صفحه نخست > دیدگاه > له ښاغلو بزگر صیب او بیانزی صیب سره د زړه خواله

له ښاغلو بزگر صیب او بیانزی صیب سره د زړه خواله

پرویز "بهمن"
يكشنبه 23 دسامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آری!گلبدین خان با تمام این باورمندی اش بالای مردم پنجشیر آنها را صرف بخاطر زعامت ورهبری شان تحت فرماندهی مسعود قهرمان نمی بخشد. پس بیانزی صاحب نیز حق دارند که دعوا نمایند که مسعود تمام عمرش را درمعاهده وصلح باروسها سپری کرد. ولی حقیقت چیز دیگریست. او باروسها معاهدهء صلح دایمی امضا نکرد بلکه او شخصیتی چون گلبدین را بحیث قاِئد وپیشوایش نپذیرفت، او مانند استاد فرید وفتح محمد وبشیر چاه آبی ودیگر تاجیکها؛ شتری نه بود که پوزبندش را به دم خر ببندد. ورنه کدام انسان عاقل چنین قضاوت جاهلانه را میکند که درطول چهارده سال حضور قوای شوروی سابق درافغانستان، یک منطقه هم درصلح وصفا ومعاهدهء دوستی با دشمن بسر برده باشد وهم درعین حال به قول حکمتیار وسرور احمدزی هزاران مرد مومن ومجاهد را تقدیم راه جهاد واسلام نموده باشد وحالا نیز به هزاران یتیم ومعلول وبیوه ومعیوب را بحیث مخلفات وآثار پسماندهء آن جنگها ازخود بجا مانده باشد چگونه میشود این تناقض را حل کرد؟ اما حوادث پس ازسپتمبر وحملهء امریکا و وضعیت فعلی ازمسؤولیتهای مسعود بزرگ نیست.

ولی اگر درین موارد نیز با جناب بیانزی بحث نمائیم میتوانیم بگوئیم که باوجودیکه جناب بیانزی صاحب دکترعبدالله عبدالله ومارشال فهیم وخلیلی وغیره را مسؤولان این تراژیدی قلمداد کرده اند ولی حقیقت خلاف آن چیزی است که ایشان بیان نموده اند. دراینجا هم اگر کسی وطن را فروخته ازتبار وازجنس آقای بیانزی صاحب وحکمتیار صاحب بوده اند. کسیکه باچرخ بالهای امریکایی به فرودگاه بگرام بحیث شاه شجاع دوم پائین شد ازقماش وجنس مسعود بزرگ نبود. کسیکه قبل ازآن قندهار وجلال آباد وپکتیا ودیگرمناطق خوش آب وهوای جنوب افغانستان را درمهریهء دختر اسامه بن لادن به خصرمبارک خویش بخشید وخون هموطنان تاجیک وهزاره وازبیک خود را بدست جنگجویان عرب وچیچنیایی وپاکستانی وچینایی مباح دانست ازجنس وازقماش مسعود بزرگ نبود. حالا نیز کسانیکه این آدمگونه ها را نیروهای مقاومت ملی می شمارند وخواهان آشتی واشتراک درقدرت سیاسی با ایشان اند ازجنس مسعود بزرگ وقماش وی نیستند بلکه ازجنس بیانزی صاحب واحمدزی صاحب وروستارتره کی صاحب وبزگرصاحب وسیدخلیل الله هاشمیان صاحب وغمخورصاحب وآریوزی صاحب وقریب رحمان سعید صاحب وسیستانی صاحب وعالیه راوی اکبرصاحبه وملالی نظام صاحبه ها می باشند. خداوند هیچیک ازبازمانده گان راستین آن شهید بزرگوار را درین بی ننگی تاریخی با اینها شریک نسازد.

اینکه جناب بیانزی فرموده اند که بهمن وامثال وی با این مقالات شان درمقابل نوشته های شان از دستگاه های استخباراتی کشورهای استعماری پول ومعاش دریافت میکنند نیز به خطا رفته اند . شاید عکس این موضوع درست باشد. یعنی اینکه آنانیکه مانند بیانزی صاحب وبزگر صاحب وهاشمیان صاحب وعالیه راوی اکبرصاحبه به نفع پشتونها واستقرار نظام قبیلوی طالبی/ خلقی پشتونی قلم فرسایی میکنند و به روی پست ترین انسانهای روی زمین بخاطر پشتون بودنشان سرخی وسفیده می مالند وبرای پاک نمودن و غسل تعمید آنها ازجرایم انسانی که مرتکب شده انند شب وروز خون جگر میخورند اینها اند که از دستگاه های جاسوسی کشورهای مختلف غربی پول دریافت میکنند وازین ناحیه امرار معاش می نمایند.

زیرا استعمار درطول تاریخ منافع خودش را درحاکمیت قبیلوی پشتونی جستجو کرده است. اگر دیروز انگلیسها منافع شان را دروجود اشخاصی چون عبدالرحمن ونادر وهاشم خان وظاهر ومحمدگلخان مهمند وغیره می دیدند امروز امریکا آن را دروجود خلیلزاد واشرف غنی وکرزی واحدی جستجو میکند. همین امروز تقلا وکوشش استعمار این است که یک نظام قبیلوی پشتون سالار را درافغانستان به هر بهانهء ممکن باید برقرار سازد. زیرا منفعت کشورهای استعماری درین است که هرقدر این کشور محتاج ودربدر وبیسواد ومعتاد به مواد مخدر وازهم پاشیده باقی بماند بهمان اندازه بازار آنها رونق میگیرد وزمینهء مداخله های نظامی وسیاسی وتبدیل نمودن کشور به آزمایشگاه ولابرتوار طرح های سیاسی آنها مساعد میگردد. چنین زمینه ها را جز قدرت طلبان پشتون دیگرهیچ کسی برای آنها مهیا ساخته نمیتواند. نسل جدید پشتون که درامریکا وکشورهای غربی تولد وحالا بزرگ شده اند بهترین سربازان وتطبیق کننده گان پلانهای استعماری درآیندهء افغانستان بشمار میروند. استعمارجدید یعنی امریکا همانطوریکه انگلیسها پاکستان را بوجود آوردند وازآن تامدتی برضد شوروی سابق استفاده نمودند حالا امریکا نیز به تقلید ازآن کشور؛ میخواهد یک کشوری را بنام لوی افغانستان بوسیلهء پشتونها مانند اسرائیل بوجود آورد که درآن برای پشتونها امتیازات ویژه ایی را( به بهانهءاینکه ازباشنده گان اصیل این خاک اند وبطورسنتی درطول تاریخ زمام اموربدست شان بوده است درنظامهای آیندهء افغانستان) درنظرگرفته است

برداشت ما ازگذشت تاریخ این است که همانطوریکه استعمارانگلیس یک جاسوس معلوم الحال ودیوانه مزاجی را بنام عبدالرحمن بخاطر پشتون بودنش حمایت وپشتیبانی مالی وتسلیحاتی کرد واورا مانند یک گرگ وحشی بجان ومال مردمان بومی واصیل این سرزمین یعنی هزاره ها وتاجیکها وازبیکها رها کرد و یک امنیت سرتاسری را به قیمت کوچانیدنهای اجباری وقتل عام ها وکله منارها ومحوفزیکی شصت فیصد نفوس آنها ایجاد کرد وبعد لقب امیر آهنین را بوی بخشید امروز امریکا نیز میخواهد چنین شخصیت مطیع وفرمانبردار ومزدور واجنبی پرست را درمیان قبایل افغان جستجو کند تا مانند گذشته یک افغانستان خالی ازاقوام غیر افغان را به قیمت ازبین بردن وکوچانیدن اجباری آنها از دیارشان بنا نهد ولی خوشبختانه که با موانع جدی روبرو گردیده است. نه تنها که چنین خوابی درشرایط حاضر نمیتواند محقق گردد بلکه حتی احتمال حدوث تغیرات جدی درساختار جغرافیای منطقه نیز محسوس گردیده است.
پس حالا آقای بیانزی صاحب لطف بفرمایند وبگویند که کیها معاش بگیران استعمار اند؟ آن پدر معنوی فاشیستان پشتون؛ بنام (بروس بیل ریچاردسن) که حرفهایش را فاشیستهای پشتون مانند خط قرآن ارزش میدهند واز آن بحیث معتبرترین ماخذ درنوشته هایشان یاد میکنند به سود کدام قوم درمطبوعات انگلیسی قلمرسایی میکند؟ همین اکنون درآرشیف بخش انگلیسی سایت دعوت نوشته های کدام لابی صهیونیست مزاج بیشتر نشرشده است؟ بیل ریچاردسن چه کاره بود؟ او با اشخاصی مانند سیدخلیل هاشمیان ونبی مصداق وغیره چه رابطه دارد؟ اجازه دهید تا آنجا که نزد خودم اسناد موجود است صرف یک بخش آن را برای تان افشا کنم:

دکترحیدرمسعود برادرسیدخلیل الله هاشمیان را خدا رحمت کند. زمانیکه زنده یاد مجید سربلند بحیث وزیر اطلاعات وکلتورایفای وظیفه می نمود حیدر مسعود بحیث معین وزارت اطلاعات وکلتور وبعدا رئیس مستقل کمیتهء دولتی رادیو تلویزیون وسینماتوگرافی مقررگردید. حیدرمسعود دررشتهء سینماتوگرافی ازاتحاد شوروی سابق دکترایش را گرفته بود.
درواپیس روزهای عمرش درآلمان کسی اورا پرسید که با برادرش سیدخلیل چه اختلافات دارد وچرا باهم جور نمی آیند؟
آن مرحومی آهی ازسینه کشید وبه پرسنده گفت : « مشکلات درروابط ما مشکلات ایدیالوژیکی ویا سیاسی نیست. بلکه مشکلات اخلاقی است واین قصه سردراز دارد. برادرم از زمانیکه حتی در کابل دردانشگاه کابل استاد بود مشکلات اخلاقی داشت که سبب آبرو ریزی ما وخانوادهء ما میشد. دریک کلمه وی یک همجنس باز بود. بعضی جوان آن دوران را بخانه دعوت میکرد وازآنها به غرض اطفای غریزهء شهوانی اش، خویشتن را مفعول آنها قرار میداد. این کار وی بحدی ننگین وشرم آور بود که من بحیث برادر وی درهمان وقتها می شرمیدم.»

حالا آقای بیانزی صاحب باید خودشان حدس بزنند که روابط بروس بیل ریچاردسن با این شخص مالیخولیایی بنام سیدخلیل الله هاشمیان باید براساس کدام انگیزه های ملی؟؟؟؟! استوار باشد که هردو عاشفانه وسینه چاک برای استقرارحاکمیت تگ قومی وقبیلوی پشتونها قلم میزنند. ازجهاد ومجاهدت دیگر اقوام عمدا وقصد منکر اند. به شخصیتهای مجاهد دیگر اقوام وملل این سرزمین آشکارا توهین روا میدارند، تاریخ جعل میکنند واسناد جعلی را از آدرس مراکز تحقیقاتی خیالی بخورد مردم میدهند پس شما بفرمائید بگوئید که معاش بگیران استعمار کی ها اند؟ ترسی را که شما ازپشتونها ترسیم نموده اید بکدام منطق استوار است؟ پشتونها برای بقای استعمار؛ چی تهدیدی را متوجه ساخته اند؟ چرا باید استعمار ازپشتونها بترسد؟
ولی اگر اینطور ادعا کنیم که درمیان پشتونها عناصر استعمارستیز وآزادی دوست و وطنپرست وشریف ونجیب هم وجود دارد درست گفته ایم، زیرا همانطوریکه درمیان سایر اقوام وملیتها انسانهای شریف ومبارز وطنپرست وانساندوست پیدا میشود درمیان پشتونها نیز وجود همچو شخصیتهای محترم وارزشمند قابل انکار نیست. ولی اگر تنها وتنها یک قوم وملیت خاص، نجات دهنده وشمشیرزن و مدافع وطن تبلیغ گردد ودیگران همه پیشقراولان قوای خارجی، اینجاست که تصادم منطقی پیش می آید.

جناب بیانزی صاحب طوری فهمانده است که به تعبیر ایشان من ادعا نموده باشم که همهء پشتونها ریشهء یهودیت دارند ویا اینکه همهء آنها جاهل ونادان تشریف دارند چنین ادعایی ازطرف آقای بیانزی علیه من یک ادعای بی پایه وبی سند است زیرا من آنچه راجع به پشتونها نوشته ام همه را ازسایت یوتوب کاپی نموده ونشان داده ام که علما وملاهای پشتونی ،شخصیتهای ورزشی واکادمیک پشتون آنطرف خط بین المللی افغانستان وپاکستان دربارهء خودشان اظهار نموده اند. چیزی ازخودم درآنها اضافه ننموده ام ولی کامنتهای دیگر دوستان را من تضمین کرده نمیتوانم، زیرا هرکسی درسایت کابل پرس ازخود وافکارش نماینده گی میکند.

ولی اینکه جناب الحاج استاد محترم؟؟؟؟؟ سه بارنوشتهء آن خانم راخوانده اند وتا سه بار هیچ نشانی از گند تعصبات قومی به چشم مبارک شان نخورده است، این را به سلامت حس باصرهء وجدان شان میگذارم که تا چه حد این حس باصره در وجدان آن جناب فعال می باشد. زیرا انسانها تنها با چشمان فزیکی شان همه چیزرا نمی بینند، بلکه یک چشم دیگر نیز دروجود انسانها می باشد که آنرا عرفای اسلامی به چشم دل تعبیر می نمایند یعنی بینایی باطنی وصفای وجدان.
ادامه درصفحهء بعدی

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • متن معاهده مخفی بین احمدشاه مسعود و قوای اشغالگر شوروی در افغانستان
    منبع: عملیات گروه MO SSSRدر افغانستان، دسامبر 1988
    این سند بوسیله جنرال گرموف، جنرال تنی و احمدشاه مسعود امضأ گردید.
    1. گروه مسلح پینجشیر کلیه عملیات نظامی خود را در سالنگ جنوبی و مناطق همجوار متصل به شاهراه کابل-حیرتان، بشمول استعمال هرگونه اسلحه در مناطقی که بدست قوای مسلح پینجشیر قرار دارد، علیه مواضع قوای شوروی، افغانی، محافظین سرحدی و حارندوی متوقف سازد.
    2. گروه مسلح پینجشیر مسؤلیت حفط خطوط مخابراتی بین تاجیکان و چاگانی را بدوش گرفته و مانع حمله، قطاع الطریقی و سایر اعمال خصمانه علیه قوای شوروی و افغانی گردد.
    3. طرف شوروی طبق موافقه دوجانبه مسؤلیت تهیه تدارکات، ضروریات فوری و سائر مواد مورد احتیاج را برای تقویه و نگهداری پینجشیر و سایر مناطق متعلقه بر حسب وقت تعین شده بدوش میگیرد.
    4. به سائر گرو ها و دسته جات مسلح اجازه داده نخواهد شد تا در مناطق مربوطه داخل شده و علیه قوای شوروی و قوای افغانی دست به حملات تروریستی و تخریبی زده و پایپ لاین را منهدم کنند.
    5. تبادله معلومات و مساعی مشترک جهت پیداکردن اتباع شوروی و افغانی در منطقه مورد نظر بین دو جانب بعمل خواهد آمد.
    6. در صورت خلق و اوج تشنج ، مشاوره لازم در مورد اجتناب عملیات جنگی و برقراری صلح در منطقه مورد نظر بین دو جانب بعمل خواهد آمد.
    7. مؤثریت این پروتوکول در سراسر قلمرو 30 کیلومتری در هردو سمت بین تاجیکان و چاگانی امتداد خواهد ییافت. در ماورای این قلمرو، قوای شوروی و قوای مسلح پینجشیر حق دارند تا عملیات نظامی را علیه سائر گروه های مسلح متعلق به دیگر تنظیم های مجاهدین براه انداخته و ایشان را محو نمایند. خصوصاّ گرو های که عملیات نظامی را علیه هردو جانب متعاقدین متوقف نساخته اند.
    8. پروتوکول حاضر از لحظه امضأ و صحه گذاشتن به آن مرعی الاجرا میشود.

    • مردم ازین جعلکاریهای اوغانهای فاشیست را زیاد خوانده اند. طوریکه نویسنده هم تاکید کرده است اگر چنین ادعاها درست باشد پس کشته شدن وزخمی شدن وتباه شدن مردم پنجشیربه سبب چی بود؟ کدام یک را باید قبول کرد متن ترجمهء شدهء جعلی اوغانها را یا تباهی وبربادی پنجشیریها را.
      راست گفته اند که اوغانها یک جیره خور انگلیس را که در دامان انگلیس مرد وی را بحیث فاتح میوند قبول دارند ولی آتش بس یکسالهء مسعود قهرمان را نماد وطنفروشی وی تبلیغ میکنند. ههههههههههه!!!!!
      بروبچیم اوغان که وقت چنین جعلکاریها گذشته است

    • هوادارن مسعود و سایت های که برای مسعود مینویسند، این قرارد مسعود را با روسها نه تنها که رد نمیکند، بلکه هرکدام به نوبه و ذوق خود را آنرا تعبیر میکنند. اینجا فقط چند نمونه از صدها....

      • داکتر وفا معصومی، 15 اکتوبر 2008
        در: تار نمای پیشین خراسان زمین
        به آن جنبه اسلامی میدهد:
        "شباهت ، مقایسۀ ودست آورد دو قرارداد صلح مؤقت مسعود در سالنگ جنوبی با جنرالان روس درسال 1982 با قراردادصلح حدیبیۀ پیامبرش با کفار قریش مکه، در ماه ذی قعده، سال 628 بعد از میلاد یا سال ششم هجری"...
      • زندگی نامه احمدشاه مسعود قهرمان ملی
        heratcity.net در سایت:
        و در: ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
        بعد از سه سال نبرد با روسها در سال 1361 درپی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق
        در پینجشیر، فرمانده کل نظامی روس ها در افغانستان برای توافق آتش بس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و به مدت دوسال، این توافق به امضاء رسید(1982)
        که در واقع روس ها با این توافق، مجاهدین را برای اولین بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت میشناسند.
      • این هم چند نقل قول از ترجمه این قرارداد توسط آرینفر
        ariaye.com در سایت آریائی
        گروموف آخرین قوماندان اردوی اتحاد شوروی در افغانستان در کتاب " ارتش سرخ در افغانستان" مینویسد :
        " تلاشهای مرکز اطلاعاتی سپاه چهلم دستاورد های معینی به همراه داشتند . در سال 1982 ما توانستیم به مهمترین هدف خود نایل گردیم . ما توانستیم با احمد شاه مسعود تماس های بس پایدار برپا کنیم که تا پایان خروج نیرو های اتحاد شوروی از افغانستان تداوم یافتند . طی زمان حضور نظامی ما در افغانستان ، کار ما با موفقیتهای متناوبی ادامه یافت . ".....
        "بویژه در سال 1982 نمایندگان سپاه چهلم و شخص احمد شاه مسعود موافقتنامه ای را به امضا رسانیدند که درآن مسعود تعهد سپرده بود بروی کاروانهای نظامی ارتش شوروی در سالنگ جنوبی ، جای که او فرمانروای بی چون و چرای آن بود ، آتش نگشاید ."....
        "مسعود به اعضای گروهش دستور داد تا از فعالیت شدید بر ضد نیروهای دولتی دست کشیده و مبارزه مسلحانه را در گام نخست برضد سازمانهای مخالف جمعیت اسلامی افغانستان پیش ببرند . " . . .
        " همه گفتگو ها با مسعود مستقیما توسط فرماندهی نظامی شوروی انجام می گرفت ." ...
        " مصالحه چندین ماه دوام یافت ، باید بگویم که مسعود به تعهدات خود به استثنای چند مورد پابند بود . "
    • هیچکسی ین را نکرده که مسعود برای یکسال قرار داد آتش بس باقوای شوروی سابق امضا کرد بلکه درهمان وقت وهمان زمان بهترین ومعقول ترین کارر انجام داد. ولی تعبیر اوغانک های مائوویست این است که او ومردم مجاهد پنجشیر همیشه درصلح ومودت با روسها بسر برده اند.
      آقای بهمن درست فرموده اند. اگر مسعود آن آتش بس را با روسها امضا هم نمیکرد وی برای پشتونها قابل تحمل نبود. زیرا وی ازنظر قومی تاجیک بود وهم قلادهء رهبری یک پشتون وطنفروش را مانند گلبدین وخالص وحقانی بگردن نه آویخته بود

  • این اعلامیه بعد از سه سال تهاجم قشون سرخ بر وطن عزیز ما از جانب مبارزین قهرمان پینجشیر نشر شد.
    درین اعلامیه بخوانید، که مسعود کدام فرزندان راستین این کشور را ترور کرد.
    نویسنده: میرویس ودان محمودی
    احمد شاه مسعود قهرمان یا جاسوس؟
    سایت afgazad.com

    • اگرنویسنده گان آن اعلامیه ازگروهک های مائوویستی مفت خور آلمان باشند باید پرسید که دربرابر این ادعای گلبدین که گویا مسعود پنجشیررا به سنگر گروه های مائوویستی شعلهء جاوید درآورد چه میگویند؟ گپ گلبدین درست است ویا ازنویسنده گان اعلامیه. نشود که هردو گروه باهم برضد مردم پنجشیر دست شان را یکی کرده باشند که کرده اند

  • پرویز "بهمن"
    “خودم هشت سال دورهء ابتدایی مکتب را بزبان پشتو درقندهار خوانده ام، علاوه برآن ازنظرقرابت ورگ ورشته درخانوادهء ما با پشتونها ازچندین طرف پیوند خونی برقراربوده ...“
    بلاخره از زیر پلو مولی برامد.
    “هرکی دشنام میزند حتما اورا دردی رسیده است.اما من شخصا هیچ علاقه ایی به دشنام دادن به آدرس قوم خاصی را ندارم،”
    دروغ گوی حافظه نداره.
    “من تاکنون پشتونی که پشتونیست نباشد آنرا کمتر دیده ام ولی اگر بالفرض چنین انسانهای با وجدان پیدا شوند من ایشانرا انسانهای باوجدان وآزاده می نامم نه پشتون.“
    حال میفامیم که به تو بیچاره حتمن کدام دردی از مرد های فاسد قندهاری رسیده.

  • من هیچ چیزی درین کامنت شما درمورد بهمن نیافتم که باهم درتناقض قرار بگیرد. پشتونیست با پشتون منطقا ازهم فرق دارد. اگر کسی پشتونیست را انتقاد میکند ویا باوی مخالفت میکند او پشتون را توهین نکرده است. اگر پشتونی را هم توهین میکند او پشتون مخالف خویش را که پشتونیست است هدف قرار داده است. فکر کنم که شما مقالات آقای بهمن را درست درک نکرده وخوش دارید که بیجا دشنام بدهید.

  • پرویز بهمن ادعا میکنه که همه پشتون ها پشتونیست هستند. به معنای دیگر همه پشتون ها فاشیست هستند.

  • اگر هم نباشند شما چگونه خلاف آنرا ثابت میکنید؟مگر اینقدر دشمنی پشتونها را با غیرپشتونها بخاطر قدرت وچوکی درطول تاریخ چه کسی منکر شده میتواند؟ آیا پشتونها تحمل رئیس جمهورشدن یک غیر پشتون را دارند آیا قدرت شنیدن سرود ملی را بزبان فارسی دارند؟

  • تما شا کنید یک مسابقهء کشتی گیری جالب را بین بزگر صیب و بیانز ی صیب
    youtube.com/watch?NR=1&v=yBxTM1_F2AA

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس