مذاکره با طالبان یا مشروعیت بخشیدن به طالبان؟
شعار مبارزه علیه تروریزم بین المللی/ میلیاردها دالر و نقد جان هزاران انسان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مذاکرات پنهانی که میان نمایندگان دولت آقای کرزی و مخالفین مسلح آن ازمدتها قبل بدینسو درجریان بود، سرانجام آفتابی گردیده وگزارش آن درآنتنهای خبری رفت. هرچند که تیم آقای کرزی دراین دوسال اخیر، تلاشهای گسترده ی را روی دست گرفته بود تا بااستفاده ازهروسیلهء ممکن، زمینهء تفاهم وگفتگورا بامخالفین مسلح فراهم آورده و ازآن به عنوان یک برگ برنده دربازیهای سیاسی بهره جوید. اما به رغم تلاشهای گسترده واختصاص هزینه های سنگین، داده های حاصل ازاین تلاشها چیزی نبوده است که درتقویت جایگاه وپایگاه تیم آقای کرزی درتعاملات سیاسی تعین کننده باشد.اکنون که رازهای سربستهء این مذاکرات ازپرده بیرون افتاده است، سوالاتی متعددی را آفریده که تاهنوز برای آنها پاسخ روشن ارائه نگردیده است.
پس ازسقوط حکومت طالبان توسط بمب افگنهای امریکایی وبه دنبال آن حضور گستردهء نیروهای ائتلاف بین المللی به رهبری امریکا درافغانستان، نبردپرهزینهء علیه تروریزم بین المللی آغاز گردید که طالبان نیز جزء ازبدنهء تروریزم بین المللی قرارگرفت. اینکه رابطهء ارگانیک میان طالبان والقاعده باکدام فرضیه قابل پرداخت وتفسیر می باشد تحلیل وتفسیر جداگانه میخواهد، اما واقعیت این است که حمایت مادی ومعنوی القاعده ازطالبان، پاره ای از دلایل دوام وقوام آنها رافراهم آورد. اکنون که بعد ازگذشت هفت سال نبردفرسایشی با تروریزم وتحمل هزینه وضایعات سنگین، طالبان یا به عبارت دیگر، حامیان تروریزم بین المللی درافغانستان، طرف مذاکره وتفاهم قرارگرفته وحتی حضوررسمی آنها درساختار قدرت دولتی توجیه پذیر میگردد، مگرنه این است که حضورطالبان درتعاملات سیاسی منطقه به رسمیت شناخته شده و به قتل وکشتارآنها مشروعیت بخشیده میشود؟
انتخاب عربستان به عنوان محل مذاکره نیز دارای اهمیت نمادین می باشد که قبل ازهمه چیز نوعی تجدید مشروعیت بخشیدن به طالبان تعبیرمیگردد. میزبانی پادشاه عربستان سعودی از این مذاکره بیانگراین واقعیت است که دولت وی کما کان درمدیرت فکری طالبان نقش تعیین کننده دارد. اماباتوجه به گسترش روزافزون ساحه نفوذ طالبان و باتوجه به تمایل وتاکید برشرکت آنان درساختارقدرت دولتی، این گمانه به یقین تبدیل میگردد که رفتاروسیاست طالبان توسط حلقاتی تدوین وتعریف میگردد که ظاهرن باآنها درجبهات جنبوب درحال نبرد قرار دارند. اینکه روند مذاکره باطالبان به کجا منتهی میشود، هنوز پیش فرض روشنی وجود ندارد، اماقرار گرفتن طالبان به عنوان طرف مذاکره بادولت، آنهارا ازبدنهء تروریزم بین المللی جدا نموده وحضورآنها را به عنوان شریک منطقی درقضایای سیایسی افغانستان رسمیت ومشروعیت می بخشد.
فرضیهء غالب این است که این استراتیژی به نیت ایجاد شکاف میان ائتلاف القاعده وطالبان طرح گردیده است که باجدا ساختن طالبان ازبدنهء این ائتلاف بحران موجود قابل کنترول میگردد. اما به نظرمیرسد که دوعامل عمده درتداوم وتسلسل بحران که یکی نگرانی دولت پاکستان از معضل خط دیورند ودیگری پیوند ومناسبات ایدیولوژیک میان القاعده وطالبان میباشد، موردتوجه قرار نگرفته است. جداسازی طالبان از پیکرهء القاعده
شایدبتواند دریک مقطع زمانی از روند رو به توسعهء بحران ناامنی جلوگیری نماید، اما باتوجه به رابطه ارگانیک ومناسبات ایدیولوژیک میان خیلی ازسران طالبان والقاعده این استراتیژی دریک نگرش دقیقتر، القاعده وحامیان منطقه ي آن را درموقعیت برترقرارخواهندداد.
برخی ازکارآگاهان سیاسی این فرضیه را برجسته می سازد که این استراتیژی احتمالن باهدف تغیر درجغرافیای سیاسی منطقه طرح وتدوین گردیده است که رشد وتکثیر طالبان درمناطق قبایلی پاکستان و مذاکره باطالبان افغان و مشروعیت بخشیدن تدریجی به آنها کم کم به یک تعریف جدید درجغرافیای سیاسی منطقه منتهی میگردد. این فرضیه هرچند که تاهنوز بصورت جدی وارد تعاملات سیاسی نگردیده است اما ازدیرزمان بدینسو به عنوان یک گزینه مورد توجه محافل تصمیم گیرنده درامور منطقه، قرارداشته است که تمویل وتداوم بحران درمنطقه ومشروعیت یافتن طالبان پس از سرنگونی این فرضیه را برجسته ترمی سازد.
اماباتوجه به فرضیهء اول، استراتیژی مذاکره باطالبان اگر صرف به منظور جدا سازی طالبان ازپیکرهء القاعده وبدون توجه به ملاحظات مهم دیگر، طرح وتدوین گردیده باشد، نتایج محتمل ازاین بازی، بحران نفس گیر موجودرا عمق وپهنای بیشتر خواهد بخشید که دراولین پیامد آن تروریزم بین المللی باامکانات وتوانمندیهای بیشتر واردمیدان خواهدگردید. این مذاکره قطع نظر ازاینکه به اهداف ازقبل تعریف شده منتهی میگردد یانه، اما آنچه دراین میانه غریب میماند شعار مبارزه علیه تروریزم بین المللی میباشد که درپای آن میلیاردها دالر ونقد جان هزاران انسان هزینه گردیده است. هرچندکه قاعده های بازی درافغانستان ساختارمندنیست تا بافرضیه های تئوریک به آن پرداخته شود اماگمانه های غالب این است که شعارمبارزه باتروریزم بین المللی کم کم ازشکل وشمایل اولی اش بیرون میشود. استراتیژی مذاکره باطالبان باهرنیتی که طرح وتدوین گردیده باشد، تعریف گذشته ازتروریزم را منتفی می نماید.
پيامها
21 اكتبر 2008, 18:17, توسط احمد بهارچوپان
در حقیقت " مشروعیت " طالبان از اول هم ، زمانیکه وزیر امنیت طالبان، ووزیر خارجه ی آنها وکیل احمد متوکل، و ملا راکتی به مجلس نمایندگان راه یافتند، آنهم پس از آن سخنان بسیار روشن متوکل که هر نوع عفو خواهی از مردم را از جانب طالبان بیهوده خواند، از طرف تیم دولت، که روی دیگر سکه طالبان اند؛ حفظ شده بود!
ورنه چگونه میتوان قبول کرد که رژیمی به آن خونریزی و بدنامی با زور مثلا از اریکه قدرت برانداخته شود، ولی بلند رتبه ترین اراکین آن، بدون هیچ محاکمه و سوال و جوابی بخشیده شوند و مصونیت دپلماتیک هم به آنها داده شود!!!؟؟؟
این ها همه ممکن است؛ اما فقط در دموکراسی مسخره، مضحک و خانواده گی - قبیلوی ، اوغان ها!!! که همه چیز را اولا به گند اوغانی بودن می کشند، بعد می پذیرند! یعنی هر مفهوم و مقوله ایرا با اوغانی ساختن از مفهوم و معنا و اثر و روح آن خالی میکنند، بعد هم از آن حربه ی برای حاکمیت کردن و مشروعیت یافتن میسازند!!!
مثل همان دهل های دو سره ی میان تهی که پیشاپیش لشکر خونریز طالب می نواختند ، تمام مفاهیم قبیله میان خالیست! به هیچ اصلی پابند نیستند، و به هیچ ارزشی ارزش نمی گذارند، جز اینکه آن مفاهیم و ارزش ها، قدرت شان را توجیه کند و استحکام بخشد.
بسیار عجیب و ناراحت کننده است، که ما مردم غیر اوغان معطل هستیم که از طریق رهبران قبیله، دموکراسی در کشور ما پا باز کند و پا بگیرد! واقعا بیچاره گیست !
22 اكتبر 2008, 09:18, توسط توفیق
بسم تعالی (مکرو مکرا... و ا... خیر الماکرین)!
انشأالله چاه کن در چاه است! کرزی، افغان ملتی ها و سایر قبیله پرستان بزودی در چاهی که برای دیگران میکنند، خواهند افتاد!
طالبان خشتک کشال با طالبان نکتایی به گردن هردو دو روی یک سکه اند یعنی که "سگ زرد برادر شغال!"... خداوند (ج) هردو را هدایت کند و در صورتیکه هدایت نمیشوند به غضب خویش گرفتار نماید! آمین