خانم سیما سمر عضو شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی
اسنادی از نشرات "حزب وحدت اسلامی" که ملالی جویا ارائه نموده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اشاره: کابل پرس? محل تضارب آرا و بازتاب نظرات گوناگون است. خانم سيما سمر اگر پاسخی به اين نوشته داشته باشند، در کابل پرس بدون کم و کاست نشر می شود./ کابل پرس
بارها گفته شده که خانم سیما سمر، رئیس کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از اعضای مرکزی حزب وحدت اسلامی به رهبری کریم خلیلی میباشد اما وی همیشه در ظاهر عضویت در یکچنین حزب قاتل و مزدور رژیم ایران را رد کرده بدون آنکه کلمهای علیه آن حزب به زبان راند. شاید به این علت که میداند افشای نزدیکیاش با حزب منفور و میهنفروش تباهی کامل شخصیتی را برایش ببار خواهد آورد.
بعلت رشته های وحدتی وی بود که در کابینه آقای کرزی جابجا گردید و بعد هم ریاست کمسیون حقوق بشر برایش اعطا گردید که در تمام این ماموریت هایش هیچ دست آوردی نداشته اما با وجود آن غرب کوشید که از وی قهرمان بتراشد و با دادن جوایز پیاپی او را مطرح سازد.
اما درین اواخر در جریان طرح "مصالحه ملی" بازهم افکار وحدتی خانم سیما کار کرد و در ارتباط به این طرح بیشرمانه موقف بشدت مذبوحانه و مغایر با آرزو های مردم ما اختیار کرد. مخالفت خانم سیما برای رهایی دو طالب در برابر آزادی اجمل نقشبندی بازهم ضربه دیگری بود به شخصیت کاذب این خانم که جایگاهش در بین مردم را بیشتر از پیش به زمین زد.
از یک فردی متعلق به حزبی بدنام، جنایتکار و پیگانه پرور انتظار نیز نمیتوان داشت که خدمتی برای مردم ما انجام دهد و اینرا کارکرد های چندساله خانم سیما سمر به اثبات رسانیده است.
چندی قبل در برنامه گزارش شش و نیم تلویزیون "طلوع"، ملالی جویا در انتقاد به کارکرد کمسیون حقوق بشر و وابستگی رئیس آن به حزب وحدت سخن گفت و اسنادی در اثبات ادعایش از لابلای نشریات حزب وحدت ارئه نمود.
من از مدتها در تلاش بودم تا کاپی این اسناد را بدست آرم ولی از آنجاییکه خانم ملالی جویای قهرمان مصروف سفر در خارج از کشور بود این کار مدتی به درازا کشید، با سپاس از دفتر ملالی جویا که این اسناد را در اختیار من قرار دادند که اینک آنرا در معرض دید هموطنانم قرار میدهم تا بیشتر با خانم سیما آشنا شوند.
پيامها
4 می 2007, 03:49, توسط رها هزاره
با سلام به تمام خوانندگان
من می خواهم بگویم که آقای رستاخیز کمی تند می رانند. اول اینکه حزب وحدت فعلا با ایران راربطه ی ندارد. دوم اینکه اگر قرار باشد رابطه با کشورهای خارجی را بهانه ی برای ضدیت با جمعی قرار دهیم تمام مردم افغانستان در دوران جنگ به نحوی از کمک یکی از کشورهای خارجی بهره مند بوده اند. من که در تاریخ افغانستان هیج حزب و دولتی را کاملا مستقل نیافته ام. اگر بخواهید می توانم مستند حرف بزنم.
حزب وحدت را من یک حزب کاملا افغانستانی می شناسم با تمام خصوصیات افغانستانی آن. اینک هم حزب وحدت در کنار دیگر احزاب فعالیت می کند و از خارجی ها نسبت به دیگر احزاب کمتر فرمان می برد. حتی از دولت مرکزی افغانستان کمتر از کشورهای خارجی وابسته است.
خانم ثمر را ما نمی خوهیم که کسی مثلا آدم غال مغالی مثل ملالی به ما معرفی کند. اول خانم ملالی بگوید که خودش جز غال مفال های بی ارزش و در خیلی موارد ضرر رسان برای مردم افغانستان چه کرده است. سیما سمر اگر هیچ نکرده است لا اقل ده شفاخانه و بیشتر از بیست مکتب را در محرومترین مناطق کشور ساخته اند. بیش از چهل هزار دختر محروم در این مکاتب درس می خوانند. نظر ملالی گرامی است و سودی برای مردم ندارد. ما در این کشور حرفهای بیهوده بسیار شنیده ایم. او وقتی یک شفاخانه و یک مکتب ساخت من برایش رای می دهم ولی حرف مفت و بچه گانه اش را به هیچ هم نمی خرم. ملالی برود و شش جایزه ای بین المللی بگیرد تا ما هم در افخارش شریک شویم. با سواد و شخصیتی هیاهو افکنی که دارد فکر نمی کنم سودی به حال کشور ما داشته باشد گرچه حضورش را باید ستود. افغانستان به عمل گرایی و بخشش و آرامش نیاز دارد نه به هیاهو و تنش و غال مغالهای اشتکانه. تشکر
4 می 2007, 14:18, توسط شریف اله پوپل
پس به گفته این دوستان که حزب وحدت یک حزب مستقل و با افتخار است و گفته میشود که شکی نیست که سیما عضو شورای رهبری آن است پس این خانم چرا با آب و تاب همیشه عضویتش در این حزب را انکار کرده است؟ این خود سوالیست بزرگ. چرا باید او از این مقامش در یک حزب "پرافتخار" خجالتی باشد؟؟ چرا نمیگوید که افتخار میکند که در رهبری این حزب "پرافتخار" است؟؟؟؟ باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد!!
5 می 2007, 06:51, توسط صابر کنکاش
رها هزاره میگوید: “حزب وحدت فعلا با ایران راربطه ی ندارد”
یعنی میپذیرید که اگر "فعلا" نه بله در گذشته این حزب بوسیله ایران ساخته و پرداخته شد و مطابق سیاست ایران عمل میکرده است؟؟
مگر ایران نبود که از گروههای هشتگانه مزدورش حزب وحدت را ساخت؟
5 می 2007, 11:42, توسط وحید از شمال اروپا
نه خیر حزب وحدت در قلب هزارستان و بامیان ساخته شد و این ایران بود که با یکی شدن گروه های هزاره مخالف بود.
5 می 2007, 12:56, توسط فریدون تندر
چاکری حزب وحدت به ایران به حدی بردهوار و عمیق بود که حتی یکی از مشهورترین و خونریزترین قومندانانش به نام شفیع دیوانه نیز به آن اعتراض داشت.
به بخش از این مصاحبهاش با نشریه حزب وحدت توجه کنید:
عصری برای عدالت: یک تعداد می گویند که شما به هیچ کس تن نمی دهید و بی بند و باری اخلاق شماست و مردم با گوشت و پوست خود از شما تنفر دارند هنگام رژه ، من شاهد بودم و کسیت ویدیویی هم در دستم است که... در هنگام رژه ، باز هم حرکت شما خلاف دیگران بود و شما صرف برای استاد خلیلی سلام دادید و عمدآ قسمی وانمود کردید که غیر از ایشان کسی دیگر در لوژ وجود نداشت .
شفیع : کاملا درست میگویید ... در لوژی که سید عباس حکیمی و ایرانی ها نشسته باشند ٍ این لوژ را سلام نمی کنم. با این کار حد اقل احساس می کنم که به خون رهبر و سید الشهدای مردم (شهید مرازی) و خود مردم صادق میمانم.
5 می 2007, 15:32, توسط فاطمه از امریکاه
اقای شریف الله پوپل !
1- هیچ وقت سیما سمر به صراحت عضویت خودرا رد نکرده است.
2- اقای محترم حزب وحدت این افتخار را داشت و دارد که هیچ حزب روشنفکری و غیر روشنفکری در افغانستان در شورای مرکزی اش زنان حضور نداشته اگر هم داشته کم رنگ بوده ولی حزب وحدت این افتخار را داشته و دارد که شورای مرکزی اش تعداد زیادی زنان حضور داشته ودارد .
درزمان رهبری شهید مزاری و اقای خلیلی ده نفر از زنان تحصیل کرده به عضویت شورای مرکزی این حزب بودند.
اگر بحث از استقلال نمایم شاید این حزب نسبت به همه جریانهای افغانی مستقل بوده و است.
اگر واقع بینانانه به قضایا دیده شود.
6 می 2007, 12:17, توسط داوودی
اولا غلط است و توهین به مردم ما که همه را وابسته به بیگانگان قلمداد کنیم. البته چنانچه شما هم بدرستی اشاره نموده اید در این هیچ جای شک نیست که تمامی احزاب پشاوری و ایرانی مزدواران خانه زاد پاکستان و رژیم ایران بودند ولی این ننگ به هیچ وجه به مردم ما ارتباط ندارد. بیگانگان معمولا احزاب و شخصیت های را در کشور های دیگر می خرند تا با تکیه بر آنها نفوذ خود را در کشور یا کشور های معین تحکیم و توسعه ببخشند. تاریخ مطمئاً احزاب هفتگانه ساخت پشاور و هشتگانه ساخت رژیم سیاه آدمکش ایران را به مثابه کثیف ترین دشمنان استقلال و دموکراسی و سعادت مردم افغانستان ثبت خواهد کرد.
اما خنده آور تر از حرف بالا ادعای "افغانستانی" بودن حزب وحدت است. امروز به استثنای اعضای به آب و دانه رسیده خود این حزب هیچ کسی دیگر در دنیا ناف این حزب را از ناف جمهوری اسلامی ایران جدا نمیداند. همانطوریکه احزاب خاین پشاوری مخلوق "سی آی ای" و "آی اس آی" اند، حزب خاین وحدت هم ساخته وزارت امنیت و اطلاعات ایران است. این مسله مثل آفتاب به همگان روشن است. حتی خانم یا آقای رها هزاره آنرا تصدیق میکند با این کلمات که حزب وحدت " از خارجی ها نسبت به دیگر احزاب کمتر فرمان می برد"! یعنی اگر باند های سیاف و ربانی صد در صد وابسته به بیگانه هاست، حزب خلیلی و محقق نود درصد!
رها هزاره باید بداند که خیانت و جاسوسی، خیانت و جاسوسی است و این درصد و آن درصد نمی خواهد. یک حزب واقعاً مستقل اگر یک درصد هم به این و آن رژیم وابستگی داشته باشد، مطقاً جایش در کنار احزابی خواهد بود که صددرصد طوق بندگی کشور دیگری را به گردن دارد.
من به عنوان طرفدار برآمد و بالندگی زنان در افغانستان بسیار آرزو میکنم که خانم سیماسمر هرچه زودتر لکهء عضویت در حزب ضد ملی و آدمکش وحدت را از جبین خود پاک کند تا مورد احترام اکثریت اقوام مختلف ستمکش ما قرار گیرد.
6 می 2007, 12:58, توسط شبانه
درست می گویی شریف جان. شاید حال خانم سمر این باشد که:
بگویم در غم بمانم، نگویم چطور کنم!
اگر عضویت در حزب ایرانی را تائید کند در همان مخمصه ای ننگین گیر می ماند که خلیلی و محقق و کاظمی وغیره در آن دست و پا میزنند و هیچ خلاصی ندارد. و اگر عضویت آبرو برباد ده را تائید نکند جواب اینهمه اسناد را چطور کند.
ده نه که فرض کنید صد زن تحصیل کرده عضو حزب وحدت باشد. با توجه به چاکری این حزب به رژیم آخوندی ایران (درست مثل جاکری احزاب سنی مذهب و غیر هزاره) هر صد زن مذکور متاسفانه در راه خیانت به این وطن و مشخصاً به مردم وطندوست هزاره ما گام میزنند. حضور زنان در حزب وحدت، ذاغ شرم آور را از جبین خانم سمر توجیه نمی کند.
7 می 2007, 14:10, توسط اجمل
علاء الدین بروجردی از سیاست گذاران مهم رژیم جمهوری خون و خیانت ایران در مورد مرگ مزاری گفته:
مزار او زیارتگاه همیشگی خواهد بود، توطئه شهادت او توسط مزدوران و بیگانگان، نه فقط خیانت به شیعیان، بلکه به همه ملت افغانستان بود.
آیت الله امامی کاشانی یکی از علمای برجسته ایرانی و امام جمعه تهران:
مردم افغانستان باید بدانند که هدف اصلی استکبار جهانی ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی است و به شهادت رساندن رهبر حزب وحدت عبدالعلی مزاری اقدام ظالمانه بوده و ادامه دادن این اقدام دشمنان باید به مثابه زنگ خطری برای همه مسلمانان جهان و وحدت شیعه و سنی باشد.
برگرفته شده از مجله « حبل الله » شماره های ۹۴ - ۹۳ - ۹۲ :
بی بی سی: حزب وحدت اسلامی عمده ترين حزب مجاهدين شيعه افغانستان که از حمايت ايران برخوردار است اعلام کرده تا زمانی که به اقليت های قومی سهم بسزا داده نشود به مخالفت خود با حکومت اسلامی جديد در کابل ادامه خواهد داد.
مجاهد (نشریه جمعیت اسلامی) شماره 4 میزان 1369:
اخیرا حزب جدیدی بنام حزب وحدت اسلامی که فکر میشد شامل تمام گروپهای برادران اهل تشیع باشد در جمهوری اسلامی ایران تشکیل گردید و از طرف مقام رهبری ایران که حیثیت ولی فقیه را در طریق تشیع دارا میباشد مورد تایید قرار گرفت.
1 جون 2007, 23:21, توسط علی حیدر
من می خواهم به تمام مخالفان خانم سیما سمر نکات زیر را تذکر دهم تا به اشتباه بزرگ خود متوجه شده و منبعد به ردوبد گفتن به آن خانم و افشایش نه وقت خود را ضایع کنم و نه خوانندگان را.
دوستان انتقادگر به سیما سمر توجه ندارند که وقتی استاد مزاری، استاد خلیلی و استاد محقق چشم های پشتون ها را می کشیدند و در جایی مناسب انبار می کردند، آنگاه همین داکتر سیما سمر شجاع و مردم دوست در نیمه های شب آنجا رفته و تقریباً یک یک چشم ها را بدقت معاینه کرده و میدید که کدام ها بدرد پیوند کردن به چشم هزارها نابینا کشور ما یا کشورهای خارج خواهد خورد. او با حوصله و دلسوزی فراخ چشم های قابل استفاده را با دستان نازک خودش در یک سینی جداگانه و معقم جمع کرده و با پول یا رایگان در اختیار مستحقان قرار میداد. علاوه بر این باید از یاد نبرد که داکتر صاحب با آنکه بسیار مشغول بود اکثراً میکوشید تا در همان موقع چشم کشیدن ها خود را رسانده و کاری کند که چشم ها بطور علمی و دقیق از حدقه کشیده شوند تا کمتر آسیب دیده و بهتر بدرد نیازمندان بخورد.
آیا در گوشه دیگر دنیا یک چنین داکتری روف و با قلب و جدان وجود داشته یا دارد؟ پس باید قدر سیما سمر و حزب پرافتخارش را دانست.
26 جون 2007, 10:02
That is true.
5 جولای 2007, 01:05, توسط هموطن
آقای میر هزار صاحب با اینکار ها می خواست مشهور شود و به نان و مکنتی احتمالاً در یکی از کشورهای خارج برسد. شما بیخود به جان هم افتاده اید و سرو کله همدیگر را خورد می کنید. بعض مردم به حد پست می شوند که به خاطر اهداف بسیار سخیف مانند پناهنده گی در کدام کشور خارجی حاضر اند دست به هر کاری بزنند!! پناه می برم به خدا از اینگونه افراد. شنیدم یکی از همین به اصطلاح منتقدان و روشنفکران ماجراجو مانند آقای میرهزار به خاطر گرفتن پناهندگی به یکی از نمایندگی های خارجی مراجعه کرده و مدعی شده بود که فلان قومندان پیش چشمم به خانمم تجاوز جنسی نموده است!!!!
پنا بر خدا
9 جولای 2007, 00:09
آمار جنایات حزب محترم تان را که در کله مردم میخ کوبیده اند به عنوان اغتخارات مبارک تان به دست نشر بسپارید.
17 آگوست 2007, 12:08, توسط Massumi
برادر چــرا دفــاع نا حق میکنی .آیا اسناد موجوده کافی نیست .آیا از مهـــربانی مزاری.سیاف ........که در سالهای
1992 الی 1996 در حق مـــردم بی چاره کرد خبر داری که از پاکی و لطافت حزب وحدت حرف میزنی .یکبار سر در یخن گذاشته وجدانت رابه
قظاوت دعوت کن .
آنلاین : سیما سمر یک وحــد تی است
1 سپتامبر 2007, 08:31, توسط afghan girl
با سلام.
اگر این اعتراضات و پیام ها از طرف مردم و ملت دیگری می بود شاید جای فکر کردن و تامل داشت. اما درمورد افغانستان آیا کسی می تواند یک حزب مستقل نام بگیرد.حزب وحدت کمک از ایران دریافت میکرده یا حزب جناب مسعود. ایران پس از مرگ شهید مزاری حتی یک تسلیت هم در شبکه های تلویزیونی و رادیویی خود پخش نکرد حال آنکه با قبول خطرات بسیار گروهی رابه پنجشیر فرستاده و برنامه مستند مسعود،شیر دره پنجشیر را ساخت چون مسعود را آریا گفته از خود می دانستند اما هزاره از آنها نبود.
شما دنبال چی می گردید ملت افغانستان چشمها را بسته اند و هرکس که صدایش بلند شد بدنبالش می دوند.ملالی جویا کیست آیا شما می دانید او از طرف چه کسانی حمایت می شود؟ حزب کمونیستی راوا متعلق و وابسته به کیست؟ در زمان جنگ حزب وحدت تجاوز کرد بر سر مردم میخ کوبید یا سیافی ها و مسعودی ها؟ دیگران کاملا بی گناهند و وحدت همه افغانستان را به آتش کشید؟
کمی واقع بینانه تر ببینید تمام تاریخ افغانستان شرم آور است همه حزبهایش و همه گروههایش. سیما سمر با انجام بهترین خدمتها به حقوق بشر وبه افغانها خدمت نموده و تنها چهره سیاسی جهانی افغانستان است که از طرف جامعه جهانی بارها مورد قدردانی قرارگرفته.تمام جهان اشتباه نمی کنند.
ولی این ره قبول دارم که ملت افغانستان هیچ وقت نتوانسته یک خدمتکار و دوستدار واقعی وطنش را تحمل کند چون بعضی مزدوران بیگانه مثل ملالی جویا همیشه درحال تحریک آنهایند...
زنده باد سیما سمر تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
24 نوامبر 2007, 14:20, توسط صلاح الدین واسع
این یک حقیقت روشن است که سیما سمر عضو مرکزیت حزب وحدت است و در ابتدای رویکار آمدن دولت مید ان سی آی ای کرزی هم چند کرسی ای که به حزب وحدت داده شد یکی به این خانم تعلق گرفت و شد وزیر زنان.
فقط اعتراض درین است عضو رهبری حزبی که در کنار جمعیت و حرکت و حزب اسلامی و اتحاد و شورای نظار و دیگران متهم به جنایت جنگی است، نمیتواند و نباید در راس کمسیون "حقوق بشر" باشد. وقتی خود در رهبری حزبی به این جنایات صحه گذاشته باشد جز تلاش بخاطر سرپوش گذاشتن به آن جنایات کار دیگری نمیتواند انجام دهد.
http://youtube.com/watch?v=RJ4KH606G-o
لطفا تلاش نکنید که حزب وحدت و ملیت هزاره را مساوی هم قرار دهید. ملیت هزاره یک ملیت شریف و زحمت کش است اما این حزب لکه ننگ برای کشور ماست و نه تنها به سایر ملیتها که به ملیت هزاره ستم های فراوانی نموده است همانگونه که سایر "برادران" شامل در جبهه ملی کنونی از این قاعده مستثنی نیستند.
آنلاین : فلمی از سیما سمر در مجلس اعضای مرکزی حزب وحدت در بامیان
9 دسامبر 2007, 05:57
ای بی عقل و بی شعور پیوند چشم نیاز به جراح دارد سیما سمر جراح نیست بلکه او داخله را داکتر است. بنویس تا مردم به تو نخندد. باز هم کورها در دیگر احزاب بیشتر از حزب مستقل و مردم هزاره است. حزب که در داخل افغانستان تشکیل شده است .
باز تو کجا بودی که سینی جداگانه را دیدی.چشمانت کور باد و دلی کورت باز تا باز تر فکر کنی.
دیگران برای بهبودی کشور شان تلاش میکنند اما تو مثل زن بد جزجز.
11 دسامبر 2007, 02:06, توسط هزاره افغانستانی از لندن
خوب هرکه دنبال حقوق خود برود ونگذارد حقوق مردمش پامال شود درنزد مردمش محبوب ودر نزد جلادان تاریخ جنایت کار خوانده میشوند. مزاری یک هزاره بود که دیگر نخواست این یوغ استعمار را برگردن تحمل نماید.آیا این جرم است از مزاری از ناموس هزاره ها در افشار وکابل دفاع کرد؟ آیا این ظلم است صد هاتن از جوانان هزاره را درپیش سیلو به ناحق سیاف ومسعود وهمدستانش شهید ساختند ومزاری برای حمایت وعدالت خواهی از این جوانان دلیر هزاره قیام کرد آیا خاموش می بود؟ بعضی گفتند محقق در مزار بالای ما ظلم کرده است آیا تو خبرداری که طالبان نه تنها به حق ما ظلم کردند حتی میخواستند تاریخ هزاره ( بودای بزرگ ) را از بین ببرند . حتی به انفجار هم بس نکرده بود. شفیع اگر به سرشما مردم سیخ نمی کوبید شما آدم نمیشدید .در افغانستان کی پاک است وظلم نکرده؟ هر جوان هزاره وقتی ببیند که حقوق وناموسش در خطر است بازهم همانا شیوه انحنیر شفیع مرحوم را به پیش میگیرند. خانم داکتر سیما افتخار دارد که برای ملتش کارکرده وعضویت حزب دلخواه مردمش را گرفته است. در آن زمان موضوع حزب واندیشه سیاسی شخص مطرح نبود تمام ملیت ها به صف های مختلف تقسیم شده بود همگی برای حقوق شان می جنگیدند . اگر حق خواستن جرم است بگزار باشد ما که حق خودرا از دهن شیر هم میگیریم . حتی خالق هزاره وشفیع ها ما ثابت کرد که ما حق طلب هستیم.
26 جنوری 2008, 01:29, توسط نجیب ارین
حیدر عزیز !
شما از حرف های بیهوده تان معلوم است که هیچ به حرف نمی ارزید.
شما دموکراسی را مثل کاسه شوربا فکرمی کنید.
26 جنوری 2008, 07:49, توسط kasi ke az zir shamshiri challatani talib va arab hayi (…)
aqai Selah khon ,,, nazarat dar barei TALIBAN chest ? aya TALIBAN eftekhar ast?
29 جنوری 2009, 00:02, توسط فرهاد دشتی
خرابه های بجامانده ازجنگ بخوبی نشان میدهد که چه کسی آدمکش خایین وقاتل است.خرابی وحشت برانگیز غرب کابل گواه آشکاری برتهاجم، تجاوزوانسان کشی احمد شاه مسعود کثیف وجانی وسیاف وربانی ملاگگ های انسان نما وپست می باشد.که با ادعای برتری وافزون طلبی جان صدهاهزارزن،مردواطفال راگرفتند وفاجعه افشاررا آفریدند.فلم های بجا مانده ازفاجعه افشاربه وضوح خیانت وتجاوزگری مسعود کثیف وملاگگ های انسان نمارا نشان میدهد.مزاری شهید وسیما سمر عزیز منادی انسانیت ،آزادی وبرابری است.رهروان واقعی سید الشهدا است.ملالی جویاهیج آرمانی جزخودنمایی وتظاهروتقلا برای نام ونشان ندارد
4 می 2007, 06:38, توسط م. رهگذر
سلام به همگی
من فکر می کنم که هوچی گرانی مثل ملالی جویا نمی توانند کسانی مثل سیماثمر را از صحنه بدرکنند تا خود در جای ایشان جلوس کنند چونکه ارزش ولیاقتش را ندارند.
حزب وحدت یکی از درخشان ترین تاریخ هارادرمورداحزاب سیاسی دارد وخود یکی از مردمی ترین حزب ها در تمام تاریخ افغانستان بوده است .شاهد این مدعی این است که وقتی رهبر این حزب به شهادت رسید، رهبری ایران حتی از یک پیام بی مصرف خود داری کرد وشاید هم می توانست از شهادت ایشان جلوگیری کند ولی نکرد. همگان می دانند که شهید مزاری در اخریم روزهای حیاتش امیدش را فقط در وجود مردمی برهنه پایی جستجومی کرد که در غرب کابل زیر باران گلوله بودند، نه در ایران ونه درپاکستان ونه در جای دیگر.
من فکر می کنم که خانم سیاثمر نه تنها از عضویت در حزب وحد پشیمان نخواهد بود که افتخار نیز خواهد کرد.
مگر حزب وحدچه کرده است که باید الان از عضویت ان توبه کنند؟
5 می 2007, 05:54, توسط حامد
براي من كه هزاره هستم جاي ننگ است ببينيم كساني بيايند و از اصول و ارزشها جهانشول حقوق بشر گپ بزنند و حقوق خود شان را كه توسط جنگسالاران و صداميان خود شان نابود شد فراموش كنند؟ 5 ميليون آواره هزاره از قلب هزارجات آواره جنگهاي سازمان نصر مزاري و سپاه پاسداران صادقي نيلي با حزب شوراي اتفاق سيد بهشتي نبودند؟ 18 هزار كشته در طي 11 سال جنگ مستمر در همين مناطق محصول نبرد اين جنايتكاران نبود؟
اصلا نياز ندارم بروم سراغ جنگهاي كابل و ميخ كفتن ها بر سر تاجيك يا پشتون!
جنايتكاران هزاره يا به تعبير من اين پيامبران خون و خشونت وتباهي و پيام آوران حزب و قبيله كه بناحق به كله مردم شريف هزاره مي چپسبانند كه سردمدار شان و مزاري و خلیلی و محقق و اكبري محسني بهشتي وديگر اساتيد جنايت و خونريزي بودند به حدي وسيع است كه بسيار فراتر از جنايات صدام بر عليه شيعيان جنوب است. 18 هزار انسان در هزارجات از بين رفت در حالي كه در همين دوران حتا يك بمب از هوا و توسط ارتش شوروي بر سر اين مردم نيامد.
جنايت جنايت است و جنايتكار جنايتكار است. اگر مسعود و رباني و حكمتيار پي هم به حق رديف مي شود که جنایتکار و قاتل اند ولي از مزاري و محقق و خليلي و صدها جنايتكار هزاره دفاع صورت میگیرد بدانيد آگاهاهان كه اين ساز و دمهاي اين نويسندگان همان ساز ودمهاي جنگسالاران شان است والسلام وفريب قيافه هاي كاذب دموكرات شان را نخوريد.
این اقایان مدافع حزب وحدت از رنج و مصایت مردم هزاره جات شرم کنند. این ننگ بزرگی به پیشانی اینان است که هنوز مردم معصوم هزاره در بامیان در غارهای کوه بسرمیبرند در حالیکه محقق و خلیلی و دیگران از خون و رنج مردم بلند منزلها ساخته اند و به قدرت رسیدند.
6 می 2007, 13:45, توسط مصطفی پولادیان
راستی که ایران چه بیتوجهی کلانی در حق حزب وحدت کرده که بعد از شهادت بابه مزاری یک پیام هم نفرستاده است برایش. به حیث یکی از هواداران حزب من این کار ایران را بسیار زیاد عجیب میدانم. ما سالها در خدمت ایران بودیم و عکس های رهبران گرانقدر مثل روح اله خمینی و خامنهای زینت بخش دفاتر حزب ما بودند و به مشوره های آنان گوش میدادیم ولی حالا میشنوم که بعد از شهادت بابه مزاری هیچ پیامی نفرستاده اند و حتی میتوانسته از شهادتش جلو گیرد که نگرفته.
و نکته بعدی اینکه خوبست رهبری حزب وحدت از خانم سیما سمر بپرسند که آخر چرا بجای افتخار به عضویت در شورای مرکزی حزب آنرا انکار میکند، مگر کسی برایش اتهام عضویت در حزب نازی های آلمان را زده که بترسد و آنرا انکار نماید؟
اگر وی به همه اعلان کند شاید کمکهایی نیز بتواند از کشور هندوستان بدست آورد چون خوشبختانه محترم محقق با هندوستان مناسبات خوبی برقرار کرده و کمک هایی نیز دریافت میدارد.
8 می 2007, 13:34, توسط صادق
این مصطفی پولادیان یک ایرانی است که پیام نوشته از لحن قلم و.....کاملا مشخص است .
احتمالا از مامورین اطلاعات هم باشد .
چطور اقا مصطفی ؟
11 دسامبر 2007, 02:19, توسط علی از اتریش
نویسنده متن سند افشاگری علیه داکتر سیما سمر سلام و احترام خدمت تان !
یک سوال برایم بعد از خواندن این سند یکه ارائه کرده اید ایجاد شد که حضرت شما دنبال چه هستید ؟
فرض را براین بگذاریم که اسناد که ارائه نموده اید ثابت شد که من تاحدودی هم سند های که آورده اید قبول دارم . شما چه را می خواهید ثابت کنید حزب وحدت به عضویت سیما سمر افتخار دارد و سیما سمر هم همیشه همکار نزدیک حزب و حدت بوده.
ملالی جویا که بجز فحاشی و عقده ای عمل کردن به چیزی دیگر اعتقاد ندارد ، همانطوریکه خودش (ملالی جویا) عضویت خودرا در راوا تکذیب می کند به خانم داکتر سیما سمر هم حق بدهیم که از عضویت به حزب وحدت را به نحوی سیاسی کار کند .
خدمات داکتر سیما سمر در چندین دهه بحران کشور مانند آفتاب روشن است چرا این ملالی جویا در جهت تخریب چنین شخصیت کمر بسته است ؟ نکند ای اس ای پاکستان برایش در جهت تخریب سیما سمر ماموریت داده است .
اما در رابطه بامتن بالا که با چنین شدت حزب وحدت را وابسته به ایران معرفی کرده است (حزب قاتل و مزدور رژیم ایران را ) واسناد هم از نشرات حزب آوورده است خوب دوست عزیز شما که به اسناد دست رسی دارید من شما را به 13 شماره نشریه امروز ما راجع میسازم که از 15 دلو 1373 الی برج دلو 1374 به نشر رسیده است مطالعه نمایید ده ها مقاله علیه سیاست های ایران در افغانستان به نشر رسیده است مخصوصا شماره 7 ر ابدقت بخوانید اگر ادم واقع بین باشید قطعا در نظرات تان تجدید نظر خواهید کرد .
تنها حزب وحدت بوده که علیه سیاست های ایران موضع روشن داشته که شاید هیچ جریان شیعه و یا سنی مانند حزب وحدت علیه سیاست های ایران چنین موضع نگرفته باشد هر چند برای دفاع از مردم حزب وحدت هم مانند دیگران از کمک های دیگران استفاده کرده است
چنانچه تمامی احزاب چپ ، راست ، اسلامی ، طالبی ، روشنفکری ، دموکراسی خواه وووو...........وووو همه و همه به نحوی از دیگران کمک میگیرند بعضی شدیدا وابسته است مثل روا که ساخته و پرداخته یی پاکستان است که ملالی جویاافتخار عضویت راوا را دارد. بعضی احزاب مثل حزب وحدت سیاست مستقل خودرا داشته است.
یک نکته را توجه داشته باشید که حزب وحدت در سه سال مقاومت غرب کابل به جز اینکه دفاع کرده و انحصار طلبی حاکمیت فاشیسیزم را نپذیرفه، دیگر کاری نکرده است که شما قاتل خطاب کرده اید اگر دفاع یک مردم در قالب حزب وحدت قتل باشد پس زنده باد قتل و قاتل .
بیاید این ملالی جویا را بیشتر از این برایش بها ندهیم بیشتر کوشش کنیم که به اشتباهات خود متوجه
4 می 2007, 07:19, توسط تيمور چنگيزي
4 می 2007, 13:57, توسط زبیر ناصری
در پاسخ به این آقا تصادف متوجه شدم که در کنار اینکه این اسناد مربوط بودن خانم سیما به حزب وحدت را به نمایش میگذارد سند دیگری نیز بدست میدهد و آن اینکه عکس خمینی فاشیست و آدمکش در تارک یکی از این صفحات نشریه حزب وحدت خوشنمایی میکند که خود در رد آنانی که حزب وحدت را میخواهند مستقل بخوانند سند دندان شکنی است و از وابستگی برده وار این حزب به «ولایت فقیه» ایران سخن میگوید.
4 می 2007, 15:17, توسط محمد
سلام:
چنگیزی صاحب:ندانستیمکه این حزب وحدت که خودرا نماینده مردم هزاره مییداندهمان هزاره که زبان فارسی وفرهنگ ان بخش عمده از هستی و هویت اورامیساز چگونه ممکن است که با دشمنی با فارسی زبانان وکشورهای فارسی زبان که بیگمان مشترکات انکار نا پذیری دارد افتخار کند!شما با ترستان از برادر بزرگ اینگونه سیاستهای زدمردمی را با حزب وحدت پیوند ندهید.جنگمیان گروپهای مسلح بی مسوولیت را اینگونه به حساب مردم فارسی زبان نگذارید.عملکردهای سیما ثمر رااگرعده ای متعصب مایه افتخار برای او وسایر زنان افغانستان ندانندبه هیچصورت موجب سرافگندگی او نخواهد بود.
5 می 2007, 06:24, توسط نشریه عصری برای عدالت
شفیع "دیوانه" (همانی که در پوسته های امنیتی مسافران را میقاپید، بر زنان تجاوز میکرد و شپش هایش را فی دانه یک لک افغانی به زور بالای مردم میفروخت) یکی از قومندانان وحشی و خونریز "حزب وحدت اسلامی" به رهبری کریم خلیلی در مصاحبه با "عصری برای عدالت" (نشریه حزب وحدت) به تاریخ 15 اسد 1375 در جواب به این سوال که چرا تخلص خود را "دیوانه" گذاشته است میگوید:
انسان کشی معراج «دیوانه گی» بشر است، و من خوشم نمی آید که در جنگی که بر سینهء انسان فایر میشود لقبی بر خود بگذارم که بیانگر تعقل بشر باشد جنگ مال دیوانه هاست. صداقت همین است که انسان آنچه است همان را لقب خود بسازد. نه نکته کمبود وجود خویش را با لقب دروغین پور کند. این کار مسخره گی است، دروغ است و حتی خود را فریب دادن است که لقب را پوشش کاستی بزرگ درون می سازند. من میخواهم صادق باشم. وقتی می جنگم و آدم می کشم بگذارید «دیوانه» بودن من، حداقل بیان صداقت من در برابر همان آدمی باشد که آن را می کشم.
عصری برای عدالت: شما بی رحمانه می کشید چرا؟
شفیع: نمی دانم خلاف معمول کشتن چیست . ولی آنچه در جنگ معول است بی رحمی است.
عصری برای عدالت: یک تعداد می گویند که شما به هیچ کس تن نمی دهید و بی بند و باری اخلاق شماست و مردم با گوشت و پوست خود از شما تنفر دارند هنگام رژه ، من شاهد بودم و کسیت ویدیویی هم در دستم است که... در هنگام رژه ، باز هم حرکت شما خلاف دیگران بود و شما صرف برای استاد خلیلی سلام دادید و عمدآ قسمی وانمود کردید که غیر از ایشان کسی دیگر در لوژ وجود نداشت .
شفیع : کاملا درست میگویید ... در لوژی که سید عباس حکیمی و ایرانی ها نشسته باشند ٍ این لوژ را سلام نمی کنم. با این کار حد اقل احساس می کنم که به خون رهبر و سید الشهدای مردم (شهید مرازی) و خود مردم صادق میمانم.
5 می 2007, 12:03, توسط صادق
نقل قول از شفیع کاملا تحریف شده است . شفیع را بروید زندگی نامه اش را بخوانید این قضاوت فعلی را نمی کردید.
6 می 2007, 12:34, توسط مبین احمد
تصور من هم اینست که شفیع دیوانه را با کلمات صرفا جنایتکار و بربر و این چیز ها نمیتوان ترسیم کرد. ابتکارات جالبی که وی در شکنجه و آزار و اذیت هموطنان شریف ما در پوسته های امنیتیاش کرده است با این کلمات تمثیل شده نمیتوانند و باید کلمات جدیدی را پیدا نمود که عمق شرفباختگی و فاشیزم این مردک پلیدی که ذرهای از انسانیت در وی وجود نداشت بازگو گردد.
یکی از دوستانم که زمانی در پوسته امنیتی شفیع دیوان گیر کرده بود شرح میدهد:
«در موتر مسافر بریایکه روان بودیم همه میدانستند که پوسته بعدی از شفیع دیوانه است، از پوسته های دیگر با تحقیر و توهین شدن تیر شده بودیم ولی این یکی حکم پل صراط را داشت. همه متوحش بودند که چه سرنوشتی انتظار شانرا میکشد و چگونه خواهند توانست از این پوسته به خیر بگذرند.
پوسته رسید، در موتر ما حدود 12 نفر سواری بود، در بین شان سه زن که یکی دختر جوانی حدود 16 یا 17 ساله بود وجود داشتند. وقتی به پوسته رسیدیم شفیع با موهای ژولیده و چهره خشنش همه را از نظر گذشتاند و امر کرد که از موتر پیاده شویم. وقتی دیگران پیاده شدند به آن دختر جوان اشاره کرد که در موتر بماند، لرزه اندام ما را فرا گرفت که نکند شوق بیناموسی در حق آن دختر را داشته باشد، همه و مخصوصا مادر و پدر آن دختر جوان که همرایش بودند التماس میکردند و پاهای شفیع افتادند که به او رحم کند، اما شفیع کیت تفنگ را کش کرده گفت بروید ورنه همهی تانرا به آن دنیا روان میکنم.
بعد شفیع به دیور امر کرد که چادری را برداشته در سیت عقبی موتر پردهای بزند، دریور در حالیکه دستانش میلرزید چادر را برداشته پرده زد. بعد در حالیکه ما همه را در فاصله ده بیست متری موتر دور برد و چند تفنگ بدست وحشی شفیع چهار طرف ما ایستاده تفنگ هایشان را بسوی ما نشانه گرفته بودند، شفیع آن دختر معصوم را کشان کشان و به زور در حالیکه جیغ میکشید و ناله سر میداد به طرف سیت عقبی مرتر برد. التماسهای ما برای رهایی آن دختر نگونبخت فایدهای نداشت و کمترین حرکت ما میتوانست پایان زندگی ما تلقی شود.
سروصدای دخترک بالا بود و میشد فهمید که به زور بر وی تجاوز میکند. مادر دخترک به حالت اغما رفت و پدرش چون بید میلرزید و عذر و زاری میکرد که به دختر جوانش رحم کنند اما گوش شنوایی وجود نداشت گویی با چند مجسمه روبرو بودیم که قلب و مغزی در آن وجود ندارد.
وقتی شهوت حیوانی این فرومایه پایان یافت به همه اجازه حرکت داد. دخترک گویی به کالبد بیروحی مبدل شده بود و پیاپی میگفت مرا بکشید، مرا بکشید.»
نفرین و کثافت به روی آنانی که حال میخواهند از حزب وحدتی یکچنین پلید و خونخوار چهره انسانی و پردرخشش بتراشند.
6 می 2007, 13:47, توسط محراب علی
بیاید دوستان یک کمی انصاف به خرج دهیم
اقای مبین احمد شما اگر این اتهام را همین حالا اگر بروی در سر چوک کابل یا هر منطقه که غیر هزاره ها باشند تعریف کنی یک جنگ شدید داخلی را دامن زده ای .
بیاید ! مرد باشید از نا مردی دست بردارید .
افغانستان نیاز به آرامش دارد .
مردم را وادار با این افترائات به عکس العمل نکنید .
باور کنید که مقاومت سه ساله هزاره در غرب کابل جواب تحقیرات صد ساله فاشیست های مثل طرز تفکر شما ها بوده است.
مقاومت سه ساله هزاره ها در غرب کابل براساس حق خواهی و حق طلبی ها بوده نه چیزی دیگر همین حق خواهی ها باعث شده که تعداد به اتهام و اکاذیب متوسل گردد.
افغانستان کشور همه ملیتها ست که در انجا همه برابر برادر باشند نه اینکه یکی اقا و دیگری جوالی و برده باشد و...........
بیاید فلسفه مقاومت غرب کابل را ارزیابی کنیم که چرا این مقاومت اینگونه شکل گرفت و دیگران را وادار به عکس العمل کرده است ؟
بلی ! دوستان اصلا درد جایی دیگر است نه مشکل شفیع است و نه شهید مزاری و نه هم سیما سمر و..... بلکه مشکل حق خواهی مردم هزاره است که برای عده فاشیست این حق خواهی غیر قابل تحمل است. ووووووو
11 می 2007, 05:33, توسط فریدون فرجاد
فرضا «مقاومت سه ساله هزاره ها در غرب کابل» را برایتان بخشید ولی درمورد جنایات حزب تان در سایر مناطق افغانستان چه میگویید؟؟
در مورد جنایات و کشتار های حزب تان در برابر مردم نادار و فقیر هزاره جات چه میگویید؟ در مورد کشتار هایی که در اثر جنگ های داخلی خود تان در هزاره جات صورت گرفته چه میگویید؟
مگر کم اتفاق افتاده که تفنگ بدستان بی قلب تان به خانه های مردم فقیر هزاره وارد شده و درخواست نان کرده اند و وقتی آن مردم بیبضاعت برایشان کاسه های دوغ با نان خشک پیشکش کرده اند با کلاشنکوف به کاسه های دوغ رگبار کرده از صاحب خانه گوشت و غذا های خوشمزه تقاضا کرده اند؟؟؟؟؟
طبعا چشمان آنانی را که جنون شوونیزم ملی کور کرده باشد این فجایع را دیده نمیتواند.
همانگونه که جمعیتی ها و شورای نظاری های ستمپیشه جنایات «قهرمان ملی» شانرا ندیده تلاش میکنند از این «بز پنجشیر» برای ما قهرمان بسازند و یا پشتون هاییکه از ملا عمر جاهل و تاریک اندیش برای ما «امیر المومنین» میسازند.
13 می 2007, 08:36, توسط احمد
اقای فریدون فرجاد !
یک کمی انصاف داشته باشید کدام جریان دارای ضعف نبوده از همان حزب خلق ، پرچم ، چپ ،راست ،اخوانی ، اسلامی و غرب گرا و.....
همه جریان های که در سطح افغانستان بصورت برجسته حضور داشته دارای نواقص بوده و است .
طبیعی است که هر جریان فعال دارای نواقص بوده که حزب وحدت هم نمی تواند از آن استثنی شده نمی تواند .
ولی اینکه با قاطعیت جناب شما حکم می کنید جای تاسف است اگر دیدگاه براساس عقده است متاثریم به حال تان .
13 می 2007, 09:31
نه جناب احمد، سخن سر "ضعف" و یا "نواقص" نیست. سخن بر سر جنایت و بربریت و نوکری و بوت پاکی حزب تان از رژیم سیاه ایران است که حزب گرامی تان مرتکب شده. اگر تنها ضعف میبود مسئلهای نداشت.
خوبست خود تان فرق بین ایندو را دریابید و بدون اینکه خود را به کوچه حسن چپ بزنید بر جنایات حزب تان کمی شرم و حیا کرده بعد اینگونه از یک حزب ضد مردمی و خاین و چاکر دفاع کنید.
این واقعیت تلخی در مورد حزب وحدت و سایر احزاب جهادی و طالبی و ... بود که بیان داشتم، اگر آنرا عقده میپنداری اختیار با شماست!!
26 آپریل 2008, 00:39, توسط مظفری
سلام!
وطن داران گرامی آنروز کجابودید که برمیخواستید و جلوی این نوع بیشرمیهای را که می گوئید می گرفتید.
اگر شفیع یک جنایت کار بود مقابلش هم چنین جنایت کار دیگر وجود داشت که جنایت بدتر از شفیع را مرتکیب شده و امروز هیچکس جرأت افشاگری اش را ندارد،هیچ پیشک به رضای خدا موش نمیگیرد شما افشا می کنید هم دون هیچ نیست و الا کی شما جرأت چنین کار را دارید. اگردارید از دیگران که مریم نامها و فاطمه نامهارا در چاه انداخته و بزور ازدواج کرده و هنوز هم در قید بردگی بسر میبرد اگر شما جرأت دارید بروید افشاکنید،هنوز برچه های تفنگهای که در دهان اطفال شیرخوار بجای پستان مادر بجرم هزاره بودن قرار می گرفت،جرأت کرده اید افشاکنید؟ بسیار متأسفم؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...........
4 می 2007, 07:25, توسط وحید از شمال اروپا
نویسنده متن سند افشاگری علیه داکتر سیما سمر سلام و احترام خدمت تان !
یک سوال برایم بعد از خواندن این سند یکه ارائه کرده اید ایجاد شد که حضرت شما دنبال چه هستید ؟
فرض را براین بگذاریم که اسناد که ارائه نموده اید ثابت شد که من تاحدودی هم سند های که آورده اید قبول دارم . شما چه را می خواهید ثابت کنید حزب وحدت به عضویت سیما سمر افتخار دارد و سیما سمر هم همیشه همکار نزدیک حزب و حدت بوده.
ملالی جویا که بجز فحاشی و عقده ای عمل کردن به چیزی دیگر اعتقاد ندارد ، همانطوریکه خودش (ملالی جویا) عضویت خودرا در راوا تکذیب می کند به خانم داکتر سیما سمر هم حق بدهیم که از عضویت به حزب وحدت را به نحوی سیاسی کار کند .
خدمات داکتر سیما سمر در چندین دهه بحران کشور مانند آفتاب روشن است چرا این ملالی جویا در جهت تخریب چنین شخصیت کمر بسته است ؟ نکند ای اس ای پاکستان برایش در جهت تخریب سیما سمر ماموریت داده است .
اما در رابطه بامتن بالا که با چنین شدت حزب وحدت را وابسته به ایران معرفی کرده است (حزب قاتل و مزدور رژیم ایران را )
واسناد هم از نشرات حزب آوورده است خوب دوست عزیز شما که به اسناد دست رسی دارید من شما را به 13 شماره نشریه امروز ما راجع میسازم که از 15 دلو 1373 الی برج دلو 1374 به نشر رسیده است مطالعه نمایید ده ها مقاله علیه سیاست های ایران در افغانستان به نشر رسیده است مخصوصا شماره 7 ر ابدقت بخوانید اگر ادم واقع بین باشید قطعا در نظرات تان تجدید نظر خواهید کرد .
تنها حزب وحدت بوده که علیه سیاست های ایران موضع روشن داشته که شاید هیچ جریان شیعه و یا سنی مانند حزب وحدت علیه سیاست های ایران چنین موضع نگرفته باشد هر چند برای دفاع از مردم حزب وحدت هم مانند دیگران از کمک های دیگران استفاده کرده است
چنانچه تمامی احزاب چپ ، راست ، اسلامی ، طالبی ، روشنفکری ، دموکراسی خواه وووو...........وووو همه و همه به نحوی از دیگران کمک میگیرند بعضی شدیدا وابسته است مثل روا که ساخته و پرداخته یی پاکستان است که ملالی جویاافتخار عضویت راوا را دارد. بعضی احزاب مثل حزب وحدت سیاست مستقل خودرا داشته است.
یک نکته را توجه داشته باشید که حزب وحدت در سه سال مقاومت غرب کابل به جز اینکه دفاع کرده و انحصار طلبی حاکمیت فاشیسیزم را نپذیرفه، دیگر کاری نکرده است که شما قاتل خطاب کرده اید اگر دفاع یک مردم در قالب حزب وحدت قتل باشد پس زنده باد قتل و قاتل .
بیاید این ملالی جویا را بیشتر از این برایش بها ندهیم بیشتر کوشش کنیم که به اشتباهات خود متوجه گردد .
4 می 2007, 14:07, توسط برات علی
چند روز قبل در یک نشست تلویزیونی جنرال علومی که مدال های افتخار خونین روسها را در سینه دارد مدعی شد که وی و سایر پرچمی هایش وابسته به روس نبودند.
این آقایانی که حزب وحدت را مستقل از دولت ایران میدانند باید آن سخنان علومی را نیز بپذیرند.
همانقدر که سخنان علومی خندهاور و مضحک است، ادعای عدم وابستگی حزب وحدت نیز هست.
4 می 2007, 14:56, توسط سرگنسک
واه این چه حال است - تا حالا میشنیدم که سیما سمر عضو راواست اما اینجه دیده میشه که سیما وحدتی و مزدور ایران میبراید و ملالی جویا راوایی میشه!! آدم به جربنجری مسایل افغانستان گله گنسک میشه.
5 می 2007, 06:59, توسط مدبر
پروژه عدالت افغانستان شواهدی از قوماندان های مسوول وابسته به حزب وحدت با یک سلسله نقض قوانین جنگی که در نمونه های ذیل آمده است، بررسی کرده است:
5. جنایات جنگی واقع شده به تعقیب جنگ حزبی، اساساً اعدام های زندانیان و مخالفان سیاسی، شکنجه، حملات کورکورانه و هدف گیری های شهریان و غیر نظامیان.
6. جنایات فاحش علیه غیر نظامیان که لازمه جنگ و محتمل الوقوع بود. این جنایات بیشتر علیه غیر نظامیانی که غیر هزاره شناخته می شدند و افراد وابسته به احزاب رقیب صورت می گرفته است. گرچه برخی از جنایات نیز علیه غیر نظامیان قوم هزاره از مناطق کنترلی حزب وحدت صورت گرفته است. این نمونه از جنایات هم در کابل درسال 1992 الی 1995 و هم در مزار در سال 1992 الی 1998 مستند شده است. جنایات شامل آدم ربایی، توقیف های خودسرانه، ظلم کردن، مجازات ترذیلی (مجازاتی که لطمه به افتخار و شوون اجتماعی مجرم بزند مانند: محرومیت از حقوق اجتماعی)، تجاوز جنسی، قتل عام های بدون محکمه، ویرانی های لجام گسیخته و چور و چپاول.
7. سوءاستفاده همیشگی از قدرت، به ویژه در مناطق اطرافی اکثریت هزاره نشین، جایی که قوماندانهای محلی و اداره چی ها از معافیت اعمالشان استفاده کرده برای آزادی در جنایاتی مانند تجاوز جنسی و ازدواج اجباری.
8. ناکامی رهبری برای تاثیرگذاری موثر علیه قوماندان هایی که از قدرت نظامی و مسوولیتی خویش سوءاستفاده کرده اند و آنها به اتکاء موقعیت و پستشان در حزب وحدت این اعمال را مرتکب می شدند.
از جنبه اصلی نمونه های این جنایات توسط قوماندان های حزب وحدت، طوری که پروژه عدالت افغانستان مستند کرده است، این است که از مرحله اولیه جنگ حزبی و گروهی، یک خصوصیت فرقه ای را وانمود می کند. زندانیان احزاب مخالف به قتل رسیده و غیر نظامیان مظنون بودند به خاطر اینکه آنها به همان نژاد یا فرقه گروه مخالف تعلق داشتند. غیر نظامیان دیگر نژادها، به خاطر تلاش برای تحت نفوذ خود درآوردن، یا انتقام گرفتن از احزاب مخالف، مورد هدف قرار می گرفتند. دور جدید انتقام گیریها در کابل در سالهای 1992 الی 1995 انجام شد. در مزار شریف، خشونت های فرقه ای بعداً آغاز شده اما زیاد طول کشید تا دوره قتل عام های مهم در سال 1997-1998 و بعد از آن. غیر نظامیان هزاره در میان قربانیان این دوره از خشونت ها بودند. اما قوماندان های جنایتکار حزب وحدت آشکارا در ارتکاب جنایاتها و خشونت ها شرکت داشته و به این اعمال ادامه می دادند.
یک قوماندان پایین رتبه اتحاد اسلامی بنام نذیر که توسط قوماندان حزب وحدت بنام شفیع دیوانه دستگیر شد زمانی که قوای وحدت پوسته اش را در دیوان بیگی متصرف شدند. وی از توقیفش در یک کانتینری که درکوته گانی روی زمین گذارده شده بود، چنین توصیف کرد: ما مجبور به رفع حاجت درداخل کانتینر بودیم و آنها برایمان غذا می انداختند. در جریان شب، آنها گروهی از مردم را بیرون کرده و وانمود می شد که رها می شوند ولی هنوز نمی دانیم که چه بالای آنها اتفاق افتاده است. نذیر گفت که روزانه مورد تحقیق قرار می گرفته تا اینکه بسیار ضعیف شد. "آنها مرا از پای آویزان کرده و در پایین من پترول روشن می کردند و از بالا آب می انداختند. آنها مرا با چوب می زدند و نزدیک سرم با تفنگچه فیر می کردند." وی می گوید که چشم وی بسته می شد و مجبور بود که چهار زانو روی زمین پر از میخ نشسته که وی را از حرکت باز می داشته است. سپس یک سگ به روی وی رها می شد. "آن سگ حمله کرده و لباسهایم را پاره کرده و مرا خراش می داد."
نذیر سرانجام بعد از اینکه قوماندانش زندانیان حزب وحدت را با شفیع دیوانه تبادله کرد، آزاد شد. قوماندان نذیر گفت که وی زندانیان را از دیگر قوماندانان اتحاد اسلامی خریده تا زیر دستش (مادونش) را رها سازد. اما یکی از زندانیان وحدت در جنگ دستش را از دست داده بود به این خاطر، نذیر باید مجازات می شد. نذیر اظهار داشت: "وقتی آنها دستش را بریده دیدند، آنها نیز دستم را در آن اتاق بریدند. آنجا یک تبر بود و آنها دست راستم را بریدند و در دیگر دستم گذاشتند. نمی دانم چه کسی دستم را برید به خاطر اینکه صورتش پوشیده بود و دستکش سفیدی مانند یک داکتر پوشیده بود وی از یک لندکروزر پایین شده و آنها چشمانم را بستند و برای لحظه ای نفهمیدم که وی چه می کند. بعداً آنها دستم را بریدند و من همه چیز را فهمیدم." قوماندان مافوق نذیر گفت که وی بعداً به یکی از قوماندانان ارشد اتحاد اسلامی بنام ممتاز پیشنهاد کرده که زندانیان هزاره را به انتقام قطع شدن دست اش، بکشند.
دو نفر متهم به متعلق بودن به حزب رقیب شیعه، حرکت اسلامی، از توقیفشان در کوته گانی و دیگر مناطق شرج داده اند. سامی می گوید که وی در تاریخ 23 سنبله سال 1373 مطابق با سپتامبر 1994 دستگیر شده و ابتدا نزد قوماندان قاسم برده شده است و بعداً به رئیس امنیت داخلی، بهرامی، برده شده که وی را به یکی از مراکز توقیفی حزب در حوزه 3 حوزه پولیس بردند. "ساعت 1:30 نیمه شب آنها شروع به تحقیق از من کردند ولی آنها چیزی را که می خواستند نشنیدند. بناءً گفتند که مرا خواهند کشت تا به دیگران ثابت کنند که ایستادن و جنگ مقابل نیروهای مزاری کار آسانی نیست." بعد از 9 روز زندانی بودن، وی بیرون کشیده شده و گمان می کرد که اعدام خواهد شد. وی بیان کرد که آنها به خاطر خلاص شدن از دست مهمان، مرا به خط اول جنگ بردند. اما مرا تحویل شخصی دادند که زیاد حشیش می کشید و شرابی بود. من در جریان شب از تاریکی استفاده کرده و فرار کردم.
مرد دیگری بنام ولی در استخبارات دولت کار می کرد زمانیکه توسط حزب وحدت در سال 1994 دستگیر شد. آنها وی را متهم به کار کردن برای حرکت اسلامی کردند. وی دستگیری و بردنش به قرارگاه داکتر صادق مدبر و بعد به شاخه کشف در کارته سه را به یاد می آورد. وی گفت که برای هفت روز درون یک توالت که عمداً پر از آب شده بود، قفل شده بود. سپس، وی به کوته گانی جایی که پروانه مسوول تحقیق و شکنجه بود، برده می شود. اما خودش گفت که وی فقط مورد هدف شکنجه روحی قرار میگرفت به شمول تهدید به اعدام و فحش به زن و فامیلش. وی تخمین میزند که 250 تا 300 زندانی در آن زمان در کوته گانی توقیف شده بود. آنها عبارت بودند از: زندانیان جنگ، شیعه ها، متهمین به جرائم علیه حزب وحدت و یک تعداد زندانیان سیاسی.وی اظهار داشت که آنها سنی ها و شیعه ها را مجزا می کردند. فامیل وی با مزاری ترتیب ملاقات و پا درمیانی داده و پسرش را رها کردند با ضمانت به اینکه وی غرب کابل را ترک نخواهد کرد و یا به وظیفه دولتی اش در مناطق کنترل شده توسط شورای نظار برنخواهد گشت.
گرچه وحدت، مراکزتسهیلاتی توقیفی داشت، بیشتر قوماندان ها هم زندان های شخصی خویش را داشتند. بیشتر گروگانان غیر نظامی در جریان و یا بعد از زد و خورد در ماه جون 1992 محاصره شده و در این مراکز توقیفی نگهداری می شدند تا اینکه به مراکز اصلی تحویل داده شوند. شفیع دیوانه زندانیان را در دهمزنگ و کوته سنگی نگهداری می کرد. قوماندان فرقه 097، ابوذر از مزار شریف، ازپرورشگاه افشار و پرورشگاه علاءالدین استفاده می کرد. حاجی امینی، رئیس فرقه 096 در خانه اش در ولایت پروان زندان شخصی داشت. ضابط اکبر قاسمی، رئیس فرقه 095، در تخنیک ثانوی و ده بوری، توقیف خانه داشت. یک قوماندان اسبق کندک، صفدر گفت که زندان 095 کمی از دو ساختمان لیلیه تخنیک ثانوی فاصله داشت. وی اظهار داشت که در آنجا بسیار زندانیان زیادی وجود داشت. "برخی در جنگ دستگیر شده بودند، دیگران که غیر نظامی ها بودند، از خانه هایشان گرفتار شده بودند. برخی به علت نداشتن غذای کافی به شدت مریض بودند. من شخصاً سه نفر که در آن زندان شکنجه می شد و در نتیجه شکنجه به هلاکت رسیدند، دیدم. یکی از فاضل بیگ بود، دیگری از پغمان و سومی از میدان شهر بود. آنها جنازه مرد میدان شهری را در کنار دیوار وزارت تحصیلات عالی انداختند. اما روزهای بعد که هوا گرم بود، جنازه واقعاً بو گرفته بود. بناءً ما وی را پهلوی دیوار دفن کردیم."
یک غیر نظامی زن که پسرش دستگیر شده، به زندان انداخته شده و توسط نیروهای وحدت به قتل رسیده، گل نام دارد و تاجیک است. وی توضیح داد که چگونه پسرش محمد هارون که در سال آخر مکتب بود، در 15 دلو 1371 مطابق با 2 فبروری 1993 ناپدید شده است. بچه کاکایش به پروژه عدالت افغانستان گفت که آنها هردو زمانی که از مکتب سپین کلی عبور می کردند، توسط نیروهای حزب وحدت دستگیر شدند. بچه کاکا توانسته که فرار کند. گل گفت که 15 روز بعد، پس از صرف کردن پول زیاد آنها توانستند که موقعیت جنازه پسرش را به دست آورند. جنازه در یک چاه خشک در پرورشگاه افشار با نشانه های زیاد از شکنجه روی بدنش بود.بچه کاکایش گفت که آنها وی را سوختانده و چشمانش را در آورده بودند. وی علاوه داشت که دلیل اینکه قوماندانان وحدت چنین جنایتی را مرتکب شدند، گفتنش ناممکن است. شاید به خاطر تعصبات قومی و مذهبی بوده است."
ادامه دارد
آنلاین : متن کامل گزارش پروژه عدالت افغانستان
5 می 2007, 07:00, توسط مدبر
زمانیکه احزاب مختلف با حزب وحدت وارد جنگ شدند، غیر نظامیان وابسته به دیگر گروه ها مورد مظنون قرار گرفته یا اینکه به طور موجه هدف حمله قرار میگرفتند. وقتی که تنش با شورای نظار و دولت اسلامی به وخامت نهاد و رهبری وحدت دولت اسلامی را در اواخر سال 1992 ترک کرد، تاجیک هایی که با شورای نظار شریک بودند، مظنون شدند. فاطمه که از شمالی است می گوید که شوهرش متهم به جاسوسی و داشتن مهمات شد بعد از آنکه وحدت، مناطقشان را در نزدیکی سفارت روسیه در جنگ با شورای نظار گرفتند. وی بیان داشت که قوماندان شفیع دیوانه، رئیس لوای دوم و قوماندان دیگری که صورت سرخی داشت به خانه آنها آمده و شوهرش را مورد لت و کوب قرار دادند. (قوماندان شفیع یکی از چندین قوماندان حزب وحدت بود که به علت جنایات وسیعش، لقب دیوانه را گرفت. وی محصل دانشگاه بود زمانیکه مجاهدین کابل را تصرف کردند، اما یکی از مشهورترین قوماندان های وحدت شده و در اظهارات شاهدان متواتر از وی نام برده شده است.)وی اظهار داشت که بعد از تلاشی تمام خانه و غارت کردن برنج، آرد و دیگر مواد غذایی، آنها سلاحی پیدا نکردند، اما هنوز می خواستند که شوهرش را دستگیر کنند. فقط زمانی که وی گریه کرده و تمام پول و دارایی شان را به آنها داده، آنجا را ترک کردند. وی گفت که چند روز بعد، سه یا چهار مرد آمده و از همسایه شان که آنها هم از شمالی بودند، چای خواستند و به دختر جوانش بنام جمیله تجاوز کردند. فاطمه بیان داشت که بعد از آن به زودی با فامیلش منطق را ترک کردند.
یک زن بنام ش. گفت که شوهرش توسط قوماندان شفیع دیوانه و قوماندان نبی گاو در پوسته دهمزنگ دستگیر شده و متهم به سنی و پشتون بودن شد. آنها وی را لت و کوب کرده و دستش را شکسته و آرنجش را درآوردند که فعلا وی معلول شده است. زن دیگری بنام بی بی، جنگ بین شورای نظار و حزب وحدت را در علاءالدین و کارته سه در حوت 1372 (فبروری 1994) به یاد می آورد. افراد وحدت غیر نظامیان را از خانه هایشان به شمول مردها دستگیر کرده تا برایشان سنگر بکنند. وی بیان داشت که شوهرش در سرک شان دستگیر شده زمانی که وی خانه را برای کار ترک می کرد و برای کندن سنگرها به پوسته شفیع دیوانه در دهمزنگ برده شده است. "شوهرم به آنها گفت که نباید وی را بگیرند، وی یک فامیل برای نان دادن دارد و آنها باید بگذارند که کار کند. اما آنها توجهی نکرده، وی را لت و کوب کرده و بردند." وی اظهار داشت که بعداً مطلع شد که شوهرش شدیداً زخمی شده و به شفاخانه صلیب سرخ آورده شده بود.
دیگر غیر نظامیانی که در مناطق کنترل شده حزب وحدت زندگی می کردند مورد هدف قرار می گرفتند فقط به خاطر اینکه قوماندانان قدرت سوءاستفاده و جرائم را داشتند. به عنوان نمونه، کمال، یک مزدورکار در قلعه علی مردان بیان داشته که پسر 15 ساله اش در سال 1373 (1994) با قوماندان محلی در پوسته نزدیکشان که نامش قوماندان هادی بود، درگیری لفظی پیدا کرد. کمال اظهار داشت که هادی در راه پسرش کمین کرده و وی را به یکی از سرک ها برده و با ضرب گلوله کشت. پدرش گفت: "در آن زمان کسی قدرت نداشت. من هر جایی برای شکایت رفتم ولی هیچ نتیجه ای نداد."
شاهد دیگری بنام فریده، باشنده اصلی شمالی گفت که وی به خانه پدرش در قلعه قاضی برای مهمانی رفته بود. فریده گفت: یک محفل عروسی از شمالی برای بردن یک عروس به منطقه آمده و درپوسته وحدت واقع در منطقه سرپل دشت برچی متوقف داده می شوند. آنها به زور عروس را از موتر خارج کرده و به پوسته نظامی بردند. ولی قوماندانان پغمان، عزت و زلمی، مطلع شده و آمده و جنگ شدیدی آغاز شد. وی گفت: بعضی از اعضای مجفل عروسی زخمی شده، اما عروس، گرچه لباسهایش پاره شد، نجات یافت.
شنیدن اظهارات از آنهایی که درساحه کنترل حزب وحدت زندگی می کنند، یک درک قوی از سوء استفاده و بدرفتاریهای روزمره و اکثراً خودسرانه وجود دارد. آنچه شاهدی به نام ر. به عنوان ظلم تشریح کرد چنین است که مردم محل مجبور بودند برای پوسته نظامی که در مکتب رابعه بلخی در کابل مستقر شده بودند، غذا تهیه بکنند. ماه جدی 1371 (دسامبر 1992- جنوری 1993) بود و طبق گفته یکی از شهود که وحدت را خوب می شناخت. پوسته بعداً توسط قوماندان سید علی جان از وحدت نگهداری می شد. جنگ شدیدی بین جمعیت و وحدت در گرفت. ر. بیان داشت که به خاطر ظلم زیاد نظامیان، مردم ساحات همجوار را ترک کردند. بنا براین نوبت غذا دادنشان به طور متواتر افزایش یافت. وی (شاهد زن بنام ر) بیان داشت که یک شب عسکران به منطقه آمده و برای 15 نفر غذا خواستند. "شوهرم به آنها گفت که کار نیست و ما پولی برای خریدن غذا نداریم. تمام خانه را بگردید، اگر یک پاو برنج یا آرد یافتید، بعداً مرا بکشید." عسکران عصبانی شده و گفته تا بایسیکلش را بدهد وگر نه او را خواهند کشت. آنها برای یافتن غذا به دیگر مناطق رفتند. وی بیان داشت که در روزهای بعد، شوهرش و همسایه اش از مسجد دستگیر شده و به لیسه سور یا برده شدند. عسکران هرچه که در جیب داشتند، گرفته و آنها را به سختی لت و کوب نمودند که شوهرش در اثر آن مریض شد.
ر. اظهار داشت که نیروهای وحدت به خانه آمده و آنها را لت و کوب کرده و پول خواستند. وقتی آنها گفتند که هیچ چیز ندارند، عسکرها دو پسرش را لت و کوب کرده و برخی از امولشان را گرفته و محل را ترک کردند. در روزهای بعدی ایورم (برادر شوهرم) مورد هدف قرار گرفت. نظامیان از وی خواسته بودند که خانه دو طبقه اش را ترک کرده که آنها می خواستند به پوسته نظامی تبدیل کنند. "آنها گفتند که وی حق ندارد تا چیزی از اموال را با خود ببرد." وی به خاطر ظلم نظامیان وحدت از سکته قلبی در گذشت. ر. اظهار داشت که چون نظامیان روز به روز ظالم تر می شدند، مردم را کشته و اموالشان را چور می کردند، فامیل تصمیم به ترک محل گرفتند. آنها یک کراچی را برای بردن آنچه از اموالشان باقی مانده بود، کرایه کردند ولی حتی در آنزمان هم باید مقداری از اموال را به نظامیان می دادند. وی علاوه کرد که بعد از مدتی که به خانه برگشتند، تمام دروازه ها و پنجره و سیمهای برق را چور کرده بودند.
زن دیگری بنام ز. از زندگی در منطقه چهار راهی نجاری در سال 1372 (1993) چنین توصیف کرده است. یک بعد از ظهر قوماندان های مربوط به شفیع دیوانه به خانه اش وارد شده و فوراً شوهرش را مورد لت و کوب قرار دادند. "آنها می خواستند بدانند که وی به کدام حزب وابسته است؟ وی گفت که به هیچ حزبی وابسته نیست و یک کارگر در تعمیرگاه می باشد. سرانجام، آنها وی را لت و کوب کرده و با خود بردند. ما مردم فقیر بودیم. ما پول، دارایی یا اموال قیمتی نداشتیم. اما آنها آنچه که داشتیم با خود بردند. برای چهار یا پنج روز شوهرم را نگهداشته و ما هیچ اطلاعی از وی نداشتیم. بالاخره، خدا مهربان شد و یکی از همسایگانمان به قوماندان شفیع دیوانه گفت که شوهرم بی سواد است و به هیج حزبی وابسته نیست. وی به خانه برگشت و زیاد لت و کوب شده بود. ما خیلی ترسیده بودیم و منطقه را ترک کردیم. ما حتی اموال باقیمانده خود را برنداشتیم.
در شمال افغانستان، قوماندان هایی که به قوماندان های حزب وحدت وابسته بودند از سلطه خود بالای منطقه و قدرتشان برای توقیف و ایجاد وحشت در میان شهریان و غیر نظامیان استفاده کردند. اعمال متذکره بدون هیچگونه ارتباطی به جنگ های ذات البینی احزاب صورت میگرفت. پروژه عدالت افغانستان، اظهارات مفصلی درمورد قتل عام غیر نظامیان پشتون توسط نیروهای حزب وحدت در سه واقعه جدا از هم دریافت داشته است. این واقعات به دنبال اولین شکست طالبان در مزار شریف در سال 1997 اتفاق افتاده است طوریکه شاکیان توانستند معین کنند، این اعمال برای گرفتن انتقام واقع شده است. تمام کشته شدگان پشتون بودند متعلق به گروه قومی که طالبان بودند.
اعضای چندین فامیل در منطقه تصدی بلخ از کشته شدن نه مرد و کودک در سال 1376 (1998) توسط قوماندان کندک حزب وحدت بنام علی سرور گنکس بیان داشته اند. (گنکس به معنی دیوانه یا شرابی یک لقب دیگری برای قوماندان های وحدت که شهرت ظلم داشتند، می باشد.) یک شهروند غیر نظامی بنام محمد بیان داشت که قوماندان سرور که افرادش را درمناطق تصدی، علی چوپان و کارته آریانا مستقر کرده بود، تمام پشتون هایی که در مزرعه متعلق به یک تجارمحلی بنام رسول برات کار می کردند را دستگیر کرد. پدرش، امیر گل و برادر سیزده ساله اش، گل میر و شش مرد و کودک دیگر دستگیر شدند. دستانشان بسته شده و به یک مسجد نزدیک شیعی (تکیه خانه) در قریه علی چوپان برده شدند. محمد می گوید که بعداً آنها بوسیله تفنگها، چوب، سنگ و چاقو و برچه تا سر حد مرگ لت و کوب شدند. بعد جنازه ها قطعه قطعه شده و به یک چاه نزدیکی مسجد انداخته شدند.
همسر یکی دیگر از قربانیان به پروژه عدالت افغانستان گفت که چگونه پسر سیزده ساله اش بنام آقا محمد برای دیدن یکی از دوستان پدرش که هزاره بود رفته تا سعی کند وی را برای شفاعت متقاعد کند. "من به وی گفتم که عجله کند تا وی را خبر کند تا اینکه شوهرم رها شود. اما وقتی وی به قریه علی چوپان رفت، مردان مسلح علی سرور وی را نیز دستگیر کردند. آنها دستانش را به هم بسته و پیش علی سرور بردند. وی پسر سیزده ساله ام را هم کشتند سپس وی نیز به همان چاه انداخته شد."
محمد و دو زن بیوه به پروژه عدالت افغانستان بیان داشته اند که چگونه علی سرور و افرادش خانه های کشته شدگان را چور کردند. محمد گفت که دو روز بعد، وی با تعدادی از ریش سفیدان برای دیدن صاحب مزرعه، رسول برات رفتند. وی گفت که نمی تواند در مورد مرتکبین کاری بکند، اما ما کوشش خواهیم کرد تا اجساد را برای دفن به دست آوریم. محمد گفت که بعد از یازده روز استاد محقق اجازه داده و دو نماینده از حزب وحدت را فرستاد. دو نفر از جنبش، دو نفر از حزب اسلامی و دو نفر از جمعیت اسلامی آمدند. ما جنازه ها را از چاه در علی چوپان بیرون آوردیم. همه جنازه ها قطعه قطعه شده بودند."
محمد اظهار داشت که مردان و کودکان به قتل رسیده از میان فقیرترین افراد در منطقه بودند و قربانیان را طبق ذیل نام برد:
عبدالغفور ولد ولی محمد، 40 ساله
عبدالکریم ولد محمد نور، 23 ساله
عین الدین ولد محمد نور، 25 ساله
امیر گل ولد شیر جان، 45 ساله
گل میر ولد امیر گل، 13 ساله
شاه ولی ولد سلطان محمد، 18 ساله
شرف الدین، 40 ساله
زمان ولد شرف الدین، 17 ساله
آقا محمد ولد عبدالغفور، 13 ساله
محمد گفت: "جنایت علی سرور واضح است. این جنایت نه در تاریکی شب بلکه در روز روشن واقع شده است. جرم آن نه نفر چه بوده است؟ آنها نه طالب بودند و نه جیز دیگر. تنها گناه آنها این بود که پشتون بودند."
آنلاین : متن کامل گزارش پروژه عدالت افغانستان
5 می 2007, 07:01, توسط مدبر
قتل عام دیگر غیر نظامیان پشتون در بز سوخته قریه فرل آباد واقع در 9 اپریل 1988 (20/1/1377) واقع شده است. یکی از نجات یافتگان گفت که وی و هم قریه هایش در یک ملی بس بودند که توسط قوای حزب وحدت متوقف شدند. "ما درحدود هشت نفر بودیم که برای کار روزانه به شهرمی رفتیم. طبق معمول من و برادرم برای کار به شهر می رفتیم. یک شب که به خانه بر می گشتیم، نیروهای قوماندان بابا، یک قوماندان وحدت که در مزار قرارگاه داشت، ظاهراً زیر دست استاد محقق، ملی بس را متوقف کرده و از همه پرسیدند که اهل کجا هستیم. وقتی که به آنها گفتیم که از قریه گریمار هستیم آنها ما را از موتر پایین کرده و به پوسته شان برده و متهم به طالب بودن نمودند. ما همه پشتون بودیم. آنها تمام پولهایمان را گرفته و ما را داخل یک کانتینر انداختند. در نیمه های شب دروازه کانتینر را باز کرده و دستانمان را باهم بسته کرده و بیرون به نزدیکی یک چاه بردند. اول آنها برادرم را به داخل چاه انداخته و در داخل چاه بالای او فیر کردند من شروع به فرار کردم در حالیکه هنوز دستانم بسته بود و آنها بالایم فیر کردند. من در قسمت دستم زخمی شدم و یکی از آنها به تعقیبم می دوید اما من به قریه قلعه محمد که نزدیکترین منطقه بود، رسیدم. آنها مرا نگرفتند. اما دیگران را داخل چاه انداختند. نامهایشان قرار ذیل است:
1. سید احمد ولد حاجی برات
2. محمد حسن ولد اته گل برادر رمضان
3. امان الله ولد سید محمد
4. اسدالله ولد محمد حسن
5. نورالله ولد بسم الله
6. جمعه الدین ولد قطب الدین
بعداً، اجساد از چاه بیرون کشیده شده و در یک قبر دسته جمعی دفن شدند.
نیروهای تحت سلطه استاد یاسین، قوماندان ارشد حزب وحدت در شمال مربوط به محقق متهم به یکی دیگر از قتل عام و اختطاف غیر نظامیان پشتون می باشد. این واقعه چهار ماه بعد از کشتار گوری مار در قریه کمپیرک ولسوالی نهر شاهی ولایت بلخ، در حدود 20 کیلومتری از شهر اصلی مزار شریف واقع شده است. یکی از نجات یافتگان بنام خان گفت که در تاریخ 15/5/1377 (6/8/1998) قریه اش توسط صدها تن از جنگجویان وحدت، ساعت 3:30 صبح مورد حمله قرار گرفت. "بیشتر مردم کمپیرک پشتون وبقیه ترکمن و عرب بودند. در مجموع سه صد خانه که همه ما دهقان بودیم، وجود داشت. استاد یاسین از قریه همجوار، شیخ مرغلان در حدود دو کیلومتری ما بود. افرادش از مرغلان و سر آسیاب و بقیه از بامیان آمدند. آنها قریه مان را مورد حمله قرار دادند برای اینکه فکر می کردند طالبان آنجا پنهان شده اند."
خان می گوید نظامیان به خانه ها آمده و کشتار مردها و حیوانات را شروع کردند. وی گفت که پنج ضربه در قسمت های مختلف بدنش خورده و بعداً روی زمین مانند مرده دراز کشیده است. "من چشمانم را بستم تا آنها دیگر فیر نکنند و من صدایشان را می شنیدم که می گفتند من کشته شده ام. آنها برادرم را دستگیر کرده و بیرون بردند. زنان و اطفال گریه می کردند. در همین حال، آنها تمام اموالم را به خارج از خانه ام می کشیدند. من از ساعت 3:30 الی 4:00 صبح روی زمین دراز افتاده بودم و مقدار بسیار زیادی خون از من رفته بود. ساعت 4:00 تعدادی نفر از قریه های همجوار آمده و مرا به همراه ده نفر زخمی دیگر به شفاخانه در شیبرغان بردند." خان بیان داشت که تعداد زیادی از زخمی ها به طور دائم معلول شدند. به عنوان مثال، وی یک دستش کار نمی کند.
وی اظهار داشت در آن زمان، حزب وحدت قریه شان را ترک کرده و به سرک آسفالت به قریه لنگرخانه رفته و طالبان وارد مزار شریف شده بودند. آنها وسایل خانه و مواشی را برده بودند. اما معلوم شد که نگهداری وسایل چور شده و فرار از طالبان مشکل است. خان علاوه داشت که افراد استاد یاسین تعدادی از وسایل چور شده را به قریه های خودشان در مرغلان و سر آسیاب بردند. مابقی وسایل در سرک ها و در قریه های دیگر در موترهایی که با آنها رانندگی می کردند، پیدا شد.
وی گفت: "افراد محقق مردم ما را کشتند فقط به خاطر اینکه آنها پشتون بودند. هر کسی در بلخ می دانست که ما دهقان های فقیر بودیم که غیر مسلح بوده و هیچ طالبی در بین خود نداشتیم." وی بیان داشت که 17 نفر کشته شدند که 15 نفر آن را طبق ذیل مشخص نمود:
1. ملا عبدالرزاق، 62 ساله، ملای مسجد قریه
2. نور گل ولد الله نور، 45 ساله
3. محمد گل ولد الله نور، 40 ساله
4. محمد اکرم ولد جمعه خان، 30 ساله
5&6. دو نفر که مهمان محمد اکرم بودند.
7. غلام علی ولد شیخ محمد، 75 ساله که بزرگ قریه بود.
8. تاج محمد قریه دار ولد دین محمد، 70 ساله
9. داد محمد ولد نور محمد، 50 ساله
10. عبدالغنی ولد عبدالرسول، 50 ساله
11. نور محمد ولد محمد حیدر، 65 ساله
12. چوپان نور محمد که یک مرد پیر بود، 80 ساله
13. سید عالم، 55 ساله
14. محمد خان ولد میر علم، 40 ساله
15. محمد سرور ولد جمعه خان، 70 ساله
خان گفت که بیشتر از هفتاد نفر از قریه که در بین آنها برادرش بوده، دستگیر شده اند. یکی از دستگیر شدگان منصور است که بیان داشت آنها به طور مجموعی 72 زندانی بردند.
"به من گفته شد که از خانه ام بیرون آیم و با قنداق تفنگ لت و کوب شدم. سپس آنها دستهایم را به هم بسته کردند و مرا به مسجدی که موترهایشان آنجا پارک بود، بردند. من تمام افراد قریه را آنجا با دستهای بسته و صورتهای خونین دیدم. آنها امر کردند تا سوار یک موتر کاماز روسی شویم. خیلی سخت بود برای اینکه دستانمان بسته بودند. من نزدیک بود که بیافتم. یکی از زندانیان تقاضا کرد تا دستان یک یا دو نفر را باز کرده تا به بقیه در سوار شدن لاری کمک کنند. آنها وی را با قنداق تفنگ در سرش زدند و وی بیهوش شد. وی هنوز زنده است ولی تکلیف عصبی دارد. آنها آن مرد را مانند بوجی به داخل لاری انداخته و همه ما را به سیلو در مزارشریف بردند.
منصور بیان داشت که آنها به یک کانتینر ذخیره تیل که به عمق پنج متر بود، برده شدند؛ راه آن مانند چاه پوشیده شده بود. به آنها امر شد که داخل آن شوند، اما یکی از نظامیان که بهتر از دیگران به نظر می رسید، پیشنهاد کرد که یک نردبان بیاورند. بناءً لحظه ای صبر کرده و بعداً به داخل کانتینر انداخته شدند.
کانتینر 5 متر بلندی و 5 متر عرض داشت و کسان دیگری نیز آنجا بودند که قبل از ما آورده شده بودند. ما برای چندین ساعت آنجا بودیم و این در جریان روزهای داغ تابستان بود. بسیار گرم بود و ما شدیداً تشنه بودیم. ما فریاد زدیم تا برایمان آب بیاورند ولی هیچ جوابی نبود. در همین حال، ما می توانستیم که صدای فیر را به مدت یک ساعت بشنویم و بعداً همه جا را سکوت فرا گرفت. همه ما در وضعیت بسیار بدی بودیم، اما کاری نمی توانستیم بکنیم. بنا براین، دوباره فریاد زدیم: آهای مردم! برایمان یک کمی آب بیاورید وگرنه می میریم. سپس، یک کسی آمد و پرسید که چه کسی ما را آنجا انداخته بود؟ ما جواب دادیم که حزب وحدت ما را آنجا انداخته است. بعد، وی دوباره پرسید که شغل ما چه بوده؟ ما گفتیم که ما کارگران فقیر هستیم و مردان مسلح وحدت ما را در آنجا قرار داده است. وی گفت که بیرون آیید، اما ما گفتیم که کانتینر بسیار عمیق است و ما بدون زینه نمی توانیم که بیرون آییم.
یک زینه آورده شد و اسرا بیرون آمدند، خان و دیگر همراهانش فهمیدند که طالبان منطقه را گرفته بودند، آنها رها شدند تا خانه بروند.
ما به قریه برگشتیم. برخی اوقات پیاده و بعضی اوقات سواره. وقتی که رسیدیم، ما دیدیم که هیچ چیز باقی نمانده بود. تعداد زیادی از مردم کشته شده یا زخمی شده بودند و تمام فامیل ها وحشت زده و گیج بودند. آنها تمام اموال و مواشی را چور کرده بودند. مردم قریه های همجوار، از هیواد و لنگرخانه و دیگر مناطق مصروف دفن مرده ها بودند. آنها قالین و ظرف و وسایل برای کمک به ما آورده بودند و تسلیت می دادند با گفتن اینکه "صبر داشته باشید برای اینکه خدا صابران را دوست دارد و قتی که مصیبت ها فرا می رسد."
آنلاین : متن کامل گزارش پروژه عدالت افغانستان
11 دسامبر 2007, 01:42, توسط نیما هزاره از استرالیا
سیما هزارها سیمای دیگر را در افغانستان ساخته است ولی ملالی جویا فقط قبر اولمیر رااعمار کرده و بس. تا جایی من خبر دارم جاغوری( زادگاه سیماثمر) یکی از ولسوالیهای بزرگی غزنی است ولی مردم جاغوری دارای چنان شفاخانه های مجهز بودند که ما در خود مرکز غزنی نداشتیم. خیلی از پشتونها که من شاهد ان بودم همیشه با تراکتورهای پر از زان اطفال و مردان برای تداوی مریض های شان در یکی از شفاخانه های جاغوری که همین سیما اعمار کرده بود میرفتند و بیسیار هم نتیجه خوب میگرفتند. ای کاش ملالی جویا هم در فراه اول برای نزدیکان خودش مکتب و شفاخانه ها اعمار میکرد تا ما میفهمیدیم که ملالی واقعا برای مردم افغانستان خدمت میکند.ایکاش ملالی حد اقل درک می کرد که این یک شخصیت جهانی است نه افغانستانی خانم سمر هیچ وقت فقط برای هزاره فکر نمیکند او برای نجات افغانها از فقر بدبختی وجهالت فکر می کند. وای برحال این مردم که ملالی جویا متعلم مکتب که صنف 9 است امروز به صفت نماینده شان حرف می زنند. شاید ملالی خبر داشته باشند که پشتونهای خودشان از کندهار وارزگان در شفاخانه خانم سمر سال هارایگان تداوی شده است .حتی تاجیکان غزنی از برکت خانم صاحب مکتب وشفاخانه شده است نه تنها هزاره ها.
بهرصورت امروز جاغوری 5000 محصل در خارج وداخل کشور دارد اینها همه ثمره دست این خانم بزرگ است . ما حامی این قهرمان هزاره هستیم وحمایتش می کنیم .شخصاً خودم یک مهندس هستم سیما سمر برای من خیلی ارزش دارد چون برای من مکتب ساخته است.
4 می 2007, 13:49, توسط فرهمند
جاسوس بودن حزب وحدت به رژیم ملاهای ایرانی و اینکه این حزب «مید ان ایران» است هیچ شکی نیست. در اینکه این حزب خاین به ملیت نجیب هزاره است شکی نیست. درین که این حزب جنایت و بربریت های بینظیر در سالهای اقتدار شان در کابل انجام داده اند شکی نیست.
کسانی که نام فلم «عشق در سینمای بریکوت» را شنیده باشند باید آنقدر شرافت داشته باشند که با دیدن جنایت های هیتلری وحدتیان بر زنان مظلوم در بریکوت از طرفراری از یکچنین حزب بربر و ضدبشری اجتناب ورزند.
و منسوب بودن خانم سیما به یکچنین حزب طبعا وی را به خاک برابر میکند و موقعیتش را نزد مردم در حد یک مگس پایین میاورد.
حداقل برای من با دیدن اسناد بالا شکی نمانده که وی از رهبران یکچنین حزب تاریک اندیش و مزدور است.
4 می 2007, 17:24, توسط هوشمند
سلام آقای فرهمند
آنچه را نوشته اید دوباره بخوانید و بعد چهار نوشته ی دیگر از آدمهای باسواد را در مورد سیاست در افغانستان بخوانید آن وقت خواهید فهمید که با این نوشته تان چقدر خود را عقده ی و بی سواد معرفی کرده اید.
این از آفتاب روشن تر است که رویارویی حزب وحدت با سیاستهای ایران در افغانستان بعد از دهه ی نود میلادی به عنوان یکی از نمونه های شکست سیاستهای ایران در افغانستان شناخته می شود. می توانید نوشته های زیدآبادی را در این مورد بخوانید.
راستی در افغانستان چه کسی جنایت نکرده است؟ شورای نظار چه کرده است که اینک مسعود خونخوار را قهرمان نامیده اند؟ من از وحدت دفاع نمی کنم اما این را می دانم که حزب وحدت نه در شمالی و نه در قندهار و بدخشان جنگیده است بلکه حزب وحدت از خانه اش در غرب کابل و یا بامیان دفاع کرده است.
خانم سیما سمر را مردم از من و تو بیشتر می شناسند. لازم نیست دل تان به وی بسوزد. هیچ انسان تا را نمی شود با یک مگس برابر کرد. این نشان می دهد که شما با ابتدایی ترین برداشت امروزین از انسانیت آشنایی ندارید. اگر باورم نمی کنید تلاش کنید و یک نسخه ی دری منشور جهانی حقوق بشر را بیابید و بخوانید. آنگاه می فهمید که حقوق یک انسان حتی جنایتکار چون مسعود و ملاعمر و سیاف هم از هر حیوان دیگر بیشتر است و همچنان کرامت شان.
حزب وحدت را گفته ی تاریک اندیش. این هم بی سوادی تان را می نمایاند. آیا یک حزب تاریک اندیش آنهم در افغانستان می تواند زن را به رهبری اش قبول کند؟ مگر حکومت شورای نظار زن را از خواندن خبر در رادیو و تلویزیون منع نکرد؟ مگر امروز مرکز قدرت حزب وحدت را یک زن اداره نمی کند؟ چند نفر والی زن در ولایات کشور داریم؟
سیما اگر عضو شورای مرکزی حزب وحدت هم بوده باشد حرفی نیست. اگر دیگران ( ربانی و سیاف و قانونی و فهیم) بتوانند از دست داشتن مستقیم شان در خون ریختن دفاع کنند او نیز می تواند از عضویت اش در حزب وحدت دفاع کند. او نمونه ی یک هموطن گرامی است و افتخار وطن. او بیرون از افغانستان هم به انسانیت خدمت می کند. شنیده اید که سیما ثمر فرستاده ی مخصوص ملل متحد در دارفور سودان هم است؟ ارزش او را و کارهای او را نه تنها مردم افغانستان بلکه مردم دنیا هم ارج می نهند.
خداوند همه ی مار از شر حسادت و عقده حفظ کند و مردم افغانستان را از شر بلای جنگ و بی سوادی نجات دهد. خداوند سیما را توان خدمت بیشتر به مردم وطن ببخشد و سیاستمداران وطن را از چهالت نجات دهد.
خداوند به ملالی جویا هم در کارهای روزمره اش عقلانیت و تدبیر ببخشد و از نفاق افکنی و هیاهو بازی دورش نگهدارد و نگذارد که نیرو و استعداد او در راه خدمت به دشمنان مردم افغانستان به هدر رود.
5 می 2007, 01:47, توسط عباس - از تورنتو
با سلام به همه خوانندگان .
آقای فرهمند و ملالی جویا و همکاران ایشان باید بدانند که مردم ما در طول سالها تجربه به خوبی همه را با یک حرف زدن شان می شناسند . دیگر دوران این معرکه برپا کردن ها گذشته که آب را گل الود کرده و ماهی بگیریم .
از خانم ملالی جویا می پرسم شما اشخاصی را می خواهید متهم کنید که مصدر خدمت برای مردم و کشورشان بوده است در حالی که خود چیزی برای افتخار به آن ندارید جز سرو صدای پوچ .
شما در سالهایی که وکیل مردم ولایت خویش بوده اید چه کمکی به مردم ولایت خویش کرده اید جز اینکه می خواهید تا با ایجاد سرو صدا توجه خارجی ها را به خود جلب کنید شاید شما را چند دالری کمک کند .
بااین حال خودتان هم اکنون جاسوس چندین کشور میباشید خدا می داند!!! این گپ هارا هم که می زنید از خودتان نیست چون شما عددی نیستید بلکه از باداران شما است که شما را خریده اند و بس .
بهتر است توبه کنیدو از خداوند مغفرت بخواهید.
5 می 2007, 01:55, توسط عباس - از تورنتو
با سلام به همه خوانندگان .
آقای فرهمند و ملالی جویا و همکاران ایشان باید بدانند که مردم ما در طول سالها تجربه به خوبی همه را با یک حرف زدن شان می شناسند . دیگر دوران این معرکه برپا کردن ها گذشته که آب را گل الود کرده و ماهی بگیریم .
از خانم ملالی جویا می پرسم شما اشخاصی را می خواهید متهم کنید که مصدر خدمت برای مردم و کشورشان بوده است در حالی که خود چیزی برای افتخار به آن ندارید جز سرو صدای پوچ .
شما در سالهایی که وکیل مردم ولایت خویش بوده اید چه کمکی به مردم ولایت خویش کرده اید جز اینکه می خواهید تا با ایجاد سرو صدا توجه خارجی ها را به خود جلب کنید شاید شما را چند دالری کمک کند .
بااین حال خودتان هم اکنون جاسوس چندین کشور میباشید خدا می داند!!! این گپ هارا هم که می زنید از خودتان نیست چون شما عددی نیستید بلکه از باداران شما است که شما را خریده اند و بس .
بهتر است توبه کنیدو از خداوند مغفرت بخواهید.
5 می 2007, 04:42, توسط شریفاله حیدری
برادر ها، چرا چشم تانرا بر واقعیت میبندید و میخواهید که بر چهره یک حزب ستمگر سفید مالی کرده از آن فرشته بتراشید؟؟
مگر جنایات حزب وحدتی چیزیست که میشود آنرا پنهان کرد؟
این سخنان شما آدم را به یاد داستان بز و گوسفندی میاندازد که میگویند زمانی بز و گوسفندی باهم راه میرفتند در مقابل شان جویی آمد که باید از آن خیز میزدند، وقتی گوسفند خیز انداخت، دنبه اش بالا شد و بز به قهقهه خنده شد و گفت دیدم، دیدم بیآب شدی و .... اما غافل از اینکه خود بز همیشه بیآب است!!
آنلاین : در مورد حزب وحدت و رهبرانش از زبان یک زن شرافتمند هزاره
5 می 2007, 13:16, توسط سلیم غزنوی
این چه دعواست سر سیمای بیچاره، خودش مدتها قبل به صورتی پذیرفته که با حزب وحدت ارتباط داشته است. اما مهم اینست که حال ببینیم چقدر در کشتارهایی که این حزب انجام داده دستان این خانم نیز آغشته است. آیا میشود او را همقطار با خلیلی و محقق و مزاری «جنایتکار جنگی» قلمداد کرد یا نه. اگر چنین نیست بیچاره را آرام بگذارید یک «سیاه سر» معصوم است شاید از مجبوریت رفته باشد با حزب وحدت.
من سالها قبل در نشریه «شهروند» (شماره 644 – 21 دسامبر 2001) چاپ کانادا دو تا از این اسناد را دیده بودم که چاپ شده بود و در مورد خانم سیما و همچنان در آن مقاله که من کاپی اش را دارم گفته شده است:
«داکتر سیما سمر در کنفرانسی به تاریخ 13 دسامبر در تورنتو اشتراک ورزید. یکتن از افغان ها از سیما پرسید: آیا شما عضو کمیته مرکزی حزب وحدت هستید؟ سیما به گونهای از جواب سوال فوق منصرف شد.
شب بعد آن با «رادیو صدای افغانستان» مصاحبه داشت و به تلفن های شنوندگان پاسخ میداد. یکی از افغانها تلفنی از وی پرسید که شنیده است وی عضو کمیته مرکزی حزب وحدت میباشد.
سیما (که آنوقت معاول رئیس جمهور بود) با ناراحتی پاسخ داد که: متاسف هستم که بعضی کس ها این گپ ها را میزنند معلومدار من با آنها تماس داشتم دریی جای شکی نیست که من هزاره استم و کارهایم هم در هزاره جات است. این به این مفهوم نیست که من عضو آن باشم."
5 می 2007, 15:18, توسط کاظم از بامیان
آقای سلیم غزنوی !
1- تعبیر جناب شما نسبت به یک شیر زن که ارزش اش از صدها مرد برتر است که اورا به یک سیاه سر نام برده اید نادرست و دید تان یک دید مر سالارانه است .
2- شما رهبر شهیداستاد مزاری را که اکثریت مردم هزاره به او عشق می ورزند جنایتکار قلم داد کرده اید جای تاسف است برای شما و طرز تفکر تان .
اگر شما که داکتر سیما سمر را قبول دارید از او بپرسید که همین عبارات تان را قبول دارد که شهید مزاری و خلیلی و محقق را جنایت کار خوانده اید به یقین سیما سمر با این طرز دید تان مخالف خواهد بود.
مگر اینها چه کرده اند بجز از اینکه در مقابل تجاوز و انحصار طلبی ایستاده بودند. از مردم دفاع کرده اند طبیعی هم است که اشتباهات هم بوده است.
جناب شما وهم فکران تان در بیرون از کشور بوده اید حالا این چنین بی انصافانه گپ میزنید.
5 می 2007, 16:07, توسط سلیم غزنوی
آقای کاظم، چنانچه دیدید من سیاه سر را در بین ناخنک آوردم که باید فهمیده باشید که منظور چیست. یعی به اصطلاحی که در جامعه معمول است و نه هرگز بخاطر اینکه طرز دید من باشد. من از سیاه سر خواندن زنان نفرت دارم و دقیقا به همین خاطر این کلمه را در ناخنک گرفتم.
مزاری را اگر تنها «جنایتکار جنگی» بگویم کم است. او یک قاتل و یک جلاد مزدور رژیم ایران بود. یکبار به گزارشهایی که در بخش نظرات همین صفحه آمده مرور کنید و بعد بیاندیشید که مسبب این فجایع کیست، رهبری حزب وحدت یا کس دیگری.
مگر همین «بابه مزاری» نبود که چشم پشتون ها و تاجیک های بیگناه را میکشید فقط بخاطری که از کثافت هایی چون گلبدین و مسعود و سیاف انتقام بگیرد؟؟ مگر همین حزب شما نبود که در سینما بریکوت فجایع هولناکی را مرتکب شد، مگر بابه مزاری از همهی اینها بیخبر بود؟ مگر حزب شما نبود که صدها زن جوان در کابل را مورد تجاوز جمعی قرار میداد؟؟
برای شما تمامی این قتل و غارت و بیشرافتی ممکن «اشتباهات» باشند چون ناسیونالیزم کور تان اجازه نمیدهد که آنها را همان چیزی بنامید که من و دیگران مینامیم.
طالبان فاشیست اگر در یک چیز جایزه ببرند اینست که شر مزاری را از سر مردم تیره روز هزاره و مجموع افغانستان کم کردند!!
و باید گفت که من در سالهای جنایات حزب وحدت و اتحاد و جمعیت و حزب اسلام و دوستم و .... در کابل بودم و بخش اعظم آنچه را بر سر مردم ما آورده اند به چشم مشاهده نمودهام و هیچگاهی هم کشورم را ترک نکرده ام.
7 می 2007, 07:24, توسط حامد
براي من كه هزاره هستم جاي ننگ است ببينيم كساني بيايند و از اصول و ارزشها جهانشول حقوق بشر گپ بزنند و حقوق خود شان را كه توسط جنگسالاران و صداميان خود شان نابود شد فراموش كنند؟ 5 ميليون آواره هزاره از قلب هزارجات آواره جنگهاي سازمان نصر مزاري و سپاه پاسداران صادقي نيلي با حزب شوراي اتفاق سيد بهشتي نبودند؟ 18 هزار كشته در طي 11 سال جنگ مستمر در همين مناطق محصول نبرد اين جنايتكاران نبود؟ اصلا نياز ندارم بروم سراغ جنگهاي كابل و ميخ كفتن ها بر سر تاجيك يا پشتون! جنايتكاران هزاره يا به تعبير من اين پيامبران خون و خشونت وتباهي و پيام آوران حزب و قبيله كه بناحق به كله مردم شريف هزاره مي چپسبانند كه سردمدار شان و مزاري و خلیلی و محقق و اكبري محسني بهشتي وديگر اساتيد جنايت و خونريزي بودند به حدي وسيع است كه بسيار فراتر از جنايات صدام بر عليه شيعيان جنوب است. 18 هزار انسان در هزارجات از بين رفت در حالي كه در همين دوران حتا يك بمب از هوا و توسط ارتش شوروي بر سر اين مردم نيامد. جنايت جنايت است و جنايتكار جنايتكار است. اگر مسعود و رباني و حكمتيار پي هم به حق رديف مي شود که جنایتکار و قاتل اند ولي از مزاري و محقق و خليلي و صدها جنايتكار هزاره دفاع صورت میگیرد بدانيد آگاهاهان كه اين ساز و دمهاي اين نويسندگان همان ساز ودمهاي جنگسالاران شان است والسلام وفريب قيافه هاي كاذب دموكرات شان را نخوريد.
این اقایان مدافع حزب وحدت از رنج و مصایت مردم هزاره جات شرم کنند. این ننگ بزرگی به پیشانی اینان است که هنوز مردم معصوم هزاره در بامیان در غارهای کوه بسرمیبرند در حالیکه محقق و خلیلی و دیگران از خون و رنج مردم بلند منزلها ساخته اند و به قدرت رسیدند.
4 می 2007, 17:48, توسط آذر کابلی
سلام دوستان گل در افغانستان همه جنایت کرده. افغانستان سرزمین جناتکاران است. نیست؟ بروید با یک موسسه ی خارجی یک سال در همه جای کشور کار کنید. آن سیل کنید که هر آدم برای یک بوجی برنج و گندم هر کار بخواهی می کند. افغانستان یک کشور است که گدایی تنها تخصص آن است. قهر شدید؟ بخشش می خواهم ولی راست می گویم. من هنوز از آقای کرزی صاحب وقتی به کشورهای خارجی می رود چیزی به جز بدهید بدهید و کمک کنید کمک کنید نشنیده ام. اگر از ایران اینقدر بد تان می آدی چرا مرده و زنده خود را گرفته اید که آنجا بمانید؟ توهین نمی شوید؟ خر و حیوان و کثافت شما را نمی گوید ایرانیها؟ چرا بازهم می روید و در آن کشور زندگی می کنید؟ حالی با اینهمه بی آبرویی و فلاکت زدگی چرا ادرس خاین و مزدور را گم کرده اید؟ خود تان و این من که می نویسم مزدوریم. کرزی و خلیلی و ملاعمر و ملالی جویا و سیاف و خدابیامزر قهرمان ملی مسعود و خلیل زاد و احدی و مسوول این سایت میرهزار و ربانی و فهیم و قانونی و محقق و احمدزی و ثابت و اسماعیل خان و ... همه مزدور هستند. شمارا به حقیقت قسم نیستند؟ بس چرا باز هم سر و کله همدیگر را بشکنیم؟ اما فکر می کنم سمر و میرهزار و کرزی یک امتیاز دارند و آن اینکه برای خودشان یک شخصیت دارند و یک کسی اند.
5 می 2007, 10:14, توسط بهروز شبریز
از گدایی تا گدایی است! مردم ما گدایی میکنند که شاهد مرگ جگرگوشه هایشان نباشند و شکم شانرا سیر کنند اما قهرمانان ویرانی و وطنفروشی مثل مزاری، خلیلی، محقق، سیاف، ربانی، گلبدین، دوستم، ملا عمر، کرزی و ..... مزدوران حلقه بگوش کشورهای خارجی هستند و به آن کشورها تعهد سپرده اند که کشور و خاک ما را دربست به آنان حواله کرده در راه کسب منافع آنان در افغانستان کار و فعالیت نمایند و از ریختن خون دهها هزار هموطن شان دریغی ندارند.
گدایی که با اظهار عبودیت و چاکری نبوده بی قید و شرط باشد عیبی ندارد. گدایی آنوقت ننگین و شرمآور میشود که حلقه مزدوری کمک کنندگان را نیز به گردن انداخت چیزی که خلقی ها و پرچمی ها و هفتگانه و هشتگانه داشتند و دارند.
4 می 2007, 17:54, توسط مسعوده سعادت
Biography
Samar was born in Jaghoori, Ghazni, Afghanistan on 4 February 1957. She obtained her degree in medicine in February 1982 from Kabul University, the first Hazara woman to do so. She practiced medicine at a government hospital in Kabul, but after a few months was forced to flee for her safety to her native Jaghoori, where she provided medical treatment to patients throughout the remote areas of central Afghanistan.
In 1984, the communist regime arrested her husband, and Samar and her young son fled to the safety of nearby Pakistan. She then worked as a doctor at the refugee branch of the Mission Hospital. Distressed by the total lack of health care facilities for Afghan refugee women, she established in 1989 the Shuhada Organization and Shuhada Clinic in Quetta Pakistan. The Shuhada Organization was dedicated to the provision of health care to Afghan women and girls, training of medical staff and to education. In the following years further branches of the clinic/hospital were opened throughout Afghanistan.
After living in refuge for over a decade, Samar returned to Afghanistan in 2002 to assume a cabinet post in the Karzai-led Afghan Transitional Administration. In the interim government, she served as Deputy President and then as Minister for Women’s Affairs. She was forced into resignation from her post after she was threatened with death and harassed for questioning conservative Islamic laws, especially sharia law, during an interview in Canada with a Persian-language newspaper. During the 2003 Loya Jirga, several religious conservatives took out an ad in a local newspaper calling Samar the Salman Rushdie of Afghanistan.
She currently heads the Afghanistan Independent Human Rights Commission (AIHRC).
Dr. Samar publicly refuses to accept that women must be kept in purdah (secluded from the public) and speaks out against the wearing of the burqa (head-to-foot wrap), which was enforced first by the fundamentalist mujahideen and then by the Taliban. She also has drawn attention to the fact that many women in Afghanistan suffer from osteomalacia, a softening of the bones, due to an inadequate diet. Wearing the burqa reduces exposure to sunlight and aggravates the situation for women suffering from osteomalacia.
[edit] Awards
Dr. Samar has received numerous international awards[1] for her work on human rights and democracy, including: the 1994 Ramon Magsaysay Award for Community Leadership;
1995 Global Leader for Tomorrow from the World Economic Forum in Switzerland;
The 1998 100 Heroines Award in the United States;
The Paul Grunninger Human Rights Award, Paul Grunninger Foundation, Switzerland March 2001;
The Voices of Courage Award, Women’s Commission for Refugee Women and Children, New York, June 2001;
The John Humphrey Freedom Award, Rights and Democracy, Canada December 2001;
Ms. magazine, Women of the Year on behalf of Afghan Women, USA December 2001;
Women of the Month, Toronto, Canada, December 2001;
Best Social Worker Award, Mailo Trust Foundation, Quetta, Pakistan March 2001;
International Human Rights Award, International Human Rights Law Group, Washington, DC April 2002;
Freedom Award, Women’s Association for Freedom and Democracy, Barcelona July 2002;
Lawyers Committee for Human Rights, New York October 2002;
The Perdita Huston Human Rights Award 2003; and the 2004 Profile in Courage Award.
5 می 2007, 06:13, توسط amnesty International
"WOMEN IN AFGHANISTAN A human rights catastrophe"
A document of Amnesty International
AI Index: ASA 11/03/95
In May 1994 a pregnant woman was reportedly arrested in Darul-Aman district of Kabul by the armed guards of Hezb-e Wahdat. Her family has not been able to establish her whereabouts.
"She was a relative of mine. She had been arrested on her way home. We searched and searched for her and could not find her. The Mujahideen made life very difficult for women, abducting them, beating them and dishonouring them."
A woman reported to Amnesty International that in April and May 1994 in Kartay Nou, the combined forces of Hezb-e Islami and Hezb-e Wahdat attacked family homes of the Panjshiris (an ethnic group) in Kabul.
"They raped a lot of women. I knew a 60-year-old woman who had been raped. That same woman then went to the main commander of Hezb-e Wahdat to complain, but the commander did not pay any attention."
4 می 2007, 21:44
سلام
اين پيام من خطاب به كامران مير هزار است.
دوست گرامي سايت كابل پرس با زحمات قابل ارج شما، اكنون موقعيت مطلوبي يافته است. به گونه اي كه مورد توجه بسياري از هموطنان ما در داخل و خارج كشور قرار گرفته است.
تلاش شما براي شالوده شكني و قدسيت زدايي از نمادهايي كه خود نماد ظلم و توحش هستند نيز البته كاري بسيار قابل تشكر است.
براي مثال امروز مردم ما بايد حزب ها و شخصيت هايي را كه روزي بزرگترين جنايات عليه بشريت را مرتكب شدند رها كنند.
اما اين را هم نمي پسندم كه هر حرف و حديثي با پسوند آزادي بيان و به هر زباني نشر شود. دوست گرامي حتي در ليبرال ترين سنتها و آزاد انديش ترين نمونه هاي تاريخ، پسنديده نشده است كه عملي خوب با روشي نادرست استفاده شود. اين مقاله و بسياري از مقاله ات اگر چه در محتوا قابل قدرند كه نشان از فكر و نظر هر نويسنده دارد كه در جاي خود محترم است ولي زبان استفاده شده بسيار به يك زبان انسان عقده مند دوران جنگ مي ماند تا يك انسان فرهنگ دوست دوران اصلاح .
به هر حال من از خوانندگان هميشگي كابل پرس هستم.
موفق و پيروز باشيد.
4 می 2007, 23:44, توسط محمد
کسانی که در منطقشان :کسی که با استفاده از تمام قوا و تجهزات وزارت دفاع و بااستفاده از سلاحهای سبک، نیمه سنگین و سنگین بر خانه های مردم بی دفاع غرب کابل حمله برد و هزاران مردو زن و کودک بیگناه را به قتل رسانید قهرمان ملی است. چگونه میتوان استدلال کرد؟؟؟و بر هیچ کسی پنهان نیست که هزاره ها با مرمیها و سلاحهای ساخت ایران به شهادت می رسیدند.
7 می 2007, 07:18, توسط مهدی
بلی قهرمان مولی و اطرافیانش چون فهیم و داکتر عبداله و قانونی و چکری و دیگر بدمعاش های خونریز بخاطر قتل هزاران تن از هموطنان نگونبخت نه تنها هزاره ما بلکه سایر ملیت ها محکوم به اشد مجازات اند و کسی دامن شانرا رها کردنی نیست.
اما حزب وحدت بجای انتقام گرفتن از قهرمان مولی و سیاف و ربانی و دیگران که برنامه ساز و قاتل اصلی نادار ترین و بیگناه ترین هموطنان هزاره ما در افشار و سایر مناطق بودند، از مردم عادی و بیگناه پشتون و تاجیک انتقام گرفتند و به همان اندازه قهرمان مولی جنایت و بربریت نمودند.
و امروز هم محقق و کاظمی و خلیلی و دیگر رهبران حزب وحدت با این قاتلان مردم هزاره دست دوستی داده و باهم برادران شده اند و چون خود جنایتکار اند با طرح «مصالحه ملی» آن همه خون ها را به قهرمان مولی و دیگران بخشیدند!!
5 می 2007, 00:10, توسط سهیل شارق
یکی از پیشرفت های که درافغانستان بعدازدوره متحجر طالبان ودردوره آقای کرزی صورت گرفت، همین چیزی است که امروز من و شما در باره ای آن حرف می زنیم (آزادی بیان و عقیده)، ولی باید در نظر داشت که بیان ما واقعبینانه باشد، نه توهین آمیز. اجازه بدهید که من اولا خانم سمر وجویا را باهم مقایسه نمایم که اصلا قابل مقایسه نمی باشند. چیطور می شود کسی که سالها آموخته و تحصیل نموده را و کسی که فقط با گفتن چند حرف احساساتی مشهور شده را باهم مقایسه نمود. خانم سمر یکی از کسانی هستند که افتخار افغانستان و بخصوص زنان افغانستان محسوب می شوند. متوجه باشید که این حقیقت را هیچکس نمیتواند انکار کند که دانش وخدمات و کارکردهای خانم سمر تاجویا به اصطلاح قهرمان شما اصلا قابل مقایسه نیست. اگر تاریخ افغانستان را مطالعه نمائیم، درمیبایم که افراد سیاسی و بخصوص حزبی چی جهادی، مترقی، کمونیست افغانستان حتما توسط یکی از کشور های بیرونی حمایت گردیده اند که امروزه نیز می شوند. بهرحال، خوب است تا ما این طور بحث ها را دامن بزنیم تا اندازه تحمل پذیری ما مردم افغانستان بلند برود. اگر حرف خوب باشد، بپذیرم، واگرنه آنرا دوستانه و صمیمانه رد نمائیم، بدون اینکه به خشونت روی آوریم و کابل پرس? یگانه مرجع است که این خدمت بزرگ را برای نهادینه نمودن دیموکراسی نموده است. دراخیر، با حرمت به نویسنده محترم این مطلب، باید عرض نمایم که ایشان از روی احساسات این مطلب را به رشته تحریر درآورده اند ولی باید به نظریات شان و هرکسی دیگری احترام قایل شد (هرچه دل تنگ میخواهد، بگو). باعرض ادب.
5 می 2007, 05:16, توسط پرتو
جان بیادر، تحصیلات خانم سیما شاید از تحصیلات کرزی و سپنتا و دیگر دولتمداران افغان زیاتر نباشد. اما کرزی و امثالش چون مزدور بیگانه هستند و خلاف منافع مردم و کشور ما حرکت میکنند این تحصیلات اکادمیک شان پشیزی ارزش ندارد مگر اینکه موضع مردمی و وطنپرستانه داشته باشند.
ملالی جویا هم ممکن تحصیلات عالی نداشته باشد اما چون از عمق دل تیره روز ترین مردم افغانستان صحبت میکند و از کسانی که خون بیگناهان از پنجالهای شان روان است ترس و هراسی ندارد، پس به حق قهرمان مردم شده و به امید شان مبدل گشته است.
خانم سیما اگر توانسته مکتب و شفاخانه بسازد باید معلوم کرد که پولش از کجا آمد باید پشتیبان خارجی داشته باشد که این پولها را در اختیارش قرار دهد و منابع خارجی چنانچه همه میدانیم یک قران را هم بدون دید سیاسی خود مصرف نمیکنند، اول باید از کمک گیرنده قسم بگیرند که منافع شانرا تامین میکند.
5 می 2007, 00:13, توسط qorbo zawar
Dear Mr. Rastakheez and Ms Malalai Joya, i am sorry for not haveing persain fond to write you about your secret dicloser about Dr. Sima, which made me to remember of the populer jok of donkey’s loughter in zoo.
hey come on you two, the documents are being published 6 years ago in dialy or weekly wahdad news letters published for public and intersted people had read them and understood what they wanted but you probebly was not educated that time to read them or you did not obtain the news letter and you found it now? come on you are behind six years ,race fine and update your selves.
it is not secret documnets but a cutting from a news paper which can be gethered from money years... i am sorry for Malali jan, educate your selve firts update your selve second and find some real secret documnets againts sima.i am sorry for afghanistan for haveing such un updated MP like joya and stupid writer like rastakhez" the MP the writer"oppps
5 می 2007, 01:00
آقای میر هزار سلام
سند کذایی شما مارا به یاد سند های ادعای پیام مجاهد درزمان تدویر لویه جرگه برای خدشه دار ساختن چهره سیماسمر وادعا های جناب سیاف ،ربانی ودیگر جنگ افروز ان مبنی بر راوایی بودن سیما سمر می اندازد.این هم از عجایب روزگار است که یکی سیما سمر را عضو راوا می پندارد ودیگری اورا عضو حزب وحدت . واقعیت اینست که هردو این دوجریان متضاد ومخالف سعی کردن از محبوبیت بی نظیر سیما به نفع جریان وگروه خود استغاده کنند وبارها درنشریات خود اورا به خود منسوب کرده اند .ولی دکتر سیما درهیچ یکی ازین قالبها نمی گنجد.چنانچه اسناد مربوط به هردو ی این جریان نشانه دشمنی هردو این جریان باسیما دارد.اوبانو خدمت گذار مردم محروم افغانستان است او بانوی آهنین است که ازین یاوه سرایی ها نمی هراسد . علی رضا
آنلاین : خانم سیما سمر عضو شورای مرکزی
5 می 2007, 01:25, توسط کامران ميرهزار
نام نويسنده ی مقاله در پای آن درج می باشد. من اسنادی را که منتشر می کنم و يا مقالاتی را که می نويسم با امضای خودم می باشد. در ضمن در کابل پرس? فرصت برای همگان هست تا نظرات خود را بيان کنند. شما فکر نمی کنم بتوانيد در پيام مجاهد يا امثال آن آرای گوناگون و حتا متضاد را بيابيد. آنچه در کابل پرس نشر می شود، الزاما نظرات کابل پرس نمی باشد. ولی ما به آزادی بيان اعتقاد داريم و نظرات را سانسور نمی کنيم. اگر هم انتقادی از کابل پرس داشتيد، لطفا آن را نوشته و در بخش انتقاد از کابل پرس، در دسترس عموم قرار دهيد. از اظهار نظر شما سپاسگزارم
آنلاین : در کابل پرس هر کس نظر خودش را دارد
5 می 2007, 04:28, توسط سردار نوید
این اقایی که از ذکر نامش خود داری کرده و اسناد بالا را هم جعلی میخواند خوبست یکبار به نظرات بالا که از جانب چند وحدتی نوشته شده اند نظر بیفگند که آنان خود مدعی اند که سیما عضو شورای مرکزی حزب وحدت است و نیازی به سند نیست. و ثانیا این اسناد از نشریات خود حزب وحدت گرفته شده اند که در سندیت شان شکلی وجود ندارد و اگر آقا شکی دارد باید با آن نشریات در تماس شده معلوم کند که درست اند یا نه.
آنانی هم که میکوشند از حزب وحدت یک حزب نیک نام و مردمی بتراشند خواهی نخواهی میخواهند تاریخ را مسخ سازند و بر جنایات و آدمکشی ها و قساوت این حزب پرده اندازند.
درست است که مسعود، ربانی، سیاف، فهیم، دوستم، علومی و دیگران هم جنایت کرده اند و سزاوار محاکمه اند، اما این هرگز نمیتواند از جرم و خیانت های حزب وحدت خلیلی و محقق و مزاری بکاهد. اینان همه از یک سرمنشا اند و عامل بدبختی کشور ما.
هیچکدام اینان نماینده ملیت های مختلف وطن ما نه بلکه خاینان به ملیت های خود هستند.
5 می 2007, 11:57, توسط راسخ
ای کاش همه اقوام افغانستان جنایات رهبران شانرا درک میکردند. بنظر من رهبران حزب وحدت فقط از مردم مظلوم و محروم شان دفاع کرده است. اگر از مردمش دفاع نمیکردند پس ایا یک رهبر واقع بینی که برای همه اقوام در افغانستان حقوق قایل شوند وجود داشته است؟ چی کسی نوکر نمیخواست؟ اگر هزاره ها ویا شاید هم یکی از اقوام دیگری در افغانستان سر به زیر می انداخت فکر نمیکنم یکی از رهبران جهادی برایشان حقوق قایل میشدند. به امید روزی افغانستان ازاد و اباد. زنده باد روشن فکران افغانستان که دست محبت و برادری بسوی همدیگر دراز میکنند.
نا گفته نماند که ملالی جویا با این اقدامش از محبوبیت خودش پیش دوستدارانش می کاهد. ما زنهای مسل ملالی جویا وسیما را دوست داریم. فراموش نکنید که سیما هزارها سیمای دیگر را در افغانستان ساخته است ولی ملالی جویا فقط قبر اولمیر رااعمار کرده و بس. تا جایی من خبر دارم جاغوری( زادگاه سیماثمر) یکی از ولسوالیهای بزرگی غزنی است ولی مردم جاغوری دارای چنان شفاخانه های مجهز بودند که ما در خود مرکز غزنی نداشتیم. خیلی از پشتونها که من شاهد ان بودم همیشه با تراکتورهای پر از زان اطفال و مردان برای تداوی مریض های شان در یکی از شفاخانه های جاغوری که همین سیما اعمار کرده بود میرفتند و بیسیار هم نتیجه خوب میگرفتند. ای کاش ملالی جویا هم در فراه اول برای نزدیکان خودش مکتب و شفاخانه ها اعمار میکرد تا ما میفهمیدیم که ملالی واقعا برای مردم افغانستان خدمت میکند. من نویسنده نیستم از اشتباهات که داشته ام از همه برادران افغانستانی ام معزرت میخواهم.
5 می 2007, 21:59
کشورما عجب باغ وحشی است از حیوانات عجیب و غریب !!!
در اوغوستان که هست که جنایت یکرده و چه کسی ادعا می کند که جاسوس یا مزدور نیست ؟ وقتی امیر المومنین ماجاسوس پاکستان و وهابیون عربستان است ازدیگران چه انتظاری دارید ؟
ملالی جویا خودش یک کار مثبت خود را نام ببرد بعد دیگران را به خیانت متهم کند . با هوچی گری و هیاهو کاری ساخته نیست وبیان گذشته ها نیز کسی را تبرئه یا متهم نمی کند زیرا همه ما د راین جنایت ها شریک بودیم و اگر کسی ادعا می کند که فقط قربانی یا ناظر بی طرف بوده ، ثابت کردن آن محال است .
پس همه این ها هیاهو برای هیچ است واز حیوانیت ما نمی کاهد .
24 نوامبر 2007, 11:49, توسط جاغوری
آقای سردار نوید و بقیه خوانندگان.
من نمیدانم که آیا این منطق است و یا همه ازروی تعصبات قومی نظر میدهند.خانم ملالی چه کاری مثبت بخاطر مردم افغانستان کرده که کارهای منفی دیگران را باالفرض انتقاد میکند؟آیا به جز از توهین،شورش شعاردادن میان خالی چیزی دیگر ازین قهرمان خانم شنیده ایم؟این حرفهای که این خانم بیان میکند باور کنید که حرفهای خودی وی نمبیاشد.اصلا به سویه تحصیل و سواد این خانم توجه کرده اید؟صنف نهم مکتب..پس وای بر ما و کامرانها که چنین به بزرگ پردازی این خانم قهرمان کاغذی میپردازند.دومآ،گیریم که اگر یک مدتی خانم سیما سمر عضویت حزب وحدت را داشته آیا ایشان جرمی را مرتکب گردیده؟پس راجع به عضویت آقای کرزی در جنبش طالبان چه نظری ارایه خواهید داد که این جنبش نه تنها خطری بالقوه برای افغانستان بلکه برای تمام جهان گردیده.
سومآ-انانیکه عملکرد حزب وحدت را تحت رهبری شهید مزاری انتقاد میکنند آیا از تاریخ ستمبار این ملیت در افغانستان چیزی میدانند،یقینآکه در جنگهای کابل جنایات صورت گرفته که از هر جناح باشد مردود است ولی چرا جنگها به وقوع پیوست؟باید به انگیزه ودلیل این جنگها را کنکاش کرد،خواست مزاری به جز از تحقق عدالت ،برابری ،برابری و شرکت همه اقوام در ساختار سیاسی کشور نظر به شعاع فزیکی شان چیزی دیگری نبود،ولی چرا انحصارگران قدرت به این خواست برحق و منطقی آن با راکت و هاوان پاسخ گفت؟مسئله میخ کوبیدن ها و قتل های توسط دیگران همان شایعه است که که بدون هیچ مدرک و سند انرا به هزاره ها نسبت میدهند،باورکنید اگر باالفرض هم چنین باشد پاسخگویی ناچیزی در مقابل جنایات نابخشودنی افشار میباشد فقط تنها افشار نه چنداول دشت برچی و غیره مناطق غرب کابل.چگونه توقع دارید به ناموس هزاره تجاوز کنید،به دهن طفل شیرخوارش برچهء کلاشنیکف رادرون کنید خانه مال و اموالش را مانند لشکر فرعون و یزید به یغما ببرید،جوالی هزاره را سر بزنید ولی توقع عمل بالمثل نداشته باشید وخوب میدانید که هزاره برای اولین بار در تاریخ این کشور، زنجیر و قلاده آهنین فاشیزم و انحصار را برای ابد در تارخ این کشور میشکند.آیا در جنگهای کابل هزاره آغازگر تجاوز بود یا دیگران،دیگرانیکه از شمال و جنوب کمر به نابودی هزارها بستند ودر پایتخت کشور جمع گردیدند.آیا هزاره به خاطر تجاوز به پنجشیر و قندهار و پغمان لشکر کشیده بود و یا فقط خواست انسانی داشت که در افغانستان دیگر هزاره بودن جرم نباشد.مسلمآ این عمل هزاره طبعا خلاف منافع فاشیزم و انحصار گران قدرت بود باید با شدت هرچه تمام مانند زمان امیر جابر سرکوب میشد،ولی دیگر تاریخ برگشت کرده بود زمان در شکل و قالب نو شکل میگرفت،هزاره دیگر تحمل نداشت که فرزندانش به کنیزی و غلامی نه در بازار های افغانستان ونه در بازارهای هند به فروش برسد،و مردی از تبار محکومان با خونش برابری ،ازادی و عدالت را به اقوام افغانستان نوید میدهد وبگذار کج اندیشان در خواب و گرداب های پیشین غوطه ور گردند
11 دسامبر 2007, 01:26
آقای سردار نوید و بقیه خوانندگان. من نمیدانم که آیا این منطق است و یا همه ازروی تعصبات قومی نظر میدهند.خانم ملالی چه کاری مثبت بخاطر مردم افغانستان کرده که کارهای منفی دیگران را باالفرض انتقاد میکند؟آیا به جز از توهین،شورش شعاردادن میان خالی چیزی دیگر ازین قهرمان خانم شنیده ایم؟این حرفهای که این خانم بیان میکند باور کنید که حرفهای خودی وی نمبیاشد.اصلا به سویه تحصیل و سواد این خانم توجه کرده اید؟صنف نهم مکتب..پس وای بر ما و کامرانها که چنین به بزرگ پردازی این خانم قهرمان کاغذی میپردازند.دومآ،گیریم که اگر یک مدتی خانم سیما سمر عضویت حزب وحدت را داشته آیا ایشان جرمی را مرتکب گردیده؟پس راجع به عضویت آقای کرزی در جنبش طالبان چه نظری ارایه خواهید داد که این جنبش نه تنها خطری بالقوه برای افغانستان بلکه برای تمام جهان گردیده. سومآ-انانیکه عملکرد حزب وحدت را تحت رهبری شهید مزاری انتقاد میکنند آیا از تاریخ ستمبار این ملیت در افغانستان چیزی میدانند،یقینآکه در جنگهای کابل جنایات صورت گرفته که از هر جناح باشد مردود است ولی چرا جنگها به وقوع پیوست؟باید به انگیزه ودلیل این جنگها را کنکاش کرد،خواست مزاری به جز از تحقق عدالت ،برابری ،برابری و شرکت همه اقوام در ساختار سیاسی کشور نظر به شعاع فزیکی شان چیزی دیگری نبود،ولی چرا انحصارگران قدرت به این خواست برحق و منطقی آن با راکت و هاوان پاسخ گفت؟مسئله میخ کوبیدن ها و قتل های توسط دیگران همان شایعه است که که بدون هیچ مدرک و سند انرا به هزاره ها نسبت میدهند،باورکنید اگر باالفرض هم چنین باشد پاسخگویی ناچیزی در مقابل جنایات نابخشودنی افشار میباشد فقط تنها افشار نه چنداول دشت برچی و غیره مناطق غرب کابل.چگونه توقع دارید به ناموس هزاره تجاوز کنید،به دهن طفل شیرخوارش برچهء کلاشنیکف رادرون کنید خانه مال و اموالش را مانند لشکر فرعون و یزید به یغما ببرید،جوالی هزاره را سر بزنید ولی توقع عمل بالمثل نداشته باشید وخوب میدانید که هزاره برای اولین بار در تاریخ این کشور، زنجیر و قلاده آهنین فاشیزم و انحصار را برای ابد در تارخ این کشور میشکند.آیا در جنگهای کابل هزاره آغازگر تجاوز بود یا دیگران،دیگرانیکه از شمال و جنوب کمر به نابودی هزارها بستند ودر پایتخت کشور جمع گردیدند.آیا هزاره به خاطر تجاوز به پنجشیر و قندهار و پغمان لشکر کشیده بود و یا فقط خواست انسانی داشت که در افغانستان دیگر هزاره بودن جرم نباشد.مسلمآ این عمل هزاره طبعا خلاف منافع فاشیزم و انحصار گران قدرت بود باید با شدت هرچه تمام مانند زمان امیر جابر سرکوب میشد،ولی دیگر تاریخ برگشت کرده بود زمان در شکل و قالب نو شکل میگرفت،هزاره دیگر تحمل نداشت که فرزندانش به کنیزی و غلامی نه در بازار های افغانستان ونه در بازارهای هند به فروش برسد،و مردی از تبار محکومان با خونش برابری ،ازادی و عدالت را به اقوام افغانستان نوید میدهد وبگذار کج اندیشان در خواب و گرداب های پیشین غوطه ور گردند
5 می 2007, 22:24, توسط رضا
عضویت سیما سمر مربوط به دهه هفتاد است واین دلیل نمیشود که سیما سمر اینک هم عضو شورای مرکزی حزب وحدت باشد. اسناد ارائه شده قابل صحت نیست.
6 می 2007, 14:41, توسط شبدیز
آقای رضا، یعنی میخواهید بگویید که خانم سیما سمر در دهه هفتاد یکچنین بدی را کرده بود که به رهبری حزبی بدنام بپیوندد ولی حالا از این اشتباهش پند گرفته و آنرا ادامه نمیدهد؟
پس چرا به سخنان ملالی جویا اعتراض نمیکند؟
فکر کنم آخرین سند مربوط ماه فبروری 2003 باشد، یعنی 4 سال قبل.
6 می 2007, 00:50, توسط رسا جاغوری
به نظر من واقعبینانه نیست که تمام کسانی را که عضو یک حزب و گروهی بوده اند بد بدانیم و یا ترد کنیم. این کار باعث بدبختی بیشتر ما می شود چون حد اقل بیشتر از نیم افغانها در یکی از گروههای که در جنگها شرکت داشته اند بوده اند. دولت همین اکنون به دنبال طالبان عاقلتر است که شاید دست از جنگ بکشند و به دولت ملحق شوند. ما نمی توانیم در افغانستان بهشت بسازیم که در آن فقط فرشته ها زندگی کنند. صدها هزار نفر به صورت علنی تریاک کشت می کنند در حالیکه تولید مواد مخدر در تمام دنیا و بر اساس قوانین بین المللی هم جرم است. سی سال است که ما همدیگر را می کشیم. این کشتار ها را بیشتر خودما انجام داده ایم. حزب وحدت هم مانند دیگر احزاب وطن است. هم به کشورهای خارجی وابسته است و هم در جنگها شرکت داشته است ولی فکر نمی کنم بدتر از دیگران باشد. من فکر می کنم یک راه برای ما با برخورد به گذشته وجود دارد. کمک کنیم که افغانستان آرام و مقتدر شود. هر کسی سندی و شواهدی دارد به دادگاه و محکمه ببرد. اگر دادگاه کسی را مجرم شناخت آن وقت همه ی ما از هر قوم و منطفه او را مجرم و ... می گوییم و اگر محکمه او را بی گناه شناخت ما هم او را به احترام قانون کشور بی گناه می شناسیم. در غیر این صورت کار به سلیقه ی شخصی می رسد. من تو را محکوم می کنم و تو مرا. دوستان من طرفدار من می شوند و دوستان و اقوام تو طرفدار تو. آن وقت کلاشنکوف و راکت لازم می شود و این دور باطل خشونت را خلق می کند و خشونت باز هم جنایت و بدبختی می آورد. در شرایط فعلی من کار ملالی جویا را برای وطن خطرناک می دانم. باید انتقاد کرد ولی اول باید دید که در کجاییم و در چه شرایطی قرار داریم. ملالی می تواند خیلی کارهای دیگر انجام دهد. البته من شناختی از او ندارم و سخنان او را که تا حالا شنیده ام خیلی عاقلانه و هوشمندانه نمی دانم. ملالی برای آنکه خودش را یک آدم به دردبخور معرفی کند تا بتواند از قریه اش بیرون تر دل آدمها را به دست آورد نیاز به تدبیر و تعقل بشتر دارد اگر نه فریادهای ناعاقلانه آدم را مشهور می کنند ولی شهرت با شخصیت ارجمند شایسته ای اعتماد مردم فرق دارد. یک قاتل و یک جنایتکار هم می تواند مشهور باشد.
اگر آدم خیلی منصفانه قضاوت کند ملالی در این کارش اشتباه می کند. اول اینکه یک زن افغان را که خدمات زیادی به کشور کرده است صدمه می زند. دوم خودش را سبک و بی تدبیر و طفل و بی خبر از مسایل افغانستان نشان می دهد که سزاوار کسی نیست که در مجلس ملی نشسته است. به هر صورت سیما یک زن بزرگ در منطقه است نه تنها افغانستان. اگر ملالی از فشارهای که سیما از سوی مجاهدین در راه خدماتش دیده است کمی خبر می داشت دست به این کارها نمی زد.
در افغانستان مردم خیلی شعار داده اند. اتفاقا بدترین ضربه ها را به وطن کسانی زده اند که خود را فرشته ای رهایی و خالی از بدی می دیده اند. من باور دارم که ما به آدمهای بی ادعای چون سیما نیاز داریم.
کار میرهزار خوب است. مثلا با نشر نوشته ها ما خیلی چیزها را می فهمیم. مثلا من با خواندن این نوشته واقعا و صادقانه به صداقت ملالی شک کرده ام. من سیما را می شناسم و می دانم که دلش به وطن می سوزد و آگاهانه کار بدی را انجام نمی دهد گرچه انسان همیشه اشتباه می کند. انسان خدا نیست و نمی شود او را خداگونه قضاوت کرد. تشکر
6 می 2007, 14:13, توسط احمد ضیا مزاری
من فکر میکنم که در مورد کشیدن اسناد در حاشیه ارتباط خانم سیما سمر به حزب وحدت اسلامی ملالی جویا کار خلافی انجام نداده است. وی چیزی را بخاطر روشن شدن اذهان مردم گفته که تهمت و بهتان هم نیست و برای این سخنانش سند نیز آورده
اگر خانم سیما سمر آنرا شخصیت کشی و یا ناروا میداند میتواند اعتراض، کند میتواند دوسیه بساز که ملالی جویا محاکمه شود، میتواند از وی بخواهد که طلب پوزش کند و ....
اما اگر خانم سیما اینکار را نمیکند معلومدار است که حسابش پاک نیست و به صورت این تهامات را تصدیق میکند.
شخصا برای خودم سیما سمر به مثابه یک زن فعال در کشوری مثل افغانستان یک نعمت بزرگی است اما اگر بدانم که واقعا عضو شورای مرکزی حزب وحدتی است که مردم ما دل خوشی از آن ندارد، دیگر برایم سیما ارزشش را میبازد. من قبول دارم که تنها عضویت درین و آن حزب به خودی خود گناه نیست، اما عضویت در رهبری حزبی که متهم به جنایات جنگی است طبعا گناه و جرم است.
من درین مورد از ملالی جویا ممنون و سپاسگزارم که به مردم آگاهی میبخشد و چشمانشان را به واقعیت ها معطوف میکند. وی هیچ کار خلافی انجام نداده است.
6 می 2007, 14:17, توسط احمد ضیا مزاری
نکته دیگری که میخواهم بگویم اینست که آنانی که بر ملالی جویا اتهامات رنگارنگ میبندند و گاهی وی را جاسوس آی اس آی و گاهی جاسوس طالبان و گاهی عضو «راوا» و گاهی شعلهای و گاهی فاحشه و .... نام مینهند خوبست برای این اتهامات شان سند بیاورند کاری که وی کرده و سخنش را با سند زده. اما اگر سندی ندارید دیگر اینها را فقط در سطح تبلیغات منفی بر ضد وی میشود پذیرفت نه بیشتر.
6 می 2007, 01:03, توسط yari
By 1999, Massoud was seen by some at the Pentagon and inside the Clinton Cabinet as a spent force commanding bands of thugs. An inner circle of the Cabinet with access to the most closely guarded secrets was sharply divided over whether the United States should deepen its partnership with him. Secretary of State Madeleine K. Albright and the chairman of the Joint Chiefs of Staff, Henry H. "Hugh" Shelton — reflecting the views of professional analysts in their departments — argued that Massoud’s alliance was tainted and in decline.
YOu can read the whole article through this link: http://www.rawa.org/massoud_cia.htm
6 می 2007, 01:20, توسط کوشان
Rape of women by armed guards belonging to the various warring factions appears to be condoned by leaders as a method of intimidating vanquished populations and of rewarding soldiers.
In March 1994 a 15-year-old girl was repeatedly raped in her house in Kabul’s Chel Sotoon district after armed guards entered the house and killed her father for allowing her to go to school.
"They shot my father right in front of me. He was a shop-keeper. It was nine o’clock at night. They came to our house and told him they had orders to kill him because he allowed me to go to school. The Mujahideen had already stopped me from going to school, but that was not enough. They then came and killed my father. I cannot describe what they did to me after killing my father..."
A young woman who left her home in Mycrorayan 3 in Kabul for Peshawar after the January 1994 fighting told Amnesty International of a rape which her father had described to her.
"One day when my father was walking past a building complex, he heard screams of women coming from an apartment block which had just been captured by forces of General Dostum. He was told by the people that Dostum’s guards had entered the block and were looting the property and raping the women."
A teacher who left Kabul for Pakistan in mid-1994 told Amnesty International that her parents were frightened that she and other women in the family might be raped by members of the warring factions.
"I was frightened of becoming dishonoured by the armed guards, so we left Kabul. My neighbour was a middle-aged lady and had young sons. This woman was in the nearby shop when Dostum guards raided the shop. They got hold of the shop-keeper and took him away. They locked this woman in the shop for about one and a half hours. They then let her go. She came to us and told us to leave as soon as we could. She said she had been dishonoured by the guards. We knew we had to leave."
Some armed guards target women from ethnic minorities they regard as enemies. The following testimony was given by a 40-year-old woman who came to Peshawar in late 1993. In Kabul, she lived in Deh Dana area.
"First, the forces of Hezb-e Islami began to fire rockets on our residential area from the Chel Sotoon mountains. After that, the forces of General Dostum came to the city. They are known as Gelim Jam (carpet-takers). These guards were only looking for Pashtun people, and would not actually kill non-Pashtuns. We were not Pashtun, so at least our lives were spared... The next day armed guards of Hezb-e Islami came to us. They carried out a lot of atrocities. For example, a number of young women in our street were raped by them. One young woman was taken away by them and a few days later her body was found somewhere in the city."
She and her family spent five days in Khairkhana. She then returned to her house, only to find that it had been looted and turned into a checkpoint by armed guards. The family then left Kabul for Pakistan. A few months later the woman went back to Kabul:
"I went there with my father-in-law. The armed guards were still in the house. They arrested me just outside my house and took me indoors to interrogate me. They beat me in my own house telling me that I had gone to spy on them. They beat me hard on my shoulder with a rifle butt. It was very painful. They then told us to leave and never to come back."
Suicide to prevent rape
Several Afghan women have reportedly committed suicide to avoid being raped. In at least one case, a father who saw the Mujahideen guards coming for his daughter reportedly killed her before she could be taken away.
A number of families told Amnesty International the story of Nahid, who threw herself to her death to avoid being raped. "Nahid was a 16-year-old high school student living with her family in Mycrorayan. In mid-1992 her house was raided by armed Mujahideen guards who had come to take her. The father and family resisted. Nahid ran to the fifth floor of the apartment block and threw herself off the balcony. She died instantly. Her father put her body on a bed frame and wanted to carry it in the streets to show the people what had happened to her, but the Mujahideen groups stopped him."
In mid-1993 Nafisa, a 25-year-old woman, reportedly tried to kill herself when armed guards came for her. A neighbouring family who subsequently took refuge in Pakistan recalled how in June that year armed men from Shura-e Nezar had come to the woman’s house.
"Nafisa ran to the third floor of the building and jumped off the balcony. The neighbours came to the streets and the guards left the area. This happened in the Khairkhana district of Kabul. She had broken her legs and her back. She was in hospital for a very long time. We do not know where she is now."
در بالا من گزارش کامل عفو بین المملل را آورده ام تا دوستان بخوانند و قضاوت کنند.
دوستان می توانند اصل گزارش در این جا بخوانند:
http://www.amnesty.org/ailib/i...
6 می 2007, 01:30, توسط Amnestly International report
a part of amnesty international report:
you can read the full report here:
http://www.amnesty.org/ailib/i...
A family who lived in Kalala Poshta near Shahr Nou district in Kabul told Amnesty International that they had left their house in 1993 when the area turned into a battleground between the then alliance of Shura-e Nezar and General Dostum’s forces against Hezb-e Islami . They were told a few days later that the guards had taken away dozens of Pashtun-speaking women from their locality. The area was reportedly captured again by a rival faction and the women were found in a house. All of them were naked. Some of the women reportedly asked the guards to kill them because they had been dishonoured, but the guards reportedly let them go.
6 می 2007, 12:46, توسط هاشم
این از سایت حزب وحدت اسلامی است:
ضيافت دوستانه 20/2/1384
مجلس ضيافتي ظهر امروز در دفتر مركزي حزب وحدت اسلامي افغانستان برگزار گرديد. در اين محفل كه تعداد 350 تن از شخصيتهاي سياسي، فرهنگي، علماء، تجار، روشنفكران و رهبران احزاب سياسي شيعي شركت داشتند، استاد خليلي رهبر حزب وحدت و معاون رئيس جمهور از حاضرين به نسبت اشتراك و قبولي دعوت شان سپاسگذاري نموده، به آنها خيرمقدم گفتند.
ايشان افزودند، هدف از اين دعوت نشست دوستانه مي باشد، زيرا به دليل مصروفيتهاي كاري مدتي است كه نمي توانيم همديگر را ببينيم، لذا خواستيم دور هم جمع شويم و اين آغازي باشد براي چنين تجمعاتي جهت تصميم گيريهاي مشترك در راستاي پروسه كلان ملي.
سپس به ترتيب استاد حاجي محمد محقق، سيد مصطفي كاظمي، داكتر سيماسمر، آيت الله تقدسي، استاد اخلاقي هراتي، داكتر ايلاقي، حاج سليمان ياري و استاد اخگرصحبت نمودند، سخنرانان ضمن تشكر از استاد خليلي به نسبت ابتكارشان، تاكيد نمودند، چنين مجالس ادامه يابد و موضوع از حد دعوت فراتر رفته به گفتگوهاي جدي پيرامون هماهنگي در انتخابات پارلماني تبديل شود، گويندگان ضرورت هماهنگي، انتخاب اشخاص با كيفيت و داشتن معيارهاي خوب براي انتخاب را در رأس گفتگوهاي بعدي مطرح نمودند.
آنلاین : سیما سمر در اجتماع حزب وطنفروش وحدت سخنرانی میکند
7 می 2007, 08:17, توسط باور يك زن
يك كلام ، آخر كلام، حامد كرزي ما نوكر امريكاست. رباني و سياف و احمدشاه مسعود كه الحمد الله مرد و مردم را از شر خودش راحت كرد نوكر پاكستان و وصل به وهابيت و امريكا بود. جهاد كجا بود، همه پي آب و نان بودند. هزاره ها هم نوكري ايران را كردند. دستشان درد نكند لااقل خودشان در آن زمان نجات دادند. الان هم همه اينها به همان مامن گاه قبلي شان وصل اند. اين ملت اگر مي خواهد نجات پيدا كند فقط يك راه دارد كه گذشته را فراموش كند. با هم دوست باشند و فقط بدانند كه آرامش من و امنيت من در گرو آرامش و امنيت همسايه ، هم ولايتي و هم كشوري ام است اگر هزاره مزاري است يا پشتون قندهار. اگرما به اين باور نرسيم و به آن عمل نكنيم هميشه نوكر شيطانيم كه نوكر خودمان
7 می 2007, 19:27, توسط هزاره افغان
جالب اینجا است که شورای نظار اتحاد سیاف با حزب وحدت جنگ کرد. کابل ویران شد. مردم بیچاره شدند. هر دو طرف کشتند و جنایت کردند. باز مسعود و خلیلی و دوستم و سیاف و ربانی دوست شدند. فعلا محقق و خلیلی و سیاف و فهیم و ربانی و ( از شر مسعود خلاص شدیم)و قانونی و کاظمی محسنی و اسماعیل خان و ضیا مسعود با هم دوست هستند و از امتیازات هم دفاع می کنند. مثلا در دفاع از مجاهدین. در این میان اما بدبختی را هزاره و تاجیک و بشتون و ازبک و دیگر اقوام کشور تحمل می کنند. شوال این است که چرا همین مردم به سر عقل نمی آیند که هنوز یکی برای این رهبر و حزب و دیگری برای آن رهبر و حزب سینه چاک می کنند؟ مردم افغانستان بی سواد و ساده لوح است و رهبران هم از ما استفاده می کنند.
مردم به هوش آیید و فریب این خونخواران را نخورد. لعنت بر احزابی که در قم و تهران و بشاور و اسلام اباد درست شدند و ما را بی خانمان کردند.
9 می 2007, 19:32, توسط abdul
dostan salawaat bogin.. what is gone is gone. we are walking on a vety thin bridge in afghanistan. a single nagative coment can left a chatistraphic results. just be careful and think before what you say.
kind regards
abdul
bamiyan
9 می 2007, 20:03, توسط سعداله
what a logic, exactly uncle Sam , Mr. Karzai and warlords think so, they want to silence people and preach to accept them as power-holders otherwise everything will go to worse. They say accept our amnesty bill otherwise we will start another killing, they say bear our corruption, crime, brutalities and drug-dealings, otherwise Afghanistan will go towards another disaster.
They say such things while it is due to their above-mentioned treasons to the Nation that Afghanistan have not seen any development and positive change in the past five years despite golden opportunities.
مردم فریب این نصایح مفت را نخورید، اگر افغانستان اینقدر در تار عنکبودی استوار باشد که گفتن حقایق تلخ آنرا به نابودی بکشاند، بگذار زودتر نابود شویم تا اینکه زیر سلطه این خاینان ملی و فاشیست ها مرگ تدریجی داشته باشیم.
این منطق جنگ سالاران و جنایتکاران جنگی است که مردم را میترسانند که خاموشی بگزینند و بعد خود به حیف و میل دارایی های عامله دست زنند و بر سر مردم حکومت کنند.
تصفیه حساب صادقانه و صاف و روشن با گذشته راهی است که میتوان آینده تابناک و درخشان را تضمین کرد. تا وقتی این تصفیه حساب صورت نگرفته، راهی برای بیرون رفت از بحران کنونی وجود نخواهد داشت.
10 می 2007, 11:50, توسط محمد
حدمت دوستان سلام تقدیم میدارم بعد خدمت شما عرض شود اینکه سماثمر عضوه شورای مرکزی حذب وحدت بوده این جای شک نیست سما ثمر واقعاً قهرمان زن افغان است خدمت که ایشان کرده برای مردمش هیچ کس نکرده است چندین تاه شفاخانه ساخته وصدها تا مکاتب ساخته که بیش از ده هزار نفر صنف ده ودوازده را تمام کرده است ایشان حتی در پاکستان هم برای مهاجرین افغان شفاخانه ومکتب ساخته است این حیف است که یک ادم مجهول والحال امده از سماثمر بد گوئی میکند این ملالی جویا اصلا خودش هیچ خدمت برای مردم کرده است ؟ ملالی غیر از سرزنش وانتقاد چیزی دیگه هم بلد است؟بنظرمن ملالی . مثل مرغ بد میماند تخم نداده قیروپیر میکند اگر تخم دهد دونیا را رسواخواهمکرد تاهنوز خودش هیچ خدمت نکرده سروصایش همه جا را گرفته است آما درباره حذب وحدت .حذب وحدت حذب است که فقط ازمردمش دفاع کرده هیجگاه در مناطق دیگران تجاوزنکرده بود دیگران بود که به مناطق مردم ما تجاوز میکردند مگر حذب وحدت حمله به قندهار و پنشیر یا بدخشان کرده بود؟ اگر حذب وحدت نمی بود حال مردم ما از زمان عبدارحمن هم بدتر میشود . آما در باره شفی دیوانه خداوند همیشه در مقابل فرعون موسی می افریند درمقابل احمدشا مسعود وحشی شفی دیوانه می افریند احمدشا مسعود چنان وحشی بود که ازریختن خون انسان نیشه میشود او جنون ادم کشی داشت شفی دیوانه نبود حالات دیوانه اش کرده غم مردمی مظلومش دیوانه آش کرده بود اگرشما مگوئید حذب وحدت وابسته به ایران بود مگر احمد شاه مسعود وربانی وسیاف نوکر پاکستان نبود انقدر غلام حلقه به گوش پاکستان بودند که حتی حکومتش در پاکستان تعین شده بود که حتی داکتر نجیب الله هم اعتراض کرده بود که شما کشور ندارید چرا داخل افغانستان حکومت تشکیل نمی دهید؟ انها حتی حذب های مردم هزاره که در ایران بود در تشکیل حکومت اش دعوت نکرده بود همین خودش دلیل اس که مردم ما برای حق اش جنگیده است انها هویت مردم مارا انکار کرده بود اگرحذب وحدت درنزد شما گناه کار است اگر در مقابل زورگویا از مردمش دفاع نمی کرد در نزد مردمش وخداوند گناه کار بودچون خداوند در قران میگوید ظالم ومظلوم هردویش در اتش اس ظالم چون ظلم کرده مظلوم چون از حقش دفاع نکرده پس بگزارحذب و حدت در نزد شما گناهکار باشد ولی در نزد خداوند ومردمش گناهکار نیست والسلام محمد از سویدن
10 می 2007, 15:27
خدمت بزرگ جویا اینست که به مردم ما و جهانیان درس شهامت و انسان بودن را آموختاند، جویا به ما رسم مبارزه و نترس بودن و مردانه (یا بهتر است گفن زنانه) زیستن را آموختاند، جویا به ما آموختاند که در حالیکه تاریک اندیشان زن را انسان حساب نمیکنند، اما زنان آنقدر عزم راسخ و قاطعیت شامخ میتوانند داشته باشند که کمتر نظیرش را در تاریخ دیده ایم، جویا به ما آموختاند که از محقق و خلیلی و دوستم و سیاف و فهیم و ربانی و گلبدین و ملا عمر و سایر ببرهای ابری نباید ترسید و اینان با تمام خون آشام بودن و مزدور بودن و نوکر بودن و خونریزبودن شان در برابر منطق یک دختر قهرمان و نترس و شیرصفت ناتوان و موش اند، جویا به ما با شرافت و پرافتخار زیست را آموختاند، جویا به ما نشان داد که قهرمان واقعی این ملک است که به زور مردم و فقط بخاطر دفاع قاطع و تا به آخر از آرمانهای مردم، به حق بوسیله نادارترین و بی چیر ترین و ستمدیده ترین مردم کشور ما این لقب را دریافت داشته است و مثل «قهرمان ملی» دروغین به زور تفنگ و پول و باداران خارجیاش به این لقب نایل نشده است. جویا برای ما آموختاند که .........
و بالاخره اگر در تو شرافت و وجدانی میبود با دیدن یکچنین زن مبارز و آهنین همت و (کلماتی نمییابم که بزرگی وی را منعکس سازد) .... شرم و ننگ میکردی و از یک حزب خونریز و فاشیست و مزدور بیگانه و تاریک اندیش و قرون وسطایی به دفاع برنمی خاستی.
دفاع افرادی چون تو از سیما، اگر اندک درخششی هم در شخصیت وی میبود همه را به باد فنا میدهد و به زمین برابر میکند. کسی که طرفدارانش از این قماش انسانها باشند پس خودش معلومدار است که چه شخصیتی دارد!!!
12 می 2007, 05:07, توسط محمد
قول حضرت علی(ع)است میگوید .افضل الناس انفَعَهُم لنّاس . بهترین انسان کسی است که منفعتش برای دیگران بیشتر بیرسد سیماثمر منفعت زیاد برای مردم وکشورش رسانده است .شما از انسانیت چه را فهمیده اید؟ شهامت وانسانیت درعمل است نه درگفتار این شهامت نیست که فقط وفقط اعتراض اون هم بی جاه شهامت به کسی اطلاق میشود که به نوع از انواع برای مردمش خدمت کند سیماثمرشخصی است که از اول انقلاب تاهنوز لحظه آرام نگرفته است مداوم درتلاش بوده که ز طرقی برای یک عده مظوم کمکی نماید سیماثمر از هیج اش درآین مقام رسیده است ازیک منطقه خیلی فقیر وازمردم فقیر که صد ها سال زیر ظلم بوده واز هرنوع امکانات کشور محروم بودند همیشه تلاش شده تا قوم هزاره را از فرهنگ دور نگهدارند سیماثر همیشه آین درد را درتمام وجود آش لمس کرده بود ومیکند سیماثمرومثالهم همه انسان است قلب دارد که ناراحت شود شما گر یک بچه حیوان را بقتل براسنید عصبی میشود وبه شما حمله میکند سیماثمر هم عاطفه دارد احساس دارد قتل عام مردمش را در افشار ویکاولنگ را دیده است ویرانی اُروزگان را خواند وشنیده است شما میدانید دوخترها وزنهای هزاره درهندستان وپاکستان بعنوان برده فروخته شده است؟ ما یک قرن در زیر ظلم بودیم فقط چند سال درغرب کابل ازمردم خود دفاع کردیم سروصدای شما بلند شده است اگر داد از شهامت وانسانیت می زنید کجابود ملالی شما کجاه بود انسانیت وشهامت شمادرزمانکه مردم ما در افشار قتل عام شدند چرا صدای یکی شما به عنوان یک انسان بلند نشد آیا انسانیت شما مرده بود؟ آیا ملالی چشم به جهان نه گشوده بو که فریاد بلند کند؟ شما حتی یک پشک را به تنگنا قرار دهید به شما حمله میکند بخاطر بقایش مردم مظلوم هزاره یک قرن درتنگنا بودند از همه مضایای کشور محروم بودند مثال معروف وقتکه انسان بتنگ اید به جنگ اید در وقت جنگ و ویرانی خبری از ملالی وامثالهم نبود حالا وقت تقسیم ریاست ملالی پیدا شد. سرو صدای ملالی فقط برای ریاست است نه جیز دیگر من به شما قول می دهم اگر خدای نخواسته طالبان دوباره قدرت پیدا کند آول ملالی فرار میکند چون شهامت اش روی هدف نیست برای ریاست است لذا آگر سیماثمر عضو شورای مرکزی حذب وحدت بوده خیلی هم منطقی بوده چون حذب وحدت راآکثریت مردم هزاره قبول دارد وبه آین حذب عشق می ورزند مگرعده قیل نه فهم . پس سیماثمر هم سرنوشتش جدا از سرنوشت مردمش نیست والسلام محمد از سویدن
12 می 2007, 12:04
کسی را که ویروس شوونیزم ملی در کلهاش خانه کرده باشد مشکل است قانع ساخت چون سیاه را سفید و سفید را سیاه میبیند.
هیچ کسی منکر نیست که مردم هزاره ما طی قرون متمادی مورد فاشیزم و جنایت و ستم فراوان حکمرانان ضد مردمی و خاین قرار گرفته اند و دفاع از مردم هزاره (حتما توجه داری که محقق و خلیلی و انوری و اکبری و محسنی و بهشتی و کاظمی و ... در مقوله مردم نه بلکه دشمنان مردم میآیند) و سایر ملیت های محکوم کشور وظیفه هر افغان باوجدان و شرافتمند است.
اما بخاطر اینکه ملیتی مورد ستم قرار گرفته، کسی برایش لایسنس صادر نکرده که متقابلا جنایت انجام دهد و احمقانه منطق بیاورد که چون سر ما ظلم شده ما هم ظلم کردیم. این تنها منطق آنانی است که زیر نام ملیت شریف هزاره جیب های خود را پرکردند با درد و ماتم این ملیت تجارت و وطنفروشی کردند. هیچ هزاره صادق و وطندوست این منطق آقای محمد و دیگر وحدتی های جلاد را قبول نخواهد کرد.
مگر بالای ملیت های محکوم دیگری چون نورستانی، بلوچ، پشهای، ازبک، ترکمن، گجر و ... کمتر از هزاره ستم صورت گرفته؟ آیا باید به آنان نیز اجازه داد که در مقابل ظلمی که دیده اند ظلم و جنایت کنند؟؟؟ اگر چنین لایسنسی به تمامی ملیت های محکوم داده شود باید منتظر حمام خون دیگری باشیم!! سخنت را بسنج آقای محمد که از آن بوی خون و جنایت میآید.
ستم ملی را هزگر یک حزبی که خالقش یک کشور خون آشامی مثل ایران باشد و فلسفه وجودیش ستمکاری و تاریک اندیشی از بین برده نمیتواند، حزب وحدت و رهبرانش اولتر از همه خاین به ملیت هزاره هستند که از رنجهای آنان سوء استفاده سیاسی میبرند و با بربریتی که انجام دادند نه اینکه ستم بر هزاره ها کاهش نیافت که برعکس بیشتر و بیشتر شد و در بسی موارد پاداش جنایات آنان را مردم عادی و بیگناه و نادار هزاره چشید. آیا حزب وحدت به هزارهجات خوشبختی ارمغان آورده؟ آیا دیگر ملیت هزاره محکوم و ستمکش نیست؟ آیا دیگر توده های نگونبخت و مصیبت رسیده هزاره بصورت دردناک در غار های کوه در بامیان بسر نمیبرند و به سرپناه دست یافته اند؟ آیا دیگر روزهای خوشبختی ملیت هزاره فرا رسیده است؟؟؟؟ نه آقا چنین نیست این ملیت زحمتکش هنوز هم در پنجه ستم و استبداد نه تنها ملیت حاکم که در چنگالهای خونین خاینانی از نوع حزب وحدت که خود را وقیحانه نماینده این ملیت جار میزند، گیر است و ستمکشیدگیاش دوچندان شده است. اگر رسیدن چند خاینی از میان این ملیت به مقامات دولتی را رستگاری این ملیت میانگاری باید گفت که از خواب برخیز!
حتی در بالا دوستانی به خوبی به جنایاتی اشاره دارند که حزب وحدت در مقابل ملیت هزاره انجام داده است.
ستم ملی را تنها نیروهایی میتوانند کاهش دهند و یا از بین برند که اولتر از همه فکر شوونیزم ملیتی را در سر نداشته باشند و افغانستان و تمامی ملیت هایش را به مثابه مجموعه واحد و بهم پیوسته بدانند و به همه ملیت ها به یک چشم دیده به دموکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی اعتقاد داشته باشد.
احزبی چون وحدت، جنبش، اسلامی، جمعیت، طالبان، خلقی، پرچمی، اتحاد و .... خاینان به ملیت خود و خاینان به یکپارچکی و خوشبختی و آزادی و سربلندی افغانستان هستند و کسانی هم که بدفاع از هرکدام از اینان میپردازند از پوپنگ زدگی مغزی باید در رنج باشند.
13 می 2007, 05:42, توسط محمد
آنکس که بداند که نداندبداند/لنگان خرکی خویش به منزل برساند
انکس که نداند که نداند بداند/درجهل مرکب ابدالدهر بیماند
جهل بردو قسم یک اینکه انسان میداند که نمیداند این خوب چون کوشش میکند که بداند یک جهل مرکب است چون نمی داند که نمیداند این بدترین جهل است خودش را خیلی عاقل میداند درصورت که هیچ جیز سرش نمیشود این تاابد ر جهل گم است . مردم ما هیچگا به حریمی کسی تجاوزنکرده است کدام وقت حذب وحدت در قندهار یا بدخشان یا هر منطقه که هزاره نشین نیست تجاوز کرده است؟ مگر ازخود دفاع کردن جرم است گر جرم است به کدام منطق ؟ شماه بیبیند وقتکه مجاهدین در پاکستان حکومت تشکیل دادند احذاب مردم مارا که در ایران بودند اصلا در تشکیل حکومت دعوت نکرده بودند وقتکه خبر نگار از سخن گوی شان دربارهُ مردم ما سوال کرد جواب داد ما بعداً درباره هزاره ها سخن میگویم درحالکه ما مدعی هفت هشت یلیون نفوس هستیم وقتکه مارانادیده بیگیرد وظفه مردم ما چه است؟ کدام دادگاهی در افغانستان وجود داشت که ما از حق شکایت میکردیم درحالکه حذب مردم ما بخاطر منفعت ملی سکوت کردند اصلا چیزی نگفتن گلبدین رسماٌ در سخن رانی اش در پیشاور کفته بود در افغان هزاره ها وزنها حق رای دادن را ندارند سیاف در عربستان گفته بود هزاره ها به اندازه شهدای ما ست ما به زودترین وقت انهارانابود میکنیم ازین گذشته وقتکه وارید کابل شدن در تقسیم وزارت خانه ها حق و حقوق برای مردم ما در نظر نگرفته بودند بعد از سروصدای زیاد چند تا وزارت داده بود که اصلا بدرد بخور نبود طبق نفوس ما به هر صورت مردم ما قانع شدن شش مای صبعت الله مجددی که به پایان رسید وقت حکومت سیای اجلاد وقت مسعود وحشی رسید همه این زارت خانه ها را پس کرفت یک حکومت تاجکی ساخت که حقوق همه اقلیت ها در نظرگرفته نشده بود نه هزاره نه وزبک نه اقلیتهای دیگه گذشته ازینها افراد این وحشی در غرب کابل حمله کرده چند نفر جوالی بیجاره را بشهادت رساندن وقتکه حذب وحدت از انها سوال کردند چرا؟به کمال جسارت گفتن چه شده چند تا جوالی بودند آیا جوالی انسان نیست؟ پس وظفه مردم ما وحذب چه بود باید دست بالای دست گذاسته تماشا میکردند بخاتر که فردا کسی ما را بد نگوید پیشی کی شایت میکردند پیش مسعود؟ انسان باید در جای از منطق استفاده کند که منطق وجود داشته باشد درجای که بوی منطق وانسانیت نباشد پس وظفه انسان چیست ؟اگر سکوت کنی فشارش اظافه تر میشود انقدر فشار دهد تانابود شوی پس بهتر است برای بقای خود از خود دفاع کنی دیگر اینکه حق گرفتنی است نه خواستنی حق خود از کسی نخوای بیگیر .ودران روز ها همه ما میدانیم که افعانستان تبدیل به یگ چنگل شده بود . منطق وجود نداشت هر کس زور داشت به دیگران رحم نمیکردند اگر برای مردم ما لایسنس صادر نشده بود برای دیگرا کی لایسنس صادر کرده بود که هرکار دلش خواست انجام دهد؟وبه دهن ما مهر سکوت زدند که اصلا صدای خودرا هم بلند نکیم در اخر فقط انکه / نه ظلم کن بکسی نه به زیر ظلم بیروـ که این مرام حسین است و منطق دین است والسلام محمد از سویدن
2 اكتبر 2007, 10:20
اي مردم اي هزاه افغان تاجيك بيا اينده ساز با شيم تورا به خداقصمت ميدم
آنلاین : اي مردم اي هزاه افغان تاجيك بيا اينده ساز با شيم تورا به خداقصمت ميدم
20 نوامبر 2007, 03:44
من یک بار دیگر لعنت میدهم به هر دوی شما لعینان که یکی تان حمایت از مزاری لعین میکنید و دیگریتان حمایت از مسعود سگ و سیاف لعین میکنید.
شما لعنتی ها هنهوز فراموش کرده اید که این خائینین ملی بالای ناموس شما ها در کابل چه بازی هایی را انجام داده اند! پس بیایید برادروار تلاش کنید تا این افراد جنگ جو محاکمه شده و به سزای اعمالشان برسند، نه اینکه یکی تان از یک سگش و دیگرتان از دیگه شگش حمایت کنید.
14 می 2007, 05:28, توسط علی شهرستانی
با سلام گرم و احترامات فراوان به آقائ میر هزار و نویسنده آقائ فرید رستاخیز !!!!!!
من از این که بحث طولانی برخاسته از مقاله آقائ رستاخیز درباره خانم سیما ثمر رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر فراتر از موضوع رفته است متحئیر ام بحث روئ وحدتی بودن خانم ثمر بود ولی به کجاها کشیده پناه به خدا !
اگر کسی بیاید از این موضوع دفاع کند که از دست کسانی که در سالهائ مقاومت در کابل و مزار شریف قوماندان و دارائ نیرو بوده اند کدام ستمی و ظلمی بالائ مردم بیچاره نشده است از او کورتر و بیخبر کسی نخواهد بود ولی اینکه بیایند یکی از طرفین این قضایا را نشانه بیگیرند این هم دور از انصاف خواهد بود در کابل بعد از سقوط دولت داکتر نجیب الله چندین حزب و گروه هائ جهادی مستقر شدند و علیه همدیگر سنگر گرفتند . این سنگر گیری ها ناشی از موضع گیریهائ سلطه طلبانه یک تعداد از رهبران بوده است .
احزابی که در کابل دارائ قوائ نظامی بودند عبارت است از
1- جمعیت اسلامی اسلامی افغانستان(بشمول شوری نظار )
2- حزب اسلامی حکمت یار
3-حزب وحدت اسلامی
4- اتحاد اسلامی سیاف
5-جنبش ملی اسلامی دوستم
6- حرکت اسلامی محسنی
همه این احزاب بنحوی در درگیری ها شریک بودند و علیه افراد ملکی هم تعرض انجام داده اند ولی اینکه آیا جنایت های ضد بشری با خواست رهبران این احزاب بوده یا خیر ضرورت به اسناد و مدارک زیاد دارد اینکه بیایند فقط درباره حزب وحدت بگویند که جنایت کار بوده با واقعیتها همخوانی ندارد شاید میخواهند بگویند که گناه از وحدتی ها بوده که از مظلومیت تاریخی مردم خود داد کشیده و آنانی که میگفتند که هزاره ها بیش از دو درصد نیستند و میخواستند حق مدنی و مذهبی مردم هزاره را پامال کنند و با تمام قوأ خواسته هائ بر حق مردم هزاره را سرکوب میکردند ملائکه رحمت بودند .
دوستان بسیار زیاد علاقه دارند که به هر کس مارک بزنند که وابسته به فلان فلان کشور است این واقعیت را ما رد نمی کنیم که احزاب هشتگانه (شیعه ها ) در دوران جهاد از منابع جمهوری اسلامی ایران تمویل میشدند بلکه تجهیز هم بگویم بهتر است ولی در آن زمان دوستان هفتگانه ما در پشاور از کدام منبع تمویل و تجهیز میشدند آن را هم فراموش نکنیم آگر ما بیاییم کتاب تلک خرس نوشته دگروال محمد یوسف (رئیس بخش افغانستان در آی اس آی ) را مطالعه کنیم اذهان ما باز خواهد شد که احزاب پشاوری با تربیه مربیون پاکستانی اش روحیه تسلط خواهی را بدست آورده بودند که در دهه نود میلادی کابل را به خرابه مبدل کرد و حزب وحدت از بدو تأسیس اش تا به امروز هرگز وابسته به سیاست دولت ایران نبوده بلکه تلاش ورزیده که از تقلید مذهبی از مجتهدین ایرانی هم خود را آزاد کند دولت ایران امروز در افغانستان بیشترین اتکا را بر غیر هزاره ها دارد تا هزاره ها !
افغانستان امروز در دوره اعمار مجدد قرار دارد و لازم است که ما کارهائ تعمیری انجام دهیم تا تخریبی .
در مورد وحدتی بودن خانم ثمر من در نوبت بعدی نظراتی خواهم داشت
19 می 2007, 00:47, توسط پردل
جناب، مثلی که بحث های بالا را درست تعقیب نکردهای. کسی نگفته که تنها وحدت جنایت و خیانت کرد. تمامی احزابی را که خودت نام گرفتهای مشمول خیانت و جنایت و کثافت کاری هایی میشوند که در اوایل دهه نود میلادی در کابل انجام دادند. کسی از هیچکدام این احزاب خاین و وطنفروش و بربر دفاع نمیکند. اینان همه از یک جنس و جلاد پیشه و بیگانه پرست و ضد مردم هستند.
هفتگانه مزدور پاکستان بود و هشتگانه مزدور ایران. پاکستان نوکران خود را از طریق کتاب "دام خرس" رسوا ساخت و حال منتظریم که ایران چه وقت به افشای مزدوران وحدتی خود شروع میکند که روی محقق و کاظمی و خلیلی و مزاری و محسنی و ... را سیاه کند.
و بلی وقتی حزبی جنایت میکند، سند و مدرک لازم نیست، اولین کسانی که باید جوابگوی این جنایات باشند رهبران اند که تفنگ را بدست اوباشان داده اند و دست شانرا در هر خیانت باز گذاشته اند، بگذریم از اینکه اسناد فروانی بوسیله سازمانهای معتبر جهانی انتشار یافته که حاکی از دست داشتن و حکم راندن رهبران این احزاب در فجایع کابل است.
مسعود و ربانی و سیاف و فهیم و خلیلی و مزاری و محقق و گلبدین و چکری و .... همه و همه از رهبران و آمران این جنایات بودند و در دادگاه ملت ما محکوم اند.
10 جون 2007, 05:12
نميدانم سلام كنم يا نكنم! ولي به هر صورت سلام هموطنان!
جاي شرم است كه اينگونه به جان همديگر افتاده و يكديگر را تحقير مينمائيد. دوران سياه جنگهاي داخلي و حمايت كشورهاي همسايه از احزاب و گروهاي تنظيمي بخاطر حفاظت امنيت و تماميت ارضي خودشان در برابر تجاوزات قشون سرخ شوروي سابق براي رسيدن به روئياي آبهاي گرم كه در قدم اول پاكستان و ايران را تهديد مينمود ديگر گذشت. بنده فكر نميكنم كه حال به گذشتهَ ننگين احزاب و تنظيم هاي جهادي برگرديم و وقت گرانبها خود صرف آماج قرار دادن هويت ملي و نژادي يكديگر (هموطنان)كنيم. خانم داكتر سيما ثمر به هر حزب و تنظيمي كه به گفتهَ هموطن عزيزمان تعلق داشته باعث اين نخواهد شد كه وي از داشتن وظيفهَ مهم شغلي باز داشته شود و يا اينكه مورد فعاليتهاي وي ارتباط به پيشينهَ سياس او داشته باشد. بنده مي خواهم تاكيد نمايم كه تمامي احزاب و تنظيم ها در جنايت سهيم بوده اند ولي اين را فراموش نكيند كه اقليت ها در طول جنگهاي داخلي از حق و حقوق خود دفاع مينموده اند ولي اين بخاطر تبرعهَ جناياتشان نخواهد بود و منظور منهم يقينا همين است. به اميد صلح و اخوت در افغانستان! اسم فرستنده: خودي
28 جون 2007, 06:44, توسط Yawari - east Africa
I waist my 20 minutes for opening and reading of this stupid things in this web site and it’s comments just I can say, “this web site runs by people who don’t have any national Interest at all and they trying to create more conflicts and problem for the people who exercised 30 years ware”.
In Afghanistan every afghan know each other’s tribal and there parties even in the world people recognize Afghanistan because of its conflict and civil war. I think there is no more space for such a discussion it’s a shame for all those whom raising such discussion.
Remember one point that once you came out of Afghanistan, people don’t know that from which tribal you are they only know you as Afghani and be proud of your nationality and keep safe Afghanistan.
4 جولای 2007, 06:48, توسط علی شهرستانی
من با نظر محترم یاوری موافقم که نباید وقت خود را صرف خلق کردن مشکلات بیشتر در کشور کنیم ما باید کاری کنیم که معمار اساسات جدیدی در ارتباط ملیت ها باهم باشیم و طوری رفتار کنیم اختلاف ما باعث تفرقه و نفاق نباشد ما باید یک جامعه مدنی را بنأ کنیم که در آن تحمل انتقاد ، و انتقاد در دایره ادب و احترام رواج یابد>
15 جولای 2007, 03:39, توسط محمد جواد داعی
ملالی جویا یک معروفه بیش نیست این لکاته با زبان چون نیش عقربش نمیتواند به شخصیت های ملی و بین المللی صدمه وارد کند سیما سمر زنی هست که در افغانستان و حهان خوب درخشیده است هیچ قدرتی هم مانع تشعشع و درخشش نمیشود.
ملالی جویا ی بی سروپا با کوک خارجی ها نمیتواند مثل داکتر سمر شود.
جویای یک بار به مردم افغانستان توهین کرد ، به وکلای محترم افغانستان توهین کرد که منجر به سر افگندگی خودش گردید ، همان وکلا به اساس رای مردم آمده اند وقتی جویا آن ها را بد تر از حیوان خطاب کرده به این معنی که کسانیکه به این ها رای داده در ردیف حیوان هم نمی آید.
جویا با این کارش باید جزای سنگین تر از تعلیق عضویتش را متحمل میشد.
25 جولای 2007, 20:48, توسط رضایی- مشهد
1- من قبلا بر این گمان بودم که ملالی یک آدم مآل اندیش و آزادی خواه است اما او با این کار هایش فقط تیشه به ریشه خود می زند. زیرا حق این بود که ملالی به عنوان یک زن نماینده در پی اعاده حقوق مردم خصوصازنان می بود و در این راستا باید افتخارانه با زن قهرمان و خدوم و دلسوز به همه اقشار بویژه زنان مظلوم کشور،«سیاسمر» همکاری می کرد نه ترور شخصیت؛گویا حسادت زنانه وی بر عقلش غلبه کرده یا مزدوری پاکستان، وی را وادار به چنین کارهای احمقانه کرده است.
2- درست است زمانی ایشان عضو شورای مرکزی حزب وحدت بوده اند، اولا:این مساله هیچگاهی موجب اثبات جرمی برای وی نیست و ثانیا: آنچه که عیان است ایشان جز برای صلح، امنیت، صحت و آموزش دیگر کاری نکرده است، آیا اینها جرم است؟.با اینکه در حال حاضر وی عضو هیچ گروهی نیست.
3- اگر منتقدان حزب وحدت ذره ای عقل داشته باشند باید تا حال فهمیده باشند که سیاست آن حزب چقدر مستقل است و ایران هیچ ربطی به آن ندارد.
در نتیجه: این ادعاهای کذب، جز ایجاد جو بدبینی و آب در اسیاب دشمن ریختن و خیانت به مملکت از راه اتهام بستن به خدمت گذارانش،دیگر سودی ندارد.روز قیامت و حساب و کتابی هم در پیش است!.
11 آگوست 2007, 18:56, توسط ميم . كاف
بسم الله الرحمن الرحيم
برادران وخواهران گرامي ، اكنون وقت باز سازي است نه وقت جدال و وقت گذراني كه مقصراست .
اول نكته امنيت است بعد هم آباداني و طن . وگرنه هرجه كه ازاين مسائل را باز كنيم دامنه اش آنقدر وسيع است كه تا روز قيامت نيز ادامه خواهد يافت .
21 آگوست 2007, 15:40, توسط massumi
شما درست میګویید آقای میم کاف اما همین جانست که نمیګذارند که کشور به طرف ترقی سوق داده شود باید افشا شوند تا مردم غافل نشوندو آتش دو باره در نګیرد .
آنلاین : خانم سیما سمر عضو شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی
14 سپتامبر 2007, 01:48, توسط م. سما
سلام : ای برادر اگر همینقدر هم گفته های مان را ردوبدل نکنیم پس چی کنیم؟ شما در باره کدام بازسازی و وطن میگوید همو وطن که در کابینه یک تعداد محدودخوب و بقیه همه به گفته ملالی جویا عزیز همان قاتل ها استندو بس. همو باسازی که همه پول خیرات به جیب صاحبان اصلی رفته ومیرود. همو دولت که نادیاانحمن وشهید عزیزاجمل نقشبندی و میلونها انسان دیگر رااز بین برد. ومیخواستند که زبان و دستان کامران میرهزار را قطعه کنند.که تا دیگر برده یی چرکین و سیاه را از روی این خاینین ملی وبین الملی بر ندارد و در دفتر خانم ثمر همیشه خویش خوری است و سفر های خارجی که یکی اش هم به نفع ملت بیچاره نیست به جز از سیاحت
22 نوامبر 2007, 03:52
ba salam .az inke shomaha shaye parakani mekonid besyar sharmsar hastam.va khanomi ke fekrash bejooz hoghoghe bashar be khosos baraye zanane mazlom afghanestan.ma bayad az karhaye Dr(sima samar)sepas gozari konim.
10 دسامبر 2007, 21:53, توسط احمد هزاره
باعرض سلام به همه!
خانم سیما سمر یک زن قهرمان هزاره است که توانسته است برای جهانیان ثابت کند که دیکر هزاره بودن در افغانستان جرم نیست .خوب فرید خان رستاخیز یک شخص بی ناموس وقوم پرست است ونمی تواند شخصیت عالی خانم سمر را ببیند اشکالی ندارد. آمدیم در باره ملالی جویا اویک زن کوسی وفاحشه است ووظیفه شان فقط کوس دادن است وبس .خانم داکتر سیماسمر کسی هست که امروزتمام افغانها وتمام هزارستان به وجودش افتخار می کند. او حد اقل توانسته است تا 42 باب لیسه و22 باب مکتب متوسطه را درجاغوری ایجاد نماید . اوتوانسته مکتب ، شفاخانه کلینیک ویتیم خانه درشهر کابل مزارشریف ، بامیان ، غور ، هرات جلال آباد قندهار پروان وحتی در کویطه پاکستان ایجاد نماید . خانم سمر صد ها تن از محصلین ذکور واناث را برای شان برس تحصیلی در کشور های مختلف دنیا مهیا کرده است . به نظر من اگر سیما سمر عضورحزب جمهوری خواه امریکاهم باشد فرقی نمیکند. او حالا یک شخصیت علمی وفرهنگی کشور است . سگان مثل ملالی جویا دیگه در اجتماغ جای ندارد . ملالی جویا فعلاً در خارج کوس می دهد.اگر ملالی جویا آدم خوب می بود شوهرش او را بعد از دو روز عروسی طلاق نمیداد. مرگ بر سگ شوی غربی ملاجویا ومادر فرید رستاخیز کدام هزاره گائیده است که بسیار درد دل دارد.
11 دسامبر 2007, 03:47, توسط محسن
واه واه
این نامه احمد هزاره را بخوانید و از روی آن ماهیت طرفداران حزب وحدت و خانم سیما را قضاوت کنید!!
وقتی افراد بداخلاق و بدزبان مثل احمد ناهزاره (هزاره های شریف هیچگاه به حد تو لومپن نمیشوند) بیرق دفاع از سیما سمر را بدست داشته باشند، این خود رسانند اینست که وی کیست و در خدمت کیها قرار دارد. زیاد نیازی به آوردن سند و مدرک معتبر نیست.
آقای رستاخیز اتهام نزده، بلکه سند آورده، هرکس اگر با سند و مدرک معتبر حرفی بزند خو درغیر آن فقط دشنام و اتهام زدن را کسی نخواهد شنید.
11 دسامبر 2007, 03:56, توسط محسن
میگویی سیما مکتب و شفاخانه و چه و چه ساخته.
خمینی نیز مکتب و شفاخانه و چیزهای زیادی ساخت، اما چون قتل عام کرد و هزاران تن بیگناه را کشت فقط به حیث یک جانی از وی یاد میشود و نه بیشتر.
هیتلر در آلمان آنقدر مکتب و مدرسه و مراکز صحی و تعلیمی ر ساخت که شاید کس دیگری نساخته باشد، اما امروز فقط به حیث ننگ انسانیت از وی نام برده میشود.
به همین صورت است در مورد فرانکو، موسیلینی، پینوشه، سوهارتو، فوجیموری و دیگر فاشیست های تاریخ.
13 دسامبر 2007, 03:52
12 دسامبر 3:50 شریف:سلام به افغان های واقعی وچشمی بخیل ها کور شوه
اقای دروغ گو در واقعیت نامی شما محسن نیست شما یکی از مزدور های سیاف وهابی و نوکرانی چون مسعودی گوش بریده وه ربانی باد پکه و نوکری عراب ها ه نبودید وه حا لی چشمی تان از بخیلیی کور شده میرود وه بیاد داشته با شید یک استاد مزاری هزاران استاد مزاری دیگر ویک داکتر صاحب سیمایی ثمر هزاران سیما ثمر های به وجود آمده است وه چشمانی شما بخیل هارا خداوند کور کرده میرود زنده وه پا ینده باد حزب وحدت اسلامی وه مردمی افغا نستان وه چشمی بخیلانش کور باد.
24 سپتامبر 2008, 02:24, توسط راستگو
من یکی از کارمندان کمیسیون مستقل حقوق بشر میباشم و نمیخواهم که نامم افشا شود،زیرا هرگونه خطر بعدی متوجه جان من خواهد بود.
از آنجاییکه من همیشه در تماس با رئیس حقوق بشر میباشم،زیرا از نگاه کاری با هم گاهگاهی میبینیم و من از دید و وادید های وی با آقای کریم خلیلی (بوجی فروش قبلی در مندوی) شاهد میباشم و هم سیما سمر علیه وی هیچ کاری را نکرده و همیشه خواسته است تا اشخاص دیگر را مورد حمله قرار دهد و در تبانی با محقق و خلیلی کار مینماید و همیشه با تعصب در قضایا برخورد مینمایدو وی شخص مطلوب برای این پست مقدس نیست.
تشکر
راستگو
18 آگوست 2011, 04:21
حتما مطلوب روستار تره کی و یون حبیب اله رفعیست.
29 جنوری 2009, 06:08
چند نكته در باره مطلب رستاخيز و نقد نظر ها قابل ذكر است:
1- افرادي كه دم از استقلال وطن مي زنند و ديگران را وطن فروش مي نامند تاريخ و عصر حاضر گواه زنده و گوياست كه اين ها و اجداد بي هويت شان (و طبعا خود اينها كه زاييده و گاييده شده در كمپهاي پاكستان اند و سلسله نسب شان بيشتر به پاكستاني ها و افسران اي اس اي مي رسند) از قضا وطن فروشان بي مسلك و فاقد هر نوع تعهد اند كه اين كشور را به انگليس شوروي امريكا عربستان و پاكستان فروخته اند.
2- در فرهنگ اينها كه به گفته احمد رشيد خبرنگار پاكستاني كه در زندگي شان حتي يك زن نه بعنوان مادر يا خواهر يا عمه يا خاله نبوده (بدليل مذكور در پرانتز فوق) لذا تحمل درايت و كفايت يك زن شجاع و مصمم براي خدمت به اين خاك را كي ميتوانند داشته باشند؟
3- اتفاقا از ميان تمام احزاب جهادي حزب وحدت تنها حزبي بوده كه به دو آرمان ملي و اسلامي پايبند بوده كه عبارتند از جهاد عليه متجاوز خارجي و مبارزه در راه گسترش عدالت اجتماعي.
4- براستي وقتي امير عبدالرحمان نجس كشور را به انگليس فروخت و خلقيها به شوروي و مجاهدين 7 گانه هم كه به همه خارجي ها كشور را فروخت و طالب خون اشام كه به دربست كشور را در اختياز پاكستان و امارات و عربستان و امريكا و .... گذاشت و فروخت چرا اين وطن فروش زاده ها دم بر نمي اورند.
5- سيما ثمر چرا بد نباشد چون در فرهنگ منحط و ارتجاعي اينها زن اصلا ادم به حساب نمي ايد
6- اين هاي كه هميشه از اب دهن اوسپي رفع عطش مي كنند و تمام ديد و فرهنگ شان به جهان و انسان و مسايل اجتماعي بر محور قبيله و طويله مي چرخد كي توان درك و فهم دنياي معاصر را دارند
17 آگوست 2011, 15:26, توسط رازق شاخان
در زمان حکومت آقای خلیلی درهزارستان( 1374-1377)، درشورای مرکزی حزب وحدت زنان هم عضو بودند که این برمیگردد به آرمانهای رهبرفقید حزب وحدت اسلامی مزاری بزرگ رحمت الله علیه ، ایشان میگفتند که زنان نیم ازپیکر جامعه است وباید در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و.........نقش فعال داشته باشند، که ازجمله خانم داکتر سیما سمر هم عضو شورای مرکزی حزب بود.
ازاین موضوع را که کسی انکار نمیکند، ایکاش کسی که این همه تلاش کرده که تاثابت کند که خانم ثمر عضو شورای حزب بوده یانه یک دفعه سری میزد به دفتر حزب وحدت در کارته سه مشکل ایشا انشأالله حل میشد. ویا ازمن میخواست که من میگفتم وفهرست اعضای شورای مرکزی حزب را دراخیارش قرار میدادم، ویا نشریه رسمی حزب وحدت را به نام امروز ما.
این دیگر نیازی به تبلیغات ندارد، مگر حزب وحدت اسلامی را چه شده که عضویت داشتن آن این همه سروصدا را بوجود آوده است. حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری تاسیس شد وبعد از شهادت او آقای خلیلی ریاست حزب را به عهده گفت، که هم اکنون هم ریس حزب وحدت است.