دست مردم برگريبان فساد سالاران
بلوغ فساد سالاری/ امريكا به دنبال فساد سالاران/ شكست خورده گان در رؤيای انتخابات/ به همراه کارتونی از عتيق شاهد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با گذشت هرروز، موازي با اشاعه علني غدر وخيانت، رشوه، حشر درقاپيدن دارايي هاي ملي ( كه درطي سي سال جنگ هنوز كم وبيش پا برجا مانده بودند) مردم افغانستان نسبت به سرنوشت آينده خويش نگران تر مي شوند. تاريخ افغانستان اين گونه ظلم، فساد، قانون كشي، حق تلفي، ستم رهبري شده و تخريب بنياد هاي ملي را به ياد ندارد. همه چيز درحال فروپاشي است وجمعي از فساد سالاران كه عمدتا ( تحت عنوان شايسته سالاران و خدمت به ساختار جديد درافغانستان) ازخارج به اين جا وارد شده اند، سرگرم چاپيدن آخرين ته مانده امكانات مردم وحكومت اند و هرچه زمان مقرر انتخابات نزديك تر مي شود، لشكر فساد چنگال هاي خود را عميق تر به جان ومال مردم فرو مي برند. ما بارها ازكارزار رسمي فساد دروزارت تجارت به حكومت و نهاد هاي قضايي هشدار داده بوديم، اما نشه فساد سالاري چنان زور بود كه هيچ كسي به آن توجه نكرد وهنوز هم دست كم دو چهره شناخته شده فساد و خيانت دروزارت تجارت برحال اند وپرونده هاي شان دردادستاني خاك مي خورد اما دادستان كل، دست به سوي اين دوسيه ها دراز نمي كند. آقاي اسحق الكو كه با تعهد به اين كه با مظاهر رنگارنگ خيانت و فساد مقابله مي كند، روي صحنه آورده شد؛ اما با تأسف كه طبع محافظه كاري ايشان درگرماگرم بازار فساد ومعامله گري بر تعهداتش چربيد واينك خود جزوحلقه حاميان فساد شده است. حالا مردم و حاميان بين المللي افغانستان روي چه كساني حساب كنند؟
کارتون از عتیق شاهد
بلوغ فساد سالاري:
وزارت تجارت يك نمونه بسيار كوچك حوزه حضور فسادسالاري دربدنه نظام حكومت است. حالا به شمول رئيس جمهوردست از پا خطا كرده اند وبار تقصير را به گردن يك ديگر مي اندازند. جالب اين است كه آقاي رئيس جمهور هم درين ماجرا، سعي مي كند دست ايراد به سوي آدرس هاي نامشخصي دراز كند؛ اما فراموش مي كند كه خود ايشان رئيس قوه اجرائيه دولت است! وضع طوري است كه دست تواناي پروردگارقادرخواهد بود تا كوه هاي فساد و بي نظمي وظلم آشكار را پاشان كند. آناني كه نكتايي به گردن، زماني به حيث فرشته هاي خدمت ونجات به اين خطه وارد شدند و به وسيله علم كردن شعار مبارزه عليه جنگ سالاري ازپله هاي اختيار وثروت وصلاحيت بالا رفتند، اكنون خود ايشان به عنوان مهره هاي غدر وخيانت نشاني شده اند و دم بر نمي آورندو با دستان خويش، دست دادخواهي وقانون را شكسته اند. حالا فساد سالاران به هم كيشان شان مثال مي زنند كه آيا قانون گريبان فلان خاين و رشوه ستان را گرفت كه گريبان مرا بگيرد؟ عواملي كه شعار خدمت وشايسته سالاري مي دادند، مردم را زمين گيركرده اند. افراد به اصطلاح متخصص وتحصيل كرده كه به نام شايسته سالار در ساختار نظام قايم شدند، اكنون فاش شده است كه اسناد هاي تحصيلي شان جعلي است وهدف شان فقط «جوركردن پول» به حساب فقير تركردن بيشتر مردم اين كشوربوده است. آن ها خيلي ساده ازيك ديگرسوال مي كنند: سالانه چقدر پول جور مي كني؟
اما مردم پيوسته از پا مي افتند؛ اما گردان هاي فساد، ديگر فربه شده اند واگر ازين كشوربدبخت دو باره به خارج بروند، به اصطلاح « كار خود را جور كرده اند»
امريكا به دنبال فساد سالاران
علايمي وجود داردكه امريكا به حيث بزرگترين كشور كمك دهنده به افغانستان، سرانجام نتيجه گرفته است كه اعتبار وحيثيت جامعه جهاني درافغانستان به وسيله همين كساني برباد رفته است كه در ركاب خود آنان دوشادوش به افغانستان بازگشتند و ميدان را شغالي يافتند. اين طور به نظر مي رسد كه نهاد هاي قضايي وزارت عدليه امريكا نسبت به فعاليت موثر و مثبت اداره هاي بازپرسي حكومت افغانستان نا اميد شده اند و درصدد يافتن راه هاي برون رفت ازين گرداب خطرناك اند. مشخصه دوره كنوني ظاهرا اين است كه آنان قصد دارند تا مهره هاي درشت فساد سالاري را درافغانستان به دام اندازند. پرونده فساد سالاران درحال شكل گرفتن است. اين روند از چندي به اين سو آغاز شده است اما فساد سالاران به اشتباه فكر مي كنند درنهايت امر با استفاده از پاسپورت هاي خارجي ازمعركه نجات پيدا مي كنند.آناني كه پول هاي كمك شده از سوي جامعه جهاني را برخلاف قانون اساسي وقوانين بين المللي به جيب زده اند، درفهرست سياه تعقيب و تحقيق اداره هاي قضايي بين المللي شامل اند و هيچ راهي ندارند جز اين كه چنگال هاي تيزخويش را از بدنه مردم جدا كنند و خود شان را دراختيار عدالت قرار دهند. اين چيزي است كه هم مقامات ارشد حكومتي مي دانند و هم مورد توجه سياست مداراني است كه تماس هاي تنگاتنگي با جامعه بين المللي دارند. پول هاي حيف وميل شده به وسيله لشكر فساد سالاري درافغانستان، محصول پرداخت ماليات مردمان كشور هاي كمك دهنده است و اين مسأله از زيرذره بين اداره هاي استخباراتي وقضايي كشورهاي جهان پنهان نمانده است.
شكست خورده گان در رؤياي انتخابات
درحالي كه وضع اقتصادي واجتماعي روز تا روز وخيم تر مي شود، فساد سالاران و مهره هاي شكست خورده درامور بازسازي، ارايه خدمات اداري و امنيتي كه درطي هفت سال اخير، مشت شان باز شده است، غرق در رؤياي كاذب داشتن چانس بهتر درانتخابات بعدي، دراتاق هاي گرم و امكانات باد آورده خواب هايي خوش مي بينند و گاهي يك بار ملاقات با برك اوباما يا تماس تلفني با او را در رسيدن به رؤياهاي خويش يك غنيمت خداوندي مي دانند. اين ذوات ازاوضاع و نگرش تغييريافته امريكا وجامعه جهاني بي خبر اند و از بستر خواب برنخواسته اند. مدعيان قدرت واصحاب فساد ( شامل تمامي عرصه ها) درين سال ها عادت كرده اند كه هرچه از اوضاع بي خبر باشند، به نفع شان است و مقرري «پيداگري» ماهيانه بدون كدام موانعي به حساب شان واريز مي شودو كار دنيا و عقبي بر وفق مراد شان است. آقايان! اين طورنيست.
مردم از شما بيزار شده اند. مردم نان وكار وشغل آبرومند مي خواهند. مردم حتي درآمد نيم بند شان را از بركت شما از دست داده اند. تصدي ها و كارگاه هاي دولتي به طور قانوني چور شده اند وحتي فابريكه هوخست ( توليد ادويه) سي ميليون دالر فروخته شده اما يك دالر به حساب مردم ودولت داده نشده است. حال آن كه سهم دار آلماني شركت هوخست همين كارخانه را درزمان طالبان به قيمت صرفا يك دالر بالاي دولت افغانستان به فروش رسانيده بود!
شاهكاري هاي متخصصان و شايسته سالاران به حدي است كه درگرفتن لقمه ازدهان مردم مسابقه مي دهند و صاف وساده واردات موادمصرفي مردم غريب را انحصار كرده اند و هيچ كسي براي شان نمي تواند امرونهي كند كه نرخ نفت وگاز را كم كنيد. هيچ كسي آنان را ممنوع الخروج اعلام نمي كند. زيرا آناني كه بايدچنين كاري كنند، خود درين معركه درگيراند. آن ها آزادند و آزادي را درافغانستان اين طور تعبير كرده اند كه درقاپيدن دارايي ها مردم و حذف آنان از حوزه هاي اقتصادي و حق خواهي آزادي كامل وجود دارد. مردم حالا آگاه اند كه لشكر فساد چه گونه عملي مي كند. اين شوخي نيست. جامعه جهاني رد پاي شبكه هاي عمده را تشخيص داده است. همه به اين نتيجه رسيده اند كه تروريزم اصلي درداخل دولت افغانستان است كه براي تروريزم جهاني خوراك وانگيزه درست مي كند. گزارش ملل متحد مي گويد كه درزمستان پيش رو، بيش از نو ميليون نفر درخطر قحطي قراردارند. اين همه ازخيرات سرتيم شايسته سالار حكومت است. درشهر نزديك به پنج ميليوني كابل ( پايتخت قدرت، شعار، هنگامه و مبالغه) برق نيست و مردم دربدترين حالت ممكن به سر مي برند. مردم درمحلات به كمك ناچيز برنامه همبسته گي ملي صاحب برق مي شوند اما هفت سال تمام سپري شده است و ظرفيت انرژي برق در پايتخت نسبت به گذشته نزول كرده است. اين شهر به شهر ارواح و اشباح بدل شده است اما مقامات لاف مي زنند و از رؤساي جمهور امريكا و ديگر كشور ها بدون هيچ نگرانيي دركابل پذيرايي مي كنند!
مردم نگاه مي كنند كه درپس هر اقدام مشكوك شهرداري و ساير اداره ها، يك گروه فساد سالار و دسيسه كاران كمين كرده اند. مردم سوال مي كنند كه اين چه حكمتي است كه درشروع هر زمستان، جوي كني و حفره زني هاي عميق درحاشيه پر رفت و آمد شهر بي جاده و سرك كابل آغاز مي شود و انبار هاي گل وخاك كنار جاده هاي كم عرض كوت مي شوند و ريزش باران اين همه انبارهاي عظيم را به گل ولاي تبديل كرده و زندگي را بالاي شهروندان تلخ مي كنند؟ مردم نگاه مي كنندكه نان وآب وانرژي ابتدايي شان درگرو كساني قرار دارد كه اينك كشور را تا مرحله يك شورش وسقوط جديد نزديك كرده اند.
اين است برآيند واقعي كار حكومت داراني كه از هيچ چيز ترس ندارند.
سوال اين است: وضع به كجا مي انجامد؟
پيامها
22 دسامبر 2008, 12:55, توسط ع.ص.صبور
سلام واحترام خدمت مامون:
به نظر من اگر تاحال تصمیم به اوردن برق میداشتند میتوانیستند بزرگترین بند برق ابی را اعمار کنندبه طور مثال بند برق Drei-Schluchten-Damm که یکی ازبزرگترین بندبرق ابی درجهان است ودرچین قرارداردظرفییت این بند برق 18200 میگاوات است و28 توربین دارد کاراین بندبرق در سال 1994 اغاز ودرماه می 2006 پایان یافت البته 9ماه پیشتر از پلان ودراوایل سال 2008تمامی 28 توربین ان به کاراغاز کردیعنی اعمار یک بند مدت12 سال را دربرگرفت وچینایان ملک برق وبند برق خودایشان شدند بیدون انکه ازکسی برق گدائی کنند ایادولت کابل نمی توانیست درمدت 7 سال یک بند برق کوچک بظرفیت طور مثال 5-10 هزار میگا وات را اعمار کنند که هم مالک برق میشدند وهم مالک بند ، وابیاری زمین های بایردرپهلوی ان .انتقال کبل برق بااین نیرو فراوان وارزان کاردر افغانستان که کوهستانی است یک سال را دربر میگرفت واقعیت این است که انها ازترس رسانه های تلویونی،نشرات انترنتی، رادیوها در حراس قرار دارند که چلوصاف فساد رشوت وده ها جنایات دیگرایشان از اب میبرائید.موفق باشید.
(1)البته این نام المانی بند است چون امکان نوشتن نام چینای وجود نداشت.