پیمان استراتژیک راه بیرون رفت از کابوس
مروری کوتاه برسرتحولات درتاریخ معاصرکشور
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تاریخ سه دهه اخیرافغانستان مملو از فراز ونشیب های تلخ وشیرین بوده است. ازشوم ترین رویداد کشور و حاکم شدن جاه طلبان و چوکی پرستان جهادی تا حکایت شیرین سقوط طالبان...
تاریخ سه دهه اخیرافغانستان مملو از فراز ونشیب های تلخ وشیرین بوده است. ازشوم ترین رویداد کشور و حاکم شدن جاه طلبان و چوکی پرستان جهادی تا حکایت شیرین سقوط طالبان...ولی متاسفانه در راستای تمام این نشست وبرخاست هایی که صرف باهدف کسب قدرت بین رجال سیاسی و تنظیم های وابسته به خارجی ها صورت میگرفت،مردم عادی و قشرعامه بودند که منحیث یک بازیچه وابزار فیزیکی مورد استعمال قرار گرفته وقربانی بازی قدرت میگردیدند.این کشمکش های جاه طلبانه جز میلیون ها آواره و بی خانمان مهاجر،هزاران هزارشهید و چندمیلیون زخمی و معلول عاید دیگری برای ملت مظلوم ما نداشته و بحران اقتصادی و اجتماعی از فرآیندهای جهاد اسلامی بود که تا همین اکنون گریبانگیر ما گردید.اما نکته مهم وبرجسته در رویدادهای دهه های اخیر نقش کلیدی کشورهای خارجی خصوصاً ایران وپاکستان برتحمیل چنین سرنوشت شومی واسف بار بر مردم ما میباشد.افغانستان که به عنوان یکی از استراتژیک ترین نقطه جهان وقلب جغرافیایی اسیا وشهراه قدرت ،همواره مورد طمع و سوء قصد قدرت های استعماری جهانی ومنطقه ای منجمله ایران وپاکستان صورت گرفته است.ولی در عصر معاصر شوروی سابق گوی سبقت را از سایر ممالک استعماری ربوده وافغانستان را درطول یک دوره تحت قیومیت خویش قرار داده بود.(البته اگر با نگاه بی طرفانه و آگاهانه قضیه حاکمیت شوروی را در کشور در آن وهله تاریخی که رقابت های دو سویه امپریالیستی و کمونیستی جهان را به سوی دو قطبی شدن گرایش میدارد ،مورد بررسی وتحلیل قرار دهیم ،وجود قشون سرخ شوروی پاینت مثبتی برای مردم ما محسوب میگردید.کارنامۀ درخشان این دوره در بعد اقتصادی و رشد اقتصادی مردمی و در کنار آن ایجاد فرصت های شغلی که تا آن روز بی سابقه بود و نیز طرحهای بازسازی در زمینه های شهر سازی ومواصلاتی افغانستان را در سطح منطقه مبدل به یک استثنی نموده بود.شوروی با گرایش کمونیستی و تقویه بنیه های مردمی با استقبال بیشتری نسبت به دید امپریالیستی امریکا درکشورهای جهان سومی مواجه بود. خصوصاً مردم اگاه ما که تاثیر امپریالیزه شدن کشورهای درحال رشد را در ایران شاهد بودند.امریکا که در آن وقت جایگاه مناسبی در ایران داشت.ایران را مبدل به یک کشور کاملاً وابسته وبدون هیچ زیربنای اقتصادی وتجاری مبدل نموده بود، درنتیجه اکثریت روشنفکر خواهان نظامی برپایه کمونیست منهای عقاید اعتقادی این مکتب بوده اند).خروج نیروهای نظامی شوروی وخصوصاً روی کار آمدن حکومت داکترصاحب نجیب طلایی ترین عصر تاریخ معاصردرکشور محسوب میگردد.کشورهای منطقه وهمچنین امریکاکه اقتدار حکومت داکتر نجیب باساپورت شوروی سابق را به مفهموم سلطه شوروی درافغانستان و پیروزی کمونیست در منطقه می پنداشتند ،پلان های گسترده با پیش زمینه تحول وایجاد دولت انقلابی وکودتا را طرح ریزی مینمودند.برای میل به اهداف شان دشمنان که تحقیق همه جانبه ای را روی فرهنگ و کلتور افغان های نموده اند بزرگترین نقطه ضعف مردم ما یعنی جهل وبی سوادی و در کنار آن اعتقادات متعصبانه مذهبی را مورد هدف قرار دادند و این بار جهاد را دست آویز سیاست قراردادند. ایران نیز که در صحنه منطقه ای به عنوان یک بازنده تلقی میگردید.هرچند نظامداران ایرانی هم اکنون منکر هم پیمانی با امریکا در طرح به قدرت رسانیدن مجاهدین میباشد امااسناد تاریخی در بعدها افشاء گردید ثابت نمودکه درآن زمان ائتلاف فشرده و رابطه ی گسترده ای بین امریکا،پاکستان وایران به منظور کودتا ضد کمونیستی ایجاد شده بود.ایجاد پایگاههای آموزش نظامی، ایجاد تنظیم های مختلف جهادی وساپورت مالی وتجهیزاتی گروهها و نیز تربیت ملاها و مولوی ها خودفروخته و خائن موج وسیع حملات خویش را آغاز نمودند.و کلدارها و تومان هایی که به جیب رهبران جهادی می رفت باعث گردید تا ملت جاهل وغافل ما که در مستی جهاد مقدس و بهشت و وصال حوریه ها تا مرز جنون پیش رفته بودند کشور ما را به ویرانه تبدیل نمایند.و اقتدار نظامی وسیاسی کشور را با خاک یکسان نمودند.و دولت خلق افغانستان سقوط و مجاهدینی که هریک دست شان آغشته به خون هزاران بیگناه بود حکومت را به دست بگیرند.اما متاسفانه همین وابستگان به قدرت های خارجی بر سر تقسیم قدرت به تفاهم نرسیده و درنتیجه افغانستان وارد شوم ترین و سیاه ترین دوره تاریخی خود گردید.دراین میان نیروهای جوان و تازه شکل یافته طالب که از پاکستان و با ساپورت مالی امریکایی ها وارد میدان کارزار قدرت طلبی شده بودند.
مجاهدین را از صحنه طرد نموده وسنگ بنای امارت اسلامی را پایه گذاری نمودند.طالبان ابتداً سیاست های موازی با خط فکری و اهداف امریکایی را خط مشی خویش قرار داده بود.ولی بعدها با روی کار آمدن مهره های جدید در دایره قدرت نظام طالبان و نیز پیوستن القاعده به عنوان بزرگترین گروه تروریستی اسلامی در سطح جهان طالب تغییر جبهه و منش داده و پایگاه فکری و سمت دهنده خویش را از امریکا به عربستان تغییر دادند.طالبان تصمیم بر آن گرفته اند که افغانستان به عنوان دومین مرکز قدرت وهابیت در سطح جهان شناخته شود.این یعنی جبهه کاملاً مقابل با سیاست های امریکاو اعلام دشمنی طالبان با امریکا در آن زمان، طالب ها با کشتن سفرا و خبرنگاران ایرانی در مزار برای ایرانیان نیز زنگ خطر را نواخته بودند. پس این بار اتحاد امریکا و ایران برضد طالبان بار دیگر شکل گرفت.و نهایتاًحادثه 11 سپتمبر بود که فرصت طلایی سرکوبی طالبان وکسب جواز لشکرکشی به افغانستان را از سوی سازمان امنیت بین المللی کسب نمود.حملات وسیع نیروهای ایساف وناتو که منجر به تولد جمهوری جدید در افغانستان گردید.ولی متاسفانه به علت قحط الرجالی در کشور، ونیز نفوذ بیش از حد کشورهای همسایه دربین تنظیم ها بار دیگرسرنوشت کشور به دست مسببین اصلی فلاکت کشور یعنی مجاهدین افتاد.شخصیت هایی که تشنه قدرت و ثروت بودند و راه کامیابی فردی خویش تفکرات ملی را آویزه دست قرار داده و خون میلیون های شهید را به گردن گرفتند بار دیگر جامعه وکالت ووزارت را به تن نمودند.جهادیون که در دوره اول زمامداری خویش و نیز با تکرار تلخ تاریخ و قدرت مجدد خویش در جمهوری امریکایی جدید ثابت نمودند که به هیچ وجع کفایت و صلاحیت حکومتداری و حفظ آن را نداشته وتنها دست آورد آنان در دوره اول حکومت شان چورو چپاول سرمایه های ملی به خارج از کشور و غارت دیپوهای دولتی و در دوره دوم کسب ریکارد بزرگترین کشور دارای فساد مالی واداری بود .سال 2014 نه از بابت قدرت گیری مجدد طالبان بلکه صرف به دلیل واهمه از سلطه مجدد جهادیون و عواقب بعد انتخابات ورقابت های تنظیم ها در تقسیم قدرت و احتمال دور جدید جنگهای تنظیمی در کشور است که مبدل به یک کابوس وحشت برانگیز در کشور گردیده است.متاسفانه لیست نامزدان ریاست جمهوری با اکثریت جهادی برمیزان این ترس ها افزود است و احتمال جنگهای گروهی را افزایش داده است.در این حال تنها راهکرد برون رفت از این چالش بحران آور تنها امضای پیمان استراتژیک نظامی و تعهد امریکایی ها مبنی برحمایت نظامی و فیزیکی از دولت آینده افغانستان میباشد. این پیمان تا حد قابل توجهی از تب داغ توهمات 2014 کاسته و کشوراز از منجلاب سقوط پیش ازطوفان رهانیده و شاید بار دیگر توجه تجارخارجی وسرمایه داران داخلی را به سوی سرمایه گذاری مطمئن درکشور جلب نموده و بحران اقتصادی و تورم رو به رشد در کشور مهار گردد.همه چشم ها به سوی لوی جرگه آتی در کشور دوخته شده است .فیصله لوی جرگه ی که قرار است تنها اجندایش امضای پیمان استراتژیک باشد شاید بزرگترین انتخاب مردم ما در طول تاریخ 5000 ساله کشورمان باشد. فیصله ای که از یک سو میتواند کشور را به طرف آینده ای با ثبات و روبه ترفی سوق داده و از طرف دیگر میتواند سایه شوم جنگهای خانمان سوز داخلی را در کشور پوشانیده و افغانستان را بار دیگر مبدل به دریای خون نماید.
پيامها
25 اكتبر 2013, 01:45, توسط fetrat
جان برادر طوفان عزیز!
پیمان استراتیژیک راه بیرون رفت از بحران نخواهد شد بل با پول های کمتر مانند زمان جنگ داخلی امریکا پای خود را از صحنه سیاست افغانستان بیرون خواهد کشید (حکومت مرکزی به دلیل عدم همکاری بین الملی دیگر وجود نخواهد داشت) طوریکه صرفا در محلات نظامی از قبل تعیین شده در داخل کشور پناه خواهد برد و نظاره گر بربادی هم میهنان من و شما در یک جنگ دیگر منتها با تفاوت اینکه هر زمانی جبهه شمال در مقابل جنوب که ترکیبی از گروه های طالبانی خواهد بود، شکست بخورد امریکا با هواپیما های نظامی از طریق هوا شمال را حمایت خواهد کرد و ضربه سخت به مردمان جنوب وارد خواهد کرد. جنوب بدون حکومت گردیده و امریکا نگران وضعیت انسانی در ان نبوده و مردم ان یک روز از اثر این بی حکومتی در داخل کباب و روز دیگر در جنگ با اقوام شمال بریان خواهند شد. پس مگذاریم که وطن یکبار دیگر داخل جنگ شود که بربادی تدریجی را مثل زمان جنگ داخلی به همراه داشته است.
با احترام.