تقابل دو ” نه "
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دانشجويان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه كابل با حمايت گستردۀ ساير دانشجويان وفعالين جامعه مدني، ابتدايي ترين حق شان را خواسته و در مقابل تبعيض و تعصب و بي عدالتي " نه " مي گويند. امروز هشتمين روز اين " نه " گفتن ها است، درمقابل اما، زمامداران كاملا كرخت نيز تا هنوز " نه " گفته اند. يك طرف جان هاي شان را بركف گرفته اند تا درمقابل جهل و تعصب و بي عدالتي " نه " بگويند وطرف ديگر از اين حيثيت تاريخي شان سرسختانه دفاع كرده كه مبادا اگرفضا روشنتر گردد، گند كاري هاي شان هويدا شده و روند تاريخ جهل درلباس علم متوقف شود. بدين لحاظ تاهنوز درمقابل " نه " اي دانشجويان " نه " دارند. نمي دانم كه سرانجام اين " نه " گفتن ها به كجا خواهد انجاميد؛ اما آنچه كه مسلم است اينست كه دولت مجبور است بلاخره به خواسته هاي دانشجويان لبيگ گفته و بخاطر اين " نه " هاي كه تا هنوز گفته است، تاوان سختي را متحمل شود. چرا كه ازهمان روز اول اعتصاب دانشجويان، براي همه روشن گرديد كه به دانشگاه كابل خيانت مي شود. سيستم فرسودۀ حاكم درآنجا، عطش دانش خواهي دانشجويان را فرونمي كاهد. بدون اينكه به فكر و عقيده و آزادي و فهم و حيثيت دانشجويان تجاوز نيز ميشود. به قول يكي ازدانشجويان معتصب، دانشگاه كابل محل تجاوزات است؛ تجاوز به حيثيت دانشجو، تجاوز به فكر دانشجو، تجاوز به آزادي وفهم دانشجو و حتا تجاوز به وجود دانشجو. حالا آمده اند تا در مقابل اين همه تجاوزات " نه " بگويند.
از سوي ديگر " نه " گفتن ها و بي تفاوتي هاي دولت، دانشجويان معترض را با وجوديكه وضع صحي شان هردم رو به وخامت است اما جدي تر و مصمم تر ساخته و تا پاي جان در قبال خواست هاي شان ايستادگي خواهد كرد، طوريكه بدن هاي آنها روز هشتم اعتصاب شان را در دل آفتاب سوزان سپري مي كنند وتقريبا از حركت بازمانده اند اما باز هم آن بدن هاي نحيف، از اوج قاطعيت برخوردارند، گويا از همين حالا هر كدام به روح تبديل شده كه نه از فرط گرما تاثيرپذيراست و نه از فرط گرسنگي. اين روح هاي مصمم، ابتدايي ترين حق شان را كه همانا تحصيل در يك فضايي سالم است، مي خواهند. حق تحصيل دانش در عصر مدرن از ابتدايي ترين حق هاي بشر اند، درست مثل نفس كشيدن و زنده ماندن. اما زمامداران فاسد درمقابل ابتدايي ترين خواست هم، هردم " نه " مي گويند. بدين لحاظ است كه ساير دانشجويان و استادان و فعالين جامعه مدني وشاعران وهنرمندان وعدۀ از وكلاي پارلمان به دانشجويان معتصب و متحصن مي پيوندند تا از حقوق ناب و ناگزير انساني دفاع كرده باشند و همچنان همه باهم بگويند كه دولت را درتامين ابتدايي ترين حقوق انسانهاي اين سرزمين هم توان نيست. اين درحالي است كه حق هاي شان را طوري مي خواهند كه در تاريخ اجتماعي افغانستان اولين بار است كه اتفاق مي افتد. جنبشي دانشجويي كه در آن هشتاد دانشجو به اعتصاب غذايي نشسته باشند، نه تنها در تاريخ افغانستان حتا در تاريخ جنبش هاي دانشجويي منطقه وجود ندارد. از طرف ديگربه جرئت مي توان گفت كه جنبش هاي دانشجويي كه با لطافت هاي شعري عجين شده باشند، درتاريخ جنبش هاي دانشجوي جهان بي نظير است، ولي اين حركت، شب پنجم اعتراض شان را بنان " شب سپيد" در قالب شعر بيان كرده و وارد تاريخ ادبيات ساختند. دولت درمقابل اين زبان نيز " نه " گفت ؛ گويا زبان اعتراض تنها انفجار وانتحار است، چون عيني تر است. بي خبراز اينكه صداي بلند تر از صداي انفجار بمب هم وجود دارد كه مي تواند در سراسر تاريخ طنين انداز گردد؛ كه اين دانشجويان درشب پنجم اعتصاب و تحصن شان صداي مهيبي را دربين اشعار پيچيد و در وادي تاريخ رها كردند.
يك چيز را دانشجويان معترض نبايد فراموش كنند كه فعلا تنها با قدرت فرد يا افراد مقابله نمي كنند بلكه عليه يك سيستم غول آساي فاسد مبارزه مي كنند كه اگر يك مهره آن حذف شود، حذف مهره هاي ديگر نيز درآينده هاي نزديك آسان خواهد شد. و يك چيزرا زمامداران امور هم بايد بدانند كه هرچه در مقابل خواست هاي اين دانشجويان قاطع ومصمم، " نه " بگويند رسواتر ميشوند؛ نه تنها در داخل بلكه در سراسر جهان، نه تنها امروز بلكه درسراسر تاريخ آيندۀ كشور.
پيامها
27 می 2013, 12:32, توسط Nima
به نظر من در عقب این اعتراضات اغراض و دست سیاسیون هست به دلایل ذیل>
* گروهی را به اسانی میتوان از دانشگاها جمع اوری کرد و از انها استفاده نمود.
* جوانان دانشگاها معمولا احساساتی هستند
* سوم وقت کافی و بیکار ونوعی وقت گذرانی را میتوانند همین جوانان بیکار به خود بیابند.
ورنه چه ظلمی شده که این جوانان دست به تحصن زده اند؟؟ یکی نمیگوید که یک رئیس موی سپید ارام و ملایم دانشکده علوم اجتماعی چه ضرری را میتواند به دیگران برساند؟ پس این همه سرو صدا چرا؟ معلوم میشود که گروهی حال میخواهد هر دهلی که زدند مردم به دهل شان برقصد. اگر واقعا حق بجانب هستند و واقعا محصل بروند درس بخوانند. این چه معنا دارد که ما نان نمیخوریم ؟ چه قیامتی و کی سر شان چه ظلمی کرده ؟ معلومدار هست نازدانگی و امتیاز طلبی.
27 می 2013, 13:22, توسط پرویز "بهمن"
به نظر من باید محصلان معترص سقف مطالبات شانرا روز به روز بالا ببرند، زیرا ازنظر علم مردم شناسی ؛ اوغان یگانه قوم استثنایی درجهان است که جز با فرهنگ خشونت وزور به هیچ چیز دیگری اهمیت وارزش قایل نیستند این را تاریخ حاکمیت دوصد سالهء شان نیز ثابت کرده است ، بازهم اوغانها یگانه مردمی در دنیا استند که با فرهنگ اعتراضات مدنی عادت نکرده وحالا هم آنچه که ازقلم گزارشگران سایتهای اوغانی برمیاید، آنها این حرکت دانشجویان معترض را درگزارشهای شان خیلی کوچک جلوه میدهند، باید این حرکت به یک حرکت فراگیر مردمی سه ملیت تحقیرشدهء غیر اوغان تبدیل شود وبنیان نظام قبیله سالار دوصد سالهء اوغان را به زباله دان تاریخ بسپارد.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است برجریده عالم دوام ما
برای براندازی ساختار سنتی قبیله سالار نظام اوغانی که نه با عقل بشری همخوانی دارد ونه هم با ادیان سماوی باید تمام جوانان وطن متحد شوند وبپا خیزند صدای شان را بلند کنند، همین زمانی است که صدای شان شنیده میشود.
این حرکت باید درلست مطالبات شان، تغیر نام افغانستان وهویت افغانی را نیز بگنجانند که باید نام این کشور تغیر بخورد، زیرا افغان درزبان انگلیسی به یک سگ شکاری اطلاق میشود، باید جوانان معترض صدای شان را بلند کنند که آنها دیگر نمخیواهند هویت تحقیر آمیز " سگ" را هویت ملی خویش قبول کنند. باید هرچه زود تر نام "سگ" را ازسر این کشور وباشنده گان این سرزمین بردارند.
با احترام
پرویز بهمن
شعر زنده یاد نزیهی یکی ازمبارزان راه آزادی وروشنگری را به دانشجویان معترض کابل تقدیم میدارم:
تا کی از جور وستم شکوه و فریاد کنید
سعی برهم زدن منشأ بیداد کنید
دست ما دامن تان باد جوانان غیور
که ازین ذ لت و خواری همه آزاد کنید
فتنه انگیخته تبعیض نژادی در خلق
فکر آیندۀ ملک خود واولاد کنید
خانمان کرد تبه تا شود آباد خودش
خانۀ ظلم وستم یکسره برباد کنید
تا شود بر همگان امن و عدالت قائم
عالمی نو، ز مساوات و حق ایجاد کنید
ای جوانان، ستم مرتجعان چند کشید
تا به کی رحم بر این دستۀ شیاد کنید
ننگ دارد بشریت زچنین کهنه رژیم
طرح ویرانی این بنگه ز بنیاد کنید
آشیان همه مرغان ز ستم زد آتش
قصد آتش زدن خانۀ صیاد کنید
ندهند ارزش کاهی به حقوق بشری
تکیه بِه، بر خود و بازوی چو فولاد کنید
غازه سازید زخون شاهد آزادی را
تا زخود روح شهیدان وطن شاد کنید
سوخت ای همنفسان آتش استبدادم
شرح این سوخته را بر همه انشاد کنید
شعر من لالۀ باغ دل خونین من است
مهوشان زیب لب و حسن خداداد کنید
هرکجا لاله رخی باقد سروی دیدید
یک نفس یاد ازین "جلوۀ" ناشاد کنید
{{}}
27 می 2013, 18:41, توسط زر یا لَی
اگر سران دانشگاه علوم اجتماعی و طرفدارانشان که این حرکت مدنی را به جاسوسان نسبت میدهند، غیرت دارند. پس یک گفتگوی تلویزیونی بر پا کنند.هر طرف شخص مورد علاقه اش را انتخاب کند و به میدان گفتگو روان کند. اما فاروقک عبدلا و چوکرش فیصل امین میدانند که چرا حاضر برای چنان گفتگو در مقابل تمام ملت نمیشوند. چون در خشتک کشالشان غیر از چتلی دیگر چیزی نیست.
کسانی که طرفدار این فاشیستان هستند، تظاهراتکی را براه انداختند. این هم به جایش کار خوبی است. چون نشان میدهد که قدرت یاد گرفتن را دارند که چگونه تظاهرات مدنی باید اجرا شود.