پشتونها در آستانه زوال
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان کشوریست که رهبریت سیاسی و قدرت حکومت داری آن از زمان احمدشاه درانی به بعد منحصر به یک قوم خاص (پشتونها) بوده و همواره این قوم با استفاده از فرصتهای بدست آمده حکم روایی شان را بالای سایر اقوام ساکن در این کشور تحمیل کرده است، و برای تداوم حکم روایی شان از ایجاد فرصتهای مضاعف دریغ نورزیده اند. ولو با هر شرایط کرسی رهبری افغانستان در انحصار این قوم بوده و همواره از آن با طرق مختلف به دفاع پرداخته است. کرسی رهبریت افغانستان در بین قبیلههای پشتون تبار چون (احمدزایها و بارکزائیها) در گردش بوده و برای گرفتن آن خصومتهای فاحش ثبت تاریخ گردیده است. با تورق تاریخ به این نتیجه میرسیم که با وجود اختلافات که در داخل رهبریت کشور موجود بوده، اما هیچ قبیلهی نتوانسته این کرسی را بیش از چند صباحی از کف شان بربایند. این شاید به جسوری و شجاعت این قبیله در کشمکشهای فزیکی و سیاستهای روانی شان برگردد، چنانچه تاریخ از عمل کرد غیر انسانی شاه زمان در برابر شهزاده همایون و عکس العمل باالمثل شاه محمود با شاه زمان، ما را واقف میسازد، و مهر تائید بر عدم وجود عاطفه و موجودیت رفتار ناجوان مردانه را در خانواده رهبریت سیاسی کشور میکوبد. این رفتار وحشتناک میتواند روان مخالفین سیاسی را به شدت هرچه بیشتر تحت تأثیر قرار بدهد، و باعث از بین رفتن و تضعیف حس مخالفت شان گردد.
پشتونها با حذف دیگر اقوام از لیست رهبریت کشور توانسته است تا امروز به حیث مقتدر ترین تبار در سطح رهبری کشور باقی بماند، و سابقه شان در جلوس بالای کرسی رهبریت سیاسی کشور شاید مانع بزرگ باشد برای ترک این جزیره رویائی!. در مطلب در سایت کابل پرس? به نقل از خانم فهیمه وکیل اسبق پارلمان نوشته شده است که: " افغانستان تاکنون به پختگی نرسیده که مردم آن تمام اقوام را یک ملت بدانند، ویا بالای هم اعتماد داشته باشند تا بتوانند برکاندید غیرپشتون رای بدهد. وپشتونها چوکی ریاست جمهوری را ناموس خودفکرمی کنند. بعید است که یک شهروند تاجیک ، هزاره ویا اقوام دیگرافغانستان چوکی ریاست جمهوری را لمس کنند چه رسد برانکه حاکم آن شوند".
اگر گفتههای این خانم درست باشد و چوکی ریاست جمهوری به مثابه ناموس پشتونها به حساب بیاید، پس حالا با تعدد کاندیدا توری پشتون تباران مواجه هستیم و این خود قدم بلندی است برای بیناموس شدن این قوم.
نامزدان که از فلتر اولیه کمیسیون برگزاری انتخابات گذر کرده است نه تن شان پشتون تبار هستند، و یکی هم از پدر پشتون و از مادر تاجیک، که آن هم از نظر تبار پشتون به حساب میآید، اما این پشتون کسی است که پشت به، پشتون بودن خود کرده و مدتها در کنار احمدشاه مسعود رزمیده است، و سابقه فعالیت در حزب جمعیت اسلامی را دارا است. و حالا هم از محبوبیت خاص در بین تاجیکان برخوردار است. پس از نظر ایده و فعالیت او یک پشتون نه؛ بلکه یک تاجیک بشمار میرود. اما آنچه مهم است، نه تن است، که هم طائیفه شان پشتون است و هم سابقه فعالیت در بین پشتونها را دارا است. این نه تن کسانی اند که برای حراست و دفاع از ناموس شان(کرسی ریاست جمهوری) بین هم به رقابت پرداخته اند. اما اگر کمی دقیق شویم در میابیم که این هیاهوی برای هیچ است، و هیچ کدام از این نه تن چانسی بالای برای پیروزی ندارند. و این مشترک شدن در رقابتهای انتخاباتی گامی برای بیناموسی(ازکف دادن کرسی ریاست جمهوری) خود شان خواهد بود.چون گل آغا شیرزوی، نادرنعیم، زلمی رسول و محمود کرزی متعلق به قبیله درانی بوده و حوزهی نفوذ رأی هر کدام این افراد همان قبیله شان خواهد بود. این افراد نه جایگاهی در بین اقوام دیگر این کشور دارد که چشم به رأی آنها دوخته باشند و نه هم جایگاهی در بین دیگر طایفههای پشتون تبار دارد که به آن دل خوش کنند. فقط رأی طایفهی درانی را در کف دارد که آن هم با حضور چندین شخص از یک آدرس ضرب صفر خواهد شد. همچنین کسانی چون قطب الدین هلال و عبدالرب رسول سیاف که هم از نظر فزیکی باهم مطابقت دارد، و هم وابسته به یک جریان(اخوان المسلمین) است، که هر کدام به نحوی از شهرت بدی در بین قبایل دیگر برخوردار است و آنچه آنها به آن امید بسته اند رأی طایفهی است که خودشان به آن وابسته میباشد. به همین ترتیب آقایان اشرف غنی احمدزی، عبدالرحیم وردک و هدایت امین ارسلا که به استثنای اشرف غنی احمدزی ساحه نفوذ این کاندیدان هم از قبیله شان فراتر نخواهد رفت. آنچه این افراد را وادار به دفاع مقدس (دفاع از ناموس) کرده است، شاید برای بعضیها باج گیری در جریان کارزار انتخاباتی باشد، و برای بعضی هم شاید به شهرت رسیدن!. ورنه هر کدام نیک میداند که ناموس (چوکی ریاست جمهوری) از کف رفته است.
از طرف دیگر در مناطق نا امن جنوبی به دلایل امنیتی امکان برگزاری انتخابات نخواهد بود و این والا مقامان به صندوقهای خالی دل بسته اند. اگر تا زمان برگزاری انتخابات این کاندیدان در داخل یک دیگر مدغم نشوند، نتایج انتخابات وارونه رقم خواهد خورد، و ما حالا در آستانه بیناموسی(از کف دادن چوکی ریاست) پشتونها قرار داریم، و آنچه ناموس پشتونها است ملعبهی دست یک تاجیک پشتون نما خواهد شد.
پيامها
11 نوامبر 2013, 00:40, توسط بصير
حيف است كه درين باره وقت خودرا ضايع كنيم سراسر بيمعنى
11 نوامبر 2013, 11:39, توسط واقعبین
چه یک تحلیل گر سیاسی با شعوری:))))) فکر میکنم قلم را به پای کدام حیوان بسته اند که نتیجه اش چنین یک مضمونی بوده است. اگر چنین تعبیری از ریاست جمهوری درست باشد، پس این تاجک پشتون تبار در صدد نجات ناموس؟؟؟ شان میباشد که صد ها سال نزد پشتون ها بوده؟
حیف است که یک سایت خبری چنین مزخرفاتی را نشر مینماید.
11 نوامبر 2013, 21:19, توسط Khayl
Che yak Tahlil Gar Lowda Kun..
Janab Mohtaram shuma az kudam Faculty faaregh shuden, albata Faculty Taleem wa Tarbia baashad..
Pashtun Tabar Reyasat Jamhoore ra Naamos Khud name daanand, wa en k az bain 10 kaanded, 9 kaanded Pashtun Tabar ast, een leyaqat wa shayesta saalre aanha ra bayan mekunad, albata naa gufta na maanad k dar aqwaam degar hum afraad motafaker ast.
wa dar aakhir khayal wa khowab k shuma deeda aid, har geez raast na khad shud, majboor asti k inteezar baashe.