صفحه نخست > دیدگاه > گفته ای، جانم به قربانت ولی حالا چرا!

گفته ای، جانم به قربانت ولی حالا چرا!

احمد بهزاد | نماینده ی مردم در پارلمان افغانستان
شنبه 19 جولای 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

سرانجام صدای یکی از بزرگان مقاومت در برابر بیداد و آتش افروزی حاکمیت فاسد به اعتراض بلند گردید . جناب محمد یونس قانونی معاون اول ریاست جمهوری روز جمعه در جریان عیادت از مجروحین حادثه غمبار ارگون ولایت پکتیکا در یکی از شفاخانه های کابل گفت: "من مخالف رهایی کسانی هستم که آنان مردم افغانستان را قربانی می‌سازند، این رویکرد موفق نبوده و ما احساس کردیم که هر وقتی که این ها از زندان رها شدند دوباره به صفوف جنگ رفتند و مرتکب جنایت بیشتر از آن شدند." پیش از جناب قانونی ، جنرال بسم الله خان محمدی وزیر دفاع کشور نیز در جلسه استجوابیه مجلس نمایندگان به اعتراض گفته بود: " معاون ملا محمد عمر رهبر گروه طالبان از زندان پلچرخی افغانستان رها شده است و حالا جنگ را رهبری می‌کند. "

حال پرسش اساسی این است که روند رهاسازی عوامل خشونت و شقاوت از چه زمانی است که آغاز شده است ؟ در این مدت بزرگان جبهه مقاومت و تمامی آنان که در قبال سرنوشت جامعه و کشور دارای مسؤلیت هستند ، برای توقف این روند چه کرده اند ؟ آیا صدای از آنان به رسم اعتراض و احتجاج بلند شده است ؟

خوب به یاد دارم که در آستانه برگزاری لویه جرگه نام نهاد صلح که به فرمان سلطان کابل دایر می گردید و دستور کاری آن روشن بود که چیست ، با جمعی از دوستان کمپاین وسیعی را به منظور تحریم آن جرگه شوم به راه انداختیم . روزها در رسانه ها و در مجلس بر علیه آن موضع گرفتیم و نسبت به عواقب فیصله های فرمایشی آن سخن گفتیم و همگان را هشدار دادیم نسبت به عواقب رهاسازی کتله ای تروریست ها ؛ اما دریغ و درد که جمعی آن همه را به هیچ گرفتند و در صفوف کذایی آن نمایش شوم قامت کشیدند و سوگمندانه قطعنامه جرگه که دربردارنده اصل رهایی تروریست ها بود ، توسط بزرگی قراءت شد که خود به فاصله چند صباح در شمار شهیدان و قربانیان این روند جا گرفت .

در آن زمان و در مقاطع بعدی که مصوبات آن جرگه شوم یکی پی دیگری تطبیق می گردید ، بزرگان جریان مقاومت و نامداران جبهه عدالتخواهی سکوت پیشه کرده و اعتراض را به مصلحت نمی دیدند . در این بین معدود کنشگران سیاسی جامعه که این همه جفا و ستم را بر نمی تابیدند و نسبت به عواقب این روند خطرناک هشدار میدادند ، بسیار ملامت ها از رفیق و رقیب متحمل می شدند .

اینک که صدای اعتراض دو تن از رجال نامدار کشور - معاون اول ریاست جمهوری و وزیر دفاع - را در تقبیح سیاست رهاسازی جنایتکاران می شنویم ، هم جای شکر است و هم جای شکایت . شکر از این رو که سرانجام صدایی به مخالفت با بیداد و ستم ، از سطوح عالیه نظام برخاست و شکایت از این که چرا حالا . این که می گویم حالا ، از برای این است که در این مدت چه هزینه ها پرداخته ایم و چه فجایعی بر ما و سرزمین ما تحمیل شده است . سردارانی که در این سالها به تیر شقاوت به خاک افتادند مگر کم سرمایه ای بودند برای ملتی این چنین گرفتار ؟ و اما شکایت ، از این است که هنوز بسیارند بزرگانی که در رؤیای خوش شراکت در قدرت آرمیده اند و هنوز حاضر نیستند که گوش به بیم موجی بدهند که در راه است . اگر می گویید نه ، از شما می پرسم که حضراتی چون استاد خلیلی معاون محترم دوم ریاست جمهوری ، ده ها وزیر ، وکیل ، معین ، والی ، رییس ، جنرال و صاحب منصب این جامعه ، این روزها کجایند ؟ چه می کنند ؟ و دل در گروه کدامین دلبر داده اند که حاضر نیستند از بلندای برج و باروی قدرت و عزت شان به پرتگاهی نظر افکنند که به سوی آن روان هستیم ؟

و اما شکایتی دیگر
در همین شب ها و روزها که خون دل می خوریم به خاطر افشای خیانتی دیگر ، جمعی از ما چنان سرمست و مغرور می تازند بر ما که تو گویی شق القمر کرده اند با " گوسفندان چاق کرده امرخیلی " . اگر آمران و عاملان تقلب و تزویر در انتخابات سودای ریاست و حکروایی آنچنانی دارند ، بر آنها کمتر خرده ای وارد است ؛ زیرا این قماش صده ها بر همین منوال حکم کرده اند و کمتر پاسخگوی حکمروایی سلطانی شان بوده اند و تا مقاومتی در برابر زیاده خواهی شان شکل نگرفته است ، حاضر نبوده اند که مساوات و عدالت را پذیرا شوند . شکایت از آنانی داریم که با داعیه عدالت و نفی مناسبات نابرابر گذشته پا به اندرون قدرت گذاشته اند و توجیه گر حضورشان بر خوان قدرت و ثروت ، تعدیل ستم به عدالت بوده است .

صریح بگویم مخاطب این شکایت دو بزرگ از تبار محرومان و ریسمان بدوشان این سرزمین اند ؛ حضرت استاد خلیلی معاون محترم دوم ریاست جمهوری و حضرت استاد دانش نامزد محترم معاونت دوم در تیم تحول و تداوم . بی تردید این دو بزرگ سهمی برجسته در مبارزات عدالتخواهانه سه دهه اخیر در این کشور دارند . برخلاف عبارات تند و توهین آمیز به آدرس این دو عزیز ، همواره کوشیده ام پاس رفاقت و همراهی های طولانی با ایشان را نگهدارم . حالا به عنوان یک همسنگر از این بزرگان می پرسم : موضع تان در برابر تقلب و تزویر در انتخابات چیست ؟
آیا شما هم باور دارید که سه ولایت ( خوست ، پکتیا ، پکتیکا ) اضافه تر از یک ملیون رأی دهنده دارد ؟ آیا می پذیرید که رأی تمام هزارستان نصف آراء این سه ولایت است ؟ آیا شنیده اید داعیه نفوس پنج ملیونی سه ولایت را ؟
هرچند می دانم که شما بزرگان با احساس و با غرور پیش از این ها نیز بر سر سهمیه ولایات مرکزی و تناسب آن با سهمیه جفاکارانه کوچی در مجلس ، قماری از این دست زده اید .( تسوید و تصویب اولین فرمان حکومتی انتخابات در زمان حضور استاد دانش در وزارت عدلیه صورت گرفت ) خود می دانید که محصول آن قمار در فردای اخذ رأی اعتماد از مجلس با شما و دیگر دلبردگان " قدرت امروز " چه کرد ! دیر نخواهد بود که فردا صدای اعتراض شما را نیز در برابر زیاده خواهی ها و نابرابری طلبی ها بلند تر از خود بینیم ؛ اما چه سود که آب رفته به جوی نشاید کرد ، جز با مرارتی بسیار ! و از همین اکنون می بینم که آن مرارت بر خوست و بامیان و بدخشان و فاریاب به یکسان هزینه تحمیل خواهد کرد و مردمان این سامان از هر قوم و تباری ، یکسان رنج و محنت خواهند دید ؛ تا این که بزرگان شان بپذیرند برابر بودن و برادر بودن را .

شکایت از سکوت بزرگان در برابر بیداد ، صدای وجدان بیدار هر آزاده ای است که دل در گرو آبادی و آسایش این خانه دارد . تا دیر نشده است ، آن را غلط نفهمید .

پی نوشت :
با اجازه حضرت شهریار که در شعرش اندک تصرفی صورت گرفت " آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا "

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقای احمد بهزاد تحلیل جالبی بود ,اما درهمین تحلیل تان هم موضوعات ضدونقیضی بمشاهده میرسند : از دوشخصیت رده ای بالا سبک انتقادی داشتید که گویا حالاچرا؟ یعنی که دیر شده ویا صریحتر تاکنون مصلحت گرائی کرده است که خودت بحیث یک ژورنالیست بهتر باید بدانی که درجامعه که قانون داشته باشد وارگانهای قانونساز وقانونپاس و مجری قانون وجود داشته باشند مصلحت گرائی شکل از عدول ازقانون ویاقانون شکنی است که همان تیم که شما هم دران درخشیدید ازمقام وسطح بالای درهمین گیرودار سه دهه حضور فعال داشتند شما ازآنها تا کنون چه دست آورد قابل لمس, مثمر ودلنیشینی را بدست آورده اید ؟ازسالهای 1371 تا 1375 وپس از آ ن آ یا ازشخصیتها رده بسیار بلند وبالای همین تیم ازمسئو لین درجه یک کمیسیون نام نهاد صلح نبودند حتی که باعث نابودی فزیکی خود شان شدند بازهم عبرت نگرفتند چون نان و نمکی وجود داشتند والی اکنون و اعتراض شما کاملا درست است که حالا چرا ؟ . و سوا ل این جاست که شما چرا ؟ اگر همین 11 هم سپتامبر 2001 وکنفرانس بن نمیبودند پای همین سپه سالاران بکابل میرسیدند؟ که هرگزنه . و که رسیدند کدام تجربه تلخ سالهای 1371 تا1373 ودوران تند تلخ طالبان را که چگونه ازکابل ایشانراکشیدند شان وبه خواجه بهاءلدین خلاصه شده بود ند دراذهان شان درزمان بازگشت به کابل انهم به زور ناتو کدام اندیشه ای دیگر گرائی خطور میکردند وتعمق , تاءمل و تفکر دراشغال واحراز قدرت حکومتی ودولتی داشتند ؟ وقدرت ها وحاکمیتهای کلیدی را قبضه نکردند ؟ با استفاده ازهما ن سهم قوی را که داشتند نمیتوانستند که بسیاری خودسری های بالای را که بمنافع مردم وکشور همخوانی نداشتند سد واقع شوند ویا اینکه خود دردامان قدرت شریک بودند مصلحت ایجاب نمیکردند ؟ اگر درست نیست کتاب افغانستان پس از انزوا باپشتی مزین با فوتوی جناب کرزی صاحب اثر خانم عاقله نرگیس درمورد تشکیلات وزارت محترم خارجه جمهوری اسلامی افغانستان درزمان وزارت محترم داکترصاحب عبدالله عبدالله را مطالعه فرمائید .سوم برادر عزیز ! مثل معروف است دور ازمقام وشخصیت انسانی شخصیتهای مطرح ما , افغانستان به وضعیت قرار دارند که: دربیابان کفش کهنه نعمت است !!! طرف مقابل داکتر صاحب عبدالله جنگ سالارنیست :دوسیه نقض حقوق بشری ندارند , چپاولگر واختلاس گر ی پیشینه ندارند دزسهم ناچیزیکه دردولت داشته بوده وتجربه کاری بین المللی دارد وخلاصه اینکه اقلا ء پرش نبض روزی دهندگان موجود کشور خودرا هم که درنظر بگیرید

  • جالب است، این ویدیو را در سایت افغان-جرمن-آنلاین ببینید.
    Afghan-German-Online
    اینها ادعای زعامت دارند!

  • آقای نصرت شما از موضوع انتقاد آقای بهزاد به بیراهه رفتید. موضوع تقلب و زیر سوال رفته حضور فیزیکی و سیاسی دیگر اقوام به خصوص هزاره ها و صحه گذاشتن آقایان خلیلی و دانش بر این امتیاز خواهی متقلبان اصل مطلب است.

  • آقای نصرت خان فقط علاقه دارند که از تیم تداوم اشرف غنی کوچی حمایت کند و هیچ اصلن به موضوعات مطرح در مقاله توجه نمی کند .

  • دوستان عزیز ، شما ها همیشه محرکه بگیر اتش و هیزم هستید چرا همیشه تفرقه می اندازید ؟ ایا شما عضو انکشور نیستید؟ این اقایان خود نماینده هستند و اقای کری مانند یک فتبالیست گول پنالتی را به دروازه بان افغانستان زد و هر دو را برنده اعلان کرد و دیگر میدان بازی تمام شد و همه هورا کشیدن و بماند نتایج که کی جام را به سرش میگذارد فکر میشود این موضع مصلعتی ی بود تا در میدان بازی جلوی در گیری خاموش گردد ، شما ها خوشحال نیستید ؟که این گول پنالتی صدای همه را خاموش کرد ؟ همه را به یک روحیه جدید دعوت نمود ؟ باید دست از این و ان بر دارید به فکر ارامی و مردم بیچاره باشید که نان ندارند در این ماه رمضان که مواد بیداد می کند از گرانی ، بیکاری ، ووو هر یک از این اقایان به قدرت برسند بازهم یک افغان است از کره ماه که نیامده بگذارید مردم نفس بکنشد راحت زندگی کنند. نویسنده حقایق را بیان داشته نباید خورده گرفت .

  • .
    کدام تقلب مردک شورای نظاری؟
    تقلب در دور دوم، در همان حد دور اول بود نه کمتر یا بیشتر!این که در شهرستان ها، شوهران به جای زنان رای داده اند؛ این که اشخاصی دو دفعه رای داده اند؛این که در ولایتی ۹۰ در صد آراء به نفع یک کاندید است؛ ا ز همان تقلب های متداول و غیر قابل اصلاح است که تا بیست سال دیگردرکشوری چون افغانستان، وجود دارد!در کشوری که وکلای پارلمان برای تمامی دوره حیات شان، معاش و بادیگارد میخواهند! آنهم در روز روشن، جلو چشم ها رسانه ها؛بدون اندک ترین شرمی و حیایی؛خوب، تقلب در پروسه نسبتا دشوار انتخابات، امری دور از انتظار نیست!
    چرا عبدالله عبدالله پس ا ز دور اول انتخابات ، اعتراضی نداشت؟
    وجود چند رای اضافی، نه تنها عبدالله را به شور ونشاط کم سابقه واداشته بود؛ بلکه بطور ناشیانه ای از هر سکویی که بالا می رفت ، ضمن برشمردن مزایای به اصطلاح برنامه اش می گفت: باید تا دوردوم منتظر باشیم، هرچند نتیجه خو معلوم است( با لبخند احمقانه)!
    بهرحال عبدالله ساده لوحانه خود را برنده حتمی انتخابات می دانست!
    امابه مجرد دریافت زیگنال شکست،
    عبدالله، پالیسی «هیاهوی تقلب» رارویدست گرفت؛ بعد به کمک معلم عطاء، دست به کودتا زد و گویا براساس قول فضل احمد معنوی، میخواست ارگ را تسخیر کند!
    اهالی کابل که چند سال قبل، بوسیله تنظیم های اسلامی( بخصوص جمعیت+ عبدالله)شاهد ۶۵هزارکشته بودند؛ متوجه شدند که این بارباز قراربوده است ٬ تاریخ و بربریت شورای نظار، تکرار گردد؛باز ۶۵۰۰۰ قربانی تازه در راه است!
    سرسپردگی جمعیت و عبدالله به استخبارات و منافع ایالات متحده به حدی بود که چند ساعت صحبت با جان کری ،اورا وادار کرد؛دست از کودتا بردارد و به تقسیم دولت با اشرف غنی،تن دردهد!
    برای خود فروخته گانی بی آزرم همانند،احمد بهزاد و هارون امیر زاده و عزیزالله لودین و محمود منجم زاده و شرکاء،شاید بازهم فرصت خطابه و خودنمایی میسر باشد، در کشوری که اختلاسگران بانک ،جنایتکاران جنگی، سید محمد گلابزوی ها، تنی ها و گل آغا ها، شخ شخ در خیابان ها میگردند و در ترصد زمامداری و زعامت، نیز میباشند!

  • اقای بهزاد در مقاله تان یادی از استاد خلیلی و سرور دانش کرده اید .... همه میدانند که استاد خلیلی یگ ادم ترسو و بزدل و محافظه کار است و هیچ کاری انجام داده نمیتواند و جریت کار مهم را ندارد .... سگ محقق بر خلیلی شرف دارد ..... سرور دانش را باید مثل کفش کهنه کنار بگذاریم

  • اگر روزش فرارسید با همه متعصبین و منافقین و اولتر از همه با چنین اشخاص پلید چون این احمد که تخلص زیبای کمال الدین بهزاد را دزدیده محاصبه خواهد شد وچهره این حبشی پست فترت متعصب سیاتر خواهد شد

  • دوستان عزیزبسیارمتاسفم که عده ای دشنام رابجای ادبیات گذاشته اندوتوجیه رابجای حقیقت به اشخاص دشنام می دهندوتقلب رامی پوشانند.
    من کاری ندارم که کدام یک ازطرفها پیروزمیدان رقابتهای انتخاباتی باشندهرکس بارای مردم پیروزشودنوشش باد. اماتقلب رابه هیچ وجه هیچ عقل سلیم هم نمی پذیرد، تقلباتی که تشتش ازبام افتادوصدایش بگوش جهانیان رسیدومحتوایش گوسفندان راچاق وبارورساخت وهیجانش امرخیل رابه دور دنیابرد، چیزی نبودکه توجیه پذیر باشد.بالارفتن اعدادوارقام میلیونی رای دهندگان ارتباط مستقیم بابارورشدن گوسفندان داشت. کمترین ضرر تقلبات اینست که فضای دموکراسی رادرافغانستان تبدیل به فضای بی اعتمادی وبازگشت به دوران دیکتاری خواهدکرد. دررابطه باسکوت آقای خلیلی ومعصومیت سروردانش وشعاربلند بالای آقای محقق هرکدام بجای خودش نیازبه تحلیل دارد. آقای خلیلی باسکوت مرگبارواشتغال به زراندوزی وتوجیه قدرت دورانش را سپری کرد.آقای دانش معصوم است نژادپرستی راگناه دانست حتی درپست هزاره پشتون گماشت وبه وحدت ملی اندیشید.آقای محقق تاحالادرپست مهم جای نداشته ومعامله گریهای زیادی با تمام اقوام انجام داده حتی باسیاف وشورای نظار وگاهی ادای رهبرشهیدرا هم درمی آوردوبه حمایت ازمردمش شعارمی دهد،به نظرم ایشان هم بایددریکی ازپستهای مهم قراربگیردتا عملگردش رانسبت به مردمش بسنجیم آنگه قضاوت کنیم تاسیه روی شودهرکه دراوغش باشد. آنچه که مهم است این است مردم مادررابطه باسرنوشت آینده شان باید تصمیم فراترازاینهابگیرندامروزقشرتحصیلکرده جامعه درراه است وروزنه امیدواری وفکرنو وروزازنو همه ماراامید می دهدبه شرطی که همدیگررادریابیم.والسلام.

  • معلوم میشود با افشا تقلبهای میلیونی اشرف غنی خان فاشیستها خیلی عصبی شدن که دو و دشنام میدهند. چندتا فاشست پشتون که اینجا فحش میدهند بدانند که گوسفندهای چاق شده بزودی قربانی میشوند رای اصلی اشرف یک تا یک نیم میلیون بیشتر نیست .

  • فاشيست هاي پختون بيشتر مانند سگ ديوانه استند كه اكثرا صاحب خودرا مي گزند.

  • آقای بهزاد !
    طالبان کی هااند ؟ طالبان کسانی اند که توسط اخوانی ها زاده شده اند . توسط همین اخوانی ها کبوتران صلح نامیده شدند. توسط همین اخوانی ها تقویه شدند وبرمسند قدرت رسیدند. بازهم همین اخوانی ها بودند که دست وپای زدند تا قدرت را ازدست طالبان بگیرند. به درگاه دوست دیرینه خود مراجعه کردند سالها عذرخواهی کردند تا دوست دیرینه شان با وضع شرایط پذیرفتند تا آنهارا دوباره به اریکه قدرت برسانند . حمایه شان کند ولی آنها بپذیرند تا دموکراسی را نهادینه بسازند ولی بازهم همان اخوانی باهمان مفکوره دگم وتاریک شان باقیماندند آنچه برای آبادی افغانستان ازکمک های 42 کشوردرافغانستان سرازیرگردید آنرا حیف ومیل نمودند . برسرپول های بادآورده بازهم به جنگ های خود ادامه دادند ونتوانستند تا دشمن را ازراه زور ویا نثارکردن زر مطیع سازندولی خودرا ساختند . درداخل کشوروخارج ازکشور سرمایه اندوختند وشماهم که درکمین نشسته ومیخواستید عقده کشایی نمائید با پیوستن به صفوف زورگویان عقده های تاریخی خودرا میخواهید بازکنید ولی منطقی نیست.
    آنکه نداند وراه گم کند عیبی ندارد ولی شمامیدانید وقصداً به بیراهه میروید.

    آنلاین : http://hamid.yahoo.com

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس