ساکاها و یادگار تاریخی شان در افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نسل بشر طی چندین هزار سال در کره ی خاکی سر گذشت نا گوار و پیچیده یی را سپری کرده ، خواندن تاریخ ضمن آشنایی با آن ادوار که ما را شاهد شکست ها و پیروزی های این دسته و یا آن طبقه می گرداند بطور نا خود آگاه مارا بر آن می دارد که بر مکانیزم تغیر وتحول تامل وتفکر کنیم ، درک و اگاهی از عناصر عمده که سبب زوال دسته یی شده ، وروی کار آمدن گروهیِ راسبب گردیده، به ما کمک می کند که این آخشیج هارا در نظام های موجوده ی قرن خود بر رسیم ، و از آنجاه در سرحد شناسی زشت و نیکواشتباه نکنیم، اگر ما با تاریخ و گذشته نا آشنا ایم حد فاصل میان انحطاط و کساد را با ترقی وتعالی فرق نمی توانیم کرد در نتیجه انتخاب ما علمی و عاقلانه نخواهد بود .
افغانستان گرچه زیر بار جنگ و نفاق کمر خم کرده ولی این سر زمین چه از نگاه نعمات طبیعی و استعداد های نهفته ی انسانی و چه از نظرموقف دلپذیر جغرافیایی، یادگار های قابل غور دیگری نیزدارد که دست نخورده در قعر فراموشی بسر می برد ، یکی از موضوعاتی که درین روز ها زبان ها را مصروف خود ساخته تاریخ قبایلِ بزرگی است بنام سکایی ها ،در اعصار کهن رزم و پیکار قبایل سکایی لرزه به اندام جهان انداخته بود.
در مصر فرعون از وحشت سکاییان خواب را بر خود حرام کرده بود ،قبایل سکاها از یک تیره و از یک خون نبودند ، آنها در یک حدود وسیع می زیستند ، از آسیای مرکزی و ترکستان چین گرفته تا رود دُن و رود دِنوب (
دوی اخیرالذکر فعلاً در جغرافیای روسیه واقع است)ساحه ی زیست این قبایل به شمار می رفت ، نخستین بار سکایی ها در اوایل قرن 7 ق م از جبال قفقاز عبور کرده برآذرباییجان و شمال ایران تاختند ، هوخشتر پادشاهِ ماد که مصروف فتح آشور بود محاصره ی شهرِ نینوا را ترک گفت ، به کشورش برگشت تا به حفظ استقللال کشورش بپردازد ، در نزدیکی دریاچه ی ارومیه با سکاهامقابل شدو شکست نصیبش گردید ، در نتیجه صلاح دید بار سنگین باج به سکاها را بپذیرد ، سکاییان پس ازین فتح به توان نظامی خود آگاه گردیدند.
دولت های همجوار ایران( آشور ، وان ،کاپادوکیه و مدیترانه) رایکی پس از دیگری مجبور به پرداخت باج کردند ، به گفته ی هرودت 28 سال طول کشید که جهان سکاها را بر دوش می کشید هیچ قدرتی در دنیای آن عصر نبود که یوغ باج پردازی به سکاها را به گردن، نینداخته باشد، سر انجام پادشاه ماد (هوخشتر ) سردار سکاییان موسوم به مادییس راکه پسر بارتانو بود با تمام سرداران آن به مهمانی طلبید ، وهمه را درحال مستی از تیغ کشید.
سپاییان سکایی که بی رهبر مانده بودند ، ایران را ترک کردند ، هنگام تاسیس دولت هخامنشی درنقاط مختلف ایران ، چهار قبیله ی کوچ نشین سکایی : داهی ها ( که فعلاً در بامیان ، ولایت داهی کندی ، ولایت غزنی و در سایر نقاط کشور می زیند ) ، مارد ها ، دروپیک ها و ساگارتی ها (البته ساگارتی های ماد بااین طایفه فرق می کنند ) می زیستند ، که داهی ها درپارت (سیستان) مارد ها در کنار دریای خزر و درپارت و دروپیک ها در بین مرغیان و هیرکانی (در مرز هند ) ثبت شده اند ، کورش یکی از بزرگترین و برجسته ترین شخصیت های تاریخ باستان بوده و در معاصران خود اثرات بسیار عمیقی باقی گذاشته است خصوصیات کورش که ویرا به عنوان یک مرد سیاسی جلوه گر می سازد بدین قرارمختصر می شود : شروع عملیات جنگی فوری و درصورت لزوم صبر وشکیبایی، و عدم عجله ،با چنین تاکتیک و استراتیژی او درجنگها توفیق دایمی داشت ، سر انجام به گفت مردم ما آب ودانه اش می کند و کورش کبیر قصد گوشمالی سکاییان می کند ، درآن اوان اقوام داهی ها، ماردهاوساگارت ها در نقاط مختلف آسیای مرکزی و ایران اقامت داشتند ، مولفان یونانی این اقوام را نام می برند که کورش را از پا در آوردند ، استرابون قبیله ی دیگری رابنام ماساگت ها نام می برد که ظاهراً مانند سکاییان می زیستند که مرکز تجمع شان در باتلاقهای قسمت سفلای سیحون بوده و لشکر کورش را به حیله و نیرنگ به داخل سر زمین خود کشاندند ،که درین نبرد کورش به قتل رسید، در این میان هیچ قبیله ی ازین قبایل نام و نشان گذشته ی حود را حفظ نکردند ، تنها اقوام داهی که گاهی به پارت ها و زمانی به سکاییان نسبت داده شده اند تا کنون با نام ونشان دیرینه ی خود بسر میبرند(تاریخ ایران باستان... دیاکونوف ص69---89)استاد جلال اوحدی اقوام داهی کنونی افغانستان را ،منسوب به دو قبیله ی بزرگ سکایی--- ساده ساکه و قبا ر ساکه نوشته (ماهنامه ی نسل نو 38).
در حال حاضر نام ساکه بر دو روستای افغانستان طور یادگار حفظ شده ، که نخست در ولسداری اندراب واقع است و تعدادی ازین مردم به ولسداری خان آباد راه یافته این نام را با خود بدانجاانتقال داد ه اند، مرحوم کهزادحدود پارت را از ارغنداب تا دریای خزر می داند،همچنین پارت را جزء اقوام داهی شمرده و داهی ها را متعلق به قبیله ی پکت گفته،در حالی که تاریخهای دیگری نیز پارتی ها رااز قوم داهه گفته اند اما داهه را جزء پگت ساخت و تعبیر مرحوم کهزاد است،این دانشمند افغانی که خدماتش چشمگیر است ،درینجا اگر تعبیرهای او موردسوال قرار گیرد توجیه ی دیگر نمی توان کرد، تنها می توان گفت : به دلایل مراحل آغازین تاریخ نویسی چنین مسخ هایی درتاریخ پدیدار شده یا دستور دربار شاه اورا مجبور می نمود که به ملت تاریخی جعل نماید که شایسته ی حکومت باشد، استنتاج دیگری نیز توان کرد که مرحوم کهزاد این قبایل را درقلم می شناخته و چهره های فزیکی آنهارا نابلد بوده ونمی دانسته که در باره ی چه کسی دارد می نویسد؟(نگا.تاریخ قدیم افغانستان...تالیف مرحوم کهزاد ص376---380 ).
اقوام سکایی در جغرافیای وسیع می زیستند و به زبان های گونا گون سخن می گفتند به گفته ی فرهنگ معین سکاهای شرقی با سکاهای غربی بدون ترجمان همدیگر را نمی فهمیدند،اما طوایفی که ازین دسته، در ایران و همسایه ی آن می زیستند ، زبانی به کار می بردند که به زبان پارسی قرابت داشت ،استرابون به مشابهت های زیادی میان زبان های مادی ، سکایی و پارسی باستان اشاره می کند، سکاهای غربی که چندی بر دولت ماد غلبه کردند ، بگفته ی هرودت هوخشتر پادشاه ماد با گروهی ازین جنگجویان سکایی که به او پناهنده شده بودند ، با احترام بر خُورد ، وکودکان ماد را بدانها سپرد که زبان خود را به آنان بیاموزند ،زیرا هردو زبان با هم تفاوت چندانی نداشتند (تاریخ زبان فارسی ص 161 مرحوم دکتر پرویز خانلری ).
سکاییان هم چنان که در جغرافیای وسیع میزیستند و از اقوام متعدد تشکیل شده بودند ، دارای عقاید گوناگون مذهبی و دینی نیز بودند ، تعداد کثیری ازین طوایف مانند سایر ملل پیروِ آیین های بی دینی بودند ، اما خدا به هر ملتی پیامبری فرستاده ، نیست ملتی که ازین نعمت کبرا بهره ور نشده باشد (انا ارسلنک باحق بشیراًونذیراً، وان من اُمةٍالا خلا فیهانذیر-فاطر24-) سکاییان نیزاز چنین رحمتی بی نصیب نماندند ،سکاییان متوطن در حول وحوش ایران باستان ، که به یقین که،اقوام داهی قسمت عمده یی ازان هاست ،دو پیامبر سکایی که بنام های سیم ولام یاد شده اند، به رهبری آنها مبعوث شده که پس ازترک جسم ، در کوه های شمال شرقی سمنان کنونی در آرامش ابدی بسر می برند ،نام سمنان را مشتق ازین دو اسم دانسته اند .
در اکثر کتب تاریخی سمنان را سنگسر آورده اند،که به معنی محل سکونت سکا ها می باشد ، این شهر راکه تهمورث بنا کرد ،آنراسمینا نام نهاد(باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن .ص.415 .استاد باستان شناسی دکتر ع.ب.شیرازی )سکاییان باوجود مدت چندی کوچ نشینی و اجیر شدن درین دربار وآن دربار ، هجوم و تهدید قدرت های منطقه وجهان ،دولتی را در سیستان بنیاد نهادند که ازحوزه ی سیستان تا هندوس سفلی رادربر می گرفت، نخستین پادشاه ساکی ازروی کتیبه ی که از تاکزیلا بدست آمده (مونس )نام داشته که شاهِ کبیر موگا خوانده شده مورخین دوران حکومتِ اورا مقارن با سال 150 ق م دانسته اند که پارتهای سیستان از پارت های غربی خود را جدا کرده اند(ص 398 تاریخ مرحوم کهزاد)سقم وصحت هر موضوعی که در گذشته ها واقع شده ،مطلق وبدون تردید نمی تواند پذیرفته شود، دیدِ پژوهشگر همیشه آلوده به شک و سوال است ،زیرا هیچ یک از وقایع مانند وحی بی تردید و بی غش ثبت نشده ،هر حادثه یی، بار بار تواند زیر نقد وبر رسی دو باره قرار گیرد و چون وچرا درآن سراغ شود .