آری! امروز شهرمالمو درمیان شعله های جرم وجنایت واختلافات باندهای مافیایی، نفرتهای قومی وایتنکی وبی فرهنگی وعقب مانده گی میسوزد، بیکاری وبی برنامه گی جوانان به اوجش رسیده است، روزی نیست که یک خبر دزدی، تعرض جنسی بالای اطفال، سرقت مسلحانهء دوکانهای فروش طلا، اختطاف، قتلهای ناموسی وغیره ازطریق رسانه های خبری به گوش مردم نرسد.
دوهفته پیش یکی ازدوستان ازطریق فیس بوک بمن خبر داد که در ساحهء مسکونی (بیلوی) منزل میرمن لطیفه کاکر یکی ازشاعر زنان زبان پشتو درآن شهر آماج سرقت غیر مسلحانه قرار گرفته است. همان محلیکه محترم محمد هاشم کتوازی درآن قبلا می زیست.
راوی که نمیخواهد نامش فاش شود ازطریق فیس بوک به این قلم گزارش داد که خانم لطیفه کاکر همراه باشوهر واولادهایش ازمدت ده سال به اینطرف درمنطقهء بیلوی شهرمالمو زنده گی میکند، آنها اهالی قندهار می باشند وبزبان پشتو صحبت میکنند ولی درهمسایگی شان، محمد آقا شیرزاد، مشهور به منشی چانته از استان ننگرهار نیز زنده گی میکند. محمد آقا شیرزاد، که بحیث فرد رابط میان خلقی های اروپا و یک حزب سیاسی پشتونی جدید التشکیل بنام حزب ملی که عمدتا مجموعه ای از بقایای خلقی های زرغونی و طرفداران نجیب الله احمدزی می باشند ازچندسال بدینسو میان کابل ومالمو در رفت وآمد بوده ، درعین زمان مدیریت یک سایت اینترنتی بنام ولس غگ را هم بعهده دارد. آقای محمد آقا شیرزاد مولف یک کتاب بنام (خاطرات زنده گی من) بزبان پشتو نیز می باشد که سال گذشته این قلم دربارهء افکار وسابقهء سیاسی وفکری وی درکابل پرس یکی دومقاله را به نشر سپردم.
آقای محمد آقا شیرزاد دارای چند فرزند پسر ودختر در شهرمالمو می باشد که پسرانش بنامهای میوند، وهلمند وپیوستون به شغل شریف تاکسی رانی اشتغال داشته ولی در روزهای تعطیلی مصروف ترویج نفرتهای قومی وبرتری طلبی پشتونی ودشنام وتوهین به قومیت های غیر اوغانی درمیان جوانان پشتون تبار شهرهای سویدن ودنمارک ازطریق اطاقهای پالتاکی وسایتهای اینترنتی می باشند. آنها درصحبتهای پالتاکی شان به همهء قومیتهای غیر پشتون در افغانستان دشنام میزنند وهمه را بقایای صفویهای ایرانی وچنگیز وتیمورلنگ خطاب میکنند ، ولی مطابق آنچه از راپور امروزی برمیاید درمیان پسران محمد آقا شیر زاد یکی هم جوانی است بنام "حکمت شیرزاد" که رهبری یکی ازباندهای خطرناک مافیایی دزد ورهزن را بعهده دارد.
حکمت شیرزاد، که تصویرش نیز درین مقاله گنجانیده شده است ، نزد پولیس شهرمالمو چهرهء آشناست . او چندین بار به ارتکاب جرایم اخلاقی، سرقت، تجاوزجنسی وغیره به زندان رفته ولی بخاطر سن پائین یعنی زیر خط هژده سال مطابق قانون جزایی سویدن رها گردیده است.

هرچند جریان سرقت منزل خانم لطیفه کاکر واشیای مسروقه از منزل وی، بصورت مفصل معلوم نیست ولی آنچه که ازقول یکی ازدختران محترمه میرمن لطیفه کاکر روایت شده است : خانم لطیفه کاکر مقدار زیادی از طلا وزیورات زنانه ویک مقدار زیاد پول نقد را از دست داده اند. آنها انگشت اتهام را بطرف همسایهء پشتون تبار شان یعنی حکمت شیرزاد نشانه رفته اند. زیرا تعدادی ازهمسایه های فوقانی گواهی میدهند که آنها خود با چشمان شان صحنهء داخل شدن دزدانهء حکمت شیرزاد را به منزل لطیفه کاکر دیده اند ولی از آنجائیکه هردو خانواده درآنجا ، اوغان استند؛ همسایه ها به این فکر بودند که هردو خانواده ها باهم یکی باشند ومسألهء سرقت درمیان نباشد، آنها جریان داخل شدن وبیرون شدن حکمت شیرزاد را ازخانهء لطیفه کاکر ازطریق دروازهء عمومی دیده اند.
دختر لطیفه کاکر به راوی گفته است: "روزیکه خانهء مارا دزد زد، مادر وپدرم درخانه نبودند، تنها برادر کوچکم درخانه بود، او که به بستن وفقل کردن دروازه تا هنوز عادت نکرده بعداز چند ساعت درنگ درخانه، دلش تنگ میشود، میخواهد بیرون برود وباهمسالانش به بازی وتفریح بپردازد، دروازه را کما کان باز میگذارد، سارق که درهمسایگی ما قرار داشت و روزانه برنامه های رفت وبرگشت اعضای خانوادهء مارا ازمدت ها قبل تعقیب میکرد با خارج شدن برادرم از منزل ، با اطمئنان خاطر وارد منزل شده و دراطاق خواب والدینم داخل شده از الماری کالاها وتا بکس ها همه را باز کرده وهرآنچه که وسایل قیمتی در دستش می آید همه را باخودش می برد. اما یکی ازهمسایه ها لحظهء داخل شدن وبرامدن دزد را دیده اند. واو گواهی داده است که بچشم سر دیده است که دزد ، همین همسایهء خودما حکمت پسر منشی است.
راوی میگوید :
شخص محمد آقا شیرزاد در اثنای وقوع این حادثهء جرمی، درسویدن نبود وگمان آن میرود که او مصروف آماده گیهایی انتخاباتی حزبی درسال 2014 میلادی برای یک تعداد رهبران سیاسی وقومی پشتون باشد ولی همسر محمد آقا شیرزاد که در خانه موجود بوده ، او زمانیکه از ماجرای دزدی خانهء همسایهء افغانش توسط پسر برومندش مطلع میشود بدون اینکه این موضوع را تائید ویا تکذیب کند شروع به گریه وزاری میکند که او هیچ کنترولی بالای پسر خود ندارد ونمیداند که چه کند..
اما درشهرمالموی سویدن این بار اول نیست که خانهء یک اوغان توسط همسایهء اوغان تبار دیگرش مورد سرقت قرارمیگیرد. عبدالله کاکر، یکی دیگر ازباشنده گان شهرمالمو درهمان منطقهء (بیلوی) به راوی گفته است که چندسال پیش دریکی از روزهای رخصتی جهت اشتراک دریک کنسرت موسیقی یکی ازهنرمندان زن بنام (هنگامه) رفته بودیم وقتیکه بازگشتیم، خانهء مارا دزد زده بود.
یکی ازهمسایگان سویدی به عبدالله کاکر، گفته بود که :" او یک موتر باربری را دیده بود که پیش دروازهء عمومی بلاک؛ توقف نموده بود وچند جوان که روهایشان را پوشانده بودند، با شتاب، مصروف انتقال تلویزیون واشیای قیمتی دربین صندوقها بودند. من فکر کردم که شاید شما اثاث کشی دارید ومیخواهید جای دیگری نقل مکان نمائید."
مالک خوراکه فروشی افغان درشهرمالمو به اسم طارق نیز ازجمله کسانی است که منزلش آماج دستبرد سارقین قرار گرفته است. او میگوید:
"دریکی ازشبها که من باخانواده ام دریک کنسرت موسیقی رفته بودیم ودرخانه جز مادر کهن سالم کس دیگری نبود، زمانیکه ازکنسرت برگشتیم، دزدها همه اشیای قیمتی را باخودشان برده بودند."
طارق میگوید:" متاسفانه، فرهنگ دزدیدن خانه های افغانها توسط خود افغانها از چندسال به اینطرف درشهرمالمو، رواج یافته است. چند سال پیش منزل حکمت الله حکمت (یکی ازخلقیهای گردپا) نیز درشهرمالمو با عین سناریو آماج سرقت دزدان قرارگرفت"
... ساپی یک جوان پشتون تبار دیگر درفیس بوک می نویسد: حتی بعضی خانواده های که به سفرهای یک ماهه ودوماهه به افغانستان وپاکستان وامریکا وکانادا رفته بودند، وقتیکه دوباره بازگشتند خانه هایشان را دزد زده بود"
او میگوید: " درمیان خانه های دزدی شده یکی هم خانهء امیرزی سنگین، وزیر مخابرات دولت کرزی، است که اعضای خانواده اش در روز وقوع حادثه درخانه نبودند. ازشیوهء کار دزدان بوضوح معلوم میشود که دزدها هفته ها پیش برنامهء خودشان را سنجیده اند واز رفت وبرگشت صاحبان منازل با تفصیل وجزئیات زمانی ومکانی اطلاع دقیق دارند، آنها میدانند که درفلان تاریخ، یا کنسرت است ویا هم عروسی وفلان خانواده ها حتما باید به آن محافل یا کنسرتها بروند، لذا آنها با اطمئنان خاطر وارد خانه های مورد نظر شده و باوسایل پیشرفتهء دست داشتهء شان فقل های دروازه را می شکنند وبعد از ورود با اطمئنان خاطر وارد خانه شده وبه جستجوی اشیای قیمتی وزیورات وطلاها پرداخته وهرچه که دم دست شان آمد آنرا باخود می برند. این نوع دزدی ازتوان دزدهای که مربوط قومیت های دیگر چون عرب ها ، جت ها، البانوی ها باشند خارج است. موصوف می افزاید که این هم برای همهء افغانها معلوم است که دزدها کی ها استند.
تاکنون چند کنسرتی که درشهرمالمو ویا شهر کوپنهاگن برگزار گردیده مسؤولیت فروش تکت های آنرا پسران امان الله امیری وهمچنان برادران همایون صاحبزی یکی از آوازخوانان بی استعداد دیگر بعهده داشته اند، این تکت فروشها اعضای یک شبکهء مافیایی استند، کسانی که از اینها تکت خریداری میکنند، خانه ها وآدرس های مسکونی شان به این جوانان معلوم است که درکجا اینها سکونت دارند، چقدر پولدار استند وازکدام طریق میتوانند داخل خانه های شان شوند، زمانیکه اشتراک کننده وارد سالن میشود، تا وقتیکه کنسرت پایان می یابد، دزد ها درجریان استند وبا هم ارتباط تیلفونی دارند. متاسفانه، درهمین لحظاتی که دهل بابا هرچه مستانه تر بصدا درآمده است وشور و وجد پشتونوالی شانه های اتن کننده ها را به شور وتحرک آورده ، درهمین لحظات دزدان نیز با خاطر آرام خانه های آنها را از اشیای قیمتی خالی میکنند".

موصوف درادامه میگوید:
" متاسفانه باید اعتراف کنیم که : یکتعداد بزرگان ما کنترول را بالای اولادهایشان از دست داده اند، منشی صاحب کوچی کنترولش را بالای پسرش ازدست داده است.،او پیش ازاینکه غم این لکهء ننگ را بر دامان پشتونها بخورد ، درغم سیاست افتیده است وهر سه ماه بعد بین مالمو وکابل در رفت وآمد است وفکر میکند که دوباره نورمحمد تره کی را از قبر زنده می سازند واورا به ارگ ریاست جمهوری نصب میکنند، عبدالحی هوتک یکی دیگر ازخلقی جنایت پیشهء امینی است که پسرانش چندین بار به جرم سرقت بایسکل ها وموترسایکلهای ٌسبٌٌک به زندان رفته اند؛ وی که ازمنطقهء هوت خیل ولایت کابل می باشد علنا درمجالس ومحافل به فرهنگ دزدی وسرقت بوسیلهء اولادهایش مباهات می ورزد واز آنها دفاع میکند. ، این آقا که متاسفانه با ما خویشاوندی نیز دارد ، فقط مصروف جمع آوری پول وسفر های کابل ومالمو است، "
یوسف هیواد دوست یکی ازخلقیهای گردپای دیگر درشهرکوپنهاگن دنمارک نیز این موضوع را تائید کرده است. ازآقای یوسف هیواد دوست درشهر کوپنهاگن چنین روایت شده است که او دریک محفل خصوصی چنین گفته است:
" من دَین ومکلفیت پشتونوالی وافغانی خودم را درقبال پدران و مادران افغان ساکن دربعضی ازشهرهای اروپایی ادا کرده ام، چندسال پیش به کنفرانس که بخاطر آگاهی وتربیهء سالم جوانان درشهرمالمو برگزار گردیده بود اشتراک کردم وازسخنرانان محفل بودم. به همهء اشتراک کننده گان با صراحت لهجه بیان داشتم که ما پشتونها باید فرهنگ و شیوهء زنده گی اروپایی را بیاموزیم واین را باید درک کنیم که با شیوه های قرون وسطایی اوغانی درخاک اروپا زنده گی کردن مشکل است، من برای پدران ومادران پشتون گفتم که : اگر میخواهید اولادهای سالم به جامعه تقدیم کنید، شما را بخدا سوگند ازین همه شب نشینی ها ومهمان نوازی ها و پارتی بازیها وسالگره گرفتن های زنانه ومردانه واتن و دهل وموسیقی بگذرید که هرچیز از خود وقت دارد، شما با این کارهای تان برای اولادهای تان که مصروف تعلیم وآموزش استند وقت نمیدهید که آنها درفضای آرام درسهایشانرا تکرار کنند وبرای امتحانات آماده گی بگیرند، متاسفانه این سخنان من بالای بسیاری ها خوش نخورد، وتعدادی مرا ملامت کردند که تو خیلی افراطی صحبت کردی وبه فرهنگ پشتونوالی تعرض کردی، وقتیکه ازیک پشتون مهمان نوازی و اتن ودهل را بگیری دیگر به او چه باقی می ماند؟"
اما یکی از دانشجویان رشتهء تاریخ در دانشگاه اوپسالای سویدن میگوید که: متاسفانه، فرهنگ دزدی، قطاع الطریقی وچور وچپاول اموال مردم درمیان قبایل پشتون سابقهء دیرینه دارد واین یکی از افتخارات قبایل جنگجو می باشد که از همین طریق خودشان را تقویت میکنند.، اگر شما به تاریخ پادشاهان وحاکمان این سرزمین مراجعه کنید، هرپادشاه قبیلوی که خواسته است قبیلهء دیگر را از پادشاهی براندازد، در ابتدا ازطریق قطع نمودن راه های مواصلاتی، حمله به کاروانهای تجارتی خود را تقویت کرده وبعداز قوت گیری وجمع نمودن سپاه ولشکر اقدام به براندازی پادشاه از اریکهء قدرت نموده وخود زمام اموررا بدست گرفته است. شما این نمونه را مثلا در مسألهء تغیر پادشاهی از سدوزایی ها به بارکزایی ها، در امیر دوست محمد خان میخوانید که او با چه افتخاری دریکی ازیاد داشتهایش ازحمله بر کاروانهای تجارتی یاد میکند وآنرا یک غنیمت خداوندی میداند. بناء دزدی ورهزنی برای بسیاریها که خاستگاه قبیلوی دارند چندان عیبی شمرده نمیشود بلکه برعکس باعث افتخار ومباهات هم می باشد.
به امید اینکه پدیدهء منحوس دزدی ، ازسرتاسر گیتی رخت بر بندد وهمهء انسانها درفضای اعتماد وباهمی زنده گی نمایند وغیرتی های ایل جلیل اوغان که هم تبارشانرا شریف ترین ونجیب ترین وبافرهنگ ترین وشجاع ترین گروه قومی دنیا تصور میکنند با این اسناد وشواهد انکار ناپذیر بنده را متهم به پشتون ستیزی وفاشیسم قومی ننمایند این سیاه مشقی ام را درهمین جا ختم می نمایم. یاهو
عکس ها وتبصره ها:



نمونه های از چند تصویر واقعی شهرمالمو که درین روزها درآتش جرم وجنایت میسوزد، وازدیاد این نوع جنایات همیشه باعث تقویهء احزاب افراطی مهاجر ستیز درسوید میگردد.




