صفحه نخست > دیدگاه > پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

نويسنده: امير محمد مهاجر
يكشنبه 20 می 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: گويی در بازی های سياسی، باز هم آوارگان افغان به فراموشی سپرده شده اند. جنجال به بهانه ی وضعيت تراژيک آنان آغاز شد اما رقبا هر يک بدنبال اهداف سياسی خود هستند. اميدواريم که جناح های سياسی دوباره به مساله ی آوارگان بازگردند و برای رفع مشکلات آنان، کاری بنيادين انجام دهند. کابل پرس?

يكي از خبرهاي جنجال بر انگيز روزهاي اخير در افغانستان رأي عدم اعتماد پارلمان افغانستان به دو وزير كابينه رئيس جمهور كرزي بود. در اين ماجرا نمايندگان ولسي جرگه دو وزير امور خارجه و عودت مهاجرين را مورد پرسش قرار داده در يك اقدام پيش بيني نشده به بهانه عملکرد ضعيف شان در قبال اخراج اجباری مهاجرين كشور از ايران آنان را رد صلاحيت كردند.

بدنبال اين اقدام حامد كرزي دست كم بخشي از مسأله را به ستره محكمه ارجاع داد و براي پذيرش يا عدم پذيرش تصميم پارلمان در بركناري و زير امور خارجه خواستار تفسير قانون اساسي كشور توسط آن نهاد شد.

بسياري از تحليلگران امور سياسي افغانستان تمام اين ماجرا را به كشمكشهاي داخلي جناحهاي مختلف حكومت مربوط مي‌دانند كه در يك سوي آن طرفداران كرزي و در طرف ديگر گروه جبهه متحد ملي و هواداران آن قرار دارد.

واقعيت هرچه باشد، به نظر مي‌رسد كه در اين ميان پرسش و پرسشهاي اصلي مورد غفلت قرار گرفته هيچ يك از جناحهاي حكومتي نه از خود و نه از ديگري نپرسيده اند كه چرا مهاجرين بر نمي‌گردند؟ چرا با گذشت بيش از نيم دهه از به اصطلاح برقراري حكومت، برگزاري انتخابات و تشكيل پارلمان، مردم همچنان مجبور اند در هجرت زندگي كرده حتي آناني كه به كشور برگشته بودند پشيمان و سرخورده مجبور شده اند دو باره مهاجرت نمايند؟

در پاسخ به اين سوال ممكن است گفته شود _ چنان كه بسياري، به خصوص ايرانيان مي‌گويند_ كه زندگي در هجرت به آنان خوش آمده و نمي‌خواهند كه اين زندگي را ترك كنند. ولي اگر به واقعيت زندگي مهاجرين در ايران و يا جاهاي ديگر توجه كنيم در ميابيم كه اين انتخاب تنها از سر ناچاري و به معناي واقعي كلمه از روي بيچارگي است. گزارشهايي كه هر از چندگاهي از وضع اسفناك مهاجرين هموطن در ايران و ساير كشورهاي دور و نزديك منتشر مي‌شود چيزي نيست كه بر كسي پوشيده باشد. اين گزارشها اگرچه تنها گوشه‌اي از وضع دلخراش مهاجرين را منعكس مي‌كند ولي در عين حال نشاندهنده فاجعه تأسف انگيز ملي است كه دل هر انسان با وجدان و غيرتمند را به درد مياورد.

مهاجرين هموطن ما در شرايطي در ايران زندگي مي‌كنند كه از كوچكترين و كمترين حقوق انساني هم محروم اند. آنان با وجودي كه سالها ست در ايران كار نموده و به قيمت جان و سلامتي شان در رشد و توسعه اين كشور نقش مؤثري ايفا كرده اند هنوز در اين كشور به عنوان پست ترين موجودات اين عالم تلقي مي‌شوند. در اين زمينه كافي است توجه كنيم كه در ايران كلمه «افغان» كه قانون اساسي ما آن را نام و عنوان هر تبعه كشور قرار داده در ايران به زشت‌ترين و وقيح‌ترين دشنام و ناسزا تبديل شده است كه حتي كودكان خرد سال ايراني نيز آن را به مفهوم: وحشي، پست، نفهم، بي‌هويت، كودن، دزد، قاچاقبر، آدمكش،‌ خائن و امثال آن به كار مي‌برد. در اين وضعيت به راحتي مي‌توان تصور كرد كه افغانهاي هموطني كه رسما و واقعا مصداق «افغان» باشند در جامعه ايراني، در كوچه و بازار، در ده و ديار، در شرايط كار و بيكار و در همه جا چه وضعيتي خواهند داشت.

آيا در اين صورت كسي تعجب خواهد كرد كه هركس و ناكس ايراني مانند والي قم و مشهد و سيستان و بلوچستان از طريق رسانه‌هاي همگاني و در تلويزيون افغانها را مردم پست و بي هويت تعبير كند و به دروغ اكثر فساد و جرم و جنايت رايج در كشور شان را به آنان نسبت دهد؟!.

آيا براي اعضاي حكومت اعم از نمايندگان پارلمان و كابينه غير منتظره خواهد بود كه نظاميان خشن ايراني، هموطنان ما را از طبقات بالاي ساختماني كه خشت خشت آن با عرق جبين و دستهاي پاره پاره و كمر خميده وي بلند شده است به پايين پرتاب ‌كند؟!

بدون شك در اين شرايط، براي هر انسان افغانستاني ننگ است كه در مورد مردم خود به كشوري التماس ‌كند كه در آن «افغان» به شمول اعضاي پارلمان و حكومت و دولت افغانستان به معناي پست، بي‌غيرت و بي‌حيثيت مي‌باشد.

در تاريخ بشر افراد نالايق، جنايتكار و خاين زياد بوده است ولي شايد كمتر افرادي بوده اند كه عرق مردانگي و غيرت در آنها چنان ضعيف شده باشد كه از اين همه مذلتها و تحقيرها بر نياشوبد و به خود نيايد.

خوب بود اعضاي محترم پارلمان به جاي پرسش از وزير امور خارجه كه چرا نتوانسته مهاجرين را در اين وضعيت ذلتبار نگهدارد از مسئولين ساير دستگاه‌ها و از خود مي‌پرسيدند كه چرا نتوانسته اند زمينه بازگشت مهاجرين را فراهم كنند.

چرا مردم ما در شرايطي قرار بگيرند كه براي مزدوري ايرانيان اين قدر زجر بكشند و بعد آن كشور به جاي اين كه ممنون اين بيچاره‌ها باشند هر روز ناز كند و به هر بهانه‌اي فرعون‌وار و عربده كش به آزار و شكنجه يك تعداد پير مرد و پير زن، و كودك بپردازند و پس از بازي موش و گربه و قتل و معيوب كردن شماري از ايشان دو باره خسته از بازي رياكارانه رحم و مروت اسلامي پيش كشند و مهلت ديگر دهند؟

فراهم كردن زمينه بازگشت مهاجرين نياز به تشريفات ندارد و لازم نيست _چنان كه هرگز نخواهد شد_ تا حكومت براي آنان «كور» «كالي» و «توتي» تهيه كند بلكه لازم است موانع بازگشت آنان را برطرف نمايد.

يكي از عمده‌ترين موانع بازگشت مهاجرين عدم تأمين امنيت در كشور است. بدون شك دغدغه خاطر و به حق بسياري از مردم ما اعم از مهاجر و غير مهاجر مسأله امنيتي است. سوالي كه در اين زمينه مطرح مي‌شود اين است كه تا به كي در كشور ما مسأله امنيت جزو مسايل اصلي نگران كننده در سفر و حضر باشد؟ آيا بيش از نيم دهه زمان كافي نيست تا امنيت آنقدر تأمين شود كه مردم فاصله صد كيلومتر راه كشور را بدون دغدغه امنيتي سفر كنند؟! آيا مردم نبايد در خانه، محل كار و در هنگام خريد و فروش و در بازار و كوچه خود احساس امنيت كنند؟ آيا لازم است مردم براي امنيت هر ساعت خود مجبور باشند نذر و نياز كنند؟ چرا ملت افغانستان در داخل و خارج بايد اسير يك تعداد افراد جاهل، خشن، جنايتكار، كج انديش و متعصب جنوب و شرق باشند؟ آيا بايد حيات و سرنوشت كشور و مصالح علياي آن را به خواست اين تعداد جهال جنايتكار پيوند زد به گونه‌اي كه اگر ايشان بخواهند مردم افغانستان حق زندگي داشته باشند و اگر نخواهند و به اصطلاح اسلام شان اجازه نداد بميرند و يا بدتر از آن خوار و ذليل شوند؟!

امروزه، نه تنها بر مسئولين حكومت كه بر افراد عادي هم پوشيده نيست كه تمام بدبختيهاي كشور از نقاط معين و مشخص جنوب و شرق كشور ناشي مي‌شود. اگر كشور و مردم افغانستان به خاطر ترياك و انواع مواد مخدره بدنام است كشت و زرع آن در اين مناطق انجام مي‌شود، اگر مزدوري براي پاكستان است از ميان مردم اين مناطق است، اگر پناه القاعده و تروريستهاي عرب است در اين مناطق است، اگر راه‌ گيري، دزدي و غارت اموال مسافرين و مردم است دزدان و چپاولگران اين مناطق است، اگر خشونت و قاچاقبري و صدها فساد ديگر است همه و همه ريشه در اين مناطق دارد، اگر و صدها اگر.

چرا پارلمان محترم از دولت سوال نمي‌كند كه براي چه مردم افغانستان بايد معطل اين تعداد مردم جاهل و نادان باشند؟! چرا پايگاه‌هاي مردمي آنان كه پناه، امكانات، نيروي نظامي و اصولا تمام بدنه ويرانگر آن را تشكيل مي‌دهد از بين برده نمي‌شود؟! آيا آنان فقط زماني طالب، القاعده و دشمن اند كه اسلحه و وسيله گرفته بر بالاي كوه برود اما اگر براي غذا و استراحت از كوه به غژدي آمدند و در كنار دوست عرب و پاكستاني خود قهقهه زنان ران كباب شده گوسفند نوش جان كردند، و مستي كنان به ريش حكومت و پارلمان و ساير مردم افغانستان خنديدند ديگر القاعده و دشمن نيستند؟ آيا اگر آنان _چنان كه قراين و شواهد نشان مي‌دهد_ صدها سال ديگر هم معناي دموكراسي و حقوق ديگران را نفهمند و به آن تن ندهند ساير مردم بايد همچنان بيچاره و آواره باشند؟!

چه كسي است كه نداند طالب و القاعده و تروريست كساني جز خيلهاي جنوب و شرق كسي ديگري نيست. چرا با اين خيلها و زيها برخورد جدي صورت نمي‌گيرد؟! دنبال طالب و القاعده گشتن و هر از چندگاهي جنگ زرگري و نمايشي راه انداختن در شرايطي كه آنان در داخل غژديها و قلعه‌هاي جنوب و شرق آرميده و تير و تفنگ شان را زير پتو و لحاف گذاشته كار بيهوده است. چرا پارلمان محترم اين سوال را مطرح نمي‌كند كه براي چه دولت و عناصر افراطي «افغان ملت» آن داخل اين غژديها و قلعه‌ها را جستجو نمي‌كنند؟ چرا به ژنرال دوستم كه به حق انگيزه و توانايي سركوب كردن اين دشمنان خائن ملت را دارد زمينه داده نمي‌شود؟

علاوه بر عدم امنيت مانع دومي كه بر سر راه مهاجرين قرار دارد مسأله توزيع زمينهايي زراعتي است. واقعيت اين است كه در كشور ما زمينهاي زيادي وجود دارد كه به خاطر محدود نگريها، تعصبات جاهلانه،‌ و بدون هيچ دليل منطقي لم يزرع و بلا استفاده مانده است. اين زمينها علي رغم داشتن خاك مساعد، آب كافي و شرايط جوي مناسب هيچ استفاده‌اي ندارد و صرفا به خاطر اين كه بر اساس تقسيم‌بنديهاي ظالمانه، زورگويانه و تعصب آميز در قلمرو زندگي فلان قوم و فلان قبيله قرار دارد معطل مانده است. اين مسأله نه تنها باعث تجزيه عملي، نگفته و غير رسمي كشور شده بلكه باعث فقر و گرسنگي كل كشور گشته است زيرا اقوام صاحب سهم نه خود عقل و عرضه بهره‌مندي از اين زمينها را دارند و نه به ديگران اجازه مي‌دهند كه به كشت و زرع آنها اقدام كنند. در نتيجه اين امر باعث شده است كه هم خود آن اقوام گرسنه و دربدر باشند و در زشت‌ترين اقدامات به دزدي و رهزني بپردازند و هم اين كه كل كشور به گرسنگي و فقر گرفتار شوند. به عنوان مثال اگر ساحه نيمروز را در نظر بگيريم در آن آب فراوان و خاك حاصلخيز بسياري وجود دارد كه در صورت كشت و زرع نه تنها غذا و بسياري از نيازهاي مردم افغانستان كه حتي مي‌تواند غذاي و نيازمنديهاي بسياري از مردم منطقه و كشورهاي همجوار را تأمين كند. اما به جاي اين، آب و خاك نيمروز از جهات مختلف مايه گرفتاري و زحمت مردم شده است زيرا آب سرگردان اين سرزمين به خصوص در ايام زمستان و فصلهاي بارندگي مانع عبور و مرور مي‌شود و در ايام ديگر گرد و خاك بيابانهاي آن در هوا پيچيده فضاي خاك آلودي به وجود مياورد. اين در حالي است كه مسايلي را در ارتباط با كشور همسايه تحقير كننده مان نيز به وجود آورده و بر سياست خارجي كشور ما در ارتباط با آن سايه افكنده است.

امكانات كشاورزي شمال، شمال غرب، جنوب و بسياري از جاهاي ديگر كمتر از اين نيست و درد سرهاي عدم استفاده از آنها نيز هم.

حال سوالي كه در اين مورد مطرح است اين است كه چرا پارلمان محترم از دولت، اعضاي كابينه و از خود نمي‌پرسند كه به چه علتي اين زمينها در اختيار مردم و از جمله مهاجرين قرار نمي‌گيرد؟ چرا موانع آباد شدن اين زمينها توسط مردم برطرف نمي‌شود؟

آيا بايد قرنها بگذرد تا بفهميم كه براي رفع گرسنگي و فقر لازم نيست به اين كشور و آن كشور التماس كنيم بلكه لازم است به دور از توهين و تحقير شدن توسط بيگانگان به خود متكي گشته نعمتهاي فراوان خدادادي را مورد استفاده دهيم و با عزت و افتخار زندگي كنيم؟

آيا بهتر نبود كه پارلمان محترم از وزراي فوايد عامه، زراعت، و كليه نهادها ذي‌ربط پرسش مي‌كردند كه چرا زمينه توزيع عادلانه زمينهاي كشاورزي را فراهم نكرده اند؟ حتي ساده‌تر از اين، چرا زمينهايي كه مهاجرين با دسترنج سالها زحمت و تحمل محنت خريداري نموده و در برابر هر وجب آنها معادل خونبهاي پدر زمين‌خواران و دلالان را پرداخته كرده اند در اختيار آنان قرار نمي‌گيرد؟ چرا دولت آنان را در برابر زورگوييهاي باندهاي فاسد زمينخوار حمايت نمي‌كند؟

چرا پارلمان محترم كشور اين قبيل سوالات را مورد غفلت قرار داده به جاي مطرح كردن آنها عجولانه و به طور غافل‌گير كننده وزير خارجه و مهاجرين را استيضاح و رد صلاحيت مي‌كند؟ آيا استيضاح كنندگان راضي شده اند كه حتي درد و رنج صدها هزار انسان بدبختي را كه جز خلق شدن هيچ گناهي را مرتكب نشده اند وسيله سياست بازي قرار دهند؟ آيا گريه‌هاي جانسوز كودك بي‌چاره‌ مهاجري كه پدر و مادرش گرفتار پوليس ايران به يكي از اردوگاه‌هاي مخوف عسكر آباد، سنگ سفيد يا تل سيا برده شده و او ساعتها با چشم گريان كنار دروازه‌ باز شدن آن را انتظار كشيده وسيله رقابت بازيهاي جناحي قرار گرفته است؟

اين قلم مايل نيست و هرگز باور نمي‌كند كه جواب اين سوالها مثبت باشد زيرا هرگز نمي‌‌تواند بپذيرد كه نمايندگان پارلمان كشورش تا اين حد بي‌وجدان و نامرد باشند كه آلام و مصيبتهاي مردم شان را به چشم ببينند و با كمال بي‌تفاوتي فقط در فكر سوء استفاده‌هاي سياسي خود باشند اما چه كند كه متأسفانه دم خروس پيدا ست و به طور آشكار ديده مي‌شود.

آنچه باعث بدگماني نسبت به نيات استيضاح كنندگان وزراي خارجه و مهاجرين مي‌شود سوء سابقه سياسي اكثر اقدام كنند‌گان به گردانندگي جبهه متحد ملي و هواداران آن است. واقعيت اين است كه بسياري از اعضاي جبهه مذبور كارنامه مثبتي در زمينه مردم دوستي ندارند. رؤساي اين جبهه را افرادي مثل رباني، فهيم، قانوني، گلابزوي، مصطفي كاظمي، اكبري، داكتر عبدالله و امثال آنها تشكيل مي‌دهند كه در گذشته از هيچ اقدام ضد انساني ابا نكرده و بارها به عنوان جنايتكاران جنگي معرفي شده اند.

علاوه براين، هيچگاه از جمله در دوره جديد بعد از سقوط طالبان هيج اقدام خير خواهانه و در جهت تأمين مصالح مردم از سوي اين افراد ديده نشده است و هر اقدامي كه از طرف ايشان انجام شده در جهت اغراض پليد شخصي، جناحي و امثال آن بوده است.

به عنوان نمونه اگر آخرين اقدام اين مجموعه يعني تشكيل جبهه متحد ملي را در نظر بگيريم نشانه‌هاي اين خود خواهي‌ها و باند بازيها را حتي به ضرر منافع استراتژيك ملي به وضوح مشاهده خواهيم كرد. در اين جبهه كساني به ائتلاف و همكاري پرداختند كه هيچ وجه مشتركي جز مخالفت با دولت فعلي افغانستان و ايجاد مانع در راه برقراري صلح و ثبات ندارند. به همين دليل به سادگي مي‌توان پيش بيني كرد كه اگر زماني قدرت سياسي به دست اين مجموعه بيافتد دوباره كشور و ملت را در همان جهتي سوق خواهد داد كه تجربه آن هنوز كام ملت افغانستان را تلخ داشته است.

بنابراين، اقدام اين جبهه در جهت استضاح وزراي دولت كرزي پيش از هر چيز نشانه بقاي روحيه باندبازي،‌ خودخواهي و رياكاري در اعضاي آن و يادآور فعاليتهاي كارشكنانه رباني و مسعود در دوران حكومت موقت مجددي است. چگونه مي‌توان در صداقت رباني وگلابزوي ترديد نكرد در حالي كه آنان از جنايتهاي پشين خود اظهار ندامت نكرده و حتي هنوز تلاش مي‌كنند آنها را به نحوي توجيه كنند؟

اين قراين نشان مي‌دهد كه اينان به حكومت و قدرت همچنان حريص اند و بدون توجه به آلام مردم تلاش مي‌كنند تا به هر قيمتي بر آنان حكومت كنند. علاوه براين، مؤيد عقيده برخي از ناظران سياسي افغانستان است كه استيضاح وزراي كابينه دولت كرزي را تلاش جبهه متحد ملي براي برگرداندن داكتر عبدالله به وزارت خارجه ارزيابي مي‌كنند.

پس چگونه مي‌توان به اقدام اينان در استيضاح وزراي كابينه دولت خوشبين بود و آن را نشانه نهادينه شدن دموكراسي در كشور دانست؟

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • آقای محترم مهاجر

    من با شما و با هر حرف تان موافق هستم. در شرایط که ایران و پاکستان برای تشدید جنگها و برهم زدن ثبات نسبی که در اکثریت نقاط کشور ایجاد شده با اخراج هزاران مهاجر افغان و دامن زدن به جنگهای سرحدی و حتی مداخله مستقیم در امور کشور ما مشغول هستند ، وکلای ما مستقیم یا غیر مستقیم به توطئه های دشمنان آزادی ، صلح و استقلا کشور ما لبیک گفته دولت افغانستان را با این سلب صلاحیت ها میخواهند بیشتر تضییف کنند.

    افغانها از گذشته ها چنین رسم دارند که در موجودیت تهدید بیگانه ها باید دست ها را یکی کنند ولی حیف که عده ای مغرض که من باور کامل دارم در راس آن برهان الدین ربانی است به عوض فرا خواندن افغانها به وحدت ، تضاد ها و جدایی را بیشتر کرده و اصلا مهاجرین بیچاره فراموش شده و فدای خواسته های سیاسی آنها که احمقانه و غیر اسلامی است ، گردیده اند.

    آیا اینها فکر نمیکنند که همانطوریکه مردم آنها را به خاطر جنایات سالهای 92 تا 96 محکوم میکنند ، روزی هم به خاطر این اعمال غیر اسلامی شان به محکمه ملت خواهند کشید؟

  • باور کنید با شنیدن این سخنان آدم تعجب می کند که آیا ما واقعا در قرن 21 زنده گی میکنیم؟ فاشیسم ایرانی بسیار تکاندهنده تر از فاشیسم هتلری است. ایرانی که مولانا، سنایی، خواجه انصار، بوعلی، ناصر خسرو، دقیقی، فارابی،رابعه، زردشت، شاملو وده ها بزرگمرد و زنی راکه در کابل، بلخ، سمنگان، زابل، هرات، بامیان، بدخشان، تخار، جوزجان و... زاده و پرورده شده اند، از خود میداند و فرزندانِ این بزرگان را که وارث خون آن ها اند میرانند و تحقیر می کنند؛ هرچند دولت های بیکاره و بی فرهنگِ سراسر تاریخی که زیر نام افغانستان بوده به خاطر پاس نداشتن از همه ارزشها مسوول اول حقارت ما اند.
    احمدی نژادی که هلوکاست را انکار می کند آیا این هلوکاست ایرانی را می پذیرد؟ قدرتمندان ما جراخموشند؟
    شاید بگویید از این همه پشم و پنبهء ایرانی و افغانی انتظار آدم شدن کار محال است.

  • اگر سگی که در اروپا و یا امریکا زاده شده و نامش ثبت و راجستر در شهرداری باشد، مثلاً در تایلند و یا هند گم شود، وزرای خارجه کشور ها عکس سگ را به تمامی نماینده گی ها می فرستند و چندین بیانیه به خاطر پیدایی آن میدهند.

    دولت ما و نهاد های مدنی دنیا از ستمی که بر هزاران افغان میرود، لب تکان نمیدهند. همه تشریفات و دروغ... فریب اذهان ... وا عجبا!

    • و به ادامه سخنان آقای الف باید گفت که در افغانستان ما نه اینکه کسی حرف جدی علیه رژیم فاشیستی ایران نمی‌گوید که فرهنگیان ما مثل آقای رهنورد زریاب و پرتو نادری در تلویزیون طلوع نشسته اند و به دفاع از رژیم ایران زبان میگشایند و هم و غم شان اینست که جامعه ما را ایرانیزه کرده اصطلاحات رایج در ایران را وارد جامعه ما نمایند.

    • دوست گرامی

      ایران مانند هر کشور دیگر دنبال منافع خود است.
      سیاستمداران ما از جمله اعضای ولسی جرگه به عوض کمک به مهاجرین برگردانده شده به وطن در پی استفاده های سیاسی از نگون بختی آنها اند.

  • فکر کردی می توانی در لابلای قلمفرساییهاوعقده گشاییهاوفرافکنیها، هویت وماهیت واقعی خودت را پنهان نمایی؟ تو با اشاره به اینکه عامل اصلی ناامنیهای موجود ،در جنوب وشرق کشور قرار دارد ، نشان دادی که بدنبال ایجاد تفرقه قومی هستی ، از روی تنگ نظری وعقده های قومی ، پشتونهارا که ساکنین اصلی جنوب وشرق و متعلق به قوم بزرگ پشتون هستند ، بصورت ناروا متهم به قاچاقچی ودزدو برهم زننده امنیت در کل کشر معرفی کردی . وقتی کوچکترین اشاره به اشغال مملکت توسط قشون ارتش سرخ در دوران شوروی سابق و اشغال وطن توسط صلیبییون امریکایی و ناتو در زمان حاضر نکردی ،وابستگی خودت را به اشغالگران قدیم و جدید و بی اعتنایی ات به صدها هزار شهید و معلول ویتیم از مردم مسلمان و مظلوم مارا ثابت نمودی . بزرگترین الگو و قهرمان از نظر تو ، دوستم میباشد که بوی گند نوکری اش برای اشغالگران روس هنوز هم که هنوز است فضای کشور و مشام مردم ما را می آزارد . توصیه می کنم اول به وجدانت رجوع کن بعد شعار بده و قلمفرسایی کن !

    • اقاي كامران ميرهزار شما جناق دلخواه مي خواهيد؟ اكر راستي مردي جرا ازكفتن حقيقت كريز ميكني؟ بكو كي مسئول اين بدبختي است؟ جرا نميكوي كه كرزي بايد استعفا بدهد كه هيج كاري نميتواند جرا هروز بالاي بارلمان هجوم مياوري كه يك مو سسه تقنيني است جرا به اركانهاي اجرائي جيزي كفته نميتواني؟ حد اقل بارلمان يك اقدام بموقع انجام داد توبكو كه كرزي جه ماري كرده؟

    • خواننده ی عزير آقای طهور!
      در کابل پرس?، فرصت اظهار نظر آزادانه برای همگان هست. در اينجا هر کس نظر خودش را دارد. من به اندازه ی خودم هم دولت و هم پارلمان را نقد کرده و می کنم. خوب است بخش کابل پرس افشا می کند را مطالعه کنيد که بيشتر اسناد، پرده از سوء استفاده و اختلاس در دستگاه های دولتی بر می دارد. اگر صفحات کابل پرس را مرور کنيد، نقدهايی را هم خواهيد يافت که درباره ی جناب رييس جمهور بنيادگرای افغانستان نوشته شده است. نظر مرا بخواهيد، رييس جمهور نمی تواند از انديشه های بنيادگرايانه و از حلقه ی واپسگرای اطراف خود مانند صبغت الله مجددی بگذرد. جناب کرزی فرصت های طلايی را از دست داد. شما به چه چيزی نقد می گوييد؟ دشنام دادن نقد نيست. ظرفيت کم خود آدم را می رساند. من کوشش کرده ام با سند در همان بخش کابل پرس افشا می کند، اين آقا و دم و دستگاهش را نقد کنم. پارلمان افغانستان هم که شاهکار است، کرزی و دم و دستگاهش از پارلمان بدتر و پارلمان از کرزی دم و دستگاهش .

      اگر شما هم نقدی بر عملکرد جناب کرزی و دم و دستگاهش و يا هر نهاد مسوول ديگر داريد، از کابل پرس و خوانندگان کابل پرس دريغ نکنيد.
      شاد و پيروز باشيد

    • روزي در يك درس انگلسي در كابل كه به درخواست استاد محصلان متني را ترجمه مي كردند تمام پشتو زبانها ترجمه متن را به پشتو انجام مي‌دادند. اين در حالي بود كه نصف محصلان درس را دري زبانها تشكيل مي‌دادند و نمي‌توانستند ترجمه هاي پشتو را بفهمند. در اين ميان كسي از آنان به صورت بسيار مؤدبانه پيشنهاد كرد كه اگر ممكن باشد دوستان پشتو زبان به دري ترجمه كنند تا همه محصلان بتوانند بفهمند.
      بدون شك اين پيشنهاد بسيار طبيعي بود زيرا زبان وسيله تفهيم و تفاهم است و اگر يك جمعي تشكيل مي ‌شود بايد از آن وسيله اي استفاده كند كه واقعا اين منظور را تأمين كند. اين امر هم به نفع گوينده است كه مي تواند سخن خود را به ديگران تفهيم كند و هم به نفع شنونده كه مي تواند سخن ديگري را بفهمد. اما در آنجا پشتونها بدون هيچ تأمل و توجه به اين حقيقت و بر خلاف منطق و حكم عقل چنان جنگ زباني و قومي راه انداختند و چنان غوغايي برپا كردند كه گويي پيشنهاد دهنده فرمان قتل ده پشت از اجداد آنان را داده باشد.
      نويسنده محترم!
      اين كه دست به قلم برده و مي‌نويسيد نشان مي‌دهد كه اهل منطق باشيد بنابراين نبايد منطق را رها و به اتهام و بد گويي و غوغا روي بياوريد. بهتر بود به جاي اين كه در پي هويت من باشيد حقيقت را جستجو مي‌كرديد و واقعيت را مي‌ديديد. چرا از كوچكترين تلنگري كه به ساحت مقدس! پشتونهاي جنوب و شرق زده مي شود بر آشفته و عصباني مي‌شويد. گويا شما نه تاريخ گذشته كشور را خوانده ايد و نه واقعيت امروز آن را مي‌بينيد!
      نويسنده محترم! ايكاش اين قوم به قول شما بزرگ، واقعا راهزن، آشوب طلب و خاين به كشور نبودند زيرا در آن صورت هم خود شان راحت بودند و هم ديگران از شر شان در امان!
      نكته تعجب انگيز اين است كه شما بيان اين واقعيت را باعث دامن زدن به تفرقه قومي مي‌دانيد در حالي كه توجه نكرده ايد كه آنچه باعث تشديد تفرقه قومي خواهد شد انكار واقعيت است نه بيان، قبول و تغيير آن. يك مريض در صورتي به داكتر مراجعه خواهد كرد كه اول وجود مرض را بپذيرد نه اين كه آن را انكار كند. آيا در حالي كه اكثريت يك قوم و يك منطقه با كمال بي حيايي به كشور خيانت مي‌كند و كاذبانه به نام اسلام و مبارزه با بيگانه و متجاوز مصالح عاليه كشور را قرباني، نبايد در مورد او چيزي گفت كه اتحاد نبوده قومي به هم مي‌خورد؟
      شما اگر با تاريخ كشور آشنا نيستيد شايد اخبار و گزارشهاي اخير را شنيده ايد كه بعد از سالها معطلي، سر انجام گاز تركمنستان از طريق خاك روسيه صادر خواهد شد و گاز هند و پاكستان نيز از ايران تأمين. اين واقعه به معناي اين است كه افغانستان از عايدات ساليانه حد اقل 400 مليون دلار محروم شود.
      اگر تنها و تنها همين يك مورد را در نظر بگيريم آيا اين خيانت به كشور و مصالح آن نيست؟ آيا مسئول اين خيانت جنگ جويان جنوب و شرق كه كاري جز نا امن كردن كشور ندارند نيستند؟ آيا اين جنگجويان بدون حمايت غژدي و قلعه هاي آن مناطق مي توانند بجنگند و آشوب بپا كنند؟ آيا در جنوب و شرق مردم شمال، غرب، مركز و يا جاهاي ديگر زندگي مي‌كنند؟
      اين در حالي است كه ضررهاي مادي و معنوي آشوبها و در گيريها _ اگر ميفهميد!_ لاتعد و لا تحصي. نويسنده محترم به جاي اين كه ديگران را به تعصب متهم كنيد بهتر است عينك تعصب را برداريد و قدري چشم تان را باز نموده آنچه را كه عيان است ببينيد.
      گفته ايد كه چرا از تجاوز شوروي و صليبيون چيزي نگفته ام. لابد شما مناسبت كلام را در نظر گرفته ايد. اگر چنين است بايد بگويم كه در اين هر دو مورد همانهايي مقصر اند كه به قول شما بزرگ اند. آيا طالبان با اقدامات جنون آميز و احمقانه و به اصطلاح اسلام من درآوردي از غژدي و قلعه باعث نشد كه به قول شما امروزه صليبيون به كشور ما بيايند؟ آيا طالبان غير از هيمن ها بوده و هستند؟ چرا به خود دروغ بگوييم در حالي كه مي دانيم طالب = همين غژدي نشينان و قلعه نشينهاي مذكور؟
      جناب محترم در مبارزه با تجاوز شوروي همه مردم افغانستان سهم دارند و حتي بسياري از مناطق در اين عرصه جلوتر از جنوب و شرق است اما اين چه ربط دارد كه حال جنوب و شرق بر عليه كشور خيانت و آشوب كنند؟ بهتر نيست به جاي توصيه ديگران به حكم وجدان خود تان كمي از عقلي كه اگر خدا به شما داده با شد مراجعه نماييد و به جاي دفاع از خاينين كشور به حقيقت تن دهيد كه بعد از آن فكري براي جهالت جهال شود؟
      من با شما موافقم كه دوستم فردي خائن و جاني مي باشد ولي چرا اين خائن نتواند مانند ديگر خائنيني چون گلابزوي و ملا راكتي كار كنند؟ اگر گذشته افراد را در نظر بگيريد بايد بسياري از كارها انجام شود و اگر گذشته افراد منظور نشود و مصالح حال و آينده كشور در نظر گرفته شود چرا راهي را انتخاب نكنيم كه خائنين را بر جاي خود شان بنشاند؟.

  • Tebqi ki dar matbuaat dida meshawad,aksari mohajerine Afghani dar Iran ra Hazaraha tashkil medihand.hazaraha dar Afghanistan dar tangnah qarar megirand,chun shiya wa farsi zabanand wa dar Iran bakhateri ki Afghani hastand.Fekr konam zamani aan rasida bashad ki hazaraha raye halli bare khode shan beyaband.Bargasht ba Risheye asli wa duri az culture beganaye Ariaye yaki az inhast.Hazaraha bayad zabani Farsi ra faramush karda dar makateb beshtar ba zabani turky tawajoh konand.In maskhara ba nazar merasad,wali shodani wa ayendasaz ast.bad az 3-4 generation ma dar Afghanistan faqat zobani turki wa pashto khahim dasht wa Farsi kam kam az Afghanistan barchida khahand shud.Inkar ba hamguni kolturi wa dar nehayat hamzisti dar mantaqa komak khahand kard.chun Iraniha beshtare shan gheiri Fars hastand,Tajikan ham ki beshtare shan ba turkan makhlut shoda and.bad az chand sada culture ba estelah Aryai(aslan mahsuli fekri turkan),ki inak rangi fascisti wa racisti ba khod grefta ast,dar mantaqa mahw khahand shud wa ma digar bakhateri digaran qurbani nakhahim shud.So,ma bayad taqdire khod ra ba daste khud raqam bezanim wa Rishaye asli khod ra daryabim

  • این همه افغانستانی در شهر ها و قصبات و قریه های مختلف افغانستان تحت ظلم و بیداد طالبان گرفتار ند و هزاران مشکلات برایشان پیش می آید، ویا حملات ناتو آنها را از بین می برد، کسی داد و فریاد نمی زند ولی اگر در ایران یک افغانستانی غیر قانونی در کشور ایران با او بد برخورد شود همه فریاد می زنند.
    بد برخورد کردن با هر که باشد محکوم است ولی انصاف داشته باشیم افغانستانی های ساکن ایران که قانونی در کشور هستند از بنزین لیتری 80تومان برای موتور سیکلت هایشان تا نان 15 تومان تافتون یا 55تومان سنگک و امکانات رفاهی دیگر استفاده می کنند و هیچ ایرانی در نانوایی ها به یک افغانی نمی گویند شما چرا این همه نان را می خرید. که به ما نوبت نمی رسد و لطف های میهمان نوازی دیگری که آنها را مانند خود می پندارند و غدا و خیرات های خود را با آنها قسمت می کنند و حتا از طریق کمیته امداد امام خمینی بسیاری تحت پوشش قرار دارند ... اینها پیدا نیست ولی عمل بد تعداد انگشت شماری را به نام "رژیم فاشیست ایران،" رژیم ملا ها" یا ایرانی های عقده ای و یا حرف های مفت دیگری که بیشتر آب به آسیاب دشمن ریجتن است ، مطرح می کنید. واقعاً به نظر خود شما که هر حرف زشتی را به ما می زنید، سخنان شما صد در صد درست است خدا نکند یک ایرانی غیر قانونی در افغانستان باشد، ببینید آیا اورا در یک هتل میبرند و از او پذیرایی می کنند یا باید به زندان برود ؟ آفرین برشما که چشمانتان را بر روی تمام خوبی ها می بندید و ما را فاشیسم و هیتلر و ... می خوانید. یک ایرانی

    آنلاین : پاسخ به پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

  • دوست عزیز جناب مهاجر ! من قلم شما را قابل تحسین اما افکار و مواضع تانرا قابل تامل میدانم ، مطمئنم چون شخص آگاه و فهیمی هستید ، میتوانید با اندکی دقت، افکار مسئله دار را از ذهنتان بزدایید .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس