چرا گلبدین حکمتیار به انتخابات باورمند شد؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گلبدین حکمتیار در همه دوره های مبارزات جنگی و "سیاسی" اش از استقرار حکومت قوی مرکزی سخن گفته است. نتیجه منطقی این مفکوره در وضع جنگی افغانستان و موجودیت مداخله خارجی، استقرار دیکتاتوری دینی است. اگر این دیکتاتوری دینی با سهمگیری طالب و حکمتیار اجرا شود، به دیکتاتوری خونین دینی ـ قومی می انجامد که نه به نفع قوم است و نه به نفع دین.
من در نوشته های خود این موضوعات را در وقت و زمان آن تحقیق و تشریح کرده ام که بعضی از آنها را در کامنت ضمیمه می سازم.
گلبدین حکمتیار با انتخابات در دوره های حکومت حامد کرزی و اشرف غنی مخالف بود، زیرا میدانست که انتخابات شفاف و بدون تقلب در زیر آتش تفنگ برگزار نمی شود که در ظاهر امر برحق بود.
پس چرا حکمتیار در شرایط بد تر از آن دوره ها، پیشنهاد انتخابات را داده است؟
گلبدین حکمتیار که جز پروژه درازمدت امریکا در جلوگیری از دموکراسی و برقراری دیکتاتوری دینی ـ قومی در افغانستان است، می خواهد با طرح و برگزاری انتخابات "قدرت" طالبان را مشروعیت ببخشد و دیکتاتوری دینی ـ قومی (تک مذهبی تک قومی، تک زبانی، تک جنسیتی و تک اندیشی) را "قانونی" بسازد.
این طرح به مراتب خطرناکتر و مزور تر از طرح حامد کرزای مبنی بر برگزاری لویه جرگه است.
این امر ادامه قرارداد دوحه به رهبری خلیلزاد است که پلان تسلیمی افغانستان را پیروزمندانه عملی ساخت. روشن است که به "قدرت" آوردن طالبان جز پروژه دوامدار امریکا است. حالا مرحله دوم آن رویدست گرفته شده است که چطور "قدرت" نامشروع و ناممکن یک گروه را بالای افغانستان "قانونی" و ممکن سازند.
مرحله اول آن نشست اوسلو و نشست سازمان همکاری کشور های اسلامی در پاکستان بود که با اشاره امریکا برگزار شدند. هویدا است که اکثریت قاطع رهبران کشور های اسلامی و به ویژه رهبران کشور های اسلامی عربی وابستگان بدون چون و چرای امریکا هستند. ناممکن است که رهبران کشور های اسلامی در مخالفت با امریکا در پاکستان جمع شوند و بر خلاف امریکا گویا دشمن امریکا یعنی طالبان را حمایت کنند. یا ناروی کشور عضو فعال ناتو برخلاف منافع امریکا رهبران طالبان را به اوسلو دعوت کند و به آنها "مشروعیت" جهانی بدهد !؟
برمیگردیم بر موضوع مورد بحث این نوشته که طرح گلبدین حکمتیار در باره برگزاری انتخابات است.
چرا گلبدین حکمتیار به انتخابات باورمند شد؟
زمانی گلبدین مخالف انتخابات، مخالف ائتلاف و مخالف غیر متمرکز سازی حکومت بود، آیا حالا شرایط بهتر شده است؟
آیا دیکتاتوری طالبی بهتر از دیکتاتوری های کرزی ، غنی و مجاهدین است؟
حکمتیار بار ها گفته است که ائتلاف با ملیشه ها خیانت ملی است، آیا تفنگداران طالب ملیشه نیستند؟
چه مؤلفه های سیاسی و حقوقی وجود دارد که تفنگداران ازبک یا اقوام دیگر ملیشه باشند و تفنگداران پشتون و پاکستان ملیشه گفته نشوند؟
پس چرا حکمتیار ائتلاف با ملیشه های قبلی را که حد اقل توسط انتخابات تقلبی و نیمه تقلبی در "قدرت" بودند، خیانت ملی میدانست و با ملیشه های که در نتیجه یک سازش آشکار خائینانه استخباراتی و در نتیجه ترور و انتحار به قدرت آورده شده اند ائتلاف را روا دانسته بر زیر میله تفنگ و کنترول خانه به خانه ی "امر به معروف و نهی از منکر" طالبان، مردم را به انتخابات دعوت می کند. آنهم در وضعیتی که ده ها هزار مخالف طالبان را امریکا از افغانستان بیرون کرده تا موانع مخالفت در مقابل طالبان را کاهش دهد.
نتیجه چنین است که پیشنهاد آقای حکمتیار جنبه خالص قومی دارد. او مامور شده است که این طرح را پیشکش کند. زیرا طرح حامد کرزی مبنی بر برگزاری لویه جرگه برای "مشروعیت" دادن طالبان با مقاومت جدی مردم افغانستان روبرو شده است. حامد کرزی، گلبدین حکمتیار، خلیلزاد و طالبان برای اجرای یک برنامه کار میکنند که دست مافیای جهانی نیز در عقب آن قرار دارد.