صفحه نخست > دیدگاه > یاد یار، ایران من!

یاد یار، ایران من!

سفر نامه، نوشته اول
میراحمد لومانی
جمعه 29 مارچ 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

این سرزمین را دوست میدارم؛ همچون تن خویش و پیکر خویش؛ حتی والاتر از آن؛ همچون مادر..! مقدس است این بادیه برای من! کوه های سر به فلک کشیده وی غرور من اند و حیثیت من، هندو کش، پامیر، بابا، البرز... دماوند و..! قامت بلند از سپیدی، به زیبایی برف های ترد فصل زمستان. پاکیزه و سپید؛ سپید ی سپید؛- همچون محاسن مردان پخته، کاردان و اندیشمند تاریخ این بادیه و سرزمین مقدس...!.. و جاری از سینه آن توفنده گی دریای پنج شیر.. هری رود، ارغند آب، هلمند و... .وسعت پهنای سینه وی را میستایم. بکوا، این کویر خشکیده، تفتیده، و ترک خورده،- و کویر لوت؛ باز گویی درد مندانه یک تاریخ مملو از درد- در پهنای وسعت یک سکوت؛- سکوت تلخ تاریخی؛ سوخته در بیداد گه استبداد.. بکوا؛- این وسعت تاختن؛- تاختن صفار گونه دیگر، و لیث دیگر و ابومسلم دیگر و افشار دیگر و...و خلیج اش را میستایم، و فارس بودن وی را به سجده مینشینم! خلیج فارس این مرز میان تاریکی و روشنایی ها ..! کولاب، ختلان و بدخشان اش را همچون لعل در نهان خانه دل گنجینه وار به حراست نشسته، و از دامان رودکی وی همچون رودی جاری گردیده و به پیش گاه آن خسرو بزرگ، ستایش اش را به زمزمه مینشینم... که؛- من فرزند ایران زمین ام و از تبار دریا دلان همچون کاوه بزرگ و...

چندی است رانده آن دیار م! مگر نه آنکه رانده شده گان ی همچون من، از دامان وی هرچند گاه قصه تلخ تاریخ این سرزمین بوده است. مگر نه آنکه خیلی از پیکره های وجود م گاهی در لشکر کشی های عریان ایل جاری به قتل عام گرفته شده اند و خیلی بیشمار دیگر هر گاه رخت آواره گی و هجرت برتن نموده، و گاه در ان پروسه، طعمه دریا و موجودات دریا یی آن گردیده اند. گاه و شاید تا بدور از حیطه فقر، تعصب و تبعیض چند صبا یی را به حیات بدور از استبداد و ستم تداوم بخشند! .من در هجرت خویش،- و آواره گی یاران م همچون روح درد آلود، بدور از پیکره خود، هر صبح شب غم نامه های آواره گی یک نسل و یک ملت را به شمارش نشسته و فریاد مینمایم..!

...آری! این مادر مقدس، و این پیکره شریف وجود به یغما رفته و زخمی ام را دوست میدارم..! لحظه های تار و پود وجود م؛ ذهن ، خیال و اندیشه ام در لحظه های نفس کشیدن ام به آن گره خورده است. این منم و یاد و خیال جادویی آن یار و دیار پر گهر و سرزمین آبایی من.. .. و حال اما؛- مگر به اعجاز و توانمندی قلم، و اعجاز موسا یی کلام از جانب حضرت داد آر؛ و همت نسل جدید، به رهایی اش همت بگماریم...! .. و بدین سان، من بدین نسل- نسل کاوه و آرش، بسا چشم امید دوخته ام!! .. یاهو...

« پریشان دل هوای خانه دارد..!»

این چندمین سال ی است که با آغاز فصل سرما و یخبندان عازم سرزمین آبای خویش گردیده، تا شاید بدور از کولاک ، طوفان، و سرمای طاقت فرسای این بخش از نیمکره شمالی « بلا روس»، چند گاهی سر بر دامان مادر گذاشته، و با نوازش دستان خدا گونه وی، از اعجاز اکسیر محبت و عشق مام و میهن سیراب گردیده، و در خاک « عشق » بودنم را ریشه بدوانم..!

همه گان بر این باور اند که جغرافیای ایران امروزی وطن من نیست. اما من ما سوای فکر دیگران میاندیشم. من بر این باورم که زبان، فرهنگ، و تاریخ؛ بخش لاینفک هویت و اصالت ام را شکل میبخشد. بنابر همین اصل، خودم را در محدوده جغرافیایی ایران کنونی همچون صاحب خانه احساس مینمایم. میدانم در آنجا « ایران »نگاه ها نسبت به من بیگانه اند و صورت ها نا آشنا، و هرچند گاه طعنه ها یی را نیز به گوش سر میشنوم. اما من همه این ها را به حساب از خود بیگانه گی یاران گذاشته، و با تمام تلخی هایش آن را به رخم نمیاورم . میدانم قافله وارونه گردیده است، و تاریخ در دست تحریف و بدور از واقعیت های عینی جامعه ام میباشد..!

میدانید؟ حالا دیگر برایم تبدیل به عادت شده است! با آغاز فصل زمستان دلم به اندرون سینه ام به تپیدن میگیرد. یاد دیدار عزیزان در دلم جوانه میزند و شکفتن میگیرد! آخ که دیدار مادر، وابسته گان، و زیارت امام هشتم، و بودن در محیط و ماحول فرهنگ و داشته های فرهنگی فارس؛- این قند پارسی، بسی برایم عزیز است و مقدس است و دل انگیز..!
بخش از تاریخ نیاکان مان در جغرافیای تاریخی مشخص ایران باستان شکل گرفته و هویت یافته است، و بخش عظیم از نسل کنونی مان به عنوان مهاجر و آواره در محدوده های مشخص از این جغرافیا، گوشت، پوست؛ اسکلت و رشد شخصیتی شان شکل گرفته و بارور گردیده اند. از همین رو این جا دیگر تفکیک، تمایز و تفریق جفای تاریخی است و نابخشودنی...!

آخ که سفارت جمهوری اسلامی ایران در بلا روس گاه چه با خست و نا مهربانی برایم ویزا صادر که نمیکنند. من همیشه تلاش م بر این امر استوار بوده است تا چند روزی برایم بیشتر ویزا صادر بنمایند، تا با پلیس های نا مهربان محلی کمتر سرو کار پیدا بنمایم، اما مسئول بخش ویزا سفارت با ژست خشک و رسمی خود، همیشه همان خسیسی دایمی اش را در امور ویزا به انجام میرساند. خانم ام از این که از سفارت ایران جهت ویزا لب به شکایت میگشایم با تعجب از م میپرسد: « مگر برای ایران رفتن ویزا هم نیاز داری؟!» میگویم: بله خانم نیاز هست و بد جوری هم نیاز هست..!

  • مگر آدم برای رفتن در کشور خودش هم نیاز به ویزا دارد؟! برایش میگویم:
  • خانم جان در این محدوده جغرافیایی بر اساس بی کفایتی های تاریخی، همه چیز قر و قاطی شده است! آری ویزا در کار هست و خیلی هم جدی در کار هست...!

این چندمین سالی بود که زمستان ها ایران میرفتم و بر میگشتم. اما امسال دلم در هوای افغانستان پر میزد. با یکی دوتا از دوستان نزدیک، در این باب مشوره نمودم، نه تنها مخالف افغانستان رفتنم نبودند، بلکه یک عالمه تشویق م نیز کردند! با یکی دوتا از دوستان در افغانستان نیز پیام دادم، برایم وعده همکاری دادند.. آخ جان چه بهتر از این...

آرزو داشتم تا با شخصیت های تاثیر گذار و مفید در مسایل سیاسی و اجتماعی افغانستان از نزدیک دیدار و گفتگو نموده و بخصوص پیرامون تغیر و تحولات کشور بعد سال 2014 میلادی تبادل نظر بنماییم. آخر میدانید؟ تغیر و تحولات تاریخی هر کشور و مملکت، وابسته به چگونه گی عمل کرد همان نسل در همان مقطع از تاریخ میباشد!

...بلا خره بند کفش هایم را محکم میبندم و تصمیم میگیرم تا از طریق جمهوری اسلامی ایران، عازم افغانستان بگردم..!
در ایران، یگانه دردانه عزیز و گهر گران بها، یعنی مادرم را به زیارت مینشینم.! قامت خمیده، با چادر مشکی و دنیایی از الفت و مهربانی! دنیا- دنیا دعا و کوه ها یی از خیر و برکت... آخ که این مشت از استخوان و پوست؛ برایم چقدر عزیز است و پر بها ست، و دوست داشتنی و... چند روزی را در جوار حضرت « معصومه س » در قم، زیر سایه مادر کیفیت زنده بودن را به تجربه گرفته، و بعد از آن عازم سرزمین افغان ستان میشوم.!

« برباد رفته!»

هواپیمای غول پیکر ایرباس فرودگاه بین المللی امام خمینی تهران را به مقصد کابل ترک مینماید. بعد از مدت نه چندان طولانی وارد فضای جغرافیایی سیاسی افغانستان میشویم. آنگاه کم – کم کوه های سر به فلک کشیده و مملو از برف هزارستان چشم انداز زیبایی های بی نظیر خلقت را در جلو چشمان مان به نمایش میگیرد. آه که همین کوه ها ی سر به فلک کشیده، تا دامنه های دور دست کویر و بیابان های ماحول خویش را به آبیاری گرفته و به آن شادابی و حیات میبخشند! گویی روح اهورایی زردشت است که از این قله های سپید و پاکیزه جاری گردیده و خلق ها یی را سیراب نموده و به آنان شادابی و حیات میبخشد...

هوای کابل ابری بود و نشست هواپیما به علت محدودیت دید، کمی مشکل به نظر میرسید. اما به هر صورت، تکنالوژی مدرن امروزی این مشکل را به راحتی بر طرف نموده است..

آخرین بار که کابل را دیده بودم، حاکمیت نجیب الله رئیس جمهور دست نشانده روسها در افغانستان هنوز بر قرار بود. اگر موشک پران ی های حضرات مجاهدین«...» را در کابل آن روزها نادیده بگریم، کم و بیش سعادت نسبی در چهره خسته از جنگ و مصیبت های پیامد آن بر چهره ساکنین این شهر در آن ایام به مشاهده میرسید. نه میدانم! شاید من از آن موقع چنین برداشتی در ذهنم موجود میباشد.بگذریم...

بعد از انجام بازرسی ها از سالن فرود گاه هوایی کابل خارج میشوم. خدای من همه چیز بیگانه اندو نا آشنا. عکس ها یی از شهید احمد شاه مسعود، استاد ربانی و جناب کرزی در گوشه و کنار فرود گاه به چشم میخورند. جناب کرزی در عکس هایش لبخندی بر لب دارند. نه میدانم که این لبخند ها از صداقت وی است یا حیله و نیرنگ؟! ادامه دارد و....

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • گاو پیر کنجاره خو می بینه!

  • این ایران زدگی واقعا مایه ای تاسف است.
    برای تان متاسفم افغانی پدر سوخته مادر جنده !!

  • ایرانیان بیش از سی سال آغوش گرم خود را به سوی ما باز کردند.دخترانشان را به پسرانمان دادند به ما کار و خانه دادند ولی پاسخ هم میهنان ما دزدی و خشونت و تجاوز و قاچاق و.. بود.البته گستره ی ایران باستان از باختر چین تا بخشی از ترکیه ی امروزی و عراق کنونی بوده و شهرهایی همچون هرات و خجند و سمرقند و بخارا و... را دربر می گرفته
    نباید نمک خورد و نمکدان شکست ولی ما این کار را کردیم

  • سلام بر همه دوستان! ایران و پاکستان درین سه دهه تراژیک نه تنها با ما افغانها منحیث یک برادر مسلمان کومک نکرده بلکه بری ما افغانها منحیث انسان نیز برخورد نکرده است....
    اقای شاران متاسفانه که همین واقعیت های تلخ وجود دارد و گر نی مردم افغانستان بدله ی احسان را هیچ وخت فراموش نمیکنه ...
    محمد برادر ! شکی نیست که حتما کدام مجبوریت داری، که مردم خوده در مجموع متجاوز، قاچاق بر، و خشونت کار مینامی ... در جای که محکمه است، قاضی است، و زندان هست به این معنا است که همونجا ... جنایتکار است ، دزد است و قاتل است ... در هر کشور افراد خلاف کار وجود داره ، ایا در همین ایران قاتل و متجاوز و دزد وجود نداره ؟؟؟ ولی متاسفانه متاسفانه، ایرانی ها به همه مردم افغانستان به چشم دزد و قاتل مینگره ، که این کارش بسیار غیر منصفانه و ظالمانه است... در بعضی سایت های ایرانی بنام حوادث یک بخش وجود داره، شما برین اونجا جنایاتی که در ایران توسط ایرانی ها صورت میگیره، در افغانستان در طول تاریخ صورت نگرفته.

  • دوستان سلام!
    ما داریم از موضوع اصلی بحث دور میشویم! بحث جغرافیای تاریخی ایران باستان و فرهنگ فارسی آن میباشد! نه محدوده های تاریخی تعیین شده یی باب طبع روس و انگلیس و افاغنه و ترک و... بحث بحث باز گشت به هویت است! هویت تاریخی و زنده شدن دوباره یک ملت! ملت که هم پان ترکیسم ها از زنده شدنش می هراسند و هم افاغنه. و هم هزاره ها بدل خود فروخته و اغفال شده..

  • مه چی مو گیم دمبره مه چی مو گه !
    آقای میر احمد لومانی منظورش چیزی دیگه است و برداشت خوانندگان چیزی دیگه .
    آقای لومانی در این ارتباط مقاله هم نوشته شاید هم درست باشه لاکن ثبوت آن کار آسان نیست .مردم ما بی آن هم سرگردان است این آقا میخواهد به سرگردانی ما بیافزاید تا اینکه کمکی کرده باشد .بهتر است آن چه اکثریت مردم ما ،تاریخ نویسان و دیگران بی آن باور دارند که ما کی هستیم [هزاره ها ]اساس قومی خود را محکم کنیم .

  • « جشن نوروز سال 92، تحت عنوان: « صلح و انسان‌دوستی» در عشق آباد پایتخت ترکمنستان با حضور سران کشورهای ترکمنستان، ایران، پاکستان، تاجیکستان و افغانستان برگزار شد.
    همزمان با برگزاری این جشن، عید سال نو در ایران در کام « مهاجرین» تلخ گشت. با توجه به اینکه در ایران عید نوروز به صورت گسترده برگزار می شود از خانه تکانی گرفته تا خرید و دید بازدید و گردش های بین شهری و جاهای دیدنی، از برنامه های است که در ایران انجام می شود.
    مهاجرین افغانستان در ایران هم از این قاعده استثنا نبوده بالطبع کشور میزبان به دید و باز دید می پردازند . اما امسال متأسفانه با هدایت و دستور دولت جمهوری اسلامی ایران، نسبت به مهاجرین تا آخرین درجه سخت گیری به عمل آمده است و " برنامه ای افغان بگیر " در تمام نقاط ایران مخصوصا در شهر مقدس قم که یک شهر مذهبی است و بیوت مراجع عظام در این شهر هستند، طرح طرد و برخورد ضربتی پلیس با مهاجرین افغانی با خشونت بیشتری همراه بود.
    دولت ایران از مردمش خواسته است که از طریق شماره تلفن 197 که نظیر شماره 110 یک مرکز پلیسی هست تماس بگیرند و به پلیس خبر بدهند تا مهاجران افغان را پلیس دستگیر کنند!
    در مدت 3 و 4 روز در ایام عید طبق گفته های پلیس 2400 مهاجر درقم دستگیر شده اند. بیشتر دستگیر شده گان کسانی بودند که به خاطر زیارت درقم آمده بودند و با همان طرح ضربتی در اطراف حرم حضرت معصومه شکار شدند.
    من خودم یکی از فامیل هایم از تهران به خاطر عید به قم آمدند بلافاصله با ورود به قم توسط پلیس دستگیر شد و به اردوگاه قم منتقل شد.
    این اردوگاه در جاده اراک با فاصله پنج کیلومتری قم موقعیت دارد. و خارج از شهر است و افغان های ای هم که در آنجا کار دارند و مجبور هستند بروند بایست با ماشین دربست که حدوداً 50000 تومان هزینه بر می دارد، آن را به راننده های که معمولا سبیل کلفت هستند از جیب یک افغانی کارگر مظلوم که با یک وضعیت سر سام آوری اقتصادی از هر جهت در ایران زندگی می کنند به جیب می زنند .
    ناگفته نماند که فلسفه ای این اردوگاه با این فاصله از شهر هم همین است که نسبت به مهاجرین یک مقدار هزینه بر و توهین آمیز باشد.
    مراجعه کنند گان این اردوگاه، اکثرا زنان و کسانی هستند که بستگان شان را در این اردوگاه زندانی کرده اند.
    بنابر این معلوم نیست که امسال در " جشن جهانی نوروز " در ترکمنستان، بین رییس جمهوری ایران آقای احمدی نژاد و رییس جمهوری افغانستان آقای کرزی چه گذشته شده است؟ که مقامات ایران نسبت به مهاجران افغان در ایران این قدر در ایام عید سخت گیری کرده اند ؟
    حرف پایایانی :
    باتوجه به اینکه متأسفانه ایرانی ها نسبت به اتباع افغانستان ( اعم از کسانی که مدارک رسمی این کشور را دارند و آنهای که فاقد مدرک هستند) با دید تحقیر و توهین آمیز نگاه می کنند وبه گونه ای که کرامت و عزت انسانی را از مهاجرین سلب نموده اند . دیگر واقعا ماندن مهاجرین در این کشور مایه ننگ و برباد رفتن عزت و غرور افغانها در ایران است.
    باتوجه به اینکه : نفس مهاجرت تبعات و بارمنفی را ازهر جهت: هویتی ، زبان و لباس و ... دارد. که امروز به صورت غیر مستقیم به سر مهاجرین ما تحمیل شده است.

  • جناب اوغانی « افغانی »=> واحد پول یا وابسته به قبیله؟!! اوغان ها از قدیم با ملت فارس، پارس خراسان و ایران باستان دشمنی و کینه داشته اند! تعداد ترک در ایران بلایی را بر سر مردم آورده اند که پشاتین در افغان ستان! از همین زاویه است که ملت پارس با هم دیگر بیگانه شده اند! باز یابی این پیکره، وجیبه تاریخی ما ا است!

  • اغای لومانی.
    خیف سلام ولی یک کلام ای کاش هزاره ای افغانستانی نمیبودی انقدر شخصیت هم نیستی که افغانستان برایت کوچک میبود درلومان ملیونها مورچه زندگی کرده میتواند .
    این سایت برایم منبع خوب بود مگر اشکالی ندارد زیرا به اساس بی احتیاطی مکروبهای کوچک ولی کشنده نفوذ میکند نباید اجازه داد .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس