آیا حق داریم که ...؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تنها مقولاتی که بیشترین بار برسر زبان های جنایتکار ترین افراد، احزاب وجنبش ها جاری اند، مقولات از نوع: وطن پرستی، ملی گرائی، مبارزه علیه بیگانه گان ومبارزه برضد قوم پرستی ودیگر از این قبیل مقولات با ارزش اند.
در وطن ما، این دیگر به یک فکاهی مبدل گردیده است که: «من» یا«ما» بدون در نظر داشت تعلقات مذهبی، قومی، سمتی، لسانی ودیگر تعلقاتی که باعث ازهم پاشیده شدن وطن ومردم ما میگردد، صادقانه کمر برای خدمت به این مرز وبوم بسته ایم ونمی گذاریم که وطن ما تحت اشغال بیگانه گان قرار گرفته ویاهم بدلیل اشکال ضدیت، از درون بپاشد. ولی متأسفانه در طول تاریخ، خصوصاً در چند دهة اخیر ثابت شده است که: جنایتکارترین، مزدورترین، متعصب ترین، خائن ترین و وطن فروش ترین افراد، احزاب وتشکلات، گوینده گان همین جمله اند.
هر تشکل ویا حزبی که ایجاد گردیده است، شعارش این است که: ما همه گی مربوط همین خاک وسرزمین هستیم؛ پس یکی بردیگری هیچ امتیازی نداریم، ما رسالت خود این را دانستیم تا به آن عده مردمان خود که این آگاهی را ندارند، رسانده وباعث این شویم تا دیگر کسی ما را به نام قوم، مذهب، لسان، سمت، نژاد و...و... تباه نسازد. از جمله یکی از این دسته احزاب، «حزب همبستگی افغانستان» است که با تمام توان در دست داشته وبوق کرنا شعار«ملی گرائی» را بلنده کرد است.
«حزب همبستگی افغانستان» قسمی که از نشریات الکترونیکی وبرسرو روی کوبیدن های خیابانیش معلوم است، تمام احزاب وتشکلات افغانستان را مزدور خوانده وجنایت کار خطاب می کند، اما نمی گوید که خودشان از کدام غار سربه بیرون کشیده است وکجابوده تا این زمان، از دم طیاره به زمین افتیده ویا از بیخ کدام بته سبز کرده است که هیچ اصل ونسبی ندارد وبا هیچ تشکل سیاسی گذشته پیوند نداشته وهمه را به تیر فحش می بندد؟ وگرنه ماقبول داریم که فاحش ترین جنایات در افغانستان صورت گرفته اند وآنهم از جانب همین احزاب واشخاصی که امروز بر سریر قدرت تکیه زده اند؛ اما چیزی دیگری که از آن نیز روشن تر است، این است که درهمین دوران«خون وخیانت» هیچ یک فردی نبود که مهر یک حزب برپیشانیش حک نباشد وهیچ یک حزبی نبود که درقضایا ومعاملات تباه کن ویا به اصطلاح، قسماً در همان«خون وخیانت» شریک نبوده، چون اگر هدف شرکت ویا مداخله در قضایا نبود وآن چنان قدرتی هم در دست نبود که وطن را از آن مخمصه نجات میداد، پس در آن روز دیگر چه ظرورت به ایجاد یک حزب ویا عضویت دریک حزب، حس میشد؟
سخن به درازا نکشد. به گفتة بعضی ها: «تحقیق ناکرده حق سخن نداریم» که بنده نیز موافقت کامل خود را با این جمله ابراز میدارم وهمین جمله اینجانب را وا داشت تا ببینم این ملی گرائی، ودوری از تعصبات قومی، نژادی وسمتی«حزب همبستگی افغانستان» آیا یک پوشیش است یا یک حقیقت؟
بعد از اندک تحقیقات، در کنار روشن شدنی بعضی مسائل، به حقیقتی دیگری پی بردم وآن، این که: "رو در رو حق دروغ گفتن، خاک پاشیدن به چشم مردم و حق عوام فریبی هم نداریم"، من نفهمیدم که«حزب همبستگی افغانستان» از چه نوع ملی گرائی، ومبارزه با نژاد، قوم وسمت، حرف میزند که حتا نشانی از این مقولات را در کارنامة این حزب نمی یابیم تا معنای واقعی آن، درآنجا به تحقق پیوسته باشد. از دیگر مسائل می گذریم وبسنده می کنیم صرفاً به گردانندگان این حزب وتعلقات قومی آنها.
رهبر«حزب همبستگی افغانستان» =پشتون، منشی ویامعاون حزب =پشتون، سخن گوی ویایک گودیگک کودن=ازبک( البته به شکل سمبولیک که آنرا بدلیل بی سوادی مطلق سیاسیش میتوان درک کرد)، مسؤول بخش زنان=پشتون(نا گفته نماند که این حزب شعار دفاع از حق زن را نیز بالا کرده است ولی در تمام دارو دستة حزبیش فقط یک دانه همین دخترا را می بینیم وآنهم سمبولیک، چون بیچاره گک حتا توانائی معرفی کردن خود را ندارد)، سه دانه گارد= پشتون، درایور= پشتون، مسؤول پخش نشریات= پشتون وجمله کسانی که از کارمندان حزب محسوب میشود نیز تماماً از قوم پشتون میباشند. با اینحال، واقعاً من متعجب شدم که زمانی که در یک حزب از پائین ترین افراد مسؤول ویا کارمندش گرفته تا رهبرش از یک قوم باشند، پس این ملی گرائی این حزب کجاست واز چه نوع ملی گرائی حرف میزند(حداقل جهت مستمسک شان یک دانه گارد هم از دیگر اقوام ندارد) درحالی که از دو بزرگترین قوم افغانستان( تاجیک وهزاره) هیچ خبری نیست در این حزب؟ گویا اینکه فقط یک خانواده هم مؤسس این حزب است، هم اعضایش، هم هوادارش، وهم کسانی که برای شان باید خدمت صورت گیرد. تنها دستاویز ملی گرائی این حزب، نشریاتش است که تقریباً نیم از آنها به زبان دری صورت می گیرد ولی نباید از خاطر دور داشت که «سقاوی دوم» هم به زبان دری نوشته شده است ولی آیا دلیلی شده می تواند برای کتاب«سقاوی دوم» بخاطر برائت از «شؤنیزم»ش؟ مسلماً که نه!
پس بدون شک نتیجه این است که اینملی گرائی «حزب همبستگی افغانستان» نیز ابزار دیگریست جهت تباه ساختن مردم ما وبا اینحال خواستم ازگردانندگان این حزب بپرسم که: آیا حق داریم که فقط بپرسیم این ملی گرائی شما از چه نوعش است؟
پيامها
30 آگوست 2013, 08:18, توسط X
اگر این لست نمونه ای ازعدالت ست، که برای تحقق آن مبارزه میکنیم،
پس فرق آن با بی عدالتی حاکم در کجاست؟
این لست روی دیگرسکه قومپرستی و بی عدالتی حاکم در افغانستان است.
30 آگوست 2013, 08:31, توسط X
بلی! حق دارید که بپرسید! و حزب همبستگی هم باید جواب دهد.
پیام بالا اشتباهن درین صفحه داخل شد.
30 آگوست 2013, 16:14, توسط jiran
دوستان اول از حق باید گفت که حق گرفتنی است نه دادنی ، و ثانیآ به نوشته اقای نویسنده می پردازیم و در مود حزب همبستگی افغانستان .
در افغانستان اگر حقیقت را گفته باشم سه صد و یا ددصد حزب وجود دارد یکی هز دیگر شالاتان و کلاه بردار تر . حزبی نیست که واقعآ به درد و مشکلات مردم بیچاره بپردازد همه متوجه جیب و ثروت اندزی اند ببیند کدام حزب واقعا به درد مردم و از مشکلات نابسامانی هزاران مشکل دیگر، کدام حزب مرحم زخم های مردم خانواده ها جوان ها که همه به خاطر نرسایی و پرابلم های دولت سیاست وووو ترک وطن کردند و توسط همین مافیای حزبها جان های شرین شان را از دست داده اند و این حزب که همبستگی نام برده اید از همین چماخ است . حزب که در ترکیب ان یک خانم که به گفتار نوینسده حتی از ذکر نام خویش واهمه دارد چه حزبی است قضاوت کنید هر حزب یک برنامه و اساسنامه دارد و جلسه دارد و در جلسه چه اجندا و چه مسایل مطرح میگردد این ها همه مانند قارچ صبع ها پا می شند و شب در تاریکی از بین میروند. این حزب از طرف وزارت عدلیه ثبت
گردیده باید از ان سوال کرد اگر حقیقت را جواب گو باشد.