سربازان امريكايی در "افغانستان" تنها تجربه جنگی نه ، بلكه كلمه "السلام عليكم" را نيز آموخته اند
نويسنده: ميرويس جلالزی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آنها میزبان نیستند ، بلکه به صفت مهمان به این کشور آمده اند، اما مهمانان این کشور نیز نیاز به آموزش زبان دارند.
آمريکايی های مستقر در دشت های پر غبار و گرم شرق "افغانستان" تلاش کرده اند که ،درحقيقت بخش کوچکی از آمريکا را در اين محل داشته باشند.
آنها بطور مثال يک چای خانه یی آمريکايی شكل درست کرده اند که انواع مختلف قهوه هايی را که کافي های آمريکايی عرضه می کنند در اختيار سربازان آمريکايی قرار می دهد.
چوكي های پايه بلند را کنار بار قرار داده اند و درست مثل "آمريکا "پول سفارشها به دالر و يورو پرداخت می شود با انکه اینجا امریکا نیست .
البته آهنگی که پخش می شود بيشتر به موسيقی آمريکای جنوبی شبيه است نه امریکایی مرکزی . ولی اين مشکل بزرگی نيست و می توان سیدي هاي شكيرا را از يک فروشگاه که به اين محل نزديک است خريداری کرد. در اين فروشگاه همچنين تمام وسائل مورد نياز خارجی از کنسرو گوشت ، میوه و چاقو گرفته تا بازی های ويديويی و وسايل بازي اطفال ديده ميشود با انکه در این اردوگاه هیچ طفل به چشم نمیخورد .
در قسمت فروش، نشريات وسيعی از روزنامه ها و مجله های "آمريکايی" به فروش گذاشته شده حتی مجله های مخصوص مود و فیشن .
ميگويند: روزنامه كه در "نيويارك" و" واشنگتن" چاپ ميشود در عين زمان در همان روز در كمپ "سالار نو" نيز قابل دريافت است ، شايد كه اين سهولت را نظاميان مهيا نكرده باشند، واقعا هم اين كار فناوري قرن بيست ويكم است .
در بخش لباس همچنين شما ميتوانيد بلوز بخريد که رويش نوشته شده " بخاطر مادرت اسامه بن لادن را بکش".
پتلون های رنگ رفته، پاره پاره و شاریده نیز با اسانی اما به قیمت بلند قابل دریافت است .
صبحانه و نهار وشام هم مشکلی نيست و تمام غذاهای چرب و پر انرژی را می توان با نوشابه های مختلف حتی تولیدات کشورهای عربی نیز صرف کرد.
اکثر نوشابه های ممالک اسلامی که در این جا قابل دسترس است ، تولیدات شرکت های تولید کننده محصولات حلال میباشد اما به سربازان "امریکایی" فرق نمی کند .
آنان حلال و حرام را نمی شناسند ، نوشیدن بیر فیصدی دار و گوشت خوک از سوی سربازان مثال میتوان در این باره باشد .
تلويزيون آمريکايی" فاکس نيوز" پيام هايی پخش می کند که، مخصوص شبکه نيروهای مسلح آمريکا تهيه شده و درآن به سربازان درباره خطرات کشيدن سگرت، جويدن ساجق هنگام نبرد و يا بی توجهی در حين رانندگی هشدار داده می شود.
اما درمورد وحشت ناك ترين خطر "طالبان" و شبکه "القاعده" و حملات "عراقی" شکل آنان يعني حملات انتحاري هيچ هشداري داده نميشود.
شايد فراموش كرده اند كه" افغانستان" مانند "عراق " نيست اما دارد " عراقي" ميشود.
يکی از سربازان با اشاره به کوه های سياه بلند قامت در جنوب كمپ نظاميش می گويد که، اين کوه ها او را به ياد زادگاهش در " كانتاكي " مي اندازد .
كمپ" سالارنو" درخط مقدم جنگ عليه بقايايي طالبان قرار دارد. جنگی که فکر "آمريکا" را پس از حملات يازدهم سپتامبر به خود جلب كرده است.
اما اين تنها قسمتی از داستان است زيرا قالب ذهنی ارتش امريکا درشرق "افغانستان" نيز به تدريج دارد در حال تغييراست.
در اينجا جنگ افزارهای پيشرفته و بدون رقيب "آمريکا" در جنگ با شورشيان کافی و موثر به نظر نمی رسد.
البته هنوز از بمب و گلوله استفاده می شود ولی قبل از فرارسيدن زمستان نيروهاي خارجي در اين كشور به خصوص "ناتو" ، تاکيد زيادی بر بدست آوردن دل افغانها و جلب نظر مثبت آنها داشت.
سربازان "آمريکايی" اکنون ازتانك هاي زرهي خود بيرون آمده و گاه نا گاه با پای پياده به اين طرف و آن طرف می روند، گمان ميبرند كه در خيابان هاي "نيويارك" و "فلوريدا" چكر ميزنند ، آنها به اين ترتيب می توانند تماسهای بهتر برقرار کنند و اطلاعات قابل اطمينان تری کسب کنند واعتماد مردم را جلب کنند.
به طور خلاصه به گفته يک فرمانده ارشد آمريکايی آنها سعی می کنند در مقايسه با طالبان پس از اين از نظرايدئولوژی برای مردم جالب تر باشند.
به همين بنياد آنان حالا مراكز كوچك عمليات تبليغاتي را نيز در اكثر كمپ هايشان ايجاد كرده اند.
در اين مراكز پيام هاي ويژه از سوي نظاميان ساخته ميشود و بعدا از طريق بلند گو ها و گاهي هم در بدل دادن پول از طريق راديو هاي محلي به گوش احالي محلات ميرسانند.
باید گفت که این پیام ها خطر برای عقاید و عنعنات مردم "افغانستان" ندارد .
زیرا از آنان به طور مکرر خواسته میشود تا ، در مقابل دهشت افگنان با نیروهای ایتلاف همکاری نمایند .
در اين پيام ها از مردم خواسته ميشود ، تا مخفيگاه هاي مخالفين را به آنان نشان دهند و اين كارآنان خدمت براي آينده "افغانستان" محسوب ميشود .
کماندوهای آمريکايی در يک ماموريت برای حل اختلاف دو قبيله بر سر زمين به يک منطقه کوهستانی رفتند. در اين عمليات در يک مرحله برای ارعاب طرفين و نشان دادن قدرت حتی از يک فروند هلیکوپتر آپاچی نيز استفاده شد.
ولی در اين ماموريت بيشتر بر عرف افغان هاي تكيه شده بود ، که معمولا ارتش "آمريکا" در زمينه آن استعداد چندانی ندارد يعنی نشستن با ريش سفيدان قبيله و صرف مقدارزيادی چای تازه دم کشيده.
صبح روز شنبه تاريخ ۱ اپريل سال ۲۰۰۷ است ، آفتاب چندان خوب به چشم نميخورد و شايد هم آفتاب "سالارنو" زير ابر هاي پراگنده پنهان شده باشد و از سربازان امريكايي خوشش نيايد اما اين طور نيست ، آفتاب افغان ها نيز مهمان نواز است .
با تابش نور صبح آفتاب ،چند تن از ریش سفید تران اردوي امريكا با دها تن از سربازانشان موزه هاي سفر را ميبندند و
بعد از يك سفر طولاني از راه هاي پر خم و پيچ وارد دره سر سبز شدند كه كوهايي سر به فلك آن مملو از درختان گوناگون است شايد كه بعضي از درختان بيشتر از صد متر طول داشته باشند .
درست امريكايان ميخواهند ظاهرا عرف افغانها را مورد احترام قرار دهند اما اصلا آنان براي رفع تنش ميان دو قبيله كه بالاي قطع درختان كوهستانات به ميانآمده است به اين محل آمده اند .
ريش سفيدان هر دو قبيله با بسيار خونسردي سخنان دو فرمانده نيروهاي امريكايي را گوش ميكنند شايد كه خوش شان آمده باشد .
در جريان گفتگوها يك هواپيما بم افگن نوع بي 52 بر فراز كوهستانات گزشت ، درست هوشداريست براي مردان محل ، كه گويا ما ها هستيم كه ميتوانيم با زود ترين فرصت مشكلات تان را حل نمايم و يا هم با زودترين فرصت از بين ببريم . در اين مناطق وضيعت امنيتي اخيرا در مقايسه به ولايات ديگر هم مرز با پاكستان حالا بهتر شده است .
فرماندهان آمريکايی با آمار و ارقام نشان می دهند که استراتژی جديد آنان در کاهش خشونت ها تا چه حد موثر بوده و البته ياد آور می شوند که همکاريهای محلی نيز دراين راستا افزايش يافته است.
آمريکاييان هنوزمتهم به نقض حقوق بشر در بازداشتگاه بگرام و هم چنين داشتن چندين توقيف گاه غير قانوني در نقاظ مختلف "افغانستان" و رفتار خشونت بار سربازانشان هستند. اخيرا يك گروه سربازان قواي بحري امريكا يك جميعت از مردم ملكي را بعد از يك حمله انتحاري بالاي كاروان انان اماج گلوله قرار دادند كه در نتيجه آن 16 تن هلاك و حد اقل 37 تن ديگر به شمول زنان و كودكان زخم برداشتند .
البته فرماندهان آمريکايی اين نکته را قبول دارند که، هنوز بايد درس های زيادی بياموزند، ولی، اين حقيقت ساده که اکنون بسياری ازآنان نه تنها اصطلاح "سلام عليکم و تشكر" را بکارمی برند بلکه معنی آنرا نيز می دانند و اين خود نشانه پيشرفت آنان در "افغانستان" است .
پيامها
29 آپریل 2007, 17:48, توسط شمس صمیمی
بلی درست است که امریکا برای عساکرش همه چیز را مهیا ساخته اما با وجود تمامی اینها گوز شان در افغانستان و عراق رفته و این بادرفتگی شان را میتوان درین دید که در مقابل یک نیروی سیاه و خلموک و احمق مثل طالبان ناکام اند و بجای طالب پیاپی مردم بیگناه و مظلوم را کشته میروند.
برای اولین بار میتوان پی برد که امریکا با تمامی جثه عظیم که تسخیر ناپذیر به نظر میرسد اما چنین نیست و با پیشرفته ترین تکنولوژی نظامی اش بازهم در مقابل مقاومت پراکنده در عراق و افغانستان ناکام مانده و راه فرار میپالد.
اگر در جنگ ویتنام با رهبر عظیمی چون هوشی مین مواجه بود و حق داشت که ناکامی و بدنامی برایش ببار آورد اما در افغانستان مقابل یک ملای کور و بیکله و نادان و کودن مثل ملاعمر درمانده.
30 آپریل 2007, 02:40, توسط داداخیل تریاکی
جالب است شما خود رفته بودیت یا همشیره ره روان کردین