پدر، مادر! من می فهمم...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شکاف بین نسل ها پدیده ای است که در جوامع مختلف بر اثر تفاوت ارزش ها و دیدگاه ها بین دو نسل ایجاد می شود. به باور کارشناسان این پدیده اگر به صورت درست مدیریت نگردد، می تواند چالش های بسیاری را فراروی هر جامعه ای قرار دهد. چالش هایی که بسا اوقات جوانان و والدین را در دو جناح متقابل کشانده و در نتیجه خانواده ها را به تباهی سوق می دهد.
در سالهای اخیرشکاف بین نسل قدیم و جدید را در اختلافات بین والدین و جوانان در جامعه افغانستان به خوبی می توان دید. جوانان و والدین هر یک طرف مقابل را متهم به عدم درک می کنند.
روح الله یکی از دانشجویان دانشکده روان شناسی دانشگاه کابل معتقد است که تفاوت فرهنگی وعدم حمایت عاطفی والدین نقش موثری در آینده جوانان دارد.
او گفت: "زمانی که یک پدر و مادر خانه امن فرزند خود را از او می گیرند، در اینصورت جوان به خانواده خود اصلا اعتماد نمی کند."
علی مدد 42 ساله که ساکن پل سوخته و یک کارگر آزاد است، درباره اختلاف نظر بین او و جوانانش عقیده دارد که با مشورت همه چیز حل می شود و نیازی به سختگیری نیست.
این در حالی است که فاطمه 38 ساله یک تن از ساکنین چهارقلعه می گوید که در این مورد با فرزندانش بسیار مشکل دارد.
او گفت با وجود این که او و شوهرش بسیار سعی می کنند تا زندگی راحتی را برای آنها فراهم کنند، اما فرزندان امروزی پرتوقع هستند.
زهرا یوسفی محصل سال دوم طب کابل معتقد است که مشکلات جوانان با خانواده هایشان یک امر دو طرفه است.
او می گوید: "چون از یکدیگر درک متقابل ندارند، بنابراین خواسته هایشان برای همدیگر زیاد دیده می شود."
داکتر نورالدین علوی استاد جامعه شناسی در دانشگاه کابل می گوید که جوان امروز از گذشته بریده و درصدد تعریف یک زندگی جدید است که پدیده جنگ و مهاجرت در این موضوع بسیار اثر داشته است.
او افزود:«یک نگاه مطلقا منفی به سنت ها جالب نیست. یک نگاه مطلقا مثبت به سنت ها با تایید نسل های گذشته ما و تایید سنت های تاریخی کاملا درست نیست."
وی به این باور است که جوانان باید با یک خرد انتفادی روشن بسازند که کدام شاخص های سنت های گذشته مثبت و کدام شان منفی است.
او تاکید می کند که شکاف بین نسل ها محصول یک حرکت تاریخی آگاهانه نیست، اما در کل این پدیده که در چهار دهه اخیر رخ داده، نهایتا جامعه را به طرف یک آینده بهتر پیش خواهد برد.
هانی بیکران استاد دانشکده روان شناسی در دانشگاه کابل نیز می گوید که در این روند پدر و مادرها اذیت می شوند زیرا نمی خواهند واقعیت جامعه را که خلاف اعتقادات و ارزش های آنان است، بپذیرند.
او جهت درک متقابل والدین و جوانان شان می گوید: "والدین باید با واقعیت های جامعه آشتی کنند، هر چند تلخ باشد و آنها را ببینند و مدیریت کنند تا کمترین آسیب را به خودشان و فرزندان شان بزنند."
وی برای مدیریت این حالت تاکید می کند که والدین باید آگاهی شان را افزایش دهند و از شیوه هایی که خود از والدین شان به ارث بردند، استفاده نکنند.
او به این باور است که جامعه به هم ریخته فعلی در افغانستان نتایج مدیریت اشتباه والدین در خانواده هاست؛ والدین تنها به خوراک و پوشاک کودکان شان توجه می کنند و روان آنان را به درستی تغذیه نمی کنند و در نتیجه والدین آینده را نیز ناتوان به بار می آورند.
دین مقدس اسلام نیز هیچ منافاتی با آزادی عقیده افراد چه در محیط خانواده و چه در سطح اجتماع نداشته، بلکه قدرت انتخاب را به خود انسان سپرده تا بر اساس خواسته خویش و توام با آگاهی تصمیم بگیرد.
داکتر حسن ویرا یکی از اساتید حقوق در موسسه تحصیلات عالی مشعل می گوید که اطاعت کورکورانه و بدون تفکر مغایر با آموزه های اسلام است و با رعایت بعد اخلاقی آزادی ها در یک چهارچوب انسانی می توان به یک جامعه سالم دست یافت.
وی برای ثبوت این موضوع به اختیار در پذیرش دین پس از بلوغ اشاره می کند و می گوید که در پذیرش دین امر اجباری و ارثی مطرح نیست.
شایان ذکر است که شکاف بین نسل ها که با پیامدهایی چون گریز از سنت ها و شتاب بدون آگاهی به سوی جاذبه های مدرنیته و...همراه است. در جوامعی مانند افغانستان که ما کمتر شاهد خانواده های بسامان و توام با آگاهی لازم هستیم، این موضوع می تواند بسیار نگران کننده و در عین حال مخرب باشد.
جواهر یوسفی
موسسه فرهنگی – اجتماعی تساوی