تأمل بر وضعیت زن امروز افغانی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چند وقتی است کوچه و خیابان کابل را متر و سانتی متر می کنم، با مرد و نامردش(زن) سخن می کنم، رفتارش را تماشا می کنم، گفتارش را می شنوم، کارش را می پرسم، کردارش را تجربه می کنم.... و بالاخره زنده گی اش را! اینهمه بران داشت تا تامل بر وضعیت زن امروز افغانی داشته باشم.
با توجه به پیش زمینه های ذهنی و مشاهدات عینی میتوان گفت زن امروز افغانی در جامعه قرون وسطی یی، زن روز اروپایست، او در جامعه زندگی می کند که مادرش چند سال پیش بدون چادری حق نگاه کردن به بیرون خانه را نداشت، او زاییده چنین عصریست و نطفه بسته شده چنان زمانی، او خود می داند که هنوز متهم است، متهم به خیانت، متهم به بیکاره گی، متهم به هبوط ادم به کویر، متهم به بی توجهی، متهم به دون مایه گی، متهم به، به، به...... او هنوز جنس دوم است، بلی زن امروز افغانی اینرا میداند ازمن هم بهتر می داند، ازتو هم بهتر می داند و ازهر کسی بهتر میداند، با این حال حق انتخاب را یافته، او اختیار دارد انتخاب نماید، او مختار است ستاره افغان شود یا حافظ کل قرآن، او ازاد است افتخار بیافریند یا انتحار، انتحار نه به ان معنی، که خودکشی کند او دیگران را ازبین می برد! نه جسم شان را که مغزشان را، او میتواند ازادی را تجربه کند، ازادی جنسی را، ازادی فکری را، ازادی رفتاری را، ازادی ... حق انتخاب با اوست، او این حق را یافته است!
اما معلوم می شود این انتخاب، به دست او نبوده، انتخاب انها نیست! انتخاب ما هم نیست؛ وقتی سال پیش پروژه توانمندسازی زنان افغانستان را کار می کردم، مردان افغانی زن را فقط مربوط به کارهای خانه می دانست، برای زن حتی حق تحصیل قایل نبود، حق انتخاب نمی داد، حق کار در بیرون برایش حرام بود، از این معلوم میشود که انتخاب مردان این خطه هم نیست؛ شاید انتخاب پریناست، انتخاب فاطمه گل است، انتخاب بانو کامولیکاست، انتخاب .............
انها برای زنان افغانی مسیر تعین کرده است، طوری که در ولایات دیگر کمتر میتوان اثار چنین انتخاب را سراغ داشت، مثلا در هرات هر چه هست از ایران است، رفتار ایرانی، گفتار ایرانی، کردار ایرانی، نه پرینایی، نه تولسی یای نه، نه، نه.......
زن افغانی پیش از اینکه خود داند که هست؟ در کجا زندگی می کند؟ در چه زمانی و با کدام عقیده یی؟ با کدام شعور و اگاهی یی؟ با کدام شخصیتی و پیشینه تاریخی یی؟ با کدام مختصات فرهنگی یی؟ با کدام ویژگی اجتماعی یی؟ او خود شده است: دختر فلم هندی، ایرانی، امریکایی، اروپایی، ترکی، جاپانی و... اما اینهمه برای چه؟ برای خودنمایی، برای عقده گشایی، برای جبران خلایی، برای ، برای.....برای هیچ!
اودراین فرصت میتوانست انسانیتش را ثابت کند، بایستی قسمی دیگری انتخاب میکرد اما افسوس که هیچ گونه تمثال و هیچ گونه نمونه و ایده آل نداشت، به محض یافتن فرصتی، بدون هیچ اتلاف وقتی برایش ستاره سینمایی هند را معرفی نمودیم، ستاره موسیقیایی اروپا را نشانش دادیم، ازادی جنسی را برایش معرفی کردیم، نه آزادی فردی را ، ازادی عینی را برایش ارائه کردیم، نه ازادی فکری را، آزادی خود نمای را برایش نشان دادیم، نه ازادی حیثیتی را، ازادی تقلید را برایش مهیا ساختیم، نه آزادی ابتکار را......
اینست که می بینی دموکراسی با ازادی جنسی اشتباه گرفته میشود و حقوق بشری با امتیاز طلبی خانواده گی؛ انوقت می شود جنگ وتضاد دو قطب مرد قرون وسطی یی با زن روز اروپایی؛ و نتیجه اش میشود خود سوزی، قتل های ناموسی، تجاوز جنسی، فرار و آوارگی......... و اخیرش پوچ!
این انتخاب زن امروز است و وضعیت او! وقتی می بینی زن خلاصه شده به لباسهای ساری، نمی دانم بتلون کوبایی، پیراهن تی شیرتی، چند قلم ارایش ظاهری و اکتهای رفتاری و، و، و....وفقط پوش نه متن، نه محتوا، نه درون، فقط و فقط جلد و پوش و دیگرهیچ! می فهمی چه وضعیتی داری و درکجای زمان ایستاده ای!
شاید بعضی ها که دموکراسی را اشتباه درک کرده اند و حقوق انسانی را کج فهمیده اند مرا به باد نقد بگیرند که باز هم علیه زن سخنی گفته ام، نقدی نوشته ام اما باید بدانیم که سخن من علیه زن نیست به همان پیمانه علیه مرد هم است، سخن گفتن درباره هرچیزی که واقعیت باشد در هر زمانی بد نیست؛ چه شعارهای حقوق بشری باشد یا نباشد، چه ازکرامت انسانی سخن گفته شود یا نشود، چه تبلیغات رسانه یی صورت گیرد یا نگیرد، باید فهمید که این ازادی ، ازادی افغانی نیست، ازادی اروپای است ، ازادی امریکایی است، ازادی افریقای است ، برای انحراف جوانان ما، برای اغفال اذهان ما، برای استکبار افکار ما، برای تحریف حیثیت انسانی ما، برای تحریم ارزش های دینی ما؛ کدام کار عملی برای اثبات توانمندی زن افغان صورت گرفته،؟ کدام عمل ما کرامت انسانی زن را به نمایش می گذارد؟ اینکه او را به نمایش گاه تاریخ بکشیم؟ و شعار دهیم از حقوق که فقط در حد شعار بودن به ان معتقدیم نه در عملی شدنش! نه درتحقق یافتنش! نه درنقش بستنش به عنوان یک حقیقت!
اینست که میگویم هنوز به حق زن افغانی جفا می شود، بی انکه خودش متوجه شود، بی انکه ما متوجه شویم ، بی انکه تاریخ ما متوجه شود، بی انکه جامعه ما متوجه شود، ما باید حیثیت انسانی را به زن افغانی می دادیم نه حقوق روی کاغذ را! باید انتخاب اگاهانه را به او مهیا می ساختیم نه کور کورانه را، زن افغانی باید ملالی می شد، سیما ثمر می شد، رابعه می شدو....نه ستارهای سینمایی هالیود وبالیود....
پيامها
1 فبروری 2013, 11:13, توسط نادر
درست میفرمائید، آقای جان محمد جویا.
متاسفانه هیچ جریان سیاسی ( نه مردانه نه زنانه) نتوانست یا نخواست، که شعور سیاسی زنان افغانستان را تربیت دهد. این قشر (زنان) جامعه ما حتی در روشنفکرترین اجماع سیاسی افغانستان همیشه بحیث انسانهای درجه دوم نگهداشته شده اند. در بهترین حالت آن همقطاران سیاسی (مرد) شان به اینها به چشم ترحم نگاه کرده اند، نه بحیث همرزم و همسنگر مساوی با خود شان.
یگانه سازمان که زنان در رده اول کادرها حضورداشته اند، سازمان روا بوده واست. اما متاسفانه این سازمان آنقدر دُگم و تنگ نظرتشریف دارد، که به نظر من، زنان روائی با وجود داشتن شعور سیاسی، به روی دیگر سکه زنان اخوانی قرار میگیرند.
باید تذکر دهم که با آنهم بنده بسیاری از نظرات سیاسی ......سازمان روا را تائید میکنم، و موجودیت این نوع سازمان ها را برای جامعه مردسالار افغانستان حتمی و مفید میدانم.
2 فبروری 2013, 09:26, توسط پرویز "بهمن"
نادرک اوغان خر دربارهء سازمان راوا چنین درفشانی میفرماید:
" باید تذکر دهم که با آنهم بنده بسیاری از نظرات سیاسی ......سازمان روا را تائید میکنم، و موجودیت این نوع سازمان ها را برای جامعه مردسالار افغانستان حتمی و مفید میدانم."
او اوغان غول!
سازمان راوا هیچ چیزی نبود جز یک تعداد لچرهای فاسده وقحبه های اناثیهء اوغان قبیله ایی که مانند تو بر افغانیت خویش می بالیدند؛ این بیچاره ها مانند گلبدین وطالبان نتوانستند خودشان را از اسارت وسیطرهء استخبارات نظامی پاکستان نجات دهند؛ به ادبیات نوشتاری سالهای هشتاد میلادی شان رجوع کن که برای جهاد کشمیر مقبوضهء هندوستان؟؟؟؟ نعره سر داده بودند وحالا تو انسان مکار وفاشیست بی دم اینجا آمده ایی آن قحبه های پاکستانی را برای ما یک سازمان زنانهء مردمی به تعریف نشسته ایی .
او اوغان غول!
بنیانگذار سازمان راوا دکتر فیض یکی از سرداران مفتخور خاندان کثیف محمدزایی بود که بعدازمرگش خانمش مینا به امر استخبارات پاکستان این تشکیلات اختاپوتیی را مدتی رهبری کرد وبعد دراثر اختلافات ذات البینی قبیلوی او نیز بدیار نیستی فرستاده شد ومحترمه فریده احمدی خودش را به ناروی رساند وآن سازمان پوشالی به شاخه های مختلف میان صاحب منصبان استخبارات پاکستان درکویته واسلام آباد تقسیم شده است ودرشرایط حاضر چیزی بنام راوا وجود خارجی ندارد. به نشرات اینترنتی شان رجوع کن که سال یکبار هم به روز نمیشود. فقط یک چند تا مرد شخ بروت قبیلهء اوغان خر خودشان را زیر چادری زنهای راوا پوشانده اند.
امیدوار که ازین صراحت گویی ام خسته نشده باشی وجواب کلاسیک تو نسبت بمن معلوم است که آن را خودم می نویسم :
نادر: دربرابر جاهلان خاموشی
من هم صدایت را خاموش می سازم
با احترام
پرویز بهمن
2 فبروری 2013, 12:14, توسط نادر
بهمن اوباش،
قرار معلوم مردان فاسد و بچه باز در قندهار زیاد اند. چون دوران بچه گی ات را در قندهار گذشتانده ای، حتماّ در بچه گی مورد تجاوز جنسی کدام قندهاری فاسد قرار گرفته ای ، یا سال های متوالی ترا بحیث بچه بیریش خود نگهداشته. در غیر ان نفرتت را علیه تمام یک قوم نمیتوان طوری دیگری تعبیر کرد.
اگر پرستارِ داشته باشی، تو بیمار روانی را حتماّ بزودی به بیمارستان تحویل میدهد، اگر نداشته باشی، در کینه و اندیشه های فاشیستی ات به مرور زمان خفه میشوی. این هم نشانه های بیماری روانی ات است، که باز کله ات را به درودیوار میکوبی و از چندین روز به اینطرف مانند سگ پاچه گیر هرطرف جف میزنی.
3 فبروری 2013, 09:40, توسط پرویز "بهمن"
نادرک!
ثابت کردی که اوغان غول وحتی خر تشریف داری!
تو میخواستی بمن توهین کنی ولی ازبس که احمق وخر تشریف داشتی؛ نه تنها من بلکه تمام استان قندهار را توهین کرده ایی؛ یعنی اینکه استان قندهار به آن حد از نظر اخلاقی فاسد وکثیف است که کمتر کسی از آن محل کثافت جان سالم بدر برده میتواند و هر کی درقندهار تولد وجوان شده باشد حتما باید مورد تجاوز جنسی قرار گرفته باشد. این کامنت خودت درحقیقت توهین آشکار به تمام شخصیتهای علمی وهنری وآنانیکه درقندهار تولد ورشد کرده اند می باشند؛ با این کامنت احمقانه ات بالاخره ثابت شد که اوغان اصیل استی یعنی خر مجسم تشریف داری.
او اوغان!
قندهار زاد گاه من وپدر وپدرکلانهایم می باشد، ولی دشمنی من باکسی است که مانند تو به عوض انسانیت مثل خر لجوجانه بطرف غول بودن وخربودن میلان نموده وبه آن افتخار کند؛ من قبلا درهمین کابل پرس? ازقول منابع معتبر خصوصا آقای افراسیاب ختک وغنی خان دربارهء ابگان یا پتان یا اوغان یا افغان یا پشتون نوشته ام که همهء اینها نامهای مختلف برای یک قوم مشخص می باشد؛ دشمنی من با اقوام وملیتها نیست که چرا اینها اوغان ویا ابگان اند ویا به عبارت دیگر دشمنی من با با آنانی است که به تقلید از فاشیستان اروپا تمام صفات متعالی را درین هویت قومی خلاصه می سازند ودیگران را فاقد آن میدانند ودرعین حال بازهم مانند فاشیستان برین هویت جعلی مباهات می ورزند. تو بی عقل بیمارروانی میخواهی مرا چنان تعریف کنی که گویا دشمنی ام با افغانیزم بخاطر این است که چرا اینها افغان اند ویا چرا افغان خلق شده اند. نخیر! او اوغان ! بلکه بخاطر این است که میخواهند دیگران نیز مانند خودشان جبرا افغان شوند؛ اگر چنین خواستی را یک تاجیک ویا ازبیک ویا هزاره هم درسر بپروراند وهمهء ساکنان یک کشور چند قومی را بخواهد درتاجکیسم وهزاره ایسم وازبیکیسم خویش به شکل جبری آن ادغام نماید من دربرابر او نیز باهمین ادبیات برخورد می نمایم باوجودیکه میدانم که ازنظر فرهنگی نامهای تاجک وهزاره وازبیک به اندازهء نام افغان بار حقارت واستخفاف ندارد.
من میگویم که افغان وافغانیت را برای خود افغانها بگذارید اگر افغان بودن خوب است ویا بد متعلق بخودشان شود واز دیگران نخواهند که بالاجبار افغان شوند. زمانیکه چنین شد من مجبور هستم که هم ازنظر لغوی وهم ازنظر تاریخی به تعریف این نام بپردازم.
بدون شک درهرقوم وملیتی انسانهای خوب وخراب وجود دارد ودربست یک ملیت خوب ویا خراب بوده نمیتواند؛ ولی اگر کسی درکل پیش چشمانت با دیده درایی تمام افتخارات جهان را در کلمهء افغان وافغانیت خلاصه نماید وهمهء صفات نیک انسانی را مشروط به قبول نمودن هویت افغانی نماید؛ اینجاست که من درمقابلش می ایستم ومیگویم که شما خر تشریف دارید نه انسان
دریک جامعهء متکثر قومی هیچ قومی حق ندارد که بالاجبار قومی را وادار سازد که تمام ارزشهای فرهنگی وزبانی و قبیلوی وی را چشم بسته بپذیرد وعلاوه برآن خودرا بدون هیچ آمارگیری اکثریت مطلق وباشندهء بومی معرفی نموده وسزاوار هرگونه امتیازات درساختار نظام بداند.
چنین اشخاص نادان وکودن را ولو اگر برادر من هم باشد به دهنش می کوبم وبا شمشیر قلم رسوایش می سازم.
با احترام
پرویز بهمن
3 فبروری 2013, 12:46, توسط نادر
بار دیگر تکرار مینویسم:
اگر پرستارِ داشته باشی، تو بیمار روانی را حتماّ بزودی به بیمارستان تحویل میدهد، اگر نداشته باشی، در کینه و اندیشه های فاشیستی ات به مرور زمان خفه میشوی. این هم نشانه های بیماری روانی ات است، که باز کله ات را به درودیوار میکوبی و از چندین روز به اینطرف مانند سگ پاچه گیر هرطرف جف میزنی.
ارزش بیشتر ازین را نداری.
3 فبروری 2013, 14:20, توسط پرویز "بهمن"
نادرک اوغان!
تو که حقنویسی وحق گویی را برچسپ فاشیسم قومی میزنی آیا تو بیمار روانی نیستی؟ تو که تا حال نمیدانی که آیا من پشتون هستم یا هزاره ویا ازبیک ویا تا جیک یا شیعه ویاسنی چطور شد که کشف کردی که من فاشیست هستم؟ واقعا غول تشریف داری توصیهء من برای خودت این است که به عوض کابل پرس? به همان بیغوله های اوغانی ات مانند دعوت وافغان جرمن وبینوا برو تا روح و روان بیمارت تسکین یابد.
بر پدر هرکی مانند تو اوغان خر وفاشیست است لعنت
4 فبروری 2013, 12:46, توسط نادر
تفاله پرچمی و چوکره جهادی!
هیچ یک پیام تو اوباش بدون دشنام و توهین به پیامگذاران نیست. تا حدی دیوانه شده ای که دیگر اخلاق اوباشی ات را پنهان کرده نمیتوانی.
2 فبروری 2013, 02:13, توسط jiran
[جناب جویا مرسی ممنون از مطلب تان ,که کسی است که از درد و رنج زن افغان صحبت نماید و بداند که زن در افغانستان مرد سالار چه می کشد اگر از حقیقت نگذریم کشور را همان جوری نهگداتشه حاکمیت و قدرت از مردان و کسی که از نگاه قدرت بدنی هم قوی است باید مرد باشد و این را کسی متوجه نشده که این همه مردان قوی اندام و پر غرو و افاده از کجا و از کی زاده شده اند اگر این مطلب را جنابان مرد که زن را ضیف والخالقه وووو جه وچه یاد می کند فکر کند باید از تکبر و غرور بی جا باید خود کشی نماید و خصوصا در جامعه که دین و ملا و چلی حاکم به جامعه باشدو توسط یک فتوای میان خالی یک اخوند بیسواد زندگی یک زن ازجهان ساقط گردد این عدالت است برادر ها عدالت که از طالب گرفته تا چلی در افغانستان رایج است کسی به حرف این و ان و خصوصا زن اصلاٌ کو گوش که صدای فریاد انها را بشنود , زن ها مورد تجاوز قرار می گیرند توسط چلیها محکوم به سنگسار به قتل می رسند اما اینجا مرد قوی تر اند چون که به زن تجاوز کرده انها فارغ از همه ناملایمات به سر می برند اما زن که مورد تجاوز قرار گرفته باید سنگسار گردد این است عدالت ؟ نفرین بر این عدالت ؟
3 فبروری 2013, 01:56, توسط jiran
جناب اقای بهمن درود بر شما , واقعا سازمان راوا را شخصیت کذایی انرا بر ملا نموده اید و این سازمان به نام نهاد های حقوق زنان وووو از نام زنان افغان استفاده سوی نمودند و چه کمک های انگفت را به جیب ردند و در خفا چه ها که نکرده اند درست است یک سلسله حقایق را بر ملا می کند صرف رول بازی می کند بخاطر یکه افشا نشوندو پول بدست بیاورند وان سازمان را خانم اقای خلیل زاد رهبری می کند مثل که گفتنه اند مربی داری مرحبا بخور.