
حکومت کرزی تبلور فرهنگ فقیر قبیله
لابیهای قبیله چه درساختار حکومت کرزی وچه دربیرون ازاین ساختار به شدت تلاش ورزیده اند که توجه جامعه جهانی را ازواقعیت های اصلی افغانستان منحرف نموده وبرای آنها تصویر وارونه ارائه نمایند
پیش ازبرگزاری کنفرانس بن، حامدکرزی درتعاملات سیاسی افغانستان چهرهء ناشناخته ای بود وکمترمورد توجه محافل سیاسی قرار داشت. هرچند که آقای کرزی رابطه نزدیک با سازمان سیا داشت، اما این رابطه درحدی نبود که اورا درمدیریت بحران افغانستان شریک وسهیم بسازد. آنگاه که نام آقای کرزی بر روی میز چانه زنی های سیاسی قرارگرفت، باموجودیت نام آقای ستارسیرت و مرحوم حاجی عبدالحق درآن فهرست، احتمال برگزیده شدن وی چندان محتمل به نظرنمی آمد. اما وقتی که حاجی عبدالحق به دست طالبان اسیر شد و دریک تعامل مرموز به شهادت رسید، معادله برهم خورد و دست سخاوتمند ارباب برشانه کرزی نشسته و اور برمسند اقتدار سیاسی افغانستان نشاند. به دنبال این تحول، وعده های فراوانی ازطرف جامعه ء بین المللی برای اعمار افغانستان سپرده شد، مبالغ هنگفتی برای بازسازی زیرساختهای افغانستان دراین کشور سرازیرگردید و باحضور نیروهای حافظ صلح درافغانستان، هزاران امید سوخته دردلهای مردم این سرزمین جان گرفت.

ازآن روزگار تاکنون هفت سال میگذرد و درامتداد این هفت سال علیرغم حضور نظامی امریکا وناتو، میزان ناامنی افزایش یافته است، میزان کشت وتولید تریاک چند برابرشده است، طالبان هر روز نیرومندتر میگردد به گونه ی که حتی موفقیت ناتو وامریکا را درافغانستان به چالش کشیده اند وفقر وفساد اداری نیز بیداد میکند. باتوجه به این واقعیت، این سوال مطرح میگردد که چرا افغانستان ازاین وضعیت بیرون نمیشود؟ چرا تلاشهای بین المللی برای تامین صلح وامنیت دراین کشور به ثمر نمی نشیند؟ چرا استعداد همزیستی صلح آمیز و وباورهای همگرایی دراین کشور ناشکفته باقی مانده است؟ چرا مردم جنوب افغانستان با گزاره های سازندگی بیگانه اند وبه ویرانگری کمر بسته اند؟
اینها وخیلی پدیده های دیگر، سوالاتی اند که پاسخی قابل قبول برای آنها ارائه نگردیده است. هرچند که این سوالات را ازمناظر وازچشم انداز متفاوت میشود پاسخ گفت اما قبل ازهمه چیز پاسخ این سوالات را می باید دربستر تاریخ، سنت وفرهنگ حاکم برسرنوشت سیاسی افغانستان جستجو کرد. بحران امروز افغانستان دریک بستر تاریخی وفرهنگی قابل نگرش وتحلیل میباشد که ریشه های آن درامتداد تاریخ در بستر فرهنگ وسنت های حاکم برتعاملات سیاسی پرورش یافته است. به همین دلیل است که آقای کرزی وملاعمر به عنوان تولیدات خالص این فرهنگ، تمام تلاش وامکانات بین المللی را یکی برای ماندن برقدرت ودیگری برای رفتن ازقدرت به خود اختصاص داده اند. هرچند که پذیرفتن این واقعیت خیلی دشوار مینماید اما واقعیت همین است که کرزی وملاعمر پشت وروی یک سکه میباشند که دربستر یک فرهنگ وسنت پرورش یافته اند و نحو نگرش وتفکرشان ازآموزه های فرهنگ مشترک تعذیه میشوند. به تعبیر دیگر، کرزی وملاعمر داده ها وآموزه های یک فرهنگ را دردونقش متفاوت تمثیل می نمایند. بنابراین دولتی که آقای کرزی دراهرم رهبری آن نشسته است، درواقع یک سیستم بازسازی شده قبیله ی میبا شد که ظاهرا با مشخصات یک دولت مدرن برسرنوشت سیاسی افغانستان تحمیل شده است. اما این سیستم قبیله ی باظاهر دولت ملی تمام منابع قدرت را درانحصار گرفته است و با استفاده ازاین منابع قبل ازهمه چیز، از منافع وموقعیت قبیله حراست وپاسداری مینماید.
باتوجه به این واقعیت، ناکارآمدی دولت آقای کرزی، ناکارآمدی یک شخص و چند شخص نیست که برخواسته ازعدم صلاحیت فکری وذهنی آنهاباشند. ناکارآمدی این دولت در واقع ناکارآمدی وبیماری یک فرهنگ فقیر را به نمایش میگذارد که درحیات دوصد وپنجاه ساله اش نتوانسته است بستر تولید وپرورش ارزش ومفاخر انسانی قرار بگیرد. تاریخ افغانستان روایتگر صدها حوادث ورخدادهای تلخ وخونینی است که ازبستر همین فرهنگ و باپشتوانه ی همین فرهنگ بر سرنوشت وزندگی مردم افغانستان تحمیل شده اند. استبداد سیاسی، تفرق اجتماعی، گسستگی ملی، ترویج عصبیت های قومی وخشونت پروری درافغانستان، درواقع فرایند همین فرهنگ وسنت میباشد که بحران امروز افغانستان را شکل بخشیده است. کرزی وملا عمر هرچند که ظاهرا دربرابرهمدیگر قرار گرفته اند اما هردو دردو نقش متفاوت دلایل وعوامل تمدید بحران موجود را فراهم می نمایند که در واقعیت ماهیت بحران آفرینی فرهنگ جنوب را درمعرض نمایش میگذارند. لذا باتوجه با گزاره های خشونت پرور این فرهنگ، عبدالرحمن، نادرخان، داودخان، ملاعمر، کرزی، احمد زی، وهرکسی دیگری که ازبستراین فرهنگ برسرنوشت سیاسی افغانستان تحمیل شود، داده های نظام سیاسی چیزی جز ترویج نفاق، تمدید بحران وتکثیر خشونت نخواهد بود. همانگونه که تمام نظامهای سیاسی درافغانستان برتابنده ء باورها وسنت های قبیله بوده اند، دولت آقای کرزی نیز بستر بازیهای سیاسی واقتصادی قبیله میباشد که باا ستفاده از امکانات جامعهء بین المللی قبل ازهمه چیز پایگاه وجایگاه قبیله را درنظام سیاسی مستحکم می سازد. این رفتار ونگرش سیاسی چیزی نیست که با رفتن آقای کرزی وباآمدن آقای احمدزی متحول گردد بلکه این رفتار بصورت یک ساختار پیدا وپنهان اخلاقی در رفتار واخلاق تمام مردان قبیله نهادینه شده است وتغیر این رفتار به این سادگی امکان پذیر نیست.
متاسفانه درافغانستان پدیده ی فرهنگ وتولیدات فرهنگی یک بحث کاملا ناشکفته است که تاهنوز به ندرت کسی به این پدیده پرداخته است. هرچند که این قلم قبلا نیز به این پدیده پرداخته بود، اما شکافتن درست این بحث، تعمق ودقت خیلی بیشتر میطلبد که درحوصله این نگارش نمی گنجد. داده های تاریخی دراین سرزمین، این واقعیت را درمعرض تماشا میگذارد که تازمانیکه سیستم سیاسی توسط آموزه های همین فرهنگ هدایت و رهبری شود، ریشه های بحران همچنان درآب خواهد بود ومردم افغانستان عزادار آرزوهای ازدست داده ی شان باقی خواهندماند. وقتی که سیاست های دولتی ورفتارسیاسی با آموزه های فرهنگ وسنت های بیمار قبیله ی تعریف وتدوین گردد، هیچ تفاوتی نمیکند که این سیاست توسط کرزی رهبری میشود یا توسط کسانی دیگر ازاعضای قبیله. همانگونه که با رفتن سدوزایی ها وبا آمدن محمد زایی ها هیچ تغیر وتحولی مثبت در رفتار ونگرش حاکمیت صورت نگرفت، لذا با رفتن کرزی وبا آمدن احمد زی واچکزی ویاهرکسی دیگر از تبار کرزی، گرهی ازمعضلات موجودافغانستان گشوده نخواهد شد، مگر اینکه آموزه های این فرهنگ مورد بازبینی قرار گرفته ورفتار واخلاق قبیله ی جایش را به رفتار واخلاق انسانی بسپارد. همانگونه که درامتدادتاریخ این رفت وآمد ها جریان داشته است اما تغیر وتحولی که افغانستان را درکنار سایر ممالک جهان قرارداده ودر افتخارات بشری سهیم بسازد، صورت نگرفته است.

پس بنا براین ناکارآمدی دولت کرزی وسقوط آن درگرداب باورهای قبیله ی، ازمقتضای فرهنگ بیمار وفقیر قبیله میباشد که درحقیقت سرنوشت تمام مردم افغانستان را به بازی گرفته است. مردم افغانستان همانگونه که دربیشتر ازیک قرن گروگان رقابت های خونین قبایل سدوزایی ها ومحمد زایی ها بوده اند، امروز نیز توسط داده ها وگزاره های سنت وفرهنگ قبیله به اسارت گرفته شده اند. میگویند که ازکوزه همان تراود که درآن هست. ظرفیت وماهیت سیاسی حکومت آقای کرزی، تراویده از فرهنگ قبیله میباشد که تولیدات این فرهنگ درطول تاریخ جز سیاه بختی ومصیبت چیزی دیگر نبوده است. شاهکار معاصر این فرهنگ ویرانی بت های بامیان، قتل عام مردم مزار وبامیان و سیاست زمین سوخته درشمالی وترور وتریاک میباشد که مثل داغ سیاه برپیشانی افغانستان نقش بسته است. مکتب سوزی وارزش ستیزی از سازه های کلیدی این فرهنگ است که هرازچند گاهی با سربریدن مردم و به آتش کشانیدن مکاتب و مراکز صحی به نمایش گذاشته میشود. وقتیکه آقای کرزی به ملا عمر وحکمتیار برادرخطاب می کند وازآنها برای شرکت درحاکمیت سیاسی دعوت می نماید، به این معنی است که درفرهنگ قبیله قتل، غارت و آدم کشی معیار برتری وشهامت دانسته میشود و ملاعمر وحکمتیار به رغم تمام جنایتهای که مرتکب شده اند، قهرمانان معاصر قبیله می باشند. اگرچنین نباشد، باکدام وجدان سالم انسانی میشود که جنایتکارترین انسانهای تاریخ معاصر افغانستان را برائت داد و پس ازبرائت در رهبری واداره افغانستان سهیم ساخت؟
هرچند که آقای کرزی درشرف رفتن ازقدرت میباشد و به گمان اغلب دربازیهای سیاسی بعدی نقشی نخواهد داشت اما رفتار ونگرش های قبیله ی کرزی در امتداد زمامداری اش سبب گردید که شعله های بحران جاری درافغانستان باشدت بیشتر تر شراره بکشند. حتی لابیهای قبیله چه درساختار حکومت کرزی وچه دربیرون ازاین ساختار به شدت تلاش ورزیده اند که توجه جامعه جهانی را ازواقعیت های اصلی افغانستان منحرف نموده وبرای آنها تصویر وارونه ارائه نمایند.
متاسفانه یک سنت مزخرف سیاسی که حتی در ازذهان دیگران نیز تحمیل شده است، این است که ریس جمهور افغانستان باید پشتونتبار باشد. این سنت پوچ ازیکسو مغایر با اصول و ارزشهای انسانی میباشد که میان اقوام مختلف افغانستان خط درشت تبعیض کشیده واستعداد انسانی دیگران را به تحقیر میکشد وازسوی دیگر سبب گردیده است تا سایر اقوام ساکن درافغانستان گروگان سنت های ارزش ستیز قبیله بماند که محصول آن جز فقر وسیاه بختی چیزی دیگر نبوده است. متاسفانه این سنت مزخرف ریشه درعمق باورهای قبیله دارد که برای 250 سال افغانستان را برای ساکنان آن به جهنم تبدیل کرده است.
هرچند که درظاهر قضیه مسیر تحولات سیاسی افغانستان را رقابت های امریکا وانگلیس و کشورهای منطقه تعیین می نماید اما واقعیت این است که ریشه های بحران امروز افغانستان از بستر فرهنگ قبیله تغذیه میشود. ملاعمر، حکمیتار وکرزی ازتولیدات خالص همین فرهنگ اند که هرکدام درنقش متفاوت برای مردم افغانستان مصیبت می آفرینند. درحقیقیت این فرهنگ استعداد همزیستی مسالمت آمیز و گزاره های همگرایی را در درون خود کشته است که ازهمین رو داده های آن دراشکال خشن ترین اعمال ضد انسانی به نمایش گذاشته میشود. بنابراین دلایل ناکارآمدی حکومت کرزی را باید در سازه های فرهنگ وسنت های قبیله جستجو کرد که این حکومت تراویده ی از آن است. لذا هر سیستم سیاسی که تولید وفرا آورده ی خالص این فرهنگ باشد، متن ومحتوای بهتر از حکومت آقای کرزی نخواهد داشت.
واژه های کلیدی
تروريزم، کوچی طالبان، طالبان، القاعده و داعش
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدsalam , doroode ferawan ba Fereshtai Hazrati, ta far hange Qabila roshd wa takamol nakonad , haman ash wa haman kasai zangalod,
کامران جان سلام اینک پیامم را سانسور کرده میفرستم صرف به احترام خودت.
سلام به همه! زمانی آدم نوشته های ازین قبیل را میبیند در تعجب فرو میرود و با خود میگوید (چه بگویم) یا تصمیم میگیرد هیچ نگوید چراکه گفته اند جواب ابلهان خاموشیست۰ ولی اگر خاموش باشیم اشخاصیکه کار شان تولید جراسم معنویست چانس پیدا میکنند تا کار شانرا بیغم انجام دهند و جامعه ما را که اکثریت بی سواد است به بیراهه بکشند۰ لذا از فرشته جان قندول دو سوال میکنم امید جواب درست دهد. ۱ ۰ اول اینکه زمانیکه شما میفرمایید کرزی عضو سازمان سیا بود۰ کدام ثبوتی هم دارید یا آوازه های سر چوک بالای تان اثر کرده؟ تا جایکه بنده معلومات دقیق دارم دست رسی به اسرار مخفی سازمانهای استخباراتی کشورهای بزرگ کار خیلی دشوار است۰ لطفا توضیع دهید که شما از کجا خبر شدید۰ ۲. شاید بدانید که دولت ها بیشتر از هر چیز به اعتماد مردم ضرورت دارند۰ آیا این شورای نظاریان نبودند که با چور ۰ انحصار گری و تحمیل کردن چهره های منفورباند شان بنام قهرمان مولی۰ مارشال۰ وزیر و ریس و..............از روز اول دولت را در مقابل مردم بی اعتبار ساختند۰ که مشکلات بعدی هم زاده همین کار شان است و تا هنوز ادامه دارد۰۰۰ و این را هم به یاد داشته یاشید که مردم افغانستان علفخور نیستند که ندانند حکومت کابل در انحصار کیست.
سلام خدمت کارمندان کابل پرس? و خواننده گان عزیز !!!
به تایید سخنان جناب فرزاد فرزام چند نقطه را اضافه می کنم .
خانم متعصب این بار باز شاهد مقاله تو که به گفته دیگران از دریای گل الود می خواهی ماهی بگیری را خواندم چندین نکته در این نوشته تان قابل بحث است اول اینکه فقر فرهنگی را گفته اید. در این شکی نیست که فرهنگ ها باید از خود کشور ظهور کند نه اینکه فرهنگ کشورهای ایران و تاجکستان را دزدیده تا بتوان برای خود فرهنگ غنی بدست اورد .و فکر می کنم که این را شما بهتر که فرهنگ قبیله ای که تعصب و کینه توزی را به مقابل شان گرفته اید و مستقیادر جبهه جنگ بایشان قرار دارید .فرهنگی که از میان خود مردم برخواسته است فرهنگی که نیاکان ما انرا به و جه احسان برای فرزندان شان و اگذار نموده است .
فرهنگی که احترام به بزرگسالان ،فرهنگی که حجاب و دستور افغانی را در چهار چوب خانواده به نمایش می گذارد .
و این را همه می داند کدام که فرهنگ کدام خالص است که از خوبی های ان استفاده و از پدیده های منفی ان عبرت و دوری از ان .
ایا فقر فرهنگی و تمدنی مربوط به یک قوم خاص است و یا دیگر اقوام نیز از ان محروم هستند .
بستر تمدن و فرهنگ کدام یکی از اقوام افغانستان تا حال گسترده شده است که بنام نکتایی و پطلون را پوشیده و می گویند که مایان در تمدن زنده گی می کنیم و دیگر اینکه همانقدر که زمامدران پیشین افغانستان 4الی 5 نفری نتوانسته اند کارهای مثبت را به یادگار بانند همانقدر در فرهنگ .... نیز نتوانسته اند که در وقت قدرت و اختیار کشور فرهنگ تمدن و یک ارمغان خوبی را برای مردم به نمایش بگذارند .
فرهنگ خوب شما فرهنگ جنبش دهقانی فرهنگی که به ان در یک روز 65000 کابلی جانهای شیرین خودرا از دست داد .
فرهنگی که توسط فلم های سی دی به نمایش گذاشته می شود و قهرمان می سازید و به 20 افغانی سی دی انرا گرفته و افتخار می کنید .
بفرماید کدام فرهنگ خوب است و ایای فرهنگ چند نفری مربوط به همه اقوام ان می باشد و یا به نظر شما فرهنگ را می خواهید دزدی نموده و برای خویش فرهنگ پر بار بسازید .
و بالای ان افتخار می کنید .
خانم متعصب هیچ چیزی را نمی توانید ثابت کنید .
افتاب به دو انگشت پت نمی شود همه خوب می دانند که خوب و خراب کدام است .
خو صرف بنام قوم و زبان نمی خواهند که انرا تحمل بکنند .
ادامه دارد
بیان حقیقت وپرده بر داشتن از روی واقعیت وانتقاد از وجودپدیده های ضعیف ومنفی که در فرهنگ منحوس قبیله موجود می باشد وباعث بد بختی ومصیبت های زیان باری در جامعهء ما گردیده است، برای یک عده کسانیکه که هنوز هم می خواهند این فرهنگ فرسوده در جامعه حاکم ومسلط باشد خوش آیند نه بوده موجب نا راحتی وپریشانی خاطر آن ها می گردد.زیرا یک تعداد تاریک اندیشان به ظاهر روشن فکر نما که منافع شان را در ادامه وبقای همین فرهنگ جستجو می کنند. با هر گونه انتقاد واعتراض ولو سالم ومفید هم باشد مخالفت ورزیده وکسانیکه در مورد مناسبات قرون وسطایی قبیله نظر مساعد نداشته ونظر مخالف داشته باشند و یا انتقادی نمایند. به عوض اینکه با دلایل منطقی وانسانی به رد وابطال نظر آن ها با شیوه های منطقی بپردازند بر عکس با همان شیوه های غیر منطقی وغیر معمول با زور گویی ،متهم نمودن ومنسوب نمودن به ایران وغیره ازین قبیل حرف های کودکانه که خاصهء فرهنگ قبیله می باشد مبادرت می ورزند.اما این را باید بدانند که مردم ما امروز خوب را از بد تفکیک نموده می توانند. دیگر گول کسانی را که سال هااز طریق تداوم همین مناسبات وافکار منحط وعقب مانده قبیلوی بر تسلط و حکم روایی جابرانه و غاصبانه خودادامه داده اند وهنوز هم همان راهء اسلاف خودرا می خواهند تعقیب نمایند را نه خواهند خورد وبر ضد این مناسبات فرتوت وغیر عادلانهء قبیله مبارزه عدالت خواهانه خواهند نمود.امروز نه می توان از طریق زور گویی واتهامات بی موردکه گویا فرهنگ قبیلهء ما فرهنگ بر تر است گویا که دیگرن اند که در خارج فرهنگ خودرا فراموش نموده اند واین ماهستیم که فرهنگ خودرا حفظ نموده ایم بر بر تری جویی های قومی وقبیله یی تآکید کرد. این نوع چرندیات پوچ از نگاه علمی وعملی قابل اعتبار نه بوده وصرف تراوش افکار بیمار گونهء قبیله پرستان قرون وسطایی می باشد که ناحق به نا کار آمدی مناسبات قبیلوی نه می خواهند اعتراف کنند وبه دوام واصلیت آن اصرار می ورزند. فرشته حضرتی با بیان واقعیت های انکار نا پذیری جامعهء ما پرداخته است که مثل آفتاب روشن بوده وعملآ در جامعهء قبیلوی عقب نگهداشته شده ما موجوداست. از وجود این واقعیت های عینی تنها کسانی انکار می ورزند که با چشمان کور قبیله به این پدیده ها می نگرند، ورنه برای همه کسانی که با چشمان باز وبصیرت نگاه کنند، این واقعیت که فرشته به آن ها عطف توجه نموده در جامعهء ما عملآ موجود بوده وقابل رویت نیز می باشد.اگر واقعآ ما همه بخواهیم کشور خودرا از ین بد بختی های که فعلآ دامنگیر آن بوده وبیشتر عوامل وعلل این مصیبت ها ریشه در همین مناسبات پوسیده قبیله داشته است را نجات بدهیم. باید این حقیقت تلخ را بپذیریم که بسیاری از پدیده های این فرهنگ نه تنها که به درد نه می خوردبلکه مصیبت آفرین نیز می باشد باید بدون در نظر داشت منافع قبیلوی خویش از هر ملیت وقوم که هستیم در تضعیف و از بین بردن این مناسبات که سد راهء ترقی وپیشرفت ما گردیده وموانع زیادی را دررا رفتن به سوی یک ملت واحد برای ما ایجاد نموده است ،مبارزه مشترک نمایم تا باشد روزی به پیروزی وموفقیت برسیم، ورنه اگر بدون در نظر داشت منافع عمومی کشوری صرف به خاطر قبیله خود و یا کسانیکه به گفتهء شما غیر قبیله اند ، صرف موضوع قوم وتبار خودرا در نظر گرفته وبا پدیده ها بر خورد غیر علمی وغیر منطقی نمایم هیچ کسی روی خوشبختی را درین خاک نه خواهد دید.این درست است که فرهنگ غیر قبیله هم به نوبه خود دارای کمی وکاستی های زیادی بوده وبسا از پدیده های فرهنگ غیر قبیله هم مشکل آفرین است .اما واقعیت این است که به تناسب فرهنگ قبیله این مشکلات که در فرهنگ غیر قبیله وجود دارد به مراتب کم تر بوده که سد ومانع جدی در را هء ترقی وپیشرفت وراهء رفتن به سوی یک ملت واحدگردد.
ثریا جان! فکر میکنم افشا گری های فرشته حضرتی روان پریشان قبیله پرستان واز جمله شما را نیز پریشان تر ساخته وبه هزیان گویی رو آورده اید.دیگر نه می توانید با این نوع تاکتیک وترفند های که از سلف تان به ارث گرفته اید مانع اظهار نظر مردم واز جمله فرشته حضرتی در مورد پدیده های زشت وغیر انسانی فرهنگ قبیله گردید. روز تا روز بر وسعت این روشن گری ها افزوده خواهد شد وخواب از چشمان کسانی که بر دوام این مناسبات قبیلوی محکوم به زوال اصرار وپا فشاری میورزند ربوده خواهد شد.بهتر است بادید وسیع ومنطق قوی وچشمان باز به پدیده ها بر خورد نموده وبا ارایه دلایل قوی به رد نظر را که نه می پذیرید ،بپردازید نه از طریق منطق قبیله وطالبانی که مردود ومنکوب است.شما با استعمال کلمات رکیک درحقیقت نا آگاهانه به خود دشنام می دهید. کاسهء چینی چو صدا کند - خود صفت خویش ادا کند.
سلام به کابل پرس? وخانم فرشته جان حضرتی!!!
اگر فرشته جان نوشته خودرا بازی خوانی کنی در میابی که چه چرند را نوشته نمودیدازیک طرف کرزی دست نشانده بادر معرفی کردی واز طرف دیگر وی را محصول قبیله گفتی در واقعیت امر به بهانه کرزی خواستی تعصب خودرا بر علیه قبیله ابراز کنی .میگویند ازبوش سوال کردند که خانمشما حامله شده است بوش بدون تعقل وفکر صدازد این هم از دست القاعده است وجناب فرشته جان هم بدون فکر بایداز قبیله شکایت کندوقبیله را بکوبد طالبان راکی بوجود اورد ؟ امریکا، زیادتری کمک های امریکا برای کی سرازیر میشد ؟گلبدین ،وضع در افغانستان چرا وخیم شد؟ایا بین انگلیس وامریک اختلاف وجود دارد؟جواب این است، اختلاف میان انگلیس وامریکا شکل ظاهری دارد ولی در منافع استراتیژیک یکی است هردو انچه را انجام میدهند که به هدف برسند CIA بنیان گذار طلبان است دراین جای شک وجود ندارد امروز افغانستا ن را درحالت قرار داده که هیچ فرد افغان طرفدار ان نیست که این قوای خارجی ازافغانستان خارج شوند حتی بعضی کشور های همسایه هم از ترس بنیادگرائی مجبورآ موجودیت امریکارا درافغانستان تحمل میکنندواین حالت تصادفی بوجودنیامده بلکه در نتیجه بازی های سازمان های جاسوسی امریکا وانگلیس وناتو ایجاد شده به خاطرتحقق منافع استراتیژیک در منطقه ،فرشته جان باخواندن 4 جلدمجله ایرانی نمیتوانی خودرا نوسینده جا بزنی وهرچه دانسته ونادانسته نصار دیگران سازی بزرگی واعظمت در وطن دوستی وطنپرستی در استقلال ازادی وهمه افغانستان را یک ملت واحد فکر کردن است قضاوت بایدبالای فرد صورت گیرد نه بالای قوم وقبیله که این جزارزو دشمنانان وطن است مبارزه بخاطر شایسه سالاری باید باشد این است اصل وطن دوستی ووطنپرستی چند فرد فروخته شده اجنبی پرست که شمارا بانو بانو صدا زد کافی نیست نیت ایشان را باید درک کرد . باید بین منافع شخصی وملی تفاوت قایل شد .به امید صحت وسلامت شما خانم فرشته جان حضرتی.
Man va hama watandoston az khonem doneshmand Fereshta Hazrati hemoyat mekunem
>طالب کندهاری.
من دو مو ضوغ را به تو جه فرشته جان و یارانش میرسانم.
من از حکو مت کرزی دفاع نمیکنم جرا که متشکل از دشمنان دو فرهنگ هستنذ.
فرهنگ از مردم است نه از خائنین مافیائی.
انکه که CIA است لطفائ کتاب گوست وار را مطا لعه فرمائد .
امید بر معلومات ات اضافه کنید بعد قضاوت کنید تا وحدت مردم خدشه دار نشود.
به امید رهائی مردم.
salam AWGHANAI GHAIRATI, chara zore tan meta ? magar farhange Qabila yak farhange khob hast? hargiz ! farhange Qabila yani , intehar,taryak, tassob, wa jahlo jamode fekri, wa daha masalai degar ,
جلال آبادی صاحب ! شما فکر می کنید که مردم این حرف های که شما فرموده اید باور میکنند. زمان این سلاح زنگ زده گذشته که هرکسی که از مظالم و کرده های نادرست سردمداران غاصب وظالم قبیله ویا از جنبه های ضعیف ومنفی فرهنگ قبیله انتقاد واعتراض نمود آن هارا نوکر ایران خطاب کنید شما که وکیل مدافع ونمایندهء آن شاه وسر دمدار قبیله نیستید که عصبانی می شوید.کسانیکه با سر نوشت مردم بازی نموده اندمردم حق دارند که از کرده های نا درست آن ها انتقاد نمایند به خاطریکه این وطن خانه شخصی آن ها نه بوده که هر چه خواستند کردندورفنتند وکسی حق انتقادواعتراض را نداشته باشد.وطن خانه مشترک همه کسانی است که در آن زنده گی می کنند وحق هم دارند که از عاملین بد بختی این خانه انتقاد نمایند . این واقعیت انکار ناپذیر را باید بپذیرید که فارسی زبانان افغانستان با مردم ایران وتاجکستان فرهنگ مشترک چندین هزار ساله دارند وتو نه می توانی با این دید کودکانه ات مرز وجدایی بین این فرهنگ مشترک ایجاد کنی .فرهنگ مرز را نه می شناسد.همان طوریکه برادران اوغان که در آن طرف مرز یعنی در پاکستان هستند بابرادران اوغان که درین طرف مرز یعنی افغانستان می باشند فرهنگ مشترک دارند وکسی نه می تواند آن هارا از هم جدا کند.
ایجاسوال پیش می آید که اگرحکومت کرزی تبلورفرهنگ قبیله است پس این آقا نماینده کدام قبیله خواهدبود
بالاترین سهم را درحکومت گرزی اعضای فامیل فرشته جان دارند چرا ذکرخیری از آنها نمیکند
درود برشما بانوحضرتی گرامی ! تحلیل روشن شما از سیستم نا بکار قبیله وی وقبیله سالاری کاملن بجا است. ما در طول مدت که حکومت خان خانی وقبیله وی دامنگیرمان بوده است ، پدیده ی بنام دولت نداشته وتا اکنون ، نداریم.اگر ما به تعریف دولت از نگاه حقوقی ونظریه پردازان حقوق بین الملی، قرار داد اجتماعی بطور داوطلبانه است که از سوی شهروندان یک جامعه عقد میگردد وبعد از آن اعضای این دولت به اختیار شهروندان تعیین وقوانین که وضع میگردد، در بر گیرنده ای اختیارات وخواستهای درست این شهروندان ، غرض تآمین امنیت ونظم عامه صورت میگیرد. شهروندان همیشه در تعیین واختیارات دولت سهیم هستند واز قوانین موضوعه خویش اطاعت مینمایند ودرچنین اداره ودولت، پدیده ی تحمیل وجبر وزور رخت بر بسته است وجامعه ومردم در تعیین سرنوشت خویش صاحب اختیارات عام وتام هستند. حالا قضاوت نمایید که در طول 250 سال این کشور از چنین حکومت ویا دولتی بر خوردار بوده است یاخیر؟ اگر نی، تمام کسانیکه بنام دولتمداری وحکومتداری بر این کشور واین مردم، تا امروز تحمیل شده اند، نماینده قوم خاص وعیاش، بی پروا در برابر مردم وخایین بحال رشد زندگی وفرهنگ این سرزمین بوده اند وعامل صد در صد عقب ماندگی ما در این سیستم نا بکار وغیر انسانی خان خانی وقبیله سالاری نهفته است وتا زمانیکه این سرزمین واین مردم در بند این سیستم واین قبیله بازان مستبد قرار دارند، روز ما از روزمان بهتر نخواهد گردید. خانم فرشته حضرتی گرامی، با این روشنگریهای جسارتبارتان، قیامت بر پا کرده اید وچهره ای این سیستم گندیده وقبیله سالاران پوشالی ونا بکار مزدور صفت را شفافتر از هر وقت دیگر برملا ساخته اید وخدا کند که تلقین زدگان غیر قبیله بخود ایند و مزدور مزدوران تاریخ زده نشوند وغیرت ودرایت خود شناسی را در یابند وبی رمقی را از خود دور سازند ودست بدست متحدین طبیعی داده این سرزمین را از شر سیستم خان خانی وزی زایی نجات دهند؛ در کشور کثیرالقومی ، سیستمی را بر گزینند که، افکار همگان در آن دیده شود واختیار مردم آزادانه تمثیل گردد. حق تعیین سرنوشت مردم بدست خودشان وبا خردمندی رقم زده شود، دیگر ما شاهد تحمیل والیها ومدیران فرستاده شده از سوی اندیشمندان پوسیده سیستم قبیله وی نباشیم ومردم امروز خود بپا خیزند ورهبران ولایتهایشان را خود از میان خود برگزینند، اینست نماد خرد باوری وحکومت مردم بر مردم ویا دموکراسی راستین ! به امید بسیار زودتر رسیدن به این آرزوی تعالی وشگوفایی کشور عزیزمان افغانستان ویا در حقیقت اصل ، خراسان بزرگ وفرهنگ آفرین ! شادمان باشید.
نیک اندیش