صفحه نخست > دیدگاه > جُستاری بر واژۀ « افغان» و نحوه کاربرد آن

جُستاری بر واژۀ « افغان» و نحوه کاربرد آن

اطلاق واژۀ «افغان» بالای اقوام غیر پشتون نابجا و در تضاد با منافع ملی است
فهیم رسا
چهار شنبه 21 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آنچه را در این نبشته میخوانید تنها پژوهشی کوتاهی در مورد واژۀ « افغان» و نحو کاربرد آن است، مرام من (نویسنده) ازین نبشته رسانیدن آسیب به باهمی و همبستگی باشنده گان افغانستان(افغانستانیان) نمی باشد.

واژۀ « افغان» در فرهنگ هایی فارسی دری اغلب با معانی فریاد، زاری، فغان، شور، ناله، غوغا، بانگ، فریاد از درد یا مصیبتی، نوحه و... آمده است که در شعر شاعران پیشین زبان فارسی نیز به همین معانی به کار رفته است.
در این سروده که از خاقانی شروانی است، واژه «افغان» به مفهوم «شور و غوغا» به کار رفته است:

در طواف کعبه ی جان ساکنان عرش را/
چون حلی دلبران در رقص و افغان دیده اند

نظامی گنجوی« افغان» را به معنی«فریاد» به کار برده است:

کزان پیش کافغان بر آرد خروس/
بر آرد ز لشکرگه آواز کوس

مولینا جلال الدین محمد بلخی در غزلی در دیوان شمس واژه «افغان» را به معنی« ناله و فغان» به کار برده است:

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام/
مهریست بر دهانم و افغانم آرزوست

واژۀ « افغان» در پهلوی مفاهیم بالا برای نامیدن قبیله ای«پشتون» نیز به کار رفته است که شاعران پیشین فارسی گو اشاراتی در بارۀ آن داشته اند:

من ایدر بمانم نیابم براه/
نیابم به افغان و لاچین سپاه

فردوسی

نشسته در آن دشت بسیار کوچ/
ز افغان و لاچین و کرد و بلوچ

فردوسی

سعدیا روز ازل حسن به ترکان دادند/
عقل و دانش همه با مردم ایران دادند
عشوه و ناز و کرشمه همه با مردم هند/
خری و احمقی و جهل به افغان دادند

سعدی(آنندراج)

میر غلام محمد غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ نگاشته است که واژۀ « افغان» در قرن دهم معرب «اوغان» بود و در مورد قسمتی از قبایل پشتون کشور در آثار نویسنده گان پدیدار شد و به تدریج مفهوم آن وسیع تر شده میرفت تا در قرن هژدهم حاوی کلیه پشتون هایی کشور گردید.

« افغان »، نخستين بار در قرن چهارم هجری درباره ی برخی از قبايل پشتون منطقۀ شرق خلافت اسلامی در آثار نويسندگان مسلمان استعمال شد.
کاربرد واژه « افغان» به مفهوم « پشتون» در کتاب هایی « حدودالعالم»، « تاریخ یمینی»، و « تاریخ بیهقی» نیز آمده است.

به عقیده برخی ها هنگامیکه بخت نصر این ملت (پشتون ها) را زیر فشار اسارت گرفت آنان از درد و اندوه زیاد آه و فغان میکردند که از همان آوان به این نام یادمیشوند.

به عقیده بر خی از مؤرخان دیگر، این واژه در نخست«اغوان» سپس «اوغان» و با مرور زمان به شکل«افغان» در آمده است.

در دایره المعارف آریانا آمده است:

« واژه هایی «افغان» و «پشتون» در افغانستان در اغلب موارد به گونه مترادف به کار رفته اند.
به تدریج نویسنده گان دیگر نیز این اسم را ثبت و ظبط کردند و بر دایره ی نفوذش افزوده شد تا جایی که در قرن دهم هجری نام قسمت بزرگی از قبايل پشتون اين منطقه شد و تمام قبايل ابدالی آن را در بر گرفت. در قرن دوازدهم اسم تمام قبایل پشتانه ی «افغانستان» اعم از ابدالی و غلجائی گردید. و در سده سیزدهم، وسعت معنایی آن به اندازه ی شد که عنوانی برای تمامی ملت افغانستان اعم از تاجیک، پشتون،بلوچ،هزاره و غير آن گشت و جايگزين نام پيشين « خراساني» گرديد.

واژه پشتون از مفاهیم « پکت» و «پکتویکی» مشتق شده است که این دو نام از جمله نامهایی اقوام یازده گانه آریایی است که با واژۀ پشتون مطابقت دارد.

در آثار قدیم شرق میانه واژۀ «افغان» و «پشتون» هیچگونه تفاوت را نمی پذیرد.

فارسی زبانان افغانستان نیز این قبیله را بنام « افغان» یاد می کنند تا «پشتون».

مردم عوام تاجیک آنان را « اوغان » و مردم هند به آنان «پتهان» می گفتند.»

مؤلف انگلیسی کتاب افغانان یا گزارش سلطنت کابل جنرال مونت استوارت الفنستون احتمال میدهد که واژۀ افغان از زبان فارسی گرفته شده باشد، او می نویسد: « درمورد اصل نام « افغان» که اکنون بصورت عام بر آن ملت اطلاق می شود، اطلاعات دقیق ومشخصی دردست نیست وشاید که نام جدید باشد. این نام را آنان از طریق زبان فارسی گرفته اند.»

به رغم آنکه واژۀ افغان برگرفته از زبان پشتو باشد یانه، این اسم از نخستین زمان کاربرد آن به قبیله ویا قبایل پشتون که درآغازعمدتاً دروادی رود سند ونواحی کوه های سلیمان میزیستند اطلاق میگردید.

استوارت الفنستون در مورد تأریخ افغانان نوشته اشت: «در روزگاری درازی پیش از این افغانان در کو هایی غور میزیسته اند و ظاهراً آنان در روزگار پیشین در کوهایی سلیمان نیز مأوا گزیده بودند.

کوهایی سلیمان تمام کوهایی جنوبی افغانستان را در بر می گیرد. بر اساس روایت تأریخ فرشته آنان در سدۀ نهم در کوه هایی شمال- شرقی جاگزین بوده اند. بر اساس همین منبع در آن روزگار این ملت از رعایای سلسله عرب سامانیان شمرده می شده اند.

در یکی از چاپ هایی دایره المعارف بریتانیا آمده است که «بیلو» پدر بلوچها، «ازبک» پدر ازبکها، و «افغانا» یا « افغانه» سه برادر بودند.

در افسانه دیگری آمده است که افغانها از بقایای یکی از ده قبیله یهود هستند که «فلسطین »نامی در زمان «بخت النصر» آنان را از فلسطین به افغانستان رانده است.

بر اساس این عقیده آنان از دودمان افغان پسر «ارمیا» یا «برکیا؟» پسر «ساوول» پادشاه اسراییل اند و همه تأریخ هایی این ملت از میثاق هایی یهود، از ابراهیم تا روزگار اسارت آغاز میگردد.

و در افسانه ای دیگری آنان از نسل «قیس» معرفی شده اند.
تاریخ فرشته آنان را «قبطی» و از نژاد فرعون می داند:

« وقتی حضرت موسی علیه السلام بر آن کافر غالب گشت بسیاری از قبطیان توبه کرده به دین موسی متحلی گردیدند و جماعتی از ایشان که در دوستی فرعون صلب بودند از کمال جهل اختیار اسلام نکرده خود را جلاء وطن نمودند و به هندوستان آمده در کوه سلیمان ساکن شدند و قبایل ایشان زیاد شده موسوم به افغان گردیدند و وقتی که «ابرهه» بر سر کعبه می رفت بسیاری از کفار دور و نزدیک با وی متابعت نمودند. از آن جمله طایفه ای از افغانان نیز به وقت میعاد خود را به « ابرهه» رسانیدند و چون به مکه رسیدند سزا یافته و همه سر به بحر عدم فرو بردند.»

در صفحات 17 و 18 تاریخ فرشته آمده است:

« چون خالد بن عبدالله از حکومت کابل معزول گشت با جماعتی از عرب برهنمونی اعیان کابل به کوه سلیمان که مابین « ملتان» و «پیشاور» است رفته متوطن شد و دختر خود را به حباله نکاح یکی از افغانان معتبر که مسلمان شده بود در آورد و از آن دختر فرزندان بوجود آمده و از اوشان دو کس به مزید شهرت امتیاز یافتند.

یکی «لودی» و دیگر «سور» و طایفه افغانان «لودی» و «سور» از آن جماعت اند.»

اما عبدالحی حبیبی مورخ معاصر کشور که خود نیز از قوم پشتون است، رای برخی از نویسنده گان پیشین مبنی بر اشتراک نسل افغان (پشتون) با یهود را به کلی باطل میداند.

عبدالحی حبیبی در مورد پیشینه ی واژه «افغان» نگاشته است که این نام در سده ی سوم میلادی در دوره شاهپور دوم، و شاهپور سوم ساسانی در کتبیه ی کعبۀ زرتشت به صورت « ابگان » و« اپگان» ذکر شده و در مورد قبایل افغانی بکار رفته است.

نخستين بار « تاريخنامه ی هرات» در اواخر قرن هشتم اين نام را در معنای مكان و سكونت قبايل افغان استعمال كرد كه با بر قراين،محدوده ی آن از حوالی قندهار تا رودخانه ی سند بود.

صدیق فرهنگ مؤرخ دیگر کشور در مورد معادل بودن واژه هایی «پشتون» و «افغان» چنین می نگارد:
«هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنابراین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند.

به هرحال اگر سری به منابع دیگر نیز بزنیم در می یابیم که واژه «افغان» در اصل به قوم «پشتون »گفته شده و اطلاق آن بالای اقوام غیر پشتون نابجا و در تضاد با منافع ملی است.

استفاده از نام «افغان» به افراد متعصب و ملیت گرا حق میدهد، تا خود شان را باشنده گان اصلی افغانستان بنامند و به ساکنان دیگر کشور هیچ گونه امتیازی قایل نباشند، سرود ملی کشور را تنها به زبان پشتو در بیاورند، واژه هایی اصیل و ریشه دار فارسی دری را واژه های بیگانه و غیر اسلامی بدانند و سر انجام به نظام هایی مستبد و وابسته شان ادامه دهند.

پی نوشت ها

  • دهخدا، علی اکبر، لغت نامه.
  • معین، دکتر محمد ، فرهنگ فارسی.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی.
  • آنندراج، فرهنگ.
  • غبار، میر غلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تأریخ،ص 70.
  • آریانا، دائره المعارف، جلد نخست، چاپ کابل، سال 86، رویۀ 562
  • غبار، میر غلام محمد، جغرافیای تاریخی افغانستان، چاپ پشاور، سال 1383، بنگاه نشراتی میوند، صفحه22.
  • الفنستون، مونت استوارت، افغانان، جای، فرهنگ، نژاد، (گزارش سلطنت کابل) ترجمه محمد آصف فکرت
  • ص 157.
  • افشاریزدی، دکتر محمود، افغان نامه جلد اول.
  • حبیبی، عبدالحی، جغرافیای تاریخی افغانستان، ص 257.
  • فرهنگ، میر محمد صدیق، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 36.
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • درود::::
    اشکار است که بیداری ملی روند رو به گسترش است وبا دروغ وتزویر نمیتوان برای همیش همه را فریب داد.برای اهل خرد باید پرسش برانگیز باشد که چرا فاشیستهای اوغان دیوانه وار در پی نابودی هویت ونششان دیگران اند.اگر ما مثلا تاجک اوغانستان را اوغان بنامیم باید تاجک تاجکستان -اوزبکستان وسایر نقاط دنیا را هم باید افغان بدانیم یا اگر اوزبک اوغانستان را اوغان قلمداد میکنیم باید اوزبک اوزبکستان وتاجکستان وسایر نقاط دنیا را هم باید اوغان بدانیم.همیگونه بلوچها!این نامگذاری مسخره وشوونیستی را باید کنار گذاشت.افغان وپشتون دونام برای یک قوم است واین حقیقت تاریخ را نمیتوان با لقلقه زبان فاشیستی انکار کرد.اگز چنین نیست پس چرا اوغانها به مرگ از ان دفاع میکنند!شعر خوشحال خان که در قرن 16 میلادی سروده شده گواه است که او قوم خودار در انزما افغان میداند زمان که هنوز افغانستانی وجود نداشت.دافغان په ننگ وتلی می توره:::ننگیالی دزمانی خوشحال ختک یم.این دیگر دلیل وبرهان نمیخواهد.هرگون استدلال در رد ان چرت پرتی بیش نیست.همانگونه که انها خودرا بنام قومی خود تعریف میکنند دیگران هم باید چنین کنند.با برگزاری یک همه پرسی وانتخاب دوباره نام تاریخی خراسان برای این سرزمی این بحران هویت رفع خواهد شد وجامعه با افراد برابر بر مبنای حقوق شهروندی شکل خواهد گرفت وهیچ نیازی برای تخریب یا تحمیل یک هویت قومی باقی نمیماند

  • The correct name for the people of Afgahnistan ( East-Iranian
    Country) is East-Iranian People.
    Including: Pashtuns Tajiks Uzbeks Hazaras etc.pp

  • با سپاس فراوان از آقای فهیم رساکه موضوع بسیار مهم وحیاتی را که با سر نوشت اقوام مختلف مردم افغانستان تعلق دارد ، با اسناد ومنابع موثق وانکار ناپذیر مورد بحث قرار داده اند. واقعیت این است که بر تری جویان متعصب وقوم پرست، بنیاد این مملکت را به دروغ، خدعه، تزویر وفریب بنا نموده اند.خشت اول چو بنهد معمار کج - تا ثریا می رود دیوار کج . من زمان که کوچک بودم همیشه در ذهنم این سوال خطور می کرد که چرا نام وطن ما صرف به یک قوم خاص تعلق دار؟زیرا در منطقهء که ما زندگی میکردیم همسایه های ما که به زبان پشتو صحبت می کردند، ما آن هارا به نام اوغان یاد می نمودیم نه به نام پشتون.در مسجد که درس علوم دینی را می خواندیم امام مسجد ما از برادران پشتون ما بود، مردم محل ملا صاحب را به نام ملای اوغان یاد می کردند، نه به نام ملای پشتون. دربین مردم عام کلمهء پشتون یک کلمهء نا شناخته شده بود وتآکید عمدی بر کلمهء پشتون به عوض اوغان بیشتر در ده های اخیر از جانب هژمونیست های قوم پرست که بر اریکه قدرت تکیه زده بودند رواج یافته است. زمانیکه من بزرگتر شدم همیشه این مسآله روحآ مرا رنج میداد که این وطن تنها به اوغان ها تعلق دارد به خاطریکه همه کسانی که همسایه های ما بودند و به پشتو صحبت می کردند ما ودیگران آن هارا به نام اوغان می شناختیم . چرا من ومثل من ملیون ها انسان این سر زمین در زادگاه خود، مسکن ووطن خود، خود را بیگانه و بی وطن احساس کنیم. تا بکی به خاطر مصلحت ها این درد را تحمل کنیم.شوونیست های قبیله همیشه با تم طراق به افغان بودن خود می نازندونیز این کلمهء قوم خودرا بر دیگران تحمیل می نمایند واین درد را که درپوست گوشت واستخوان هموطن دیگر شان توسط امیران مزدور ومتعصب قوم پرست به وجودآورده شده است را درک نه می کنند. من به قوم پرستان متعصب می گویم اگر یک کلان یا یک نفر قدرت منداز قوم ترک پیدا شود وبگوید که بعدازین نام این مملکت ترکستان باشدوهر کس که ازین ترکستان است ترک است. آیا این موضوع برای یک دقیقه هم برای یک برادر پشتون ما قابل قبول خواهد بود؟هرگز که نه! برای یک ثانیه هم تحمل نه خواهند کرد! پس چطور در طول چند سده است که ازین ظلم آشکارا که اسلاف ظالم ومتعصب شان بالای مردمان این سر زمین نموده اند حمایت می کنند. اگر در گذشته ها شا هان وامیران ظالم ورییس های جمهور قلابی به زور وحیله ونیرنگ به چشم مردم ما خاک پاشیده اند وبه این خیانت آشکار دست زده اند حالا که قرن 21 است زمان آزادی ودیموکراسی وبرابری وعدالت وغیره... ازین قبیل حرف ها است چرا به حق تسلیم نه می شوند واین ظلم ونا روای را که اسلاف شان برای از بین بردن هویت وملیت مردمان ساکن این خاک روا داشته اند،از طریق یک همه پرسی عمومی ودیموراتیک به حل آن اقدام نه می ورزند. تا زمانیکه قوم پرستان متعصب قبیله گرا به حقیقت تسلیم نه شوند وبه این نوع ظلم های اشکارا که اسلاف شان کرده اند، اعتراف نه کرده وبه همه کار نامه های ظالمانهء آن ها خط بطلان نه کشند.ادعای ملت شدن وهرکس از افغانستان است افغان است وغیره ازین قبیل حرف های دروغین و فرمایشی گفتن هیچگاهء درد مارا دوا نه خواهد نمود وهیچ گاهی ما را ملت هم نه خواهد ساخت. بیاید اگر شهامت این را دارید، به حق تن دردهید واین وطن را آباد کنیم. از دروغ وفریب وپاشیدن خاک به چشم مردم خود اجتناب نموده وصادقانه واقعیت های گر چند تلخ ونا پذیرفتنی را بپذیرید تا سر از نو برادر وار مانند سایر ممالک آزادهء جهان در پیشرفت وشگوفایی میهن مشترک خود بکوشیم تا نا وقت نه شود. زیراآخر حق بر باطل پیروز شدنی است .با احترام

  • به همه سلام !
    فهیم جان شما الی اکنون به نام افغان و به هویت افغانی در هر کجا که باشی زنده گی می کنی و بسیار جای تاسف است که از دشمنانان افغانستان پیروی کرده اید و طوری که ادب، فرهنک و انسانیت بما حکم می کند شما خالف این هم افغان و کلمه افغان را با بی ادبی و بی حرمتی یاد کرده اید .
    معلومات تا هم نادرست بوده بطور مثال!
    1- اسراییل از 12 قبیله تشکیل شده است نه از ده قبیله.
    2- پشتو و کلمه پشتو از زبان (اریک) گرفته شده است که زبان دری و پشتو هر دو از اریک مشتق شده است.
    3- شاول اولین پاچاه اسرایل که از طرف سمویل پغمبر به پاچاهی تدهین و تعین گردید بود.
    شاول پسر قیس بنیامینی بوده وشاول چهار پسر داشت هر یک یوناتان،ابیناداب،ملکویشوع و ایشبوشت.
    4- ارمیا پسر شاول نبوده بلکی یک پیغمبر خدا بود و پدر ان حلقیا نام داشت.
    5- در 597 ق م نبوکد نصر بالای پاچاه یهودا (یهویاقین)حمله کرد و 10000 نفر از شاهزادگان ،سرداران و روسا را به بابل به اسارت برد.
    و حمله دیگر بابلی ها در سال 586 ق م بالای صدقیای پادشاه اورشلیم صورت گرته بود که 832 اسیر دیگر به بابل بردند،
    یاداشت مراجعه شود به کتاب پادشاهان یهود.
    جلال ابادی

    آنلاین : افغان یک کلمه پر افتخار است

    • جناب آقای جلال آبادی !
      وطندار چرا چشم و گوش تان را باز نمی کنید و این حقیقت را نمی پذیرد که پشتون و افغان دو روی یک سکه اند، و قبایلی اند که در مجموع شده اند یک قوم یا یک ملیت از ساکنین کشور ؟ در حالیکه خود شما و آنانی که خیلی هدفمندانه پشتون اختراع کردند و افغان ساختند، اینرا میدانید که همه ساکنین این کشور افغان نیستند!
      حقیقت دیگری که شما حتی از مطرح شدنش هراس دارید، اینست که مردم و باقی ملیت ها و اقوام شریف ساکن کشور هویت غیر افغانی خویشرا برهویت افغانی ترجیح میدهند! و شمایان به زور همان افتخارات موهوم و من در آوردی را به قمیت آتش همیشه افروخته ی استبداد و بی عدالتی در جامعه به دیگران میفروشید؟
      شما را و وجدان تان ! شما را به خدای تان بیائید و برای یک لحظه راست بگوید که چه افتخاری در افغانیت است که در تاجیک بودن و در هزاره بودن و ازبک بودن نیست؟ چه افتخاری پس از افغان شدن خراسانیان پاک نصیب شان شد که حالا باید دو دسته به آن بچسپند و تمام عمر هم ممنون و مدیون افغان های پرافختار باشند که به آنها اجازه اشتراک در افتخارات خود را داده اند؟
      شما یک بار تشریف مبارک تانرا از قلمرو کشور بیرون کشال کنید، البته دور تر از پشاور پاکستان که عمو زاده های شمایند، به یگان کشوری که در آنجا ها افتخارات و ارزش ها به گونه ی درست و حقیقی آن معرفی و شناخته میشود سری بزنید، آنگاه خواهید دید که افغانیت نه تنها افتخار نیست، بلکه اسباب سرافگندگی و بی هویتی هم است.
      بحران هویت یکی از عمده ترین بحران هایست که جوامع پیشرفته در راه رسیدن به سکون و ایجاد دولت -ملت ها برآن فایق آمده و بعد شده اند ملت! ولی پافشاری و یکسویه نگری کسانی مثل شما، و چه بسا آنانی که مراتب و القاب بزرگ علمی نیز دارند، زمینه گسترده تر و دامنه دار گشتن بحران هویت در کشور ما شده است و تا این بحران فروکش نکند و همه اقوام کشور حضور بایسته و شایسته ی شانرا در تمامی عرصه های ملی حس نکنند، همین وضعیت ادامه خواهد داشت.
      بیائید اعتراف کنیم که افغانیت ظرف یا آئینه یست کوچک که قادر به جا دادن و تمام نمایی هویت فخیم تاریخی و فرهنگی همگانی باقی اقوام نیست و شده هم نمیتواند.
      به جای کج بحثی و پناه بردن به فرمایشات عبدالحی حبیبی که یک خوابگرد بود تا یک مورخ، به حقیقت تن در دهید تا از تکرار فجایع تاریخی جلوگیری شود.

    • آقای محترم جلال آبادی
      این شما هستید که داد میزنید که افغان در پشاور و کابل یکی است حالا ما با آنها چه وجه مشترک داریم که مارا هم افغان مینامید . اگر این نام افتخار است لطفآ این افتخار را به خود نگهدارید ما آنرا نمیخواهیم .

    • جلال ابادی بخدا معلومات ات درباره قبیله تان زیاد اس ولی خوده به کوچه حسن شرق زدی وواقعیت ها را مثل بزرگانتان پنهان میکنی بیا از خر شیطان پاین ومردانه اعتراف کن نگفته ها را با خود به دل خاک نبر بگو که همه بشنوند و اشپارلس برایت بگوید ویک تحقیق در باره خودات هم کن نشه که ار فارس ها وتاجک های جلال اباد باشی وبه غلطی از قبیله دفاع کنی

  • آقای نویسنده محترم٬ دروغ بستن به بزرگان ادبی بسیار زشت است. سعدی(آنندراج) که بقول خودتان در نبشته تان آمده دیگر کیست؟ اگر منظورتان سعدی شیرازی است که آثارش همه جا در دسترس است پس لطف کنید مشخص کنید این چرندیاتی که از قول سعدی نوشته اید در کدام صفحه گلستان و یا بوستان سعدی بوده است.

    • یک کمی از ما هم

      پتان نامیست تحقیر امیز که از جانب مردم هند بر یکی از اقوام هندی که در شهر پتنه هندوستان زندگی داشتند بزور اطلاق میشدچنانچه در وطن ما بعضی مردم را بنام ولایتشان غزنچی قندهاری ......یاد میکنند.

      مردم هند به یک تعداد ساکنان شهر پتنه ( تا حال این شهر به پتنه مشهور است)که به گشت وگذار در سایر مناطق وبه قتل.... دستبردن به اموال دیگران شهرت داشتند وهمچنان در داد وستدد انانرا پتنیی مخطاب قرار میدادند

      همین پتنه یی پتنه یی گفتنها سبب شدتا جایکه این قبایل نام اقوام خود را رها وهمین نام اجباری را بالای خود قبول کردندوپختون وپشتون پختنه وپشتنه وپختون یار وپختونجار...از همین پتنه وهندوستان وانگشت گرفتن سایر وطنداران قدیم شان که همانا هندو ها وپنجابی ها وجتها ست... مشتق شده تا امروز بدان یاد میشوند حتی افتخارمیکنند...

      چنانچه هزاره ها در داخل به ده ها قبایل واقوام مغلی جداگانه تقسیم شده اند ولی ناگزیر نام تحمیلی دیگران را بالای خود قبول کردند وامروزه بدان مسمااند.

      نام دوم(اوغان) نیز از جانب دیگران بالای شان تحمیل شده است
      اقوام این طرف ترک تاجک وفارس مغل ......بکسانیکه در چادور هاخمیه وغزدی زندگی رقتبار را بسر میبردندبکنایه افغان خطاب شده است

      یعنی انانیکه با اه وزجه فغان یا افغان ودیگر خصلت های بخصوص........ خودشان زندگی رادر خیمه ها بسر میبرند خطاب شده است

      یعنی اوغان انها انهایکه در جوار ما درخمیه ها زندگی دارند انانیکه ..... انانیکه..... انانیکه....

      وقبایل این تحفه دوم را نیزایشان بکمال خوشی بخود پذیرفتندوبه هر دو افتخار......

      غیر از این هرچه گفته شده وخوانده اید باطل است بروید ده کتاب های هندوستان وسایرین مطالعه وتحقیق کنیدباز به مه اشپارلس بگوید

    • افغانه نام جدپشتونهاست :
      افغان ازافغانه گرفته شده که نام جدبزرگ پشتونهاست قومی که بعدازهجوم بخت نصربه اورشليم به فارس مهاجرشدندوچنانچه درتواريخی که خودتأليف کرده اندمردم لجوج وماجراجوبودندازفارس اخراج شدندوبه هندوستان رفتندوازأنجانيزبنابه عين علت اخراج شده ودرکوه های که بعدبنام سليمان يادشدجاگزين شدندمردمی بودندکوچی که سروکارشان بامالداری بودوبعدهم درلشکرهای فرماندهان محلی مليشه ومدغم شدندوسپس بنابرروحيه خشن وجنگجويکه داشتندازطرف سلطان محمودغزنوی وسپس نادرافشاربحيث مليشه های قومی جذب واستخدام شدندتاکه قدرت رادرخراسان بانيرنگ وزورغصب نموده وهرچی جنايتی که بودعليه مليتهای ديگرمرتکب شدندچون همه پشتونها فرزندان فردی بنام افغانه هستندازقديم بنام افغان يادميشدندکلمه افغان عبريست وافغانهاقبل ازاسلام يهودی بودندحالانکه ديگرساکنين خراسان بودائی وزردشتی و--- بودنداينکه جعلکاران ومورخين دربارادعاميکنندکه افغان ازاعوان يا اوگان ياچی وچی اشتقاق شده است هيچ سندواساس علمی وتاريخی نداردکسانيکه ميخواهندکلمه ومعنای افغان رابهتربدانندبايدبأثاروتواريخ خودپشتونهامراجعه کنندحتی رحمن باباوخوشال ختک درين خصوص اشعاری دارندمشهور، کلمه پشتون وپشتوخيلی محدث است وپتان نيزبرگرفته ازنام قوم ودولتی است که درپنجاب حکومت ميکردندواحمدشاه ابدالی بيش ازيک لک هندی راباغنائم زيادی به خراسان أوردکه أنهاهم امروزخودراپشتون مينامندواکثرشان ازبکروندخودخبرهم ندارندچراکه پشتون بودن وپشتون شدن درچندسده کشورمايک افتخاروامتيازبودبقدريکه حتی نه تنهاغلام های احمدشاه ابدالی بلکه خيلی ازمليتهای ديگرهم خودراپشتون ناميدندمانندترکان غلزائی وخيلی تاجکهاوهزاره هاوسادات وبلوچهاونورستانيهاوهندوهاوديگران که امروزکم کم ميخواهندبسوی اصل خودبرگردندچی کسی مثلانداندکه سادات پشتون بوده نميتوانندوکسانيکه پشتون باشندسيدشده نميتوانندولی سادات کشورمادرحاليکه توهين برسول اکرم است بافتخارخودراپشتون مينامندبنابرين اطلاق کلمه افغان به همه ساکنين کشورماکاملايک انگيزه سياسی داردوهويت تاريخی ، فرهنگی ، ملی واسلامی مارامسخ کرده است ازنظردينی هم انتخاب يک کلمه عبری بحيث هويت مسلمانهاکفرأميزاست چراکه حديت ميگويد: من تشبه بقوم فهومنهم برمحققين ومورخين وانديشه وران است که درين خصوص ازابعادمختلف تحقيق کنندموفق باشيد.

    • من هم دنبال همین سوال هستم که منظور آقای فهیم از سعدی اگر سعدی شیرازی است سخت در اشتباه است چون در اشعار شاعران فارسی قدیم اصلا از اسم ایران وافغان گفته نشده منظورم از افغان قوم افغان است شما در این نوشته ات به تاریخ آریانا توهین کردید و دروغ های ایران را دنبال می کنید ایران برای همه معلوم است که فقط صد سال است که به این اسم یاد میشود ایرانیان در اصل همان اریانا است که مرکز تمدنش هم بلخ بوده ایران که فعلا هست نصف بیشترش اریانای باستان وخراسان اسلامی بوده شما دیگه چرا دنبال تاریخ دوروغ ایران را میگرید .گرچند کلمه افغان هم کلمه خوب نیست چون مایه تعصب قومی است افغان برای همیشه همان افغان است که جدیدا پشتون هم می گوین بنظر من اگر اسم افغانستان را تغیر بیدهند وآریانا بگزارن خیلی بهتر است چون یک ضربه بزرگ به تاریخ دروغ ایران باستان وارید میشود هم انکه دیگر کسی در افغانستان از نام کشورش شر منده نمیشود

      آنلاین : هزاره پیوند

    • جناب آقاي سعيدي به نظرم اگر كمي اطلاعات تاريخي خود را كامل كنيد بد نيست در تمام تاريخ هاي مكتوب ( دقت كنيد مكتوب نه من درآوردي) مركزيت ايران ايران فعلي بوده اين در تاريخ هاي مكتوب مانند هردوت يا طبري ويا ابن خلدون موجود است ضمنا" حدود خراسان در قديم از بلخ و سمرقندوبخارا و توس و نيشابور بوده آيا اين شهرها اكنون در افغانستان ميباشند يا شما مدعي آنان هستيد
      افغانستان تا دويست سال قبل يكي از ولايات ايران بوده در كليه نقشه هاي كه بصورت مكتوب از مستشرقين اروپايي بجا مانده افغانستان جزيي از ايران بوده بجاي تاريخ سازي براي خود و فرافكني به اصل خود و به مام ميهن باز گرديد.
      جناب آقاي سعيدي تاريخ آن نيست كه عده اي براي خود مي سازند تاريخ آنست كه همه ملتها آنرا قبول دارند و سنديت راستين دارد

  • برای کسب معلومات بیشتر راجع به ریشه افغان و پتان، لطفاً فلم مستند "تکاپو برای قبایل گمشده" را حتماً تماشا کنید.

    این فلم بطور آنلاین در سایت آریایی موجود است و همچنان میتوانید آنرا از آمازون دات کام بقیمت مناسب بخرید.

    از آه و فغان (افغان) بیزارم

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس