افغانستان پس از ٢٠١٤ چرا صفر یک گزینه نیست
گرفته شده از هفتنه نامه ی اِکونومیست ٢٠ جولای ٢٠١٣ / برگردان به فارسی مسعود اندیشمند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گرفته شده از هفتنه نامه ی اِکونومیست ٢٠ جولای ٢٠١٣
برگردان به فارسی مسعود اندیشمند
اگر دولت های افغانستان و امریکا واقعاً به مردم عادی افغانستان اهمیت می دادند، حامد کرزی و بارک اوباما (درین موقعیت حساس) شانه به شانه در کنار هم می ایستادند و به مردم هنگامیکه بخش عمده ای نیروهای رزمی امریکا تا پایان سال ٢٠١٤ کشور را ترک می کنند، در جهت تأمین امنیت شان اطمینان خاطر می دادند. ولی به جای آن، مشاجره میان آنها فضا در افغانستان را مسموم میکند که پیامد های بالقوه ای فاجعه آمیز را با خود خواهد داشت.
علت آنی این نزاع افتتاح نادرستِ دفتر سیاسی طالبان ماهِ گذشته در دوحه بود. روشن نیست که چه کسی در افتتاح دفتر مذکور به عنوان دفترسفارت "امارت اسلامی افغانستان" و افراشتن پرچم آنها مقصر است. اما آقای کرزی بصورت غیر منصافانه و به سرعت امریکا را در مورد روندی صلحی متهم کرد که قرار بود با رهبری افغانستان انجام شود. او خشمگینانه مذاکرات بر سر توافقنامه ی دوجانبه ی امنیتی برای نگهداری یک عده از نیروهای امریکایی در افغانستان را پس از ترک نیروهای رزمی امریکا به کشورشان به تعویق انداخت. یک کانفرانس ویدیویی با آقای اوباما بخاطر رفع این مشکل به ناکامی انجامید. پس از آن، کاخ سفید با برافروختگی اشاره نموده است که سرعت برنامه ریزی شده ی کاهشِ نیروها ممکن به شتاب انجامد و همچنان امکان واقعی این وجود داردکه هیچ نیروی به هیچ وجه پس از ٢٠١٤ در افغانستان باقی نخواهد ماند – "گزینه ی صفر."
هردو سو مواضعی را در پیش گرفته اند که خطر صدمه زدن به آنچه که باید اهداف واقعی شان باشد را در بردارد. از نقطه ی نظر افغانستان، این پیمان دو جانبه با امریکا در مورد وضعیت " توافقنامه ی نیروها" با ناتو باید ثبات اساسی را تضمین کند، قسمیکه این توافقنامه نقش و موقعیت حقوقی نیروهای بین المللی را پس از ٢٠١٤ تعریف میکند. درحال حاضر نیروهای امنیت ملی افغانستان جنگ در برابر شورشیان را در تمام نقاط کشور خودشان رهبری میکنند، و آنها از عهده ی کار خود به خوبی بر می آیند. ولی با این حال، آنها هنوز در تدارکات، حمایت هوایی، اطلاعات، تخلیه ی پزشکی (انتقالِ بیماران) و برخورد با مواد منفجره ی دست ساز نیاز به کمک دارند. محروم نمودنِ سربازان افغان ازین کمک هابه روحیه ی آنها صدمه خواهد زد در حالیکه این وضعیت طالبان را تشویق میکند تا برین باور باشند که زمان را به نفع خود دارند. ولی این به آن معنی نیست که طالبان کشور را دوباره در تصرف خود خواهند آورد – تعداد آنها برای تصرف دوباره ی افغانستان خیلی کم و نامؤثر اند. اما آنها ممکن برای گرفتن دوباره ی بخش های بزررگی از جنوب و شرق کشور خود را آماده بسازند و یاری القاعده دوباره بذر جنگ داخلی دیگری را افشانند.
هیچ یکی ازین پیامد ها ابداً به سود غرب نخواهد بود. با این حال، ترکیبی از پیش بینی غلط و سرخوردگی دو جانبه (در روابط بین این دوکشور) امکان بوجود آمدن چنین حالتی را دارد. در عراق برای رسیدن به یک توافقنامه ی امنیتی مشابه به همین توافقنامه که به ناکامی انجام شد منجر به خروج ناگهانی و زودرسِ تمام نیروهای امریکایی گردید.
مشکل این است که آقای کرزی و آقای اوباما هردو براساس اغراض سیاسی خود بازی میکنند. بسیاری از هواداران اوباما خوشحال خواهند شد اگر تمام قوای امریکایی همین دیروز به خانه می آمدند. بسیاری از امریکایی ها موافق به درک واقعی پیشرفتیکه ناتو-گرچه با سختی- به افغانستان آورده است نمیباشند و خطری را که طالبان خواهند آورد را دست کم گرفته اند.
جایگاه آقای کرزی (درین قبال) پیچیده تر است. اگرچه به نظر میرسد که آقای کرزی به قانون اساسی افغانستان نمیخواهد با تلاش نامزد شدن در انتخابات آینده ی افغانستان که قرار است ٥ اپریل سال ٢٠١٤ برقرار گردد توهین کند، ولی وی ناامیدانه دنبال راه های بخاطر حفظ آنچه که وی به عنوان میراث خود میداند به شمول تامین منافع فامیلش و قادر به این باشد که وقتی وی ریاست جمهوری را ترک کند بتواند در کابل مصئون باقی بماند. تا به حال آقای کرزی در پیدا نمودن یک جانشین ناکام مانده است، منتقدان نگرانی دارند که کرزی یک بحران سیاسی را راه اندازی نموده تا یک بهانه ی را برای به تعویق انداختن انتخابات ارائه کند.
آقای کرزی باید این بازی را متوقف کند. پایان مهلت توافقنامه ی امنیتی ماهِ نوامبر هم خیلی نزدیک است که بسته شود. گفتگو ها باید دوباره راه اندازی شود و آقای کرزی باید در مورد آنچه که امریکایی ها میتوانند وعده بدهند واقع بین باشد. تاریخ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هم باید حفظ شود. این هفته پارلمان افغانستان قانون انتخابات را که یک گام مهم بسوی انتخابات شفاف تلقی میشود را تصویب کرد وآقای کرزی آن را توشیح نمود. اما هنوز خیلی زود است که در مورد پیاده سازی این قانون مطمئن بود. اهدا کنندگان کمک های خارجی که در سال ٢٠١٢ تا چهار سال متواتر متعهد به کمک نمودنِ ١٦ میلیارد دلار شدند، باید آقای کرزی را یادآور شوند که یک انتخابات عادلانه هم برای جایگاه تاریخی اش و بخاطر حمایت بیدریغ تمویل کنندگان خیلی مهم است.
روئسای جمهور بدرفتاری می کنند
آنچه که به آقای اوباما مربوط است وی باید به زودی اندازه ی "آموزش و توانمند سازی" نیروها یکه وی قصد دارد در افغانستان پس از ٢٠١٤ بماند را اعلام کند. لازم نیست که تعداد این نیروها خیلی زیاد باشد – جنرال های مطلع امریکایی از ١٢٠٠٠ نیرو کمتر را ترجیح نمیدهند ولی نه بیش از ٢٠٠٠٠ نیرو که متحدان ناتو حدود یکِ سومِ این سربازان را فراهم میکند. شکیبایی و پشتکار در حال حاضر یقیناً بارِ مسئولیتیست که ارزش بردباری آن بخاطر تضمین نسبتاً پایدار آینده ی افغانستان را دارد: یک تضمینیکه افغانستان هرگز دوباره پایگاه تروریست های بین المللی نشود.