طالبان ماده و فصل جدید چپاول و هژمونی قبیله ای
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: با روی کار آمدن رسمی حکومت تک قومی و تک جنسیتی طالبان، عده ای از تاجران حقوق زنان که گاه به زنان پروژه ای و گاه به طالبان ماده معروفند و در قالب ان جی او ها و گروه های سیاسی وابسته به استخبارات مختلف در چند دهه ی اخیر جمع شده بودند بار دیگر جان گرفته و برای چپاول بیشتر و همسویی با هژمونی و خودکامگی پشتونیزم وارد عمل شده اند. گروه های استخباراتی چون راوا و گروه پیشاوری همبستگی ملی افغانستان و رهبران آنان مانند سیلی غفار که پاکستانی الاصل هستند و برای هژومونی پشتون زیر نام حقوق زنان و ایده ی سیاسی چپ فعالیت می کنند بار دیگر برای دستبرد به جنبش های عدالت خواهانه ی زنان بويژه زنان غیر پشتون که استبداد را چند برابر تجربه می کنند وارد عمل شده و بار دیگر در جستجوی نام و نان و تخریب پایه های جنبش های آزادیخواهانه و استقلال خواه برآمده اند. آنان هر از گاهی و با بهانه های مختلف و زیر نام های مختلف در سایت های اینترنتی و صفحات فیسبوکی، تبلیغات مسموم علیه جریان هایی راه می اندازند که هویت توهین آمیز و جعلی افغان و هژمونی پشتونیزم را بر نمی تابند و برای رعایت حقوق انسانی ملت های هزاره، تاجیک، اوزبیک، تورکمن و...فعالیت دارند. در چند دهه ی اخیر این گروه های پشتونیستی با نام های مختلف آرمان ها و ایده هایی مانند هویت طالبی ملت های تحت ستم را زیر نام پوشالی ملی گرایی که همیشه به نفع پشتون بوده را مورد حمله قرار داده و همسو با گروه های تروریستی مانند طالبان و داعش و کوچی، برای استحکام پایه های حکومت پوشالی و بدوی قبایلی تلاش کرده اند. این گروه های پشتونیستی از جمله راوا و حزب همبستگی در دو دهه ی اخیر میلیون ها دالر زیر نام های مختلف از جمله حقوق زنان از احزاب چپ غربی و سازمان های بین المللی جمع آوری کرده اند که مانند سایر دزدان اطراف غنی و کرزی از شفافیت و حساب و کتاب درست با مردم فرار می کنند. یکی از اشتراکات این گروه های این است که آن ها جنایات خود را زیر نام اسلام توجیه می کنند. برای نمونه طالبان و داعش و حتا گروه بنیادگرای روا نیز زمانی نظر به رنگ زمانه، بصورت مشخص از اسلام برای پیشبرد اهداف قومی و فاشیستی خود استفاده کرده و می کنند. برخی از آنان مانند راوا و بعدتر فرزند پیشاوری آن تحت نام همبستگی ملی فغانستان برای چپاول بیشتر و پیشبرد اهداف شوم قبیله ای، از نام حقوق بشر سوء استفاده کرده اند.
امروز ملت های تحت ستم مانند هزاره، تاجیک، اوزبیک و بلوچ درک کرده اند که زندگی در جهان سراسر ستم قبایل پشتون ناممکن می باشد و بهترین گزینه برای توقف دایمی جنایت قبایل متجاوز افغان فدرالیسم و در صورت امتناع، تجزیه می باشد. با این حال گروه های بدوی قبایلی که در دو رویی کمتر از دار و دسته ی متجاوز غنی احمدزی و کرزی و سایر پشتونیست ها نیستند، آن ها برای خود در پاکستان فدرالیسم را می خواهند و با دروغ برای آزادی و خودمختاری کردستان سینه سپر می کنند و اما برای ملت هایی مانند هزاره و تاجیک و اوزبیک، زندگی سراسر ستم و ظلم در سایه ی استبداد پشتونیزم را می خواهند.
در این روزها، در کنار گروه های پیشاوری مانند راوا و حزب همبستگی فغانستان، فرصت طالبان خشک مغز قبایلی، مانند شینکی کروخیل نیز فرصت تازه ای برای ابراز وجود پیدا کرده اند تا جریان ها را در سطح داخلی و بین المللی به نفع تمامیت خواهی قوم و قبیله ی خود پیش ببرند.