چهار کارتون: بدخشان، انتخابات، زن فروشی و رای مردم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدجمعه 24 جون 2022 ,
دوشنبه 24 جنوری 2022 ,
چهار شنبه 3 فبروری 2021 ,
پنج شنبه 29 آگوست 2024 ,
پنج شنبه 29 آگوست 2024 , ,
يكشنبه 25 آگوست 2024 ,
پنج شنبه 25 جنوری 2024 ,
يكشنبه 21 جنوری 2024 ,
پيامها
5 می 2014, 15:21, توسط فرید خروش
آقا بیادر، جناب شاهد!
انتخابات به دور دوم نرود، هزینه اش به بدخشان داده شود؟؟ یعنی چه؟ یعنی عبدالله عبدالله، رییس جمهور اعلام شود! پس جناب شاهد هم یک شورای نظاری است ؟!
12 می 2014, 07:24
پښتون ها در مبارزۀ واقعی علیه جنگ/ محمد علی سمیع سالارا
محمد علی سمیع
افغانستان کشور هست که در سال 2001 به جنگ داخلی خود خاتمه داده وارد مرحلۀ نهادینه سازی مردمسالاری شده است. این روند در تاریخ سیاسی و اجتماعی افغانستان هیچ نوع سابقۀ را دارا نمی باشد زیرا سیاستمداران افغانستان بعد از انقلاب سفید و تعدیل نظام سیاسی از شاهی به جمهوری، همواره اساسات نظام جمهوری را که مردمسالاری و انتخابات آزاد میباشد، یک اصل سمبولیک و نمادین دانسته راه رسیدن به قدرت را در تنش های داغ و برخورد های فزیکی و مسلحانه جستجو نموده اند و حتا امروز هم مینمایند. این جریان ضربۀ محکم بر پیکر وحدت ملی و مردمی وارد نموده است و روند دیموکراسی و انتخاب آزاد را در افکار مردم در حالت رکود در آورده زمینۀ بقای قدرت را برای طرف های درگیر خوبتر و بیشتر برابر نموده است و نمیگذارد مردم برای تعین زعیم جدید، طور آزادنه و مستقلانه تصمیم اتخاذ نمایند. قسمت از مردم افغانستان دقیقاً در همین مرحلۀ تاریخ قرار دارند و نمیتوانند از جنگسالاران قدرتمند خود را آزاد نموده رای خود را به شخصیت های جدید که در جنگ های داخلی شریک نبودند بدهند، اما هستند اجتماع های که بدون در نظرداشت به خواست های جنگسالاران، توانسته اند خود را از این محوطۀ کوچک فکری برهانند و انتخاب آزاد نمایند. برای روشن نمودن روند انتخاب آزاد بر مبنای تحول و تجدد فکر در افغانستان، پشتون ها را در محراق توجه قرار داده، روند فوق الذکر را مورد مطالعه قرار میدهیم.
این که سیاستمداران افغان راه رسیدن به قدرت را در کشمکش های مسلحانۀ انسانستیز، جستجو نموده اند و می نمایند یک امر طبعیی در اجتماع های غیر دیموکرات پنداشته میشود زیرا جامعۀ که در تاریخ خود مسؤولیت تعین و انتخاب زعیم سیاسی خود را نداشته باشد و به یکبارگی بدون موافقت ها و تجارب قبلی وارد نظام جدید شود، حتماً دچار دیگرگونی های اجتماعی و سیاسی میشود که این دیگرگونی ها از بابت فقدان قرارداد اجتماعی جدید در برابر نظام جدید میباشد. در چنین حالات، مردم تقسیم به زون های کشمکشبار مطابق به سلیقه ها و بینش های اجتماعی خود تحت ادارۀ افراد مسلح و نو به قدرت رسیده، قرار میگیرند که همۀ این جریان ها را در دنیای پوهنتون و اکادیمیک، به نام مرحلۀ گذار از نظام قدیم به جدید می نامند.
چون این مرحله دارای خاطرات عمیق، فراموش نشدنی و منفی میباشد، بعد از ختم جنگ و شروع نهادینه سازی مردمسالاری به جای کشمکش ها و جنگسالاری، جامعه را دچار نبود و یا هم کمبود اعتبار سیاسی می نماید که نتیجۀ آن باقی ماندن مردم به شکل نا خودآگاه در پهلوی همان افراد دخیل در جنگ ها که از اثر بیتجربگی خود باعث بدبختی های گوناگون شده اند، میباشد. چنین نوع جریان اجتماعی، نشان دهندۀ فقدان آزادی اندیشه در تصمیم و انتخاب میان افراد آن اجتماع میباشد زیرا فکر میکنند مشروعیت آزادی و بقای شان در وجود همان یک فرد خلاصه شده است، به همین دلیل اجازۀ انتخاب آزاد را که بر مبنای محاسبه های علمی و عقلی باشد به هیچ عنوان به خود داده نمی توانند.
در افغانستان چون تغیرات سیاسی در سال 2001 طور شکل گرفت که گروه حاکم پشتون ها که طالبان بودند، یکباره از صحنۀ سیاسی کشور به عقب رانده شدند و جامعۀ بیطرف پشتون که در دوران حاکمیت مستبدانۀ گروه مجاهدین و طالبان تحت فشار های گوناگون قرار داشت، به یکبارگی از سلطۀ گروه های حاکم جنگسالار که جنگ نمودن در برابر دیگران را به یک جبر اجتماعی بالای تمام پشتون ها تبدیل نموده بودند و باعث تلف شدن هزار ها جوان بیگناه پشتون و غیر پشتون شده بودند، آزادی یافتند. این آزادی در اصل آزادی کلی نیست، بلکه آزادی قسمی برای مبارزه در برابر همان گروه های مستبد و جنگسالار است که تا حال مبارزۀ مسلحانۀ خود را از هر راه ممکن ادامه میدهند تا دوباره بر اریکۀ قدرت تکیه زنند و کشور را به خواست های افراطگرایانه و حراس افگنانۀ خود اداره نمایند.
شایان ذکر است که طالبان هم حمایت یک تعداد محدود اما مسلح پشتون ها را با خود دارند و به همین دلیل میتوانند در بعضی نقاط کشور امنیت را بر هم زده باعث بربادی نام و جان پشتون ها و دیگر افغانان بیچاره و بیدفاع … افغانستان شوند.
اینکه طالبان توانسته اند حمایت تعداد محدود پشتون ها را در نقاط گوناگون افغانستان بدست بیاورند، به احتمال زیاد شاید دو دلیل عمده داشته باشد:
دلیل اول این که بعد از سقوط رژیم طالبان، طالبان بزرگ با تعداد از افراد خود، از افغانستان به بیرون مرز ها به لانه های تربیوی خود پناه برده همواره از طرف عناصر خارجی بر خلاف افغانستان استفاده میشوند. و دلیل دوم آن باشد که تعداد چشمگیر جامعۀ پشتون از اثر بمباردمانهای نیرو های ائتلاف که باعث از بین رفتن توده های ایشان شده است و عملیات های شب هنگام بی مورد که در هماهنگی با نیرو های امنیتی افغان قرار ندارد، دلگرفته شده به همکاری با طالبان میپردازند تا به نحو از شر دشمن که همۀ پشتون ها را حراس افگن و اندیوال القاعده میداند رهائی یابند، اما این دو مورد با وجود که برای پشتون ها خیلی مهم است، نتوانسته جلو آزادی انتخاب پشتون ها را بگیرد و پشتون ها به بسیار خوبی و افتخار توانسته اند با انتخاب خود در انتخابات، به مبارزۀ واقعیی خود برای رهائی از سلطۀ جنگسالاران ادامه دهند.
چیزی که به ادعا های آزادی اندیشه و آزادی عمل پشتون ها در افغانستان جامۀ عمل میپوشاند، نتایج انتخابات ریاست جمهوری سالهای 1383، 1388، و 1393 میباشد. این نتایج نشان میدهد، پشتون ها به حقیقت پی برده اند و میدانند که جنگسالاران ایشان تنها مایۀ بدبختی و سیه روزی برای افغانستان و پشتون ها چیزی دیگر نمی باشند، به همین دلیل میتوان گفت، پشتون ها به یک تعریف عمومی رسیده اند که “رای خود را و لجام اجتماعی خود را نمیخواهند به دست جنگسالاران خود بدهند و نمی گذارند تا ایشان یکبار دیگر همچو سه دهه گذشته با سرنوشت ایشان بازی کنند و باعث در به دری و به خاک و خون کشاندن افغانان شوند”.
پشتون ها در انتخابات 1383 و 1388، رای خود را به حامد کرزی اختصاص دادند و در انتخابات سوم به داکتر اشرف غنی و داکتر زلمی رسول که هر سه این چهره ها، یک روز هم در جنگ های داخلی اشتراک نکرده اند و سلاح را برای قتل و غارت برادر افغان خود نبرداشته اند.
بنا بر همین ملحوظ، پشتون ها همواره از حضور جنگسالاران در دولت از رئیس جمهور کشور شکایت نموده اند زیرا پشتون ها با تصمیم قاطع رای خود را بر خلاف جنگسالاران و به نفع شخص با سواد، تکنوکرات، دیموکرات و عاری از جرایم جنگی استفاده نموده اند و انتظار ندارند حکومت ایشان در دست جنگسالاران و مجرمین جنگی باشد. اگر قضیه معکوس میبود، پس در هر سه انتخابات فوق الذکر خوبترین و برجسته ترین چهره های جنگسالار پشتون در موقف های ریاست جمهوری و یا هم معاون در یکی از تیم ها قرار داشتند (نویسنده از گرفتن نام اشخاص جنگسالار مبادرت میورزد و بیطرفی علمی خود را حفظ نموده به آدرس شخیصی کس تجاوز نمی نماید)، اما چون پشتون ها و اجتماع ایشان به زبان پشتو، فکر پشتو و اساسات پشتو “عهد پشتو” بسته اند، بناً رای و لجام خود را به دست جنگسالار نمیدهند و نمیگذارند تا سیاستمداران پشتون همچو بانک های رای در تیم ها ظاهر شوند و با فروش رای مردم، خود را به موقف های اعلی و والای سیاسی برسانند. هستند اشخاص که از آدرس پشتون ها در بعضی از گروه های سیاسی خود را معرفی میکنند، اما نتایج نشان میدهد که جامعۀ پشتو را از مسیر اساسی اش منحرف ساخته نمیتوانند.
با اینکار، پشتون ها در تاریخ افغانستان ثابت نموده اند که ایشان از جنگ و جنگسالار بسیر آمده اند و تغیر کلی بر مبنای علم و فهم را با به قدرت رساندن چهره های دور از جنگ و ملی افغانستان، خواهان هستند. چیزیکه طور باید مورد توجه قرار بگیرد، اینکه پشتون ها تحت تحدید جدی سقوط دوباره به کام جنگسالاران صلحستیز و حراس افگن قرار دارند که در زمینه حکومت افغانستان باید برنامه های واضح و روشن را جهت حمایت، کمک و دفاع از ایشان روی کار گیرد تا ایشان از لحاظ امنیتی در امان قرار گرفته بتوانند به زندگی اصلی خود بر مبنای فرهنگ اصیل پشتونوالی خود ادامه داده در راستای تحقق اهداف ملی و عمومی حکومت مرکزی مبارزه کنند.
همچنان، از اینکه پشتون ها صلحدوست هستند و علاقه ندارند رای خود را به جنگسالاران قدیمی بدهند، باید مثال عینی و واقعیی برای سازمان ملل قرار بگیرد و دنیا قانع شود که پشتون ها ملت خسته از جنگ اند و همواره راه حل را در فرار از جنگسالار دانسته، مبارزه واقعیی خود را از راه انتخابات برای تحقق کامیابی ولسمشر روشنفکر و علمپرور، در برابر افراد متجاوزالحال و جنگپرور ادامه میدهند.
“مقالۀ هذا بر اساس بیطرفی پوهنتونی و علمی در مورد پشتون ها نوشته شده است و از دوستان تقاضا به عمل میاید تا برداشت مقایسوی با دیگر اقوام محترم افغانستان را نداشته باشند زیرا در تمام گوشه ها و کناره های افغانستان، روند مبارزه علیه جنگسالار به نحو جریان دارد و اینکه رای گروه های افغانان غیر پشتون، به کی و روی چه اصل تخصیص یافته است، اصلاً موضوع بحث این مقاله نمی باشد و نویسنده به تصمیم های عمومی و یکپارچۀ گروه های اجتماعی با کمال احترام طور یکسان مینگرد”
14 می 2014, 12:43
سمع سالار صاحب قلمت رسا باشد زندا باشید بسیار خوب نبیشته اید در پنا پروردگار باشید