از محفل چهل باران والی ، تا آتش باران طالبان
تقدیم به بازماندگان قربانیان اخیر در ولایت غزنی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
غزنین یا غزنی شهر سلطان محمود کبیر، یاد گار سنائی بزرگ و میراث البیرونی دانشمند است. این شهر روزگاری از خود آب روی داشت و بین شهرها به عروس البلاد معروف بود. گذشته روشن و پر از دست آورد این شهر کهن برای افغانستان امروز نیز ثمره خوبی داشته و برای تجدید خاطره و یاد آن اندیشمندان بزرگ و قدر دانی از داشتههای فرهنگی این شهر، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی در سال 2007 میلادی به توافق رسیدند که این شهر در سال 2013 به حیث مرکز تمدن ملل اسلامی نام گذاری شود. که این تصمیم از هر لحاظ، برای افغانستان ویران و جنگ زده یک پاینت مثبت به شمار میرود. گرچه نام گذاری این شهر در ماه حمل سال جاری با اشتراک نمایندهگان کشورهای اسلامی صورت گرفت، اما در این نام گذاری هیچ محفلی در کار نبود! و برای پر ساختن این خلا والی غزنی روز شنبه (4 عقرب) یک محفلی را ترتیب داده بود که به گفته خودش این محفل هم برای تجلیل از سال 2013 است و هم برای اینکه افغانستان چهل سال جنگ را پشت سر گذاشته وامروز(4 عقرب) آرامش را شروع میکند، لذا این جشن واره ترتیب داده شده است. در این محفل پرچم چهل متره افغانستان برافراشته شد، چهل کبوتر سفید که نماد صلح افغانستان است، از زیر این پرچم آزاد شد، چهل فیشنگ فیر شد، چهل هزار پیام صلح بر آسمان غزنی پخش شد، چهل قربانی ذبح شد و سایر چهلهای والی به انجام رسید. والی غزنی از شورشیان مخالف حکومت خواست تا به دولت بیپیوندد و از پروسه صلح حمایت کند، اما طالبان با عزم راسخ تر از قبل این افاضات والی را جواب سنگین داد. بعد از ختم دعوت والی، طالبان ساختمان ولایت غزنی را هدف راکت قرار داده و وحشی گری و دداندیشی شان را به نمایش گذاشتند. اما امروز (5 عقرب ) طالبان بار دیگر تجدید میثاق کردند. در یک حادثه خونین، در اثر برخورد یک موتر شخصی با مین کنار جاده این گروه، 18 نفر جان شان را از دست داده اند و چند تن دیگر نیز زخمی شده است. گفته میشود در این میان اکثریت شان اطفال و زنان میباشد. این افراد که قصد رفتن به یک عروسی را داشتند با این مین برخورد کرده اند. به نظر میرسد به دنبال چهلهای بالا و بلند والی غزنی طالبان نیز تصمیم گرفته اند که، چهلهای خود را داشته باشند. شاید بخواهند از چهل قربانی آغاز کنند و چهل طفل را یتیم کند، چهل زن رابیوه سازد و چهل خوانواده را به غم بنشاند. این حداقل کاری است که این گروه آدم کش به آن متوسل میشوند.
صلح و صلح خواهی با این جانیان احمقانه ترین ندایی است که در فضایی آلودهی سیاسی این کشور در حرکت است. این ندا با دادن خون عزیز ترین کسان مردم سر داده میشود و با خون مردم در برابر مزدوران لواطه کار تضروع میشود؛ این تلخ ترین زهر است که همه روزه در کام مردم این مرز و بوم میریزد.
در اینکه غزنی یکی از نا امن ترین ولایت کشور است جای هیچ تردید نیست. اما اینکه در چنین روزی با آن ترتیبات امنیتی که نیروهای امنیتی گرفته بود، چنین حادثهی دلخراشی روخ میدهد و بینی در صورت والی نمیگذارد، جای تعجب است. نا امنی غزنی زمانی به اثبات میرسد که، ساختمان ولایت آن هم، از شر راکتهای برادران کرزی در امان نباشد، نا امنی این شهر زمانی معنی واقعی اش را مییابد که صبح، شهریان غزنی با صدای انفجار از خواب بلند میشوند و شب با صدای متمادی، آشنا(فیرهای هدف مند) به بستر خواب میروند. 2013 فرصت خوبی بود برای ولایت غزنی تا از آن به حیث یک پرتگاه به سمت پیشرفت استفاده میکرد و آن حیثیت گذشته را دوباره بازیابی میکرد. اما این فرصت خیلی آسان از کف رفت و هنوز که ما در دهلیز 2014 قرار داریم، کار بنیادی در این ولایت صورت نگرفته است. حد اقل امنیت این شهر آن طوری که انتظار میرفت،گرفته نشد. نگرانیهای مردم از این خفاشان هنوز با همون قوت و توان قبلی اش پا بر جا است. و اینکه والی غزنی میگوید از این روز به بعد آرامش را شروع خواهیم کرد هم کذب بیش نبود چون در همون ساعت این گفته، نقش بر آب شد. و قربانی گرفتن امروز ماین طالبان در مسیر راه نگرانیهای گذشته را افزوده و مهر کذب را بر گفته والی غزنی محکمتر کوبید.