صفحه نخست > دیدگاه > قانونی که هرگز تطبیق نشد!

قانونی که هرگز تطبیق نشد!

به بهانه ی روز تصویب قانون اساسی جدید افغانستان
محمد داود دادرس
دوشنبه 5 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پنجسال قبل، بتاریخ 13 جدی، نماینده گان مردم در لویه جرگه قانونی اساسی بعد از کشمکش ها و دست اندازی های زیادی از سوی حاکمان و قدرت های مطرح بیرونی بخصوص امریکا، سندی را تصویب کردند که بر مبنای آن چارچوپ حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... افغانستان تعیین گردید.

شاید این اولین باری بود که نماینده گان انتصابی و انتخابی شهروندان افغان از سراسر کشور در زیر خمیه یی جمع شدند و برای خود قانونی را ساختند.

بحث بالای نکات قوت و یا هم ضعف این قانون که در 12 فصل و 162 ماده میباشد، نیست؛ بلکه بیشتر روی وعده های رئیس جمهور برای تطبیق قانون خواهد بود؛ هر چند مواردی در این قانون گجانیده شد که زمینه ساز بروز بی اعتمادی میان اقوام کشور گردید و درز فاصله را بیشتر ساخت.

سرنوشت افغانهاي دو تابعيته که نامزد سمت هاي وزارت و يا فوق آن باشند، زبان سرود ملي، موقعيت محمد ظاهر شاه سابق، تشکيلات دولتي و نوعيت نظام از موضوعات مهم شامل بحث داغ و هيجانی نماینده گان بود که شورا را به بن بست و حتي با ناکامي مواجه ساخته بود؛ زيرا عده يي از نماينده گان دلسوز و با فراست، رد شدن يک جانبه و بي تفاوتانه از کنار اين نکات غير دموکراتيک را نتنها فتنه ساز و فرصت سوز مي دانستند؛ بلکه گنجانيدن آنرا به مثابة توهين به هويت ملي کشور تلقي کرده و به همين منظور به تحصن و قدغن كردن نشستها روي آوردند؛ اما فشار و مداخلة صريح و بي شرمانة آقاي خليلزاد نمايندة خاص وقت رئيس جمهور بوش در امور افغانستان از طريق بعضي عناصر خود باخته افغان تصويب اين مواد را با تغييرات اساسي؛ ولي نه کامل ميسر کرد و کشور آبستن حوادث تلخ گرديد.

دموکراسی

تردیدی نیست که تصویب قانون اساسی در شرایطی انجام شد که افغانستان اولین گامها را بسوی ایجاد نظام مردمسالار گذاشته بود و داشت تمرین آنرا میکرد؛ اما برخورد های بعدی حاکمان نشان داد که آنان تحمل زیادی برای پذیرفتن حاکمیت شهروندان را ندارند؛ بناً تلاشها بخصوص بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1374
برای زندانی کردن دموکراسی آغاز گردید و این امر تنها در متون قانون باقی ماند.

قانون اساسی جدید از آن جهت اهمیت زیادی دارد که مبنای نظام مردمسالار را برای آینده افغانستان پیش بینی کرده است؛ چیزیکه در تاریخ کشور تا اکنون تجربه نشده بود.

افغانستان بعد از تخربه یی های تلخ نظام های خودکامه در طول تاریخ بخصوص در سه دهه گذشته نیاز شدید به تامین دموکراسی و پایبندی حاکمان نسبت به آنرا داشت؛ چون اصل اساسی آرودن زمینهای ثبات و پیشرفت در کشور جنگ زده و خشونت کشیده افغانها بود؛ رویای که متاسفانه به سراب دست نیافتی مبدل گشته است.

دولت افغانستان در این مدت با وجود اینکه در ماده بيست و چهارم قانون اساسی آزادی شهروندان و بیان کاملاً به صراحت پیش بینی شده است، برای محدود کردن و آوردن فشار بالای رسانه ها و خبرنگاران از راه های مختلف تلاش کرد.

این وضعیت با اوجگیری خشونتها، قدرتمند شدن رسانه ها و نزدیکی انتخابات روز به روز تشدید شد و اداره امنیت ملی به نظارت از دیده گاه ها و انتقادات رسانه و خبرنگاران پرادخت. تا جائیکه دست به بازداشت های غیر قانونی و تهدید رسانه و کارمندان آنان بار ها زده است.

رئیس جمهور که از انتقادات رسانه های خارجی و داخلی به ستوه آمده است، به این هم اکتفا نکرد و از مجرای های دیگری شامل انداختن محدودیت های گنگ در قانون رسانه ها به تلاشهایش جهت محدود کردن آزادی بیان ادامه داد و در آخرین مورد آقای خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ این قانون را دست ساخت خارجی ها دانسته نسبت به آن مخالفت ورزید.

این در حالیست که خود قانون اساسی کشور نیز بدست خارجی های که آقای خرم حال در بخش قانون رسانه ها ظاهراً با آن مخالفت میکند، ساخته شده است و گزارشهای زیادی وجود دارد که این قانون از انگلیسی به دری و پشتو ترجمه گردیده است.

بازداشت خبرنگاران قبل از طی مراحل قانونی توسط اداره نام نهاد امنیت ملی که در واقع مانند "خاد" زمان کمونیستان دست به تفتش عقاید میزد، باعث شد که پرویز کامبخش در قدم اول محکوم به اعدام و بعد بیست سال زندانی گردد.

دولت افغانستان با ابزار ساختن اندیشه های مردمسالاری در کشور باعث ایجاد بی اعتمادی میان حلقات روشنفکری بیطرف گردیده که بدون شک اثرات منفی زیادی برجای خواهد گذاشت.

فساد اداری

بر اساس قانون، دولت کابل مکلف است تا با فساد اداری شدیداً برخورد کند و زمینهای سالم اداری را بوجود آورد.
اما فساد اداری در پنجسال گذشته رشد سرطانی داشت و کل نظام را فاسد ساخته است، در این بخش افغانستان به اساس گزارش سال 2008 سازمان شفافیت بین المللی، از فاسد ترین کشورها بشمار آمد.

رئیس جمهور خود در موارد زیادی با انتصاب های غیر ملی باعث تشدید فساد گردید، نمونه های زیادی در زمینه وجود دارد. آقای کرزی هر چه نهادهای بیشتری برای از میان بردن فساد ایجاد کرد، به گسترش این پیشه زیادتر دامن زد. شاید افغانستان بیشترین نهادی های مبارزه با فساد را دارد؛ اما نیتجه بر عکس است.

شهروندان افغان به اساس گزارش همین نهاد سالانه حدود 250 ملیون دالر رشوه میدهند؛ چیزی کمتر از نصف بودیجه عادی دولت افغانستان در سال قبل.

مبارزه با فساد که یک اصل اساسی را تشکیل میداد دچار کشمکش های سیاسی گردید و در این مدت اکثر مقامات دولتی بخصوص کارمندان عالیرتبه نهادهای مانند قوه قضائیه و پولیس خود در فساد غرق شدند که این وضعیت باعث بروز ناهنجاری های دیگری از جمله گسترش تولید مواد مخدر و جنایات سازمان یافته گردید.

مواد مخدر

قانون اساسی دولت افغانستان را مکلف میسازد که برای جلوگیری از کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر برنامه و رفتارهای قابل قبول داشت باشد.

رشد تقریباً چهار برابر تولید و کشت مواد مخدر افغانستان در پنجسال بعد از تصویب قانون اساسی نشان داد که دولت نه تنها برنامه یی برای جلوگیری از رشد تریاک در کشور ندارد؛ که با اتهام دست داشتن برادر رئیس جمهور در قاچاق موادمخدر همراه با تعدادی زیادی از مقامات عالب رتبه دولتی، بر عکس برای رشد آن برنامه داشته است.

تولید 8200 تن تریاک در سال 2008 میلادی، با توجه به تولید کمتر از 2000 تن تریاک در اوایل 2001 میلادی، افغانستان را بر بازار عمده تولید و قاچاق مواد مخدر مبدل کرد؛ که این مورد نیز ریشه در فساد گسترده کابل دارد.

اقتصاد

پرداخت به رفع نیازمندیهای اقتصادی که قید قانونی دارد؛ ناکامی محض دولت افغانستان را نشان میدهد. حضور سه ملیون شهروند سرگردان دنبال کار، زنده گی کردن بیش از 30 درصد مردم در زیر خط فقر، نیازمندی بیش از شش ملیون انسان با غذا، این موضوع را کاملاً به اثبات میرساند.

در این مدت دولت افغانستان بر بنیاد قانونی اساسی که نظام بازار را به عنوان مسیر حرکت فعالیتهای اقتصادی کشور تعیین کرده است، نه تنها که توانایی اشتغال زایی را ندارد، بلکه دست به خصوصی سازی نیز زده است.

اما با تاسف که خصوص سازی نیز در دام مافیای اقتصادی گیر افتاده و در جریان قرار دادهای غیر شفاف و خلاف منافع ملی، مراکز تولید پول و سرمایه دولتی به گروهی خاصی از افراد شامل یکی از برادران رئیس جمهور تعلق گرفته است.

در این زمینه نیز مثالهای زیادی مانند واگذاری کارخانه سمنت پلخمری، هوتل های کابل و کانتیننتال و ... وجود دارد.

جذب سرمایه گذاری جهت توسعه اقتصادی به دلایلی زیادی از جمله امنیتی، فساد، عدم تقویت زیربنا ها، مانند برق، سرک و ... به حداقل آن رسیده است. استثناً در بخش مخابرات که سود سرشار و زودرس دارد، سرمایه گذاری در سایر بخش ها بخصوص زراعت، کامل راکت میباشد.

بانک جهانی در گزارش سالیانه خود ’عدم دسترسی سرمايه گذاران به زمين و نبود برق’ در افغانستان را، از موانع کليدی در برابر سرمايه گذاری خوانده است.

بر اساس اين گزارش، با آنکه فضای سرمايه گذاری در افغانستان بهبود يافته است، اما هنوز هم چالشهای زيادی در برابر رشد تجارت و سرمايه گذاری وجود دارد، این درحالیست که خلاف توقع سرمایه گذاری در سال 2008 میلادی بیش از 20 درصد کاهش را نسبت به سال قبل نشان میدهد.

دولت افغانستان با گذشت هفت سال و دریافت دست کم 25 ملیارد دالر کمک خارجی، هنوز قادر نیست که انرژی برق مورد نیاز پایتخت را تامین کند، چه رسد به آماده گی برای تامین انرژی برق کارخانه های سنگین.

حقوق بشر

کابل بر مبنای قانون اساسی و منشور های بین المللی، افغانستان مکلف به رعایت ارزشهای حقوق بشر و تلاش برای تامین آن در کشور میباشد.

یکی از موارد اساسی که در واقع تعهد رژیم های بعد از طالبان را در افغانستان در برابر حمایت های جهانی از روند صلح و نظام سازی در کشور تشکیل میدهد و ارتباط مستقیم به تامین عدالت از طریق رعایت موازین حقوق بشر دارد؛ "دولتداری خوب" است.

چون حقوقِ بشر به معنای تامین رابطه ارگانیک حقوقی میان دولت و شهروندان است؛ این رابطه طوری رقم خورد است که شهروندان افغان را به برده های سیاسی مبدل کرده و رئیس جمهور کرزی و سایر جریانهای سیاسی تنها آنان را برای تامین مشروعیت خود نیاز دارد؛نه بیشتر از این.

شهروندان افغان تنها از حقوق سیاسی در این مدت برخورد شده اند و در سایر بخشها خبری از رسیده گی برای بهتر شدن زنده گی آنان از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و مدنی نیست.

در همین حال به جنایتکاران این فرصت داده شد تا حتی از زیر چوبه یی اعدام فرار کنند و کسان دیگری جای آنان مجازات شوند.

دامنه یی نقض حقوق بشر در عدم موجودیت مکانیزم پیگیری و فساد گسترده، روز به روز افزایش میابد و لبه یی تیز آن بیشتر بر گلوی شهروندان افغان فرو میرود. در همین حال این وضعیت فرصت بیشتری را برای جنایات کاران میدهد تا از گذشته بیشتر گستاخ تر گردند.

وحدت ملي

این مورد با انتصاب افراد ضعیف در سمتهای دولتی و قومی سازی قدرت در کشور توسط رئیس جمهور کرزی دنبال شد؛ وحدت ملی حال بسوی وحدت قبیلوی حرکت کرده است.

هر چند تعریف درستی و معنایی روشنی از وحدت ملی در قانون اساسی داده نشده است؛ اما قدر مسلم اینست که منظور از این اصل اساسی در قانون، یافتن حضور همه یی اقوام در نظام میباشد.

متاسفانه در بعد از انتخابات ریاست جمهور و حتی قبل از آن، حلقات قومگرا در اطراف رئیس جمهور کرزی تشکیل شد و بر انتظارات مردم که سه دهه افزونی خواهی را تحمل کرده بودند، آب سرد پاشید.

آقای کرزی بجای مشارکت سیاسی به معاملات پشت پرده سیاسی با افراد پرداخت و قدرت را بیشتر از پیش خود محور ساخت تا جمع محور.

در این گیرودار، منافع مردم در پای نهال سود جوی گروه ها و افراد زومند قربانی شد و فاصله بین شعار و ماده قانون جهت تامین وحدت ملی بارز تر و عمقتر گردید.

جمع بندی

در یک جمع بندی کلی بعد از پنجسال باید گفت که اگر قانون اساسی را ماده به ماده با اعمال و رفتار نظام فاسد و ناکام آقای کرزی تطبیق دهیم به وضوح روشن است که به جز از برگزاری دو انتخابات ، چیزی دیگر انجام نشده است و قانون اساسی تنها بدرد شعار دادن میخورد.

چنین می نماید که قانون اساسی افغانستان اصلاً برای تطبیق ساخته نشد است.

متاسفانه در این مدت نظام حاکم بجای قانون مداری، قانون فرار را ترویج کرده است و تا آن اندازه پیش رفته است که بحث قانون در میان شهروندان مسخره ترین است.

اگر از قانون با هر کسی در جامعه امروز افغانستان صحبت کنید، جواب اینست:" کدام قانون برادر".

شاید این تلخ ترین اما در عین حال درست ترین حرفی باشد، در زمانیکه دستگاه قدرت قانون ساخته شده بدست خود را زیر پا میگذارد، پس نباید از هیچکس دیگر انتظار احترام به آنرا داشت.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • برادر :

    جنک هنوز از افغانستان خلاص نشده . هنوز زور ازمایی اوباما با افغانستان به جای خودش باقی مانده . بنظر شما ایا به افغانستان که خود و دنیا را در مرحله گذارندن از جنک خانگی به جنگ سوم جهانی است , چه نوع قانونی باید به اجرا در اید ؟ ایا شما فکر نمیکنید که باید همه قانون ها لغو شود و عسکر قدرت را به دست بگیرد , مطلب اداره اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی افغانستان منجمله مشارکت فعال عسکر ء افغانستان برای باز سازی کشور و از همه مهمتر باید ادارهء تمام قوای خارجی توسط عسکر افغانستان باشند . با قانون همگام بودن در دوران صلح بسیار لزت بخش است , ولی وقتی هر لحضه خطر به هوا پریدن قطعات بدن ما به هوا توسط بمب ها ی یکی از قطعات عسکری خارجی که به اصطلاخ به کمک ما امده اند , باشد , کدام قانون یا کدام حکم ما را نجات خواهد داد . و کدام دولت ما را حفاضت خواهد کرد ؟ هیچ کدام . دولت هنوز مردم افغانستان را زیر یک بیرق جمع کرده نتوانسته است . چطور میتوانند قانون های شخصی یا قانون های که خلیل زاد به کمک سی آی اه درستش کرده به مردم به زور بقبولانند . مردم از هر خانه یک کشته داده اند و تقریباء تمام مردم کشور سر بی شام میخوابند . درین مرحله تاریخی اگر ما بتوانیم یک اردوی با قدرت از تمام دسته های دست اندر جنگ های خونین افغانستان بسازیم مطلب همه به زیر بیرق افغانستان جمع شویم . شاید بتوانیم به این خوابهای که بر افغانستان اینده میبینیم جامه عمل بپوشانیم . دایزنگی.

    • دایزنگی محترم:
      شما به واقعیت های تلخ اشاره نموده اید و پیشنهاد لغو قانون و بوجود آمدن یک قوای نظامی و ملی که قدرت را بدست بگیرد، واقعا" در گفتار وروی کاغذ بسیار عالی جلوه مینماید. با طرز تفکر اکثر قشر کنونی جامعهء افغانی، از دانشمند و رهبر و عالمین گرفته تا افراد عادی، که نه در عمل ونه در گفتار ، اندکترین تحمل پذیری، اتحاد و توافق دارند، این نظر شما یک خواب و خیال است. اول اینکه افغانستان بجز جنگ سالاران و خونخوارانیکه امروز قدرت را بدست دارند ، از داشتن یک شخصیت ملی وقدرتمند،که بتواند بااین مرتجعین ومزدور های سر سپرده بیگانگان دست وپنجه نرم کند محروم است.
      دوما" اردو وپولیس فعلی افغانستان، با تجهیزات کهنه و بیکارهء شان، که تاب مقاومت در مقابل چند طالب و قاچاقبر را به تنهائی ندارند و ما روزانه شاهد شهادت وتلفات تعدادزیادآنها هستیم، چگونه خواهند توانست در مقابل همسایگانیکه مانند زاغ های گرسنه چشم به شکار شیر دوخته ومنتظر فرصت هستند، ازخود و وطن شان دفاع خواهند توانست؟
      از جانبی ما وشما در همین سایت های انتر نتی، همه روزه شاهد هستیم، اگر همه خوانندگان ونویسندگان، عالم ودانشمند نیستند، اقلا" از نعمت سواد برخوردار بوده و اگر بخواهند بدون هرگونه تعصب به زندگی و اکتشافات چشم گیر عصرتوجه نموده خرافات وکهنه گرایی را کناربگذارند و حد اقل عاقلانه ومنطقی فکر کنند ، آنچه واقعیت است بپذیزند و به آن باور داشته باشند، فامیل دوستان واقارب دور ونزدیک خودرا نیز اگاه وروشن بسازند، امید آن میرود که جامعه ما در راه درست قدم گذاشته راه درستی را بپیماید. اما متاسفانه آنچه همه روزه از نظر ما عملآ" میگذرد ، عقل ومنطق اکثریت آنقدر تحت تاثیر تاجران دین ومذهب قرار گرفته که سیاه وسفید را بدون گفتار ایشان پذیرفته نتوانسته هنوز برای بدست آوردن لقمهء نان ، زنده ماندن ، صحت وسلامت ، فراوانی وآرامی به دعا وتکبیر و رفتن به زیارت معتقد هستند.
      افراد جامعه ماامروز بیشتر از هرچیز دیگر به تعلیم وتربیه سالم و درست مطابق عصر امروزی ضرورت دارند ، نه به خواندان کتابهای هزار ساله که معنی ومفهوم آنرا یک فیصد ندانسته و آنهایی که چند جمله محدود میدانند، به نفع شخصی و یا قوم وقبیلوی، ازان استفاده میکنند. بناءا" چشم امید همه امروز به جوانان روشنفکر که از هر نوع تعصبات نژادی، لسانی ، قبیلوی، مذهبی وغیره بی نیاز باشند،میباشد تا برای آبادی ، تعلیم و تربیهء سالم واتحاد واتفاق تمام جمعیت محروم و نیاز مند افغانستان عزیز، بدون درنظرداشت لسانی، قومی و قبیلوی و دیگر تعصبات، توجه نمایند. برای این امر شاید مدتهای طولانی لازم باشد اما چه چارهء دیگر خواهیم داشت. به امید توفیق مزید هموطنان عزیز درراه اتحاد، اتفاق و تعلیم وتربیه سالم.

    • محترم Able !

      از روزی که جنگ شروع شد , شاید کسانی در کشور باشند که قسم خورده آزاد ساختن مردم شما هستن .و با جهانبینی که دارند تا از این افغانستان که تقریباء از بیخ و بن سوختانده شده یک افغانستان جدید نسازند , دست به هیچ کاری نمیزنند . منحیث وظیفه مقدس , نه به خاطر جیفه که امریکا همه را فریفته خود ساخته است . مطمن باشید اینها همان 20% هستند که فقط برای افغانستان و مردم خود عاشقانه از جان خود میگزرند تا از خون خود یک بار دیگه گرمی به رگ و پی افغانستان بدوانند . مطمن باشید سنگینی بار این مبارزه خونین را به دوش هیچ کس نخواهند انداخت . با دانشمندی و پدرانه به مشکلات و فقر همه جانبه که کشور ما را به نابودی رسانده برخورد خواهند کرد . به خاطر خاتمه دادن به دکانداری جنگ سالار ویا مرتجعین که فاجعه مزمن داخلی افغانستان هستند به بهترین وجهه بر خورد خواهد شد و برای همیشه جهالت از افغانستان چیده خواهد شد . در عین زمان احترام و عزت و ابروی تاریخی مردم افغانستان به مردم باز گزدانده میشود .مطمن باشید . وقتی کشور شما توسط از خود گذشتگان و وطن پرستانء مثل خود شما به اوج برسد , نه تنها همسایه های کشور شما , بلکه دشمنان شما به شما با دیدهء احترام نگاه خواهند کرد . دیزنگی .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس