از بحران دانشگاه تا بدعت در تحصیلات عالی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دانشگاه های افغانستان در فصل جدید به خاطر حضور گسترده ی جوانان از نقاط مختلف کشور، رونقی نسبتا خوبی یافته است. نظر به سال های گذشته، هم از نگاه کمی و هم از نگاه کیفی تفاوت های بسیار جدی در در فضای دانشگاه ها به وجود آمده است. اما رونق و ساز و برگ اماکن اکادمیک که از شور و شوق هزاران جوان هدف مند و امید وار به آینده شکل گرفته بود، با چالش ها و مشکلاتی نیز مواجه شده است.
یکی از عمده ترین دلایل این چالش ها، توجه گسترده ی جوانان عصر کنونی به دانشگاهای بود که اکثراً با سیستم های محدود و قدیمی اداره می شدند. خواست های متفاوت و جدید این جوانان از یکسو و قدیمی نگری سیستم در دانشگاه ها از جمله دانشگاه کابل، باعث گردید که میان جوانان علاقه مند و سیستم محدود، مواجهات و تعارضات جدی تا سر حد بحران به وجود بیاید.
به گونه ی مثال، می توان به جنجال ها و چالش های اخیر در دانشگاه کابل اشاره کرد که از یک طرف بیانگر تفاوت دیدگاه ها و خواست های دو نسل بود و از سوی ، نشان دهنده ی بحران در دانشگاه و اداره ی تحصیلات عالی کشور!!
در پی این اعتراض ها، چالش ها و بحران ها، اما وزارت تحصیلات عالی به جای این که همچون مسایل را به صورت اساسی حل و فصل کند و ضعف های نهاد های تحصیلی را بر اساس معیار های اکادمیک جهانی از بین ببرد، متاسفانه تحت تاثیر بعضی حلقات سیاسی، طرحی را آماده کرده است که می توان آن را یک "بدعت علمی" علمی خواند.
این طرح به این خاطر بدعت علمی گفته می شود که بر اساس آن، پس از این جذب داوطلبان درکانکور بر اساس سهمیه ولایات صورت خواهد گرفت. چیزی که با معیار ها و ارزش های اکادمیک بیگانه است.
این بدعت علمی که به منظور کاهش حضور قشر خاص جامعه از سوی بعضی از حلقات قبیله گرا در وزارت تحصیلات عالی آماده شده کاملا سیاسی و هدفمندانه است.
این طرح از نگاه حقوقی و اخلاقی نیز مشکلاتی زیادی دارد که به چند مورد آن اشاره می کنم:
1. طرح وزارت تحصیلات عالی، در مغایرت با قانون اساسی کشور قرار دارد، چون قانون اساسی تحصیل را حق هر شهروند افغانستان می داند. در ماده چهل و سوم این قانون آمده است: «تعلیم حق تمام اتباع افغانستان است كه تا درجه لیسانس در مؤسسات تعلیمی دولتی به صورت رایگان از طرف دولت تأمین می گردد.» اما متاسفانه بر اساس این طرح، معیار جذب دانشجویان به نهاد های تحصیلی دولتی، ولایت مربوطه است نه استعداد فردی.
2. طرح وزارت محترم تحصیلات عالی، در مغایرت با حق طبیعی و انسانی بوده و در برابر شایسته سالاری قرار دارد. بر اساس این طرح، ولایت با ولایت رقابت می کند نه دانشجو با دانشجو.
3. طرح وزارت تحصیلات عالی، بیشتر یک طرح سیاسی است تا یک راهکار اکادمیک. چون معیار نهاد های اکادمیک باید شایسته سالاری و توانایی علمی و فکری دانشجویان باشد نه سمت و منطقه مسکونی آنان. بر اساس این طرح، بیشترین فرصت به مناطق و ولایات داده می شود نه افراد و استعداد ها. از آن جای که تشکیلات اداری افغانستان ظالمانه بوده و در آن عدالت اجتماعی در نظر گرفته نشده است، در همچون وضعیتی معیار قرار گرفتن ولایت مربوطه در کانکور یک برنامه سیاسی ناعادلانه می باشد.
4. طرح وزارت محترم تحصیلات عالی، از نگاه اخلاقی نیز مشکل دارد، چون در مخالفت با ارزش های اخلاقی( عدالت، حقوق بشر، شایسته سالاری، جوان مردی، تساهل، تسامح، مدارا و...) قرار دارد.
بنا بر این، طرح وزارت محترم تحصیلات عالی، با توجه به ماهیت و کیفیتی که دارد، در شرایط کنونی نه نتها که حلال مشکل نیست بلکه می تواند عامل مشکلاتی زیادی علمی و سیاسی در کشور گردد.
پيامها
8 جولای 2013, 08:59, توسط نادر
هرگوشه ای این ویرانه اگر آباد شود، کشور همه ای ما آباد میشود.
هر فرد افغانستان اگر تحصیل یافته شود، بازهم به نفع همه ای ماست.
اما معیار راه یافتن به علم و تحصیل فقط و فقط لیاقت و پُشت کار افراد جهت
کسب علم باشد، نه چیزی بیشتر یا کمترازین.
در ضمن میخواهم بپرسم، که آیا این جنابان که این قانون را تصویب کردند
( وزارت هاي تحصيلات عالي، معارف، کار و امور اجتماعي،شهدا و معلولين،
رؤساي 31 نهاد هاي تحصيلات عالي، کارشناسان خارجي و نماينده هاي جامعه مدني )
همه متعلق به یک قوم هستند ؟