آيا خارجى ها و يا افغان ها مسئول اند؟
انحصار قدرت باعث فساد می شود، هرگاه خواسته باشيم از فساد جلوگيری کنيم ، بايستی از انحصار قدرت دست برداريم!!! ما بدون سعی و تلاش و اعتراف به بی عدالتی ها و احساس مسئوليت در مقابل اعمال خويش و يک ديد واقعبينانه از تاريخ خود و جهان نمی توانيم به اين آرزو دست يابيم!!!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
(ادامه بحث)
در اين جای شک و ترديد نيست که ما مردم افغانستان از پذيرش واقعيت و مسئوليت اباء می ورزيم. اين واقعيت: گريز از
مسئوليت در اعمال و گفتار تمام مسئولين دولتی در حال و گذشته هويدا بوده است. آقای کرزی نيز از اين امر مستثنا نيست.
مقاله يی که از طرف ايشان در سايت اينترنتی بخش پشتو بی بی سی به نشر رسيد، گويايی اين واقعيت است!
مطلب پنجم
به نظر آقاى كرزى: « طالبان آمدند با شعار اسلام وجنگ با شرو فساد؛ اما آنها به بيراهه كشانيده شدند و درگير جنگ هاى داخلى و تروريزم گرديدند.»
روشنگرى: جالب مى بود اگر آقاى كرزى توضيح می دادند كه كى طالب ها را به بيراهه كشاند!؟ آيا خارجى ها؟
از نظر صاحبنظران علوم سياسى: انحصار قدرت باعث فساد مى گردد. هرگاه خواسته باشيم از فساد وبحران جلوگيرى كنيم، بايد از انحصار قدرت جلوگيرى شود.( متأسفانه در افغانستان تمام حكومت ها باعث انحصارقدرت گرديدند؛ اين قدرت طلبى سبب فساد و سقوط حكومت هاى شان شد. در شرايط فعلى حكومت آغای كرزى نيزسبب انحصار قدرت گرديده است. حكومت با سياست هايى كه در آن تنها خواهش ها، منافع شخصى و گروهى مد نظر است؛ يک روز موضوع زبان را دامن می زند و اقوام ساكن كشور را درمقابل هم قرار داده ؛ از طرف ديگر به خاطر منافع وحفظ قدرت خويش، با جامعه جهانى به خصوص امريكا روابط ما را خدشه دارميسازد. اين خواست هاى بی جای، افغانستان را در يک بحران سياسى، اجتماعى و اقتصادى قرار داده؛ ازسويی ديگر مردم ما را در مقابل حكومت و يكديگر بى اعتماد و بى مسئوليت ساخته است.)
طالب ها نيز سبب انحصارقدرت و فساد گرديدند؛ اين سبب باعث سقوط إمارت شان گرديد. اما اگر گفته شود كه:
طالب ها برای محو حكومت شرو فساد، در سياست افغانستان داخل شدند وآنها را ديگران به بيراهه كشاند، يک مغالطه ى بيش نخواهد بود .
آقاى كرزى آگاهانه؛ خلاف واقعيت؛ بار تمام جنايات جنگى، توهين به مردم، غصب حق آزادى و حق تعيين سرنوشت
مردم را از دوش طالب ها خالى و بر دوش خارجى ها می گذارد.
گذشت زمان چهره اى واقعى طالب ها را نمايان ساخت؛ طالب ها با استفاده از امكانات خارجى؛ آگاهانه با نقاب مذهب و تمايلات سمتى، قومى، گرفتن قدرت سياسى و به حاشيه كشانيدن ديگر اقوام، داخل صحنه ى سياسى افغانستان گرديدند؛ از همين لحاظ كرزى،تعدادی از تكنوكرات ها و حتى خلقى ها با ايشان همكار بودند .
اما سياست هاى طالب ها غير مردمى ، بيگانه و خلاف انسانيت و حقوق بشر بود. طالب ها با شعار مبارزه با شروفساد؛ خود شان به فساد گران و تروريستان بين المللى تبديل گرديدند. طالب ها مانند: ساير قدرت طلب ها، در حق مردم ما خيانت نمودند. در حاليكه بيش از ٩٠ فيصد خاك افغانستان را در اختيار داشتند؛ مى توانستند صلح و آرامش را تامين؛ شرايط را براى انتخابات مساعد سازند. طالب ها مى توانستند، در ايجاد يک حكومت كثرت گرای و مردمى كه نمايند گى از تمام مردم افغانستان مى كرد، نقش كليدى بازى نمايند و در تاريخ افغانستان به حيث خدمتگزاران و عياران افغان ها، شناخته شوند.
طالب ها باعث انحصار قدرت و حكومت ترور و اختناق گرديدند و سر انجام افغانستان را لانه ی تروريزم بين المللى ساختند. در نتيجه كشور ما داخل يک بحران جديد گرديد؛ پس طالب ها و همكار ان آنها در پيشگاه خدا، مردم و تاريخ مسئول مى باشد .
مطلب ششم
به نظر آقاى كرزى: « بعد از حادثه يازده سپتامبر، نيروهاى خارجى به رهبرى امريكا داخل افغانستان شد؛ اما تا هنوز صلح در افغانستان تامين نگر ديده است ! »
روشنگری :اينكه چرا صلح، حاكميت قانون، عدالت اجتماعى تامين نشد وفساد از بين نرفت؟ بايد اين سؤال را مردم ما همراه با جامعه جهانى در قدم اول، از شخص ريس دولت و تيم حاكم در قدرت نمايد !!!
تمام كشورها، بحران هاى بزر گى را به خاطر تشكيل حكومت، انكشاف اقتصادى و اجتماعى و سر انجام تمركزسرمايه متحمل شده اند.اما در افغانستان خوشبختانه، ايجاد حكومت و تمركز سرمايه به كمک جامعه جهانى به وجود آمد؛ اين شانس طلائى در تاريخ براى كشورها بسيار كم اتفاق افتاده است.
براى دولتمردان افغان لازم بود كه از اين موقع استفاده ی اعظمى مى نمو دند واين منابع را بصورت درست وعادلانه، به خاطر انكشاف در ساحات مختلف ، سازماندهى و به مصرف مى رساندند.
در افغانستان در اثر تعلل و جفا ی رهبران سياسى ما به مفهوم واقعى حكومت تشكيل نگر ديد ؛ نخبگان افغان متاثراز گرايش هاى سمتى، قومى، از برای منافع شخصى جامعه جهانى را فريب دادند.( جفای يک تعداد از تكنوكراتها كمتر از ساير گروه ها نيست.)
آقاى كرزى در دوران حكومت خود، مشكلات اساسى جامعه را حل ساخته نتوانست، بلكه در آن افزود.
موضوع زبان كه سال ها باعث اختلافات مردم ما شده و مى شود آنرا از طريق مدنى و عقلايى راهى حل براى آن دريافت؛ آگاهانه از طرف كرزى به آن توجه نشده و برعكس به آن دامن زده شده است.تا مردم افغانستان در گير اختلافات زبانى و هويتى باشند و تيم حاكم از آن استفاده ی سياسى و ابزارى نمايد.
حكومت نتوانست مشكلات سياسى، اقتصادى، اجتماعى و مذهبى را با در نظرداشت عدالت اجتماعى حل و فصل نمايد.
به اين لحاظ فاصله بين مردم و حكومت ايجاد گرديد و سبب رشوه ستانی و فساد در ارگانهای دولتی گرديد؛ از سويى ديگر امتيازات بلند حكومتى، براى يک طبقه ى خاص، استفاده جو يى فاميل ريس جمهور و معاونين او وديگر مسئولين حكومتى، مردم را نسبت به حكومت بى اعتماد وبى تفاوت ساخت!
وضعيتى را در جامعه ايجاد كرده، تا هر كسى به خاطر حل مشكلات و احتياجات شخصى، حقوق ديگران را پايمال كند.
پس دور از واقعيت نخواهد بود كه در سال ٢٠١٢ چهار ميليارد دالر در افغانستان حيف و ميل گرديده است.
امروز بيشتر از نود فيصد مردم افغانستان در حالت فقر به سر مى برد؛ اما برعكس يک گروهی خاص، صاحب تمام امكانات دولتى، شهرت، عزت و سرمايه هاى بزرگ دالرى شده اند، كه تا چند زمانی پيش حتى خواب آنرا هم نمى ديدند!
در اين جايى شک نيست كه در مؤسسات خارجى فساد وجود دارد؛ اما اين فساد مربوط به خارجى ها مى باشد.اما خارجى ها پول ماليه دهنده گان خود را مى دزدند نه پول مردم افغانستان را و براى ما اين حق را نمى دهد، تا به عنصر فساد در كشور خود ماستمالى كنيم و إذعان نماييم كه فساد ما به اندازى فساد خارجى ها نيست.
مطلب هفتم
به نظر آقاى كرزى:«" امروز بعد از يازده سال شرايط براى صلح در افغانستان مساعد گرديده است.»
روشنگرى: نمى دانم آغاى كرزى به اساس كدام واقعيت إظهار ميدارد: امروز بعد از يازده سال شرايط براى صلح آماده شده است ! آيا مخالفين مسلح حكومت حاضر اند، قانون اساسى را بپذيرند و داخل حکومت گردند؟ در صورتی که مخالفين دولت شرايط صلح را بپذيرد؛ آيا مشروعيت مخالفت آنها با دولت زير سوال نخواهد رفت؟ آيا دولت افغانستان کدام طرح جديدی را برای صلح پيشنهاد نموده است؟ در صورت تبانی حکومت با مخالفين مسلح و ايجاد حکومت ائتلافی، ارزش های دموکراسی، حقوق زنان، عدالت انتقالی و حقوق بشر قربانی نخواهد شد؟
جواب اين سوالات را بايد مردم افغانستان همراه با جامعه جهانی در قدم اول از آقای کرزی و تيم حاکم در قدرت
بپرسند! نظر به تجربه تاريخی، دولتمردان افغان هميشه منافع مردم ما را فدای اهداف شخصی به ظاهرسمتی و قومی
ساخته اند.
کرزی نيزمذاکرات صلح را با اصل های بالا به پيش می برد؛ کرزی در يک دهه حکومتداری خويش ميتوانست با تجارب واقعيت های جنگ و منازعات سياسی، اساس يک حکومت مردمی را در افغانستان ميگذاشت. کرزی می بايست اختلافات قومی، زبانی، سمتی و مذهبی را درمان می نمود؛ حکومت مشکلات سياسی، اقتصادی را در اولويت کاری خود قرار می داد؛ حکومت خدمات صحی، تعليمی را در نقاط مختلف کشور، بدون تمايلات قومی انجام می داد.
حکومت منحيث ممثل اجرای قانون به قانون اساسی احترام می گذاشت و از اجرای آن نظارت می نمود؛ تا فرهنگ قانون گريزی در بين مردم از ميان می رفت.
در صورتي که دولت نهادينه می شد؛ مردم اطمينان حاصل می کردند که منافع شان در اين حکومت تامين می شود؛ مردم با حکومت همکاری نموده و با صداقت به حکومت خويش خدمت می کردند. در اين صورت مخالفين حکومت تضعيف گرديده و حمايت مردم را از دست می دادند. حکومت مجبور نبود تا بخاطر خواهش 10 و يا20 هزار نفر، سرنوشت اکثريت مردم افغانستان را به معامله بگذارد.
طالب ها و حزب اسلامی به هيچ صورت شرايط صلح را نمی پذيرد؛ آنها مانند: لاشخوران درنده منتظر هستند تا اين
تن پاره پاره وطن ما را خون آلوده تر سازند. از طرف ديگر طالب ها و حزب اسلامی به خصوص شخص حکمتيار از
ايجاد يک حکومت باثبات و مردمی هراس دارد؛ زيرا در چنين حکومتی ، چنان اشخاصی جای نخواهد داشت.
مردم افغانستان روزی خون ريخته شده ی فرزندان خويش را از ايشان تقاضا می کند و به ميز محاکمه کشانده خواهند شد.
نتيجه :
وقت آن رسيده که دولتمردان افغان به مفهوم واقعی کلمه حکومت پی برند؛ مردم به اساس يک قرارداد اجتماعی بعضی
از حقوق خويش را برای حکومت تفويض می کند. حکومت مسئوليت دارد تا به خاطر تامين يک زندگی آرام و مرفه سعی و تلاش نمايد. در حقيقت حکومت و مسئولين حکومتی خدمتگاران مردم می باشد نه باداران مردم!!!
در صورتي که حکومت نتوانسته به آرزو های مردم پاسخ مثبت بدهد و وظايف خويش را به صورت درست انجام داده
نتواند ؛ مردم ميتواند چنين حکومتی را از قدرت خلع و با قرار داد جديد حکومت ديگری را انتخاب نمايد.
امروز مردم افغانستان با يک برگ برنده يعنی: حمايت جامعه جهانی را با خود دارد .از طرف ديگر با پيشرفت
تکنالوژی بخصوص در بخش مخابرات و خدمات اينترنتی، جهان را به يك دهكده تبديل نموده است.
( يكى از علل نابسامانى هاى كشور ما، بى سوادى و نا آگاهى از واقعيت هاى تاريخى مى باشد. جاى تعجب نخواهد بود كه ما در جامعه گروه هاى افراطى، اخوانى،انتحاری، كمونيستى و قوم پرست داشتيم و داريم؛ اما تعداد روشنفكران ما بسيار کم است؛ به خاطر كه افراد با جهانبينی محدود بيشتر و زودتر به افكارديگران جذب مى شود.)
مردم ما مى توانند با استفاده از اين خدمات، در بخش هاى تعليم و تربيه و آگاهى از واقعيت هاى تاريخى، سياسى و مذهبى با همديگر نزديک شده و براى حل مشكلات خويش از خدمات اينترنتى استفاده كنند. از طرف ديگر مردم ما مى توانند با استفاده از اين خدمات اجراآت حكومت را كنترول و نظارت نمايند و بخاطر ايجاد تفاهم در بين مردم و انتخاب يک حكومت مردمى، حق راى خويش را براى يك شخص مناسب، بدون گرايش هاى قومى، مذهبى و زبانى استعمال نمايند.
مردم ما بايد به اين واقعيت رسيده باشند كه اختلافات قومى، زبانى به نفع شان نيست. گروه هايى كه به اساس قوم ، زبان و مذهب به وجود آمده اند، همه در حقيقت منافع شخصى خود را دارند. آنها قصداً اختلافات مذكور رادامن ميزنند و از راهى معقول، راهى حل براى آن نمى يابند؛ به خاطری كه وقتى مردم با هم اختلاف نداشته باشند، متوجه اعمال مسئولين حكومتى مى شوند و از ايشان حق خويش را تقاضا مى نمايند.
اين اعمال از طرف حلقات خاصى در حكومت دامن زده مى شود؛ تا مردم آخرين انرژى خود را در اين مو ضوعات به مصرف رسانده وآنها در عيش و نوش و شهرت زندگى نمايند.
اى مردم عزيز!!! بيدار شويد و نگذاريد يك بار ديگر سرنوشت شما راباز يک تعداد اشخاصی فرصت طلب به يغما برند و شما را در گير جنگ ها و دچار غربت سازند؛ اطفال شما را از داشتن ، زندگى آرام ، مادر، پدر و وطن محروم و رهسپار ديار بيگانه سازد!
انتخابات سال 2014 در پيش است؛ يگانه راهى حق تعيين سرنوشت از طريق مسالمت آميز، انتخابات است. حق
انتخاب راهى نجات شما از دست اين باند هاى مافيايى مى باشد؛ شما نه در گروپ كرزى و نه در اپوزسيون مسلح و غير مسلح، كدام شخصيت كه درد هاى شما را دوا كند، نخواهيد يافت!
پس با يک تفكر عميق بدون گرايش هاى قومى ، زبانى و مذهبى، براى خود يک كانديد مناسب كه دستانش در خون، فساد و تبعيض و تعصب آلوده نباشد، جستجو كنيد، براى او راى بدهيد و از او پشتيبانى كنيد! تا او يک حكومت مردمى را براى شما ايجاد كند، كه درآن عدالت انتقالى و اجتماعى تامين گردد؛ حكومت راهی حل منصفانه براى نابسامانى هاى كشور بيابد و جامعه اى ما بسويى يک آينده بهتر مسير خود را دريابد!!!
ما بدون سعى و تلاش و اعتراف به بى عدالتى ها، احساس مسئوليت در مقابل اعمال خويش و با يک ديد واقعبينانه
از تاريخ وطن و جهان، نمى توانيم به اين آرزو دست يابيم.