
رسواها در برابر وزارت خارجه!
نويسنده: سمیر بِدرود
در پهلوی بعضی از دستآوردهای کوچکِ حکومت افغانستان در شش سال پسین یکی هم گماشتن تعداد محدودی از اشخاص با سواد، با لیاقت و متعهد در بعضی از سطوح این حکومت بوده است که دکتر سپنتا یکی از نمونه های همین پیشرفت میباشد و دوستان به اصطلاح منتقد هرگاه میخواهند که از این ناحیه حکومت افغانستان را مورد انتقاد قرار دهند حداقل کاری نکنند که خود را مورد تمسخر قرار دهند زیرا اشخاص زیادی است که از بسیاری جهات میشود آنها را به رخ حکومت کشاند، نه داکتر سپنتا را.
مهمی که وزارت خارجهِ افغانستان را تا این حد به شهرت رسانده که هرکس و ناکس خود را جرئت قلم پراگنی بر له و علیه این وزارت بدهد، اینست که خوشبختانه این وزارت از آغاز کار داکتر سپنتا مسیر خود را خلاف جهت گذشته تغییر داده است زیرا در گذشته ها وزارت امور خارجه به عنوان یکی از ادارات کلیدی حکومتی مطابق به روال حاکم در همان زمان در حرکت بوده و کارها در این ارگان گهی بر مبنی تعلقات خانوادگی، زمانی بر اساس ایجابات حزبی و مدتی کوتاه هم بر اساس تعلقات ایدیولوژیک به پیش میرفت اما در زمان حاضر مشکل وزارت امور خارجه از همین جا ناشی میشود یعنی اینبار شخصی در کرسی وزارت خارجه قرار دارد که نه تنها با کسی یا کسانی تعلق خانوادگی، گروهی، حزبی و ایدیولوژیک نداشته بلکه و با هزاران مشکل و مانع تا به حال در عزم خود جزم باقی مانده است (البته استثناات افغانی را نباید فراموش کرد). به نظر من صرف دو گروه افراد هستند که با وزارت خارجهِ زیر سرپرستی داکتر سپنتا مشکل دارند یکی گروهی که بنا به تعلقات زبانی و گروهیشان داکتر سپنتا را تحمل کرده نمی توانند که اینها افراد معلوم الحال هستند و گروه دوم افراد و اشخاصی هستند که بنا به داشتن سوابق خراب از وزارت رانده شده اند و با این شیوه میخواهند به اصطلاح کوفت خود را بگیرند.
نقد درست و منصفانه در مورد وزارت خارجه باید طوری باشد که دستآوردها و کوتاهیهای آنر برملا سازد. ما به عنوان انسانهای واقعی در پی جواب به این سوالها باشیم که چرا مقامات پاکستان در آوان نامزد شدن دکتر سپنتا به پست وزارت خارجه نگرانی خود را ابراز داشت؟ امروز اگر پاکستان در سطح جهان به عنوان لانه تروریزم معرفی گردیده است، آیا در این امر سیاست خارجی افغانستان نیز دخیل بوده است یا خیر؟ امروز اگر افغانستان به عنوان الگوی موفقیت غرب درآمده است، نتیجه کار کیست؟ آیا واقعاً مقرری ها در وزارت خارجه بر اساس روابط و علایق صورت میگیرد؟ آیا برای اولین بار در طول تاریخ وزارت امور خارجه در مقرری های بیرونی این وزارت حق و قانون در نظر گرفته شده است و یا خیر ؟ به همینطور موارد دیگر که شاید در هریک آن مسایل زیادی برای انتقادِ از نوع انسانی پیدا شود اما مشکل ما بیشتر با اشخاص است تا با سیستم. منتقدین ما انرژی خود را روی این مساله مصرف میکنند که چرا فلان وزیر فلان شخص را به فلان پست گماشته است؟ اما هیچگاه به این مساله نپرداخته اند که همین شخص واقعاً از لحاظ کاری شایستهگی دارد یا خیر که دکتر حامی یکی از همین مثالها میباشد. آقای مختار در سایت کابل پرس? نوشته است که دکتر حامی انگلیسی نمیداند. اولاً اینکه شاید آقای محمد مختار قلابی انگلیسی را در حد حرف زدن بلد باشد در حالیکه دکتر حامی زبان انگلیسی را در حد مطالعه و مقاله نوشتن میداند. درست است که انگلیسی دانستن برای دیپلوماتها ضروریست اما حتمی نیست. بسیاری از دیپلوماتهای موفق را میتوان سراغ داشت که انگلیسی نمیدانند اما موفق هستند. حمید حامی حداقل سابقه بیستسالهِ سرکار با علم و اداره را دارد و با استفاده از فهم و درایت خود تا حال توانسته است که در سطوح بالایی از مقامات حکومتی افغانستان برسد. میخواهم تکرار کنم همانطوریکه در اول گفتم دکتر سپنتا نمونه تحصیل و علم برای حکومت افغانستان است، دکتر حمید حامی نیز نمونه موفقیت برای وزارت خارجه است.
در آخر میخواهم یکبار دیگر برای نیمچه منتقدان وزارت خارجه تکرار کنم اگر نقد میکنید علمی و انسانی نقد کنید و الی با این دروغ پراگنی و شایعه پردازی به صف سایر رسواهایی که از قبل در برابر این وزارت قرار داشتند خواهید پیوست.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدعجب! عجب! چه دلداده سپنتا که حتی دیگران را از انتقاد کردن این روشنفکر خاین و مزدبگیر سی آی ای مانع میشود.
در یک دولت پوشالی، مافیایی خاین و ستمکار تنها فردی میتواند به حیث وزیر و آنهم وزیر خارجه مقرر شود و به این قیمت گزاف رویکار بماند، که آن وزیرک اول در حمام سی آی ای غسل تعمید داده شده باشد و از هرچه غرور و وجدان و شرافتی که دارد دست شسته باشد.
دربین وزیران به نظرم چند تایی که اکت روشنفکری میکنند از همه کثیف تر و خاین تر هستند چون دانسته در خدمت یک دولتی قرار گرفته اند که مشتمل بر خاینان و قاتلان و دزدان است و بوسیله انکل سام رهبری میشود. مخصوصا جرم سپنتا سنگین تر است که خود را پیرو مکتب فرانکفورت میداند و تا دیروز به درستی علیه "قهرمان ملی" خاین و دروغین سخن گفته بود اما بعد برای دل خوشی فاشیست های شورای نظاری آن سخنانش را پس گرفت و به روی خود چتلی پاشید.
سپنتا ولو در این پست خود موفق باشد، به این معنی است که با صدق دل برای اربابان امریکایی اش کار میکند، هرگونه کارکرد وزارت خارجه در خدمت امریکاست و نه مردم افغانستان چون دولتی که ضد مردمی و وطنفروش و پوشالی باشد، هیچ حرکتش در خدمت مردم نمیتواند باشد و این را عملا طی چند سال اخیر دیدهایم.
پس اینانی که لب به ستایش از سپنتا ها میکشایند باید شریک جرم وی باشند و در نبود او کدام پست و موقعیت خود را در خطر ببینند، در خیر آن مردم افغانستان از سپنتا چیزی ندیده برعکس تنها بخاطر آن موضعگیری کثیفش که به قتل اجمل نقشبندی بیگناه و معصوم انجامید کافیست که این وزیرک در کنار کرزی و سایر دوستانش محاکمه شود.
پدرود جان، نوشته ات را خواندم، ازان بوی شیر میاید. حتما به پاس اینکه کمی لغت پرانی کردی و بسیار تملق نمودی، از تشریفات به ریاست دفتر سپنتا تقرب نمایی. فکر نکن با چهره ګوشتالو و حق بجانب ات کارشناس شده ای، هنوز وقت زیاد داری تا ببینی و بیاموزی، بهتر است در کارهای بزرګان مداخلت نکنی. ګفته اند که بین دو سنګ آسیا ګندم آرد میشود، سپنتا که امروز یا فردا خواهد رفت، وابجان متملقین و مدحه سرایان کاذب و دروغین اش.کوشش نما تا حقیقت بین باشی نه پیش پای بین.
تشکر دوست محترم
حمید حامی را همه از نوشته های اش می شناسند و از صداقت اش در اجرای کار ها در هر اداره ای که کار کرده است. همکاران اش همیشه در مورد او می گویند که در امور اداری آدمی بصداقت او را بسختی می توان پیدا کرد. بگذارید هر کس هر چه می گوید بگوید.
اگر او انگلیسی نمی داند آن هم ترجمه را کی بنام او می کند. این آدمی که هم زمان بدو داکتر می تازد و طنین و حامی را یکجا نشانه می گیرد نشان داده است که کدام عقده مند است. از دفاعیه شما تشکر که بنام مستعار نیست و بگذارید مستعار نویسان دشنام بدهند. آخر با دشنام دادن آنها از شان کسی کاسته می شود؟ نخیر!
ستوده جاهلان جاهلان بود. بگذار آن جاهلان همردیفان خود را تائید کنند.