صفحه نخست > دیدگاه > گپی با بشر دوست

گپی با بشر دوست

نويسنده: بکتاش سیاووش

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

درمورداستیضاح سپنتا

مرد لاغری را مجسم کنید که در برابر یک قاضی انگلیسی در هند ایستاده است، و به اتهام "تبلیغ" عدم همکاری با دولت ملکه ویکتوریا در میان هموطنانش، محاکمه می‌شود. مردی که از سال 1920 تا 1935، رهبر معنوی و سیاسی بیش از سیصد میلیون هندی بود. ماهاتما گاندی.

با آمدن سپنتا یک ونیم سال پیش درکابینه وزرای حکومت افغانستان وی فرشته ای نکویی بود و حالا وی فرشته ای زشتی ها .یک ونیم سال پیش در میان هلهله و شادی بر او به عنوان روشنفکر وتجددگرا درود می فرستادید وحالا خیلی فجیعانه دشنامش می دهیم.سپنتا در این یک ونیم سال چقدر تغییر کرده است؟ آن فرشته ای نکویی های یک ونیم سال پیش چگونه به این فرشته ای زشتی ها رخت سفر بربسته است ؟ مگر شدنیست که در یک ونیم سال کسی این همه دگرگون گردد؟
یا بدترین بد ها یا نیک نیکان ، یا سیاه یا سپید ، یا روشنایی یا تاریکی .همیشه فرنایش شما همین است . یا ستایش می کنید یا نکوهش ،درین میان هیچ میانه ای در حرفهای شما را سراغ نداریم .بلی این گپ وگوی ها دگرتکرار تکرار هاست ،اما این رفتار نیز .شاید به تعبیری این رفتار در دوگانه پرستی افغانها ریشه داشته باشد (ستایش از متکی وانتقاد از سپنتا) ریشه ای کهنسال به قد مت هزاره ها.واقعیت این است که آسمان صاف تاریخ این کشور با ابرهای بیگانه پرستی چنان مکدر مینماید که گویی صافیی آسمان برمایان از قضا حذف شده است، ،آسمانی که درپهنای چمنزار های آن نهال های بسیاری می توانست قد برافرازد و سرزند که به درد امروز و فرداهایمان بخورد. سرزمینی که نه ملک مطلق زشتی هاست و نه ملک مطلق پلیدی ها ،سرزمین همگان است ، همگانی که نیکان و زشتان را نیز در بر بگیرد. این فضا در میان ما بسیار باریک و کوچک است .گفتمان ، نقد ، خردورزی و...همه نهال هایی اند که در این خاک سرکشیده اند.

قصد دفاع از سپتنا به سر ندارم . ضرورتی هم برای این کار نمی بینم ،اما فکر می کنم رفتاری که در مجلس نماینده گان با سپنتا شد و بعد سخنان شما در گفتگو با کابل پرس? ، نتیجه ای جز به کنار راندن عقلانیت و نقد و کوچک تر و باریک تر کردن آن فضای میانه ندارد.چنین برخوردی روی دیگر سکه چاپلوسی و مداحی بیگانگان و صاحبان است که در سرزمین ما ریشه ای کهن دارد. نقد، گمگشته ای تاریخ این مرزوبوم است که ازجانب نگارندگان گان آن تحریف شده است .هنوزتصویرگذشته هایمان درفضای دود وباروت مکدرو خاک برسراست .غوغا ها و ایدلوژی های امروزی مان ملاکی برقضاوت برتاریخ گشته اند.
به باور من نه تنهاسپنتا که همه کسانی را که در اریکه قدرت قرار دارند میتوان نقد کردو میباید نقد کرد.بدون نقد نمی توان با تجربه امروز برای ساختار فردا آغوش گشود.با این همه نقدهم آدابی دارد، نقد در میانه ستایش و دشنام است و نه این ونه آن.پیش شرط اولیه نقد عبور از دوگانه سازی های حق – باطل ،نیک – بد ، و...است.
سپنتا جزیره ای سرگردان در میان جزایر دیگر نبوده است .او با زمینه اجتماعی کنش هایش معنی می شود.با موافقان و مخالفانش ، با گذشته و اکنونش .آیا نقدبر سپنتا بدون نقد دیگران معنایی دارد؟آیا پناهندگی شما در کشور های اروپایی قابل نقد نیست ؟آیا شما که خود را فرشته نجات مردم افغانستان میدانید ودر سخت ترین روز ها در عروس شهر های دنیا شب و روز میگذشتاندید قابل نقد ندارد؟آیا اینکه شما به یک بارگی به پست وزارت بدون هیچ نوع سابقه ای در سمت های بلند دولتی رسیدید قابل نقد ندارد ؟کارنامه سپنتاکارنامه پر برگ و باری نیست،اما کارنامه شماچطور؟کارنامه شما وکیل انتخابی مردم افغانستان چه؟ همه ما کم و بیش هزینه هایی را پرداخته ایم ،اما آن چه امروز رخ داده است نتیجه رفتارهای همگانی و درنتیجه اشتباهات همگانیست.ما به راحتی می توانیم چند بیانیه سیاسی به گونه ای سالهای پیش صادر کنیم و همه بارملالت وملامت خود را بر دوش یک نفر یا یک حزب بگذاریم و صورت مسئله را پاک و رفتار خود را توجیه کنیم ،اما این چاره دردهایمان نیست.

بیایدنقد را از خود و رفتار خودمان شروع کنیم ورنه حداقل در کنار نقد سپنتا به رفتار خود نیز بیاندیشیم و ببینیم دیگران و خودمان در به وجود آوردن حال و روز سخت امروزچقدر تاثیر داشته ایم؟یادمان باشد که در این سال ها بیش ترین ناسزاوناروا برروی کسانی گفته شده که روبه روی مردم ایستاده اند تا ازراه منطق فرنایش کنند و آنها که مردم را برای گفتو گو به رسمیت نشناخته اند و فقط در جمع های هواخواهان و سینه چاکان و شیفتگان خود سخن گفته اند، از ناسزاها در امان بوده اند، ناسزا که نصیب هر که شود ، نا مناسب و قابل نقد است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • آقای رمضان بشردوست، یکی از دست پرورده گان اروپایی هستند که با توجه به رویا رویی آمریکا و اروپا ایشان نیز به انتقاد از سیاست های آمریکا در افغانستان میپردازند، آقای بشر دوست جالب است که از سابقه ای کاری آقای سپنتا سخن میگویند ، باید از آقای بشر دوست پرسیده شود که شما در کجای هزاره جات وزارت را تجربه کرده بودید ، سپنتا حد اقل منصوب به یک خانواده خان وملک هست ولی شما در یک خانواده جوالی پیشه که بیشتر در مندوی ها مصروف فعالیت میباشند دیده به جهان گشوده اید .

  • از شنیدن اینکه سپنتا دستیار وزیرخارجه ایران است موی بربدن هر افغان ایستاد میشه ولی ، نمیدانم آقای بشر دوست چطور به ای افتخار میکنه

  • درمورداستیضاح سپنتا

    مرد لاغری را مجسم کنید که در برابر یک قاضی انگلیسی در هند ایستاده است، و به اتهام "تبلیغ" عدم همکاری با دولت ملکه ویکتوریا در میان هموطنانش، محاکمه می‌شود. مردی که از سال 1920 تا 1935، رهبر معنوی و سیاسی بیش از سیصد میلیون هندی بود. ماهاتما گاندی.
    با این چند سطر جواب بس دندان شکن و محکم به دشمنان قسم خورد افغانستان دادید به دشمنانی که جز برده گی هیچ صفتی ندارند .

  • باحرمت واحترام به دانشمندگرامى بشردوست !
    يکى از شنونده ـ بيننده وخواننده ى نظريات شماوديگردانشمدان ونويسندگان خوب بودم وهستم.و همشه تلاش نموده ام هر شخص را از لابلاى نظرو انيشه اش بشناسم نه از تبار اجتماعى ـ سياسى اش .

    پاسخگويى اخير شما با دريچه نگين بخت ( کابل پرس? ) نشانه از هزمچينى
    شما را به اتش سيا انيشان تاريک دل ودستفروشان ـ سنگفروشانى که با تمام نيروى سياهى وجهل به جنگ انديشه و روشنايى آمده اند، نشان ميدهد.

    آرزو ما تشنگان آنست تا از شما چيز فهمها سخنى به ثواب بشنويم و سيرآب شويم .
    مگر در خيمه ملت قرار بر اين نبود، تاشما :

    ـ درخدمت آرمانهاى حمال باشيد؟
    ـ از واقيعت چشم پوشى نکنيد ؟
    ـ پاسدار قانون باشيد ؟
    ـ پاسخگوى عادل باشيد ؟
    ـ مشت گوبنده برعدول بشيد ؟
    ـ دانش وانديشه شعار بشيد ؟
    و هزارويک باشيد ديگر ؟؟؟؟
    همه آرزوهاى ملت وروشنگرى را پشت کرده با خار مغيلان در تنور داغ بخيلان ريختيد .
    جز خاکستر چيزى ، برحق که نسيبتان نخواهد شد.
    مخلص شما هما
    ـ

  • سپاس از مقاله وزین میخواهم از یکپارچه گی روشنگران افغانستان در دفاع از آنچه ارزشهای دموکراسی خوانده میشود قدر دانی نمایم ، همیشه از شما مقالات وزینی به نشر میرسد که قابل قدر است
    موفق باشد

  • سپنتا بيشتر لکه ء ننگ روشنفکری افغانستان است تا... روشنفکری که در ارگ رفت و آمد داشته باشد و پيش يک معامله گر مثل کرزی خم و راست شود، روشنفکر نيست. آقای سپنتا اگر همت داشت، دزدانی مانند عمر صمد، محراب الدين مستان، کاکای کرزی و زلمی حقانی را به چنگال عدالت پسپارد. روشنفکری با حرف مفت زدن و ضد آن عمل کردن فرق دارد. آقای سپنتا به سوالات منطقی آقای بشردوست پاسخ بدهد نه اينکه شاگردان خود را که در وزارت امور خارجه گمارده و همه با لهجه هراتی گپ می زنند، وادار کند در اين سايت به نفع او اظهار نظر کنند. آقای سپنتا خوب است کمی مانند بشردوست و ملالی جويا فکر کند. آيا آقای سپنتا فقط خم و راست شدن و موزه پاکی برای کرزی را ياد دارد؟ يا وقتی فهميد که ديگر وزير خارجه نيست، اشک بريزد؟ شما آقای بکتاش نيز بهتر است تبديل به يکی از همين آلت دست های سپنتا نشويد. اگر اوضاع خراب شود، سپنتا با پاسپورت آلمانی نه به فکر شما خواهد بود و نه افغانستان و نه روشنفکری.

  • فرق سپنتا با آن کسی که سمت چپ کرزی خم و راست می شود و با جنايتکار هم کاسه است چيست؟ فرق سپنتا با دزد ديگر کابينه احدی چيست؟ فقط احدی وزير ماليه است و ايشان وزير خارجه. آقای سپنتا چند بار دست بر سر کودک يتيم کشيده و چند با از موتر 60 هزار دالری خود تا شده تا ببيند در سرک های کابل چه می گذرد.
    آقای سپپنتا بهتر است که ديگر آبروی روشنفکری را بيشتر از اين نريزد. شما نويسنده جوان هم بهتر است با احساست خود ملعبه اين آقا نشويد.

  • سپنتا که با استفاده از هر فرصتی تلاش ورزیده خود را زیر پای داکتر عبدالله بیندازد در مصاحبه ها با تلویزیون طلوع و خطابه در ولسی جرگه نیز آن را از یاد نمی‌برد: «من شخصآ با بعضی از شخصیت ها که خود را اپوزیسیون می‌گویند همیشه احترام داشتم و پشتیبان آنها بودم و اگر جناب داکتر عبدالله وزیر خارجه را هم عضو این اپوزیسیون تلقی کنیم که فکر نکنم که باشد من به تلاش و فعالیت شان که در اصلاح وزارت خارجه از خود نشان داد واقعا همیشه احترام داشتم. به عنوان یک وزیر بسیار پرکار وزارت خارجه. برخلاف شایعات که در جریان است من تلاش خواهم کرد پروسه رفرم و اصلاح را که داکتر عبدالله به جریان انداخت ادامه دهم. در نهایت، کار من ادامه کار ایشان است.» و «... باید گامهای اونها (عبدالله) در این راستا ادامه پیدا کنند.»! ولی به نظر می‌رسد این نجاست خوری ها در برابر همه‌ی تبهکاران — که یک روشنفکر به شدت مرتجع اما کمی با شخصیت هم آن را برای خود عار و مرگ می‌داند.— صفرایش را نمی‌شکست که در شورای وزیران چتلی سه سرجنایت سالار را بر سرش باد کرد.

    آیا موضعگیریهای سپنتا ستایشگران او را شرمسار نمی‌سازند؟ آیا از روی آنها نمی توانند دریابند که سپنتا با تمام عطر و روغنی که امریکا و رسانه‌هایش بر او میزنند، روشنفکر حقیریست که به خاطر پاییدن در چوکی آماده پذیرش هر خواری و پوزه مالی برپای بنیادگرایان می‌باشد؟ کسی که کارش را «ادامه کار جناب داکتر عبدالله» اعلام نماید، به این معنا نیست که او اولتر از همه تهی از سلامت وجدان «اکادیمیک»‌اش شده است؟

    داکتر عبدالله به مثابه سخنگو و «وزیر خارجه» سرجنایتکار مسعود، غیر از پنجشیری بازی و نصب عده‌ای خاین و جانی و فاسد و رهزن شورای نظاری و ائتلاف شمالی و پرچمی در وزارت خارجه و ماموریت‌های خارجی چه کرد که حال او متعهد می‌شود کارش ادامه کار آن غدار و آدمکش اخوانی خواهد بود؟

    در حسن نیت و احساسات وطنپرستانه‌ی عده‌ای از علاقمندان رنگین سپنتا جای تردید نیست اما اینان که لکه‌های خون و خیانت را بر سر و روی داکتر عبداله می‌بینند پس نباید در طرد و رد عنصری درنگ کنند که با عطش بر آن لکه‌ها بوسه می‌زند.

    ما برآنیم که سپنتا هر قدر هم خود را به خریت زده و شعار «اکادیمیک»‌اش را تکان دهد، خوب آگاه است که دیگر جاده‌ای از سفلگی نمانده که نه پیموده باشد و ازینرو نه می‌خواهد و نه می‌تواند حتی پوست پشکی به توجیه همدستی‌‌اش با دژخیمان «ائتلاف شمال» این نابخشودنی ترین خیانت به وطنش بپردازد. ولی جالب خواهد بود از مدافعانش بشنویم که با چه دلایل «اکادیمیک» و «علمی» سوراخهای کلان سیاسی و شخصیتی او را منافذ نور دانش و خبرگی سیاسی‌ و ... تفسیر خواهند کرد.

    مردار خوری آقای سپنتا پایانی ندارد. بوی ماهیت بنیادگرایی و ضد دموکراتیک پارلمان در دنیا بالاست لاکن مرتد ما که عشق وزارت، او را به هر هتک حرمت و کرامت از خودش رام گردانیده، در برابر این سوال که «شما رای پارلمان را به دست می‌آورید؟»، می‌گوید:

    «من امید وار هستم که رای پارلمان را به دست بیاورم. ببینید در افغانستان در درون پارلمان تعداد زیاد نمایندگان مردم هستند که به منافع ملی می‌اندیشند به تقسیم قدرت و برابری قدرت می‌اندیشند.»

    این اظهارات را به گمان قوی سینه چاکانش هم آبروریزی می شمارند اما کو آنقدر صداقت که از خوشبینی ساده لوحانه‌ به انسانی تا این حد ذلیل از مردم عذر خواهی کرده و به او نفرین بفرستند.

    چنانچه گفتیم منابع خارجی معتبر به شمول منابع امریکایی، پارلمان را مملو از تبهکاران و هیروئین سالاران جهادی می‌دانند؛ اینان و عامی‌ترین افراد هم دیدند که در به اصطلاح رقابت بین دو سرجنایتکار یعنی قانونی و سیاف برای ریاست ولسی جرگه هر کدام بیش از ۱۰۰ رای آورد که با محاسبه‌ای سرسری روشن می‌ نمود بیش از ۹۰ در صد کسانی که در پارلمان راه یافته اند متعلق به این دو دارودسته «ائتلاف شمال» هستند. معهذا روشنفکر سبک که رویای وزیر خارجه شدن بیقرارش ساخته، امید دارد که از پلشت ترین بیدادگران قرن که آنان را «نمایندگان مردم که به منافع ملی می‌اندیشند» می‌خواند، رای اعتماد می گیرد.

    مباهات نمودن به کسب رای اعتماد از پیروان سیاف و قانونی و دوستم و ربانی و گلبدین! زهی شرفباختگی! زهی سقوط و بی مسلکی!

    از مقاله پیام زن - ادامه مقاله:

    آنلاین :

  • آقای بکتاش سیاووش مثلی که آقای سپنتا شما ره هم وعده شامل ساختن در وزارت خارجه ره داده که برایش کمپاین میکنید

  • شکی نیست وقتی در مقابل گاندی چنان پیش آمدی در هند از جانب انگلیس هامیشود در افغانستان هم هرچند نام پارلمان افغانی است اماهمان انگلس ها هستند که میخواهند دومین گاندی را فدای اهداف شان کنند

  • فکر کنم نوشته از خود آقای سپنتا باشد.

    بازهم بخاطر عدم آگاهی اش از افغانستان است که فرق بین دوران وزارت خود و آقای بشردوست را نمیداند.

    من فکر میکنم که آقای بشردوست در تاریخ افغانستان تنها وزیری بود که ریکارد قایم کرد و نمونه یک وزیر مردمی و مردم دوست را به نمایش گذاشت.

    مگر میشود فراموش کرد که چگونه از خرچ دسترخوان خود غذای چاشت منسوبین وزارت را فراهم ساخت، میز و چوکی لوکس دفترش را بیرون کشید در اختیار دیگران گذاشت و روزی که وزارت را ترک میکرد با اشک ریختن کارکنان مواجه شد که نمیخواستند نماینده راستین و غمخوار شانرا از دست دهند.

    آقای بشردوست به خوبی میخواست که انی جی او های دزد و رهزن را به حاشیه پرتاپ کند که آقای کرزی نخواست این کار صورت گیرد و مثل دیگر وزیران با وجدان خود تجارت نکرد و استعفا را ترجیع داد.

    اما آقای سپنتا حاضر است که پاهای سیاف و ربانی و دیگر قاتلان در پارلمان را ببوسد و چتلی شانرا نوش جان فرماید اما از پست وزارت کنار نرود.

  • فکر میکنم سپنتا و بشر دوست در مسایل ملی با هم توافق دارند مثلآ هر دوی این عالی جنابان محمد ظاهرشاه را بابای ملت دانسته و از شهید احمدشاه مسعودنیز به عنوان قهرمان ملی و مرد شکست ناپذیر ساد میکنند

  • راوا و راوای ها باید پای خود را تا گلیم خود دراز کنند ، شرم آور است که در آغوش پرویز مشرف خوابیده ایدو به مردان افغانی نا روا میگوید مگر مرد های افغانی ....ندارند بیاید وببینید که آقای سپنتا خیلی ... قو ی تر از آقای مشرف دارد.

  • اوه ... داکتر صاحب سپنتا مالوم میشه phd ره مفت نگرفتی... کم کم یاد می گیری که چه قسم کد مردم افغانستان گپ بزنی. مگه سیل زیر نام غمجن ک خوده بچه ملک جور کدی خوبیش نیست. یگان چیزی دیگه خوده جور کو او ظالم. بچای ملکه ده افغانستان شاها بچه بیریش جور میکدن. ای گپ ده ضرر ته است. تیداد ای خان زادا ده پارلمان ام بسیار کم استند او ساده. از یگان رای دیگه مردمه جنگ بنداز. مثلا قوماندانا ره دو و دشنام کو و ازی گپا.... راستی گپ مابین ما و تو ... میگه تو ده وقتی عسکر پیاده اکرم یاری شان ام بودی ... او ناکام ای گپ راست اس؟ او ره میگن که بسیار بچای میر و ملکه خوش داشت ... هاهاها.. ای خدا جان توبه توبه... هاهاها

  • مزاری محقق و خلیلی میخ میکوبیدن ده سر مردم، بشر دوست ک... خود ره در سر مردم میکوبه

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس