صفحه نخست > دیدگاه > ناباروری جامعه پذیری سیاسی

ناباروری جامعه پذیری سیاسی

جامعه پذیری سیاسی ونقشهای اجتماعی
حمزه واعظی
شنبه 2 آگوست 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ازپیامدهای مهم فرهنگ قبیله ای درافغانستان، مختل شدن فرایند " جامعه پذیری سیاسی" می باشد. جامعه پذیری سیاسی، به فرایند مستمر یادگیری گفته می شود که به موجب آن، افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات، به وظایف حقوقی ونقشهای خویش درجامعه، پی می برند. دراین فرایند ارزشها، ایستارها، نهادها، اعتقادات و آداب ورسوم ازنسلی به نسلی دیگر انتقال می یابد. آثار وتجلیات جامعه پذیری سیاسی را می توان در رفتارهای گوناگون سیاسی واجتماعی اعم از رأی دادن، حمایت از احزاب سیاسی، شرکت درمجامع صنفی، مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و جز آن مشاهده کرد.

جامعه شناسان، عوامل مؤثر درجامعه پذیری سیاسی را به عوامل " اولیه " و " ثانویه" تقسیم می کنند. درعوامل اولیه، خانواده وگروه های همسالان نقش اساسی درجهت انتقال جامعه پذیری سیاسی به فرد ایفا می کنند. درعوامل ثانویه، گروههایی چون: مدارس و موسسات آموزشی، احزاب سیاسی، اتحادیه ها و نهادهای صنفی و رسانه های گروهی نقش تعین کننده ای درجهت آشنایی و ارتباط فرد با مفاهیم ونظام سیاسی دارند. درمجموع، جامعه پذیری سیاسی به مشارکت سیاسی فرد درجامعه می انجامد وضمن وابسته کردن وی به نظامی که به آن تعلق دارد، وی را برای قبول مسئولیت های گوناگون اجتماعی آماده می کند. دراین فرایند، افراد می آموزند که باید با مشارکت در روند تصمیم گیری های سیاسی واجتماعی در سرنوشت خویش شرکت کنند.(29)


ـ افغانستان و بسترهای مفقود جامعه پذیری سیاسی

جامعه پذیری سیاسی درافغانستان به دلیل فقدان بستر های لازم، سیرت بایسته ای پیدا نکرده است. نمودار واقعی جامعه پذیری سیاسی، فرایند " مشارکت" می باشد؛ مقوله ای که درجامعه ی چند گانه ی افغانستان بی محل و مطالعه نشده مانده است. دلایل وعوامل این امر را باید درگزاره های ذیل جستجو کرد:

الف ـ بستر جامعه پذیری سیاسی " فرهنگ سیاسی" آن جامعه است. " فرهنگ سیاسی از ایستارها، اعتقادات واحساساتی تشکیل شده است که به نظام سیاسی نظم ومعنی می بخشد وبدین ترتیب اصول وقواعدی را بررفتارسیاسی حاکم می گرداند. ( 30). فرهنگ سیاسی نیز، بدلیل فقدان سازمان های نظام مند اجتماعی، احزاب متشکل، اتحایه های قانونمند و نظام پویا وپایدار سیاسی درافغانستان، مجال ظهور وبلوغ نیافته است. چنانکه توضیح گردید، جامعه ی افغانستان هنوز هم ازمرحله ی جامعه ی قبیله ای عبور نتوانسته است؛ در چنین جامعه ای، فرهنگ مسلط هم، فرهنگ قبیله ای است که رفتارها وسو گیری های اجتماعی را تعیین می کند. بدینرو، تسلط فرهنگ قبیله ای برافراد، شرایط ذهنی وخصیصه های روحی تولید وتکثیر فرهنگ سیاسی را از آنها گرفته است. درفراهم آوری این شرایط، تربیت خانوادگی، بینش قبیله ای، دانش وسواد محدود، رواج بدبینی نسبت به حاکمیت استبدادی، بیگانگی نسبت به مفاهیم سیاسی، عدم آشنایی بامقولات ملی و وظایف و مسئو لیت های سیاسی ـ اجتماعی وبی تفاوتی و انزوا گزینی، فراهم نبودن بستر آزادیهای سیاسی و مشارکت اجتماعی، نقش اساسی و بنیادینی ایفا کرده است.

باتوجه به اینکه جهت گیری های فرد نسبت به سیاست می تواند تا اندازه ی زیادی ناشی ازشخصیت وفرهنگی که بر او سلطه دارد باشد، نظام قبیله ای درافغانستان به گونه ای تولیت وتربیت شده است که اولا شخصیت وتربیت افراد ناپویا، منزوی، مرکز گریز، نا اندیشه گر، سنت زده، مذهب مدار، نا سنجشگر ودر نتیجه غیر سیاسی می پرورش می یابد؛ و ثانیا جوهر وجوانب بافتاری فرهنگ قبیله ای درکشور، اساسا ماهیت افسانه پرداز، اسطوره پرور، رمزواره، راکد وغیر سیاسی دارد که راه را برای توسعه و تولد آموزه ها ومفاهیم سیاسی می بندد.

ب ـ نظام های سیاسی درافغانستان اصولا، نظام های غیر مشارکتی بوده اند. این نوع نظام به دلیل نابرخورداری ازمشروعیت ملی، نخواسته و یا نتوانسته است ظرفیت لازم وزمینه های مساعد مشارکت وپویایی سیاسی شهروندان را فراهم آورد؛ بلکه همت این نظام ها بربستن چشمهای جامعه و درتاریکی نگه داشتن آنها و تعمیق وترویج تفرق اجتماعی استواربوده است. این تاریکی، افراد جامعه را از " دیدن" عیوب وشکستگی های نظام و نیز فلاکت سیاسی ونداری های اجتماعی خویشتن خود، دور نگهداشته وانگیزه ی مشارکت آگانه و مباشرت خردورزانه ی سیاسی ـ اجتماعی را ازآنها گرفته است.

ج ـ بحران هویتِ ناشی از ساختار موزاییکی و چند گانگی های اجتماعی، بطور گسترده و جدی زمینه های تبلور و تأمین فرهنگ سیاسی را مسدود کرده است. ازعوامل مهم، اساسی وتعیین کننده ی فرهنگ سیاسی، شرایط تاریخی، خصوصیات جغرافیایی، ساختار اجتماعی ـ اقتصادی، آداب ورسوم و سنتهای سیاسی می باشد که درافغانستان، کلیه ی این شرایط بدلیل نا گشودگی ونا زایشگری پیوسته، به نفع تکوین فرهنگ سیاسی عمل نکرده است. نقصان نهادهای اجتماعی عقلانیت گرا، غیبت ثبات وتعادل درنظام سیاسی، ناکارآمدی ونافراگیر ی مؤسسات آموزشی، خلأ وجود احزاب سیاسی فرهمند ومردمی وفقدان نهادهای فعال و فراگیر صنفی ومدنی ونبود رسانه های گروهی جامع که به همگونگی و آگاهی سیاسی و سازگاریهای اجتماعی کمک کنند، جریان تولید، تکثیر وهمگانی شدن فرهنگ سیاسی را عقیم گذاشته است.

از عواقب آشکارِ به بلوغ نرسیدن جامعه پذیری سیاسی، رکود وخاموشی دیرینه ی سیاسی درجامعه ی افغانستان بوده است که درناکامی های اجتماعی، پس ماندگی ها وندانستگی های سیاسی، خویشتن خواهی ها وناشکیبا یی های قومی، تعارضات وبحران سازیهای ملی وهویتی اکنون، تجلی پیدا کرده است. نپختگی های سیاسی ناشی از تکوین نیافتن جامعه پذیری سیاسی، درجنگ های داخلی سه دهه گذشته به روشنی نشان داده شد. هجوم "گوسفند وار" به جاذبه های دروغین سیاست و گرایش نا بخردانه واحساسی به احزاب سیاسی، جهادی وقومی عرصه ی تعامل ملی را به شدت مشوب ورفتارها ومناسبات اجتماعی را عمیقا متشنج وملتهب نمود.این روند ناگسیخته به شکل یک انفجار، نظم نیم بند سیاسی را فرو غلطاند و به صورت یک " عصیان" فراگیر ورام نشدنی درسرنوشت پریشان جمعی رخ نمود.

هرچند، وجود یک دشمن خارجی (اتحاد جماهیرشوروی) به مثابه یک " گوسفند قربانی" چند صباحی همایش متزلزل ولجام گیسخته ای را درمیان اقوام پدید آورد که برمحور شعارهای عام وعاقبت نیندیشانه ای چون "آزادی" و "حکومت اسلامی" گرد آمده بودند؛ اما با ذبح شدن این گوسفند قربانی و برجای ماندن ارثیه ی چند تکه ای بنام " حاکمیت سیاسی" ، جنگ همه علیه همه، شدت وجهت تازه ای پیداکرد. این جنگ ها عصیان عمومی وبی فرجامی بود که اندک ریشه های فرسوده ی مدارای قومی وهمزیستی اجتمای را سوزانید.

پیش از پیروزی گروههای قومی موسوم به احزاب جهادی، کلیه ی این گروه های جهادی عوامانه شعار " آزادی" سر می دادند اما تصور وتعریف روشنی از مصداق این مفهوم نداشتند واصولا درکی از این واقعیت پیدا نکرده بودند که بدست آوردن آزادی از کدام مرجع، برای کدام ایل و تبار، با کدام حیطه وحدود فلسفی وسیاسی، بر مبنای چه معیار دینی وعرفی، چگونه و تا کجا؟

پس از پیروزی نیز، همه ی این رهبران سیاسی و جهادی شعار " حکومت اسلامی" سر می دادند اما خود، قرائت روشنی از مدل حکومت اسلامی ومبانی تئوریک آن و نیز درک درستی از چگونگی وشرایط تطبیق عملی آن نداشتند. بنابراین، هنگامی که به این آزادی مهارنشدنی ولجام گسیخته رسیدند ودر موقعیت تشکیل حکومت اسلامی مورد ادعای خود قرارگرفتند، همان شعارها و هدف ها ی عوامانه، از آن جا که بر مبانی تئوریک و تعاریف اندیشه ورزانه و نقشه ی عملی مبتنی نبود، خود عاملی برای رویارویی های خونین وبحران های فراگیر گردید.

سرانجام، بسیاری از این سود خواهان دنیا وسوداگران دین وسیاست، به این اعتراف ونتیجه رسیدند که فقدان خرد سیاسی واندیشه ی سُتره ی دین ورزانه، ره آورد غمباری برای مردمان خوش بین ودین باور افغانستان به ارمغان آورده است. حتی پرمدعا ترین آنها، گلبدین حکمتیار، که به بنیادگرایی سرسختانه معروف است، پس از شکست سیاسی ـ نظامی و فرار به خارج، با "انقلاب" خواندن جنگهای بنیاد افگن چهارده ساله ی موسوم به جهاد، اعتراف کرد که: " مابرای انقلاب شعارهای عام داشتیم: آزادی وحکومت اسلامی ولی این شعارها درعمل کافی نبود". (31) وبراین اعتراف، رقیب دیرینه ی او ومدعی زعامت دینی و بنیان گزار "دولت اسلامی"، برهان الدین ربانی، که خود از مدعیان و سرآمدان سیاسی عرصه ی بازیگری وبحران سازی های چند دهه اخیر افغانستان بوده است نیز، صحه گذاشت. (32)

بنا براین، بدون تردید می توان ریشه های اصلی تکوین وتجربه ی این گونه بحرانها و منازعات مستمر سیاسی، فرهنگی واجتماعی را درناشکفتگی فرهنگ سیاسی وفرصت نیافتن عناصر، الگوها وزمینه های جامعه پذیری سیاسی درافغانستان جستجو کرد.

ادامه دارد.....

پاورقی ها

29. عبدالعلی قوام، " در آمدی بر جامعه پذیری سیاسی "، نامه علوم اجتماعی، سال سوم، شماره 1، زمستان 1368، صص 236 ـ 229

30. ژاک هونتزینگر، ص 232

31. سخنرانی گلبدین حکمتیار در "هشتمین مجمع علمای شیعه وسنی" ـ تهران، هتل شهر، 1379.11.19

32. برهان الدین ربانی نیز که چهار سال قدرت سیاسی در کابل را در اختیار خود وحزب وعناصر همتبار وهمسویش داشت، وداعیه رهبری وریاست " دولت اسلامی" را یدک می کشید، پس از سقوط دولت تحت هدایتش درکابل توسط طالبان، درکنفرانس " علما و قوماندانهای جهادی" که بتاریخ 10 تا 12 قوس 1376 در اصفهان ایران برگزار شده بود، در سخنرانی خود صریحا به اشتباهات خود وهمه ی رهبران جهادی اعتراف نموده واز مردم افغانستان معذرت خواهی نمود. وی همچنین از سایر رهبران جهادی نیز خواست که بخاطر اشتباهات سیاسی ای که مرتکب شده اند، از مردم پوزش بخواهند!

تأُخر فرایند نوگرایی

مدرن شدن و بسیج اجتماعی

شنبه 19 ژوئيه 2008, نويسنده: حمزه واعظی


درون داده های فرهنگ قبیله ای

افغانستان وسازه های ناقص هویت ملی

چهار شنبه 16 ژوئيه 2008, نويسنده: حمزه واعظی


افغانستان و سازه های ناقص هویت ملی

ساختار موزاییکی؛ ویژه گی ها و کارکردها

چهار شنبه 9 ژوئيه 2008, نويسنده: حمزه واعظی


افغانستان و سازه های ناقص هویت ملی

فصل اول

چهار شنبه 9 ژانويه 2008, نويسنده: حمزه واعظی


فارسی ستیزی؛

ناسنجشگری در سیاست واستبداد در مدیریت

چهار شنبه 20 فوريه 2008, نويسنده: حمزه واعظی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس