پيشتازان جنبش روشنگری
جستاری پيرامون جنبش روشنگری
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بخش دوم
جنبش روشنگری، جنبش کارگری نبود که خشونت آميز با خودکامگان برخورد کند و فرمان روايان را براندازد. روشنگری، يک جنبش يا خيزش فرهنگی بود که چند سده پيش آغاز شد و هنوز هم دنباله دارد. جنبشی بود، که با انديشه ای روشن در برابر کليسا برپا خاست و سرانجام دست پيشوايان دينی را از کشورداری کوتاه ساخت؛ ايشان را به کليسا و سالار شان را به واتيکان فرستاد، تا روشنی در اروپا گسترش يابد و دانش و فرهنگ، با پايه ای آموزش و پرورش پيشرفته و آزاد از هرگونه پوچگرايی، فرمانروا گردد.
روزگار روشنگری به روزگار خردگرايی هم نام دار است، زيرا روشن انديشان برآن بودند تا جهان تاريک را با به کار بردن خرد خود، روشن و درخشان سازند. روشن انديشان بر اين باور بودند که روشنی بازتاب خرد آدمی است، پس بايستی خرد در پيشبرد همه کنش ها فرمانروا باشد. گروهی از دانشمندان و فرزانگان آن روزگار بر اين باور بودند که بن مايه همه پديده ها خرد است. برای نمونه دکارت به اين نگر بود که شناخت تنها با خرد شدنی است (۶).
گروهی از فرزانگان از ايشان خرده گرفتند و گفتند: بنمايه ای شناخت را سهش های پنجگانه می سازند و نه خرد. و چون برای ايشان آزمودن، بنمايه ای شناخت بود، ايشان را به نام آزمودن گرا شناختند و فرزانگانی که بنمايه ای شناخت تنها خرد بود، به نام خردگرا نام دار شدند. (۷)
باری، اين جنبش و خيزش فرهنگی، پيشتازان و سالاران افزونی داشت، که در اين نوشته به تنی چند از پيشتازان جنبش روشنگری آلمان بسنده می شود:
پوفين دورف (۱۶۳۲- ۱۶۹۴) که به پدر جنبش روشنگری نامدار است، از فرمانروايان خودکامه خواست تا به فرمانروايی فرمانده های خودسر کليسايی پايان بدهند. اين باور را که گويا پادشاه نماينده ای خدا در زمين است، پوفين دورف پوچ خواند. از نگر او کشورداری و شهروندی ساخته ای دست مردمان است و به خدا سر و کاری ندارد؛ نياز های سرشتی مردمان مانند آرامی، آزادی و بی بيمی را نمی توان بدون کشورداری پابرجا ساخت. پوفين دورف بنيادگزار دانش خردورزی (فلسفه) است. از ديدگاه او خردورزی آنست که به چيز های راست و درست باور داشته باشيم، آن چه که خرد می پزيرد و نه پديده های نادرست و پوچ؛ کسی که خردورزی را با پيمانه ای يزدان پرستانه می سنجد، او سر و کاری با خردورزی ندارد، سرو کارش با يزدان پرستی است (۸).
گوت فريد ويلهيلم لايب نيس (۱۶۴۶ - ۱۷۱۶) می کوشيد تا کهنه را با نو آشتی دهد، دين را با دانش و فلسفه را با يزدان شناسی بياميزد (۹). با آن هم از ديدگاه او بزرگترين دشمن راستی، ترس است. ويژگی های روشنگری از ديدگاه لايب نيس: کار برد خرد، توانايی انديشيدن آزاد، ارزش والا به آزادی، پاسخ خردمندانه برای همه پرسش ها، ناهمگونی ميان خردگرايی و آزمودن گرايی؛ دانش خردورزی لايبنس به خردگرايی نام دار است (۱۰).
کريستيان توماسيوس (۱۶۵۵ - ۱۷۲۸) فرزانه و يکی از بنيادگزاران و پيشتازان جنبش روشنگری است. او در اين راستا کار های به سزايی انجاميده است. توماسيوس در سال ۱۶۸۲ ترسايی خواست تا کشورداری از دين جدا گردد، در سال ۱۶۸۷ ترسايی برای نخستين بار به زبان آلمانی آموزه داد و برای دانشجويان از انديشيدن آزاد، سخن به ميان آورد و ايشان را به آزاد انديشی رهنمود. کنار گزاشتن زبان فرمان روای لاتين و برای نخستين بار زنده ساختن زبان مادری، انگيزه ای خودآگاهی و گسترش در ادبسار آلمانی شد. توماسيوس ماهنامه گفتمان را بنياد گزاشت،که در آن گفتمان روز و انديشه های روشنگری به چاپ می رسيد. برای توماسيوس بيهوده گرايی و بی خردی، از بی خدايی مرگبار تر بود. او زندگی اش را در آزاد انديشی، آموزاندن و نوشتن گزراند (۱۱).
لِسينگ (۱۷۲۹ - ۱۷۸۱) يکی از چکامه سرايان و نمايشنامه نويسان نامدار جنبش روشنگری آلمان است. او يگانه نمايشنامه نويسی است که هنوز هم نمايشنامه هايش روی پرده می آيند. لسينگ از نويسنده های است که در روشن ساختن مردم کار های ارزنده ای انجاميده است. يکی از پارچه های روشنگری اش، نمايشنامه ای انگشتر جادويی است. داستان انگشتر جادويی، داستانی است که در ميان سال های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۳ ترسايی در ادبسار ايتاليا به چاپ رسيد. اين داستان بر سر سه برادر می چرخد، که پس از مرگ پدر بر سر راستين و بنيادين بودن انگشتر جادويی می جنگند. فرهشت اين داستان بر سر دشمنی های سه دين يهودی، ترسايی و اسلام است. گ. بوکاچيو در اين داستان خواهان زندگی آشتی آميز، آزاد منشی و نرمش است (۱۲).
در سال ۱۷۷۹ ترسايی، ليسينگ از اين داستان، نمايشنامه ای به نام ناتان دانا (۱۳) ساخت. تن نامه و فرهشت بنيادين اين نمايشنامه مردم دوستی و انديشه ای بردباری و نرمش در روزگار روشنگری است.
ناتان دانا يکی از بازرگانان دارا، دانا و دل آور يهودی است که در زمان آتش بس سومين جنگ چليپايی ميان مسلمانان، ترسايان و يهودان با کاروان بی سر و پايی به زادگاهش بر می گردد. اين درست هنگامی است که گنج سلطان به ته کشيده و سلطان به انديشه ای درآوردن پول است، و چون از آمدن بازرگان آگاه می شود، با خواهرش برنامه می ريزد که دارايی بازرگان را به گونه ای بربايد. از بهر اين، سلطان، بازرگان را به دربار می خواهد و از او می پرسد، که کدام دين، دين راستين است؟ ناتان دانا به جای پاسخ به سلطان، داستان انگشتر جادويی را به زبان می آورد. انگشتری که هر کس در دست داشته باشد، سالار است. داستان بر سر سه فرزند برابر نيکو و برابر دانا می چرخد، که پدر نمی داند، انگشتر جادويی اش را به کی بدهد، از بهر اين دو تای ديگر هم از رويش می سازد. و چون جنگ بر سر راستين بودن در می گيرد، داور خردمند، بی آن که فرمانی بدهد، به هر سه می گويد که برای چند سالی بروند و چنان رفتار کنند که گويا هر کدام شان انگشتر جادويی را در دست دارند، سپس او ايشان را به دادگاه خواهد خواند و فرمان خواهد داد که کدام يک از اين سه انگشتر راستين است. از نگر داور، کوشش و کارايی فرزندان سازنده است و نه انگشتر. راستی و درستی در کنش و رفتار آدمی نهفته است و نه در تکه پاره ای آهن.
درست يک سده پسانتر از توماسيوس و همزمان با ليسينگ، ايمانويل کانت، فرزانه ای روزگار روشنگری فروزش نوينی رير نام روشنگری چيست؟ (۱۴) برای روشنگری پيشکش می کند: روشنگری برون آمدن آدمی از نارسايی خودکرده اش است. نارسايی آن است، که آدمی در به کاربردن خرد خود، بدون راهنمايی ديگری، ناتوان باشد. اين نارسايی هنگامی خودکرده است، که انگيزه اش نه در کوتاهی خرد، که در کاستی گزيرش (عزم) و دليری نهفته باشد. ...(۱۵)
کانت با هوار در به کار بردن خرد خود دليری ورز، می خواهد برای مردم انگيزه بدهد در هستی ايشان شوری بر پا کنند تا به نارسايی خودکرده ای شان پايان بدهند. و چيزی که مردم را به سادگی و آسانی زير بار پرستار های بهره جو می برد، تنبلی و ترس است. از نگر کانت، چون کسی مردم را آزاد نگزاشته است که سرنوشت شان را خود شان بسازند، ايشان به تنبلی خوگرفته اند که نارسا بزييند و در بردگی و بندگی به سر برند. کانت در جستار روشنگری چيست؟ سده ای روشنگری را سده ای فريدريش می خواند. فريدريش دوم با روشن انديشان جنبش روشنگری پيوند نيک و نزديکی داشت، با ولتر دوست بود و نامه نگاری می کرد (۱۶).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) بوتشر، روشنگری برگه ۱۸ - ۲۰
(۲) ادورنو برگه۹
.(۳) بوتشر، روشنگری برگه ۱۸
.(۴) بوتشر، روشنگری برگه۲۰
(۵) پوتس برگه ۱۳
(۶) پوتس برگه ۱۳
.(۷) پورخيری
(۸) بوتشر، روشنگری برگه ۵۱
(۹) بوتشر، روشنگری برگه ۵۲
(۱۰) پوتس ۱۱- ۱۳
(۱۱) بوتشر، روشنگری برگه های ۵۵ تا ۵۷
(۱۲) پوتس برگه ۹
(۱۳) لِسينگ
(۱۴) ماه نامه برلين برگه های ۴۸۱ تا ۴۹۴
...(۱۵) پوتس برگه ۱۰
(۱۶) کايزر برگه های ۱۸ - ۱۹
- G.E. Lessing: Nathan der Weise, Reclam, Stuttgart 1990
- Immanuel Kant: Was ist Aufklärung?-Berlinische Monatsschrift. Dezember-Heft 1784. S.481-494
- M. Horkheimer, Th. Adorno: Dialektik der Aufklärung, Frankfurt am Main 1988
- Peter Pütz: Erträge der Forschung; Die Deutsche Aufklärung, Darmstadt 1991
- G. Kaiser: Aufklärung, Empfindsamkeit, Sturm und Drang, München 1979
Kurt Böttcher: Aufklärung, Erläuterungen zur dt. Literatur, Berlin 1986 - پورخيری: http://www.pajoohe.com/fa/inde... 4592