صفحه نخست > عکس > به این ملای آدمکشان طالب نگاه کنید، حالا موبایل دارد و قرار بر چوکی نشسته است

به این ملای آدمکشان طالب نگاه کنید، حالا موبایل دارد و قرار بر چوکی نشسته است

ملا عبدالسلام حالا در کنار برادرش حامد کرزی خوب از زندگی لذت می برد. سال هاست که این ملایان از هر نوع جنایت در حق مردم افغانستان دریغ نمی ورزند.
چهار شنبه 7 جولای 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عکس از رویترز/ کابل

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • پشتون ها ، گام به گام ، در نو سال گذشته در همه جا ها نصب شدند و همه چوکی ها و مقام ها را غصب نمودند. هر هفته و هر ماه که می گذرد ، حامد کرزی وطنفروش با داره ی دزدان و قاچاقبران و مافیایی های پشتونیست اش

    یک شهکار تازه را به نمایش می گذارند و قدرت و حاکمیت خالص اوغانی ( پشتونی ) خود را گسترده تر و قایم تر می سازند و به آرزوی اصلی خویش که احیای حاکمیت مطلقه ی قومی شان بر سراسر کشور است نزدیک تر می شوند. اما دیگران ، تاجیک ها ، هزاره ها ، اوزبیک ها و غیره که در هر قدم فریب می خورند و به ریشه ی خود تبر می زنند ، دیگر کاری ندارند جز گریه و زاری و شکوه و شکایت !

    اقوام غیر پشتون و به ویژه کسانی که امکانات سازماندهی و تجهیز مردم را در اختیار دارند ، دست زیر آلاشه نشته اند و مرگ تدریجی خود را نظاره می کنند . به این خیال باطل دلخوش اند که فردا وقتی همه داره های وحشی اوغان از طالب و گلبدین گرفته تا سورخلقی و اوغان ذلتی اش این جنگ های زرگری و ظاهری خود را پایان دهند و زیر یک بیرق واحد " دا اوغانستان زمونژ " جمع شوند و بر بخش های مختلف کشور هجوم آورند ، آنگاه وحدت ملی باز سازی می شود و صلح و ثبات به کشور برمیگردد و حقوق اقوام غیر پشتون هم برای شان داده می شود و سرک های بامیان و بدخشان و جا های دیگر قریزی می شود و به هر قوم چند چند وزارت هم تقدیم می گردد و همان می شود که بنده خوش و خدا راضی !

    کسی باید به این ها بگوید که ای غافلان از خواب گران برخیزید ، این خوش خیالی ها را از سر بدر کنید ، در فکر فردای غم انگیز خود باشید که تمامیت خواهان و فاشیست های اوغان به همین زودی ها در جاده های بامیان و بدخشان به جای قیر ریزی ، خون ریزی خواهند کرد و به جای وزارت ، اسارت نصیب تان خواهد شد .هیچ کسی هم به داد تان نخواهد رسید .

    طالب ها تا دندان مسلح ، گلبدینی ها تا دندان مسلح ، دولت با تمام امکاناتش در دست پشتونیست های رنگا رنگ اوغان ذلتی و سورخلقی و دیگر چوچه های آی اس آی . شما که هیچ آماده گی برای مقابله با این ها ندارید ، شما که همه دست آورد های تان را بر باد دادید ، میخواهید با گریه و ناله جلو هجوم و غارتگری آنها را بگیرید ؟

    اگر وضعیت به همین گونه رشد کند ، که می کند ، اگر مردمان غیر اوغان ( تاجیک ها ، هزاره ها ، اوزبیک ها و دیگران ) نجنبند و خود را برای یک مقابله و مقاومت همه جانبه در اشکال گوناگون آماده نسازند ، روزگار تیره و تاری را خواهند دید که سیاهروزی های دو صد شصت سال گذشته را کاملا فراموش کنند

    • من فکر میکنم که این طالبان همان غلام بچه هائی هستند که قرآن بشارت آن را در جنت داده است. ببینید چشمهایشان سرمه کرده است.

      بچه بازی در جنت:

      سوره الطور آیه 24

      وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ

      ترجمه: غلامانشان چون مرواريد پنهان در صدف ، به گردشان مي چرخند

  • افغان یا اوغان یا پشتون این سه تا نام یک است ما می توانیم افغانستانی باشیم نه افغان میخواهد که هویت اقوام مختلف سرزمین مانرا نادیده بگیرد و همین هویت تحمیلی نا روای(اوغان) را بالای ساکنین سرزمین مان باز تحمیل کنند.به کسانیکه از قبایل پشتون نیستند دیگر تحمل این هویت برای شان ننگ است برینکه.حالا به همه روشن گردیده که اوغان یعنی تروریست، اوغان یعنی تولید کننده ای تریاک، اوغان یعنی فاشیستان قبیله،اوغان یعنی طالب فرزندا ن نا مشروع آی اس آی پا کستانی بی فرهنگ واعراب وحشی که در سوف های توره بوره تولید وبه !!!!
    شما نگران تجزیه ای اوغانستان نباشید بگزارید این اوغانستان
    تجزیه’گردد تجزیه شدنی است و تجزیه هم میگردد و یگانه رای آ رامی امنیت انکشاف و ترقی اقوام غیر پشتون در همین
    تجزیه شدن نهفته است ، وسیله ای نجات یافتن از قبیله در تجزیه شدن است ویا بهتر ازان سیستم فیدرالی است هر قوم هویت
    اصلی خود را بدست میاورند، به افتخار خود با داشته های مادی و معنوی خود و غنای فرهنگ خود بسر ببرد

    • درود به محترم خراسان

      باور کنید مشکل ما تنها پشتونها نیستند! من و دوستم در سفری که از ایران به ترکیه داشتم، با 18 نفر از ازبکها همسفر بودیم، این ازبکها بقدری نامرد و خائن هستند که خدا میداند. من قومی بدتر از ازبک تا حالا ندیدم. من بارها و بارها با ازبکها همسفر شدم و حتی از دوستانم شنیدم و همچنان تاریخ سی ساله افغانستان هم این را ثابت نمود که ازبکها کثیف ترین مردمان در افغانستان هستند. حداقل پشتونها نامرد نیستند.

      دوست عزیز، من تا حدودی با شما موافق هستم. در افغانستان عدالت و برابری وجود ندارد. به نظر من نام افغانستان تحمیلی است و اینجانب با نام خراسان بیشتر موافق هستم تا افغانستان.

  • فهیم خان

    لعنت بر درغگو و لعنت بر کسی که مردی دوستم را در مقابل مسعود جنایتکار فراموش کند.

    من دیگر برای شما هیچ نمیگویم ولی همینقدر میگویم که دوستم و یارانش اگر نامرد میبودند وقتی مسعود جنایتکار مانند یک خفاش از دست چهار طالب به کولاب و بعداً به مزار گریخت دوستم برایش جاه نمیداد و او را مانند یک بز کثیف لت وکوب میکرد.

    • تنویر خان

      چرا اینقدر عصبانی استید؟ چون ازبک هستین؟ من کاری با مسعود ندارم و تجربه شخصی خودم و دیگران را گفتم. من راجع به سیاست اظهار نظر نکردم. اما حالا چون شما مرا مجبور ساختی میخواهم بگویم که مسعود را با دوستم جنایتکار مقایسه نکن. مسعود لااقل نام نیکی در بین کشورهای دیگر دارد، اما دوستم را همه به عنوان جنایتکار میشناسند. ایشان مانند افرادش وحشی و بی خواهر و مادر است.

      من از ازبک نفرت دارم و ازبکها را بعنوان انسان نمیشناسم. ازبک = نامرد، بی وجدان.

      من و هیچکس دیگر ازبک مرد ندیده است. همه ازبکها نامرد و خیانتکار استند. اگر نمیدیدم هرگز چنین اظهار نظر نمیکردم.

  • مسعود بزرگ بود که د ستی شما اوغنها خود فروخته راه
    کوتاه کرد بوده به امین خاطر رهبر ماراه توهین می کنند ؟

  • قتل عام مردم هزاره ومعضلهء کوچیها درین ساحه

    تاریخ افغانستان از واقعیت های ظالمانه مشبوع است - زمامدار در جامعه قبیلوی مظهر وخلیفه دین و روحانی مجری احکام � تلقین گروتفسیر کننده دین است تا ریخ قبیلوی گنجا یش نو پذیر ی را ندارد ومعبد کهنه ها و مدفن نو ها است. بایاد آوری این رویدادهای تلخ تاریخ به این نتیجه روشن میتوان دست یافت که بدون تأمین برابری حقوق سیاسی میان گروههای قومی واقلیتها ی ملی ومذهبی افغانستان جامعه ء بلادیده ما از ستم اجتماعی ونابرابری ملی نجات ورهایی نمی یابند فرآیند رشد مستقل ملی ووحدت ملی کشور کثیرا لملة ما کند و رنجهای مردم ما دراز تر میشود. - رویدادهای چنددهه اخیر بوضوح کامل آشکار ساخت که سلاطین، شاهان وامیران به مقصد جاودانه ساختن تاج وتخت و قدرت برای خاندان خود ها و برای بهره کشی ازتوده های مردم کشور، فرزندان وطن را در جهل وتاریکی قرون وسطایی نگه میداشتند.

    طوریکه امیر عبدالرحمن بیش از شصت ودو فیصدنفوس مردم هزاره را قتل عام کرد و عده کثیری خانواده های مردم هزاره را از مناطق هزاره نشین ولایات ارزگان � زابل - قندهارو هیلمنداز زاد گاه وسرزمین آبائی شان مجبور به کوچ اجباری نمودند. بدون شک امیر عبدالرحمان سیاه ترین چهره و جابر ترین فرد در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان است.او برای تثبیت و استحکام قدرت خویش بیشترین کشتار و بد ترین جنایات را مرتکب گردید. 62فیصد جامعه هزاره به دست او قتل عام گردید. هزاره جات با تمام منابع اقتصادی، انسانی و فرهنگی آن نابود و تاراج شد و بیشترین ساحات و زمینهای های حا صل خیز آن توسط لشکر امیر پس از نابودی و فرار ساکنان آن برای همیشه غصب شد. � نسل کشی و بدرفتاری عبدالرحمن خان در مقابل مردم زحمتکش هزاره و آواره ساختن آنها از محل بود و باش شان و مباح ساختن تصاحب دارايی منقول شان بنام غنيمت و توزيع زمين مزروعی وعلفچر آنها به فاتحين، گناه نابخشودنی و خصومت نژادی است و چگونه اين زيان به بازمانده گان آن مردم جبران می گردد ؟! چنانچه که اکنون هم تنازعات و اختلافات برسر همان علفچرها که پيامد عملکردهای زمامداران پيشين است وجود دارد. جنون و جنایت عبدالرحمان تا آن حد بوده که از سر انسان کله منار بسازد.در کتاب" کله منار ها در افغانستان" موارد متعدد از کشتار و کله منار های که توسط امیر عبدالرحمان بنا شده ذکر گردیده است ولی عبدالرحمان در خاطراتش فقط به یکی از آنها اعتراف نموده است.در جنگهای هزاره جات "از طرف دشمن سه هزار نفر درمیدان جنگ کشته شد...من حکم دادم منار از سر های مقتولین دشمن سا زند تا بقیه خائف شوند."(تاج التواریخ ص 39)

    در زمان نادر خان نا رضایتی ها بالا میگرفت و اژدهای خون آشام خانواده نادری سردار محمد هاشم صدر اعظم هر روز سرهای مبارزین ضد استبداد ووطنپرستان و بخصوص مبارزین مردم هزاره رااز تنها ی شریف شان جدا میکرد و بازار چوب زدن ها � قین وفانه ها � روغن داغ کردن ها- واسکت بریدن ها- ناخن کشیدن ها � چانواری کردن ها و به دار آویختن ها کاملآ گرم بود. درین بازار خونین - فقط تاجران خون و جواسیس نفع سرشاری بدست می آورد وبه مقام وجا ه و جلال دست می یافتند.براساس مشوره انگلیس ها خانواده ء نادر خان مثل دیوانه کور شمشیر بدست برجان روشنفکران انقلابی افتاد و تا توانست کشت.وبسیاری را توسط زهر مسمو م میکر د واز بین می برد و کشور را به گورستان بزرگ تبدیل کرده بود..

    ماه ثور سال 1358 �ش. عبدالله امین رئیس تنظیمیه شمال دولت وقت در هنگام قیام مردم هزاره برضد دولت وقت در دره صوف - با میان و تاله وبرفک گفته بود که سر مردم هزاره از من ومال وناموسش از شما سپاهیان دولتی است بر اساس همین شعار خا ینانه و ضد بشری صد ها تن از قیام کننده گان ومردم ملکی بی گناه در ولسوالی دره صوف ولایت سمنگان � در ولسوالی تاله وبرفگ ولایت بغلان وهم چنان در مرکز ولایت بامیان بطور جمعی قتل عام گردیند. و مطابق همین شعار کشتار جمعی که در ین مناطق انجام شد هر گز فراموش مردم هزاره نمیگردد. این همان اعلان امیر عبدالرحمن خان که تقریبآ یک قرن پیش در باره مردم هزاره کرده بود که توسط عبدالله امین تکرار گردید

  • بتاریخ هفدهم ماه اسد سال 1377 �ش. اشغال شهر مزارشریف بوسیله گروه متحجر طالبان بقول شاهدان عینی تهاجم طالبی بیش از هزاران تن از افراد ملکی مردم هزاره اعم از اطفال � زنان وپیر مردان ساکن در مناطق هزاره نشین این شهر بطور وحشیانه وغیر انسانی و بی رحمانه قتل عام گردیدند. وصد ها خانواده مردم هزاره ای شهر مزارشریف که از خطر تیغ جلادان طالبی نجات یافته بودند مجبور به ترک اجباری خانه و کا شانه خود ها شدند. در مورد شهدای این قتل عام دو احصائیه به نشر رسیده است که ارقام شهداء این کشتار جمعی در حدود پنچ الی هجده هزاره نفر به رسانه های جمعی قسمآ انعکاس یافته است.

    �سال های 77 13 و 1378 شمسی در هنگام دست بدست شدن شهر بامیان وحومه آن میان نیروهای متجاوز طالبان ونیروهای مقاومت مردم هزاره زیررهبری حزب وحدت اسلامی افغانستان � تفنگداران طالبی هر بار صد ها تن افراد ملکی وبیگناه مردم بامیان اعم از اطفال � زنان وپیر مردان را بصورت دسته جمعی به قتل رسانیدند.که این قتل عام از کشتار جمعی در زمان امیر عبدالرحمن زشت تر و بی رحمانه تر بوده است.

    افغانستان در طول تاریخ خود فجایع، قتل عام ها و جنایت های ضد بشری زیادی را شاهد بوده است و تنها در سه دهه اخیر این کشور قتل عام های هرات، یکاولنگ، مزار، بامیان و به آتش کشیده شدن خانه ها و تاکستان های شمالی و... بوقوع پیوسته است اما هیچ یکی از این فجایع آن سنگینی و گستردگی که در قتل عام وزمین سوخته ء یکاولنگ دیده می شود، ندارند.

    بیش از شش سال قبل در آن شب و روزی در آن دورانی که گرگان بين المللی سرنوشت ميهن و ملت ما را به کفتار منطقه سپرده بودند، در چنان اوضاع و احوال، طالبان ترور و تعصب و مناديان جهل و جنايت سر بر داشتند تا در جان پا برهنه ترين و فقير ترين و شکم گرسنه ترين مردم کشور افتيده و عطش انتقام خويش را با خون آن بی گناهان فرو نشانند. در آن روز کلاغان لاشخوار طالبی از گردنه ها بلند شده و همراه با باران گلوله و رعد ويرانی و طنين طبل جنگ از مرگ و تباهی و نسل کشی و زمين سوزی خبر دادند. شايد خواننده اي بگويد كه تاريخ معاصر افغانستان، حوادث خونينی را در سينۀ خود ثبت نموده است ولی آنچه آن روز در يکاولنگ و بر يكاولنگيان گذشت چيزی بود که زبان قلم از تصويرش عاجز است. در آن روز، اجساد کشته شدگان را يخ زده بود و مرده ها به اشکال مختلفی خشک شده بودند. راست کردن دست و پای کشته گان کار آسانی نبود. از شدت رگبار در دهان برخی از اين کشته شدگان دندانی نمانده بود و در اثنای انتقال دادن به گورستان از زخمهای برخی ديگر سرگلوله ها به زمين می ريخت. جنازه‌ها برای نه شبانه روز تمام بدون دفن ماندند. هر باری که مي‌ آمديم تا آنها را دفن نمایند می ديديدند که سردی طاقت فرسای زمستان از يک طرف و نداشتن و سايل حمل و نقل از طرف ديگر مانع دفن آنها می گرديد..يکاولنگ يکبار ديگر ويران گشت و فرزندانش در شطی از خون غلطيدند، فرياد بينوايان بيگناه آن همراه با بوی خون و باروت به هم آميخت و در هوا پيچيد و خون سرخ بر روی برف سفيد تابلوی هولناکی از حکايت ستمديدگانی را ترسيم نمود که از قرنها بدينسو از تبعيض و تعصب مضاعف رنج می برند. دشمنان افغانستان توانستند يکاولنگ را ويران و جغرافیايش را به زمين سوخته مبدل نمايند ولی نتوانستند هويت پايدارش را از هستی ساقط سازند. اگر خواسته باشيم غمنامۀ یکاولنگ را در قالبی موجز بيان نمائيم بهتر از اين نمی يابيم که تقريری کهن را به عاريت گرفته و بگوئيم که طالبان �آمدند و كندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند�. امروز مؤسسات بدنام حقوق بشر از صوفی گرديزی و ملا ستار و ملا لنگ و حاجی معاون و ديگر مسئولان آن فاجعهء هراس انگيز که فرزندان بی دفاع و بی سلاح يکاولنگ را قتل عام نموده، خانه ها و مغازه های شان را به آتش کشيده و حيوانات شان را چپاول نمودند اسمی بر زبان نياورده ولی بر عکس نام مدافعان نامدار يکاولنگ را که در سخت ترين شرايط از مردم مظلوم شان دفاع نمودند، در لست ناقضان حقوق بشر ثبت می نمايند

  • وقتي گروه طالبان ظهور کردند، احمدشاه مسعود هرچند آگاه بود که اين گروه وابسته به پاکستان است، و آن کشور مي خواهد حزب اسلامي حکمتيار را توسط آنها تعويض نمايد کمک به آنها را در برابر گلبدين حکمتيار ترجيح داد که در اثر همين کمک هاي نظامي ومالي، طالبان به سرعت از سپين بولدک تا حومه‌ي شهر کابل رسيدند و روي همين باور بود که خود با دو محافظ در ميدان شهر در داخل قرارگاه طالبان رفت و پيشنهادات آنها را در باب تأمين صلح و تطبيق قوانين شرعي پذيرفت

    به نقل از کتاب احمد شاه مسعود شهيد راه صلح و آزادي، صفحات ۳۹-۱۰۰، به کوشش: مجيب الرحمن رحيمي، از انتشارات بنياد شهيد مسعود، چاپ ۱۳۸۲

    • تنویر خان و خراسان

      لعنت بر دوستم و احمدشاه مسعود و بقیه جنایتکاران جهادی. لعنت بر کسانی که از این جانیان دفاع میکنند. افغانستان را این جنایتکاران به خاک و خون کشیدند. مرگ بر همه ملایان و جهادیان جنایتکار وحشی}

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس