نقش داکتر سیما سمر در تغییر سیاست امریکا در مورد هزاره ها
تنها سخنرانی در مسجد کارساز نیست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
داکتر سیما سمر و جو بایدن معاون باراک اوباما، عکس از گیتی ایمجز
هفت سال پس از فروپاشی طالبان وعلی رغم سرازیر شدن بیست و دو میلیارد دالر کمک خارجی، وضعیت هزاره های افغانستان تا حدی وخیم و ناعادلانه باقی مانده است که گزارشگران خارجی زندگی هزاره ها را کمی بهتر از زندگی حیوانات بارکش می خوانند. البته که در این میان اقلیت کوچکی از هزاره های باسواد و حزبی توانسته اند زندگی آرام و مرفه ای برای خویش سروسامان دهند و ازهمنشینی با سیلی از خاک نشینان همتبار شان دوری جویند. کوچ هزاره های باسواد به همسایگی های شیک و لوکس و عدم حشر و نشر آنان با قاعده جامعه سبب شده است تا در رسانه ها_ و به ویژه عالم انترنت_ تصویر نسبتا رضایت بخش و گویا خوبی از زندگی هزاره ها ارایه شود. گزارشها و تصاویر که وبسایت های هزاره ها نشر می کنند معمولا مردان چاق و چله با لباسهای نو و گران بها را نشان می دهد. تصویر که این تصاویر ترسیم می کنند، باوری خلق می شود که انگار هزاره ها جامعه پرقدرت و ثروتمندی است که پیوسته مصروف سیاست، مردم داری و برگزاری سمینار می باشند. دوربین هزاره های باسواد به ندرت به کوچه های انباشته از خاک و فقر هزاره می پیچید و قلم هزاره های باسواد شهامت شرح رنج جوالی ها، تبنگی ها و مزدورکاران هزاره را ندارد. شاید این چشم پوشی و طاوس نمایی از نوکیسه گی باشد و شاید هم از لایه های زخیم پول پرستی که بر صفحه وجدان سیاستمدران هزاره سخت سنگینی می کنند. بهرحال، به رغم آنچه گفته آمد، هنوز فرصت آن باقی است تا چاره ای برای رهایی هزاره ها از زنجیر فقر جست و گامی بسوی آینده بهتر هزاره ها گذاشت.
ناگفته پیداست که فقرجانکاه امروزین هزاره ها ریشه در تاریخ خونین این مردم و تداوم سیاست های تبعیض آمیز حاکمیت امروز دارد و راه برون رفت هزاره ها از فقر از مسیر مبارزه علیه راسیسم مسلط دولتی می گذرد. رفتن و بیرون شدن هزاره ها از دولت و اعتراض نمایندگان هزاره ها در مجلس نتوانسته است کمترین تغییری در روند جاری راسیسم دولتی ایجاد نماید. آشنایان زبان و رسانه های جامعه جهانی را باور برآن استکه تنها از دو طریق می توان به جنگ علیه راسیسم مسلط امروز رفت.
اول: حضور فعال رسانه های بین المللی در افغانستان فرصت خوبی است تا هزاره ها با برپایی تجمعات و تظاهرات صلح آمیز صدای محرومیت شان را به گوش جوامع آزاد این سیاره برسانند و خواستار استمداد و همراهی جوامع بشری در نبرد علیه راسیسم مسلط دولتی شوند.
دوم: همه می دانیم که راسیسم بی رحم پشتون با دالرهای آبیاری می شود که جامعه جهانی آنرا برای حمایت از آزادی، دموکراسی و نهادینه شدن ارزشهای حقوق بشر برای افغانستان کمک می کنند. تجربه نشان داده است که اعتراض در مجلس و سخنرانی در مسجد نتوانسته است تا راسیسم دولتی را مهار نماید. پس راه موثر فشار بر راسیسم دولتی برقراری تماس با جامعه جهانی و ارسال نامه به نهادهای حقوق بشر، احزاب سیاسی و مجالس ممالک مغرب زمین برای افشای هویت راستین آن چپن پوش شیاد می باشد. بی ترید دراین میان مکاتبه با نهاد های مدنی امریکا ودولت اوباما بسیار مهم و سرونوشت ساز است. البته که ارایه چنین پیشنهادی به احزاب جهادی نه چیزی نو و نه مفید خواهد بود. سران جهادی از دیر باز در صدد جلب حمایت غرب بوده اند. مسلم است که جوامع غربی به سختی می توانند همگام با کسانی شوند که نفرت عمیق آنان نسبت به دموکراسی و ارزشهای مدرن، بلندتر از عمامه های شان، هویدا و نمایان است. تعدادی معدودی از روشنفکران هزاره و در میان آنان داکتر سیما سمر صلاحیت و اعتبار آنرا دارد تا رنجهای قوم شانرا به گوش قدرتهای جهان نجوا نمایند.
داکتر سیماسمر، ادوارد کندی و کورلین کندی
داکتر سیماسمر برنده جایزه شهامت از سوی بنیاد جان اف کندی است. سناتور ادوارد کندی، برادر جان اف کندی ریس جمهور محبوب پیشین امریکا، و کارولین کندی دختر جان اف کندی، هردو از اعضا برجسته کمپاین بارک اوباما بودند و به اعتراف رسانه ها این دو در کنار اوپرا وینفری و میشل اوباما کسانی اند که اوباما را به پیروزی رسانده اند. علاوه براین، کارولین کندی عضوی برجسته تیمی بود که "جوبایدن" را به عنوان معاون اوباما انتخاب نمودند. جالب آنکه داکتر سیما سمر از آشنایی و احترام ویژه ای از سوی ادوارد کندی، کارولین کندی و جو بایدن برخوردار می باشد. ظاهرا در امریکا معاون ریس جمهور و وزیر خارجه هردو مصروف فعالیت بیرونی و خارجی هستند. تا جاییکه برخی رسانه تبصر می نمایند که اوباما می خواهد کسی را برای احراز پست وزارت خارجه برگزیند که او بتواند به راحتی با جو بایدن کارنماید. با توجه به آنچه گفته آمد، و با توجه به آشنایی و احترام که داکتر سیماسمر در میان دموکراتهای امریکا دارد، ریس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان آشنایی، صلاحیت و فرصت آنرا دارد تا مهر تقیه و سکوت را از لبانش بردارد و رنجهای بی پایان قومش را به گوش دولت اوباما نجوا نماید. البته که داکتر سیما سمر این را می داند که هزاره یکی از محروم ترین اقوام این سیاره است و مارتین لوتر کینگ، پیشوای فکری بارک اوباما، نیز از مبارزه برای آزادی و برابری همتبارانش هرگز احساس شرم وکوچک اندیشی ننموده بود.
پيامها
23 نوامبر 2008, 16:14, توسط توفیق
با این پیشنهاد آقای رضایی کاملاً و صد در صد موافقم. باید همچون حرکت مردمی و صلح آمیز نخست باید از طریق انترنت و مبایل آغاز گردد و بالاخره هنگامیکه جمعیت آنها انبوه گردید، این صدا را به گوش جهانیان برسانیم.
پس دوستانیکه در انترنت دست باز دارند میتوانند آغازگر این گام بلند باشند.
موفق باشید
24 نوامبر 2008, 17:31, توسط شبیر حسینی
آقای رضایی شما را به این حد ساده نگر فکر نمیکردم!!
1- دولت امریکا برای منافع خود به افغانستان آمده، رنج من و تو به اندازه بال مگس برایش ارزش ندارد.
2- خودت میگویی که عدهای از چیزفهم های هزاره با خارج پناهنده شده اند که ممکن خودت هم از همین دست باشی. روشنفکرانی که اهل مبارزه و کار نباشند معمولا به فکر معجزه آسمانی و خیرات دیگران هستند. خودت به جای اینکه راه رهایی ملیت فقیر و شریف هزاره را مبارزه و تلاش برای کسب رهایی و آزادی و حقوق شان بدانی، میخواهی این حق را از امریکا گدایی کنی. حق داده نمیشود، بلکه گرفته میشود اینرا هیچگاه فراموش نکنید!!
3- سیما سمری که خود به حزب جنایتکار و ضد هزاره وحدت اسلامی وابسته است، کجا به فکر مردم هزاره است. اگر او کمترین دلسوزی به هم ملیتی هایش میداشت به این حزبی مزدور که سراسر تاریخش مملو از جنایت و بربریت علیه مردم هزاره ما و سایر ملیت هاست نمیپیوست.
4- سیما سمر در چند سال گذشته خود از مهره های امریکا و مجری سیاست های خاینانه امریکا در افغانستان بوده است. وقتی وزیر بود و بعد وقتی در کمسیون حقوق بشر آمد چه کاری به ملیت هزاره کرد که حال از او میخواهی حق مردم هزاره را از اداره امریکا برای مردمش گدایی کند؟؟
5- فکر میکنم که با ساده نگری امید به اوباما بستهای، به زودی درخواهی یافت که سگ زرد برادر شغال است و بین اوباما و بوش به اندازه سر سوزن تفاوت ماهوی وجود ندارد. در امریکا چهره ها تغییر میکند اما سیاست جنگ طلبانه و غارتگرانه آن هیچگاهی تغییر نمیکند.
6- مردم عام ملیت های دیگر ما در کدام جنتی زندگی دارند که مردم هزاره ما از آن بیبهره اند؟ اگر دقیق بنگری جز یک مشت مفت خوار و دزد و قاتل و غارتگر که از برکت "جهاد مقدس" و مزدوری به این و آن کشور به همه چیز دست یافته اند ولی بیش از نود فیصد مردم تمامی ملیت های ما در فقر و تنگدستی و وضعیت اسفبار بسر میبرند.
و امروز همان مشت چپاولگر و ظالم در دور یک میز جمع شده جبهه ملی میسازند و من و توی نادار و بیچاره و دردبدر را به جان هم میاندازند.
7 -.... بس است میتوانم لیست را بسیار طولانی تر بسازم..... در خانه اگر کس است یک سخن بس است!!
24 نوامبر 2008, 17:54
ٔآقای رضایی، با این جمله تان فکر میکنم که روح لوترکینگ بزرگ را نیز شاید نآرام ساخته باشید و برایتان از گورش صدا خواهد زد که بدترین توهین را به من کردی.
لوترکینگ کجا و اوباما کجا. چیزمشترک بین ایندو فقط رنگ پوست شان است و دیگر کوچکترین شباهتی با هم ندارند. اوباما یک فاشیست تمام عیار است که اینرا به زودی شاهد خواهیم بود.
26 نوامبر 2008, 04:23
شبیر حسینی از اسم اصلی خودت چرا استفاده نمی کنی. حسینی می نویسی که هزاره جلوه کنی . تا حال که کشور ما به در بدری و ویرانی رفته برنده همان بوده که برده گی را قبول کرده همانند جد تو امیر عبدالرحمان جابر
24 نوامبر 2008, 04:08, توسط مسعود
آقای رضائی!
در بین تمام اقوام افغانستان اشخاص بسیار زیاد وجود دارند که فقر دامنگیر آنها است، این مشکل تنها هزاره ها نیست. کوشش کنید فکر وسیع داشته باشید. در افکار خویش همیشه مصلحت تمام ملت افغانستان را در نظر بگیرید نه تنها قوم هزاره را. و همچنان بخاطر داشته باشید که فرستادن ناموس افغانستان که در عین زمان مسلمان نیز میباشد، به نزد امریکائی ها جهت پذیرش نوکری برای ما نمیزیبد و بالای آن افتخار نیز نباید کرد.
هرکه نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طائی نبرد
24 نوامبر 2008, 15:32, توسط یک باشنده شهر یوتبوری سویدن
چه میشود که جعفرجان رضائی اندک ساحهء دید خویش را کمی وسیع تر ساخته ومانند این نویسندهء حقبین وانساندوست درغم همهء گرسنگان ورنجدیده گان همان سرزمین شده وهمه را اولادهء امیر عبدالرحمن خان فکرنکند.چنانجه در آخر این نویسندهء گرانقدر به این نتیجه رسیده است که فریاد میزند:
اِی بزرگان!
اگر می پذيريد يا نه مگر اظهرمن الشمس است که افغانستان به سرزمين اسکليت های زنده شباهت دارد. در بدن اکثر
افغان ها بجز از پوست و استخوان چيز ديگر باقی نه مانده است. ديگر به خاطر خدا و رسول پاکش و به پاس قرآن
مجيد بر حال زار اين ملت ستمديده و رنجيده رحم کنيد. هموطنان ما از دست گرسنگی در حال جان کندن اند به حالت
فلاکت بار آنها توجه کنيد. درين کرسی هاييکه امروز شما تکيه زده ايد قبل از شما اشخاص ديگر تکيه زده بودند آنها چه
شدند؟ يگانه چيزی که از آنها باقی مانده است تاريخ آنهاست و بس.
بايد بدانيد که اگر خدا نخواسته هموطنان ما درين زمستان تلف شوند ديگراز جامعه جهانی تحت نام آنها کمک به دست
آورده نه خواهيد توانست و نه هم ماهانه معاش ٢۴٠٠٠ دالری تان باقی خواهد ماند! همين الان نه افغان ها به حرف
های تان گوش می دهد و نه هم جامعه جهانی.
26 نوامبر 2008, 07:19, توسط محمد مسعود
ملیت ها واقوام محروم وستمدیده افغانستان ! همه یک مشت و یکپارچه متحد شوید و آنانیکه شمارا از حق انسانی، حق شهروندی تان که شایسته هرفرد شما است محروم گردانیده وهمه نعمات مادی را برای خود دراختیار گرفته وزندگی شاهانه دارند وشما حتی یک لقمه نان نداریدبکوبید. متیقین باشید که زور خلق الله زور خدا است وشما پیروز وسرخ رو خواهید بود . این کرسی نشینان ارگ ووزرای نابکار آنها گوشهای شنوا ندارند. ملت محروم ومظلوم ما هفت سال میسود که فریاد دادخواهی میزنند ولی اینگار کسی نیست که صدای مظلوم ما و شما را بشنود .در عوض قدرت مندان به زر اندوزی مصروف اند وبه بهانه های مختلف ملت را فریب میدهند.بلی هموطن گرامی ودردمند من در بین تمام اقوام افغانستان اشخاص وافراد فراوان وجود دارد که فقر ودرماندگی دامنگیر آنان است .نه تنها هزاره ها بلکه سایر ملیت های درد کشیده این مملکت است که با هزاران مشکلات و نا هنجاری های جامعه دست وپنجه نرم میکنندو فقط یک تعداد محدود که در راس قرار گرفته اند از زندگی خوب ومرفه بر خوردار اند و بالای دیگران فخر فروشی میکنند. آنها این همه دارائی وپول را ازکجا آرده اند که یک شبه میلیونر شده اند؟این پول ها حق من وتواست که آنان نا جوان مردانه از خارجی ها گرفته ودر جیب خود میزنند.
خانم سیما سمر که یک انسان بشر دوست است و در راس حقوق بشر افغانستان قرار دارد وظیفه ایمانی وجدانی اش است که تمام حقایق را تا جائیکه امکان پذیر است به گوش جامعه جهانی در راس ایالات متحده امریکا برساند ودر ضمن افراد خبره وچیزفهم داخل افغانستان نیز از راه های مسالمت آمیزتحولات را به میان آورند .
25 نوامبر 2008, 02:25
بادیدگاه نویسنده کاملا موافق ام اما تنها راه این نیست و ثانیا نکته ی که هموطن ما در مورد سایر اقوام طرح کرده اند را نیز نباید از دیده دور نگاه داشت
18 دسامبر 2008, 11:00, توسط عارف سرخلاص
اقای جعفررضایی را بخاطر این می ستایم که حد اقل یکی از هزاره های است که از جهان غرب این قدر زحمت را به خود هموار می کند که با نوشته های خویش درست یا نادرست در مورد قضایای افغانستان و مسایل مربوط به جامعه هزاره قضاوت نماید.
قضاوت های کوتاه بینانه و دور از واقعیتهای ایشان را به حساب دوری و جدایی ایشان از متن قضایا حمل می کنم.
بسیار خلاصه می گویم که آمریکایی ها و غربی ها سیاست های خاص خویش را در افغانستان دارد و سیاستگذاری شان بر فاکتور های استوار است که سالهای زیادی است شکل گرفته و کشورهای چون انگلستان قرن ها است در اینجا حضور دارد و سیاستگذاری های خویش را بر مبنای مناسبات و مطالعات چند قرنه خویش تعقیب می نماید.
مسئله دیگر که تاثیر گذاری کسانی از داخل بر دیدگاهها وسیاست یک کشور باشد, که بسیار اندک و ناچیز است. و آن اندک نیز زمینه هایش در هر جا موجود است بخصوص برای هزاره های تحصیل کرده و حاضر در غرب.
واضحا می گویم، اکثر کارگزاران دوره کنونی که مورد حمایت غربی ها اند و روابط نزدیک با انها دارند از خود همان کشور ها برگشته اند.
دیگران حاضرند موقعیت های بهتر و بالا تر خویش را رها نموده و بیایند در افغانستان کار کنند،
اما شما اقای رضایی ها حاضر هستید همان موقعیت صرفا زندگی و بودن در کانادا را رها کرده و حتی برای یکبار در کوچه های انباشته از خاک و فقر جوالی ها، تبنگی ها و مزدورکاران هزاره در چنداول زادگاه تان حتی برای یک بار بیایید؟
اگر داکتر سمر آشنایی و احترام میان مثلا دموکراتهای آمریکا دارد اولا بخاطر حضورفعال و کوشندگی و کار در شرایط دشوار و سخت در داخل کشور بود. شاید شما تصور هم نتوانید که او این شهرت و اعتبار را با چه رنج و زحمت و در چه شرایط سخت و دشوار کسب نموده است. ثانیا اعتبار، محبوبیت داکتر سمر بخاطر این نیز هست که افق دید او از یک و دو کوچه و از یک تیره و طایفه و یک قوم و قبیله و سمت و نژاد وسیع تر و فراخ تر است. برای او همچنان که فقر و محرومیت هزاره ها قابل درک است می تواند محرومیت دیگر هموطنان هزاره ها را در سراسر کشور ببیند.
انتظار من از دوستانی مانند رضایی این است که شخصیت کسانی مانند سمر را با دیدگاه تنگ و یک جانبه نگری و کوچک اندیشی ها محدود و کوچک نکرده و فرصتها و مجال های شان را قربانی هوسها و احساسات خویش نکنیم.
16 آپریل 2009, 06:01, توسط احمد دانیال
داکتر سیما مناسب ترین شخصیت ملی برای معرفی هویت ملی هزاره ها است. اما متاسفانه با توجه به وضعیت فرهنگی و بنیش عقب افتاده سیاسی در میان جامعه مشکل است که سیما آنچه را که می خواهد بتواند، در عرصه عمل پیاده سازد. فراموش نکنیم که توان کاری یک شخصیت بدور از محدوده فرهنگ مسلط برجامعه ممکن نیست.همین دیروز مشاهده شد که تعدادی از ساده اندیشان جامعه را نقاب پوشان مذهبی که مذهب را وسیله غارت گری و تحمیق مردم ساخته اند ، علیه خودشان استعمال کردند.
احمد دانیال
بامیان
10 سپتامبر 2012, 12:56, توسط ذاکر رافع الکوزی
هزاره چی خر است تا امریکا همراه آن حرف بزند
هزاره مزدور ایران است امریکا هیچگاه در مورد مزدور تصمیم نمیگیرد
او نمو مردیکه امریکایی که در اول عکس اش با سیما سمر مغل است، سیما سمر را گایده است