صفحه نخست > دیدگاه > نامه ی غير قانونی نهادهای به اصطلاح مدنی افغانستان

نامه ی غير قانونی نهادهای به اصطلاح مدنی افغانستان

نويسنده: امير کابلی

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

نهادهای مدنی افغانستان در نامه ای سرگشاده به دادگاه عالی افغانستان، از داکتر رنگين سپنتا دفاع کردند. در اين نامه آنان در ادامه ی اقدام غير قانونی رييس جمهور مبنی بر ارجاع ماجرای سلب صلاحيت سپنتا به دادگاه عالی، بر اين اقدام غير قانونی صحه گذاشتند. در اينجا لازم است تا نکاتی چند در اين باره ذکر شود:

اول اينکه نهادهای مدنی دانسته يا نادانسته وارد بازی سياسی شده اند که موضع غير دولتی اين به اصطلاح نهادهای مدنی را زير سوال می برد. در اين نامه به نوعی اقدام غير قانونی رييس جمهور توجيه شده و اين نهادها، در موضعی کاملا دولتی قرار گرفته اند.

دوم اينکه در اين نامه نهادهای به اصطلاح مدنی به اقدامات لازم از سوی وزارت امور خارجه در دفاع از مهاجرين افغان اشاره کرده اند. بايد گفت که نخير. وزارت امور خارجه ی افغانستان به هيچ عنوان اقدامات لازم را در دفاع از آوارگان افغان انجام نداده بلکه به يک ديپلوماسی تشريفاتی رو آورده است. اقدام لازم وزارت امور خارجه در دفاع از آوارگان افغان بايد چنين می بود:

يک: احضار سفير ايران به وزارت امور خارجه و بازخواست وی درباره ی وضعيت مهاجرين افغان.

دو: در صورت عدم بهبود فوری در وضعيت مهاجرين و آوارگان افغان، سفير ايران در افغانستان بايد بلافاصله از کشور اخراج می شد.

سه: احضار سفير و ديپلمات های بی لياقت افغانستان در ايران و بررسی عملکرد آنان و همچنين سفرا و ديپلمات های پيشين که زمينه ساز چنين وضعيت اسفناک بودند. ديپلمات ها و سفرايی که بيشتر آدمک ها ی وابسته به ايران و گروه نظامی و جنايتکار شورای نظار بودند تا نمايندگان افغانستان.

چهار: قطع هرگونه روابط ديپلماتيک با ايران و درخواست برای ممنوعيت ورود هرگونه کالای تجاری از ايران. همچنين ممنوعيت تبليغات محصولات و کالاهای ايرانی در رسانه های افغانستان.

پنج: تعهد دولت افغانستان به قطعنامه ی شورای امنيت، مبنی بر تحريم ايران.

شش: اعلام وضعيت اضطراری برای بازگشت بيش از دو ميليون آواره به کشور.

هفت: اقامه ی دعوای حقوقی نزد محاکم بين المللی مبنی بر دست داشتن رژيم ايران در جنايات عليه بشريت. جناياتی که در طول 30 سال اخير عليه آوارگان افغان صورت گرفته شامل: تجاوز جنسی، قتل و غارت دولتی و غير دولتی.

هشت: درخواست از سازمان ملل و شورای امنيت اين سازمان برای داوری درباره ی وضعيت مهاجرين افغان.

نه: درخواست تحقيق درباره ی عملکرد کارمندان کميساريای عالی پناهندگان در ايران. اخبار و گزارش ها از ايران حاکيست که کارمندان اين سازمان در فساد و اختلاس و نيز همراهی با سياست های غير انسانی رژيم ايران دست دارند.

ده: درخواست از دبير کل سازمان ملل برای بررسی چگونگی کمک های مالی به آوارگان افغان طی 30 سال اخير. گزارش ها حاکيست که حتا ده درصد از کمک ها به آوارگان افغان در اختيار آنان گذاشته نشده، بلکه در زد و بند با کميساريای پناهندگان سازمان ملل و حکومت ايران، به جای ديگر رفته است.

برای نمونه از کمک ميليون دالری آوازخوان معروف ايتاليايی آقای "لوچياتو پاواراتی " به کودکان افغان در ايران و پاکستان، کوچکترين کمکی به اين کودکان نشد.

يازده: بررسی وضعيت حقوقی افرادی که در ايران متولد شده اند و به نوعی در بلاتکليفی حقوقی بسر می برند.

با درنظرگرفتن نکات فوق بايد گفت که اقدامات وزير سابق امور خارجه ی افغانستان، هيچ نبوده و تنها بزک کردن های سياسی بود که به هيچ عنوان کوچکترين کمکی به بهبود وضعيت آوارگان و مهاجرين افغان نکرد.

آقای سپنتا بيشتر به يک مرتجع سياسی می ماند تا يک روشنفکر. روشنفکری که گپ های چند سال اخيرش را کنار هم بگذاری و مقايسه کنی با هم 180 درجه فرق می کند، روشنفکر نيست.

اين آقا در لباس روشنفکران در وزارت امور خارجه چه اقدام مثبتی برای اصلاحات انجام داد؟

بگذاريد به چند نمونه از اصلاحات ايشان اشاره کنيم:

يک: فراخواندن چند سفير و ديپلمات افغان از خارج کشور به داخل. برخی از اين افراد هنوز به داخل نيامده و قاطعيت جناب وزير سابق را زير سوال بردند. کسانی که بازگشتند نيز به پست های ديگری گماشته شدند. اين در حالی ست که درباره ی عملکرد فرد فرد اين افراد بايد تحقيقات صورت می گرفت تا ديده شود، چقدر از موقعيت سياسی خود به نفع خود يا افغانستان استفاده کردند. در ايران سفير و ديپلمات های پيشين، بيشتر وابستگان سياسی، جنايتکارانی مانند احمد شاه مسعود و ربانی بودند تا نماينده ی مردم افغانستان. اين افراد بيشتر دنبال تبليغات حزبی بودند و در برخی موارد با سياست های جنايتکارانه ی گروه نظامی شورای نظار و جمعيت عليه مردم افغانستان در افغانستان و در ايران همراه می شدند. اين افراد بدليل برخورد قومی و زبانی، گاه تنها از موقعيت ها به نفع يک قوم خاص در ايران عمل کردند. اگر از آوارگان افغان در ايران پرسيده شود که اين آقايان برای شما چکار کردده اند. پاسخ اين خواهد بود: هيچ و حتا گاهی عليه ما.

دو: آقای وزير سابق اقدام ديگری هم انجام دادند، مبنی بر اينکه وزارت امور خارجه را وزارت امور اهالی هرات درست کردند. مردم هرات محترم اند. اما قرار نيست که وزارتخانه ای تبديل به قلمرو آنان شود. اگر وارد وزارت امور خارجه شويد، از دربان تا کارمند و دستيار و رييس و مشاور و وزير با لهجه ی شيرين هراتی گپ می زنند. آقای وزير سابق، شاهکارتان همين است؟

سه: آقای سابق وزير چرا با وجود آگاهی از دزدی و سرقت اموال مردم توسط چند رهزن در لباس ديپلمات هيچ اقدامی برای محاکمه ی آنان نکرد. حتا مزبوحانه پس از افشای اسناد اختلاس در سايت کابل پرس? باز هم اقدامی نکرد. اخراج رهزنی مانند مستان از روی ناچاری در برابر فشار اين رسانه ی الکترونيکی بود و نه چيز ديگری. هنوز مستان در کانادا چکر می زند و به ريش سپنتا و امثال سپنتا می خندد.

چهار: اگر پرونده ی مطبوعاتی وزير سابق آقای سپنتا را در زمان وزارت بررسی کنيم به تناقص در گفتار مواجه می شويم. وزير امور خارجه ی يک کشور، هر دو روز يکبار گپ خود را عوض می کند و طوری ديگر حرف می زند. سياست افغانستان در اين مدت يک سياست منفعل و از هر طرف باد باشد بود.

پنج: طبق اطلاعات موثق، آقای سپنتا کتابی را درباره ی جنايات جنگی در افغانستان نگاشته اند که توسط کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان به چاپ رسيد. اما ايشان بلافاصله بعد از چاپ، مانع از پخش اين کتاب می شوند. روشنفکری که نتواند روی گپ خود استاد شود، روشنفکر نيست. اين آقا برای پست و چوکی از محاکمه ی جنايتکاران در می گذرد.

به اقدام نهاد های به اصطلاح مدنی در افغانستان برگرديم:

اين نهادها دنبال چه منفعتی در ابقای سپنتا هستند؟ نهادهايی که بيشتر به يک دوکان می مانند و هيچ ارتباطی با مردم در سرک های کابل ندارند. اگر يک روز با لباس کنده و پاره بخواهی وارد اين نهاد ها شود، با مشت و لگد سرباز دم دروازه روبرو خواهی شد و اگر اتو کشيده و مرتب باشی خير. اين نهادهای مدنی اگر بواقع نهاد مدنی محسوب می شوند، بهتر است که جسارت اين را داشته باشند که برای نخستين بار، وضعيت مالی خود را به رسانه ها اعلام کنند. بگويند که از ميليون ها دالر پولی که برای کمک به مردم افغانستان ارسال شده و در اختيار آنان بوده، چقدر به مردم افغانستان کمک کرده اند و باقی کجاست. غير ممکن است که اين نهادها شفافيت از خود نشان داده و بگويند که اين مقدار پول از اين تمويل کننده گرفته شده و اين جزييات. وقتی از آن ها درباره ی جزييات سوال می شود، ترا دشمن نهادهای مدنی می پندارند. در صورتی که گپ جای ديگری ست. نهاد مدنی خوب است و لازم اما اين چيزهايی که ما می بينيم بيشتر دوکان هستند تا نهاد مدنی.

اين نهادهای به اصطلاح مدنی با اين اقدام و توجيه عمل غير قانونی رييس جمهور، لکه ی ننگی بر روشنفکری گذاشتند. مانند همان لکه ی ننگی که جناب سپنتا گذاشته بود. لکه ی ننگی که قبلا آدمی مانند عبدالحميد مبارز گذاشته بود. در طی چند رژيم گذشته در چوکی نشسته، کلمات روشنفکرانه نشخوار می کند و هم زمان روشنفکر در زندان ها ی اين رژيم ها می پوسيد و يا تيرباران می شد.

در آخر لازم است اين نکته اضافه شود که رد عمل غير قانونی رييس جمهور، به معنای همراهی با قصابان داخل پارلمان نيست. قصابان داخل پارلمان و آنانی که برای خواب و معاش به پارلمان آمده اند، جای نقد بسيار دارد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • زنده باد! مقاله ات عالیست

    باید می‌افزودی که مزدبگیران و نوکران فرهنگی رژیم ایران مثل رهنورد زریاب باید فوری مورد مواخذه قرار گرفته از تلویزیون «طلوع» بدور پرتاپ میشدند که در حالیکه مهاجران نگونبخت ما در ایران تحت فاشیزم رژیم فاشیت جمهوری خون آشام ایران قرار دارند، این فرد حقیر و بی‌قلب هنوز هم به دفاع از ایران پرداخته و از طریق تلویزیون طلوع میخواهد به ایرانیزه کردن جامعه ما رنگ و لعاب دهد.

  • “... به معنای همراهی با قصابان داخل پارلمان نيست. قصابان داخل پارلمان و آنانی که برای خواب و معاش به پارلمان آمده اند، جای نقد بسيار دارد.”

    برادر، این پارلمان یا لانه گرگان آنقدر بویناک و کثیف و بی‌ارزش است که اصلا حیف وقتت که برای "نقد" آن برباد دهی.

    بهترین و شایسته ترین "نقد" را خانم ملالی جویا کرده که نامش را گذاشته "طویله". اما کمی باید از این هم پیش رفت و آنرا "لانه گرگان" نام گذاشت!

    آنلاین :

  • نهاد های مدنی به علت نامه ای در پشتیبانی از داکتر سپنتا فرستاده اند که در عقب رد صلاحیت او جنایتکاران حرفوی و رهزنان ملای خونخوار ربانی و ملا قانونی قرار دارند. این نه نهاد های مدنی بلکه اکثریت به اتفاق افغانها اند که اقدام علیه سپنتا را توطیه جنایتکاران ربانی و سگ های جنایتکار ملی مسعود دانسته و نمیخواهند که این گرگان درنده جنایات سالهای 1992-1996 را دوباره تکرار کنند.

    اگر در عقب رد صلاحیت این دو وزیر اشخاص پاک و وطنپرست قرار میداشت اصلا هیچ مشکلی پیش نمی آمد.

    یونس قانونی از جمله آن سگ های زنجیری ملا شیطان الدین ربانی است که سراسر زندگی او را دروغ، جنایت و خیانت تشکیل میدهد. او که در زمان حضور قوای روس در افغانستان مامور ارتباطی آی اس آی و حزب جمعیت بود بدون شک تا کنون زدو بند های پشت پرده با پنجابی های پاکستانی دارد. برای اینکه چهره پلید این موجود کثیف و ملا ربانی و سردادر دزدان او جنایتکار ملی مسعود را برایتان بیشتر واضح کنم به نمونه مثال یکی از شهکاری های او را برایتان نقل میکنم.

    در اوایل سال 2005 زمانیکه طالبان وحشی به دروازه های غربی کابل فشار میاوردند و مواضع حزب وحدت را تحت حملات شدید راکتی و هاوان قرار داده بودند ، جنایتکار ملی مسعود به رهزنان خویش امر کرد تا از طرف شرق بر حزب و حدت حملات را آغاز کنند. وحدتی ها که از این حمله غیر منتظره به شدت تکان خورده بودند، در تنگنا قرار گرفته و مناطق دهمزنگ و کارته سه را برای رهزنان مسعود رها کردند. در همین گیر و دار رهبر شان مزاری که تا آنوقت توانسته بود قوت های وحدت را در مقابل حملات طالبان به وجه درستی سازماندهی کرده و آنها مقاومت دلیرانه کرده و چندین حمله طالبان را دفع کرده بودند و در صدد موافقت نامه آتش بس بود با یک عده از یارانش به تاریخ 13 مارچ 2005 بدست طالبان افتید.

    با عقب نشینی نیرو های حزب وحدت از دهمزنگ وکارته سه ، رهزنان و دزدان جنایتکار ملی مسعود داخل این مناطق شده و مانند افشار به چور و چپاول مال و منال مردم، قتل عام و تجاور به زنان ، دختران و پسران بیدفاع پرداختند. وحشیگری های این دزدان درنده خو به اندازه هولناک و شدید بود که خبر آن در فاصله فقط چندین ساعت به گوش همگان و از جمله سازمانهای حقوق بشر رسید. آنها ملای کثیف ربانی را تحت فشار قرار دادند که این جنایات را مورد تحقیق قرار دهد.

    ملا ربانی بر اساس مشوره جنایتکار ملی ملا مسعود تحقیقات مستقل را رد کرده ولی هیت را تحت ریاست محمد یونس حرامی(قانونی) تعین کرد تا تحقیقات کرده و گزارشی آماده کند.

    قانونی بعد از چند هفته گزارشی ارائه کرده که در آن گفته میشد که هیچ گونه جنایتی صورت نگرفته و با مردم ملکی یا غیر نظامی بردخورد انسانی و قانونی ! صورت گرفته است.

    شما حالا خود در مورد این ابلیس قانونی قضاوت کنیدو فکر کنید که در موجودیت چنین شیاطین و جانیان و آنهم در راس قوه مقننه میتوان به آینده روشن و به قانونیت امیداور بود.

  • تبصره هایت در مورد نقص های واکنش وزارت خارجه و کل دولت به جاست. اما خودت شاهدی که به اعتراف خود اعضای ولسی چرگه این مساله هیچ ربطی به استیضاح اسپنتا نداشته است و صرف یک بهانه بوده است.

  • در نامه‌ي سرگشاده‌اي که جامعه مدني عنواني ستره محکمه افغانستان فرستاده است، در اخير اين نامه نام يک عده بنيادها و موسسات خيريه را نيز آورده است که به دفاع از سپنتا در اين نامه امضا کرده اند. در جمله اين لست نام موسسه امداد انساني براي زنان و کودکان افغانستان (هاکا) نيز ذکر شده است ولي به حيث يکي از کارکنان اين موسسه بايد بگويم که در اين جاي شک نيست که موسسه هاکا عضو جامعه مدني مي‌باشد ولي هر گز موافق با اين نامه نمي‌باشد و جامعه مدني از نام موسسه هاکا سو استفاده کرده است. موسسه هاکا از جامعه مدني خواسته است که به زودترين فرصت نامه سرگشاده ديگري به تمام نهادها روان کرده و از استفاده غلط نام موسسه هاکا سخت معذرت بخواهد.

    دلايل که موسسه هاکا از اين نوع نامه ها دفاع نمي‌کند قرار ذيل است:

    1- موسسه هاکا يک موسسه غير دولتي و غير سياسي مي‌باشد و هيچ وقت نمي‌خواهد که از نامش براي مقاصد سياسي استفاده شود.
    2- اين واقعيت براي همگان روشن و واضح است که دولت ايران در برخورد با مهاجرين افغان مرتکب فجيع ترين ستم ها را شده است به طور مثال نگاهداري مهاجرين در اردوگاه تل سياه.
    3- با وجود سرازير شدن ميلياردها دالر به افغانستان، دولت گام ارزنده اي در دفاع از مهاجرين بر نداشته است و هميشه از ستم‌هاييکه بر مهاجرين صورت مي‌گيرد چشم پوشي مي‌کند و بدبختانه که در مطبوعات دولتي و غير دولتي چندان انعکاس نمي‌يابد.

    موسسه هاکا يکبار ديگر از تمام خوانندگاه نامه سرگشاده ذکر شده مي‌خواهد که هيچگاه فريب جامعه مدني را نخورند و موسسه هاکا در اين نامه شامل نمي‌باشد.

    شفيع (کارمند موسسه هاکا)

  • اگر درين سايت پيهم جملات دشنام آميز چون: جنایتکاران ربانی و سگ های جنایتکار ملی مسعود وغيره را ميخوانم فورا درک ميکنم که در عقب اين مضحکات دوستان شعله يي قرار دارند چو ن من ايشانرا خوب ميشناسم. ايشان عجب انسانهاي عقده يي هستند: غير از خود شان ديگران همه خاين ميباشند. حرکت و تعصب ايشان عينا شباهت با حرکات و اطوار مجاهدين خلق ايران دارد. اين گروه را در جهان گروه تروريست ميخوانند و شما را چه نام بگذاريم؟

  • من ميخواهم دو مسله را به سمع حامیان جنایتکار ملی مسعود که دوست ما او را با پیشوند ملا خطاب میکند برسانم.

    اول اینکه این خیلی دلچسب است که شما هر که را که جنایات شیطان الدین ربانی این شیاد بزرگ و فرمانده جاهل و سنگ فروش او ملا مسعود را به رخ شما میکشد او را بلافاصله مربوط به شعله جاوید و طالبان نسبت میدهید.

    شما حامیان جنایتکار ملی باید بدانید که این 99 فیصد مردم خاموش افغانستان است که هر زمانی شرایط برایشان مساعد میگردد جنایتکاران را رو سیاه میدارند.

    دوم اینکه یکی از شما حامیان ملا شیطان الدین ربانی و جنایتکار ملی ملا مسعود در بالا گفته که جهاد شما پایان نیافته است.

    اول اینکه بنازم چنین جهاد را که فقط همین دو روز قبل ولی مسعود بردار جنایتکار ملی ملا مسعود قومندان عمومی قوتهای ناتو جنرال امریکایی را برادر خویش خطاب کرده و بیرق امریکا را در سینه خود نصب کرده بود.

    باز هم بنازم چنین جهاد را که مانند خفاشان بزدل امریکایی ها را برادران تان خطاب میکنید، امنیت جان شانرا در میدان هوایی بگرام میگییرید و بعدا از جهاد حرف میزنید.

    اجازه بدهید که به این منطق بزرگ و این شهامت شما به نام مجاهدین از ته دل بخندم.

    مگر شما واقعا ً فکر کرده اید مردم افغانستان تا این اندازه دون صفت شده اند که نوکر و مجاهد را از هم تشخیص نکند؟

    مگر شما واقعا ً نوکری به امریکایی ها و روس ها را جهاد جنایتکار ملی مسعود و برادران جنایت پیشه او ولی مسعود و ضیا مسعود و جهاد شیطان الدین ربانی ، محاسبه میکنید ؟

    ملاهای جنایتکار و بزدل مسعود و ربانی فقط در مقابل مردم بیدفاع کابل جهاد کردند--- در مقابل روس ها و امریکایی ها ، طوریکه دوست دیگر ما گفت نوکران حلقه به گوش هستند که جهاد را در مقابل چند نوت کثیف دالر امریکایی فروختند.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس