اول خردادماه هزار و سیصد و هشتاد و پنج شمسی آغازگر انقلابی با ماهیتی متفاوت بود.
در قیام خرداد هشتاد وپنج مردم آذربایجان در مخالفت با سیاست های رژیم فارس شعار "هارای هارای من تورکم" و بدین ترتیب مرزبندی بین خود و اقلیت اشغالگر را گوشزد کرد. این قیام نکته آغازین مبارزه مدرن و مدنی آذربایجان شد تا دیگر برای آزادی کسانی که به آزادی دیگران اعتقادی ندارند مبارزه نکرده و مبارزه خود را نخست برای خود هدایت نمایند.
بدون شک پیشرفت کشور ایران کنونی مدیون حضور آذری ها می باشد. علوم جدید، کشفیات و اداره سیاسی کشور هرچند از سوی آذری ها زنده مانده ، ولی به خاطر عدم وجود حس ملی گرایی در بین طبقه آسیمیله شده، این اقدامات به عنوان دولت رسمی ثبت می شوند و چود زبان رسمی دولت فارسی است، افراد دانشمند و عالم نیز به عنوان فارس زبان شناخته می شوند. این امر در زمان استیلای اعراب بر منطقه نیز باعث شد تا دانشمندان و فیلسوفان تاثیرگذار در تاریخ به عنوان عرب ثبت شوند.
در حال حاضر حرکت ملی آذربایجان با دارا بودن ابعاد مختلف به شکوفایی خود ادامه می دهد و در زمان های مختلف شاهد فوران عظمتی و اعتقاد جوانان آذربایجانی می باشیم. مبارزه ای که با حمایت از تیم فوتبال تیراختورسازی (تراکتور سازی) شروع شده نمونه ای از مبارزات عظیم جوانان آذری می باشد که می تواند مشابه اهمیت و مقام تیم بارسلونا در اسپانیا باشد. هواداران تیم بارسلونا نیز برای مبارزه با اشغال سرزمین کاتالونیا قیامی آرام و مدنی شروع کرده اند که عنقریب به نتیجه دلخواه خواهد رسید.
ناگفته نماند حمایت دولتهای خارجی از رژیم های پهلوی و اسلامی در ایران کنونی یکی از مهمترین علل تداوم اشغال سرزمین های ملل غیر فارس می باشد. اگر این حمایت ها قطع شود و خواست عمومی بتواند بارور شود، بدون شک شاهد شکست اشغالگری اقلیت فارس بر ملل دیگر، و مخصوصا اکثریت ساکنان ایران، یعنی تورک های آذری خواهیم بود.
تورک های هزاره نیز همچون تورک های آذری هزاران سال تمدن درخشان و با شکوه از خود در منطقه ی وسیعی از آسیا به یادگار گذاشته اند. پیش از تمدن بزرگ و باشکوه کوشانی که اجداد مردم هزاره آن را بنا گذاشته بودند و بزرگترین پیکره های ایستاده ی بودا در بامیان باستان یکی از شاهکارهای بشری آنان می باشد؛ تورک های هزاره در نقاط مختلف آسیا پراکنده بودند. این پراکندگی وسعت خاصی داشته است. از بخش های وسیعی از کشوری که امروز بنام افغانستان یاد می شود گرفته تا شرق کشوری که امروز به نام ایران یاد می شود؛ مناطق بود و باش مردم هزاره محسوب می شود. اجداد هزاره ها همچنین در کشورهای آسیای میانه و اطراف دریای خزر حضوری چشمگیر داشته اند؛ بصورتی که نام این دریا یعنی "خزر" به نام اجداد مردم هزاره معروف می باشد. در منابع گوناگون از سرزمین مردم هزاره در افغانستان فعلی و شرق ایران فعلی با نام های مختلفی همچون ستاگیدیا، غرمارث، زابلستان، غرجستان و هزارستان یاد شده است. جمعیت کنونی مردم هزاره بیش از 20 میلیون تخمین زده می شود.
در چند قرن اخیر با ورود استعمار و حاکمیت بیگانگان و دست نشاندگان بر منطقه ی ما، شرایط بصورت گسترده دگرگون شد و بیگانگان و اشغالگران علاوه بر ارتکاب شدیدترین جنایات بشری علیه مردم هزاره و آذری، دست به نابودی، تخریب و یا غارت آثار تاریخی ما زده و جعل تاریخ و فرهنگ را روی دست گرفتند.
همسایگان و دولت های اروپایی و آمریکا از گذشته تلاش داشته اند تا سرزمین های حاصلخیز تورک های را غصب کنند. جنگهایی هم که به تورک های تحمیل شده ماهیت اشغالگری را به وضوح نمایش داده است. در جنگهای مدرن، کشورهایی چون روسیه کنونی توانسته بود با تحمیل قراردادهایی چون گلستان و ترکمنستان بخشهای عمده ای از خاک آذربایجان را جدا کرده و به خاک خود ضمیمه کند. آذربایجان شمالی، ارمنستان، گرجستان، بخشهایی از ترکمنستان و همچنین بخشهایی از افغانستان کنونی در جریان جنگها و سپس عقد معاهدات تحمیلی جدا شده اند. جنگ مذهبی با امپراطوری عثمانی نیز باعث جدا شدن بخشهایی عمده از آذربایجان شد. بخشهای شرقی، وان و سواحل دریای سیاه در تورکیه کنونی در گذشته متعلق به آذربایجان بوده است. به معنی دیگر، تسلط تورک های آذری به چهار دریا با مواجه شدن با سیاست چهار دریای بیگانگان متزلزل شده و ارتباط با این دریاها قطع شد. آذربایجان با دارا بودن بنادر مهم در دریای خزر، خلیج کنگر (فارس یا عرب کنونی) و دریای عمان، دریای سیاه و دریای مدیترانه یکی از مهمترین نقاط استراتژیک جهان بود که به همین منظور نیز "قلب دنیا" نامیده می شد. برای نابود کردن تسلط تورک های، دشمنان با استفاده از اقلیت های مسکون در منطقه و نیز حمله نظامی جنایات گسترده ای مرتکب شده اند. گذشته از جنگهای نظامی نابرابر، دشمن از دو قوم در مقابل آذربایجان استفاده کرده است: ارامنه و اکراد.
ارامنه به خاطر اختلاف دینی با تورک های در طول تاریخ به کرات دست به قتل عام زده و جنایات بیشماری مرتکب شده اند. نسل کشی های متعددی که ارامنه به راه انداخته اند دارای اسناد غیرقابل انکاری می باشد ولی به خاطر حمایت دولت های غربی و همچنین روسیه از ارامنه، این اسناد به نابودی سوق داده می شوند. هنوز آثار جنایات گسترده ارمنه در منطقه قوبا، شوشا، قاراباغ، خوجالی، اورمو، خوی و بخشهای مابین ایران کنونی و تورکیه کنونی باقیمانده است. مزارهای دسته جمعی، اسناد دولتی و حتی دست نوشته های دیپلماتهای خارجی می تواند بازگو کننده گستردگی این جنایات باشند.
اکراد نیز با حمایت دولتهای خارجی حملات متعددی بر علیه آذربایجان انجام داده اند. این حملات به خاطر نبود قدرت فردی از سوی اکراد چندان مهم نبوده ولی سیاست پیشروی اکراد در آذربایجان باعث بروز برخی وقایع جنایتکارانه بوده است. در اوایل اکراد با متحد شدن با ارامنه به حمله بر علیه تورک های اقدام می کردند ولی پس از تحت حمایت قرار گرفتن از سوی دولتهای بیگانه، حملات مستقیم خود را نیز شروع کرده اند. آخرین حمله گسترده اکراد در شهر سولدوز با شکست روبرو شد. در خلال وقوع انقلاب اسلامی، اکراد با تجمیع گروههای مختلف از ایران، تورکیه، عراق و ارمنستان به پیشروی در آذربایجان پرداخته و در شهر سولدوز (نقده فعلی) اقدام به کشتار مردم بی سلاح کردند. این اقدام اکراد برای تثبیت حضور خود در بخشهای غربی آذربایجان جنوبی بود که هنوز در نقشه های خیالی و ساخته و پرداخته دولتهای بیگانه برای تجزیه بیشتر آذربایجان موجود می باشد.
از جانب دیگر، پیش از قرن 19 میلادی؛ در کشوری که در آخر قرن 19 افغانستان خوانده شد و پهنای وسیع تری داشت؛ تورک های هزاره حدود 67 درصد جمعیت آن را تشکیل می دادند. در قرن 19 میلادی همزمان با گسترش دخالت های استعمار بریتانیایی، هزاره ها با نسل کشی، برده داری، کوچ اجباری و غارت زمین مواجه شدند. در این قرن تورک های هزاره از بخش های وسیعی از جنوب کشور افغانستان فعلی رانده شدند. زمین ها و خانه و کاشانه ی آنان، از جنوبی ترین نقطه ی افغانستان فعلی مانند قندهار، هلمند و زابل، توسط افغان ها یا همان پشتون های هجوم آورده از هند اشغال شد.
گرچه افغان ها از قرن 18 با حملات کسانی چون میرویس افغان، محمود افغان، اشرف افغان و احمد شاه ابدالی قصد اشغال سرزمین تورک های هزاره را داشتند اما در آن زمان چندان نتوانستند به اهداف شوم خود دست یابند و در قرن بعد آن، یکی دیگر از اشغالگران افغان بنام دوست محمد خان با کمک بریتانیا، بخش هایی از سرزمین هزاره ها را اشغال کرده و به افغان ها یا همان پشتون ها واگذار کرد. در قرن 19، استعمار بریتانیا که در آن وقت برای درهم شکستن تورک ها از دسیسه های مختلف کار می گرفت، از طرفی حکومت تورک قاجار را در قسمت خراسان، مستقیم و یا بوسیله ی عوامل افغان خود تهدید می کرد و از طرف دیگر همین عوامل افغان را در قسمت های جنوبی سرزمین هزاره ها مانند قندهار، علیه تورک های هزاره حمایت می نمود. بریتانیا از طرفی دیگر نیز با جدا سازی هرات از حکومت تورک قاجار، تلاش کرد تا رابطه و اتصال جغرافیایی میان تورک های هزاره را در دو سوی هرات یعنی خراسان و هزارستان قطع کند. این اقدامات باعث ضربه زدن به تورک ها از چند جهت شد و زمینه های نسل کشی و اشغال سرزمین هایشان را مناطق وسیع فراهم کرد.
در آخرین دهه ی قرن 19 میلادی؛ در زمان حکومت عبدالرحمان افغان، بیش از نیمی از جمعیت تورک های هزاره قتل عام شده؛ هزاران تن از آنان بصورت برده و کنیز فروخته شد و جمعیت انبوهی از آنان به مناطق و کشورهای همجوار از جمله کشورهای آسیای میانه و پاکستان فعلی پناه بردند. جمعیت انبوهی از هزاره ها نیز به شرق ایران فعلی رفته و در پناه هزاره های خراسانی جای گرفتند. پادشاه افغان عبدالرحمان که زمین ها و خانه و کاشانه هزاره ها را به افغان ها واگذار کرده بود، هزاره های باقی مانده را در دوردست ترین مناطق مرکزی در حالت محاصره قرار داد و تبعیض سخت و سنگین علیه آنان وضع نمود. از آن زمان حکومت های افغان با گسیل وحشیانه ی کوچی های پشتون از پاکستان فعلی و مناطق شرقی و جنوبی افغانستان فعلی، به مناطق باقی مانده از سرزمین هزاره ها، همه ساله به غارت و کشتار می پردازند.
در همان دهه ی آخر قرن 19، تورک های هزاره مبارزه ی جانانه ای علیه اشغالگران افغان کردند، طوری که به گزارش رسانه های بین المللی وقت، یکبار چهل هزار و بار دیگر هفتاد هزار سرباز و کوچی اشغالگر افغان در هنگام حمله به سرزمین هزاره ها، شکست سنگین خوردند. اشغالگران افغان که دوباره مجهز تربا تسلیحات بریتانیایی برای حمله به سرزمین مردم هزاره لشکر کشیدند، از چند جبهه وارد عمل شدند. بخشی از این حملات از جنوب سرزمین هزاره ها یعنی قندهار و ارزگان آغاز شد، بخشی دیگر از غرب، بخش از مرکز و بخشی از شمال. اشغالگران بخشی از مرتجعان مذهبی را نیز با پول خریدند و حکم ارتداد مردم هزاره را صادر کردند تا در جنگ برای اشغال سرزمین هزاره و قتل عام آنان، همراهی سایر گروه ها را نیز بدست آورند. استفاده از اهرم مذهب و کافر خواندن هزاره ها، استفاده از تسلیحات پیشرفته روز که توسط بریتانیا در اختیار اشغالگران قرار گرفت، حمایت های سیاسی و مالی بریتانیا و ایجاد شکاف در صفوف مبارزان هزاره، به شکست قیام برحق تورک های هزاره انجامید.
از آن زمان تاکنون، جنایات علیه مردم هزاره با تبعیض سیستماتیک، تعقیب و آزار و اذیت آنان، کوچ اجباری و تخریب آثار تاریخی آنان و جعل تاریخ و فرهنگ آنان ادامه یافت. در سال 1929 میلادی با اشغال کابل توسط جاسوس بریتانیایی محمد نادر، جنایات علیه هزاره ها و اشغال سرزمین های آنان دوباره اوج گرفت. در سال 1933 میلادی، عبدالخالق هزاره با شلیک سه گلوله به زندگی این دیکتاتور پایان داد و نام خود را به عنوان اسطوره ی آزادی و عدالت در تاریخ به ثبت رساند. پس از محمد نادر، محمد ظاهر پسرش بر تخت پادشاهی نشست و در همان زمان حکومت وی کوشش های بسیار کرد تا بر اساس نژاد ساخته و پرداخته ی آریایی، ارتباطات گسترده با رژيم نازی در آلمان برقرار کند. اندیشه های نازیستی حکومت به شکل افغانی آن که ریشه در حکومت های اشغالگر پیش از آن داشت، فشار را بر هزاره ها و سایر تورک های منطقه افزایش داد. این جنایات طوری بود که در شمال افغانستان فعلی یعنی تورکستان جنوبی کوره های آدم سوزی برپا، و کتاب سوزان براه انداخته شد. حکومت کتاب های تورکی را آتش زده و زبان ناشناخته ی پشتو را زبان رسمی معرفی می کرد. این دوره، دوره ای دیگر از غارت و تخریب آثار تاریخی تورک های محسوب می شود. به همین گونه در دوره ی محمد داود پسر عموی محمد ظاهر که با کودتا حکومت را به دست گرفت، تورک های افغانستان بويژه هزاره ها، با تبعیض سیستماتیک روبرو بوده اند.
در فبروری سال 1993، فاشیزم با فرماندهی احمد شاه مسعود، عبدالرب رسول سیاف، برهان الدین ربانی، شیخ آصف محسنی، سید حسین انوری و سایر عوامل جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی نسل کشی افشار را در شهر کابل رقم زدند و هزاران تن از مردم هزاره را در روز دهم و یازدهم این ماه قتل عام کردند. این قتل عام بگونه ای وسیع بوده که منطقه ی افشار محل سکونت هزاره ها در غرب شهر کابل با خاک یکسان شد.
در همان دهه، یعنی در دهه ی آخر قرن بیستم و در زمان حکومت پشتون های طالب زیر نام امارت اسلامی طالبان، جنایات علیه تورک های هزاره دوباره اوج گرفت. هزاران تن از مردم هزاره در نقاط مختلف از جمله مزار شریف، بامیان، غزنی، هرات و یکاولنگ قتل عام شدند و هجوم کوچی های پشتون بر مناطق هزاره نشین افزایش چشمگیر یافت. بر طبق اسناد و گزارش های موثق، در ماه آگوست سال 1998، پشتون های طالب با همکاری پشتون هایی که قبلا در ترکستان جنوبی جابجا شده بودند، در چند روز محدود بیش از ده هزار تن از مردم هزاره را قتل عام کردند. والی وقت طالبان بر منبر مسجدی رفته و با صدور فتوایی که در آن هزاره ها را کافر خوانده بود، دستور قتل عام هزاره ها را صادر کرد. طالبان در جریان حمله به مناطق شمالی افغانستان فعلی یا تورکستان جنوبی، بصورت گسترده دست به قتل عام تورک ها و بويژه هزاره ها می زدند و پس از اشغال شهر مزار شریف، این جنایات به مناطق مختلف از جمله هزارستان کشیده شد.
در ماه مارس سال 2001 میلادی نیز پشتون های طالب به دستور اربابان خود، پیکره های بودا در بامیان باستان را که بزرگترین نشانه ی تاریخی و فرهنگی هزاره ها می باشد تخریب کردند.
در رژيم دست نشانده و پشتونیستی حامد کرزی نیز، حکومت با حمایت از کوچی های مسلح پشتون، تبعیض سیستماتیک در عرصه های مختلف و دست اندازی بر منابع طبیعی، به جنایات خود علیه تورک های هزاره ادامه داده است. گروه پشتونیستی طالبان نیز با مسدود کردن راه ها، سربریدن، تیرباران و بمب گذاری و انتحار، در افزایش جنایت علیه هزاره ها نقش اساسی دارد.
در کشور فعلی پاکستان و در شهر کویته، از چند سال به اینسو، هزاره ها بصورت سازمان یافته هدف حملات گروه های تروریست قرار می گیرند. این حملات بخشی در نتیجه ی رقابت های کثیف جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می باشد و توسط گروه های تروریست همچون لشکر جنگهوی صورت می گیرد. بخش دیگری از این کشتارها توسط پشتون های طالب که شهر کویته را به یکی از پایگاه های اصلی خود تبدیل کرده اند صورت می پذیرد. عوامل استخبارات یا سرویس جاسوسی آی. اس. آی که پشتون ها در آن نفوذ قابل توجه دارند نیز در پشت پرده ی این کشتارهای سیستماتیک قرار دارند.
در قلمروی که امروز جمهوری اسلامی ایران خوانده می شود نیز میلیون ها تن از تورک های هزاره آپارتاید را تجربه می کنند.
با وجود ادامه جنایات سیستماتیک علیه تورک های هزاره، آنان همچنان برای دستیابی به حقوق خود تلاش می کنند. در زمان حکومت پشتونیستی حامد کرزی با وجود تبعیض های سیستماتیک، هزاره ها در بخش های مختلف آموزشی، فرهنگی، ورزشی و مدنی پیشتاز می باشند. درصد آموزش زنان در جامعه هزاره نسبت به سایر گروه های قومی بسیار بالاتر است و برای نخستین بار در تاریخ این سرزمین اشغال شده، روح الله نیکپای، نه یکبار بلکه دوبار تنها مدال های افغانستان فعلی را از رقابت های المپیک بدست می آورد. تورک های هزاره اکنون در اعتراض به کشتار و نسل کشی تظاهرات و راه پیمایی های جهانی برگزار می کنند و ده ها هزار پناهنده در کشورهای مختلف هماهنگ تر می شوند تا به عنوان بازوی نیرومندی، به یاری مردم هزاره بشتابند.
با توجه به واقعیت های تاریخی و معاصر، شبکه همبستگی تورک های آذری و هزاره برای ایجاد اتحاد گسست ناپذیر و استراتژيک در محورهای زیر فعالیت خود را آغاز می کند:
یک: آگاهی رسانی گسترده و مستند در خصوص ارتباطات نژادی و تاریخی بین تورک های آذری و هزاره
دو: شناساندن تورک های آذری و هزاره به یکدیگر و برجسته کردن وضعیت آنان در بین هر دو گروه مردمی تورک
سه: ژرف کردن روابط مردمی میان تورک های آذری و هزاره از راه ارتباطات فرهنگی و اجتماعی
چهار: ایجاد گروه های مشترک همکاری در بخش های مختلف همچون بخش های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و پژوهشی
پنج: واکنش منسجم و متحد در شرایط و رویدادهای سرنوشت ساز برای دو گروه مردمی تورک آذری و هزاره و حمایت همه جانبه از یکدیگر
شش: مقابله سریع، همگانی و قاطع با هر نوع تهدید و جنایتی که علیه تورک های آذری و هزاره صورت می گیرد
هفت: مقابله با هر نوع تفرقه اندازی و ایجاد شکاف میان تورک های آذری و هزاره
هشت: تلاش برای بازتاب فراگیر واقعیت های تاریخی و معاصر تورک های آذری و هزاره در افکار عمومی منطقه و جهان
نه: استفاده از تکنولوژی روز و ایجاد رسانه های مشترک چاپی، دیداری، شنیداری و اینترنتی
ده: تلاش برای ایجاد اتحاد و همبستگی میان تورک های آذری و هزاره با سایر گروه های مردمی تورک.
شبکه همبستگی تورک های آذری و هزاره از تمام قشرهای جامعه می خواهد تا برای عمیق تر شدن انسجام و همبستگی میان این دو گروه مردمی بزرگ و پیشبرد اهداف استراتژيک، با این شبکه همکاری داشته باشند.
اتحاد و همبستگی دوامدار، ژرف و استراتژيک تورک های آذری و هزاره می تواند سد نیرومندی علیه دشمنان مشترک باشد و همچنین در برقراری توازن و امنیت منطقه نقشی مهم ایفا کند.
شبکه همبستگی تورک های آذری و هزاره
12/12/2012
پيامها
12 دسامبر 2012, 04:10, توسط ن.ب مرك بر يشتون با كستانى بيناموس كه بم را در اله تناسلى زن خود مياورد.
نظر به كفته عصر دولتساهى محترم.راه را يا فتيد ,راه رفتن را بيا موزيد.از نفرت و كزشته خونين نوشته ايد,اين هم بخاطر اينده و تعين را مهم است ولى قدمهاى بعدى بلان شده بخاطر نجات هزاره هاى كشور فغانستان برداشته شود.بوديجه ولايت ديكندى نظر به كفته داكتر بشر دوست 1200 دالر و از بازسازى دران خبرى نيست.همه بلانها در وزارت ماليه كارشكنى شده وبه بهانهاى مختلف در روى كاغد باقى ميماند و تمام سروت در جنوب سرازير ميشود.انجا يك مكتب قرارداد ميشود 200 هزار دالر ,بعد يك هفته مصارفش تير ميشود كه سوخت.باز اين مكتب 200هزار بول برداخته ميشود,بازهم سوخت.جندين بار جعل و تقلب ميشود.
كرجه اين مسله برايم نو است ولى باز هم هر قدمى كه در راه نجات از دوزخ كنونى قبيله بر داشته ميشود قابل تمجيد است.اين يك تحرك است ما اسير هستيم و لى بخاطر نجات شور هم نميخوريم.
سازمان فرهنكى تركان او غانستان و هزاره ها هم سازمانهاى فرهنكى دارند.افراد خيلى لايق مانند داكتر صاحب همت فاريابى ,غلامسخى اروزكانى ,نبى زاده صاحب ميمنكى,بروفيسر شهرانى اينها همه ميتوانند كومك كنند.اين افراد و سازمانها خوب در خشيده اند.خدا كند كه شما هم موفق باشيد.
12 دسامبر 2012, 18:36, توسط عبدالله
وقتی اسم یک ایجنت شورای نظار، قلمزن تنظیمی، گردن کلفت کمسواد، نان به نرخ روز خور، را در تایید یا تکذیب مساله ای بیاورید ، مطلب وث میشود و خواننه پشیمان از مراجعه به کامنت!
عصر اخیرا پیشنهاد داده است،ز دن و کندن و چاقوکشی شیعه یان در ماه محرم، به رسمیت شناخته شود( یعنی گور پدر سنی ها)! کجاست آن کشور اروپایی یا امریکایی، که جناب عصر، آبجو میخورد و نسخه های دمکراتیک (!) صادر میکند!مرگ خوب است اما برای همسایه! عبدالله
12 دسامبر 2012, 08:15, توسط زمان هزاره
من شخصا که نمی دانم که این تورک گرایی چه نفعی برای هزاره ها دارد. ایا قراراست ما در مقابل ایران قرار بگیریم؟ یا نه قرار است ما در مقابل ارمنستان قرار بگیریم؟
من فکر می کنم که تعدادی از ما هزاره ها راه را گم کرده ایم. فکر می کنم که ترکیه در پشت این توهمات است که تورک گرایی می تواند هزاره جات را نجات بدهد. تورک های جهان برای ازبک ها و ترکمن های افغانستان چه کرده اند که برای ما بکنند؟
دل خود را به اب یخ تازه کردن دردی را دوا نمی کند. باید به دنبال نان رفت.
در قیرقزستان، قیرقز ها، برادران تورکتبار ازبک خود را قتل عام نکردند؟ چرا در انجا تورک گرایی کار نکرد؟ تورکیه اگر خیلی مرد است برود قره باغ اذربایجان را ازاد کند که در یک قدمی اش قرار دارد.
همین حالا تورکیه برای طالبان دفتر داده است. ایا این برای ما مفید است ؟
هزاره ها فارسی زبان هستند و ریشه ای نژادی شان هم دقیقا معلوم نیست مثل بقیه مردم افغانستان. آریا گرایی و تورک گرایی رومانتیک کسی را در افغانستان به نان و نوا نرسانده است. این گرایش ها بیشتر از درماندگی است تا واقعیت گرایی و سیاست عملی.
این به معنی دشمنی با شما نیست. برای تان موفقیت می خواهم اما شخصا به این کارها امیدوار نیستم و ان را ضیاع وقت و انرژی می دانم.
12 دسامبر 2012, 11:08, توسط ن.ب مرك بر يشتون با كستانى بيناموس كه بم را در اله تناسلى زن خود مياورد.
بنام زمان ه خد مت شما عرض كنم كه تركيه دوست و برادر كشور ماست. امروز تركيه ميخواهد كه با كستان سر تنبه را قانع كند كه جنك را در او غانستان قطع كند.بروزه هاى بسيار ما از تركيه داريم. كاشكى ديكر كشور ها هم مانند تركيه و هند دوستان عزيز كشور ميبودند.ما سه كشور دوست داريم كه در طول تاريخ دوست ما بوده.هند بزرك تركيه و تاجيكستان.ديكر مسايل جهانى را بما غرض نيست.ما را به قره باغ بالا و بايين جى.اينكه با ما جه كرده مهم است. با كستان و ايران و خو ما را تباه و بر باد كرد. بخوص با كستان كه در اخر از هر طريقه بخاطر ريختاندن خون فرزند وطن من كار كرفت,حتى بم را در فلان زن خود هم انتقال دادند.
مرك بر بشتون بيناموس با كستانى كه بم را در مقعد خود اورده و خالد عزيز ما را بخون غلط داد.
بار ديكر فلان زن تانرا هم تلاشى ميكنيم.
13 دسامبر 2012, 10:51, توسط حبیب قویاش
سلام به خوانندگان کابل پرس? و درود به زمان هزاره إ یک سوال از جناب شما میشود که در زمان جنگ آذربایجان وارمنستان ،رژیم فاشیستی ایران از کدام کشور دفاع نمود؟ طبعیست که ،از کشور ارمنستان إچرا؟
12 دسامبر 2012, 11:42, توسط زال
امید موفقیت برای تورکان آذری و هزاره
12 دسامبر 2012, 13:18, توسط Tolay khan
I don,t think that any azari know , about this so call hazara and azari friendship
First of all Azari are nto turk, azari are arian , who adopted turkish language
and Hazara are not turk either, hazara are mughul , who change thier language to Farsi
it,s upseting that hazara are still running from thier true identity
12 دسامبر 2012, 21:01, توسط ayda
آذری و هزاره تورکلری همرایلیگی توپلومونا تبریک و حمایت مساژی
سئوینج دولو اورکله یئنی توپلومون، گونئی آذربایجاندا میللی هوکومتین قورولماسی ایلدؤنومونده ایشه باشلاماسینی آلقیشلاییریق و سیز عزیزلره ساغلام یاشام و باشاریلار دیلییریک.
بیزده اؤز نؤبهمیزده چالیشیریق تا آذربایجان تورکلری و هزاره تورکلری آراسیندا یئنی باغلار یاراداراق وار اولان گرچکلری داها اتگین حاله گتیرک. اوماریق کی فردلر و توپلوملار آراسی ایشبیرلیگی ایتگین دوشموش باغلاری یئنیدن خالقیمیزا تقدیم ائدهرک داها دوزگون بیرلیک یاراتسین.
بای بک
۰۲/۱۲/۲۰۱۲
آنلاین : http://baybak.com/say_7756.azr
12 دسامبر 2012, 15:44, توسط د غمجن زوى
همبستكى تركان ازرى و هزاره هاى تركى را تبريك ميكوييم.
12 دسامبر 2012, 19:57, توسط غوربندی
ازروزیکه نوشته ها دررابطه به اتحاد هزاره ها وآذری ها رادرسایت کابل پرس? دیده ام یک دوهفته می گذرد ولی خداشاهد است که به عنوان یک هزاره هرچه فکرمیکنم ازاین مسله سردرنمی آرم ,وتابه امروز متاسفانه هیچ وجه مشترک بین خودها وآذری ها نیافتم وهم دلیل منطقی چنین حرکتی رادرک نتوانستم .
دوستان!بهترنیست که روی همبستگی هزاره های ما کارنمایم وبعد روی همبستگی هزاره باتمام اقوام وملیت های این سرزمین کارنمایم؟
کامگارباشید
13 دسامبر 2012, 01:58
What a nonesence struggle to empower ourself by connecting to whom we never had known and had relation to them.It is much better to empower ourself in geopolitical area we are living now And tyreless struggle to impose ourself by education and scientific thinking about our fate in this spicific geographcal area we are now and with the people we have relation in daily basis. Insted of running ,jumping and leaping for irrational and totally foolse idea. that the end of the day we findout we lost everything.
13 دسامبر 2012, 13:15, توسط بهمن
این سر آغاز خوبی است، ارمنستان مردهای بیش نیست، دولت مرکزی ایران که فارسها را نمایندگی میکند به شدت منزوی شده، ارمنستان نیز منزوی شده، اقتصاد هر دو کشور ارمنستان و ایران در حال فروپاشی است، در حالیکه اقتصاد ترکیه و جمهوری آذربایجان در حال پیشرفت است.
13 دسامبر 2012, 13:17, توسط بهمن
من برای آزادی خاک آذربایجان از دست اشغال گران ارمنی به کمک ترکهای آذربایجان خواهم رفت
15 دسامبر 2012, 16:50, توسط ..
واه واه افغانستان ره خوب از دست طالبان خلاص کدی که حالی به کمک ترکهای آذربایجان میری. یا عصاب ته بیخی از دست دادی؟ لاف زدن هم از خود حد داره.
13 دسامبر 2012, 13:39, توسط بهمن
آذربایجان جنوبی برای "رفراندوم استقلال " از سازمان ملل کمک خواست .
چاپ ايميل
چهارشنبه, دسامبر 12, 2012 - 22:03
امیرحسین موحدی
در یک اقدام بی سابقه گروههای سیاسی آذربایجانی نامه مهمی خطاب به دبیر کّل سازمان ملل متحد نوشته و بر اساس مصوبهٔ ۲۲۰۰ - ۱۹۶۶ این سازمان خواستار برگزاری رفراندوم در اراضی آذربایجان برای استقلال از ایران شدند این نامه و مفاد و مطالبات آن کاملا حقوق و در چهار چوب قوانین بین المللی میباشد
نیروهای سیاسی و تشکیلاتهای آزربایجان جنوبی در نامه ای از دبیر کل سازمان ملل درخواست برگزاری رفراندوم در آزربایجان جنوبی برای تامین اصل “حق تعیین سرنوشت” شدند. در این نامه که از سوی بسیاری از تشکیلات های فعال در داخل و خارج از آزربایجان جنوبی امضا شده است، از “بان کی مون” خواسته شده است که بر اساس مصوبه شماره ۲۲۰۰A در تاریخ ۱۹۶۶ برای ملت آزربایجان جنوبی در محدوده اراضی تاریخی آن حق تعیین سرنوشت به رسمیت شناخته شود.در قسمتی از این نامه با استناد به سخنان علی اکبر صالحی-وزیر خارجه ایران- در سفر اخیر خود به ترکیهٔ که اعتراف کرد: در ایران ۴۰درصد اهالی آذربایجانی هستند, توجه دبیر کّل را به نادیده گرفته شدن و سرکوب این جمعیت عظیم توسط حکومت ایران ،جلب میکند
در ادامه لیست گروه های سیاسی و متن این نامه را مشاهده می کنید.
اتحادیه ملی دمکراتیک آزربایجان(Birlik)
تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان(AMDT)
حزب سوسیال دمکرات آزربایجان(ASDP)
حزب دموکرات آزربایجان جنوبی(GADP)
حزب استقلال آزربایجان جنوبی(GAİP)
حزب لیبرال دمکرات آزربایجان جنوبی(GALDP)
جبهه آزادی ملی آزربایجان جنوبی(GAMAC)
حرکت بیداری ملی آزربایجان جنوبی(GAMOH)
حزب رهایی آزربایجان جنوبی(AGP)
آنلاین : http://http://www.iranglobal.i...
13 دسامبر 2012, 14:07, توسط بهمن
((((((( 21 آذر، روز فجر و شکست آذربایجان ))))))) http://www.iranglobal.info/node/13081
چاپ ايميل
دوشنبه, دسامبر 10, 2012 - 22:52
دکتر م. سببی
بر خلاف تبلیغات مغرضانه، حکومت خودمختار فرقه آذربایجان و حرکت مشروع مردمی آن آفریده مسکو و خواستار تجزیه ایران نبود. برعکس، استالین بخاطر نگرانی از رشد نهضت ناسیونالیستی در آذربایجان و تمایل آن به روابط دوستانه و همکاری با ترکیه مجبور به حمایت، کنترل و فروپاشیدن بموقع آن بود. با آنکه مطالبات بالحق آذربایجانیها قربانی سیاستهای جهانی شد میتوان ادعا کرد که اصلاحات گسترده یک سال فرقه در آذربایجان محرک اصلاحات بعدی در ایران بود.
جناب کرمی لطف کنید به مسائل راسیونال!!! وضدانسانی خودبه پردازیدمسائل حقوق بشری رابصاحبانشان بگذارید شما که ازبرابری وحقوق بشری خیلی فاصله دارید.با خودتان روراست باشیددرصدسال اخیراینهمه مشاهیرسیاسی ازحیدرعمواوغلی،ستارخان وباقرخان،محمدتقی پسیان،محمدخیابانی،پیشه وری دربالای سرهرسیاستمداری ومصدق نوه قاجار،همه ازسرزمین قهرمان خیز آذربایجان،با عرض معذرت ازفارس زبانان بجزفاطمی وزیرخارجه مصدق یک نفردیگرفارس زبان نام ببرید!!!درکنفدراسیون دانشجویان مشهوربودکه میگفتند*ازفارس مردی برنخواس *باعرض معذرت ارفارس زبانان مبارزوضدنژادپرست
شما میگوئید که """ استالین بخاطر نگرانی از رشد نهضت ناسیونالیستی در آذربایجان و تمایل آن به روابط دوستانه و همکاری با ترکیه مجبور به حمایت، کنترل و فروپاشیدن بموقع آن بود """ ، رژیم ایران نیز امروز فعالان آزربایجانی را به بهانه پان ترک بودن راهی زندان میکند، همچنین رژیم ایران با حمایت از ارمنستان به اشغال ۲۰ درصد اراضی آزربایجان توسط ارمنستان ادامه میدهد، حالا نگاهی به شرایط دنیا بکنیم، چپ برای همیشه شکست خورده، روسیه و ترکیه در حال تبدیل شدن به "" متحد استراتژیک "" هستند، مثلث اتحاد "" رژیم ایران، ارمنستان، سوریه "" در حال شکست است، چپ سنتی که مواضع آن یکسان با مواضع ارمنستان است با سرنگونی اسد برای همیشه از صحنه حذف خواهد شد، رژیم ایران نیز با فروپاشی این اتحاد ضعیفتر از آن خواهد شد تا بر علیه آذربایجان اقدام کند، قرن ۲۱ قرن آزربایجان خواهد بود.
آنلاین : http://www.iranglobal.info/node/13081
13 دسامبر 2012, 16:13, توسط بهمن
دو ترانه زیبای آذربایجانی http://www.iranglobal.info/node/13171
پیام پان فارس و دوست ارمنی و ارمنستان را زیر این صفحه بخوانید، رژیم ایران یا رژیم فارس و ارمنستان بدجوری از جنبش بیداری آذربایجان جنوبی به هراس افتاده اند. ایران فقط ۳۰ میلیون فارس دارد، در حالیکه ۳۵ میلیون ترک آزربایجانی دارد.
15 دسامبر 2012, 16:16, توسط ahmad
اگر من هزاره میبودم، هیچ وقت برای کسی ثابت نمیکردم، که اجداد من از کجا آمده اند و مربوط کدام نژاد اند. فقط در جواب احمق ها میگفتم، من هزاره ام و باشنده کشوری بنام افغانستان. و بس!!
هیچ گاه برای ثبوت هویت هزاره گی ام خود را گاهی به تورک، گاهی به آذری و گاهی به این و آن سنجاق نمیکردم. با این کار خود نسل جوان هزاره را بکلی سرگردان ساخته اید.