سیاف و پغمان
قسمت سوم و اخیر
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اسناد و مدارک دست داشته ادارات استخبارات میرسانید که بزرگترین گروه های ضد دولتی پغمان, جمعیت ربانی و به تعقیب ان حرکت محسنی هر دو به حضور سیاف ووهابی هایش در انجا موافق نبودند.....
اسناد و مدارک دست داشته ادارات استخبارات میرسانید که بزرگترین گروه های ضد دولتی پغمان, جمعیت ربانی و به تعقیب ان حرکت محسنی هر دو به حضور سیاف ووهابی هایش در انجا موافق نبودند..... سیاف مکار از طریق ای اس ای و فریفتن ربانی تنی چند پغمانی وبیشرینه همتباری هایش را تامین اسلحه و امکانات کرده ودر یک گوشه از پغمان جابجانمود ,دو گروه اصلی بدقت اوضاع و احوال گروه سیاف را زیر نظر داشتند , جمعیتی ها از ترس تنزیل نمودن به گروه درجه دوم وحرکت از خطر وهابیت و تفرقه افگنی ضد اسلامی وهابی ها که شیعه را علنی کافر و رافضی میگفتند بیشتر از جمعیتی ها نگران حضور و رشد انان بودند , بخصوص که روز تا روز سر کله عرب های وهابی درانجا بیشتر و در گوشه و کنار پغمان گشت وگزار خود سر و فیرهای بیجاو بی مورد را انجام داده وسبب ناخوشی زن و مرد محل و تحریک دولت کابل میشدند,همین خطر حضور خارجی های وهابی و رابط تنگاتنگ سیاف با سایر بنیاد گرا ها, جمعیت و حرکت را واداشت تا از حضور چند گروه شیعه دیگر در پغمان استقبال و میانه خوب با انان برقرار و از سایر جا ها جلب وجذب اغاز شود.
وضعیت شکننده فی مابین انها همراه با مداخله و تحریک شبکه های استخباراتی ما شرایط را بمراد کابل تغیر و از بسا اعمال خصمانه و تخریبی و هماهنگی انان جلوگیری وعدم موفقیت شان در برابر حاکمیت از همین ناحیه تضمین میشد, اسناد و شواهد خاد ثابت میساخت که این اداره با در نظر داشت همین حساسیت ها بوسیله اجنتانش در داخل جمعیت, اتحاد.... ( ناحیه پغمان ) و مردم محل که از حضور خارجی ها بخاطر محدود شدن فعالیت زنان شان که در باغها کار میکردندواستفاده چرس و همجنس بازی در بین گروه های مجاهدین ( عموما با صرف نان شب با نواختن به کاسه های غذا خوری رقص و آواز اغاز میافت) و بسا مظالم دیگر, میگویند چرسی های در بین انان وجود داشت که پغمانی ها و اسیران و مسافران را مانند سگ بو کشیده و حکم کافر, جاسوس وکمونست بودن صادرمیکردند کسانی بنام قصاب ادم ها... شهره افاق شده بودند , با در نظر داشت همین مسایل ومخاصمت همیشگی مجاهدینی , چندین مراتبه در مقابل هم قرار گرفتند که از اثر فشار ای اس ای و رهبران پشاور و گماشته گان محلی شان قضیه فروکش میکرد ....
در جنگ های داخلی مسعود و ربانی سر دوچار هزاران مشکلات بودند که عمده ان مشکل گلبدین , مزاری و دوستم بود , از سوی هم درهر گوشه از پایتخت گروه های بظاهر دوست هر ان میتوانستند داخل ایتلافی جدیدی شوند از ان میان سیاف وهابی بنام متحد و دوست در یک کنج از کابل موقعیت مستحکمی ایجاد و سرباز گیری از تمام گروه های اوغانی منجمله حکمتیار و وهابی عرب و رفت امد پنهانی و علنی حقانی و پاکستانی ها به پغمان خطر شامل شدنش به یک ائتلاف جدید رابعید نمیدانست, در انصورت ناحیه مشرف بر کابل شرایط و موقعیت مسعود را وخیم تر میساخت, این برای مسعود قابل درک بود , بخصوص که ملاعزت به یغما گری و زر اندوزی مصروف و تقویه مقامش در پغمانرا فراموش میکرد بر علاوه این ها سیاف چندین بار پای جمعیت و شورای نظار رابه جنگ ناخواسته علیه وحدت کشانیده و باعث بد نام سازی بیشتر انان میشد , نمونه بارز ان پشتیبانی همیشگی توپچی , اکمال مهمات , جنگ چور کشتار و تجاوزناموسی افشار است ......
این مارافعی استین جمعیت و شورای نظار که بظاهر خود را از یاران پرو پا قرص انان معرفی میکرد در ترور مسعود و ربانی مورد شک بسا اعضا ائتلاف وافراد اگاه قرار دارد, او که در دوره مخاصمت و مقاومت مجاهدین - طالبان , در گوشه از شمالی با تعداد محدودی از نیرو هایش حضور نچندان پر رنگی داشت , با روی کار امدن کرزی سیزده سال تمام مشاور عقب پرده کرزی و اوغانملتی های ارگ بود از ناحیه دوستی و رفاقت با همخونی هایش حاضر شد به استان بوسی کسی بشتابد که در گذشته ها بار بارمیگفت اگر هوای وطن برسرظاهرشاه بزند باید چشمانش را سرمه وعزم اوغانستان کند! از امکان بدور نیست که در این سالها ضربه های فنی استادانه را به ائتلاف شمال وارد نکرده باشد.
حین پروسه انتخابات اخیرریاست جمهوری با کاندید شدنش ,عبدالله و ائتلاف را ناجوانمردانه از عقب خنجر زد, مهمتر ازان که یک بازوی قوی جمعیت اسماعیل خان "کسیکه با همه است مگر جمعیت( باری یکی از بستگان ظاهر شاه از زبان او گفته بود, اسماعیل خان از ماست ودر یک پور اوغانی با ربانی بند مانده است ! همچنان دوبار این امیرالمومنین با تدبیر بدون اجازه و مشوره ربانی و مسعود گرد همایی های را در هرات تشکیل داده بود بار اول بعد از انکه شورای نظار ایجاد شد جلسه بزرگ را زیر نام تعین سر نوشت وطن بدست مجاهدین و تکنوکرات های غربنشین و بار دیگر در زمان جنگ های داخلی با عین مقصد و بزبان خود دوره ظاهر شاه را مورد تائیدو تصدیق قرار داده بود, پلانی را که مسعود به ناکام کردنش بر خود میبالید اسماعیل کوشش کامیاب کردن دوباره انرا مینمود ) را از پیکران جدا و قسمت بزرگی از رای مردم به نفع انان را به هدر داد ,شاید این حرکت سیاف حساب شده و در مشوره با کرزی وحلقه بخصوصش انجام شده باشد,او ظاهرا امان اله گذر را هم از جمعیت و شورای نظار جدا کرده است چند سال قبل زیرکانه ادعا داشت :
" باری کرزی با وا ویلا برایم گفت! استاد سیاف بخدا ! کاسه صبرم لبریز شده است چاره ء دیگر ندارم ! عذر مرا قبول کن, گذر باید کنار برود ! امریکا و متحدینش از من خواسته اند ,اگر که امان الله گذر سبکدوش نشود کمک های شان در مواردی قطع خواهد شد , اگرکه حقیقتا کرزی چنین عذر عاجزانه نموده باشد ایا او را جانشین ربانی و مسعود میدانسته است ؟ ایا امان الله گذر از جمعیت ربانی بریده و به گروه سیاف پیوسته بود؟ "
سیاف دراینجا هم بایک تیر دو فاخته را شکار و تنها فرماندهان جمعیت را بی بند بارو اخلال کننده نظم عامه انهم از زبان کرزی و خارجی هامعرفی و میان انان ایجاد کدورت کرده است و امان الله گذر را از حرف شنو های شخص خود ویا کسی که از گروه اصلی اش بریده و به حزب وهابی او پیوسته , معرفی داشته است , گرچه با شناختی که من از این فرمانده سر کش دارم محال استکه تن به چنین عمل نابخردانه داده باشد, ولی گماشته گان سیاف در شمالی, فهیم کودامنی و نجیب اله کودامنی کابلی شده که هر دو یک زمانی در غربت فلاکتبار زاهدان ایران مصروف دود کردن تریاک بودند و از جانب بلوچ های قاچاقچی جذب وهابیت گردیده اند را وظیفه داده بود تا اقدام به تحریک احساسات مردم علیه عبداله و شورای نظار کنند , بنابر ان فهیم کدامنی در محضر عام دشنام های کوچه باری را به ادرس چند تا پنجشیری حواله وعکس های داکتر عبدالله را پاره و اتش زده وخود را سخنگو ومسوول ستاد دعوتگری ! سیاف اعلام نمود , اینک تیر سیاف به هدف خورده و با هیزمکشی هایش توانست شعله های اختلافات جمعیت و نظار را بیشتر و بیشترنماید در ادامه شاهد انتقادات علنی اسماعیل خان و عبدالله از یک دیگر بودیم , این روز ها سیاف زیرکانه از سراسر کشور سرباز گیری را از گروه های مجاهدین قبلی اغاز نموده است ریس پارلمان و مسلمیارجذبیها جدید اوست او جمعیت و شورای نظار را نیز استثنا قرار نداده است فکر میشود نیت شوم سیاف از هم پاشیدن این دو گروه اخیر الذکر ویا در نهایت قسمت های از انرا بخود مدغم نمودن باشد! از کجا معلوم امکان بدور نیست که کرزی ومشاورینش در تفاهم با مغز متفکر در این کار هم مشوق سیاف نامرد نباشند, نتیجه همین نیرنگ وهمکاری های غیرمستقیم بود که غنی کوچی بر مسند قدرت تکیه زد .
در کنار اینها, دانشمند سلفی موسسه تحصیلی تولید وهابیت برای جلب و جذب و یار گیری و ارائه مدارک تحصیلات
عالی یا سند وزیر شدن را به همکیشانش مهیا کرده است.
عمل نهایت زشت دیگر سیاف که اکثر مردم متوجه ان نشده است همانا تطبق پروژه فاشیستی محمد گل مهمند و سقاوی نامه دوم است او هزاران اوغان غلجایی شرق و جنوب را به پغمان اورده در زمین های دولتی ومردم بخصوص ملکیت محمد زایی ها جابجا و کسانی را هم تشویق به خریدن زمین وخانه مردم بومی انجا نموده است , این برنامه ریزی ازدیادو تغیر قومی و تباری هدفی جز تغیر نفوس ساحه به نفع اوغان در قبال ندارد , حرف بر سر احمد شاه احمدزی معاون قبلی و قوماندانان فراری اش و چند خانواده عرب نیست که از ترس مردم وحفظ جان مناطق اصلی شانرا ترک و به پغمان پنهان شده اند ,جمعیتی از ادم های عادی از جلال اباد ,کنر , لوگر ... انهم همه اوغان و غلجایی بدانجا مقیم ساخته شده اند ,پیشتر از این سالهای قبل دامنه های پغمان ارغندی و خواجه مسافر حتا کمپنی را بنام شهرک ها بطرفداران و اوغانهای خودش توزیع کرده است . بهمین سلسله غصب زمین بیت المال , کرزی دزد بخاطر مقایسه بیلانس چور و غصب برادران و خانواده اش در قندهار و زور گویان ننگرهار طی فرمانی 5/5/1391 به حاکمان جلال اباد دستور برسی صادر و مشخص شد که از جمع( 275856 )جریب زمین غصب شده در انجا 3500 جریب در ولسوالی سرخ رود ناحیه گنده چشمه و شهرک بزرگ رهایشی خود سر دیگر را بنام استاد سیاف در قسمت های غرب شهرک افسان از جانب سیاف سلفی! غضب و اعمار شده است .
از همه بد ترکه این روز ها از موقف یگانه رهبر و پیشوا مجاهدین و مقاومت در تخار و شمالی و هرات .... دستوراتی میفرستد, سخن های کوچه باری , احساساتی وتحریک بر انگیز اش در مجالسی بمناسبت های 8 ثور , 26 دلو, 24 حوت هرات .... بین قشر بیکار وادم های بی کله بازار پیدا کرده است از اینکه پغمان مسلح وخلع سلاح نشده, افراد سیاف تا این دم در شهر کابل به اختطاف, سرقت حتا تجاوز ناموسی اقدام وهر ان خطر درگیری و بی قانونی را بار دیگر در پایتخت بالا میبرند , با در نظر داشت طبیعت خشن و قلدر این پروفیسور اسلامی و اوغانی که حتا در صحبت های کوچه بازاری و احساساتی او قابل لمس میباشد شاید مشوق داره های بی سر وپا چون ممتازخواهر زاده اش,متجاوزین به زنانیکه از عروسی پغمان باز میگشتند و ملا راکتی ها شود, با استیناد بگفته های داکتر نجیب که میگفت اگر پای سیاف , خالص و گلبدین بکابل رسید بیرون کردن شان اسان نخواهد بود, بنا دولت مردان کنونی نباید به این که سیاف متحد امریکا , کرزی وغنی ست خودو فرماندهانش میلیون ها دالر را از غربیها بدست اورده اند و خطری از ناحیه او متصورنیست ,خود را بفریبند ,باید کار استخباراتی وامنیتی و خلع سلاح پغمان و زیر نظر داشتن او را لحظه ی هم نباید فراموش کنند, در کنار پغمان خلع سلاح للندر,هوتخیل,تره خیل, چاراسیاب , بگرامی, بتخاک و اوغانهای شمالی که مربوط به والسوالی های کابل استند را در اولویت کار شان قرار دهند ورنه هم سیخ خواهد سوخت هم کباب . پایان