انتخابات ریاست جمهوری و لابی های قلم بدست نژادپرستی و تمامیت خواهی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هرهموطن ما ، بادر نظر داشت منافع واعتقادات خود، ومردمی که بدانها تعلق میگیرد، حق دارد که، در انتخابات کنونی باهمه نا رسایی هایی که در آن موجود است، به نفع کاندید موردعلاقۀ خویش وارد عرصۀ انتخابات گردیده ، وبا هر آن چیزی که در توان دارد ازآن کاندید حمایت نماید. ولی توهین به قوم، قبیله، مذهب، نژاد ودیگر ارزشهای انسانی یک فرد ویا گروه، به خاطر موضع گیری های انتخاباتی ایشان، امریست غیرعقلانی ودور از دایرۀ انسانیت که، فاشیستی اندیشان وتمامیت خواهان هیچگاهی بدانها توجهی ندارند.
قلمهایی که در خدمت ترویج اندیشه های برتری جویی قرار گیرند، ونویسندگانی که در جهت دفاع از منیات برتری جویانۀ قوم وقبیلۀ خود عمل نمایند، واصل عادلانه وانسانی زیست باهمی تمامی اقوام وملیت های همزیست درین حدود جغرافیلاوی را فدای تفکرات من برتر این ویا آن قوم ویاملیتی سازند، فاسد ترین ومخرب ترین عوامل نفاق وتعصب درین کشور اند که، اصل عدالت وباهمی زیستن را در نبود حاکمیت های برده ساز قوم وقبیلۀ خود، هر گز پذیرانبوده، ومحرومیت از دسترسی به کرسی های خون آلود استبداد را، بزرگترین جفا بحق خود وملیتی که بدان تعلق دارند تصور مینمایند.
هر باشندۀ این قلمرو جغرافیاوی قبل ازتمامی تعلقات قومی، قبیلوی، نژادی، مذهبی، عقیدتی، منطقوی، وغیره که بدانها منسوب است، باید است بپذیرد که، او انسان است وبحیث انسان وجائیب ومکلفیت هایی را، هم برای خود وهم در قبال دیگر انسانها دارا میباشد.
مشکل اساسی بعضی ازفرهنگیان وسیاسیون جامعۀ ما در گذشته وحال این است که، اصل های تعلق قومی ونژادی را، برای تصاحب حق حاکمیت بر دیگران، مقدمه وپیشدار انسانیت خود ساخته، وعدالت باهمی زیستن را، با ریسمان برتری طلبی ها حلق آویزنموده وانسانیت با حقوق طبیعی انسانها به فراموشی میسپارند.
سیاستگزاران هر قوم وملیتی درین جغرافیا، باز تاب دهندۀ چهرۀ واقعی مردم خود در آئینۀ تاریخ اند. داشتن روحیه ومنیات حاکمیت طلبانۀ حکمران مآبانه، ومحکومیت حق طلبانه را درچگونگی شکل گیری شخصیت، ادا واطوار ایشان به وضوح میتوان مطالعه نمود.
حق تعین سرنوشت تورکان افغانستان ودیگرملیت های همزیست با ایشان درین سرزمین صرفاً متعلق به ارادۀ وخواست خود ایشان است ، وهیچ کسی با هیچ عنوانی حق آنرانداردکه، به ایشان دیکته نموده وبخواهد که، درموضعگیریهای دموکراتیک وسرنوشت ساز جامعۀ ومردم خود، باکی باشند وبا چه کسی نباشند.
خلق تورک سرنوشت خویش را درتعاملات سیاسی متغیرکشور، با انبوهی از هموطنان خود، در دوره های مختلف، نیک آزموده اند، وتمایلات متحدین خویش را هم، دررابطه با درک وتحلیل های مقطعی واقعییت ها ودل بستن به حاکمیت طلبی های بعداز قبیله سالاران ویا حد اقل شریک شدن درخوان نعمت با ایشان نیک میدانند.
زمانیکه حرف های دوستان ومتحدین طبیعی خودرا، دررابطه با درجه بندی های باطل قومی ، براساس نفوس نا شمرده واحصائیه گیری های من در آوردی، به شیوۀ قبیله سالاران دریافت، ومفکورۀ موجودیت حتمی، عناصر تأثیر گزار پشتون، تاجیک وهزاره رادر تکت های انتخاباتی مربوطۀ ایشان که، با حذف درجه بندی شدۀ تورکان افغانستان، بعنوان ملیت درجه چهارتوأم است، عملاً مشاهده مینمایند، انتظاردیگران از مردم وفعالین سیاسی ازبیک وتورکمن چیست؟
آیا منطقاً لازم است که، بنشینندوبا تحویل دادن رأی خود به کاندید مورد نظر ایشان، منتظرلطف آن برادران به اصطلاح بزرگ: اول پشتون، دوم تاجیک وسوم هزارۀ خود باقی بمانند، تا ببینند که ایشان چه سخاوتی را، بعداز پیروزی کاندید مورد نظرخودکه، معاونیت های آن راهم نقداً دربین خود، عادلانه تقسیم نموده اند!!!! ودر آن جایی برای تورکان درجه چهار وجود ندارد، از ته مانده های تقسیم قدرت، چه چیزی برای خلق تورک روا خواهند داشت!
ویا با تکیه برخرد وآگاهی مردم و تجارب تلخ گذشته ها، واقعییت ناگوارموجودیت نارسایی ها ی محافظه کارانه ومنفعت جویانۀ فردی وگروهی متحدین طبیعی خودرا در جنبش حق طلبانه وعدالتخواهانۀ کشور پذیرا، وعملاًدربین همین یازده کاندید تأیید شدۀ ریاست جمهوری که با کمال تأسف تماماً هم ازملیت پشتون اند، همانند برادران تاجیک وهزارۀ خود، جایگاه مناسب خویش را بر اساس پذیرش متقابل غیردرجه بندی شده جستجونموده، جایگاه خلق تورک را ازرده بندی های استعماری ومستقیماً قوم پرستانه نجات بخشند!!
تا سرنوشت رأی انسان تورک کشور، درین مرحلۀ تاریخ، حد اقل در جهت برهم ریزی، مهتری ویا کهتری های قومی ونژادی مورد استفاده قرارگیرد، وراه برای خاک سپاری تابوی ننگین قومپرستی با درجه بندی های، یکم، دوم وسوم الی اخیر هموارترگردد!!!!!!!
مفهوم تبعیض، محرومیت، استثمارواسارت را در سرزمین افغانستان، هیچ گروهی بهتر از تورکان نه درک کرده اند، ونه هم درک کرده میتواند.
برای درک این رنج عظیم تاریخ، فقط در جایگاه تورکان بود، تا دریافت که محرومیت از زبان مادری، از دست دادن خانه وزمین اجدادی، تحقیر نژادی، محرومیت سیاسی، استحالۀ فرهنگی، نابرابری اجتماعی، استثمار اقتصادی، تحریف تاریخ، پا مال سازی ارزشها وهزاران مصیبت دیگر چه مفهومی دارد.
ولی تورکان افغانستان با تمامی محرومیت ها ومشکلاتی که در گذشته وحال با آنها رودررو بودند، هیچگاهی هموطنان خودرا به دشمنی بر نگزیده، وهیچ یکی از اقوام وملیت های ساکن این سرزمین را، بجز از برادری با هیچ عنوان دیگری نپذیرفته اند! مگر ستمگاران وبیداد گران رادر حق خود از هر قومی که بوده ویا باشد دشمن متعدی به حق وحقوق انسانی خود دریافته وبا آن مبارزه نموده وخواهند نمود!
مردمی که ذلت واسارت را ، در گذشته وحال زندگی خویش با تمامی گوشت وپوست خود لمس، و بقای انسانی خویش را در نبرد بی امان تورک ستیزی ها از هر استقامتی ، با خردمندی پاسداری نموده اند، اکنون دیگربه هیچ کسی مجال آنرا نخواهند داد که، پیکر هستی ایشان را به اسارت کشیده، با برادربزرگ شدن به زبان وگوش ایشان مبدل شوند.
بگذار تورکان ودیگر باشندگان کشور راه زندگی خویش را در کوره راه های مملو از فراز وفرود خود با تجربه وتعقل خویش بر گزینند واگر اشتباهی راهم در انتخاب خود مرتکب میشوند، بگذار خود آنها مجری وتجربه کنندۀ این اشتباهات باشند، وبپای خود راه رفتن وتعامل با دیگران را ولوکه اشتباه هم باشد باید خود فرا گیرند، وکسانی که این امررا نمی پذیرند شیادان برتر جو وفاشیستی اندیشی اند که هیچ تفاوتی با دیگر تمامیت طلبان ندارند.
تورکان افغانستان با خدای خود به زبان قرآن وبا مردم خود به زبان پارسی وبا فرزندان خود به زبان تورکی تکلم نموده هیچ گونه دعوای برتری بر هیچ قوم ونژادی را هم ندارند، صرفاً خواهان آن اند که هموطنان ایشان جایگاه انسانی ایشان را در محدودۀ همزیستی مشترک با حق مساوی قبول وآنچه بر خود می پسندند برای برادران تورک خود هم پسند وآنچه راکه بر خود نمی پسندندبرای برادران تورک خود هم نه پسندند!!!.
انتخابات طوریکه از نام آن پیداست یک پروسۀ کاملاً دموکراتیک وآگاهانه است که، هر فرد وگروهی با در نظر داشت نیاز مندی های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی خود بدان مشارکت ورزیده، وتأمین نیازهای امروز وفردای خویش را، درمشارکت بااین ویا آن جمع سیاسی جستجو گر میشود.
در منطق دموکراتیک وانسان سالارانۀ انتخابات، داشتن اختلافات فکری وبرناموی، دربین افراد وگروه های مختلف سیاسی واجتماعی کاملاً یک اصل علمی وقبول شده بوده، ولی کشانیدن این اختلافات بسوب دشمنی ها، وتوهین به یک جمع انسانی،( چه که آن جمع یک جمع سیاسی باشد ویا اتنیکی)، بخاطر موضعگیری های انتخاباتی آن ها، با هرعنوانی که باشد، یک انحراف وگناه نا بخشودنی است که، برملا کنندۀ بی خردی وناشی گری دارندگان اینگونه افکار واندیشه های مریض، از درک علمی وانسانی مسألۀ دموکراتیک انتخابات میباشد.
کسانیکه حرف از دموکراسی ومردم سالاری بمیان میآورند وگاهی هم خودرا در قله های شامخ درک وفهم اندیشه وباوردموکراسی وآزاد اندیشی تصور، ودرمسابقات گزافه گویی های پشت تریبیون هاهم، به هیچ کسی مجال سخن نداده، ولی در عمل هیچگاهی ازمرز دشمنی ها وکینتوزی های مرزبندی شدۀ قومی وقبیلوی، پا فراتر نمیگذارند، انسانهای مریض ومصاب به بیماری مهلک خود برتری بینی های قومی وقبیلوی از نوع محکوم وعقده مندانۀ آن اند که، در اذهان مریض وامتیاز طلبانۀ ایشان، همیشه بخشی از باشندگان این کشوریا بحالت حاکم ویاهم بحالت محکوم، موقعییت دشمن را دارا بوده، وبجزازمنافع قوم وقبیلۀ خود آنها درمقام حاکم ویا شریک حاکم، هیچ چیزی بنام اندیشۀ همزیستی عادلانه جای ندارد.
من به این آقایان میگویم که:
اولاً کلمۀ انتخابات، یک کلمۀ ساده، با مفهوم کاملاً رسا ی سیاسی واجتماعی، درراستای بیان حق گزینش انسانها، درامورات فردی واجتماعی حیات ایشان، در حیات روزمره است، که هیچ جایی برای دیکته کردن واجبار فردی ویا جمعی، درمفهوم آن وجود ندارد.
با تکیه بر چنین یک تعریفی از انتخابات، خلق تورک ودیگر باشندگان کشور، با استناد برخرد جمعی وتاریخی، وتجارب روز مرۀ ماضی وحال خود کاملاً حق دارند که، درین دوره مغشوش انتخاباتی که حداقل فضای تبارزات مستقلانه بوجودآمده، آنچه راکه به خیر وصلاح خود وکشور خود احساس مینمایند، بر گزیده وبا هر یکی از گروه های سیاسی که جایگاه حقوقی وخواسته های مردمی خویش را، در یکجا شدن با آن احساس نمایند، بر گزیده وآزمون اتحاد را از سر بگذرانند.
ثانیاً به صراحت باید است اظهار داشت که برای مردم تورک افغانستان، هیچ یکی از اقوام وملیت های شریف پشتون، تاجیک، هزاره، قزلباش، ایماق، بلوچ، نورستانی، پشه ای، عرب، هندو، سیکهه وغیره که، به عنوان برادران هموطن، وساکنین طبیعی وتاریخی این خانۀ مشترک یعنی افغانستان که، باهم درین جغرافیای سیاسی امرار حیات دارند، حیثیت دشمن از پیش تعین شده را دارا نبوده، وهیچگاهی هم بخود حق نمیدهندکه، یک قوم وملیت را در جمع بخود ویا دیگران دشمن حساب نمایند.
ثالثاً انتخابات یک امر تکراری وگذرا است، ولی تبدیل کردن این موضوع، به خنجر جداسازی وتفرقه میان اقوام وملیت های همزیست درین جغرافیا، خصوصاً اقوام وملیت های محکوم کشور، گناهی است نابخشودنی وخیانتی است به حق تمامی انسانهای همزیست درین کشور.
مفهوم علمی ودمکراتیک انتخابات بمعنی انتخاب دشمنی های بجا مانده از استبداد وبیداد گری های تاریخی در یک اجتماع، وپناه بردن در زیرچترمدعیان استبداد های جدید قومی وقبیلوی اندیش نیست، بلکه جستجوی راههای حل عادلانۀ علمی وعملی به معضلۀ استبداد(اغم از ملی وطبقاتی) وفراهم آوری زمینه های عملی همزیستی تمام باشندگان یک سرزمین، به دور از تمامی اشکال بیداد گریها واحترام به تمامی داشته مادی ومعنوی همدیگر است.
در فرهنگ علمی ودموکراتیک انتخابات، هیچ جایی به دشمنی های عظمت طلبانه وخویش برتربینانۀ، قومی وقبیلوی که خود محصول مستقیم اندیشه ها وتفکرات برتری جویانۀ قومی ونژادی در یک اجتماع است وجود ندارد، ومعنی انتخابات بمعنی انتخاب دشمنی ها نه ! بلکه جستجوی متحدانۀ راه محو دشمنی ها، با پیش کش نمودن راه های حل علمی ودموکراتیک نابرابری ها وستمگری ها در کشور است، که بدبختانه هنوزهم دایرۀ ذهن بعضی عظمت طلبان ناکام درتاریخ، در رابطه بافهم این موضوع کوتاهی میکند تا حدی که بعضی از فاشیستی اندیشان آریایی پرست، پا را از دایرۀ هر نوع نزاکت واحترام انسان به انسان فراتر نهاده، با استعمال کلمۀ بازاری(کله خام) عقده کشایی نموده اند که، برای خلق تورک، یکجا بادیگرانسانهای پاک اندیش کشور، باهمه احترامی که به انسان وانسانیت قایل اند، وهیچ انسانی را سزاوار توهین بر اساس نسل ونسب، نژاد و ملیت آن ها نمیدانند، سخت تأسف بار وگویای این امر است که این گونه نویسندگان هنوز هم از معنی واقعی انسان وانسانیت بی خبر اند وبا خوی بردگی که در ضمیر خود دارند، میخواهند که، آزادی واختیار انتخاب دیگر انسانهارا به تبعیت ازافکار واندیشه های پلید فرا فاشیستی خود مهندسی، ودرعدم موفقیت، درمقام دشمنی تا آن حدی که در توان دارند، با دیگران قرار گیرند.
وقتیکه با این جمله ها، در نوشتۀ یکی از دلالان پروپا قرص انترناسیونالیسم پرولتری دیروز وآموزگار انیستیتوت علوم اجتماعی حزب دموکراتیک خلق، وپان ایرانیست دوآتشۀ امروزی، که تگدی عافیت آخر حیات خودرا در لندن جسته، در یکی از دشنام نامه های سراپا عقده وتوهینش دیدم، به سختی متعجب شدم ، واز نفرینی که فاشیسم وبرتری طلبی در اذهان بیماران خود ببار میآورد بخود لرزیدم : این آقا فاشیست ناکام ما مینویسد:
آ یا با کله خام می توان سیاست پخته نمود؟(
از قدیم گفته اند که با کله خام نمی توان فکر پخته ریخت. این را برخی ها توهین تصور می کنند ولی این یک واقعیت تلخ است که ما شاهد آن در زندگی روزمره هستیم. انکار از آن و یا نادیده گرفتن آن بمعنی تداوم و تکرار بدبختی هاست، طوریکه ما سالهاست شاهد آن هستیم. بسیاری ساده لوح های سیاسی تصور می کنند که در سیاست بسیار زیرک و پخته شده اند و حتا دست پروردگان استعمار غرب را هم می توانند فریب بدهند مرا افتخار ی شمارند و یا بودن در کنار آنها.)
بعداً هم دربرابر یک تبصرۀ که، یکی از خوانندگان آن نوشته در فیسبوک، نموده واورا، بخاطر توهین به یک ملیت ملامت مؤدبانه میکند،آن قوم پرست هرزه مینویسدکه: او اصلاً پشیمان نیست، بگذار این ها در آینده جرآت چنین اشتباه را نکنند!!!
بدا بحالت ای گمشدۀ کوی برتری جویی وخویش بر تر بینی، که هنوز هم دعوای انسان بودن را داری، وافکار پلیدت آگنده از کثافات برتری جویی ونژاد پرستی تا این حد متعفن آن است!!!
یادی از یک خاطرۀ جاویدان!
این نوشته ها ی دور از نزاکت وادب، وتیغ بران دوستی های تاریخی اقوام وملیت های هم زنجیرافغانستان مرا بیاد یک خاطرۀ تاریخی از شوخی بی مزه واحمقانۀ یک وکیل پارلمان بنام اسماعیل مایاردریکی از دوره های پارلمانی کشور می اندازد که در آن شاد روان ابوالخیر خان خیری سمت وکالت مردم میمنه را دارند، ودرجریان یکی از جلسات پارلمان، ایشان بیانیۀ خودرا به زبان ازبیکی پیش کش نموده، ودر میان بهت وتعجب دیگران، که هیچ چیزی از گفته های ایشان را نمی فهمند، به سخنرانی خود تا اخیر ادامه داده ودر خاتمه به زبان پارسی دری میگویند که، این کار را بخاطر جلب توجه اعضای پارلمان به محرومیت ومظلومیت خلق تورک که با وجود سهیم بودن در کلیه امور تولیدی وخدماتی طاقت فرسا وداشتن فرهنگ غنی در پویۀ تاریخ از زبان مادری محروم ودر امور دولتی از داشتن حد قل حقوق محروم اند، انجام دادند، تا توجه انسانهای عدالت خواه را بر بر بی رحمی های جاری بر حق بردران تورک شما معطوف دارم.!!!!!
درینجا آقای مایاربه نمایندگی از چند وکیل دیگر، با تمسخر میگوید که: عجب است! اکنون این کله خام ها هم دعوای حق وحقوق میکنند!!!
بعد هم با لحن تند تری علاوه مینماید که: خیری قل! برای تو وچند کله خام دیگر، همین حقی هم که حالا در پارلمان با ما یکجا نشسته اید، خیلی زیاد است، والی جای شما کله خام ها در کشور افغانستان معلومدار است!!!! واین کشور افغانستان است نه ازبکستان!
شاد روان خیری بزرگوار،که منتظر این چنین بر خورد های دور از ادب وحرمت انسانی به هیچ وجه در داخل مرجع قانون گذاری کشور، از جانب هم وطنان خود نبود، با صبر وتأنی اجازۀ صحبت اخذ نموده، خطاب به گویندۀ فحاشی های فوق الذکر میگویند:
جناب وکیل صاحب مایار!
فرزندان محمود، سنجر، جلال الدین منکبرتی، سلطان حسین بایقرا، ابوعلی شیر نوایی، ابو ریحان البیرونی، ابونصر فارابی، شمس تبریزی، ظهیرالدین بابر وهزاران انسان دوران سازی که سالیان درازی را بر اقالیم بزرگی از آسیا، افریقا واروپا منجمله این کشوری که امروز بنام افغانستان یاد میشود، فرمانروایی سیاسی وفرهنگی داشتند وعلم برداران اسلام ومعرفت اسلامی در جهان بودند، سزاوار اند، که از زبان انسان بی خبر ومتکبری چون شما که، نه از اسلام واقفید ونه هم از انسانیت، این چنین دشنام هارا متحمل شوند.
ولی من میگویم که اگر سواد داری به تاریخ مراجعه کن، واگر وجدان داری حقایق را بی هیچ تحریفی از نظر بگذران! خواهی دید که چه کسی کله خام است!!!!!!!
همین امروز هم مغز متفکر ازبیک وتورکمن ازهمین پشم گوسفندی که تو کله پخته پای تاوه ، غژدی ودر نهایت نمد میسازی قالینی را که با این همه زیبایی ونقش ونگار درزیر پایت همواراست( اشاره به قالین بزرگی که در صحن شورا هموار بود) ایجاد گری میکند، ظروفی را که نان میخوری( قاشق، قاب، بشقاب، غوری، چاقو.....) وجایی را که در آن استراحت مینمایی( توشک، بالشت، قالین، اتاق.....) وغذا هایی که با اشتها میل مینمایی( قورمه، قابلی، منتو، آش ، سمبوسه....) مال همین مردم با تفکر وصبوری است که، هنوز هم انتظار عدالت را درین کشور دارند، واز بخت واژگون با تو همسفر این کاروانیم. روح خیری بزرگوار شاد وقرین رحمت حق باد!!
خندۀ بلند اکثریت حاضران مجلس آن روز نمایندگان پارلمان که، دشنام دهنده را از کوره بدر برد وبا عالمی از خشم مجلس را ترک گفت!!!!!!
من هم به نویسندۀ دشنام نامۀ فوق الذکر که از بردن نامش هم عارم میآید میگویم که:
ای غافل! تو کور خواندی واین آرزوی تو که از آن بوی کثیف برتری طلبی ونژاد پرستی بمشام میرسد، دیگر جایی در تاریخ معاصر بشریت ندارد.
اگر میخواهی حقیقت را باز تاب دهی ، با تحلیل مشخص از اوضاع مشخص وارد بحث شو، وفاجعۀ نفاق را با تمامی ابعاد آن، در بین مردم افغانستان بصورت کل، وخلق های محکوم کشور، بصورت خاص مورد ارزیابی قرارده، وبا چشم یک انسان، نه یک برتری طلب ونژاد پرست، حقایق تمامی دوره های تاریخ سرزمینت را مورد مطالعه قرار بده، وشرکای حاکمیت را در تمامی دوره هااز نظر بگذران، از کنفرانس اول بن ومعاملۀ سرنوشت کشور با چهار وزارتخانۀ کلیدی چند ماهه راهم از یاد مبر، لویه جرگه بازی ها ونقشی را که عده ای، درجهت شکل دهی این نظام ریاستی متمرکزوتوتالیتارامروزی انجام داده وحامد کرزی را بکرسی چهارده سالۀ ریاست جمهوری منصوب ساختند، وهر طرحی را که در جهت ایجاد یک نظام عادلانۀ سیاسی از پارلمانی تا فدرالی از جانب پیش کسوتان جامعۀ تور ک ودیگر انسانهای آگاه جامعه، صورت گرفت مورد تحریم دسته جمعی قرارداده ، وخاضعانه در خدمت اربابان قبیله سالاری قرار گرفتند، چه کسانی بودند! خوب بیاد دار، اگراز قرار گرفتن جنرال دوستم در کنار اشرف غنی احمد زی حرفی داری، از قرار گرفتن محترم داکتر عبدالله در کنار قصاب شهر کابل انجنیر خانمحمد نمایندۀ با اعتبار گلبدین حکمتیار هم به عنوان معاون اول او یک چیزی بگو!
ودر نهایت هم اگر اندکی مسئولیت وجدانی را در برابر مردم ستمدیدۀ افغانستان احساس میکنی، آن تیم انتخاباتی را که دربین این یازده تیم از دیگران بهتر باشد ، باشمردن برتری ها وفضایل آن به مردم ما معرفی کن وبگو که برتری های آنها در کجا ودر چیست!!!
اگر معیار قوم وقبیله باشد، وعدالت در آن مفقود، برای یک ازبیک، هزاره، تورکمن، تاجیک، پشتون، بلوچ، نورستانی، پشه ای، قزلباش، ایماق، پامیری، قرغیز، قزاق، هندو، سیکه وغیره چه فرقی دارد که، این ستمگر واسیر کننده از کدام قوم وقبیله باشد، وچه کسی بر چه کسی حکمروایی وباداری نماید!!!
اگر قبول داری که در یک جامعۀ انسانی، هیچ انسانی حق اسیر سازی انسانهای دیگر را با هیچ معیار وقانون ظالمانۀ ندارد، پس بگذار که، مردم ما امر انتخاب آگاهانه وبوجود آوردن فضا های ائتلاف های سازنده را در کنار هم فرا گیرند واز دشمن سازی ودشمن تراشی های قومی وقبیلوی که محصول استعمار، استبدادو منش های قبیلوی درین کشور است، بدور باش، وبه هموطن تورک خود حق بده که همانند توتاجیک وآن پشتون وبرادرهزاره خود برای خود همراه راه در امر تعین سرنوشت کشور انتخاب وبه پیش رود، تا امرهمزیستی انسان با نسان را، همانند آنکه تا اکنون فدای منش های قومی وقبیلوی بر تری جویانه گردیده است، بیشتر ازین قربانی افکار واندیشه های قوم پرستانه ونژاد پرستانه نه نماید.
کسانیکه که صدای مظلومیت اسیران وحق باختگان جامعۀ مارا با هر ترفندی خواهان خفه ساختن باشند، انسانهای رزل وکثیفی اند که ، از فهم مفهوم واقعی انسانی زیستن انسانها عاجز، ومفهوم همزیستی را، در پیاده ساختن نظام بردگی به نفع قوم وقبیلۀ خود خلاصه مینمایند.
درین سرزمین هیچ انسانی، دیگر برادری را در نبود برابری قبول کرده نمیتواند، واین هم بی ارزش است که حکومت کنندۀ انحصار گرچه کسی ، از کدام قوم وقبیله باشد! ما باید به فکر نابود سازی مفکوره های فاسد برده سازی وانحصار، از جانب همه بر علیه همه باشیم ، تا بتوانیم در کشور خود، بدور ازافکار واندیشه های اسارت آور، در کنار هم امکانات امرار حیات را کمایی ودموکراسی را در عمل از آن مردم خود سازیم.
تاریخ هستی خلقهای ازبیک وتورکمن درین سرزمین با مشق محرومیت وتحقیر نگارش یافته، وجایگاه گمشدۀ انسانی ایشان در جمع باشندگان این جغرافیا، بزرگترین متاع وارزش مورد نیاز ایشان در گذشته وحال تاریخ است که، بی رحمانه وقساوت تمام از آنها سلب گردیده است.
قلم هارا از تبدیل شدن به شمشیر های زهر آگین بذل نفاق وبرتری جویی واندیشه های انسانی را از فرو رفتن به لجنزار های اسیر سازی انسان توسط انسان ، با هر عنوانی که باشد باز دارید وبگذارید که،مردم افغانستان هم، همانند دیگر باشندگان متمدن این کرۀ خاکی، با تمامی تنوع قومی ونژادی که طبیعتاً درخود دارند، حق انتخاب کردن وانتخاب شدن را، دریک فضای دموکراتیک وعادلانۀ غیر دیکته شده، با اصل پذیرش آگاهانه وخردمندانۀ همه از جانب همه، به آگاهی وفهم همگانی تعین سرنوشت انسانی خویش تبدیل نمایند، واین سرزمین را بمثابۀ خانۀ مشترک تمامی اقوام وملیت های هم سرنوشت درین کشور، عملاً قبول و با ارجگزاری به زبانهایی که گروه های مختلف مردمی بدانها تکلم مینمایند، ادیان ومذاهبی که باور دارند، ومناطقی که در آنها امرار حیات دارند، قوانین عادلانه وغیر برتری جویانۀ زندگی باهمی را بدست آورند.
قسمیکه هیچ هموطن من وتو، درین جغرافیای ذلت ومصیبتهای تاریخی، بیشتر ازین خویشتن را بر تر ویا فرو تر از همدیگر احساس نه نموده ودر خانۀ آبایی واجدادی خویش مورد تبعیض وشکنجۀ غیر انسانی واقع نشود.
پيامها
18 فبروری 2014, 01:09, توسط فا ر و ق سر و ر ی
د ا نشمند عز یز میمنگی صا حب سلا م تقد یم شما
با احتر ا م فر ا و ا ن به نظر یا ت شما عر ض کنم که و ا ر خطا یی من و تو ار ین نیست که خو د ت کجا میر و ی و من کجا اصل هد ف د ر ین جا ست که مقصد اصلی بهم اند ا ز ی ملت ها به همد یگر بر ای بد ست آ و ر د ن مقصد یک قشر خا ین است اگر د ر ین اتحا د ها چیز ی به خو د ت میر سید که ضرر من متصو ر نبو د یقین د ا شته با شید که همه آ ر ا م می نشستند تا بر ا د ر ا ن رنجد ید ه ی ما چیز ی به د ست آ ر ند .
من خو ب به یا د د ا رم ( یک اند ا زه و اضحتر صحبت کنیم ) ز ما نی که جنا ب د و ستم با گلبد ین یکجا شد بلا و فقه کا بل بمبا ر د ما ن میشد و نتیجه ی این اتحاد به جز مر گ و و یر ا نی و خو ن دست ا و ر د د یگر ی نبو د . مر د م از ا ن ر و ز می تر سند که به و ا سطه ی قلم مبا ر ک شما و ز و ر دو ستم باز هما ن ر و ز ها ی سیاه که بد و ن شک د ر پلا ن اشر ف غنی گنجا نیده شد ه بر سر مر د م نیا ید ا ن و قت د ر صو ر ت غلبه اند یشه ی طا لبی جنا ب د و ستم چو ن ز ما ن طا لب فر ا ر ر ا بر قر ا ر تر جیح د ا ده ملت مظلو م ر ا تنها خو ا هد گذ ا شت و نو شته های شما نیر کار گر نخو ا هد افتاد که امید این خطر بهم اند ا زی ر ا بهتر ا ز د یگر ان د ر ک نمو ده بر ا ی نظا میان نیز پیا م بفر ستید نشود که جنگ آ ن ها ر ا در مقا بل د و ستا ن تا ر یخی شا ن حما سه حساب کنید
با ا حتر ا م
آنلاین : http://++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++
18 فبروری 2014, 02:43, توسط شمال
بيشكت تورتيقل خان بااين كله خام واين پاسخهاى پخته !
انقدر ازمظلوميت گفتى كه دل هرانسان رابه درداوردى امانگفتى سبب اين مظلوميت كى وچيست؟
مگردر اتحاد با يون رفع مظلوميت ميتوان كرد؟من فكر نميكنم كه شما وتمام فلسفه بافان گلمجمى عاقبت راندانيد،خوب هم ميدانيد اما امر ازبالاست وشماهاناچار تركيه وازبكستان نبايد قهر شود وجيره خواران بى جيره.چيزدگرى كه خدمت تورتيقل ترك عرض شودكه اگربنده
شناخت قبلى بانوشته هايتان نمى داشتم ،فكر ميكردم كه كدام ترك راجع به مشكلاتى درتركيه بحث دارد تا افغانستان چون درافغانستان
قومى بنام ترك نداريم اماازبك تركمن داريم كه شما از كرفتن نام ازبك وتركمن شرم داريند همچنان درگذشته شاهان ادم خور شاعران و
شخصيت هاي بزرگ جهانراترك ميگفتيد كم بود كه حالادوشك بالشت فرش وضرف قاشق پنجه وچندى بعد ماهواره سياره راهم دست اورد
ترك بحساب خواهى اورد مبينى تورتيقل كه نژادپرستى انسان راچنان كور ميكند سوزن طرف مقابل راميبيند اماجوالدوز طرف خودرانى
خدابه راه راست هدايتت كند.
18 فبروری 2014, 10:43
با نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، اشرف غنی احمدزی، نامزد ریاست جمهوری، سابق وزیر مالیه و عضور کابینه اداره انتقالی کشور، به یکی از نامزدان بحثبرانگیز در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مبدل شده است. خلیل رومان، همکار سابق اشرف غنی در شورای وزیران، خاطراتی خود را در باره شخصیت اشرف غنی احمدزی بیان کرده، شخصیت اشرف غنی احمدزی را در متن زیر به بررسی گرفته است.
كركتر، خصلت و برخورد:
اشرف غنی احمدزی خصوصيت نرمي و بي آلايشي را ندارد. با مسايل تخنيكي ارزش زياد مي دهد. به نظريات ديگران وقعي نمي گذارد.
عصبانيت، تندي مزاج و توهين طرف مقابل را خوب عملي مي كند. عقيده خود را با هر نوع زوري مي قبولاند. قدرت كار با ديگران را ندارد. به خصوص اشخاص همكار را خود از جمله دوستان و رفقايش انتخاب نكرده باشد. به برخورد هاي ميكانيكي بدون در نظرداشت شرايط به خصوص علاقمند است. سعي مي كند دست آورد هاي خود را بزرگ جلوه دهد و بر ديگران فخر بفروشد. بار بار وعده مي دهد اما كمتر به اجراي آن مي پردازد.
زماني كه در مجالس كابينه به سوالات مشخص عملي مواجه مي گرديد وعده مي داد كه در مجلس آينده با طرح جامعي حاضر مي شود ليكن كمتر چنين مي شد. سفر هاي خارجي و مسايل عمده ديگر باعث ركود آن مي گرديد. زماني كه بالاي پروژه يي كار مي كرد، از لحاظ تخنيكي خوب سنجيده مي بود و كوچكترين ظرافت ها را با دقت ارزيابي مي كرد. برموفقيت هاي خود مغرور مي بود، خنده قهقه را حتي در جلسات كابينه دريغ نمي كرد، بدون آنكه ديگران او را همراهي مي كردند. پرخاش گري و يك دندگي تا سرحد جنگ و جدال خصلت او بود. در هنگام سبك و سنگين كردن و توزيع تخصيص هاي كمك يك مليارد دالري امريكا به افغانستان در حالي كه زلمي خليلزاد و بعضي امريكاييان ديگر نيز حضور داشتند، بر معين وزارت آب و برق و مخصوصاً معين وزارت معارف چنان تاخت كه از استعمال سخنان ركيك با صداي بلند تا سرحد چيغ زدن اجتناب نكرد. بعدها معين معارف در مجلس كابينه تقاضاي معذرت خواهي كرد و تهديد به استعفا نمود. باري گل آقاشيرزي در پي برخوردهاي لفظي بر سر عدم اجراي تخصيص او را تهديد كرد و كار با پا درمياني آقاي كرزي به پايان رسيد.
دور راندن اجراي تخصيص منسوبان تنقيص شده وزارت دفاع و تظاهرات پي در پي آنان از كار هاي ناكام اوست. اشرف غنی در شناسايي اداره افغانستان موفقيت چندان ندارد. يكي از اقدامات داكتر احمدزي توزيع نادرست و ظالمانه كار و امتيازات دالري به اشخاص گمنامي كه از خارج آورده مي شد، است.
دو معين وزارت ماليه و چند تن كارمند بلندپايه كه با معاشات و امتيازات بلند استخدام شده بودند، بعد از تبديلي وي از پست وزارت، راهي ديار اولي شدند و وطندوستي و مردم دوستي شان به پايان رسيد. حتي اعتراض كنان استعفا دادند و رفتند.
انگيزه قدرت:
انگيزه قدرت خواهي در داكتر اشرف غني احمدزي به صورت واضح مشاهده مي شود. (قدرت طلبی آقای غنی احمدزی حتی به این حد رسید که او حاضر شد جنرال دوستم، کسی را که او در سال 2009 بحیث یک "قاتل شناخته شده" عنوان کرده بود، بحیث نامزد اول خود در انتخابات پیشرو برگیزند)
تجربه و دانش:
اشرف غنی احمدزی از تجربه طولاني كار در افغانستان محروم است. ضريب ها و معيار هاي مشخص بيروني اشرف غنی او را به يكبارگي به مقامات بلند رسانيد. لذا شناخت تجربي از اوضاع دگرگون شده افغانستان در موفقيت او نقش مهمي مي توان داشته باشد. مهمترين چيزي كه موفقيت آينده را تضمين مي كند گزينش همكاران خوب، اهل كار و با تجربه است. تقسيم كار به اهل تجربه و تلقين تعهد به كاميابي در اداره نقش مهم دارد. آقاي احمدزي بر گروه رفقا، دوستان و اعضاي افغان ملت بسنده كرد. عنصر عمده تخصص، ارتقا و انتخاب كادرهاي وطندوست خارج دايره روابط در اشرغ غنی فراموش شده بود.
مزاج و طبيعت:
آقاي داكتر متأسفانه چنانكه اشاره شد، تند مزاج، متعرض، معترض و خشن است، بر علاوه بيماري آزار دهنده مانع او در اجراي كار هاي مشكل است. صحت و برخورداري از سالميت روحي و رواني به شخصيت هاي مطرح تعادل مي بخشد.
شجاعت:
آقاي احمدزي با شجاعت تصميم مي گيرد و عملي مي كند. نقص كار در اين است كه هرگز مشوره نمي كند. گاه اين تصاميم مضر نيز از آب بدر مي شوند.
اعتماد:
آقاي داكتر تا حد زيادي بنابر تندي و خشونت از اين خصيصه برخوردار نيست. در هر حال او همواره در صدد این است تا اعتماد خارجيان، به خصوص دستگاه هاي اثر گذار در ايالات متحده امريكا را جلب كند. اين كه از اعتماد مردم براي انتخابات رياست جمهوري استفاده ابزاري شده و متعاقباً خواسته و نيازمندي هاي معقول آنان فراموش گرديده است، به شدت نگران كننده مي باشد.
ابتكار و ترقي خواهي:
آقاي احمدزي به نوآوري هاي تقليدي و كاپي شده، خودنمايي و تبارز غرور بي جا اهميت مي دهد. او در امور تخصصي و تخنيكي مهارت زياد به خرج مي دهد اما به شدت فاقد كرزماي رهبري هاي بزرگ است.
گوش شنوا:
آقاي داكتر احمدزي هرگز گوش شنواي خويش را به كار نمي اندازد.
18 فبروری 2014, 13:03, توسط احمد بغلانی
اقای سروری اگر پیمان شکنی قوماندان مسعود وربانی نمی بود هیچ وقت چنان وضعی پیش نمی آمد.باند دزد وچپاولگر شورای نظار هر بار که باکمک دیگران به قدرت می رسد خیال می کند که بر امور مسلط شده ودیگر به کسی احتیاج ندارد وهر بار همان اشتباه را تکرار می کند.از پیمان جبل السراج گرفته تا وارد شدن نیروهای مسلح توافق جبل السراج وبعد کنفرانس بن که شورای نظاری های احمق هر سه چوکی به اصطلاح کلیدی را که دیگران را مسخره می کردند به کون خود بستند وهزاره ها واوزبیک های هم پیمان خودرا فراموش کردند وخیال کردند قدرت را قبضه کرده اند.ولی دیدیم ومی ربینیم که دوباره به همان جایی رسیده اند که بیست سال پیش بودند.باگرفتن سه وزارت کلیدی برای خودشان حتی ربانی رهبر شان را نیز از قدرت محروم کردند وبا گرفت چند ملیون دلار وطن را دودستی به آمریکایی ها وناتو تسلیم دادن.این کار شان البته زمانی محاسبه ومجازات وطن فروشی این باند دزد وبدنام بدست شان داده خواهد شد.
بردران تاجیگ باید رویه خودرا در مقابل دیگران اصلاح کند واز انحصار طلبی وتمامیت خواهی های ابلهانه مسعودی دست بردارد.وگرنه باز هم همین آش وهمین کاسه خواهد بود.شما بتید رهبران نادان خود را ملبامت کنید نه اقوام دیگر را.
18 فبروری 2014, 18:20, توسط ذکی
به تاجیک های عزیز،
شما برای گرفتن قدرت تلاش می کنید. حق تان است. اما برای گرفتن قدرت شما نیاز دارید که یک نگاهی به خود و عمل و نگاه خود به اقوام دیگر مخصوصا به ازبک ها، ترکمن ها و هزاره ها بکنید. چرا اینها از شما حمایت نمی کنند و از قدرت گرفتن شما بیزار هستند؟
1. شما خیلی بد زبان هستید. دیگران را تحقیر می کنید، فحش می دهید و هیچ می انگارید اما درعین حال توقع دارید که از شما حمایت کنند.
2. شما نژاد پرست هستید. بیش از حد اریایی گرایی می کنید. بیش از حد ایرانی گرایی می کنید و بر نظریه ای برتری اریایی که استعمار ان را درست کرد بیش از حد تکیه می کنید. وقتی شما این قدر سرسخت اریایی باشید دیگرانی که اریایی نیستند هم حق دارند که از شما بیزار باشند.
3. در گذشته شما اشتباهات بسیار مرتکب شدید. مردم را قتل عام کردید. تمام پوست ها را برای خود دادید. یک دره را بر افغانستان حاکم کردید. بیت المال را برای خود حیف و میل کردی. اما هنوز پیشیمان نیستید و بر موضع گذ شته خود تاکید دارید. به دیگران حق بدهید که برای رهایی از شر تمامیت خواهی و تنگ نظری شما تلاش کنند.
4. شما باید بدانید که یک اقلیت در کنار دیگر اقلیت های افغانستان هستید. در افغانستان همه اقلیت است. تا وقتی که با نرمش و دیگر پذیری و احترام به دیگران در پی به دست اوردن حمایت شان نباشید هرگز و هیچگاه موفقیت نخواهید شد. هم در این انتخابات و هم در انتخابات های دیگر شکست خواهید خورد.
5. تا وقتی که شما به ازبک ها کله خام بگویید و به هزاره ها موشخور بگویید هیچگاه این مردم خود را در کنار شما راحت احساس نمی کند و شما را بز و دادیک یا دادگی خواهند گفت.
18 فبروری 2014, 22:47, توسط شمال
اقاى ذكى!
اگرتاجكهااريايى گرايى ميداشتندامروزجاى يك گلمجم يك تاجك دركنارپدرفاشيزم(غنى احمدزى)قرارميداشت،كيست كه نداندكه ازچندسال بدينسوخليلزاد،جلالى.......درتلاش بدست اوردن يك تاجك دركناراحمدزى بودنداماهيچ تاجكى تااين دم دركنار پدرفاشيزم قرارنگرفت واگر
دراينده هم كدام تاجك دركنار فاشيست هاى چون احمدزى،يون،تاقت،لالى،اتمرو........قرارگيرد .تاجكهااين شهامت رادارندكه وى راخاين
اعلام بدارند، چيزيكه درميان گلمجمهااصلا وجودنداردبرعكس اشخاصى چون تورتيقل ،فاريابى و......درتلاش فلسفه بافى واتهامزنى به
ديگران اند تانقدخودى.شما نوشته بالا رابادقت مروركنيدكين اقا(تورتيقل)زمين وزمان رامتهم بنژادگراى نموده اماازشروع تاپايان بوى گند
نژاد باورى خويشتن رابنمايش گذاشته اند.
18 فبروری 2014, 23:06, توسط ghulam farooq
بزر گتر ین کا میا بی اشر ف غنی امین جنگ و جنجا ل بین شما ا ست.
آنلاین : http://++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++-
19 فبروری 2014, 05:11, توسط ذکی
محترم شمال،
در مورد نوشته ای توردیقل من با شما موافق هستم اما در مورد قرار نگرفتن رهبران تاجیک در کنار اشرف غنی چندان موافق نیستم. رهبران تاجیک، در چند سال گذشته برای خوش خدمتی به خلیل زاد و کرزی و ... تیشه را هم به ریشه خود تاجیک های عزیز و هم به ریشه ای دیگر غیر پشتونها زدند. از جمله همین فهیم خان و بسم الله محمدی است که تا امروز در رکاب کرزی در کنار خلیلی و ... تیشه به ریشه ای مردم خود می زنند.
از سخنان من لطفا این برداشت را هم نکنید که من موضع گیری هزاره ها و ازبک ها را درست می دانم و در کار شان عیب نمی بینم. هرگز. من باور دارم که ازبک ها با حمایت از اشرف غنی گور خود و برابری در افغانستان را حفر می کنند. هزاره ها هم با پادوی برای اشرف غنی سرنوشت خود را تباه می کنند.
هدف من این است که تا ما و شما نتوانیم به کارها و موضع گیریها و اشتباهات گذشته خود نگاه کنیم و انها را خوب و بد کنیم هیچگاه نمی توانیم موفق شویم. من موضع گیریهای اشتباه تاجیک ها را در بالا لیست کردم چونکه تاجیک های عزیز فعلا قدرت و موقعیت ان را دارند که با کمک دیگران رهبری کشور را به دست بگیرند و به تمامیت خواهی و قبیله گرایی که 300 سال گرفتار ان هستیم پایان بدهند اما چرا این کار را تا هنوز نتوانسته اند و به احتمال زیاد این بار هم نخواهند توانست؟ خوب باید ما و شما صادقانه و بیاییم و کار خود را بررسی کنیم. تاکید بر اشتباه و یا نادیده گرفتن اشتباه دردی را دوا نمی کند.
من شخصا صد در صد طرفدار رای دادن به عبدالله عبدالله استم. ولی باور ندارم که ایشان پیروز شوند. دلیلش ان است که غیر تاجیک ها از سیاستمداران تاجیک و تنگ نظری شان ترس دارند و حتی تاجیک ها ی غیر پنجشیری از اینها ترس دارند. اینها عیب های کار سیاستمداران شما استند و شما باید به فکر برطرف کردن این عیب ها باشید.
اگر بخواهید من می توانم عیب کار سیاست مداران هزاره و ازبک را مفصل تر خدمت نوشته می کنم. ولی فعلا نه ازبک و نه هزاره ادعای رهبری افغانستان را ندارند. به همین خاطر فعلا اینها نیاز ندارند که دل شما را به دست بیاورند. فعلا شما نیاز دارید که دل اینها را به دست بیاورید چونکه رای شان را کار دارید. منظورم از شما رهبران سیاسی تاجیک های عزیز است. راستش رای ازبک ها به دنبال دوستم می رود و این یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخی خواهد بود. اما برای گرفتن رای هزاره ها فرصت است و هزاره ها رای دهندگان سرگردان در این انتخابات را تشکیل می دهند که فوق العاده سازنده خواهد بود. ولی در برنامه ای عبدالله هیچ نکته ای خاصی برای هزاره ها حتی برای تبلیغات هم که شده دیده نمی شود. در حالیکه اشرف غنی شعار شکستن حصار جغرافیایی هزارجات را می دهد و شعار از بین بردن رتبه بندی ولایات را می دهد و شعار تکمیل کردن سرکهای مرکزی را می دهد و شعار حل مشکل کوچی و ده نشین را می دهد. این شعارها مخصوص برای گرفتن رای هزاره ها طراحی شده است. همه می دانیم که به یکی از این شعارها عمل نخواهد شد و اشرف غنی برای غیر پشتونها به مثابه زهر خواهد بود. اما ایا شما یک شعار را حتی در برنامه های و سخنان عبدالله یافته می توانید که برای اطمینان و جلب هزاره ها طرح و برنامه ریزی شده باشد؟
19 فبروری 2014, 13:31, توسط شمال
اقاى ذكى!
باتئيدگفته هاى شمامن هرگزوهرگزفهيم وقانونى و.....رانه تنهاتبره نميكنم بلكه اين افرادرامعامله گروقوم فروش وخاين ميدانم بنآ چيزى بخاطردفاع ازاينهاندارم اماگلمجمها بكسى اجازه نميدهندكه حتى گفته شودكه بالاى چشم دوستم ابرواست.مامردم شمال افغانستان حق داريم تشويش آينده
خودوفاميلهاى خودراداشته باشيم زمانيكه ايرادى متوجه دوستم ميشود تورتيقلها جزرابركل توجه نموده دادسر ميدهند به ازبك چه به تركهاى جهان توهين شده اين دگردورازانصاف است.
19 فبروری 2014, 14:31, توسط Pashtun
Dear Mr. Maimanagi
Indeed in Afganistan was a big problem, as Pashtuns and Tadjiks were not perfect hamwatan. Humans rights and respect was not given towards Hazara, Uzbeks and even Pashtuns from south and Kochis. But one has to see, that the development of the region and the level of knowledge and culture is not very high. Very often in your posting you see only in Pashtuns as your enemy and criticizes every thing and would love to destroy Afghanistan. This is your mistake. Name the problem, but one should never see it very emotional and one has also to consider the general level of culture, development in humanity and other important facts. you can not expect european understanding from Kochis, from Uzbeks, from Tadjiks and so on. Still we had a problem and we want to go to a better future modern with human rights and respect and understanding. This would not be possible, when critics are not constructive. Critics should not be destructive and making the situation worse. I think you changed your opinion already and it looks like you follow a new line. Good to know.
20 فبروری 2014, 16:10, توسط فراهی
اشرفغنی کوچی اولین نگاهش برای معاونیت امرالله صالح بخودش بود- که حتی بسیاری از رسانه ها مانند اوغان پیبر وغیره در مورد آن که گویا امرالله صالح معاون اشرفغنی کوچی میشود -چیزهای نوشتند- بعداز آنکه امرالله صالح همراهی با اشرفغنی کوچی را نپذیرفت- اشرفغنی دنبال قانونی رفت -که از طرف او هم جواب رد شنید و دنبال ترکیه -بدون اینکه جنرال دوستم را درمیان گذارد از طریق پاکستان رفت و دوستم را در آغوش کشید.
روزی شود که- اشرفغنی کوچی مانند گلبیدین که گفته بود با کلیم جم با دل ناخواسته یکجا شدم -بگوید و. دوستم را مانند گلبیدین که از پشت برعساکرش در جنگ شورای هماهنگی در کابل خنجر میزد - همان تاریخ وسرنوشت را تکرار نماید.
20 فبروری 2014, 16:17, توسط فراهی
هیچ غیر پشتونی حلال زاده ای- به جز حرامیها -نظر به گفتار جنرال طاقت رییس کمپاین انتخاباتی اشرفغنی کوچی- که در همین سه ماه قبل بیان داشته- رای نخواهد داد. آیا میشودافکار اشرفغنی کوچی مانند فردیکه غیر پشتونها را حرامی خطاب نموده و عضو تیم انتخاباتی وی است/نباشد.
21 فبروری 2014, 15:31, توسط حلال زاده
به جز چند حرامزاده ای غیر پشتونی- درتیمیکه چنرال واحد تاقت عضو کلیدی آنست - به آن رای نخواهد داد.
21 فبروری 2014, 22:40, توسط آتیلا تیمور
باعرض سلام حضوراستاد گرانقدرتوردیقل خان ومحترم ذکی،
با اجازۀ محترم ذکی، میخواهم دربارۀ اینکه چرا تورکهای افغانستان به برادران تاجیک خود که همخون شان نیزاست روز تا روز بی اعتبارشده میروند، چند نکته منهم اضافه نمایم:
قابل یادآوری است که درعربستان سعودی ، بعدازاینکه جهاد چهارده سالۀ مجاهدین تورکستان بزرگ درمقابل کمونیسم سرخ اتحادشوری ، نظربعلل مختلف، به شکست مواجه شد، تعدادی زیادی از آنها به کشور سعودی پناه آوردند که امروزه نظر به احصاییۀ آندولت، نفوس تورکهای آن کشوربه یک ونیم میلیون نفرمیرسد که به زبانهای مادری شان تورکی وعربی صحبت میتمایند.
تورکهای مقیم سعودی ازاولین کسانی بودند که جهاد برحق مردم افغانستان را ازهمان شروع بیدریغ کمک کردند و میلیون ها دالر پول نقد را خصوصا بحساب بانکی جمعیت اسلامی واریز کردند به فکر اینکه این یگانه تنظیم است که مارا تمثیل میکند. .کمکها همچنان ادامه می یافت تا آن که این تهمت نامه بدست شان رسید.
خشم این خلق مظلوم به حدی بود که مرحوم ربانی ، درمجمع بزرگی از مردم درمدینه منوره ، ازاین مردم معذرت خواست اما عذرش قبول نشد. خواهش مردم این بود که درهمان نشریۀ رسمی بزبان عربی باید این عذرخواهی صورت بگیرد تا خوانندگان عرب که قبلا این تهمت نامه را خوانده وذهنشان مغشوش شده بود، درروشنایی قرار گیرند. استاد ربانی وعده داد که اینکار را انجام میدهد ودر برگشت به پاکستان همه را به باد فراموشی سپرد.
قضیۀ بسیار شوم وفراموش ناشدنی، به قتل رسانیدن 32 تن ازقوماندانان تورک اوزبیگ قطغن زمین توسط روباه محیل به شیوۀ غیرمستقیم در تخار بود. شما فکر کنید چطور ممکن است بعداز ختم مجلس با این قوماندانان ، احمدشاه مسعود، صحیح وسلامت راهی مرکز خود میشود واینهمه قوماندانان با تجربه وپخته کار که توانستند زمانیکه مسعود از پنجشیر رانده شد ، پنجشیر را دوباره آزاد وبرایش برگردانند، به این سادگی همه ازیک راه به دام دشمن بیفتندوبه شهادت برسند. ومسعود بعدا بخاطر باصطلاح انتقام خون آن شهدا، یک قوماندان مشهور اوزبیگ متعلق به حزب اسلامی را بنام قاتل ، با افراد زیادی به شهادت برساند. ظاهرا اوکار بسیار خوب انجام داد یعنی انتقام دوستان خودرا گرفت اما درحقیقت با این پلان شوم، مسعود توانست با یک تیر دو فاخته شکار کند. اولا او رقبای قدرتمندی را از سر راه خود برداشت و ثانیا قلمرو خود را درآن چهار ولایت توسعه داد و ظاهرا قهرمان معرکه شد.
درحالیکه آن قوماندانان شهید ، مسعود تاجیک را بخود برادر میدانستند وهمان بود همه باهم به کمک مسعود شتافتند تا پنجشیر را دوباره آزاد وبه مسعود تسلیم کردند. اما برعکس، مسعود نمک ناشناس، موجودیت این شخصیت ها را بخود کسر شأن میدانست وهمان بود که دست به این توطیۀ غیرانسانی ، پلان شده توسل جست و باتاسف مؤفق هم شد. افراد وفادار آن شهدا ، تا زمان رویکار آمدن جنبش ملی اسلامی از ترس جان لب برسکوت بسته بودند زیرا مکر این روباه محیل حالا دیگر برهمگان آشکارشده بود.
مسعود که فکر میکرد طالبان درکنترولش است، میتواند توسط طالبان، تمام رقبای خود به شمول دشمن بزرگش، گلبدین حکمتیار وبابه مزاری ودیگران را از راه خود بردارد. اما بیخبر ازاینکه چاه کن روزی خود درچاه کنده اش می افتد و همان هم شد.
اما در مقابل تورکان افغانستان هیچگاه با اینهمه زشتکاری های او عقده نگرفتند وازدر دشمنی پیش نیامدند وبه طور نمونه زمانی که طالبان مسعود را باتمام قوایش تار ومار کردند ومسعود و ربانی وحکومت خانه بدوشش بدروازۀ سالنگها فرار کردند، این تورکها بودند که آغوش دوستی وبرادری بروی آنها باز کردند وباعزت وحرمت فراوان به آنها پناه دادند وتمام داشته های خودرا با آنها قسمت کردند. آنها انتقام جوانان اوزبیک وتورکمن خودرا که مسعود آنهارا درمحاصرۀ خود درنقاط مختلف کابل قتل عام کرده بود، نگرفتندبلکه به آنها ترحم کردند و آنهارا دوباره مسلح ساختند.
درمقابل مسعود با دیدن اینهمه لطف ومرحمت ، مانند مار زخم خوردۀ بخود می پیچید وفرصت نیش زدن می پالید تا بلاخره قهرمان نامدار آن سرزمین ، سترجنرال رسول پهلوان، را در اثر یک پلان حساب شده وبطور غیر مستقیم به شهادت رسانید وتبلیغات وسیع در راه انداخت تا درنتیجه شگاف بزرگی در میان جنبش پدید آورد واز اختلاف آنها مواضع خودرا تقویه بخشید و یک بخش جنبش را علیه دیگرش کمک کرد تاازهم بپاشند. مثالش جنرال ملک وجنرال غفار پهلوان وغیره است که تشریح آن درینجا گنجایش ندارد.
با تمام اینها اگر از ما امید دارید تابعداز این هم مثل سابق به شما اعتماد کنیم . خودتان قضاوت کنید. آیا ممکن است؟
بلی ممکن است به شرطیکه:
متوجه باشید سخن ما با تاجیکان عزیز است نه با پارسیان فاشیست. چونکه پارسیان هیچگاه تاجیک نبوده اند.
با احترام وبه آرزوی آن روز خجسته.
22 فبروری 2014, 02:25, توسط ؛لام فا ر و ق
با د ر و د و سلا م به همه :
ما به این بر ا د ر ها عرض د ا ر یم که شما غر ق میشو ید این ها ما ر ا د شنا م مید هند امید ما ر ا با خو د غر ق نسا ز ید بر ا د ر ا ن بسیار گر ا می ام د ر ین مد ت 13 یا 14 سا ل کد ا م د سیسه ر ا علیه د و ستم نساخت تمنا د ا ر م خلا صه با ز بان ساده نه دشنام بگو یید کر ز ی و غنی از هم چه فر ق د ا ر ند ؟
آنلاین : http://++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++++cs_TIR++
22 فبروری 2014, 16:32
آتيلا جا ن مثليكه تكليف ات شدت گرفته چرنديات وچتياتى راهـمراى باد وبخار درونى ات بشكل داستان درآورده وروايت هـاى من دراوردى خود را هـمراه چرنديات تورديقل خان يك جا ساخته تا باشد كه موقف گيرى دوستم خان را توجع كنيد ،غافل از اين كه اين معملات چندين بار دگر تغير خواهـد كرد، چندين بار سوژه داستانى خودت و تورديقل خان تغير خواهـد كرد تورديقل خان خو در اين عرصه تجربه فراوان دارد او در هـر ساعت يك چهـره نو را بخاطر گل روى دوستم خان اختيار مينمايد اما كوشش كن اگر جنگ ميكنى جنگ جاى را از بين نبر با هـمه چرندياتيكه از درون ات بيرون ميدهـى.
22 فبروری 2014, 20:04, توسط حقبین
کامنت 16.32 فبروری 22 به گمان غالب ازشخصshimalal شمال نام باشد چون با دروغ های بی شما رمثل
و مانند هارون امیرزاده ، روی سوخته شده ، نام خود را نوشته نمیتواند حیف است بر دروغ گویان ، همچنان
اینها چون جواب حقیقی و استدلال درست انسانی و اسلامی ندارند به اشاره بادارهای پارسی شان ، دو و دشنام سر
میدهند ، به قول خود شان چرندیات و چتیات گویی میکنند چون چرندیات و چتیات داشته ای خود شان است ، چون
در قاموس ادبیات اقوام تورک منجمله تورکتباران افغانستان ، دو و دشنام یا به قول شما به نام چرندیات چتیات وجود
ندارد . ادعای شما به خود شما واپس مسترد شد به خود شما نصیب کند اینچنین سخنان به شما میزیبد .
تورکی زبانان
22 فبروری 2014, 21:25, توسط حقگو
من نيز با آن دوستي كه بر اتيلا تيمور اعتراض كرده موافق استم ، مهملات من در آوردي وداستانهاي دروغ ، روي إنسان را سياه ميسازد، اين بي عقل ؛ سي دو تن قوماندان كشته شده در تخار توسط قوماندان گلبدين را همه تورك خوانده است.
اول آنكه آنها سي دو تن نبودند
دوم آنكه بغير از قاضي اسلام اشكمشي ديگران مانند سرمعلم طارق وداكتر حسين وملا ودود استاد عزيزالله خان تاجك بودند.
سوم آنكه قاتل آنها قوماندان گلبديني بنام سيد جمال برادرش ايشان ميرزا تورك نبودند ، بلكه از نظر قومي سيد واز نظر زباني فارسي زبان واز نظر قوارهء ظاهري شان هزاره معلوم ميشدند..
اينكه توركها پنجشير را براي مسعود آزاد كرده باشند نيز به يك خيال پلو ميماند شايد آن تورك پدر خود اتيلا تيمور است كه من تا هنوز او را نديده ام.
چهام در مورد نوشتن مضمون در نشريهء عرب زبان در كشور سعودي نيز ايشان مبالغه كرده اند
آن داستان را كاملا به شكل مقلوب آورده اند، اصل قصه آن بود كه كدام نويسنده به گمان اغلب آقاي عنايت الله خليل ( هدف) در ترجمهء يك مطلب از فارسي به عربي در مورد جلالر ونقش استخباراتي او در سرنگوني داوود مرتكب اشتباه لفظي شده بود وبعض از خواننده هاي مهاجر شوروي سابق در عربستان سعودي از آن ترجمه؛ انتباه بد گرفته بودند، استاد رباني در يك جلسه عمومي در مدينه از آنها معذرت خواست و مشكل در همانجا ختم شده اعلان گرديد.
مشكلات رسول پهلوان ودوستم را به مسعود چي غرض؟ آيا رسول پهلوان با مسعود ارتباط داشت؟
فكر نكنم ، رسول پهلوان همان قدر به خون ازبكهاي جمعيتي تشنه بود كه دوستم بود، براي مسعود فرق بين رسول ودوستم در چي بود؟
ميخواهيد گناه خون ريزيها وترورهاي داخلي تانرا كه مانند سگ بجان هم افتاده بوديد بگردن مسعود بيندازيد؟
پنجم اسمعيل خان هم تركمن شد مبارك تان باشد؟
ششم علاوالدين خان هم پشتون شد مبارك تان باشد؟
هقتم اينكه اين پيام خود را أتيلا جان در حالت نشه وسكر ان نوشته اند شايد بعدازين ديگر اين ،،،،ً را نخورند
22 فبروری 2014, 22:22, توسط حقبین
آقای حقگو نام با این شهادت ناحق ، شاهد دروغ گوی و بی ادب ، منافقیت و عهد شکنی و دروغ گویی احمد شاه
مسعود را تبراه کرده نمیتوانی دران هزاران شاهد زنده الحمدالله موجود و حیات دارند .
22 فبروری 2014, 22:23, توسط حقبین
بازداشت دهها نفر در اهر در آستانه ’روز جهانی زبان مادری’
به روز شده: 17:39 گرينويچ - شنبه 22 فوريه 2014 - 03 اسفند 1392
فیسبوک تویتر Google+ به اشتراک بگذاریدارسال صفحه چاپ مطلب .
بر اساس گزارشهای غیررسمی نیروهای امنیتی ایران دو روز پیش (پنج شنبه ١ اسفند) دهها نفر را در شهر اهر در استان آذربایجان شرقی به دلیل تجمع در آستانه روز جهانی زبان مادری بازداشت کردند.
فعالان ترک ایرانی میگویند چند نفر از بازداشتشدگان دست به اعتصاب غذا زدهاند. مقامهای رسمی تاکنون در این باره اظهار نظری نکردهاند.
مطالب مرتبطبازداشت فعالان آذربایجانی در ارتباط با ’اعتراضات دریاچه ارومیه’اعتصاب غذای پنج فعال سیاسی آذربایجانی در ایران گیلکی زبان رسمی جلسات شورای شهرستان رشت شدموضوعات مرتبطجامعه ایران
گفته میشود که به جز اهر در شهرهای دیگر ترکنشین ایران هم بازداشتهایی انجام شده است.
صالح کامرانی، وکیل دادگستری ساکن سوئد، به بیبیسی فارسی گفت بازداشتها گسترده بوده است و شمار بازداشت شدگان به ٢٠٠ نفر میرسد.
او گفت این افراد در خانهای برای بزرگداشت روز جهانی زبان مادری گرد آمده بودند و از جمله مسائل مورد بحث در این جمع امکان آموزش زبان مادری بوده است.
آقای کامرانی گفت: "افراد بازداشت شده نویسنده و اهل فرهنگ هستند و فعالیتشان مدنی و قانونی است
23 فبروری 2014, 01:11, توسط جمال
كمنت بالا مربوط من ميشود جناب نا حقبين داستان پردازى هـاى آتيلا جان سر چشمه از بى اطلاعى وروايت هـاى من دراوردى ميكند اگر اين آغا ى دائم الخمر حد قل يكبار قدم رنجه ميكرد تا افغانستان هـر فرد شمال كشور وى رااز محبت ودوستى كه بين رسول پهـلوان ودوستم وجود داشت ويا اينكه دوستم تا به دوستم پاچا تبديل شد براى صاف كردن راه خود چه جنايت را از نابودى صد هـا قومندان اوزبك تاجك هـزاره بخصوص تركمن گرفته تا نابودى خودى وغير خودى مطلع ميساخت ، واگر خواسته باشيد من نام گرفته به استناد خود اوزبكهـا تاريخوار برايت فهـرست كنم تادگر به استناد تفت و بخار درونى ات داستان پردازى نكنى. وتو ناحق بين مثل قران خوراى دان ولايت كابل وارى براى چرنديات هـركس قران وقسم ميخورى كه راست ميگه مثلكه موش دم خود ره شاهـد بكشد به شهـادت دادن آماده ميشوى، تو لوده چه وقت اصلاح ميشوى كه خود ره مگس هـر دوغ ميسازى، ده در كجا ودرخت هـا در كجا،بحث در باره چه ، تو قصه آذربايىجان شرقى و ايران و تركيه تركتبار را ميكنى،بحث اوزبك و تاجك ره پيوند دادن به ايران تركيه وبه أن قامت تبارى دادن حماقت است ما را به حل مشكلات مان كمك نميكند بلكه به آن مي افزايد، از بس شما خود را به هـويت كاذب ترك چسپانيديد فكر ميكنيد اگر بد و رد در باره ايران بگويد مارا اذيت ميكنيد من ميگويم نه كل باند نه كدو خاك بر سر هـر دو.
23 فبروری 2014, 06:08, توسط حقبین
جمال نام ، مگس هر دوغ دایم تو هستی ، تو جاهل بی سواد ازحق آزادی حقوق مدنی و آزادی بیان حق انسانیت
چه میدانی تو یک گوساله هستی ، روز21 فبروری هرساله ازجانب ملل جهان روز( زبان مادری ) تجلیل میگردد
به آن مناسبت در رسانه ها ی دنیا انتشاریافته بود من آن را اقتباس کردم درآن ازظلم و جفای پارسی زبان های
ایران برغیرپارسی زبان های ایرن صورت میگیرد یادآوری شده چون پارسی زبان های ایران حمایت کننده شما
میباشد شمارا هم زورمیدهد و به آن میبالید
23 فبروری 2014, 09:51
ﺟﻨﺮﺍﻝ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺻﻮﺭﺗﯿﮑﻪ ﺣﺎﻣﺪﮐﺮﺯﯼ ﺍﺯﻗﯿﻮﻡ ﮐﺮﺯﯼ ﻭﯾﺎ ﺯﻟﻤﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺣﻤﺎﯾﺖ
ﮐﻨﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻭﻧﯿﺖ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﻭﺍﺯ ﺩﺍﮐﺘﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ چون به باور دوستم او فکر میکرد که کرزی حمایت اش را از اشرف غنی احمدزی اعلان خواهد نمود و اشرف غنی احمدزی بار دگر او را بازی داده
23 فبروری 2014, 14:53, توسط جمال
حقبين خان جاى خوشى است كه خودت به حقوق مدنى وشهـروندى باور دارى اما من شك دارم كه ياد آورى خودت از روز زبان مادرى در ايران ريشه درباورات به حقوق مدنى وشهـروندى داشته من فكر ميكنم بر عكس بيشتر ريشه در تبار گرايى تان دارد در غير آن ميتوانستيد از حقوق مدنى وشهـروندان تاجك در اوزبكستان بخصوص در سمر قند و بخارا كه بزور سلب هـويت ميگردند وتذكره جبرى اوزبكى ميگيرند ياد آورى كنيد ويا نظرى به تركيه مدينه فاضله تان مى انداختين ودر باره حقوق مدنى و شهـروندى ١٢ مليون كرد و اقليت ديگر آن چيزى مي نوشتيد. ميبينى كه حتى در باور داشتن ات به حقوق مدنى وشهـروندى مى لنگى و آنرا افزارى بكار ميگيرى شمارا جنون تبار گرايى كور كرده به هـر چيز رنگ سياه وسفيد ميدهـيد، أفكار شونستى پان تركيستى چه رابطه به حقوق مدنى وشهـروندى دارد درست برعكس آن نابود كننده هـمه حقوق انسانى در هـمه أشكال آن است.ريشه خوب و بد و خير و شر مقدس نامقدس را در تبار و تبار برتر جستجو كردن،رابط به حقوق مدنى وشهـروندى ندارد.
24 فبروری 2014, 12:13
شنیده می شود که زمینه های اختلاف میان اشرف غنی احمدزی و جنرال دوستم بیشتر شده و هر روز که می گذرد نشانه های اختلاف بیشتر خودنمایی می کند.
از طرف دیگر خبر می رسد که رایزنی هایی پیرامون کشانیدن جنرال دوستم به تیم داکتر عبدالله، وی را بر سر دوراهی انتخاب مجدد قرار داده است.
در همین حال خبر داده شده است که افغان ملتی ها در نظر دارند تا زلمی رسول را علیه داکتر عبدالله برکشند.
شنیده می شود که بزودی ده تا نامزد پشتون علیه دکتر عبدالله متحد می شوند. اخیرا حمایت های گسترده از دکتر عبدالله افغان ملتی ها را به وحشت انداخته است.
25 فبروری 2014, 05:06
به دقت جمال خان به جواب کامنت 14.53 مورخ 23 فبروری
به شعر حا فظ شیرا ز میخوا نند و میرقصند سیه چشما ن کشمیری وترکا ن سمرقندی صفحه 10 ا مید
امیرتیموردر لشکرکشی نوبتی خویش به ایران پس از فتح ایران ، یک تعداد ازتورکان ایران را با خود به تورکستان آورد ه بوده آنهارا درشهرهای سمرقندو بخارا جای دادهدبود :که آنها درآن شهرها هنوزهم به نام ایرانی یادمیگردند، چنانچه آقای علی اکبر ولایتی وزبرخارجه وقت جمهوری اسلامی ایران درسفری پس ازاستقلالیت مملکت اوزبیکستان در آنجا به عمل آورده بود، با آنها یعنی ایرانیها ضمن ملاقات ، اظهارداشته بوده که شما در اینجا هم بیگانه نیستید باتورکان همتبارخویش زندگی میکنید
23 فبروری همچنان به اقای پرویزبهمن .
2 مارچ 2014, 22:14, توسط بهسودی
یکی و خلص
هر آنکه از غیر پشتونها- به غنی کوچی ویا همان جنرال طاقت و اسماعیل یون و افغانمل رای دهد- مستند میسازد که از پدر پشتون و حرامزاده تولید شده.
به گفتار جنرال واحد طاقت -توجه شود.